eitaa logo
پژوهشی درباره ابن عربی
932 دنبال‌کننده
170 عکس
55 ویدیو
10 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف با رویکرد انتقادی 🌐 websites: ebnearabi.com ebnearabi.com/ar ebnearabi.com/ur ebnearabi.com/en 📢 Telegram: https://t.me/ebnearabi 📲 admin: @eb_admin ⭕️در این کانال تبادلی انجام نمی شود
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ملاصدرا و بی نیازی از حجت معصوم پس از ختم نبوت و در آخرالزمان/تقریر دکتر دینانی - بخش اول https://goo.gl/Ai8F15 🔺 ملاصدرا در شرحش بر اصول کافی سخنی بس عجیب را مطرح کرده است. او در ذیل حدیث بیست و یکم از احادیث کتاب عقل و جهل اصول کافی، از کفایت‌ عقل‌ پس‌ از ختم‌ نبوت‌ و عدم‌ نیاز مردم‌ در آخرالزمان‌ به‌ حجت معصوم به دلیل ترقی عقول مردم، سخن‌ گفته‌ است‌. 🔺حدیث ۲۱ از احادیث کتاب عقل و جهل اصول کافی: هر گاه قائم ما قیام کند خداوند دستش را بر سر بندگان قرار می دهد تا عقل هایشان را جمع کند و اندیشه شان کامل شود. 🔺 ملاصدرا در شرح حدیث فوق می نویسد: ترجمه: «از بعثت حضرت رسول صلی الله علیه و آله تا آخرالزمان استعدادهای مردم در ترقی است و جانهایشان در مسیر لطافت و پاکی، و به همین جهت نیازی به رسول دیگر که حجت از جانب خداوند بر آنها باشد ندارند و حجت خداوند بر آنها همان عقل است که رسول داخلی است ـ همان گونه که حدیث سابق و لاحق بر آن دلالت می کندـ . پس در آخرالزمان استعدادهای انسانها تا حدی ترقی پیدا می کند که به معلمی از بیرون ـ به رسم شناحته شده ای که الان در بین مردم است ـ نیازی ندارند بلکه با الهام غیبی از آموزش وضعی و بیرونی، و با راهنمای داخلی، از مودب و معلم خارجی، و با کمال بخش عقلی از معلم حسی بی نیاز می شوند همان طور که برای سایر اولیاء چنین است. پس فرشته ای روحانی که عبارت از دست خداوند عقلهایشان را جمع و اندیشه هایشان را کمال می بخشد.» 🔺 عبارت ملاصدرا صراحت دارد در این که پس از ختم نبوت و دوران آخرالزمان، مردم به دلیل تکامل عقلی، از حجت ظاهری که امام معصوم است، بی نیاز می شوند. ملاصدرا همچنین در اینجا دچار یک خلط مبحث شده و روایت فوق الذکر را که مربوط به دوران پس از ظهور حضرت حجت (سلام الله علیه) است، به دوران پس از ختم نبوت و آخرالزمانِ قبل از ظهور ربط داده است. البته اگر کسی بگوید که این سخن صدرا مربوط به بعد از ظهور است که مردم عقولشان کامل می شود، باز هم این حرف، حرف غلطی است که بگوییم مردم در این صورت، از حجت و امام معصوم بی نیاز می شوند. 🔺 این عبارات جناب صدرا در تقابل کامل با دهها آیه و روایت و مسلمات تشیع است و در همین اصول کافی ـ بابی هم به نام حجت وجود دارد که در آن اهل بیت علیهم السلام، نیاز همه انسانها در تمام زمانها را به حجت معصوم خداوند و تحت هر شرایطی را مورد تاکید قرار داده اند و فرموده اند اگر تنها دو نفر در این عالم باشند، خداوند یکی را حجت معصوم بر دیگری قرار می داد تا آن شخص نگوید خدایا! چرا مرا بدون حجت و راهنمای معصوم قرار دادی، و یا اگر در مسیر گمراهی قدم گذاشت، نتواند گمراهی اش را با فقدان حجت معصوم توجیه کند. آن وقت چطور جناب صدرا چنین اشتباه فاحشی را مرتکب می شوند؟ 🔺 بر اساس مبانی تشیع و آموزه های اهل بیت علیهم السلام ختم نبوت به معنای استغنای انسانها از وحی و آسمان و راهنمای معصوم و نیز به معنای رشد عقلی انسانها در دوره خاتمیت و آخرالزمان نیست، بلکه به معنای پایان وحی تشریعی و نیامدن شریعتی جدید توسط  پیامبر و رسولی دیگر است. اصل امامت و ولایت و وصایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به معنای استمرار ارتباط با آسمان و دریافت راهنمایی و هدایت از طرف خداوند توسط حجج معصوم الهی و وجود روح القدس در آنان است. 🔺 البته مسلم است که ملاصدرا هم به نبوت و هم به امامت معتقد بوده و در همین صفحاتی که این بحث را مطرح کرده به موضوع مهدویت و حضرت حجت ابن الحسن علیهما السلام اشاره و تصریح کرده است. اما بدون شک این تحلیل ایشان از ختم نبوت و آخرالزمان غلط است، همان گونه که آن حرف دیگر ایشان و جناب ابن سینا و آقای طباطبایی در باره همترازی و هموزنی «فلسفه با نبوت» و «فیلسوفان با پیامبران» غلط است. اما متاسفانه آنچه موجب چنین خطای فاحشی در فیلسوفان مسلمان و شیعه شده، ماهیت سکولار و خودبنیاد فلسفه یونانی است که در ذهن و اندیشه آنان رسوخ کرده و آنان را به چنین ورطه های باطلی در اندیشه ورزی و تفلسف سوق داده است.  🔸 نویسنده: استاد مهدی نصیری (با ویرایشات جزئی) 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه در سایت: http://www.ebnearabi.com/13415/بی-نیازی-از-معصوم-ختم-نبوت-آخرالزمان.html
⭕️ ملاصدرا و بی نیازی از حجت معصوم پس از ختم نبوت و در آخرالزمان/تقریر دکتر دینانی - بخش دوم https://goo.gl/hpDUKo 🔴 تقریر دکتر دینانی از سخن ملاصدرا درباره استغنای از حجت معصوم در آخرالزمان 🔺 آقای دکتر ابراهیمی دینانی از فیلسوفان معاصر در تقریر دیدگاه عجیب ملاصدرا در باب استغنای از حجت معصوم در آخرالزمان به دلیل ترقی عقول مردم با لحنی جانبدارانه می نویسد: «صدرالمتألهین‌ با استناد به‌ روایات‌ صادره‌ از ائمه به‌ معصومین علیهم السلام این‌ نتیجه‌ رسیده‌ است‌ که‌ عقل‌ حجت‌ باطنی‌ خداوند است‌ و پیغمبران‌ حجت‌های‌ ظاهری‌ حق اند که‌ اطاعت‌ آن‌ها برای‌ مردم‌ لازم‌ و ضروری‌ است‌. این‌ فیلسوف‌ از سوی‌ دیگر به‌ روشنی‌ می داند که‌ رشته نبوت‌ و پیغمبری‌ پس‌ از وفات‌ حضرت‌ محمد صلی الله علیه و آله برای‌ همیشه‌ قطع‌ شده‌ و دیگر هرگز پیغمبری‌ مبعوث‌ نخواهد شد. به‌ این‌ ترتیب‌ با رحلت‌ پیغمبر اسلام‌ صلی الله علیه و آله حجت‌ ظاهری‌ دیگر وجود نخواهد داشت‌ و مردم‌ نیز نیازمند به‌ حجت‌ ظاهر نخواهند بود. آنچه‌ برای‌ خلق‌ همیشه‌ باقی‌ است‌ و راه‌ سعادت‌ را به‌ آنان‌ می‌نمایاند، حجّت‌ باطن‌ است‌. به‌ نظر صدرالمتألهین‌، در آخرالزمان‌ مردم‌ به‌ معلم‌ و راهنمای‌ بیرونی‌ نیازمند نیستند بلکه‌ به‌ جای‌ معلم‌ بیرونی‌ از معلم‌ درونی‌ و راهنمای‌ باطنی‌ استفاده‌ کرده‌ و در پرتو هدایت‌ او حرکت‌ خود را به‌ سوی‌ مقصد ادامه‌ می‌دهند.» [۳] 🔺 دکتر دینانی‌ درباره نظر ملاصدرا در باب‌ بی‌نیازی‌ انسان‌ها از حجت‌ ظاهری‌ در آخرالزمان‌، با مشابه سازی دیدگاه صدرا با اقبال لاهوری در باره ختم نبوت می افزاید: «آنچه‌ صدرالمتألهین‌ در باب‌ اهمیت‌ و کفایت‌ عقل‌ پس‌ از ختم‌ نبوت‌ و پیغمبری‌ ابراز داشته‌، به‌ نوعی‌ در سخنان‌ اندیشمند معروف‌، اقبال‌ لاهوری‌ انعکاس‌ یافته‌ است‌. به‌ نظر می رسد، این‌ اندیشمند پاکستانی‌ با کتاب‌ شرح‌ اصول‌ کافی‌ صدرالمتألهین‌ تا حدودی‌ آشنایی‌ داشته‌ است‌. صدرالمتألهین‌ در پایان‌ شرح‌ حدیث‌ بیست‌ و یکم‌ به‌ نکته ای‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ نشان‌ می دهد، منظور او از آنچه‌ در باب‌ عقل‌ ابراز داشته‌ است‌، عقل‌ مربوط‌ به‌ صنعت‌ و تکنیک‌ نیست‌. او می گوید، در دوره آخرالزمان‌، نفوس‌ مردم‌ به‌ مرحله ای‌ از تعالی‌ و تکامل‌ می‌رسد که‌ به‌ معلم‌ بیرون‌ از خود نیازمند نبوده‌ و با الهام‌ عینی‌ و راهنمای‌ داخلی‌ به‌ مقصود دست‌ می یابند. از این‌ سخن‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ این‌ فیلسوف‌ متألّه‌ به‌ رشد و تکامل‌ معنوی‌ انسان‌ سخت‌ معتقد بوده‌ و چنین‌ می اندیشد که‌ انسان‌ در آخرالزمان‌ به‌ اوج‌ معنوی‌ خود نائل‌ می‌گردد.» [۴] 🔺 خوب است بدانیم که سخن‌ اقبال‌ لاهوری‌ در باب‌ بی نیازی‌ انسان‌ها در آخرالزمان‌ از نبوت‌، مورد انتقاد شهید مطهری‌ قرار گرفته‌ و ایشان لازمه این دیدگاه اقبال را اعلام ختم دیانت دانسته است.[۵] 🔸 نویسنده: استاد مهدی نصیری (با ویرایشات جزئی) 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه در سایت: http://www.ebnearabi.com/13415/بی-نیازی-از-معصوم-ختم-نبوت-آخرالزمان.html
⭕️ استفتائاتی از آیت الله دوزدوزانی (دام ظله) درباره عرفان و تصوف https://goo.gl/spWLhn 🔺۱- ترویج و نشر عقاید فرقه های مختلف صوفیه تحت عناوین مختلف چه حکمی دارد؟ 🔹 ج: عقاید صوفیه مسلماً از منابع غیر اسلامی سرچشمه گرفته و اساس و پایه ی اسلامی ندارد و از ریشه باطل است. علمای بزرگ اسلام همچون علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، مقدس اردبیلی، میرزای قمی و… این حقیقت را بصراحت بیان فرموده اند و این طایفه در زمان ائمه علیهم السلام برای کسب مقام و رسیدن به مطامع دنیوی در مقابل حجتهای خداوند علم مخالفت به پا کرده اند و مردم عوام را از راه حق منحرف ساخته اند. لذا ترویج و نشر عقاید صوفیه از هر فرقه ای که باشند، جایز نیست. 🔺۲- چندین سال است که از رسانه های جمعی افرادی همانند منصور حلاج و حسن بصری و عطار نیشابوری و… تبلیغ می شوند، خواهشمند است درباره ی ایشان توضیح دهید؟ 🔹ج: این افراد از مهره های فرقه ی صوفیه بوده اند و معروف است که منصور حلاج عبارت معروف کفرآمیز (لیس فی جبتی الا الله = زیر جبه و ردای من چیزی غیر خدا نیست) را می گفت و نقل شده که حضرت امام زمان ارواحنافداه او را لعنت کرده است. 🔺۳- آیا ذکر معجزات و کرامات از صوفیه و دراویش (تحت هر عنوان) در کتاب ها و نشریات و دیگر رسانه ها، جایز است یا خیر؟ 🔹ج: بخش اعظم کرامت هایی که در کتاب ها و نشریات مختلف و یا در رسانه های گروهی از اقطاب و سران صوفیه نقل می شود، دروغ و جعلی است و بخش دیگری از آن ها اگر احیاناً واقع شده باشد، از راه های نامشروع و با دستیاری شیطان بوده است. در مواردی هم اصلاً چیزی اتفاق نیفتاده بلکه با شیطنت امر را بر عوام الناس مشتبه ساخته اند. لذا با توجه به راه و روش باطل آن ها و خطر بزرگی که از سوی آن ها اساس مذهب را تهدید می کند، نقل و نشر هر مطلبی که جایگاه آن ها را در قلب افراد مستحکم کند، جایز نیست. 🔺۴- آیا تشبیه معانی مقدس به الفاظ قبیح و معانی پست مانند تشبیه خداوند به یار و معشوقه ی دلربا، مسجد به میکده و نماز به رقص و سماع و بسیاری از این قبیل تعابیر، جایز است یا خیر؟ 🔹ج: نام های مبارک خداوند متعال توقیفی است و نمی توان خدا را با نام های دلخواه خواند و همچنین نام های پیامبران و ائمه ی هدی علیهم السلام محدود به آنچه در اخبار و احادیث آمده، می باشد ولذا می بینینم قرآن مجید از کسانی فرشتگان را به نام های زنانه می نامند، سخت انتقاد فرموده است(سوره ی نجم آیات ۲۳- ۲۲). بنا بر این هر تعبیری که مقام با عظمت خدا و جایگاه پیامبران و ائمه و فرشتگان و مساجد و معارف اسلامی را پایین بیاورد، جایز نیست. 🔺۵- آیا خواب، رؤیا و مکاشفه در اسلام حجت است و می توان به آن استدلال کرد یا خیر؟ ذکر مکاشفات و کرامات از افراد نه چندان موثق، در جهت ترفیع مقام آن ها در اذهان عمومی که عالم خواب و رؤیا تنها سند آن ها است، چه حکمی دارد؟ 🔹ج: البته خوابی که انبیا می بینند، وحی و الهام الهی است و خوابی که افراد با ایمان ببینند در مواردی موجب تقویت آن ها می شود، ولی هرگز خواب غیر معصوم حجت نیست و هیچ حکمی را نمی توان از آن ها استفاده کرد و در مواردی در بعضی از افراد القائات شیطانی می باشد، چنان که در منابع تاریخی آمده است، بارها شیطان به علی محمد باب ظاهر شد و سر انجام او را وادار به ادعای باطل نمود. برای افراد متدین نیز مکاشفات عجیبی پیش آمده و سال ها به وسوسه های شیطانی مبتلا شده اند، ولی با توسل به ائمه ی اطهار علیهم السلام خود را از چنگال شیطان نجات داده اند. بنا بر این اساس حقانیت هیچ مکتب و مذهب و مشربی را نمی توان با خواب و مکاشفه اثبات کرد و نقل و نشر این خواب ها و مکاشفه ها که موجب تضعیف حق یا ترویج باطل باشد، جایز نیست. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه مطلب در سایت: http://www.ebnearabi.com/13434/استفتائات-آیت-الله-دوزدوزانی-تصوف.html
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شجریان میگوید: مولوی را امامزاده نکنید و از او چهره مذهبی نسازید. او اصلا در این باورها سِیر نمیکرد. او معتقد بود قادرِ متعال خودِ انسان است! مولوی برای ابطال خطوط مذهبی و خط کشی و تفکیک ایمان و کفر تلاش کرد. شجریان، مولوی را به درستی شناخته و معرفی می کند اما برخی از عمامه به سرهای صوفی مسلک، سعی دارند مولوی را در قالب دین و مذهب بگنجانند که قطعا موفق نخواهند شد و خود و مخاطبانشان را با همین ریسمان به چاه خواهند برد. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
📸 این مصاحبه را یک روزنامه کثیرالانتشار چاپ کرده است‌. به تیتر و عنوان مطلب دقت کنید!! این همان شعارِ مولوی و پیروان وی است که سماع و بانگِ چنگ و رُباب را بالاترین عبادت می دانند! این عبارات را مقایسه کنید با روایات تند و شدید اهل بیت علیهم السلام درباره موسیقی و آلات آن... 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺کلیپی جدید از حرکات دیوانه وار صوفیان در مراسم ذکر و سماع @ebnearabi
🔷 امام باقر عليه السلام از پدران گراميش از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام چنين نقل فرموده است : مردی خدمت امیر مومنان شرفیاب شد و عرض كرد: از مهدی برای من سخن بگو، حضرت فرمود: «أوسَعُکُمْ کَهْفَاً، وأکثَرُکُم عِلْماً، و أوْسَعُکُمْ رحماً...». (حضرت مهدي عليه السلام) از همه شما بيشتر، مردمان را پناه ميدهد و از همه شما علمش افزونتر است، و رحمت و لطفش از همه فراگيرتر است. 📚 غیبة النعمانی، ص212،  باب13
🌹🌹🌹 زمین در انتظار منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد صبح همراه سحر خیز جوانش برسد خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد پرده چاردهم وا شود و ماه تمام از شبستان دو ابروي کمانش برسد لیله القدر بیاید لب آیینه‌ی درک سوره فجر به تاویل و بیانش برسد نامه داده ست ولی عادت یوسف اینست عطر او زودتر از نامه رسانش برسد شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد ظهر آن روز بهاري چه نمازي بشود که تو هم آمده باشی و اذانش برسد شاعر: قاسم صرافان @ebnearabi
✔️استاد حکمت اسلامی که به چیزی اعتقاد نداشت🔻 میرزا اسماعیل افتخارالحکما، طبیب و استاد حکمت اسلامی و طب و طبیب شهر سبزوار بود. میرزا اسماعیل اهل طالقان بوده اما پس از تحصیل و طبابت در مازندران و تهران و سفر به روسیه، به سبزوار می رود و نزد حاج ملا هادی سبزواری، فیلسوف بزرگ عصر درس می خواند که کتابش، منظومه تاکنون از منابع اصلی تدریس فلسفه و حکمت اسلامی است. او از برجسته ترین شاگردان حاج ملاهادی سبزواری می شود و پس از درگذشت استادش در سبزوار می ماند و فلسفه و طب و اصول فقه و ریاضیات و ادبیات عرب تدریس می کند و به طبابت می پردازد. افتخارالحکما از دوستان نزدیک پدر دکتر قاسم غنی بوده و او درباره اش چنین نوشته است (توضیحات داخل پرانتز متعلق به متن اصلی نیست): مرحوم افتخار صبح زود در مطب می نشست. خودش در شاه نشین نزدیک یک صفحه پایین روی قالیچه ترکمانی ممتازی می نشست. قلمدان و لوله کاغذ و کاغذهای کوچک نسخه جلوش بود. مقداری کتاب هم در جنبین او بود. در طرف دست چپ او پرده ای بود که عقب پرده مرضای (بیماران) زنانه می نشستند و در صفه پایین مقابلش، مردها. دیگر اطاق انتظار نبود و معاینه تنها هم به عمل نمی آمد (یعنی بیماران را تک تک و جدا جدا نمی دید). همان سبک قدیم. افتخار به آن ریش رنگ شده قشنگ و قیافه با ابهت و جبه و عبای خیلی ممتاز و قلیان و تنباکوی معطری که غالبا در محضرش بود و به سبک امرا، پیشخدمتی سر قلیان را مکرر برمی داشت و می گذاشت کسی را می خواند: ها حاجی فلان! چه می گویی؟ ترا چه می شود؟ او شکایتی می کرد. می گفت: بیا جلو. نبض او را می گرفت، زبان او را می دید، نگاهی به او می کرد و بعضی سوالات می کرد و نسخه ای با قلم و خط خوش می نوشت و غذای او را می گفت و مرخصش می کرد. دیگری را صدا می زد. به همان نحو گاهی زنی را از پس پرده نبض می دید و سر خود را نزدیک برده، زبان او را می دید و نسخه می نوشت. به واسطه سن زیادی که داشت، پدر همه اهل شهر محسوب بود و خرد و بزرگ را می شناخت و با همه شوخی می کرد. با همان وقار اطبای قدیم بذله گویی و لطیفه سرایی می کرد. بعد از تمام شدن مرضی، بساط درس بود. درس می گفت. مقارن ظهر به اندرون می رفت. عصرها در بیرونی به طور اعیان می نشست. درِ منزل او آب پاشی و جاروب شده بود. آبدار خانه اش دائر بود. او خیلی کم به جایی می رفت و هر کس هوس زیارت او را داشت، [نزد او] می رفت. وقت مغرب در را می بست و از یک [ساعت] از شب گذشته بساط مشروب او پهن می شد و مشروب زیاد می خورد و خیلی زود مست می شد و بسیار بدمست بود و بدون استثناء هر شب طوری در پایان شب مدهوش بود که سر از پا نمی شناخت و صبح نمی دانست دیشب چه وقت و با کیفیت او را خوابانده اند. دو زن داشت، یکی پیر و یکی جوان. یکی دختر خواهر آن زن دیگر بود. اولاد نداشت. در حیات خود یکی از حجرات اطراف مقبره مرحوم حاج ملا هادی را برای خود ساخته و سه قبر در آن ساخته بود. وسطی برای خود و جنبین (دو طرف) برای دو زنش. با آنکه حکیم آزادی بود که به هیچ چیز اعتقاد نداشت، کاروانسرایی را وقف بر مقبره کرده بود و شبهای جمعه در آنجا روضه می خواندند و این کارها را برای جلوگیری از تفسیق و تکفیر (اینکه مردم او را فاسق و کافر بشمارند) لازم داشت. من پس از آنکه از بیروت برگشتم و در سبزوار چند سال طبابت می کردم، نسبت به مرحوم افتخار الحکما احترام فوق العاده داشتم … [روزی] عصر تقریبا نیم ساعت به غروب [به خانه اش] رفتم. در بیرونی باز بود. همین که وارد شدم مرحوم افتخار ایستاده حرکت عنیفی [ناگهانی] کرد که من خیال کردم برجست به هوا و خلاصه عبای خود را به خود پیچید و نشست. پس از ورود پرسیدم آقا چه می کردید. گفت شما کجا می خواهید بروید؟ گفتم به بجنورد برای معالجه سردار معزز (که بعدها تیمورتاش و وزیر دربار رضاشاه شد) شما چه می کردید؟ باز اصرار کردم. گفتم چنان به نظر می رسید که شما به هوا پریدید. گفت اصرار نکن حرف دیگر بزن. گفتم آقا هر چه ابا کنی من کنجکاوتر می شود. بفرمایید. گفت اگر بگویم احمقی ام ثابت می شود. بالاخره گفت: به انتظار تو بودم زود آمدی. دیدم ممکن است در باز است کسی سری بزند ایستادم به نماز کردن برای عوامفریبی. در این بین تو که انتظارت را می بردم وارد شدی نماز را به هم شکسته به عجله عبای خود را به خود پیچیدم و نشستم … مجلس شرب او بسیار بد بود زیرا زود مست می شد و همه را اذیت می کرد. اولا به خدا و مقدسین و مقدسات بد می گفت. گاهی زیاد می گریست. اذیت می کرد. 🔘(زندگی من، یادداشتهای دکتر قاسم غنی ، صص ۴۳ - ۴۵، انتشارات آبان، چاپ اول ۱۳۶۱ تهران)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمونه ای از فعالیتهای انحرافی و خطرناک فرهنگی برای کودکان! 📢 قبل از آنکه در محیطهای آموزشی مطالب صوفیانه امثال مولوی را به فرزندانتان القا کنند، معارف دین را به آنان بیاموزید. 🔹مولانا امیرالمؤمنین حضرت علی صلوات اللّه علیه میفرمایند: إنما قلب الحدث كالأرض الخالية ما ألقي فيها من شئ قبلته. قلب نوجوان مانند زمینی خالی است؛ هر چه در این زمین خالی بگذارید او قبول میكند. 📚 بحار الانوار، ۱/۲۲۳ ☀️امام صادق صلوات اللّه علیه:‌ بادِرُوا اَحْداثِكُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَكُمْ اِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ. فرزندانتان را با احادیث ما تربیت کنید، پیش از آنکه (فرقه های انحرافی مثل) مرجئه آنان را تحت تأثیر قرار دهند. 📚 الكافی، ۶/۴۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 الهی قمشه ای : کرامت موسیقی این است که تو را به بهشت می برد!! الهی قمشه ای در حالی چنین از موسیقی تمجید می کند که روایات بسیاری از ناحیه پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام در نفی و نقد موسیقی وارد شده و آن را از بزرگترین معاصی کبیره شمرده اند. 🔷 برای نمونه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:  من برای نابودی آلات موسیقی و نی و دف و بت پرستی و‌ جاهلیت، مبعوث شدم. 📚 أمالی صدوق،ص۵۰۲ 🔷 یا امام امام رضا (علیه السلام) فرموده اند: گوش فرا دادن و شنیدن صدای تارها و آلات موسیقی از گناهان کبیره است. 📚وسائل الشیعه کتاب تجارت باب 100 و روایات بسیار دیگر... @ebnearabi
⚫️ به مناسبت وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ⭕️ توهین و نسبت کفر سران تصوف به حضرت ابوطالب علیه السلام 🔺در گذشته در مطلبی تحت عنوان “دیدگاه ابن عربی در مورد حضرت ابوطالب علیه السلام” به برخی از روایات فراوانی که در عظمت مقام حضرت ابوطالب، عموی بزرگوار پیامبر اکرم علیهما السلام وارد شده، اشاره شد. 🔺برای نمونه ذکر شد که امام رضا علیه السلام خطاب به یکی از اصحاب خویش فرمودند: آگاه باش که اگر به ایمان ابوطالب علیه السلام اقرار نکنی، جایگاه و منزگاه تو در آتش جهنم خواهد بود. [۱] 🔺امام صادق علیه السلام در عظمت مقام حضرت ابوطالب علیه السلام فرمودند: «ابوطالب همنشین پیامبران، صدّیقین، شهیدان و صالحان است و اینان چه نیکو دوستانی هستند![۲] اگر ایمان ابوطالب در کفّه ای از ترازو قرار گیرد و در کفـّه دیگر ایمان این مردم گذارده شود، ایمان ابوطالب برتر خواهد بود.»[۳] 🔺همچنین بیان شد که ابن عربی در کتابی که مدعی است در مکاشفه، از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دریافت کرده آورده است: «اگر برای همّت، اثری بود کسی اکمل از رسول الله و اعلی و اقوی همت تر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام ابوطالب، عموی او اثر نکرد. » [۴] با جستجو و تتبع در آثار سران تصوف، متوجه اصرار عجیب آنها بر رد ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام و طعنه و توهین به ایشان می شویم. 🔴 خواجه عبدالله انصاری و نسبت کفر به حضرت ابوطالب علیه السلام آن دولتى بود که ناگاه بدر دل بلال حبشى آمد. آن بىدولتى بود که بو طالب قریشى را دریافت. هیچ قدم از روى صورت برسول خدا نزدیکتر از قدم بو طالب نبود لکن چه سود داشت چون دولت دستگیر نبود. دولت بلال را بر تخت بخت نشاند و بىدولتى بو طالب را در وهده مذلت و هوان افکند. یفعل ما یشاء و یحکم ما یرید 🔴 توهین و نسبت کفر مولوی به حضرت ابوطالب علیه السلام 🔺مولوی نیز از این قافله عقب نمانده و در دفتر ششم مثنوی اینچنین می سراید: گفتش ای عم یک شهادت تو بگو ### تا کنم با حق خصومت بهر تو گفت لیکن فاش گردد ازسماع ### کل سر جاوز الاثنین شاع من بمانم در زبان این عرب ### پش ایشان خوار گردم زین سبب لیک گر بودیش لطف ما سبق ### کی بدی این بددلی با جذب حق الغِیاث اى تو غیاثُ المُستَغِیث ### زین دو شاخه اختیارات خبیث متاسفانه مولوی در ابیات فوق، صراحتا عنوان می کند که حضرت ابوطالب از گفتن شهادتین خودداری و با جذبه حق، بد دلی نمود! و اختیار ایشان را در زمره اختیارات خبیث (نعوذبالله) قرار می دهد. 🔴 نسبت کفر و جسارت جامی به حضرت ابوطالب علیه السلام 🔺جامی نیز در طعن و ذم حضرت ابوطالب علیه السلام اشعاری توهین آمیز سروده است. وی در سلسله الذهب می گوید حضرت ابوطالب علیه السلام در جهنم همسایه ابولهب می باشد (العیاذ بالله): بود بوطالب آن تهی ز طلب ### مر نبی را عمّ و علی را اب خویش نزدیک بود با ایشان ### نسبت دین نیافت با خویشان هیچ سودی نداشت ان نسبش ### شد مقر در سقر چو بولهبش [۶] 🔴 توهین هجویری و قشیری به حضرت ابوطالب علیه السلام... (شرح در لینک انتهای پیام) 🔴 عین القضات همدانى و نسبت کفر به حضرت ابوطالب علیه السلام.... (شرح در لینک انتهای پیام) 🔺این در حالی است که حتی بسیاری از علمای اهل سنت نیز به ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام اقرار و تاکید نموده اند. اما برخی از صوفیه و اهل تسنن، جملاتی را در مورد ایشان بیان نموده اند که حکایت از بی انصافی یا کینه نویسندگان آن ها نسبت به شخصیت حضرت ابو طالب علیه السلام دارد. جای شک نیست که اگر یک دهم شواهدی که بر ایمان و اسلام ابوطالب آمده است، درباره هر فرد دیگری آمده بود، همگی بالاتفاق اسلام و ایمان او را تصدیق می کردند؛ ولی چگونه است که با وجود ده ها سند محکم بر ایمان ایشان، باز گروهی حکم به کفر او نموده اند؟! ظاهرا هدف از طرح این مسأله، طعن فرزندان ابوطالب، به ویژه امیرمؤمنان علی علیه السلام بوده است. پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف : https://telegram.me/ebnearabi @ebnearabi مشاهده ی مشروح این مطلب : http://www.ebnearabi.com/11059/توهین-نسبت-کفر-سران-تصوف-حضرت-ابوطالب.html
⭕️ نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا ⚫️ بخش اول http://tiny.cc/t3ky4y 🔺 جلال الدین بلخی در دفتر سوم مثنوی به سرزمین کربلا و رفتن به آنجا اشاره می‌کند و در دفتر ششم در قالب حکایتی به ترسیم عزدارای امام حسین پرداخته و سپس آن را به نقد کشیده است. 🔺 او در دفتر سوم اشعار دیگری سروده و می گوید: هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا که ز موی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان [۲] 🔺 برخی پژوهشگران شعر دیگری نیز در این باره از جلال الدین نقل کرده اند که گفته است: کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا [۳] 🔺 مرحوم استاد جعفری در این باره می نویسد: «هین مرو گستاخ در دشت بلا ### هین مران کورانه اندر کربلا؛ درباره پیشواى آزادگان و سرور شهیدان حسین بن على علیه السلام است و جلال الدین با بیت فوق مى خواهد کار حسین علیه السلام را تخطئه نموده و بگوید : حرکت حسین علیه السلام و داستان خونین دشت نینوا بدون آمادگى قبلى بوده است. بعضى دیگر گفته اند که بیت مورد نظر در بعضى از نسخه هاى مثنوى چنین بوده است : کور کورانه مرو در کربلا ### تا نیفتى چون حسین اندر بلا، گروهى براى تاویل بیت مزبور جاى دو مصرع را عوض کرده گفته اند : بیت مزبور در اصل چنین بوده است : تا نیفتى چون حسین اندر بلا ### کور کورانه مرو در کربلا. در نسخه هاى معتبر مثنوى از قبیل : انقروى ، نیکلسون ، بیت مزبور بدان شکل است که مورد تحلیل و تفسیر قرار داده ایم ، نهایت این است که نیکلسون به جاى « مرو » « مدو » ذکر کرده است» [۵] 🔴 مضامین و یافته های اشعار مذکور : ۱- واقعه عاشورا صرفا یک حادثه ی تاریخی است که اساسا دوران آن گذشته و امروز دیگر سخن از یزید نیست؛ گفت آرى لیک کو دور یزید ### کى بدست این غم چه دیر اینجا رسید چشم کوران آن خسارت را بدید ### گوش کران آن حکایت را شنید ۲- کسانی که عمری برای امام حسین علیه السلام عزاداری کرده اند در خواب غفلت به سر برده اند و حقیقت عاشورا را نفهمیده اند؛ خفته بودستید تا اکنون شما ### که کنون جامه دریدیت از عزا پس عزا بر خود کنید اى خفتگان ### زانکه بد مرگى است این خواب گران ۳- روز عاشورا روز جشن و شادی است چون در این روز خسرو دین(امام حسین علیه السلام) از بند دنیا رهیده و به خدا پیوسته است؛ روح سلطانى ز زندانى بجست ### جامه چه دْرانیم و چون خاییم دست چون که ایشان خسرو دین بوده اند ### وقت شادى شد چو بشکستند بند سوى شادُروان دولت تاختند ### کنده و زنجیر را انداختند روز ملک است و گش و شاهنشهى ### گر تو یک ذره از ایشان آگهى ۴- زیارت شهدای کربلا و رفتن به بارگاه سیدالشهداء خیره سری و گستاخی است زیرا آنچه از ایشان به جا مانده (اگر به جا مانده باشد) مو و استخوانی بیش نیست و زیارت این استخوانها سالک را به سر منزل مقصود نمی رساند. هین مدو گستاخ در دشت بلا ### هین مرو کورانه اندر کربلا که زموی و استخوان هالکان ### می نیابد راه پای سالکان ۵ – و از بیت ذیل، بر فرض صحت انتساب آن، چنین برداشت می شود که امام حسین علیه السلام نا آگاهانه و بدون هر گونه دوراندیشی به سمت کربلا خارج شدند و به تعبیر جلال الدین این حرکت کورکورانه انجام گرفته! لذا ما نباید مانند او عمل کنیم؛ کورکورانه مرو در کربلا ### تا نیفتی چون حسین اندر بلا 🔺علامه جعفری در نقد و شرح خود بر مثنوی مولوی، با اعتراض بر مضامین اشعار مولوی درباره تخطئه عزاداری شیعیان در روز عاشورا، موارد متعالی و معنوی بسیاری را به طور مشروح بیان می کند. مواردی که مولوی می توانست با الهام گرفتن از وقایع کربلا در قالب شعر پیاده کند. ایشان در این زمینه می نویسد:... 🔺استاد جعفری در ادامه به شدت بر مولوی اعتراض کرده و می نویسد: «اگر گذشتن و انقراض حادثه ی کربلا بتواند دلیلى به عدم لزوم یادبود آن داستان باشد، حتى جلال الدین هم نمى تواند بگوید تنها به حال خود گریه کنید، زیرا چنانکه داستان خونین کربلا گذشته و به سلسلهء ابدیت پیوسته است هم چنین تبهکارى ها وگنه کارى هاى ما نیز... گذشته و به پشت پرده‌ی طبیعت خزیده است، دیگر جایى براى گریه نمى ماند. اگر بگویید: گریه توام با توبه و بازگشت، کثافتها و لجنهاى روح را شستشو مى‌دهید، مى‌گوییم: گریه بر داستان نینوا نیز کثافتها و لجنهایى را که به روى انسان و انسانیت با دست تبهکاران کشیده مى‌شود، شستشو مى‌کند و مى‌گوید: روى انسان را پاک نگه بدارید… جلال الدین دو موضوع فرد و اجتماع را در این داستان بهم مخلوط نموده و به نتیجهء نادرستى رسیده است» [۷] 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده مستندات در سایت: http://www.ebnearabi.com/742/انحراف-مولوی-موضع-اهل-بیت-علیهم-السلام.html
⭕️ نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا ⚫️ بخش دوم http://tiny.cc/hzky4y 🔴 شمس تبریزی و نکوهش گریه بر امام حسین علیه السلام 🔺 شمس تبریزى (استاد مولوی) نیز گریه بر خاندان عصمت و طهارت را به استهزا می گرفته و مولوی نیز از او تبعیت کرده است. شمس مى‏ گوید: “خجندى” بر خاندان پیامبر مى ‏گریست، ما بر وی مى ‏گریستیم، یکی به خدا پیوست، بر وی مى ‏گرید…! [۸] او در جای دیگر می گوید: «خجندی می گوید که مصیبت خاندان می دارم! مصیبت خود را فراموش کرده است.» (مقالات شمس، صفحه۳۴۱) 🔺 این‏جا باید گفت: پس باید – العیاذ بالله – بر حال عرش و کرسی و لوح و قلم و زمین و آسمان که همه بر حسین علیه السلام گریستند، بلکه باید بر حال پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات للّه‏ علیهما و آلهما و… هم گریه نمود که حتی قبل از واقعه جگرگداز عاشورا بر حسین‏شان گریستند! 🔺 باید از کسانی که مى ‏کوشند بدیهیات را انکار کرده، و شمس و مولوی را شیعیانِ اهل تقیه و مدارا معرفی کنند، پرسید که: آیا در همان شرایطی که “شمس خجندى” بى ‏پروا بر شهید مظلوم کربلا گریه مى‏ کرد، تقیه ی شمس و مولوی اقتضا مى‏ کرد که به اجتهاد در مقابل نصوص بی حد و حصر برخیزند، و سوگواری بر امام شهیدان را استهزاء کنند؟[۹] 🔴 عبدالقادر گیلانی و عزاداری امام حسین علیه السلام در روز عاشورا عبدالقادر گیلانی (قطب اعظم و سرسلسله فرقه صوفیه نعمت اللهی) نیز درباره عزاداری در روز عاشورا همین باور را ابراز کرده است؛ عبدالقادر گیلانی پس از بیان اشکالی که شیعیان درباره روزه روز عاشورا و سرور این روز بر اهل تسنن مطرح می کنند، چنین پاسخ می‌دهد: ترجمه: قومی (شیعیان) به روزه گرفتن و بزرگداشت روز عاشورا ایراد گرفته اند و گمان کرده اند به خاطر قتل امام حسین رضی الله عنه در این روز، روزه گرفتن جایز نیست و گفته اند به خاطر شهادت ایشان باید در این روز هر ساله عزاداری کرد و طعنه می زنند که شما این روز را روز فرح و شادی قرار می دهید… کسی که قائل به این حرف باشد خطا کار است و مذهبش قبیح است زیرا خداوند خواسته است به خاطر قرار دادن شهادت سبط نبی صلوات الله علیه ]و آله[ و سلم در این روز مبارک بر مقام ایشان بیفزاید و او را به مقام خلفای راشدین برساند… اگر بنا باشد روز مرگ (سیدالشهدا) را روز ماتم قرار دهیم روز دوشنبه سزاوارتر به این کار است زیرا در این روز خدا جان پیامبرش محمد و همچنین ابوبکر را گرفت… روز عاشورا روز مصیبت نیست زیرا عزای این روز شایسته تر از شادی و سرور نیست. 🔺 حاشیه: ابن عربی و تبرک جستن به روز عاشورا با پیروی از بنی امیه پیش تر و در مطالب قبل اشاره شد که ابن عربی به کرّات و به انحاء مختلف، به شرافت، فضیلت و برکت روز عاشورا تاکید می کند و آن را در زمره ایامی چون ماه مبارک رمضان، شبهای قدر، روز عرفه و… قرار می دهد و روایاتی را از اسلاف خود در فضیلت و استحباب روزه این روز ذکر می کند. برای مشاهده مشروح مطلب روی این نوشته کلیک کنید. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده مستندات در سایت: http://www.ebnearabi.com/742/انحراف-مولوی-موضع-اهل-بیت-علیهم-السلام.html
⭕️ نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا ⚫️ بخش سوم http://tiny.cc/xyky4y اما در ادامه بررسی دیدگاه مولوی باید گفت که برخی با تکیه بر ابیات زیر که منتسب به وی است، تلاش می کنند تا دیدگاه او درباره عزاداری امام حسین علیه السلام را تعدیل کنند: کجایید اى شهیدان خدایى ### بلاجویان دشت کربلایى کجایید اى سبک روحان عاشق ### پرنده تر ز مرغان هوایى کجایید اى شهان آسمانى ### بدانسته فلک را درگشایى … [۱۱] 🔺 این ابیات در کتاب دیوان کبیر شمس با تصحیح بدیع الزمان فروزانفر آمده است.‌ لازم به ذکر است که دیوان شمس به دلیل حجمِ گسترده آن و مشوّش بودنِ نسخِ موجود از آن، هنوز متنِ کاملاً قابلِ اعتمادی از جهتِ تصحیح ندارد. فروزان فر، ده نسخه خطی را در تصحیح دیوان شمس به کار گرفته است. بر اساس فهرست توصیفی فروزانفر – که در مقدمه ی جلد اول دیوان کبیر آمده – می توان دریافت که وی نسخه ی «فذ» یعنی نسخه ی قونیه مورخ ۷۷۰ را به دلیل این که کامل ترین نسخ است و تعداد اشعار آن از همه بیشتر، در استنساخ مبنای کار»[۱۲] قرار داده است. بنابراین اساس کار، حجیم ترین نسخه است، نه معتبر ترین آن. 🔴 نقد استاد مینوی بر تصحیح دیوان شمس بدیع الزمان فروزانفر یکی از ایرادهایی که فروزانفر در مقدمه ی خود، بر دیوان شمس چاپ لکنهو وارد می کند این است که «در اشعار اصلی، حذف و اضافات ناروا راه یافته و عده ی بسیاری از غزلیات دیگران، در ضمن اشعار اصلی آمده است»[۱۳]، پس فروزانفر کاملا بر این امر وقوف داشته است که در دیوان شمس، اشعار دخیل بسیاری وارد شده است؛ همان نظری که مینوی نیز بر آن است: «…غزل سازی به روال غزل های مولانا در سرزمین روم در میان درویش های مولوی و اولاد و احفاد مولانا متداول شده بود و دو برابر دیوان غزلیاتی که از مولوی مانده است (دیوان کبیر یا دیوان شمس تبریزی) غزلیاتی است که دیگران ساخته و در آنها به شیوه ی مولوی، نام شمس تبریزی را گنجانده اند.» [۱۵] 🔺 بر این اساس، هر دو استاد، اذعان دارند که غزل های بسیاری از دیگران، وارد دیوان مولوی و به نام او شده است. این کار در تاریخ ادب فارسی، بی سابقه نیست؛ چرا که بسیاری از افراد ناشناخته، بدین وسیله آثار خود را زنده نگاه می داشته اند و یا گاه کاتبان بی اطلاع به دلیل نزدیکی اشعار، شعری را در دیوانی می گنجانیده اند. در بعضی موارد نیز خود کاتبان، اشعاری بر نظم و نسق دیوانی که کتابت می کرده اند، می سرودند و بدان می افزودند. 🔺 استاد مینوی: «مرحوم فروزانفر، از مردی موسوم به فریدون نافذ اوزلق خواهش کرد عکس نسخه ای را برای او بفرستد. فریدون نافذ عکس بزرگترین مجموعه ای از این غزلیات را که می توانست بیابد، گرفته فرستاد [یعنی همان نسخه ی «فذ» ]… بنده عکس سه نسخه ی بسیار معتبر از دیوان شمس از سه کتابخانه ی ترکیه فراهم آورده به طهران فرستادم. دو ثلث از غزل هایی که در نسخه ی عکسی فریدون نافذ بود، در این سه نسخه اصلا نیست. رمز این سه نسخه در چاپ مرحوم فروزانفر، قو، قح و عد است و اگر در مجلدات ده گانه ی این کتاب نظر بیندازید و مأخذ غزل ها را که در حاشیه ی پای صفحه ذکر کرده است بخوانید، خواهید دید که بیش تر غزل های مندرج در این دیوان کبیر را قو، قح و عد ندارد. یعنی که از مولانا نیست؛ به دلیل این که سه نسخه ی معتبر قدیم آنها را ندارد. ترجمه ای که آقای گل پینارلی از غزلیات مولانا به ترکی کرده است، از روی نسخه ی اسعد افندی بوده و بنابراین در آن ترجمه هم دو ثلث این غزل ها نیست. مرحوم فروزانفر چون آن همه غزل را از روی آن نسخه ی اولی که به دستش رسیده بوده است، توسط آقایان یزدگردی و کریمان نویسانیده بوده، دیگر نخواسته است از آنها چشم بپوشد؛ آنها را با نسخه های دیگر مقابله کرده و ماخذ آنها را در حواشی ذکر کرده است که باز همین کار لااقل این فایده را دارد که از روی آن، ما بدانیم کدام غزلها مورد شک و تردید یا به کلی مردود است.» [۱۶] 🔺 ... نتیجه بررسی ها این بود که اشعار مورد بحث(کجائید ای شهیدان خدایی)، در نسخه های معتبر و قدیمی قو(نسخه موزه قونیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است)، قح(نسخه کتابخانه گدک احمد پاشا) و عد(نسخه کتابخانه اسعد افندی در سلیمانیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است) وجود ندارد[۱۷]، و به قول استاد دکتر مینوی، انتساب آن به مولوی مردود است و نمی توان از این اشعار برای تحلیل دیدگاه های مولوی بهره جست. تصاویر مربوطه در سایت درج شده است. @ebnearabi 📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده مستندات در سایت: http://www.ebnearabi.com/742/انحراف-مولوی-موضع-اهل-بیت-علیهم-السلام.html
پژوهشی درباره ابن عربی
⭕️ نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا ⚫️ بخش سوم http://tiny.cc
🔺 حاشیه: یکی دیگر از اشعاری که برخی از صوفیان شیعه برای اثبات تشیع مولوی از آن استفاده می کنند، ابیاتی است که طلیعه آنها اینچنین است: ای شاه شاهان جهان الله مولانا علی ### ای نور چشم عاشقان الله مولانا علی… الی آخر و ای مرغ خوش الحان بخوان الله مولانا علی ### تسبیح خود کن بر زبان الّله مولانا علی… الی آخر 🔺 جالب است که این اشعار حتی در نسخه فروزانفر (که حدود دو سوم آن در نسخه های قدیمی و معتبر نیست) هم وجود ندارد. عجیب است که برخی چگونه برای اثبات تشیع مولوی به آن استناد می کنند.
4_5866079660160320782.MP3
6.67M
‍ ⭕️ معنای وحدت شخصیه وجود، استاد طوبایی، سلسله مباحث نقد وحدت وجود(۳) 🔺 عناوین برخی مطالب مطروحه در این بخش: ▪️ تبیین معنای وحدت شخصیه وجود ▪️ مفاد وحدت شخصیه ی وجود 🔸آن چیزی که حقیقتاً مصداق به ذات وجود هست، وجود حضرت حق است 🔸نسبت وجود به بقیه ی وجودات، بالعرض و المجاز است 🔸خداوند متعال در مقام ذات هیچ تعینی ندارد و اطلاق محض است ▪️ شواهدی از آثار ابن عربی در این زمینه 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مشاهده مطلب در سایت: http://www.ebnearabi.com/13665/معنای-وحدت-شخصیه-وجود-استاد-طوبایی.html
4_5870583255492724231.mp3
2.26M
‍ ⭕️ بخشی کوتاه از سخنرانی استاد معاونیان پیرامون عظمت و جلالت شأن حضرت ابوطالب علیه السلام و دیدگاه مولوی در این باره 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
4-www.ebnearabi.com.MP3
6.67M
⭕️ لوازم فاسد و تناقضات وحدت وجود، استاد طوبایی، سلسله مباحث نقد وحدت وجود(۴) 🔺 عناوین برخی مطالب مطروحه در این بخش: ▪️تناقض نفی وجود کثرات و انتساب مجازی و عرضی وجود به آنها. ▪️اعتباری که ورائی ندارد، در حقیقت یک اعتبار صرف، خیال محض و یک توهّم است. ▪️ادعای وحدت شخصیه فی الواقع این است که عالم، همه اش خیال و صرف الاعتبار است. ▪️این معنی وحدت شخصیه در برخی کتب عرفانی به جهله صوفیه نسبت داده شده است. ▪️یکی از لوازم وحدت شخصیه، ابطال شرایع است چون نفس بعثت پیامبران برای کثرات بوده است. ▪️بزرگان عرفان نظری عصر حاضر: باید ذهن عادت بکند. این مفاهیم را این قدر به ذهن تلقین کنید تا بپذیرد. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مشاهده مطلب در سایت: http://www.ebnearabi.com/13771/لوازم-فاسد-تناقضات-وحدت-وجود-طوبایی.html
⭕️ انحرافات منصور حلاج | لعن حلاج توسط نائب سوم امام زمان علیه السلام http://tiny.cc/g0l94y ◾️ اهم موارد مطرح شده در این مقاله: 🔺 طرد حلاج توسط اطرافیان و برخی صوفیان بنام هم عصرش مانند جنید بغدادی 🔺 سفر حلاج به هندوستان در جستجوی سحر و جادو 🔺 سخنان عجیب حلاج علیه خدا، اسلام، قرآن و در دفاع از ابلیس 🔺 حلاج و ادعاى وکالت و نیابت امام زمان علیه السلام (بابیّت) 🔺 حسین بن علی بن بابویه (برادر شیخ صدوق) می گوید... پدرم به غلام خود گفت: پاها و گردن او(حلاج) را بگیر و از خانه بیرون کن ! و از آن روز دیگر او را در قم ندیدیم. 🔺 ابوسهل نوبختی، دوبار با منصور حلاج مناظره کرد و با جواب های قاطع و دندان شکن او را خوار و رسوا ساخت. 🔺 علت عدم تصریح به نام حلاج در توقیع شریف امام زمان عجل الله تعالی فرجه 🔺 لعن حلاج توسط نائب خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه 🔺 دیدگاه علمای شیعه درباره حلاج و انحرافات او 🔺 انحرافات منصور حلاج 🔺 حلاج و تقدیس ابلیس 🔺 اندیشه حلاج و فرقه شیطان پرستان یزیدیه 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مشاهده مشروح مطالب فوق در سایت: http://www.ebnearabi.com/5002/منصور-حلاج-مدعی-دروغین-نیابت-امام-زمان.html
⭕️ نگاه مولوی و شمس تبریزی به عزاداری امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا http://tiny.cc/xyky4y ◾️ اهم موارد مطرح شده در این مقاله: 🔺 مفاهیم اشعار مولوی درباره عزاداری عاشورا: ➖واقعه عاشورا صرفا یک حادثه ی تاریخی است که اساسا دوران آن گذشته و امروز دیگر سخن از یزید نیست. ➖کسانی که عمری برای امام حسین علیه السلام عزاداری کرده اند در خواب غفلت به سر برده اند و حقیقت عاشورا را نفهمیده اند. ➖ زیارت شهدای کربلا و رفتن به بارگاه سیدالشهداء خیره سری و گستاخی است زیرا آنچه از ایشان به جا مانده (اگر به جا مانده باشد) مو و استخوانی بیش نیست و زیارت این استخوانها سالک را به سر منزل مقصود نمی رساند. ➖و از بیت ذیل، بر فرض صحت انتساب آن، چنین برداشت می شود که امام حسین علیه السلام نا آگاهانه و بدون هر گونه دوراندیشی به سمت کربلا خارج شدند و به تعبیر جلال الدین این حرکت کورکورانه انجام گرفته! 🔺 اعتراض های استاد جعفری به مولوی؛ مرحوم استاد جعفری در این باره می نویسد: هین مرو گستاخ در دشت بلا ### هین مران کورانه اندر کربلا؛ درباره پیشواى آزادگان و سرور شهیدان حسین بن على علیه السلام است و جلال الدین با بیت فوق مى خواهد کار حسین علیه السلام را تخطئه نموده و بگوید.... 🔺شمس تبریزی و نکوهش گریه بر امام حسین علیه السلام 🔺 عبدالقادر گیلانی: مذهب عزاداران امام حسین علیه السلام قبیح است. روز عاشورا، روز مبارکی است 🔺 حاشیه: ابن عربی و تبرک جستن به روز عاشورا با پیروی از بنی امیه 🔺 نقد استاد مینوی بر تصحیح دیوان شمس بدیع الزمان فروزانفر. 🔺 با توجه به تعلیقات استاد فروزانفر بر دیوان شمس، دو سوم ابیات چاپ رایج دیوان شمس (تصحیح فروزانفر) از مولوی نیست و توسط دروایش علاقمند به مولوی تنظیم و به دیوان شمس افزوده شده است. 🔺 شعر : کجائید ای شهیدان خدایی...، در نسخه های معتبر و قدیمی قو(نسخه موزه قونیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است)، قح(نسخه کتابخانه گدک احمد پاشا) و عد(نسخه کتابخانه اسعد افندی در سلیمانیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است) وجود ندارد و به قول استاد مینوی، انتساب آن به مولوی مردود است و نمی توان از این اشعار برای تحلیل دیدگاه های مولوی بهره جست. 🔺 حاشیه: یکی دیگر از اشعاری که برخی از صوفیان شیعه برای اثبات تشیع مولوی از آن استفاده می کنند، ابیاتی است که طلیعه آنها اینچنین است: ای شاه شاهان جهان الله مولانا علی ### ای نور چشم عاشقان الله مولانا علی… الی آخر و ای مرغ خوش الحان بخوان الله مولانا علی ### تسبیح خود کن بر زبان الّله مولانا علی… الی آخر 🔺جالب است که این اشعار حتی در نسخه فروزانفر (که حدود دو سوم ابیات آن در نسخه های قدیمی و معتبر نیست) هم وجود ندارد. عجیب است که برخی چگونه برای اثبات تشیع مولوی به آن استناد می کنند. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مشاهده مشروح مطالب فوق در سایت: http://www.ebnearabi.com/742/انحراف-مولوی-موضع-اهل-بیت-علیهم-السلام.html
5-www.ebnearabi.com.MP3
7.15M
⭕️ لوازم فاسد و تناقضات وحدت وجود، استاد طوبایی، سلسله مباحث نقد وحدت وجود(5) 🔺 عناوین برخی مطالب مطروحه در این بخش: ▪️نقل عباراتی از سران عرفان و تصوف درباره خیال محض بودن عالم ▪️تاکید ابن عربی بر غیر عقلانی بودن وحدت وجود ▪️ابن عربی: برای درک وحدت وجود، باید تناقض صریح و اجتماع نقیضین را درک کرد و از راه کشف به آن ایمان آورد! ▪️ابن عربی: علمی که اجتماع نقیضین را درک کند، قوی ترین علمی است که وحدانیت خداوند با آن شناخته می شود. ▪️دوّمین لازمه‌ فاسده‌ وحدت شخصیه این است که وجود حضرت حقّ، مرکّب می شود. ▪️ابن عربی: تنزیه خداوند متعال، عین تحدید و تقیید است. 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مشاهده مطلب در سایت: http://www.ebnearabi.com/13771/لوازم-فاسد-تناقضات-وحدت-وجود-طوبایی.html
⭕️ در زمينه مسائل اعتقادى،مهم ترين كتابهايى كه شما تأييد مى فرماييد چه كتاب هايى هستند؟ 🔹آیت اللّه صافی گلپایگانی(دام ظلّه): 📝بسم اللّه الرحمن الرحيم كتابهايى كه بزرگان در اين رشته تأليف كرده اند، بسيار است و از لحاظ اختصار و تفصيل و ملاحظات ديگر با هم تفاوت دارند. اجمالا از قدماء علماء در زمينه اعتقادات،كتاب هاى مورد اعتمادى در دست داريم كه يا مستقلا در زمينه أهمّ امور اعتقادى و يا در رشته خاص تأليف شده و يا در مقدّمه تأليفات خود،مسائل اعتقادى را به طور مشروح يا مختصر مطرح فرموده اند. بعد از آن بزرگواران نيز تا اين زمان،تأليف در عقايد ادامه داشته و هر كدام از بزرگان،به نوبه خود به زبان عربى يا غير عربى تأليفات مفيدى داشته اند. 🔺از جمله مشهورترين اين كتاب‌ها مى توان «تجريدالإعتقاد» خواجه طوسى و شرح علّامه حلّى بر آن (كشف المراد) و ساير كتاب هاى علّامه را كه همه مفيد و سودمندند،نام برد. كتاب هاى علّامه مجلسى(عليه الرحمة) نيز معتبر است. 🔺كتاب هاى فارسى در اعتقادات بسيار است؛ مانند: «كفاية الموحِّدين» و كتاب هاى «فخرالإسلام» مثل: «انيس الاعلام» و كتاب هاى بسيار ديگر كه به عنوان ردّ بر يهود و نصارىٰ و صوفيّه و فِرَق باطله مثل بهايی ‌ها نوشته شده است؛كه مى توانيد از همه آن‌ها استفاده نماييد. و اللّه العالم. 📚معارف دین؛ج۱ص۸ 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
6-www.ebnearabi.com.MP3
7.64M
⭕️اطلاق مقسمی، جواز بت پرستی، جبرگرایی، استاد طوبایی، سلسله مباحث نقد وحدت وجود(۶) 🔺 عناوین برخی مطالب مطروحه در این بخش: ▪️لا به شرط مقسمی در توجیه وحدت وجود ▪️لازمه اطلاق مقسمی، ترکب ذات الهی و پذیرش اقوال منحطی است که سران صوفیه نیز آنها را به جهله صوفیه نسبت داده اند. ▪️بر اساس وحدت وجود، بت هم تجلی خداست و بت پرستی توجیه می شود ▪️نقل مطلبی از ابن عربی در تایید و توجیه گوساله پرستی ▪️به حسب عبادت تشریعی باید توده مردم را از عبادت اصنام باز داشت، اما این حقیقت(پرستش گوساله و امثاله) متعلق به اهل باطن و اهل سر است. ▪️نقل مطلبی از ابن عربی در تایید و توجیه ادعای ربوبیت فرعون ▪️یکی از لوازم فاسده‌ وحدت شخصیّه‌ وجود، جبرگرایی است ▪️نقل مطلبی از ابن عربی در مجبور بودن انسان 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi 📌 مشاهده مطلب در سایت: http://www.ebnearabi.com/13853/اطلاق-مقسمی-جواز-بت-پرستی-جبرگرایی.html
4_5936196663419864238.mp3
9.88M
⭕️ فایل صوتی بخش اول بیانات آیت الله مکارم شیرازی در نقد وحدت وجود 🔺 عناوین برخی مطالب مطروحه در این بخش: ▪️اینکه می گویند غیر از خدا در عالم چیزی نیست، باطل است و سران صوفیه صریحا این عبارات را دارند. ▪️می گویند ما و خداوند، مانند موج و دریا هستیم و در واقع یک دریا بیشتر نداریم و امواج، اعتباری هستند! ▪️سرّ مگوی صوفیه همین وحدت وجود است. ▪️منصور حلاج هم که از سران صوفیه بود، سرّ وحدت وجود را آشکارا بیان کرد. ▪️ادعا می کنند که نااهلان معنای وحدت وجود را نمی دانند. ▪️مطالب و اشعار آنها نیز به خوبی مبنای آنها را بیان کرده است. ▪️یکی بودن وجود مخلوقات و خداوند متعال، باعث از بین رفتن بسیاری از اعتقادات است و اگر به لوازم وحدت وجود، ملتزم باشند، حکم آنها نجاست است. ▪️ذات پاک خداوند، ذاتی ازلی و ابدی و بدون زمان و مکان است. لا یتغیّر و کمال مطلق است. سایر موجودات، تغییر، عوارض، ابتدا، انتها و احتیاج به زمان و مکان دارند. ▪️نصف بیشتر آیات قرآن و شاید بیشتر آن، مخالف وحدت وجود است، اما منهای آیات، با دلایل عقلی می فهمیم که وحدت وجود، درست نیست. ▪️یکی از مشکلات این مباحث، بازی با الفاظ توسط صوفیه است. می گویند، مخلوقات، امری اعتباری و مظاهر و مجالی حضرت حق هستند. ▪️اگر بخواهیم وحدت وجود را بپذیریم و غیریت وجود مخلوقات از خداوند را انکار کنیم، باید سوفسطائی شویم و بگوییم مخلوقات، مانند نقشه ها و صوری است که در خواب می بینیم. ▪️نزدیکی خداوند، نزدیکی احاطه است و به معنای یکی بودن خالق و مخلوق نیست. ▪️دلایل عقلی به روشنی، بطلان وحدت وجود و بطلان مثال موج و دریا را ثابت می کند. @ebnearabi