•💔 ⃟❥•
⸱⸳اۍوَصـڵِتــ ـ ـو
اَصـڵِشـادمـانۍبیـ ـ ـا⸳⸱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡._._.ۺہید عباس بابایے
ݐَرواز اَندازہ _._._ آدݥ رو بَرمَلا میڪنہ ....
#استورے
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
Mohammad Hossein Poyanfar - Man Hamonam (128).mp3
2.88M
•♢• ⃟𝄞
خـۅاهـمرضاۍتـ ـ ـ ـو
جـــانمفـداۍتـ ـ ـ ـو
دلممۍخـوادڪهبـاشـمبـاتـ ـ ـ ـو♥
#امام_زمان
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
•♢• ⃟𝄞 خـۅاهـمرضاۍتـ ـ ـ ـو جـــانمفـداۍتـ ـ ـ ـو دلممۍخـوادڪهبـاشـمبـاتـ ـ ـ ـو♥ #امام
•💔 ⃟❥•
اۍآنڪه
ظـھـۅࢪˇتـ ـ ـ ـوˇ
تمنـاۍمـ ـ ـ ـناسـت♡°
|بسـماللّٰه|•
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
『🌱』
﴿بـسـماللهالرحـمڹالرحیـم﴾
•دستیڪھ ڪمڪ مۍڪند،
از دستانۍڪھ براۍدعا 🤲🏻
بـالامۍرونـدمقـدستـراسـت🌱
🖇در راستاۍ پیشـرفتوگسـترش
مجـموعهوبـرنامھ هایفرهنـگۍنیـازبـھ
تبلیـغاتبـزرگوگسـتردههـست📝
❞عزیزانی ڪھ تـمایـل بـھ
ڪمڪ وهـمـراهۍدارنـد
مبـالـغ واریـزۍخـودرا
بـھ شمـاره حسـاب
زیـر واریـز نـماینـد❝
⇦6037-9972-9127-6690 💳
اَللهُ یُبٰارِڪُ فیــِڪ✨
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
✐"﷽"↯ 📜#رمان_پلاک_پنهان 💟#پارت_نود_چهار با صدای دوباره آیفون،سمانه سریع از پله ها پایین آمد و گفت:
✐"﷽"↯
📜#رمان_پلاک_پنهان
💟#پارت_نود_پنجم
خسته از ماشین پیاده شد،هوا تاریک شده بود،از صبح سرکار بود،آنقدر در این چند روز سرش شلوغ بود،که دیر وقت به خانه می آمد،با اینکه دوست نداشت سمیه خانم را تنها بزارد اما مجبور بود...
به سمت ورودی خانه رفت،با دیدن کفش های زنانه و مردانه ،حدس می زد،صغری یا دایی محمد با دندایی به خانشان امده یا شاید محسن و یاسین.
با وجود خستگی زیاد اما لبخندی بر لب نشاند و وارد خانه شد،کیفش را روی جا کفشی گذاشت و وارد هال پذیرایی شد،با دیدن مهمانان در جایش خشکش زد.
افکاری که به ذهنش حمله می کردند و در سرش میپیچیدند و صداهایی که مانند ناقوس در سرش به صدا در می آمدند را پس زد و آرام سلام کرد،با صدایی که او را مخاطب خود قرار گرفت ،چشمانش خیس شدند.
ــ سلام به روی ماهت عروس گلم
سمانه وحشت زده به خانم موحد نگاهی انداخت،کسی جز سمیه خانم حق نداشت او را عروسم صدا کند،او فقط عروس کمیل بود نه کسی دیگر...
با صدای لرزانی گقت:
ــ اینجا چه خبره؟
یاسین از جایش بلند شد و گفت:
ــ زنداداش بشین لطفا
اما سمانه دباره پرسید:
ــ یاسین اینجا چه خبره؟
سید مجتبی(آقای موحد) از جایش بلند شد و بعد از سرفه ی مصلحتی ،دستی بر محاسنش کشید و گفت:
ــ سمانه خانم ما از پدرتون اجازه گرفتیم که امشب برای امرخیر مزاحم بشیم،که سرهنگ هم اجازه دادند.
سمانه ناباور با چشمان اشکی به آقا محمود و محمد ویاسین نگاه کرد،باورش نمی شد با او این کار را کرده باشند...
سمانه با صـدایی که از بغض و عصبانیت می لرزید گفت:
ــ لازم نبود به خودتون زحمت بدید،من به مادرتون گفتم که جوابم منفیه
ــ سمانه
حتی تذکر محمود آقا نتوانست او را آرام کند.
ـــ من قصد ازدواج ندارم آقای موحد،اینو بارها به شما و مادرتون گفتم،هیچکس حق نداره جز خاله سمیه منو عروسم صدا کنه،من عروس کمیلم نه کسی دیگه
یاسین بلند شدو گفت:
ــ سمانه،تو هنوز...
ــ هنوز جوونم؟وقت دارم زندگی بکنم؟؟مگه من الان زندگی نمیکنم؟وقتی تا الان به من میگی زنداداش چطور میخوای زن یکی دیگه بشم.
قدمی به عقب برداشت و گفت:
ــ این حرف آخرم بود،من نمیخوام ازدواج منم،آقای موحد قسمتون میدم به جدتون دیگه این قضیه رو باز نکنید
سریع کیفش را برداشت و با شتاب از خانه خارج شد.
✍🏽نویسنده:فاطمهامیری
#ادامه_دارد...
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
⃟ ♥ ⃟ الـۅعــدهۅفـــا🙌🏻 اعضـاۍمحتــࢪمسـلام🌿 ⇦بالاخـࢪهࢪوزشـࢪوع #چلهحـاجـتࢪوایۍ فـࢪا
♥Γ∞
اۍڪهمیـدانۍنـدارم🥀
جـ ـ ـزدࢪگاهـتپناهۍ
دیـگرازمـنبـرنـگࢪدان↻
روۍخـود♡
|گاهـۍنگـاهـۍ|°
روزسۍونھـم#چلهحـاجـتࢪوایی
فراموشنشـود❌
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
الهی عضم البلا.ogg
525.4K
•♢• ⃟𝄞
|الـٰھـۍعَظُمَالبَلاء|🥀
🎙علۍفانـۍ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
•♢• ⃟𝄞 |الـٰھـۍعَظُمَالبَلاء|🥀 🎙علۍفانـۍ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ °•
سـلامحضـرٺدلبـࢪ♥
سـلامˇقـرصقـمـرˇ
زمیـ ـ ـ ـینڪھلطـفنـدارد⇣
ازآسمـ ـ ـ ـانچھخبـر؟!
#امام_زمان
#دیــالوگْ_فــیلم░
#تَنہایے_لِیلا↯
ڵیــڵا : یَعنــے تـ♡ـو خِجــالَټ نــمے كِشــے ڪہ زَنــِــ∞ــــتـ چــ⚘ـــادُࢪ سَــرِشْ نــمے ڪُنــہ ؟!؟
مُحَــمَّــد : هــــــیــ مَࢪدے ــــچ اَز ایــنڪہ زَـ∞ـݩِ بــا حَیــــ♡ــــا دارهــ خِــجــالَتْ نــمے ڪشہ؛ حَتے اَگــہ چــــ⚘ــادُࢪ نَپــوشہ :)
ڵِیڵا : چــــ⚘ـــادُࢪ رو دوســــ♡ــــت دارے؟!
مُــحَمَّــد : مُہم تَــر اینــہ ڪہ شُـ♡ـما دوســــ♡ــــتِش داشــتہ بــاشے ...
ڵِیڵا : دوســــ♡ــتِــــش دارَمْ :))) ...
#حِجــاــــب|#حجاب
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♥Γ∞
سلامهمراهانگرامی🖐🏻-
خبر دارید هر هفته شهداۍ هر شهر
رو زیارټ میڪنیم؟😎✌️🏻
میدونستید شما هم میتونید توۍ
ایݩ ڪار خیر با ما همࢪاه بشید؟🤩
اگ علاقه دارید با ما همڪارۍ ڪنید...
اسم شهر خودتوݩ رو به آیدۍ زیر بفرستید👇🏻
🆔@Tanhaie_komill
منتظڔهمراهےو همڪارۍشماعزیزان هستیم👋🏻
43.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⅌ ͜͡
------------
اۍاشتـࢪثـ ـ ـ ـانۍ
قاسـمسلـیمـ ـ ـ ـانۍ♥
#استوریشهدایی
#ڱـڔدانمنتظـڔانظهـوڔ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f