eitaa logo
نشریه عبرتهای عاشورا
37.3هزار دنبال‌کننده
85.6هزار عکس
38.8هزار ویدیو
2.3هزار فایل
فرهنگی سیاسی اجتماعی 🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا🇮🇷 🌍 eitaa.com/ebratha_ir  ایتا 🌍 splus.ir/ebratha.org  سروش تماس با ما 👇 @ebratha_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ دلمان گرفته..‌. این همه شوق داشتیم برای اسفند ماه برای چشم دوختن به جاده تا رسیدن به ! ما نه تنها کوله بار بسته بودیم بلکه کوله بار دل هم ..! دلمان از شوق قدم زدن روی خاک پاک 🌹از شوق چشم دوختن به غروب و از ذوق چشم دوختن به گنبد طلائی رنگ نمیدانست چه کند...! 🔆هرسال این روزها ; ما مهمان شما بودیم .... اما حالا که تقدیر به است بیایید و امسال شما دل های ما باشید ...🍃 شماست دل های ما ...♡ در همین گوشه شهر پرهیاهو , در قاب های مجازی که شما ترینشان هستید ...❤️ چه کنیم حالا همین جا برایمان شلمچه و طلائیه است .... 🔻شما دعوت شده شهدائید ...:) کاروان {راه شهدا } راهیان نور مجازی تاریخ اعزام : ۲۴ الی ۲۷ اسفندماه هرروز ساعت ۱۶ الی ۱۸ عصر به وقت عاشقی و انس با شهدا 🤚 از دیار دور یار آشنا میخواندم👇🏻 eitaa.com/yadegaranir
◾️◾️بخونید👇 ♦️چگونه میشود با یک قطره اشک ، همه گناهان بخشیده شود؟! ‌ ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم به محضر (عج): ‌ ♦️سيد (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر (ع) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد. ‌ ♦️همان وقت متوجه شد كه شخص عربى به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد حل کنم! ‌ ♦️سيد بحرالعلوم اظهار داشت: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالی اين همه به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت (ع) مى دهد. ‌ ♦️مثلا در هر قدمى كه در راه برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟ ‌ ♦️آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در آنجا از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد. ‌ ♦️خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن پیرزنی را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه، بز شيرده داشتند و از راه مصرف شير اين بز،ه زندگى خود را مى گرداندند. ‌ ♦️وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از ، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هرطورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برایشان نقل كرد. ‌ ♦️و از آنها سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ ‌ يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ‌ ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. ‌ يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. ‌ ♦️سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. ‌ ♦️بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، امام حسین(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد. ‌ ♦️پس اگر خداوند به زائرين و كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد. چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سید غیب شد. ‌ 📚منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹ 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
◾️◾️بخونید👇 ♦️چگونه میشود با یک قطره اشک ، همه گناهان بخشیده شود؟! ‌ ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم به محضر (عج): ‌ ♦️سيد (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر (ع) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد. ‌ ♦️همان وقت متوجه شد كه شخص عربى به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد حل کنم! ‌ ♦️سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالی اين همه به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت (ع) مى دهد. ‌ ♦️مثلا در هر قدمى كه در راه برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟ ‌ ♦️آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در آنجا از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد. ‌ ♦️خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن پیرزنی را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه، بز شيرده داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند. ‌ ♦️وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از ، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هرطورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برایشان نقل كرد. ‌ ♦️و از آنها سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ ‌ يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ‌ ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. ‌ يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. ‌ ♦️سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. ‌ ♦️بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، امام حسین(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد. ‌ ♦️پس اگر خداوند به زائرين و كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد. چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سید غیب شد. ‌ 📚منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹ 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش