🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی
💫 #روز_پانزدهم
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟
همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.
گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.
🔸آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
🔰امام حسن مجتبی(ع) میفرمایند:
با مردم به گونه ای رفتار کن که دوست داری با تو آنگونه رفتار کنند.
اعلام الدین ؛ ص۲۷۹
@ebrahiimhadi74
•••••••••••••••••••••••••••••••
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون
📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@ebrahiimhadi74
صبحتان حسینی
مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ
وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک....
آن کسی که تو را ندارد،
چه دارد؟
و آن کسی که تو را يافته است،
چه ندارد؟
#دعای_عرفه
پ.ن:
آن کس که تورا شناخت جان را چه کند؟
فرزندُ عیالُ خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی، هر دو جهانش بدهی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند؟
مثال بزنم؟
مثه شهدای #مدافع_حرم
#سلیمانی_ها
#هادی_ها
#حججی_ها
#حدادیان_ها
الی....
@ebrahiimhadi74
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان🌙
@ebrahiimhadi74
•••••••••••••••••••••••••••••••
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
✅ تو باید با نماز حال خودت را بگیری و خودت را تربیت کنی.🤔
🔵 نماز زمانی چرک روح آدم را میگیرد، که لبۀ زبر نماز روح تو را بسابد.مثلاً نشستهای غرق بازی، غرق کار یا غرق استراحت شدهای که یک دفعه مؤذن اذان میگوید و تو باید بلند شوی بروی نماز بخوانی. طبیعتاً حالت گرفته میشود، اما عیبی ندارد، همین الان بلند شو برو نماز بخوان تا آدم شوی. کتک نماز را بخور و تلخی آن را تحمل کن تا آدم شوی.
🔴 بعضیها خیلی زود با خدا پسرخاله میشوند و میگویند: «خدایا الان حال نماز خواندن ندارم!» مگر فوتبال است که فقط هر وقت حال داشتی، به سراغش بروی؟ اصلاً تا حالا فکر کردهای که چرا خداوند صبحها خواب نازنین و نوشین تو را بههم زده و دستور داده که باید موقع اذان صبح بلند شوی و نماز بخوانی؟ برای اینکه میخواهد حال تو را بگیرد و تو را رشد دهد.
✔️تو باید با نماز حال خودت را بگیری و خودت را تربیت کنی.
📚از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟/ پناهیان/ ص54⚡
⭕ @ebrahiimhadi74
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
#شهید_محسن_حججی #قسمت_دهم 👇🏻مادرخانم شهید حججی👇🏻 یک داعشی که چهره اش به شیطان ها می ماند، آمده
#شهید_محسن_حججی
#قسمت_آخر
بعد از شهادت تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"
بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔
#نثار_روح_پاک_شهدا_صلوات
@ebrahiimhadi74
رفیق...
هر وقت خواستی گناه بکنی
#بین_الحرمین حسینُ یادت بیار...!
اگه منصرف نشدی ؛ با من...
@ebrahiimhadi74
❣هر زنی که در حج و جهاد و دانش اندوزی به شوهرش کمک کند، خداوند آن پاداشی را که به زن حضرت ایوب علیه السلام داده است، به او می دهد.
♥
♥
♥➣@ebrahiimhadi74
#تلنگــرانـــہ✨
روزهایݩنیسټڪہیڪوعدهغذاکمبشود
روزهآݩاسـٺڪـہایـمـاݩتومحڪـمبشـود❤️
#ماه_رمضان♥️
┄═❁๑🍃🔮🍃๑❁═┄
●▬▬▬▬๑۩
🔶 @ebrahiimhadi74
۩๑▬▬▬▬●
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون
📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@ebrahiimhadi74
صبحتان حسینی
وقتی نانوا خمیر نان سنگک را پهن میکند و درون تنور میگذارد را دیدی که چه اتفاقی میافتد؟
خمیر به سنگها میچسبد...
اما نان هر چه پختهتر می شود،
از سنگها جدا میشود!!
حکایت آدمها همین است...
سختیهای دنیا، حرارت تنور است...
و این سختیهاست که انسان را پختهتر میکنند...
هر چه انسان پخته تر میشود
سنگ کمتری بخود میگیرد...
"سنگها تعلقات دنیایی هستند...
ماشین من... خانهی من... من... من!!"
آنوقت که قرار است نان را از تنور
خارج کنند سنگها را از آن میگیرند!!
خوشا بحال آنکه در تنور دنیا
آنقدر پخته میشود که به هیچ سنگی نمیچسبد!!
ما در زندگی به چه چسبیدهایم؟
سنگ ما کدام است؟!!
@ebrahiimhadi74
🔴 #تلنگر
💠 نیکی به پـــدر و مــادر؛ #داستانی است که تو آن را مینویسی و فرزندانت در آینده آن را برایت حکایت میکنند!
😊پس آن را خوب و زیبا بنویس...
💕 @ebrahiimhadi74
#همسرانه💞
قدرتمند تر از دوست داشتن💕
احساس مسئولیت است
آنکه در قبال تو
#احساس_مسئولیت میکند
فراتر از دوست داشتن ، دوستت دارد💕
یعنی #عاشقته 😉
💕 @ebrahiimhadi74
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان🌙
@ebrahiimhadi74
•••••••••••••••••••••••••••••••
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
•| #از_فرشته_هم_بالاتر👌
امـام خـامنه ای فـرمـودنـد:
جوانان مکـرر برای تعـالی روحی
نصیحت میخـواهند چیزی که بنـده
از بـزرگـان شـنیـدهام یـک کـلمـه اسـت:
پرهیز از گناه!☝️
توصیه دیگر انجام فرائـض است؛
اصلیترین فریضه هم نمــاز است؛ اول
وقت و با حضور قلب و حتّیالمقدور با جماعت.
در این صورت فرشته
خواهید شد؛ ازفرشته هم بالاتر
⭕ @ebrahiimhadi74
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#خاطرات_آزادگان_اسرا_جنگ
#قسمت 1⃣
🇮🇷🌺🇮🇷🌼🇮🇷💐🇮🇷🌸🇮🇷
یکی از مسئولان فرهنگی اتاقها برای یک مراسم ، تصویر حضرت امام را نقاشی کرده بود . عراقیها اورا گرفتند گفتند :
تو عکس امام را کشیده ای.
ولی او زیر بار نمیرفت و میگفت :
من عکس پدر بزرگم را کشیده ام.
🇮🇷🌺🇮🇷🌼🇮🇷💐🇮🇷🌸🇮🇷
🔘(( @ebrahiimhadi74 ))🔘
🏴 شهادت جمعی از رزمندگان سپیدپوش نیروی دریایی #ارتش_جمهوری_اسلامی_ایران را به محضر امامزمان(عج)، مقاممعظمرهبری(مدظله العالی) و خانواده معظم شهدا #تبریک و #تسلیت عرض میکنیم.
🙏 از درگاه خداوند بزرگ برای آن عزیزانی که به درجه #شهادت رسیدهاند، علو درجات و برای مجروحین این حادثه #سلامت و #عافیت مسالت میکنیم.
🏴 @ebrahiimhadi74 🏴