eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
683 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
💠وصیت کرده بود رو قبرش ننویسیم مادر شهید... 🌸میگفت: قاسم بیاید ببیند مادرش این سی سال فکر میکرده پسرش شهید شده دلگیر میشود! کسی چه میفهمد سی سال زندگی کردن با یک قاب عکس یعنی چه؟!😔 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🔸ـــــــ قسمت پنجاهو سوم ـــــــ🔸 ‌ ✨ مداحی #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @Ebrahimhadi مطالعه کنیم🔻🔻🔻
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🗣راویان: اميرمنجر، جواد شيرازي ابراهيم در دوران دبيرستان به همراه دوستانش هيئت جوانان وحدت اسلامی را بر پا کرد. او منشاء خير براي بسياري از دوستان شد. بارها به دوستانش توصيه ميكرد که برای حفظ روحيه ديني و مذهبي از تشكيل هيئت در محله ها غافل نشويد. آن هم هيئتي كه سخنراني محور اصلي آن باشد.يكي از دوستانش نقل ميكرد كه: سالها پس از شهادت ابراهيم در يكي از مساجد تهران مشغول فعاليت فرهنگي بودم. روزي در اين فكر بودم كه با چه وسيله اي ارتباط بچه ها را با مسجد و فعاليتهاي فرهنگي حفظ كنيم؟ همان شب ابراهيم را در خواب ديدم. تمامي بچه هاي مسجد را جمع كرده و ميگفت: از طريق تشكيل هيئت هفتگی، بچه ها را حفظ كنيد! بعد در مورد نحوه كار توضيح داد و... مــا هم ايــن كار را انجام داديم. ابتــدا فكر نميكرديم موفق شــويم. ولي باگذشت سالها، هنوز ازطريق هيئت هفتگي با بچه ها ارتباط داريم.مرام و شيوه ابراهيم در برخورد با بچه هاي محل نيز به همين صورت بود. او پس از جذب جوانان محل به ورزش، آنها را به سوي هيئت و مسجد سوق ميداد و ميگفت: وقتي دست بچهدها توي دست امام حسين(ع) قرار بگيره مشكل حل ميشه. خود آقا نظر لطفش را به آنها خواهد داشت.ابراهيم از همان دوران دبيرستان شروع به مداحي كرد. بقيه را هم به خواندن و مداحي كردن ترغيب ميكرد. هر هفته در هيئت جوانان وحدت اسلامي به همراه شهيد عبدالله مسگر حضور داشت و مداحي ميكرد.اين مجموعه چيزي فراتر از يك هيئت بود. در رشد مسائل اعتقادي و حتي سياسي بچه ها بسيار تأثيرگذار بود.دعوت از علمائي نظير علامه محمدتقي جعفري و حاج آقا نجفي و استفاده از شخصيت هاي سياسي، مذهبي جهت صحبت، از فعاليت هاي اين هيئت بود. لذا مأموران ســاواك روي اين هيئت دقت نظر خاصي داشــتند و چند بار جلوي تشكيل جلسات آن را گرفتند.ابراهيم، مداحي را از همين هيئت و همچنين هنگامي كه ورزش باستاني انجام ميداد آغاز كرد. در دوران انقلاب و بعد از آن به اوج خود رسيد. اما نكته مهمي كه رعايت ميكرد اين بود كه ميگفت: براي دل خودم ميخوانم. سعي ميكنم بيشتر خودم استفاده كنم و نيت غيرخدايي را در مداحي وارد نكنم. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
روي موتور نشســته بود. به زيبايي شروع به خواندن اشعاري براي حضرت زهرا (س) نمود. خيلي جالب و سوزناك بود. از ابراهيم خواستم كه در هيئت همان اشعار را به همان سبك بخواند، اما زير بار نرفت! ميگفت: اينجا مداح دارند، من هم كه اصلاً صداي خوبي ندارم، بيخيال شو...اما ميدانستم هر وقت كاري بوي غيرخدابدهد، يا باعث مطرح شدنش شود ترك ميكند. در مداحي عادات جالبي داشت. به بلندگو، اكو و ... مقيد نبود. بارها ميشد كه بدون بلندگو ميخواند. در سينه زني خيلي محكم سينه ميزد ميگفت: اهل بيت همه وجودشان را براي اسلام دادند. ما همين سينه زني را بايد خوب انجام دهيم. در عروسي ها و در عزاها هر جا ميديد وظيفه اش خواندن است ميخواند. اما اگر ميفهميد به غير از او مداح ديگري هست، نميخواند و بيشتر به دنبال استفاده بود. ابراهيم مصداق حديث نورانــي امام رضا(ع) بود كه ميفرمايد:((هر كس براي مصائب ما گريه كند و ديگران را بگرياند، هر چند يك نفر باشد اجر او با خدا خواهد بود.هر كه در مصيبت ما چشمانش اشك آلود شود و بگريد، خداوند او را با ما محشور خواهد كرد.)) در عزاداري ها حال خوشــي داشت. خيلي ها با وجود ابراهيم و عزاداري اوشور و حال خاصي پيدا ميكردند. ابراهیم هر جايي که بــود آنجا را كربلا ميكرد! گريه ها و ناله هاي ابراهيم شــور عجيبي ايجاد ميكرد. نمونه آن در اربعين سال 1361 در هيئت عاشقان حسين(ع)بود. بچه هاي هيئتي هرگــز آن روز را فراموش نميكنند. ابراهيم ذكر حضرت زينب(س) را ميگفت. او شور عجيبي به مجلس داده بود. بعد هم از حال رفت و غش كرد! آن روز حالتي در بچه ها پيدا شدكه ديگر نديديم. مطمئن هستم به خاطر سوز دروني و نَفَس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود.ابراهيــم در مورد مداحــي حرفه اي جالبي ميزد. ميگفــت: مداح بايد آبروي اهل بيت را درخواندنش حفظ كند، هر حرفي نزند. اگر در مجلســي شرايط مهيا نبود روضه نخواند و... ابراهيم هيچوقت خودش را مداح حساب نميكرد. ولي هر جا كه ميخواند شور و حال عجيبي را ايجاد ميكرد. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 شب تاسوعا بود. در مسجد، عزاداري باشكوهي برگزار شد. ابراهيم در ابتدا خيلي خوب ســينه ميزد. اما بعد، ديگــر او را نديدم! در تاريكي مجلس، در گوشه اي ايستاده و آرام سينه ميزد. سينه زني بچه ها خيلي طولاني شــد. ساعت دوازده شب بود كه مجلس به پايان رسيد. موقع شــام همه دور ابراهيم حلقه زدند. گفتم: عجب عزاداري باحالي بود، بچه ها خيلي خوب سينه زدند. ابراهيم نگاه معني داري به من و بچه ها كرد و گفت: عشقتان را براي خودتان نگه داريد! وقتي چهره هاي متعجب ما را ديد ادامه داد: اين مردم آمده اند تا در مجلس قمربني هاشم(ع) خودشان را براي يكسال بيمه كنند.وقتي عزاداري شــما طولاني ميشــود، اينها خسته ميشــوند. شما بعد از مقداري عزاداري شام مردم را بدهيد.بعد هرچقدر ميخواهيد ســينه بزنيد و عشــق بازي كنيد، نگذاريد مردم در مجلس اهل بيت احساس خستگي كنند. ♻️ ... 🆔 @Ebrahimhadi 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💠 امام زمان راضی است؟ 💠 🌸هرڪاری میخواهم بكنم اول دقت میڪنم ببينم که امام‌ زمان از اين کار راضي است.! 🌸اگر میبينيد امام زمان از کاری ناراحت میشود انجام ندهيد. #شهید_نادر_مهدوی 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠امام علی(ع): 🌸هر چه را شنیدی بدون بررسی بازگو مکن که همین برای دروغگویی تو کافی است. ✅نهج البلاغه، نامه 69 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠 کمک به دیگران... 💠 🌱امام صادق (ع) میفرمایند: 🍃کسی که در راه برطرف ساختن نیاز برادر خود قدم بردار، مانند کسی است که سعی میان صفا و مروه به جای آرد. 📘 تحت العقول ص۳۰۳ 🌸ابراهیم هادی اگر پولی دستش می رسید سعی می کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین قانع بود، اما تا می توانست به دیگران کمک می کرد. در یکی از محله های اطراف ما پیرمردی مغازه داشت به نام عمو عزت، او از پهلوان های قدیم بود و هر بار به مغازه او می رفتیم، برای ما از زورخانه های قدیم تعریف می کرد. 🌸ابراهیم هر بار به بهانه ای به مغازه ی او می رفت و از او خرید می کرد. ما را هم با خودش می برد تا لااقل درآمدی نصیب این پیرمرد شود. 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۲ 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
@Ebrahimhadi-عبد زهرا، ابراهیم هادی.mp3
6.44M
شد بهونه که بشه باز یادی از نماد غیرت و آزادی... عبد زهرا، ابراهیم هادی 🎤نوحه خوانی کربلایی "محسن قدرتی" در دومین جلسه هفتگی "عاشقان شهید ابراهیم هادی" 🆔 T.me/Mohsen_ghodratii 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
❤️مهدی صاحب الزمان...❤️ مثل هر جمعہ هوای نفسم سنگین است خبری از تو ندارم که دلم غمگین است مثل هرجمعہ پُر ازندبہ‌ی دلتنگی هام عجل الله و فَرَج ذکر لبم آمین است #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸تعجیل در فرج آقا ۳ صلوات🌸 🆔 @Ebrahimhadi •••••••••••••••••••••••
💠همنشینی با آدم های معنوی💠 🌸 استاد پناهیان: همنشینی با آدم های معنوی، وجود انسان را سرشار از انرژی مثبت می کند. انسان های با خدا اضطراب ندارند و دلگرم و سرگرم خدا هستند و سرشار از آرامش هستند. 🌸دوست من! دستت را در دست شهدا بگذار، تا اضطراب نداشته و غرق آرامش شوی! شهدا غرق آرامش و معنویت اند... شهدایی از جنس "ابراهیم هادی" ها. 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🔸ـــــــ قسمت پنجاهو چهارم ـــــــ🔸 ‌ ✨ مجلس حضرت زهرا (س) #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @Ebrahimhadi مطالعه کنیم🔻🔻🔻
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🗣 راویان: جمعی از دوستان شهید به جلســه مجمع الذاكرين رفته بوديم، در مســجد حاج ابوالفتح. درجلســه اشــعاري در فضايــل حضــرت زهرا(س) خوانده شــد كه ابراهيــم آنها را مينوشت. آخر جلسه حاج علي انساني شروع به روضه خواني كرد.ابراهيم از خود بيخود شــده بود! دفترچه شعرش را بست و با صدايي بلند گريه ميكرد. من از اين رفتار ابراهيم بسيارتعجب كردم. جلسه که تمام شد به سمت خانه راه افتاديم. در بين راه گفت: ((آدم وقتي به جلسه حضرت زهرا (س) وارد ميشه بايد حضور ايشان را حس كنه. چون جلسه متعلق به حضرت است.)) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 يك شب به اصرار من به جلسه عيدالزهرا(س) رفتيم. فكر ميكردم ابراهيم كه عاشق حضرت صديقه است خيلي خوشحال ميشود. مداح جلســه، مثلاً براي شــادي حضرت زهرا(س) حرف هاي زشتي را به زبان آورد! اواسط جلسه ابراهيم به من اشاره كرد و با هم از جلسه بيرون رفتيم. در راه گفتم: فكر ميكنم ناراحت شديد درسته!؟ابراهيم در حالي كه آرامش هميشگي را نداشت رو به من كرد و در حاليكه دستش را با عصبانيت تكان ميدادگفت: توي اين مجالس خدا پيدا نميشه، هميشــه جايي برو كه حرف از خدا و اهل بيت باشه. چند بار هم اين جمله را تكــرار كرد. بعدها وقتي نظر علمــا را در مورد اين مجالس و ضرورت حفظ وحدت مسلمين مشاهده كردم به دقت نظر ابراهيم بيشتر پي بردم.در فتح المبين وقتي ابراهيم مجروح شد، سريع او را به دزفول منتقل كرديم و در سالني كه مربوط به بهداري ارتش بود قرار داديم. مجروحين زيادي در آنجا بستري بودند. ســالن بسيار شــلوغ بود. مجروحين آه و ناله ميكردند، هيچ كس آرامش نداشت. بالاخره يک گوشه اي را پيدا كرديم و ابراهيم را روي زمين خوابانديم.پرستارها زخم گردن و پاي ابراهيم را پانسمان كردند. در آن شرايط اعصاب همه به هم ريخته بود، سر و صداي مجروحين بسيار زياد بود. ناگهان ابراهيم با صدائي رسا شروع به خواندن كرد! شــعر زيبايي در وصف حضرت زهرا(س) خوانــد كه رمز عمليات هم نام مقدس ايشــان بود. براي چند دقيقه سكوت عجيبي سالن را فرا گرفت! هيچ مجروحي ناله نميكرد! گوئی همه چيز رديف و مرتب شده بود. به هر طرف كه نگاه ميكردي آرامش موج ميزد! قطرات اشك بود كه از چشمان مجروحين و پرستارها جاري ميشد، همه آرام شده بودند! خواندن ابراهيم تمام شــد. يكي از خانم دکتر ها که از همه مُسن تر بود حجاب درستي هم نداشت جلو آمد. خيلي تحت تأثير قرار گرفته بود. آهسته گفت: تو هم مثل پســرمي! فداي شــما جوون ها! بعد نشست و سر ابراهيم را بوســيد! قيافه ابراهيم ديدني بود. گوش هايش سرخ شد. بعد هم از خجالت ملافه را روي صورتش انداخت.ابراهيم هميشه ميگفت: بعد از توكل به خدا، توسل به حضرات معصومين مخصوصاً حضرت زهرا(س) حلال مشكلات است. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 براي ملاقات ابراهيم رفته بوديم بيمارســتان نجميه. دور هم نشســته بوديم. ابراهيم اجازه گرفت و شروع به خواندن روضه حضرت زهرا(س) نمود. دو نفر از پزشكان آمدند و از دور نگاهش ميكردند. باتعجب پرسيدم: چيزي شده!؟ گفتند: نه، ما در هواپيما همراه ايشان بوديم.مرتب از هوش ميرفت و به هوش مي آمد. اما درآن حال هم با صدايي زيبا در وصف حضرت مداحي ميكرد. ♻️ ... 🆔 @Ebrahimhadi 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
دست می گیرد و دل میبرد و میبخشد این حسین کیست که‌ اینگونه عطایی ‌دارد محرم امسال را ؛ به نیت تو سینه میزنم؛ رفیقم ابراهیم...❤️ 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠 #امام_حسين علیه السلام: ‌ 🌸شيعه ما كسى است كه دلش از هرگونه خيانت و نيرنگ و مكرى پاك است‌.🍃 ‌ 📚بحارالانوار، ج۶۵، ص۱۵۶🌿 ‌ ‌🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠حاج حسین یکتا: هرکی با #خدا رفیق میشه؛ اهل بلا میشه..! هرکی هم اهل بلا بشه؛ اهل #کربلا میشه..! کربلا روزیتون💐 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠مهمان شهدا💠 🌸دانشگاه شمال کشور قبول شدم. روز اول سر کلاس؛ استاد ما حرفهای نامربوط در مورد شهدا و بسیج زد. من هم با دلیل و منطق با او بحث کردم. استاد هم که از حجاب من بدش می آمد مرا از کلاس اخراج کرد وگفت: دیگر حق نداری کلاس من بیایی. 🌸در خوابگاه به یاد پدر شهیدم خیلی گریه کردم. همان شب در خواب دیدم که یک جوان نورانی به من گفت: شما در اینجا مهمان شهدا هستی. برو سر کلاس و اگر استاد حرفی زد بگو همه ما مدیون شهدا هستیم و... بعد خودش را معرفی کرد و گفت: من شهید محمد ابراهیم موسی پسندی هستم. 🌸فردا صبح وارد کلاس شدم. استاد نگاهی کرد و با شرمندگی گفت: همه ما مدیون شهدا هستیم‼️ بعد بالای سر من آمد و گفت: شما شهید موسی پسندی می شناسی؟ کمی فکر کردم و گفتم: بله. 🌸معلوم شد خواب مرا استاد هم دیده. از آن روز برخورد استاد کامل عوض شد! 📚برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند. 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
سلام بر پرچم و علم... سلام بر شعر محتشم... #سـلام_بــر_مــحــرم... ◼️کربلا ؛ اربعین روزیِ همتون◼️ 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠 #امام_صادق علیه السلام: ◼️کسي که ( در عزاي حسين علیه السّلام) بگريد يا ديگري را بگرياند و يا آن که خود را به حالت اندوه و عزا درآورد، بهشت بر او واجب است. 📚#جلاء_العيون ، ص ۴۶۳ پرچم مشکی بازم رو قله عالمه آی نوکرها ماه محرمه🏴 ◼️ فرارسیدن مام محرم، ایام سوگواری سرور آزادگان جهان امام حسین علیه السلام و یاران باوفای ایشان را تسلیت باد◼️ 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
برای محرمت.mp3
9.7M
نام قطعه: براى محرّمت... مجموعه با مداحى حاج محمود كريمى 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
سلام من ،به محرم به غصه و غم مهـدی(عج) به چشم کاسه خون و به شال ماتم مهـدی(عج) 🏴 آجرک الله یا صاحـب الـزمان(عج) 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠نگذاريد مردم در مجلس اهل بيت احساس خستگي كنند.💠 🌸شب تاسوعا بود. در مسجد، عزاداري باشكوهي برگزار شد. ابراهيم در ابتدا خيلي خوب ســينه ميزد. اما بعد، ديگــر او را نديدم! در تاريكي مجلس، در گوشه اي ايستاده و آرام سينه ميزد. سينه زني بچه ها خيلي طولاني شــد. 🌸ساعت دوازده شب بود كه مجلس به پايان رسيد. موقع شــام همه دور ابراهيم حلقه زدند. گفتم: عجب عزاداري باحالي بود، بچه ها خيلي خوب سينه زدند. ابراهيم نگاه معني داري به من و بچه ها كرد و گفت: عشقتان را براي خودتان نگه داريد! 🌸وقتي چهره هاي متعجب ما را ديد ادامه داد: اين مردم آمده اند تا در مجلس قمربني هاشم(ع) خودشان را براي يكسال بيمه كنند.وقتي عزاداري شــما طولاني ميشــود، اينها خسته ميشــوند. 🌸شما بعد از مقداري عزاداري شام مردم را بدهيد.بعد هرچقدر ميخواهيد ســينه بزنيد و عشــق بازي كنيد، نگذاريد مردم در مجلس اهل بيت احساس خستگي كنند. 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🔸ـــــــ قسمت پنجاهو پنجم ـــــــ🔸 ‌ ✨ تابستانِ شصت و یک #کتاب_سلام_بر_ابراهیم 🆔 @Ebrahimhadi مطالعه کنیم🔻🔻🔻
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🗣 راوی: مرتضي پارسائيان ابراهيم در تابستان 1361 که به خاطر مجروح شدن تهران بود، پيگير مسائل آموزش و پرورش شد. در دوره هاي تكميلي ضمن خدمت شركت كرد. همچنين چندين برنامه و فعاليت فرهنگي را در همان دوران كوتاه انجام داد. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 بــا عصاي زير بغــل از پله هــاي اداره كل آموزش و پرورش بــالا و پايين ميرفت. آمدم جلو و سلام كردم. گفتم:آقا ابرام چي شده؟! اگه كاري داري بگو من انجام ميدم.گفت: نه،كار خودمه. بعــد به چند اتــاق رفت وامضاءگرفت. كارش تمام شــد. ميخواســت از ساختمان خارج شود. پرسيدم: اين برگه چي بود. چرا اينقدر خودت را اذيت كردي!؟گفت: يك بنده خدا دو سال معلم بوده. اما هنوز مشكل استخدام داره. كار او را انجام دادم. پرسيدم: از بچه هاي جبهه است!؟گفت: فكر نميكنم، اما از من خواست برايش اين كار را انجام دهم. من هم دیدم این كار از من ساخته است، براي همين آمدم.بعد ادامه داد: آدم هر كاري كه ميتواند بايد براي بنده هاي خدا انجام دهد. مخصوصاً اين مردم خوبي كه داريم. هر كاري كه از ما ساخته است. بايد برايشان انجام دهيم. نشنيدي كه حضرت امام فرمودند: ((مردم ولي نعمت ما هستند.)) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ابراهيم را در محل همه ميشناختند. هركسي با اولين برخورد عاشق مرام و رفتارش ميشد. هميشــه خانه ابراهيم پر از رفقا بود. بچه هايي كه از جبهه مي آمدند، قبل از اينكه به خانه خودشان بروند به ابراهيم سر ميزدند.يك روز صبح امام جماعت مســجد محمديه (شــهدا) نيامده بود. مردم به اصرار، ابراهيم را فرستادند جلو و پشت سر او نماز خواندند. وقتي حاج آقا مطلع شــد خيلي خوشحال شــد و گفت: بنده هم اگر بودم افتخار ميكردم كه پشت سر آقاي هادي نماز بخوانم. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ابراهيم را ديدم كه با عصاي زير بغل در كوچه راه ميرفت. چند دفعه اي به آسمان نگاه كرد و سرش را پايين انداخت. رفتم جلو و پرسيدم: آقا ابرام چي شده!؟ اول جواب نميداد. اما با اصرار من گفت: هر روز تا اين موقع حداقل يكي از بندگان خدا به ما مراجعه ميكرد و هر طور شده مشكلش را حل ميكرديم. اما امروز از صبح تا حالا كســي به من مراجعه نكرده! ميترســم كاري كرده باشم كه خدا توفيق خدمت را از من گرفته باشد! ♻️ ... 🆔 @Ebrahimhadi 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💠امام حسين عليه السلام: لاتَقولُوا بِألسِنَتِكُم ما يَنقُصُ عَن قَدرِ كُم 🌸چيزى را بر زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد. ✅جلاءالعيون، ج 2، ص 205 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••