‹🖤🦋›
یک روز آمدم، دیدم داریوش در آزمایشگاه من مشغول کار است. از منشی پرسیدم: من با آقای رضایینژاد قرار داشتم؟ گفت: نه. جلو رفتم و پرسیدم: داریوش اینجا چه کار میکنی؟ گفت: «بعضی از دانشجوهای تو از من سئوال داشتند، نمیشد تلفنی حل کنم. قرار گذاشتم تا در آزمایشگاه مسألهها رو حل کنم.» برای من عجیب بود. آنها دانشجویان من بودند و داریوش هیچ مسئولیتی نسبت به آنها نداشت. فقط وجدان کاری او بود که به آنجا کشیده بودش.
#سالگردشهادتشهیدداریوشرضایینژاد🌱
#ســیره_شــهدا 🌱"
🌹نقل از همسر شهید:
هرروز صبح بدون استثناء دعای فرج و زیارت
عاشورا میخواندند. شبها هم سورۀ واقعه را
میخواندند و هر موقع سلام میدادند به امام
حسین (ع) و امام رضا (ع) میگفتند: «یا امام
زمان (عج) نگاهت را از من برنگردان.»
خیلی شوخطبع بودند ولی بحث اهلبیت (ع)
که میشد بهقدری گریه میکردند که انگار شیر
آب را باز کردند. جمعهها بعدازظهر هر دو برای
فراق امــــام زمـان (عج) خیلی دلگیر بودیم و
میرفتیم گلزار شهدا. احساس میکــردیم وقتی
آنجا هستیم و نماز مغرب و عشاء را میخوانیم
سبکتر میشویم. یکبار ایشان به مـحمدمــهدی
گفت: «دعــا کــنید که من برای همیشه گــلستان
شـــهدا بیام تا عصرهای جمعه حداقل یک پارتی
داشته باشید و بیاید کنار مزار خودم.» احــساس
میکنم نگاهی که اهلبیت به ایشان داشتند
ایشان را پذیرفتند.👌
همیشه میگفتند که دوست دارم مراسمهایی که
برگزار میکنیم با مناسبتهای اهلبیت (ع) یکی
شود.
هیچ خانم نامحرمی را نگاه نمیکرد و همیشه
میگفت اگر قرار است چشمی به آقا امام زمان
(عج) بیفتد نباید با نگاه به نامحرم آلوده شود.
در خیابان هم که بودیم همیشه ملاحظه میکرد
که نگاهش به نامحرم نیفتد و مراعات میکرد.
به نقل یکی از دوستان شـــهید ادارت خاصی به
حضرت خدیجه داشتند روزی دچار بیماری سختی
شده بودم. مسلم اومد عیادت و گفت توسل کن
به حضرت خدیجه ان شاءالله که خوب میشی،
چند روز بعد دوباره اومد عیادت گفت توسل کردی؟
گفتم نه یادم رفت! گفت توسل کن ان شاءالله که
خوب میشی. من هم توسل کردم به حضرت خدیجه
و چیزی نگذشت که خوب شدم. مسلم تا سلامتی منو
دید گفت دیدی گفتم توسل کنی خوب میشی.
#شهیدمدافعحرم_مسلمخیزاب🕊•
شهید_حسین_معز_غلامی__rytu(1).mp3
13.69M
#مداحیتایم🖤🎧~•
●━━━━━━─────── ㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
خوشبختی یعنی؛
تو زندگیت امام زمان داری.. ♡
•|#بانوایشهیدحسینمعزغلامی|•
🖤•°
هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند🥀
با سرور آفتاب بیعت کردند
رفتند و به دریای ابد پیوستند💔
چون رود، به اصل خویش رجعت کردند
#شهید_نوید_صفری🌱
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کلیپوسایلخریداریشده😍👆 از شریک شدن در موکب ها جانمونید😉 ⛺️وسایل خریداری شده برای موکب معراج ال
#کمک_برای_موکب👆
+قبول باشه/حاجت روا باشید🌱
شما عزیزان می توانید به نیت امواتتون جهت
پر کردن چک درحد توان کمک کنیدو بانۍ بشید⇣⇣
°•[
6104337339003897°•[احمد خدابنده لو بزنیدروشمارهڪارت،ڪپۍمیشه😊 این کار باقیاتٌالصالحاتی براۍ شما و اموات شماست👌 #اجرتون_با_سیدالشهدا💚 کربلا روزیتون😍 آیدۍخادمڪانالجهتهماهنگۍبا بانیانوارسالفیش↯ @ya_fatemat_al_zahra ⛺️••ڪانالموڪبمردمیمعراجالشهدا↯↯ https://eitaa.com/joinchat/3406954885C0c34736276
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
꧁﷽꧂
شبی حضرت زهرا(س) را در خواب میبیند
که به عروسیاش آمده است😍
شــهید ردانیپور به ایشان میگوید: خانم!!
قصد مزاحمت نداشتم و فقط میخواستم
احترام کنم،حضرت زهرا (س) پاسخ میدهند:
«مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیاییم
به کجا برویم؟» مصطفی دیگر تا صبح نخوابید
و نماز میخواند،دعا و گریه میکرد و میگفت
من شهید میشوم.دوستش گفته بود «این همه
گریه و زاری میکنی، میگی میخوام شهید بشم
دیگه زن گرفتنت چیه؟»جواب داد: «خانمم
سیده.میخوام اون دنیا به حضرت زهرا(س)
محرم باشم، شاید به صورتم نگاه کنه...🥺
#شهیدمصطفیردانیپور/#سالروزشهادت🖤
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_دوم_همراه✍ با هم از وزارت دفاع آمده بودیم بیرون و عضو سپاه شده بودیم ولی
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم_همراه✍
باور کن سعید هربار که نماز جماعت میخوانم یاد تو و نوید می افتم یاد آن نماز جماعتی که با هم خواندیم چقدر با زبان خوش گفتیم که برو جلو بایست و پیش نمازما باش تقصیر خودت بود. اگر این قدر تواضع به خرج می دادی این همه کشک هم می خوردی نوید از خنده سرخ شده بود داشت پخش زمین میشد. به قیالدی تو نگاه میکرد و ریسه میرفت با اصرار و التماس و کتک کاری تو را راضی کردم که امام جماعت ما بشوی بعد همین که تو بسم الله اول را گفتی مهرهایمان را برداشتیم و امدم جلوی تو ایستادیم شوخیهای نوید برای من تازگی نداشت ولی تا قبل از اینکه با هم برویم سوریه تصور نمی کردم نوید این قدر شجاع .باشد خیلی نترس بود. راحت میزد به دل دشمن تو البته این را بهتر از من میدانی من و نوید را برای عملیات آزادسازی شهرکهای نبل و الزهرا توی یک تیم شناسایی .نگذاشتند تو هم تیمی نوید شدی و
از همان موقع بود که دیگر حال و روز رفیق من را از این رو به آن رو کردی نوید پیش من که نمیتوانست مخفی کاری کند بعد از شهادت تو چهره ی نوید تغییر کرد خیلی خواستنی تر شده بود حرف زدنش تغییر کرده بود. نماز شبهایی که با آب و تاب میخواند نفوذ کلامش را خیلی بیشتر از قبل کرده بود.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتهفدهم
' 🌾🌸 °
یکی از دوستان شهید تعریف میکرد:
اگر کوچکترین بیاحترامی یا حرفی می خواست
زده شود یا تذکر میداد که صحبت نکنیم یا جمع
را ترک می کرد.خیلی برایش مهم بود که نقدها و
شوخیهایمان سمت بیادبی نرود و کسی خدای
نکرده به بزرگان و بالاخص مقام رهبری اساعه
ادبی نکند. علاقه شدیدی به اهل بیت داشت. در
کربلا و مشهد رفتنهامان خیلی این ارادتش را میدیدیم. حتی بعضی اوقات تکرار میکرد که
«در هیات نباید بعضی از حرفها زده شود.
هیات حرمت دارد.»
#شهیدآرمانعلیوردی🍃
~بِسمِرَبِالشُهدآ♥️••
#مقاممعظمرهبری:
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست🕊
خادم "خانم" جهت آماده سازی متن،
ساخت استوری و عکسنوشته،
کانال نیازمندیم🌱
اگر دوست دارید خادم جهادی شهدا
بشید اطلاع بدید👇
🆔@ya_fatemat_al_zahra
💌شهید کاظمی:
در راه خدا ثابت قدم باشید
ایمانتان را حفظ کنید
در تقویت ایمانتان تلاش کنید
#حاج_احمد_کاظمی/#سالروزتولد🌷
﷽
برخورد آموزنده شهید ابراهیم هادی با خانم بدحجابی که به او فحش داده بود.
با ابراهیم هادی پاییز سال 61 با موتور به سمت میدان آزادی میرفتیم میخواستم ابراهیم را برای عزیمت به جبهه به ترمینال برسانم. یک ماشین مدل بالا از کنار ما رد شد. خانمی کنار راننده نشسته بود که حجاب درستی نداشت.نگاهی به ابراهیم انداخت و حرف زشتی زد.
ابراهیم گفت: سریع برو دنبالش!
من هم با سرعت به سمت ماشین رفتم. بعد به ماشین اشاره کردیم بیا کنار! با خودم گفتم این دفعه حتما دعوا میکنه.
اتومبیل کنار خیابان ایستاد ما هم کنار ان متوقف کردیم. منتظر برخورد ابراهیم بودم. ابراهیم کمی مکث کرد و همینطور که روی موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسی گرمی کرد!
راننده که تیپ ظاهری ما و برخورد خانمش را دیده بود ، توقع چنین سلام و علیکی را نداشت!
بعد از جواب سلام ابراهیم گفت: من خیلی معذرت میخواهم خانم شما فحش بدی به من و همه ریش دارها داد. میخواهم بدونم که ... راننده حرف ابراهیم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد ، بیجا کرد! ابراهیم گفت: نه آقا اینطوری صحبت نکنید. من فقط میخواستم بدانم آیا حقی از ایشان گردن بنده است؟ یا من کار نادرستی کردم که با من اینطور برخورد کردند؟
راننده اصلا فکر نمیکرد ما اینگونه برخورد کنیم. از ماشین پیاده شده و صورت ابراهیم را بوسید و گفت: نه دوست عزیز شما هیچ خطایی نکردی. ما اشتباه کردیم. خیلی هم شرمنده ایم و بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد و رفت.
منبع:
کتاب سلام بر ابراهیم صفحه 173, 174
꧁﷽꧂
به یک نگاهِ خدایی شهید خواهی شد
شهید اگر بشوی، روسپید خواهی شد🕊
[عادلحسینقربان✍]
#شهیدانه/#شهیدابراهیمهادی🌱
~بِسمِرَبِالشُهدآ♥️••
#مقاممعظمرهبری:
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست🕊
خادم "خانم" جهت ساخت استوری و عکسنوشته
کانال نیازمندیم🌱
👌منظموحرفهای😎
چنانچہ دوست دارید خادم جهادی شهدا
بشید اطلاع بدید👇
🆔@ya_fatemat_al_zahra
••🦋🌸••
بابکــــ•••
؛__________
و تو چه خبر داشتی از جاذبه چشمانش...
آنگاه که یک به یک در دل جوانان همین عصر
انقلابی ایجاد کرد...📻
تو مینویسی رفیق، من میخوانم بابک🌿
#شهید_بابک_نوری🦋
.
🔴جوانترین شهید مدافع حرم استان گیلان
که به جای آلمان سر از#سوریه در آورد😳😱
اسمش بابک بود☺️
یه جوون دهه هفتادی خوش تیپ که
همه فکر میکردن مدلینگ هست👀
اما بابک مدلینگ نبود و برای دل خودش
تیپ میزد و عکس میگرفت😎📸
پدرش خیلی اصرار داشت که بابک
برای ادامه تحصیل به آلمان بره🏯
اما به جای آلمان از #سوریه سر درآورد.
بابک با این سفر همه را شوکه کرد.‼️
بزن روی پیوستن تا کانال رو گم نکنی
و این شهید رو بیشتر بشناسی😍👇
http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
☝️☝️☝️
کلی خاطرات و عکس های جدید از
شهید بابک داخل کانال قرار میگیره
هر هفته لایو از مزار شهید بابک داریم🤩
+تو دعوت شده ی شهید بابک هستی😉
اگه سوالی داری من اینجام(:
@ya_fatemat_al_zahra
.
#ارسالی_اعضا♥️
مگه میشه به شهدا متوسل بشی
و دست خالی برگردی😉😍
🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید
برامون ارسال کنید(: ↯
🆔@ya_fatemat_al_zahra
°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^
~بِسمِرَبِالشُهدآ♥️••
#مقاممعظمرهبری:
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست🕊
خادم "خانم" جهت ساخت استوری و عکسنوشته
کانال نیازمندیم🌱
👌منظموحرفهای😎
چنانچہ دوست دارید خادم جهادی شهدا
بشید اطلاع بدید👇
🆔@ya_fatemat_al_zahra
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_دوم_همراه✍ باور کن سعید هربار که نماز جماعت میخوانم یاد تو و نوید می افت
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم_همراه✍
تغییر کرد خیلی خواستنی تر شده بود. حرف زدنش تغییر کرده بود نماز شبهایی با آب وتاب میخواند نفوذ کلامش را خیلی بیشتر از قبل کرده بود. من میدیدم که یک ساعت و نیم مینشیند و زیارت عاشورا را به شیوه ی مخصوصی که آیت الله حق شناس توصیه کرده بود میخواند این یک ساعت و نیمی که زیارت خواندنش طول میکشید هم نباید با کسی حرف میزد از قبل به من تذکر میداد که بین خواندن زیارت مزاحمش نشوم؛ ولی من حسابی اذیتش میکردم و مدام سربه سرش می گذاشتم روزی که پیکر خونی تو را برگرداند عقب حال خرابی داشت هم گریه میکرد و هم میخندید شما دو نفر با هم آن مسیر را برای عملیات آزادسازی شهرکهای نبل و الزهرا شناسایی کرده بودید. قرار بود همه با هم برویم و شادی آزادی شیعیانی که چند سال توی محاصره ی گروهکهای تکفیری ،بودند ببینیم. قرار بود بعد از این همه سختی کار شناسایی توی شب و رفتن توی دل ،دشمن شیرینی آزادی را کنار مردمی
که از خوشحالی به جای نقل روی سرمان برنج میپاشیدند بخوریم زدی زیر همه ی قول و قرارها سعيد برنامه ها را به هم ریختی نوید میگفت توی کانال کنار هم بودید. میگفت رسیدید به سنگر دشمن. سنگر را از قبل شناسایی کرده بودید میدانستید خالی است.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتهجدهم
وسایل خریداری شده برای موکب👆🏽
برای پیشرفت موکب معراج الشهدا
به یاری عشاق شهدا نیازمندیم☺️
همراهان همیشگی کانال و خیرین عزیز، به برکت شهدا دورهم جمع شدیم تا موکبی برپا کنیم و سالانه چندبار این موکب فعالیت داره و شماهم دراین کار خیر شریک و هم پای ما هستید🙂🍃
اگر مشتاق شرکت در برپایی موکب هستید
بسم الله😍
روی شماره کارت بزنید، کپی میشه🤝
🌱
6104337339003897💳 "به نام احمد خدابنده لو " #نگاهپرمهرخداوائمهبدرقهزندگیتون🦋 آیدۍ خادم ڪانال جهت هماهنگۍ با بانیان و ارسال فیش↯↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ⛺️••ڪانالموڪبمردمیمعراجالشهدا↯↯ https://eitaa.com/joinchat/3406954885C0c34736276
Mehdi Rasooli - Muharram 1400 Shab 8 - 5-۲.mp3
13.14M
#مداحیتایم🖤🎧~•
●━━━━━━─────── ㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
تو از خدا شهادت بخواه برام...♡
•|#بانوایمهدیرسولی|•