#راههای_تشخیص_ایرانی_بودن_یک_کالا : 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
یک👈 خواندن اطلاعات و تاریخچه ی شرکت، از داخل سایت آن 💻
دو👈 خواندن اطلاعات شرکت ، از سایت 💻 های معتبر دیگر
سه👈 تماس تلفنی ☎️ با کارخانه، شرکت و یا نمایندگی محصول مورد نظر
چهار👈 مراجعه ی حضوری 🏃🏻 به موارد بند ۳
پنج👈 وجود بارکد ☑️ ۶۲۶ روی کالا
شش👈 وجود کلمه ی "ساخت ایران" یا "made in Iran" روی کالا 🇮🇷
هفت👈 در انحصار بودن 🇮🇷📦 نام تجاری (نشان تجاری یا همان برند) برای ایران. توضیح= اگر محصولی مانند سامسونگ، در ایران کارخانه دارد ولی نام کالا به نام همان شرکت اصلی یعنی کشور کره است، این به هیچ عنوان ایرانی محسوب نمی شود!❌❌ ولی اسنوا نامی است برای ایران.
هشت👈 وجود کارخانه و کارگر 🏭🔧🛠🔩⚙⚒ داخل کشور ⭕️ (بسیار مهم💥)
نه👈 اختصاص تمام یا بخش اعظم سود حاصل از فروش کالا، برای کشور، 💵💵نه برای شرکت خارجی!!💰
#نکته 🔻
تمامی این شروط لازم هستند اما ☝️ کافی نیستند.
گاهی باید تمامی این شواهد با هم باشند تا صحت قضیه محرز شود.
گاهی چند مورد هم باشند ، صحت ایرانی بودن مشخص می شود.
در کل ، دادن حکم قطعی در بسیاری موارد، کار چندان آسانی نیست و نیاز به تحقیقات بیشتری دارد!📚📚📚📊📱💻
#نکته ی دیگر 🔻
وجود برخی قطعات و یا مواد اولیه ی وارداتی، لطمه ای به ایرانی بودن کالا نمی زند👌 به شرطی که مونتاژ محض نباشد!⛔️⛔️
این هم شرایطی دارد. در کلیت کار، اولویت با انتخاب کالای صد در صد ایرانی ست،🇮🇷 مگر اینکه در آن زمینه ی خاص، تولید ایران نداشته باشیم و مجبور به مصرف مونتاژ باشیم...🔘
🌺 رسول خدا (ص) میفرمایند:
هر که در راه حاجت برادر مۇمنش، ساعتی از شب یا روز گام بردار، خواه آن حاجت را برآورد یا نه، برای او از اعتکاف دو ماه بهتر است.
📘 بحارالانوار
▫️شخصی در خیابان زیبا زندگی می کرد که معتاد بود. به خاطر اعتیاد، خانواده اش را خیلی اذیت می کرد. ابراهیم برای اینکه او ترک کند خیلی تلاش کرد، اما به هر حال موفق نشد.
▫️بعد با او صحبت کرد و گفت: چرا خانواده ات را اذیت می کنی؟ او گفت: دست خودم نیست. من هفته ای فلان قدر پول برای مواد احتیاج دارم. اگر داشته باشم کاری به آن ها ندارم.
▫️ابراهیم یک سال پول مواد این شخص را داد، به شرطی که این مرد خانواده اش را اذیت نکند!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌿شهید ابراهیم هادی:
آدم هرکاری از دستش برمیاد باید برای بندگان خدا انجام بده.
🆔 @Ebrahimhadi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💕هوالعشق💕
📙 #سلامبرابراهیم(1)
✨مقدمه
نوشــتار پيــش رو، نه تنها يادآور شــهيدي قهرمان، بلكــه بيانگر احوال مردي است كه با داشتن قهرماني ها، پهلواني ها، رشادت ها، مروت ها و... با دريافت مدال شهادت اكمال يافت. در عصري كــه نوجوان وجوان ما با تأثير پذيــري از الگوهاي كم مايه در عرصه هاي ورزشــي و هنري و... در كوره راه هاي زندگي، يوسف وار هر گامشــان را چاهي در پيش، و گرگي در لباس ميش در كمين اســت، مروري بر زندگي ابراهيم ها ميتواند چراغي در شــب ظلماني باشــد. چرا كه پير ما فرمود:((با اين ستاره ها راه را ميشود پيدا كرد.)) ابراهيم، دانش آموخته اي از مكتب ولایت، كه خود آموزگاري شــد در تدريس خلوص و عشــق و ايثار، جرعه نوشي از جام ساقي كوثر كه خود ساقي گرديد بر تشنگاني چند. چيرگي بر نفس را آموخت، اما نه از پورياي ولي، كه از مولایش علي(ع) و چه زيبا تصوير كشــيد ســيماي فتوت را. نشــان داد كه ميشود بي قدم گرديد سراپاي جهان را و ميتوان در اوج
آزادگي بندگي كرد، ولي فقط حضرت حق را . در خاطــره تاريــخ پيش از ظهور اســلام، جــوان ايراني بــا صفت هاي مردانگی، قهرماني، ميهن دوستي و... جلوه گري ميكرد. پس از ظهور اسلام با آموختن درس هاي ديگري چون ايثار، پاكي، نجابت، صداقت، ديانت، شــهادت و...كه از اهل بيت (ع) فرا گرفته بود، موجب درخشــيدن نام جوان ايراني بر تارك آســمان فضايــل گرديد. تا جايي كه گردن كشــان مليت هاي ديگر، لب به اعتراف گشوده و مرحبا گويان نامشان را ميبرده اند. دوره انقلاب اسلامي و برهه دفاع مقدس گواه اين مدعاست.مــروري بر احوال جوان و نوجوان ايرانــي در اين دوران، آن هم تحت رهبري پيري روشن ضمير مانند ديدن درياست! برخي با تماشــاي عظمت و زيبائي ظاهريش لــذت ميبرند. برخي گام را فراتر نهاده، علاوه بر تماشا، تني بر آب زده تا لذت بيشتري برده باشند. گروهي به اين قناعت نميكنند، دل به دريا زده تا از قعر آن و از لا به لای صخره هاي زير آب و نهان از ديده، صدفي جسته و گوهري به كف آرند. والحق چه بســيارند گوهرهاي به دست آمده از درياي دفاع مقدس كه گنجينه اي بي بديل و ديدني شده اند از براي سرافرازي ايران و اسلام عزيز. و چه بي شــمارند گوهراني كه در دل دريا مانده و هنوز دســت غواصي به آنها نرسيده. و اين از عنايات حضرت حق است كه هر از چندگاهي دّري مي نماياند تا بدانيم چه ها از اين بيكران نميدانيم! ما چه كرده ايم يا چــه خواهيم كرد!؟ آيا اين خاكيان را كه افلاكيان بر آدميتِشان غبطه ميخورند الگو قرار داده ايم؟! يا خداي ناكرده ناخلفي از نســل آدم را!! انســان نمايي از دين و دياري ديگر كه با ظاهري زيبا و قهرمان گونه، ســوار بر امواج رسانه، براي غارت دل و دين جوان و نوجوان ما حمله ور شده!؟ هر چند نهال ِ هاي نورس بيشــه شيران ايران، ريشه در خاك ولايت دارند و آب از چشــمه هاي زلال اشك خورده اند. اشكي كه از طفوليت به همراه نوشيدن شير مادر در محافل روضه سيدالشهداء(ع) در خون و رگشان جاري است.مُهر مِهر عباس(ع) دارند و دل به مادر سادات فاطمه(ع) دارند جوانان ما در پي خوبي و خوبان عالمند و صداقت و عشقشان خلل ناپذير،شاید بیگانگان غباری بر رویشان نشانده باشند اما محرّمی کافی است که دریای وجود و وجدانشان را طوفاني كند و رشته هاي خصم را پنبه. شــايد بي ريش، ولي با ريشــه اند. ابراهيمي ميخواهند كه تبر به دستشان دهد تا بُت نفسشان را در هم شکنند.بگذریم... غّلو جوان ايرانــي نكرده ايم كه موجي گفته ايم از دريا، و تنها در پی آنیم که با معرفی #شهیدابراهیمهادی نشان دهیم مُشتی نمونه از این خروار.گرچه گردآوري خاطراتش بعد از گذشت سال ها، از دوستاني كه چون او گمنامند بسيار سخت بود. اما خواجه شيراز نهيب ميزد ما را كه :
(در ره منزل ليلي كه خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است كه مجنون باشي)
بــا لطف خدا ده ها مصاحبه با دوســتان و خانواده آن عزيز انجام شــد تا برگهايي از كتاب زرين عارفي بي هياهو، عاشقي دلباخته، معلمي دلسوزِ جواني مســلمان از ديــار خوبان ايران، پهلواني غيور ولــي بي ادعا و ياري راستين از نگار پرده نشــين مهدي موعود(عج) آماده شود و براي مطالعه و تفکر شما خواننده عزيز تقديم شود.در خاتمــه از همه كســاني كه بــراي جمع آوري ايــن مجموعه تلاش پنموده انــد تشــكر ميكنيم و چشــم انتظاريم تــا با نظرات، پيشــنهادات و انتقادات، ما را در معرفي خوبان این ملت ياري نمايي.بدان همت تو در نقل خاطره اي و يا نقدي بر اين نوشتار اَدايِ ديني ناچيز است به آنها كه رفتند تا دين وناموس و ايران ما سرافراز بماند.
(كاروان رفت و تو در خواب وبيابان درپيش
كي روي، ره زكه پرسي، چه كني، چون باشي)
♻️ #ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
#پیام_معنوی
🔸 دعا برای ظهور
▫️ما وقتی برای ظهور دعا میکنیم در واقع شأن خود را ارتقاء داده ایم. دعا برای فرج فرصتی است برای اینکه انسان کمال پیدا کند و خود را از درگیری با مشکلات ناچیز نجات دهد و فهم و شعور خود را افزایش دهد. خدا با آدم های فهمیده در دنیا و آخرت برخورد بهتری دارد و آنها را بیشتر رعایت میکند.
📌 #استاد_پناهیان
✍ #پ_ن:
▪️قرائت دعای فرج + ترک یک گناه=تعجیل در فرج مهدی فاطمه(عج)
🌹اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد؛ اُولِى الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب؛ُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ؛ یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ.
🆔 @Ebrahimhadi
🌺 امام باقر (ع) میفرمایند:
دین همان محبت و دوستی است. و دوستی همان دین.
📘 میزان الحکمه، حدیث ۳۰۹٨
محبت ابراهیم شامل حال همه می شد. از اسرای عراقی تا برخی رزمندگان که از نقاط دور دست ایران آمده بودند. این عشق و محبت، ظاهری نبود.
ابراهیم با عشق و علاقه به دیگران خدمت می کرد. اینکه ببیند یک بنده خدا اذیت می شود. برای او بسیار سخت بود.ابراهیم مسۈلیت و فرماندهی قبول نمی کرد.
شاید یکی از دلایلش این بود که در زمان مسۇلیت، امکان دارد انسان تصمیم درستی نگیرد و همین باعث رنجش اطرافیان شود. برای همین همیشه می گفت: یک نفر از دوستان، مسۇلیت را قبول کند و ما با تمام توان در کنارش هستیم.
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص ۹۷
🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
شهید ابراهیم هادی
🔸ـــــــــــــ قسمت اول ـــــــــــــ🔸 ✨چرا ابراهیم هادی؟ #کتاب_سلام_بر_ابراهی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
تابستان سال 1386بود. در مسجد امين الدوله تهران مشغول نماز جماعت مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبي بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم. بعد از نماز مغرب، وقتي به اطراف خود نگاه كردم، با کمال تعجب ديدم اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته! درست مثل اينكه مسجد، جزيره اي در ميان درياست! امــام جماعت پيرمردي نوراني با عمامه اي ســفيد بود. از جا برخاســت و رو به ســمت جمعيت شــروع به صحبت كرد. از پيرمردي كه در كنارم بود پرسيدم:(( امام جماعت را ميشناسي؟ جواب داد:(( حاج شــيخ محمد حســين زاهد هستند. اســتاد حاج آقا حق شناس و حاج آقا مجتهدي. من كه از عظمت روحي و بزرگواري شيخ حسين زاهد بسيار شنيده بودم با دقت تمام به سخنانش گوش ميكردم. سكوت عجيبي بود. همه به ايشان نگاه ميكردند. ايشان ضمن بيان مطالبي در مورد عرفان و اخلاق فرمودند:دوســتان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق ميدانند و... اما رفقاي عزيز، بزرگان اخلاق و عرفان عملي اينها هستند. بعد تصوير بزرگي را در دست گرفت. ازجاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. تصوير، چهره مردي با محاسن بلند را نشان ميداد كه بلوز قهوه اي بر تنش بود. خوب به عكس خيره شدم. كاملاً او را شناختم. من چهره او را بارها ديده بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، ابراهيم هادي!! سخنان او براي من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد، استاد عرفان و اخلاق كه علماي بسياري در محضرش شاگردي كرده اند چنين سخني ميگويد!؟او ابراهيم را استاد اخلاق عملي معرفي كرد!؟ در همين حال با خودم گفتم: شــيخ حسين زاهدكه... او كه سال ها قبل از دنيا رفته!! هيجان زده ازخواب پريدم. ســاعت ســه بامداد روز بيســتم مرداد 1386 مطابق با بيست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اكرم (ص) بود.اين خــواب روياي صادقه اي بود کــه لرزه براندامــم انداخت. كاغذي برداشتم و به سرعت آنچه را ديده وشنيده بودم نوشتم. ديگر خواب به چشمانم نمي آمد. در ذهن، خاطراتي كه از ابراهيم هادي شنيده بودم مرور كردم.
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
فراموش نميكنم. آخرين شــب ماه رمضان سال 1373 در مسجدالشهداء بودم. به همراه بچه هاي قديمي جنگ به منزل شهيد ابراهيم هادي رفتيم. مراســم بخاطر فوت مادر اين شــهيد بود. منزلشان پشــت مسجد، داخل كوچه شهيد موافق قرار داشت.
حاج حسين الله كرم در مورد شهيد هادي شروع به صحبت كرد. خاطرات ايشان عجيب بود. من تا آن زمان از هيچكس شبيه آن را نشنيده بودم! آن شب لطف خدا شــامل حال من شد. من كه جنگ را نديده بودم. من كه در زمان شــهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكي از بندگان خالصش را بشناسم. اين صحبت ها ســال ها ذهن مرا به خود مشغول كرد. باورم نميشد، يك رزمنده اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه گمنام باشد! عجيب تر آنكه خودش از خدا خواســته بود که گمنام بماند! و با گذشت سالها هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبي هم از او نقل نگرديده! و من در همه كلاسهاي درس و براي همه بچه ها از او ميگفتم.
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
هنوز تا اذان صبح فرصت باقي است. خواب از چشمانم پريده. خيلي دوست دارم بدانم چرا شــيخ زاهد، ابراهيم را الگــوي اخلاق عملي معرفي كرده؟ فرداي آن روز بر سر مزار شــيخ حسين زاهد در قبرستان ابن بابويه رفتم. با ديدن چهره او كاملاً بر صدق رويائي كه ديده بودم اطمينان پيدا كردم.ديگر شک نداشتم که عارفان را نه درکوه ها و نه در پستوخانه هاي خانقاه بايد جست ، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ يكي از رفقاي شهيد هادي رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزديك شهيد را از او گرفتم. تصميم خودم را گرفتم. بايد بهتر و كامل تر از قبل ابراهيم را بشناســم. از خدا هم توفيق خواستم. شــايد اين رســالتي اســت که حضرت حق براي شناخته شــدن بندگان مخلصش بر عهده ما نهاده است.
♻️ #ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸