eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
657 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
✨رهبر انقلاب: خدای متعال در قرآن از زبان مسلمانها میگوید: بِنا اِلّا اِحدَی ‌الحُسنَیَین‌، ما یکی از دو حُسنیٰ را داریم؛ یکی‌اش پیروزی است، یکی‌اش شهادت است. شهید سلیمانی به هر دو حُسنیین رسید؛ هم پیروز شد -چند سال است که در منطقه، پیروز میدان شهید سلیمانی است، مغلوب میدان، آمریکا و عوامل آمریکایند؛ در همه‌ی این منطقه این‌ جور است- هم به شهادت رسید؛ یعنی خدای متعال کِلتَا الحُسنَیَین را به این شهید عزیز داد. ۹۸/۱۱/۲۹ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
❤️ که داشته باشی یک قدم به نزدیک تری دل هایی با رفاقت به خدا... 🥀هر دلی قدر این ارزش را نمی داند کاش دل ما بی معرفت نباشد. هادی دلهای ما باش رفیق💞 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌼هر شب به رسم قرار عاشقی🌼 🔸دعای فرج «عج» 🔸 ⏰هرشب ساعت۲۲ 🔴در انتشار ثواب این دعا شریک باشید و انتشار دهید.🔴 @Ebrahimhadi @Ebrahimhadi_Market •••••••••••••••••••••••••••••••
من می چینم روی هم  دیوار کج معصیت را تو یکی در میان شفاعت می گذاری بین شان #امام‌زمانم 💙 صبح بخیر امامِ غریبم♥️🥺 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
ارباب لقمان به او دستور داد که در زمینش، برای او کنجد بکارد. 🌾 ولی او جُو کاشت. وقتِ درو، ارباب گفت: چرا جُو کاشتی؟ لقمان گفت: از خدا امید داشتم که برای تو، کنجد برویاند. اربابش گفت: مگر این ممکن است؟ لقمان گفت: تو را می بینم که خدای تعالی را نافرمانی می کنی، درحالی که از او امید بهشت داری؛ لذا گفتم شاید آن هم بشود. آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت. دقت کنیم که در زندگی چه می کاریم "هر چه بکاریم همان را برداشت میکنیم. @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
من‌ اصلا فکر‌ شهادت‌ ایمان‌ را نمیکردم. وقتی‌ از رفتن‌ گفت‌ فقط‌ یک‌ بار گفتم: میشود نروی؟! الان تازه‌ عروسی‌ کردیم. گفت:الهه‌هر دلیلی‌ آوردن‌ برای‌ نرفتن،یک‌ جور توجیه‌ کردن‌ است.‌مدام‌ یک‌ شعری‌ میخواند؛♥| میگفت: ما گر ز سر بریده‌ میترسیدیم؛ در محفل‌ عاشقان‌ نمیرقصدیم.. بعدبه‌من‌گفت: الهه‌ ما با رفتنمان‌ جهاد میکنیم؛شما با صبرتون‌، فکر نکن‌ اجر شما کمتر از اجرماست شاید اجر بیشتری‌ هم‌ داشته‌ باشید.🍃| من‌ فکر میکردم‌ این‌ حرف‌ها را برای‌ مدتی که‌ سوریه‌ هست‌ میزند و صبر من.در آن‌ زمان میگه‌ اصلا فکر شهادت‌ نمیکردم،‌ولی‌ ایمان حرف‌های‌ خودش‌ رو اینجوری‌ به‌ من‌ زده‌ بود..🕊| @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کوفه_نیوز📎 عزاداریِ سلبریتی های کوفه! #پیشنهاد_ویژه❗️ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
ابراهیم جان...♥️ میگویند هم‌نشین از هم‌نشین رنگ می‌گیرد خوشا آنکه باتو هم‌نشین است.✨🍀💚 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هر چه به جنبه‌های خصوصی‌تر زندگی ایشان نزدیک می‌شوید، تجلی ایمان را بیشتر می‌بینید. 💙 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
❇یادم هست ڪلاس چهارم٬ توے ڪتاب فارسیمون یڪ پسر هلندے بود ڪہ انگشتش رو گذاشتہ بود توے سوراخ سد تا سد خراب نشہ!! ❇قهرمانے ڪہ با اسم و خا طرہ اش بزرگ شدیم!! "پطروس" ❇توے ڪتاب، عڪسے از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!! ❇همین باعث شد ڪہ هر ڪدام از ما یڪ جورے تصورش ڪنیم و براے سالها توے ذهنمان ماندگار شود!! ❇پطرس ذهن ما خستہ بود٬ تشنہ و رنگ پریدہ، انگشتش ڪرخت شدہ بود و...!! ❇سالها بعد فهمیدیم ڪہ اسم واقعے پطروس٬ هانس بودہ است!! ❇تازہ هانس هم یڪ شخصیت تخیلے بودہ ڪہ یڪ نویسندہ آمریڪایے بہ نام "مرے میپ داچ" آن را نوشتہ بود!! ❇بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالے ڪہ خودشان هم نمیشناختنش، یڪ مجسمہ ساختند!! ❇خود هلندیها خبر نداشتند ڪہ ما نسل در نسل با خاطرہ پطروس بزرگ شدیم!! ❇شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم ڪہ پطروسے در ڪار نبودہ، ناراحت میشدیم!! 💟اما توے همان روزها٬ سرزمین من پر از 🔹قهرمان🔹 بود!! 💟قهرمانهایے ڪہ هم اسمهاشون واقعے بود و هم داستانهاشون!! ❤شهید ابراهیم هادی: جوانے ڪہ با لب تشنہ و تا آخرین نفس توے ڪانال ڪمیل ماند و براے همیشہ ستارہ آنجا شد؛ ڪسے ڪہ پوست گوشتش، بخشے از خاڪ ڪانال ڪمیل شد!!! ❤شهید حسین فهمیده: نوجوان سیزدہ سالہ اے ڪہ با نارنجڪ، زیر تانڪ رفت و تڪہ تڪہ شد!!! ❤شهید حاج محمدابراهیم همت: سردارے ڪہ سرش را خمپارہ برد...!!! ❤شهیدان علے، مهدے و حمید باڪری: سہ برادر شهیدے ڪہ جنازہ هیچڪدامشان برنگشت!!! ❤شهیدان مهدے و مجید زین الدین: دو برادر شهیدے ڪہ در یڪ زمان بہ شهادت رسیدند!!! ❤شهید حسن باقری: ڪسے ڪہ صدام براے سرش جایزہ گذاشت!!! ❤شهید مصطفے چمران: دڪتراے فیزیڪ پلاسما از دانشگاہ برڪلے آمریڪا، بے ادعا آمد و لباس خاڪے پوشید تا اینڪہ در جبهہ دهلاویہ بہ شهادت رسید!!! ❤و....... 💙ڪاشڪے زمان بچگیمان لااقل همراہ با داستانهاے تخیلے، داستانهاے واقعے خودمان را هم یادمان میدادند!! 💙ما ڪہ خودمان قهرمان داشتیم!!! @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌼هر شب به رسم قرار عاشقی🌼 🔸دعای فرج «عج» 🔸 ⏰هرشب ساعت۲۲ 🔴در انتشار ثواب این دعا شریک باشید و انتشار دهید.🔴 @Ebrahimhadi @Ebrahimhadi_Market •••••••••••••••••••••••••••••••
❤️ یاصاحب الزمان ❤️ چه انتظار عجیبی❗️ توبین منتظران هم عزیز من چه غریبی❗️ عجیب ترکه چه آسان نبودنت شده عادت❗️ چه بیخیال نشستیم نه کوششی،نه وفایی😭 فقط نشسته وگفتیم،خداکند که بیایی.😔 وما نفهمیدیم که امام زمان(عج)آمدنی نیست آوردنیست...باید اصلاح شویم تا بیایی😔 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
🌹☘امیرالمؤمنین علیه السلام: 🔰اگر یکی از شما ثروتمند شد، هرگز کبر و غرورش را نیفزاید و از خاندانش فاصله نگیرد. 📒الكافی جلد2 صفحه154 💎جمله ای ناب از شهید ابراهیم هادی: هرکس ظرفیت مشهور شدن رو نداره؛ از مشهور شدن مهمتر اینه که بشیم.👌 یادش با صلوات🌹 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
دنیا رنگ گناه دارد 😢 دیگر نمی توانم زنده بمانم😔 📝 ❤️ 🌹 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
امام سجّاد عليه السلام: 🍃 حقّ كسى كه نصيحت مى كند (مشورت مى دهد) اين است كه در برابرش فروتن و ملايم باشى و به سخنش گوش بسپارى. اگر سخنى به درستی گفت خداوند عزّوجلّ را سپاس گويى و اگر نادرست گفت، با او مهربان باشى و [به داشتن سوء نيّت] متّهمش نگردانى با اين كه مى دانى خطا مى كند بدان مؤاخذه اش نكنى، مگر اينكه در خور اتهام و بدگمانى باشد، در اين صورت به هيچ وجه به سخنان او اعتنا مكن. 📚ميزان الحكمه ج۱۲ ص۲۱۶ چشمان تو از روضه مکشوف پر است پیداست تمام کربلا در چشمت... شهادت امام سجاد (علیه السلام) تسلیت باد 🏴 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
‌راست گفته‌اند؛ عالم از چهار عنصر تشکیل شده: آب، آتش، خاک، هوا! آبی که از تو دریغ کردند آتشی که در خیمه‌گاهت افتاد خاکی که شد سجده‌گاه و طبیب دردها و هوای کربلایت که عمریست افتاده بر دل ها! ترکیب این چهار عنصر می‌شود: کــــربـلا! #سید‌الشهدا‌جـآن♥️ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی حاج آقا انصاریان در مورد بخشندگی خداوند در مقابل گناهان بندگان✨🌍 گفت: ولم کنی میرم گناه میکنم،گناه میکنم،گناه میکنم... گفت: بری گناهم کنی، من میآمرزمت،میآمرزمت‌میآمرزمت :) 💔 #پیشنهاد_دانلود🌻 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
💫 لیوان های سرامیکی طرح شهید ابراهیم هادی ⭕️جنس: سرامیک ☘️کیفیت چاپ عالی 🔺ماندگاری بالا 🌀چاپ طرح دلخواه شما بدون هیچ هزینه اضافه 🌈کیفیت عالی👌قیمت مناسب✅ماندگاری بالا 🌍ارسال به سراسر ایران عزیز❤️ 💠جهت مشاهده و ثبت سفارش به کانال زیر مراجعه کنید: 🆔 @EbrahimhadiMarket 🆔 @EbrahimhadiMarket 🆔 @EbrahimhadiMarket
پایان‌ آدمیزاد نه‌ از‌ دست‌ دادن‌ رفیق‌ است نه‌ رفتن‌ یار.. نه‌ تنهایۍ..! هیچ‌ ڪدام! پایان‌ آدمی نیستــ آدمی آن‌ هنگام‌ تمام مۍ‌شود‌ ڪه | #خدا‌‌فراموشش‌ڪند..! | #الابذڪرالله‌تطمئن‌القلوب #و‌خدایۍ‌ڪه‌به‌شدت‌ڪافیست♥️🌿 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
‼هرگز اجازه نده که دنیا این پنج چیز را از تو بگیرد: لحظه ناب مناجات با خدا نیکی به والدین محبت به خانواده‌ احسان به اطرافیان و اخلاص در کردار @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
مردی تصمیم داشت به سفر تجارت برود خدمت امام صادق(علیه السّلام) که رسید درخواست استخاره ای کرد، استخاره بد آمد، آن مرد نادیده گرفت و به سفر رفت اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد اما از آن استخاره در تعجب بود پس از مسافرت خدمت امام رسید و عرض کرد: یابن رسول الله ! یادتان هست چندی قبل به خدمت شمارسیدم، برایم استخاره کردید و بد آمد، استخاره ام برای سفر تجارت بود به سفر رفتم و سود فراوانی کردم و به من خوش گذشت. امام صادق(علیه السّلام) تبسمی کرد و به او فرمود: (در سفری که رفتی یادت هست در فلان منزل خسته بودی نماز مغرب و عشایت را خواندی شام خوردی و خوابیدی و زمانی بیدارشدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟ عرض کرد آری . حضرت فرمود: اگر خداوند دنیا و آنچه را که در دنیاست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمی شد. ۱ قال امیر المومنین علیه السلام: لَا یَخْرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ مِنْهُ عَلَى دِینِهِ وَ صَلَاتِهِ انسان نباید به سفری برود که ترس آن دارد به دین یا نمازش لطمه وارد شود.۲ 📚۱-جهاد با نفس، جلد ۱ صفحه ۶۶ 📚۲-وسائل الشیعه جلد ۱۱ صفحه ۳۴۴ ‌‌‌@Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
ما غرق در عاداتِ روزمَرگی ها ، داریم عمرمان را می سوزانیم عمری که باید صرف تو می شد! #امام‌‌زمانم💙 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
برترین نوع اصلاح نماز، بجا آوردن آن در اول وقت می باشد!🍃 ‼آیت الله بهجت(ره): از سخنان علی علیه السلام است که: «بدان تمام اعمالت، تابع نمازت می باشد.» برترین نوع اصلاح نماز، بجا آوردن آن در اول وقت می باشد و بالاترین مرحله ی اصلاح نماز، روی آوردن و توجّه با تمام وجود در نماز به خداوند متعال است. و اوّلی برای کسی که خدا بخواهد به دوّمی منجر می گردد و خداوند آگاه و هدایتگر است؛ و به ما و شما توفیق عنایت می فرماید. 📚 فریادگر توحید، ص٢٢٩ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
|🕊| میگن: تو روز قیامت؛ جایگاه و ظرفیت هر کسی رو نشونش میدن... میگن:فلانی....ببین....تو باید اونجا میبودی... ولی نیستی ! یعنی چی؟! یعنی باید بدوییم فکر نکنیم با نماز و روزه شق القمر می‌کنیم ؛) [باید امروزت بهتر از دیروزت باشه، اگه می خوای اونروز کمتر حسرت بخوری...] :) ...✨ @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
*🔥هنوز جای تاوَلها روی مچ دستم باقیه❗* *✍️خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت* ✔️ ( این خاطره، در ویرایشِ جدید به شکل رایگان تنظیم و به کتاب اضافه شده است) 📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته . بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نميشناختند و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم. يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم . يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد. بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود. اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم . خيلي تشكر كرد و پياده شد . من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ... چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم . همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد! توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهرًا او خوب مرا ميشناخت! شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير. گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم. گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود . ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد . گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم. گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم. گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شدهام . يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم . من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشتهام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم! دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود. اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم. يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم . حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و... آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي! ادامه دارد.... @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••