به اطرافم نگاه میکنم. تو نیستی. بودن من چه فایده ای دارد؟ باران پنجره را میبوسد، من در خیالم تورا. کجایی یار من؟
"کسی که میخوای پیشت نیست"
از هر رهگذری در این شهر پرسی داستان عشق من به تو را میداند. غمم را میداند. اما چه فایده پیش چشم تو این غم رنگی ندارد.
"https://eitaa.com/thelostmarkofwindindesert/17461"
سبز نعنایی
بگو چی تو دلت میگذره تا من ازش بنویسم https://daigo.ir/secret/84520594
درون من پر از حرف هاییست که به زبان نخواهد آمد.
شاید کلمات آنقدر قدرت ندارند که بار آنها را به دوش بکشند.
حتی ذهنم هم لال تشریف داره
در دشتی سبز نشسته بود. اطرافش را پرده هایی سفید به شکل یک مارپیچ دایره ای پر کرده بودند. با خودش گفت شاید تا ابد در میان پرده ها گیر افتاده است. تا اینکه نجوایی شنید و نوری دید. نوری به رنگ سبز
"افکار هیون و من اون گوشه اش"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من هیچ حسرتی ندارم.
ـ پس چرا غمگینی؟
هدایت شده از رد پای گمشدهٔ باد در کویر
بچه ها یه ادمین میخوام برام عکس پیدا کنه مث همینایی که میذارم از پینترست
هرکی خواست پیام بده بوس🎀
@Edneku
بالهای پروازت را بگشا و برو. چه میتوانم بگویم؟ چطور گله کنم از رفتنت؟ برو به بدنبال ارزو هایت پرواز کن پرستوی کوچک من. نگران من هم نباش. برو تا بینهایت ها.
"دوستش مهاجرت کرده و تنها شده"