رفقا چله زیارت آل یاسین داریم ان شاءﷲ از یک فروردین🌸 گروه هم داریم که مخصوص خواهران هست چله به نیت شهید انتخابی و حاجت روایی شما عزیزان هست🌱 عزیزانی که تمایل دارن شرکت کنند به ایدی زیر پیام بدن🌱 @sadatt18

قرائٺ‌ࢪوزانہ...🌺 ص¹³ باهم بخونیم🙃🍂 همش ۵دیقہ هم وقتت ࢪو نمیگیࢪه 🌸| @ebrahimshahab

ٺࢪٺیل صفحہ‌ے¹³ قࢪآن ڪࢪیم 🌸| @ebrahimshahab

مݩ آࢪزومہ ڪࢪبلا بࢪم آسیدمھدے

سالِ +تولید +پشتیبانی ها +مانع زدایی ها #امر‌فرمانده

#بِسْمِ‌اللھ🖐🏼

#دعای_عهد ◉━━━──   ↻ ◁❚❚▷ ⇆ دربندنفس

قرائٺ‌ࢪوزانہ...🌺 ص¹⁴ باهم بخونیم🙃🍂 همش ۵دیقہ هم وقتت ࢪو نمیگیࢪه 🌸| @ebrahimshahab

ٺࢪٺیل صفحہ‌ے¹⁴ قࢪآن ڪࢪیم 🌸| @ebrahimshahab

با شماره‌گیری عدد #1400* عیدانه‌ای همراه‌اول را دریافت کنید🦋

حاجی هوامونو داشته باش(:💕

دومین کیڪ تولد بدوݩ شمع(:❤️ دلتنگتیم حاج قاسم✨ 🌸| @ebrahimshahab

🤲🏻❤️•• خدایا... همون‌طور‌کہ‌عمر‌مون‌دادی‌قرن‌۱۴‌رو‌ببینیم، میشہ‌عمربد‌‌ی‌ چهاردهمین‌معصومٺ‌روهم‌ببینیم؟! 🌹|| @ebrahimshahab

#تلنگرانه شده یه بار وقتی شنیدی شام املت دارین.. بگے مامان همینکه تو هستی کافیه!!! +اول‌از‌همه‌خودم بخدا شهدایی شدن از همینجاها شروع میشه اول از داخل خونه:) 🌱 🌱| @ebrahimshahab

‌: ⭕️ اگر توانستید با این متن اشک نریزید... بسیااار زیباست 👇 ⚠️ امروز عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. ما در خانه بودیم. پدر خواب بود. مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز. من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جر‌ّ و ‌بحث می‌کردیم! که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید. آیه‌ای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می‌آید. 🔊 صدایت آشنا و پُر‌رنج بود؛ پدرم بی‌درنگ از خواب پرید. مادرم با کفگیر به زمین تکیه داده بود. من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم. اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ور‌انداز می‌کردند. و تو خود را معرفی کردی: ⚪️ « ای اهل عالم! من بقیه‌الله و حجت و جانشین خداوند روی زمینم... » 😍 باورمان نمی‌شد.‌ آن‌جا بود که گُل از گُلمان شکفت و زیر لب سلام دادیم: «السلام علیک یا بقیه‌‌الله فی ارضه» 🔰 بعد با طنین محمدی‌ات ما را خواستی:«...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاریمان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم». وصف نشدنی است. در پوست خود نمی‌گنجیدیم. پدرم همان پایین تخت به سجدهٔ شکر افتاد. مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه می‌کرد و من و برادرم به خیابان دویدیم. 👈 خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود! مردم مثل مورچه‌هایی که خانه‌هایشان اسیر سیلاب شده، بیرون می‌ریختند. یکی دکمه پیراهنش را بین راه می‌بست، دیگری گِرِه روسری‌اش را میان کوچه محکم می‌کرد، عده‌ای زیر‌ بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند و دیدی آن کودکی که به عشق تو کفش‌های پدرش را با عجله پوشیده بود و هی می‌افتاد! 💠 مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک می‌گفتند. قنادی، رایگان شیرینی پخش می‌کرد و دَم گل‌فروشیِ سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس! 🔸 ماشین‌ها بوق‌زنان و بانوان کِل‌کشان و گلاب‌پاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند. جوانانی که دست می افشاندند و با شور می‌خواندند: «صلّ علی محمد *** حضرت مهدی آمد» 📺 خیلی از نگاه‌ها به ویترین یک تلویزیون‌ فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابرهٔ جهانی شود. نذر ۳۱۳ صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند. وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشهٔ مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات می‌فرستاد، دیگری قسم می‌خورد که تو را قبلاً در محله‌شان دیده وخیلی‌ها اشک‌هایشان را با آستین پاک می‌کردند تا یک دل سیر تماشایت کنند. 🌅 در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، دل شیعیانت مثل سیر‌ و‌ سرکه می‌جوشید اما کسی فکر نمی‌کرد به این زودی‌ها ببیندت. 🔆 راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود: «مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمی‌آيد مگر ناگهانی» قسم می‌خورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَمت مانده‌ایم. 😭 کاش زودتر برسی... 📌 #نشر_حداکثری

لطفا بخونین:) 🌱

ان‌شاءالله که همگی خادم و یار مولا .عج. بشن!✨ یحفظکم الله🌱 #ادمین‌مجنون‌الحسین

🎙 بشنوید | صوت کامل سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران. ۱۴۰۰/۱/۱

آيا شهيد ابراهیم در عالم خواب و رويا به ديدار شما آمده است؟ خواب‌هاي زيادي بوده است؛ مهمترين آنها: همسر برادر شهيد ابراهیم مي گويد او را در يكي از خواب‌ها ديدم كه لباس سفيدي پوشيده و خوابيده بود! با گريه به او نزديك شدم! باورم نمي‌شد كه او شهيد شده است! به من گفت آيا عبارت "يا حسين" روي كفن من نوشته شده بود؟ من نزديك شدم تا عبارت "يا حسين" را روي كفن او ببينم، و هر بار تاكيد مي‌كرد كه آيا اين عبارت موجود است؟ من ديدم روي كفن نوشته شده : يا اميرالمومين يا فاطمة الزهرا يا حسين" وقتي اين را به او گفتم خوشحال شد، برخواست و از آنجا رفت. همچنين مي‌گويد او را بار ديگر در خواب ديدم، كه به من گفت تو هنوز به زيارت اميرالمومنين نرفته اي ! گفتم درست است! گفت بيا با هم به زيارت برويم! گفتم چگونه؟ من هنوز گذرنامه ندارم! گفت بيا با هم مي‌رويم و مدارك مورد نياز را هم تهيه مي‌كنيم! در مسير خوشه انگوري از سنگ‌هاي قيمتي در دست من بود! نيمي از آن را به او دادم و شروع به تسبيح با آن سنگ‌ها كرديم و رفتيم كه گذرنامه تهيه كنيم! و از خواب بيدار شدم...🥀 راوی:خواهرشهید ادامه دارد...... #دیدن_شهید_ابراهیم_در_عالم_خواب @ebrahimshahab

_بِسمِ‌ࢪب‌الشھیدڪمیل✨🌿

#دعای_عهد ◉━━━──   ↻ ◁❚❚▷ ⇆ شھیٖد‌ڪمیٖل🌱 °•┈┈••✾••🌸••✾••-┈•° ʝơıŋ➘@ebrahimshahab °•┈┈••✾••🌸••✾••┈‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈•°

ذکࢪروز✨ یاقاضی‌الحاجاٺ🌻 [ای‌بࢪآوࢪندھ‌ےحاجت‌ها] شھیٖد‌ڪمیٖل🌱 °•┈┈••✾••🌸••✾••-┈•° ʝơıŋ➘@ebrahimshahab °•┈┈••✾••🌸••✾••┈‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈•°

قرائٺ‌ࢪوزانہ...🌺 ص¹⁵ باهم بخونیم🙃🍂 همش ۵دیقہ هم وقتت ࢪو نمیگیࢪه شھیٖد‌ڪمیٖل🌱 °•┈┈••✾••🌸••✾••-┈•° ʝơıŋ➘@ebrahimshahab °•┈┈••✾••🌸••✾••┈‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈•°

ٺࢪٺیل صفحہ‌ے¹⁵ قࢪآن ڪࢪیم شھیٖد‌ڪمیٖل🌱 °•┈┈••✾••🌸••✾••-┈•° ʝơıŋ➘@ebrahimshahab °•┈┈••✾••🌸••✾••┈‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈•°

#حدیث 🌿 امام علی علیه السّلام فرمودند: «کُلُّ یَومٍ لا یُعصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ یَومُ عیدٍ» ({[هر روزی که در آن گناه نشود همان روز، روز عید است.)}]🌹 شھیٖد‌ڪمیٖل🌱 °•┈┈••✾••🌸••✾••-┈•° ʝơıŋ➘@ebrahimshahab °•┈┈••✾••🌸••✾••┈‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈•°

 نفس با او، سر درشتی داشت یک نفر، یک زمان دو کشتی داشت عقل گفتا، که ترکتازی کن عشق گفتش که عشق بازی کن عقل گفتا، بگیر بازوبند عشق گفتا که عهد با او بند عقل گفتا بر او شکست آور عشق گفتا دلی به دست آور عقل گفتا کمر شکن باید عشق گفتا اشک پیرزن آید عقل گفتا که شهره‌تر گردی عشق گفتا که کوجوانمردی شھیٖد‌ڪمیٖل🌱 °•┈┈••✾••🌸••✾••-┈•° ʝơıŋ➘@ebrahimshahab °•┈┈••✾••🌸••✾••┈‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈•°

ابراهیم قبل از شهادتش زیاد به دیدار خواهرش می رفت تا احساس دلتنگی نکند، در اولین سالگرد شهادتش به خواب خواهرش می رود و به او می گوید دلم برایت تنگ شده بود برای همین به دیدارت آمدم. خواهرش می گوید: یک بار او را دیدم که بسیار خوشحال بود و می خندید، پرسیدم چرا انقدر خوشحالی؟ گفت چرا خوشحال نباشم با اینکه من در کنار اهل بیت علیه السلام هستم. مادر شهید ابراهیم نیز خیلی دلتنگ او بود یک بار ابراهیم به خواب او می آید و با گریه به او می گوید، می دانم که تو خیلی دلتنگ من بودی برای همین آمدم تا به شما سری بزنم....🥀 شھیٖد‌ڪمیٖل🌱 °•┈┈••✾••🌸••✾••-┈•° ʝơıŋ➘@ebrahimshahab °•┈┈••✾••🌸••✾••┈‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈•°

سلام و عرض ادب 👋🏻 دوستان فردا سالگرد شهادت شهید مدافع ناموس علی خلیلی هست خواستیم به این مناسبت هدیه هرچند ناچیز تقدیم برادر علی کنیم هدیه ای به عطر گل محمدی🌹 هرچند تا شاخه گل محمدی (صلوات) رو میتونین بهمون اطلاع بدین🥀🌱 @sadatt18