eitaa logo
شهیدابراهیم هادی🇵🇸
2.9هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
5هزار ویدیو
585 فایل
تمام محتوای این کانال و انتشار آن ثوابش هدیه ب امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)جهت سلامتی و تعجیل درظهورآقا و به رفیق شهیدمون ابراهیم هادی می باشد کپی حلاله حلاله جهت ارائه انتقادات ،پیشنهادات ونظرات به این آیدی پیام دهید @khademeemahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ امام جمعه اصفهان از برادر شهیدش می گوید / شهید به من آموخت «با هر توانی به مردم کمک کن» ◻️ یکی از ویژگی های شهید سید نورالله طباطبایی نژاد بیان فصیح و عالی بود که از اقصی نقاط کشور برای مجالس وعظ و بحث دینی دعوت می‌شد. ◻️ شب هفتم تیرماه برادرم مرخصی گرفته بود و در حوزه انتخابیه خود بود و قصد شرکت در جلسه حزب جمهوری اسلامی را نداشت، ولی براساس توطئه‌ای که گروهک منافقین و معاندین با تماس های مکرر تلفنی انجام داده بودند، برای حضور در جلسه حزب جمهوری اسلامی در تهران حضور پیدا کرد و در نهایت آن فاجعه هفتم تیرماه رخداد و به شهادت رسید. شهید🕊🌹
اگه از دسـت کسـی ناراحـت شـدی یا عصبانیت کـرد یا دلخـور شـدی اونـو به خاطـر اینکـه شیـعه‌ی‌آقاامیرالمومنینِ(علیه‌السلام) ببخـش !! چون هم دلت خالی از کدورت میشه و درگیری ذهنی نداری .. و هم طرف حسابـت با خود مولاست ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ببینیم در خط مقدم نبرد با دشمن این رزمنده با چه آرامشی صحبت میکند وبشنویم صدای دلنشین شهید را که این صحنه را چگونه روایت میکند. شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ... شَھادَت‌ داستان‌ِ ماندِگاری آنانیست که دانستَند دُنیا جایِ ماندَن‌نیست🥺💔
🥀دیشب خواب دیدم تو شهید شدی! 💚مادر شهید میگوید: در یکی از همین تماس‌ها، گفتم دیشب خواب دیدم تو شهید شدی. در خواب بلند شدم تمام منطقه سکونتمان را چراغانی کردم و نه تنها گریه نمی‌کردم بلکه خوشحال بودم. این را که گفتم، از خوشحالی پشت تلفن داد زد که 🌷 «بالاخره من پر می‌کشم»🕊🌹 می‌شنیدم که به دوستانش می‌گفت مادرم خواب دیده شهید می‌شوم، عصر همان روز که برای آخرین بار زنگ زد، با برادرش هم تلفنی صحبت کرد و سفارش‌هایی به او کرد، همان شب ساعت ۲ بامداد مجیدم، عزیز دلم به شهادت رسید. 🌷پیکر مطهرش پس از 4 سال به آغوش میهن اسلامی بازگشت💫 🌺یادشهداباصلوات 🌺 متولد:۱۳۶۷/۲/۶کرج🌹 شهادت:۱۳۹۵/۲/۱۷🕊 مزار:امامزاده طاهرکرج 💫
°جمعہ‌یعنے °انتظارمَهدے‌صاحب‌زمان°° °مافَرج‌راتَمنـٰامۍکُنیم°💚° ❪بچشآن‌بردل‌ماطعم‌عبودیت‌را سجده‌هآیمآن‌به‌نگاه‌توبهامی‌گیرد‌...❫ °العجل‌یـٰابقیَة‌اللّٰه..؛🌿
با خودم گفتم پدرشم، با من این حرف‌ها را ندارد. گفتم: حسین، بابا! بده من لباس‌هات رو می‌شورم. یک دستش قطع شده بود. گفت: نه. چرا شما؟ خودم یه دست دارم با دوتا پا. نگاه کن. نگاه می‌کردم. پاچه‌ی شلوارش را تا زد بالا، رفت توی تشت. لباس‌هایش را پامال می‌کرد. یک سرِ لباس‌هایش را می‌گذاشت زیر پایش، با دستش می‌چلاند. شهید
🕊 ابراهیم درهمان ایام پایانی دبستان کاری کرد که پدرش عصبانی شد و گفت که ابراهیم از خانه بیرون برو و تا شب هم برنگرد. ابراهیم تا شب به خانه نیامد. همه خانواده ناراحت بودند که او برای ناهار چه کار کرده است ولی روی حرف پدر، حرف نمی زدند. ابراهیم شب برگشت و با ادب به همگی سلام کرد. از او پرسیدند ناهار چه کار کردی؟ پدر با این که که هنوز از ابراهیم ناراحت بود ولی منتظر جوابش بود. شهید ابراهیم هادی خیلی آهسته گفت که داخل کوچه راه می رفتم، یک پیرزن را دیدم که کلی وسایل خریده و نمیدانست چکار کند و چطور به خانه برود. من به او کمک کردم و وسایلش را تا منزلش بردم. پیرزن هم کلی از من تشکر کرد و سکه پنج ریالی به من داد. نمی خواستم قبول کنم، ولی خیلی اصرار کرد. من هم مطمئن بودم این پول حلال است زیرا برایش زحمت کشیده بودم. ظهر با همان پول، نان خریدم و خوردم.»
کتاب-شاهرخ-ضرغام.pdf
1.59M
👆👆👆👆 فایل pdf کتاب شهید شاهرخ ضرغام
❤️ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 🔥ترك عبادت⚡️ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1252760152.mp3
5.58M
اذان باصدای ملکوتی شهید ابراهیم هادی @ebrahimehadi1401 ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆
🍁لحظه‌ی وصل به یک پلک زدن می‌گذرد... 🍁این فراق است که هر ثانیه‌اش یکسال است..‌.
حرف خاص (16).mp3
13.63M
• اگر من همین الآن از دنیا برم، اونطرف چقدر دارایی دارم؟ • اونور اوضاع زندگی‌ام چطوریه؟ • آیا از الآن می‌تونم اینو تشخیص بدم؟
دعای فرج ب نیابت ازشهید ابراهیم هادی @ebrahimehadi1401 ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆
🌱توی روستاهای محروم فریدن کار جهادی میکردند... خودش می‌نشست پشت لودر و برایشان جاده درست میکرد یا انبار نگهداری گندم یا حتی زمین بازی برای بچه‌ها ... کارهای فرهنگی هم میکردند... دیدم دختران روستا چادر به سر دارند، به جواد گفتم اینها که لباس محلی دارند... گفت ما برایشان چادر آورده‌ایم... 🌷
- ابراھیم‌می‌گفت"؛ مطمئن‌باش‌هیچی‌مثل‌ برخورد‌خوب‌،روی‌آدم‌ها‌تاثیـر‌نداره🌿 'شهید‌ابراهیم‌هادے'