❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨
#معرفی_شهدا
#در_ادامه
🍃بیشتر بدانیم از شهید مصطفی صدرزاده:
شهید صدر زاده به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار مقید بود و یکی از ویژگی های برجسته ادبش نسبت به پدر و مادر بود😊. در واقع در هر رتبه و مقامی که قرار گرفته بود چه در زمان طلبگی و چه آن زمان که فرمانده در جبهه سوریه شده بود هیچ گاه ادب نسبت به بزرگترها اعم از پدر، مادر و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگ را فراموش نمی کرد و امکان نداشت از منزل بیرون برود و بر گردد و دست پدر و مادر را نبوسد😘.
حرمت خاصی نسبت به بزرگترها داشت و با کوچکترها الفت و مهربانی خاص داشت و همیشه احترام بزرگترها را نگه می داشت به طوری که در مسجد محل سنتی را پایه گذاشت که کوچکترها دست بزرگترها را می بوسیدند و یک پایه گذار ادب خاص نسبت به بزرگترها بود😉.
#پیشنهاد_عضویت👇👇
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
👈انتشار با درج لینک مجاز است.🤞
❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨
✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️
😂😂#طنز_جبهه😂😂
صبح روز عملیات والفجر۱۰ در منطقه حلبچه همه حسابی خسته بودند، روحیه مناسبی در چهره بچهها دیده نمیشد☹️ از طرفی حدود ۱۰۰اسیر عراقی را پشت خط برای انتقال به پشت جبهه به صف کرده بودیم برای اینکه انبساط خاطری در بچهها پیدا شود و روحیههای گرفته آنها از آن حالت خارج شود، جلوی اسیران عراقی ایستادم و شروع به شعار دادن کردم✊و بیچارهها هنوز، لب باز نکرده از ترس شروع به شعار دادن میکردند. مشتم را بالا بردم و فریاد زدم:«صدام جارو برقیه» و اونا هم جواب می دادند.
فرمانده گروهان برادر قربانی کنارم ایستاده بود و می خندید😂😂.
منم شیطونیم گل کرد و برای نشاط رزمنده ها فریاد زدم:«الموت لقربانی» اسیران عراقی شعارم را جواب میدادند بچههای خط همه از خنده روده بر شده بودندو قربانی هم دستش را تکان میداد که یعنی شعار ندهید! او میگفت: قربانی من هستم «انا قربانی»😂و اسیران عراقی هم که متوجه شوخی من شده بودند رو به برادر قربانی کردند و دستان خود را تکان میدادند و میگفتند:«لا موت لا موت» یعنی ما اشتباه کردیم.
#پیشنهاد_عضویت😍👇👇
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
#معرفی_شهدا
#در_ادامه
🌷گزیده ای از وصیت نامه شهید مصطفی صدرزاده:
شکر بیپایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم😍. خدایا از تو ممنونم بیاندازه که در دل ما محبت سید علیخامنهای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیتنامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند👂تا گمراه نشوند. زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است.
مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم😔چقدر بچه های ما یتیم شدند، زن ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست، دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضی ها نگه داشته نشد و برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش🔥دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم...
🦋معرفی کتاب هایی که درباره شهید نوشته شده:
📘سید ابراهیم
📙اسم تو مصطفی است
📕مصطفی و مرتضی
📗سرباز روز نهم
📔 قرار بی قرار
#پست_آخر
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
#پیشنهاد_عضویت👆👆😍😍
👈انتشار با درج لینک مجاز است🤞
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
#خاطرات_شهدا
شهرستان «خرم بید» در 180 کیلومتری شمالِ شیراز قرار دارد و روستایی موسوم به «شهید آباد» از توابع این شهرستان می باشد. جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» زمانی در این روستا زندگی می کرد😉.
می گویند این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود .ایشان پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری . می گویند غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت😍و سر قبرپسرعمویش نشست ، بعد با زبون کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند .
رفقا گفتند: چی می گی بابا ؟!
مثل همیشه ، زیاد محلش نذاشتند😕. عبدالمطلب اما اصرار داشت که منظورش را به بچه ها بفهماند. اما چون فهمیدن اشاره ها و سر و صداهای عبدالمطلب سخت بود ، بچه ها زیاد جدی نگرفتند. آخرش دید نمی فهمند ، بغل دست قبرِ غلامرضا ، روی خاک با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری🙂.
بعد به ما نگاه کرد گفت و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید!
رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و... از این دست شوخی ها😂. واقعا کسی جدی اش نگرفت. می گویند ، عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین . نگاهی به نوشته های خاکی اش انداخت و با دست پاکشان کرد😔.
عبدالمطلب ، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم شهید شد و جسمش برگشت. رفقا ، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند ، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری ، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود😭.
#پیشنهاد_عضویت😍👇👇
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
😂😂#طنز_جبهه 😂😂
بین تانکر آب تا دستشویی فاصله بود. آفتابه را پر کرده بود و داشت می دوید🏃♂.
صدای سوتی خمپاره مانند شنید و دراز کشید. آب ریخت روی زمین ولی از خمپاره خبری نبود😕.
برگشت دوباره پرش کرد و باز صدای سوت و همان ماجرا. باز هم داشت تکرار می کرد که فهمید ماجرا از چه قرار است.
موقع دویدن باد می پیچید تو لوله آفتابه سوت می کشید😂😂.
#پیشنهاد_عضویت😍👇👇
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
#معرفی_شهدا
#در_ادامه
🌷گزیده ای از وصیت نامه شهید مهدی خندان:
واما شما پدر و مادر عزیزم، شما خواهران و برادران و شما اقوام نزدیک و آشنایان، شما که وصیتنامه مرا میخوانید، بدانید که خمینی حجت و دست هدایت خداست✋، پس وای بر ما اگر اطاعتش نکنیم....
در ساختن خود و محل خودتان کوشا باشید، هرقدر که میتوانید قرآن و دعا زیاد بخوانید و از نمازتان مراقبت نمائید....😇
شما باید شمع باشید بسوزید و دیگران از روشنی شما استفاده کنند و به قول امام عزیز نگوئید انقلاب برای ما چه کرده، شما برای انقلاب چه کردهاید😉.
بار پرودرگارا مرا ببخش از اینکه غفلت داشتم و نتوانستم، برای انقلاب اسلامی کاری انجام بدهم.
پیرو بیچون و چرای امام باشید و جنگ را فراموش نکنید.
.سلام مرا به امام برسانید، بگوئید تنها آرزویم یک بار دیگر زیارت آن صورت ملکوتی شما بود. و از امام عزیز تقاضا دارم برای قبول شهادتم❤️دعا کند....
🦋معرفی کتاب هایی که درباره شهید نوشته شده:
📘سالار تیپ عمار
📙شیر کوهستان
#پست_آخر
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
#پیشنهاد_عضویت👆👆😍😍
👈انتشار با درج لینک مجاز است🤞
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
#خاطرات_شهدا
در منطقۀ تفحص، بدن های شهدا پیدا نمی شد☹️. یکی گفت: بیایید به قمربنی هاشم متوسل بشویم. نشستند و به دست های علمدار سیدالشهداء متوسل شدند. درست است که دست های قمربنی هاشم قطع شد، اما بابالحوائج است💚. خود سیدالشهدا هم وقتی کارش در کربلا گره میخورد به عباس رو می انداخت.
نشستند و متوسل شدند؛ بعد از آن بلند شدند و خاک ها رو به هم زدند. یک جنازه زیر خاک دیدند، او را بیرون آوردند. الله اکبر! دیدند اسم این شهید عباس است😯. شهید عباس امیری گفتند: شاید پیدا شدن شهیدی به نام عباس اتفاقی است. گشتند و یک جنازۀ دیگر پیدا شد که دست راستش در عملیاتی دیگر قطع شده و مصنوعی بود. او را بیرون آوردند دیدند اسمش ابوالفضل است. فهمیدند اینجا خیمهگاه بنی هاشم است😭. گفتند: اسم این مکان را بگذاریم مقر ابوالفضل العباس😭💚
#پیشنهاد_عضویت😍👇👇
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
#معرفی_شهدا
#در_ادامه
🌷گزیده ای از وصیت نامه شهید محسن حججی:
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام زمان است😌.
از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید...همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید😍؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید
آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز...😭
از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید😒؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید...
خودتان را برای ظهورامام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است😊.
همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه ی شما به خیر ختم می شود...😉
🦋معرفی کتاب هایی که درباره شهید نوشته شده:
📘سربلند
📙سرمشق
📕زیر تیغ
📗محسن ما
📘سر به راه
📙آرام بی سر
#پست_آخر
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
#پیشنهاد_عضویت👆👆😍😍
👈انتشار با درج لینک مجاز است🤞
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
😂😂#طنز_جبهه 😂😂
استاد سرکار گذاشتن بچهها بود. روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با دشمن روبهرو میشوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه میگویید؟🤔»
آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به اخلاص برمیگردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمیکند. اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی: اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحمالراحمین»
طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد😌و با خود گفت: «این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت:«اخوی غریب گیر آوردهای؟»😂😂
#پیشنهاد_عضویت😍👇👇
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋