eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
411 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
262 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهش اِدمُلّاوَند
﷽ن و القلم و ما یسطرون 📜#اشعار_مرتضی 📝نقل روایت جوانی بنام #عزیز ‌‌‌‌‌ 🖊گردآوری #حسین_اصفهانی ✍
📜 👈این آقا [مرتضی]هم شیرین عقل و ساده آدم رفت خونه این آقا [ارباب] تاغروب خونه شون موند. موقعی که رفت خونه ی ارباب آقا خانه نبود کمی وایستاد آقا آمد و آن روز هم مهمان داشتن. ارباب یه پسر جوان رعنای داشت که بهش میگفتن ازدواج کن پسر حرف گوش نمی‌داد. جلو ی مهمانها هم پدرش گفت: پسر ازدواج کن حرف گوش نمی‌داد و جلو مهمان ها هم ارباب با پسر کمی بحث هم داشتن... مرتضی هم خانه این آقا بود و تا غروب مرتضی رو خونش نگهش داشت و هر چیزی هم خواست بهش دادن. همه چیز براش آوردن مرتضی تا غروب خونه شون بود و غروب برگشت. 📌مرتضی وقتی خونه ی ارباب بود. خیلی به شکمش رسیدن و کلا فراموش کرد که برای چه کاری رفته‌ اونجا. دیگه برگشت و خواهرش پرسید که چی شد؟ چی نشد؟ چه اتفاقی افتاد؟ سرگوشی آب دادی؟ کارگر گرفتن؟ یا نگرفتن؟ چی شد؟ باز از مرتضی پرسید که چه شده؟.. 📌خواهر به فکر بیکاری شوهرش بود برادرش و فرستاد اونجا این هم رفت خونه ی ارباب حیات و غذاها رو دید همه چیز و فراموش کرد. 👈خلاصه هی خواهر میپرسه جواب نمیده !! خواهر گفت: به گویش محلی که چی هاوی چی نوی ...‌‌‌‌ یعنی چی شده چی نشده...‌ دیگه مرتضی هرچی که دیده بود گفت ..... چی ها وی وچی نوی .....اربابشم دنوی . خواهر گفت خوب بدش .. گفت جروف پشمی داشته لاحف پنبگی داشته ‌.‌ باز گفت خانش کرسی داشته .... خوب دیگه یه خانه گلی داشته کله زمینی داشته شلوار چوقای داشته. باز گفت خوب دیگه ..‌. گفت اسبش اوسار داشته قاطر نعل دار داشته گوسفند وره مار داشته ... باز گفت خوب دیگه گفت حیات کلان داشته خانشان مهمان داشته دیق ماست شوربا داشته .... باز گفت بالاخانه کلان داشته پشتش ایوان داشته خیلی هم مهمان داشته جوان رعنا داشته ..... مردی آرزو داشته وچش نامزه نداشته خیلی سرصدا داشته... .نون پنیر بیارده کاسه سر شیر بیارده ناهار برینج بیارده ..... 📌آدم ساده شیرین عقل هرچیزی که دیده بود و براش آورده بودن میاد به خواهرش میگه ..... خواهر گفت من شما رو فرستادم بَوینی چه خبر هست؟ آیا دوباره عزیزو بکار میگیرن یانه؟ داری برامن شعر می‌خوانی که چی دارن و چی ندارن .... به شکمش خوب رسیدن و فراموش کرد که چکار داره.... زن خودش باز دوباره رفت پیش ارباب باز صحبت کرد که دوباره شوهرش بره سرکار. ارباب قبول کرد گفت: خودش قهر کرد. من که چیزی نگفتم که بیاد مشغول بکار شه و عزیزهم مجدد رفت مشغول بکارشد ....... دیگه این اشعا ر هم بصورت ملودی و مثل کم و بیش خونده شد ..... 👇👇 چی هاوی و چی نوی اربابش م دنوی .... جروف پشمی داشته لا حاف پنبگی داشته خانش کرسی داشته......... اسبش اوسار داشته قاطر نعل دار داشته گوسفند وره مار داشته .... یه خانه گلی داشته کله زمینی داشته شلوار چوقه ای داشته....‌ حیاط کلان داشته خانش مهمان داشته دیق ماست شوربا داشته ‌..... بالاخانه کلان داشته پشتش ایوان داشته ناهار مهمان داشته ..... اسب و گاری داشته کمل کوپا داشته آدم قراری داشته ....‌ مردی سر زفان داشته خیلی هم مهمان داشته جوان رعنا داشته ‌‌... مردی آرزو داشته وچش نامزه نداشته خیلی هم سر صدا داشته ..... نون پنیر بیارده کاسه سر شیر بیارده ناهار برینج بیارده ....... 📌خلاصه این آقا آدم قراری زیادی داشت و عزیزهم دوباره رفت پیشش برای کار..... 🖊گردآوری http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3380 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
♥️ 📝 🌿 👤 🗓متولد: ۱۲۸۲/۰۶/۰۹ 🖤وفات: ۱۳۵۰/۰۶/۲۷ 🌍محل سکونت: جعفرکلا دودانگه ساری 💠حرفه: عریضه نویس 🌸اشتهار: شاعر، نویسنده و مداح 📜: میرزامحمدباکر جعفرکلایی دودانگه ساری بن میرزاغلامحسین باکر بن علی اصغر بن میرزامحمد باشی باکر بن علی اصغر بن شاه محمدباکر بن شاه بابا باکر بن حاجی آقاجان باکر بن جهاندار باکر بن ملا شاه بابابیک باکر ادملایی 📑چند بیت از اشعار ایشان: ای باکری در ماتم گلگون قبا بس کن این دیده گریان کن دل را پُر فغان کن ای امام تشنه کام و بیمعین و بیسپاه حق اکبر حق اصغر باکری را ده پناه حق ذاتت ای قادر سبحان حق اجساد پاک مقتولان خواهد از غفلت نالان بخشی او را بر ساقی کوثر یوسف گلگون قبا آه علی اکبرم گم شده در کربلا آه علی اکبرم خادم و مداح ما هست به هر دو سرا هست چو قنبر مرا باکری با وفا ابلهان صدر نشینند به هر انجمنی کیمیا خانه ندارد نه شام و سحرت میبینم باکری چند به هر شام و سحر ناله کنی عز و ذل جانب حق است نه از هر بشرت میبینم هر لحظه صدعجز نوا این دم خداحافظ باشد خدا از ما رضا این دم خداحافظ هم باکری با وفا این دم آخر خداحافظ سائل به درگاه خدا این دم خداحافظ قلم فکن باکری بگوی طرح دیگری زنظم نامرتبی مکن نشاط و سروری حصاری هم سخنوری نموده وصف گل بسی به نظم او چو بنگری فشاند از لبش دُری 🖊 http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3378 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
🗞ماجرای شعر و خواب مرحوم آیت الله مرعشی نجفی 📌مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، درباره داستان سروده شدن علی‌ای همای رحمت چنین تعریف کرده است: 🔻شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیا خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب دیدم در زاویه مسجد کوفه نشسته‌ام و امیر مؤمنان علی علیه السلام با جمعی در آنجا حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. چند تن از شعراء عرب را آوردند. فرمودند: شعرای فارسی زبان را نیز بیاورید. آنگاه و چند تن از شعراء فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار را بیاورید. شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! و شهریار خواند. 🔺آیت الله مرعشی در ادامه فرموند: وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟ گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می‌کند. گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که در قم به نزد من بیاید. چند روز بعد شهریار آمد، دیدم دقیقاً همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر علیه السلام دیده‌ام. 🔸از او پرسیدم: این شعر « ای همای رحمت» را کی ساخته‌ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته‌ام؟ چون من نه این شعر را به کسی داده‌ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده‌ام. 🔹آیت الله مرعشی در پاسخ شهریار فرمود: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیر المؤمنین علیه السلام تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت علیهم السلام را احضار فرمودند. ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آنگاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری را که مطلع آن را بیاد دارم، خواندید. شهریار فوق‌العاده منقلب می‌شود و می‌گوید: من فلان شب این شعر را ساخته‌ام و همان طور که قبلاً عرض کردم، تاکنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده‌ام. آیت الله مرعشی نجفی فرمود: وقتی شهریار، تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده بود، من آن خواب را دیده بودم. 📅 ۲۷ شهریور روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت سید محمد حسین طباطبایی تبریزی (شهریار) 🗓 | ✍ 🇮🇷 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🌒امروز؛ نخستین سال ۱۴۰۳ در ایران 🔺بامداد چهارشنبه، نخستین ماه‌گرفتگی قابل مشاهده سال در ایران رخ می‌دهد. 🔺این ماه‌گرفتگی جزئی، که تنها بخش کوچکی از ماه را در سایه زمین قرار می‌دهد، به دلیل نزدیکی به طلوع خورشید، فرصت محدودی برای مشاهده خواهد داشت. 👇👇 ⏰زمان ورود ماه به سایه زمین ساعت ۵:۴۳ بامداد، اوج گرفتگی در ساعت ۶:۱۴ بامداد و پایان آن ساعت ۶:۴۶ بامداد به وقت ایران است. 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
📜 ها در مازندران : 🔘ارمون به دل بوی = آرزو به دل شوی 🔘الما دکت = متورم شده – آماسیده. به مرض باد مبتلا شوی و درمان نگردی 🔘الاهی ته زبون لال بَوّه = الهی زبانت لال بشود. 🔘الاهی ته شم کئو بَوّه = الهی نهالت کبود شود، الهی رخسارت کبود شود، الهی که رنگت به کبودی و ناخوشی بگراید. 🔘الاهی ته نَش در بوره = الهی بمیری - الهی نعش ات را از اینجا ببرند. 🔘الاهی درد بی درمون بَیری = الهی به درد بی درمان دچار شوی. 🔘الاهی مه روز دَکفی = الهی به روز من دچار شوی، الهی به درد من دچار شوی. 🔘الاهی هر چی بتجی نَرسی = الهی هر چی بدوی به مرادت نرسی، هرگز به مقصودت نرسی. 🔘بِن بکت = از بیخ و بن نابود شده - ریشه بر افتاده، ریشه ات بسوزد. 🔘بی خون بَهی = بدون خون شوی، خون تنت خشک شود و به مرگ بیانجامد. این نفرین بیشتر در مورد اشیاء و حیوانات بکار می رود. 🔘بی صاحب بَوّی = بی صاحب شوی 🔘بی مار بَوّی = بی مادر شوی 🔘پی ير بَمرد = پدر مُرده 🔘پی ير بسوت = پدرسوخته، پدرت بسوزد. 🔘پَر پَر بزنی = چون مرغ سر بریده، بال بال بزنی. 🔘تخته سر بشست = روی تخته غسّالخانه شسته شوی. 🔘ته تن خاک تن نَیره = آن چنان شوی که حتی در زیر خاک هم جايی نداشته باشی. 🔘تِره دِب بزنه = دیو به تو آسیب برساند. 🔘تِه تن جه در بَزنه = هر چه خوردی، به صورت دُمل از بدنت بیرون بزند. 🔘تیل به ته سر = خاک بر سرت 🔘ته وِنی جه در بزنه = از دماغت بزنه بیرون 🔘خنازیل بزه = مبتلا به بیماری خنازیر شده. 🔘ته مَرگِه خَور بیه = خبر مرگت بیاید. 🔘زَنمار بَمِرد = مادر زن مُرده 🔘ته دل پاره باوه = نوعی نفرین 🔘آخر بهی = به آخر رسیده، به مرگ نزدیک شده. 🔘آزار بهیت = آزار گرفته، نوعی باد، به آزار و رنج و درد لاعلاج مبتلا شده 🔘آزار دکت = آزار گرفته، گرفتار شده. (نفرین جهت پرندگان خانگی) سوگندها ✍: بانو رضاپور 🔘ته چلیک رو بسوزه: [این نفرین فقط در روستای ادملا بندپی شهرت دارد] روح طفل نوزادت [زنده یا مرده] در عذاب باشه http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3384 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📄حزب‌الله از شهادت ۷ نفر از رزمندگان خود خبر داد 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─