@Ebrahimhadi-Shaba ke mardome sham mikhaband.mp3
6.02M
🎧 #صوت #نوحه #احساسی
شبا که مردم شام میخوابن، رقیه تا خودِ صبح بیداره..
🎤حاج محمود کریمی
پیشنهاد دانلود
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین(س)🏴
🆔 @Ebrahimhadi
اصلا رقیه(س) نه..
مثلا دختر خودت..!
یک شب میان کوچه
بماند، چه میشود..؟
سلام بر سه سالهی امام حسین🏴
🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸دعای فرج #امام_زمان«عج» 🔸
⏰هرشب ساعت۲۲
🔴در انتشار ثواب این دعا شریک باشید و انتشار دهید.🔴
👉 @Ebrahimhadi 👈
#احکام_شرعی (امر به معروف و نهی از منکر)
سوال 31❓❗
وظیفه جوانان مؤمن در دانشگاههای مختلط در برابر مفاسدی که در بعضی از آن مکانها مشاهده میکنند، چیست؟
پاسخ📩
بر آنان واجب است که ضمن دورى جستن از ابتلا به مفاسد، در صورت تمکن و تحقق شرايط امر به معروف و نهى از منکر مبادرت به انجام اين فريضه کنند
#استفتائات_مقام_معظم_رهبری
🌐 @Ebrahimhadi
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸دعای فرج #امام_زمان«عج» 🔸
⏰هرشب ساعت۲۲
🔴در انتشار ثواب این دعا شریک باشید و انتشار دهید.🔴
👉 @Ebrahimhadi 👈
┄═❁๑๑~🔅🌸🔅๑๑~❁═┄
🔹 سید جواد اهل رشت بود.
چند ماه زودتر از من و تقریباً همزمان با
عملیات رمضان به جبهه اعزام شده بود.
💥آدم عجیبے بود نگـاه وسیع و با نفوذے
نسبت به پدیده هاے پیرامون داشت.
هر چیزے که اتفـاق مے افتـاد،...
در پس آن مصلحت خاصے را مے دید.
✖مثلاً حتے اگر عقرب هم نیشش مے زد با
نگاه مثبت به این اتفاق می نگریست،...
می گفت حتماً مصلحتے بوده است.
حتماً سودے براے مـا داشته است.
🍃اگر هم نعمتے هم به او مے رسید ،
خدا را بسیار سپاس مے گفت.
رفتارش به گونه اے بود که آدم احساس
مے کرد او حتے با اشیاء هم حرف مے زند.
🚫عقیده اش این بود که اشیـاء فقط زبـان
ندارند اگر زبـان داشتند تسبیح آنـان را نسبت
به ذات پروردگـار مے شنیدیم.
سید جواد واقعاً به این مسأله ایمـان داشت
و همیشه از زبـان اشیـاء مے گفت:
« بـا شمـا نـامحرمان مـا خـاموشیم».
👣در شنـاسایی هـا گـاهی من به سید جواد
می گفتم: شمـا قدم شمـار بـاش.
و ایشان بـا میل مے پذیرفت و بـا دقت
این کـار را انجـام مے دادند...
چون در کـار شنـاسایے، قدم شمار
خیلے مهم است.
❓مخصوصاً گـاه بـاید از او مے پرسیدم
مثلاً«چند قدم از خـانه دور شدیم؟»
یـا «تـا دشمن چند قدم مـانده؟»
و او بـاید دقیقـاً راهنمایے مے کرد.
⭐یـادم هست که در دهلران هر منورے
که دشمن شلیک مے کرد همه خیز مے رفتند
و طبیعے بود که آدم یـادش برود که چند
قدم رفته و چند قدم مانده است.
و این دقت قدم شمـار بود که مے توانست
نیروها را یـارے کند.
📿سید جواد یك بند تسبیح داشت.
معمولاً دقیقه ای #۷۰۰ قدم که مے شمرد،
یک تسبیح مے انداخت و من هر وقت از او
سوال مے کردم دقیق مے گفت:
که شماره فلان است.
♦حساسیت فوق العـاده اے داشت
دوست داشت کـارے که به او واگذار شده
است درست انجام بگیرد گـاهے اوقـات
من خودم هم قدم شمـار بودم.
▫بعضی وقتهـا شمـاره ها یادم
مے رفت ولے سید جواد انگـار یک
#غدّه_غیبے داشت که حافظه اش را
حمایت می کرد.
🌃گاهی شب هاے شناسایے قبل از حرکت از
او مے پرسیدم:«سید جواد به نظر شما امشب
نتیجه شناسایے چگونه خواهد بود؟»
جواب مے داد..
«خوب است ان شاءالله خوب است.»
باور کنید در اکثر مواقعے که اینطورے
مے گفت ،شناشایے مـا به بهترین صورت
انجـام مے گرفت.
🔘شب هایے که او را تأمین مے گذاشتیم
خیـالمان جمع بود که سید پشت مـا
حرکت مے کند.
سیدے که با خیلی هـا فرق داشت.
سیدے که خیلی چیزها سرش مے شد.
🍁از #غیبت_گفتن_و_شنیدن به شدت
پرهیز داشت.
بعضے وقت هـا که بچه ها دور هم جمع
مے شدند،حتے اگر در حد انتقـاد از کسی
که در جمع حضور نداشت حرف مے زدیم
چهره شهید عادلی برافروخته مے شد
و تا از آنها عذر خواهے نمے کردیم و توبه
به جا نمے آوردیم با ما حرف نمے زد.
🌹شهادت پـاداش سید جواد بود.
پـاداشی كه خود در طلبش بود.
پـاداشے که در حین شناسایے عملیـات
کربلاے ۲ به آن دست یافت.
#شهید_سید_جواد_عـادلے🌷
🗯راوے:همرزم شهید
🆔 @Ebrahimhadi