بالهای پروازت را بگشا و برو. چه میتوانم بگویم؟ چطور گله کنم از رفتنت؟ برو به بدنبال ارزو هایت پرواز کن پرستوی کوچک من. نگران من هم نباش. برو تا بینهایت ها.
"دوستش مهاجرت کرده و تنها شده"
صدای تیک و تاک ساعت بزرگترین کابوس من است. هر روزی که از زندگیم میگذرد این ترس بیشتر میشود. بزرگتر میشوم، اما هیچ تغییری ایجاد نمیشود. میخواهم عاشق شوم، بدوم، شکست بخورم، موفق بشوم. دوست های تازه پیدا کنم. اما از همه اشان میترسم. فانی بودن من را بلعیده.
"از وارد شدن به دهه سوم زندگی میترسید"
پ.ن: منم همینطور
رفتی. هیچ نگفتم. دروغ نمیگویم دست هایم چنگ زدند تا نروی، اما تنها چیزی که میان مشت های خالیم ماند خاطراتت بود.
"رفت ولی خاطراتشو نبرد"
میبینمت که چطور دست های دیگری را میگیری و لبخند میزنی. لبخندی که هر شب رویا میبینم مال من است. لبخندی که در ارزو هایم میبوسمش.
"کسی که عاشقشه یکی دیگه رو دوست داره"
اگه از خودتون نا امیدید
بدونید من یه بار تصمیم گرفتم با جامعه هنرمند خارجی ارتباط برقرار کنم و در این راستا وارد یک سرور نقاشان خارجکی شدم (بردیا رو هم بردم) و با اعتماد بنفس نقاشی هامو براشون فرستادم (ابرنگ) و بعد فهمیدم سرور دیجیتال ارته✨ (نقاشی های دیجیتال)
و خودمو در سطح بین الملل ضایع کردم
برای ابد و یک روز، دلم برایت تنگ خواهد شد
Forever and one, I will miss you
با این حال من دوباره تو را می بوسم
However I kiss you yet again
در انتهای سرزمین رویا
Way down in Neverland
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نانامی 17 ساله
گوجو 70 ساله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسم فیلمشو اگه میدونید بگید