eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
298 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
9هزار ویدیو
266 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
Shabe 3 -2[1].mp3
1.99M
سینه زنی واحد 🌷 وقتی از غصه قلب من شعله ور میشد... 🌷 اول از حالم عمه با خبر میشد... حاج محمود کریمی 🚩 هیئت مجازی شب سوم محرم 99 🏴 @eeshg1
🦋بهشت من تماشای حسین است سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون صحرای حسین است بود پرونده ام چون برگ گل پاک در این پرونده امضای حسین است بهشت ارزانی خوبان عالم بهشت من تماشای حسین است به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است تمام هستیم باشد دل من که لبریز از تولاّی حسین است در این عالم تمنّایی ندارم تمنّایم تمنّای حسین است چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسین است از آن با گریه دائم خو گرفتم که اشکَم دُرّ تجلاّی حسین است دلی جای خدا باشد که آن دل پر از نور تجلاّی حسین است نترسانیدم از روز قیامت قیامت قدّ و بالای حسین است ✍شاعر: استاد غلامرضا سازگار @eeshg1
دکتر آیشان، پزشک و جراح مشهور پاکستانی، روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت او بخاطر دستاوردهای پزشکی‌اش برگزار می‌شد؛ با عجله به فرودگاه رفت. بعد از پرواز، ناگهان اعلان کردند؛ که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه، که باعث از کار افتادن یکی از موتورهای هواپیما شده، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم ... بعد از فرود هواپیما، دکتر بلافاصله به دفتر فرودگاه رفت؛ و خودش را معرفی کرد؛ و گفت: هر ساعت، برای من برابر با جان چند بیمار است؛ و شما می‌خواهید من 16 ساعت، در این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟ یکی از کارکنان گفت: جناب دکتر، اگر خیلی عجله دارید؛ می‌توانید یک ماشین دربست بگیرید؛ تا مقصد شما، سه ساعت بیشتر نمانده است... دکتر آیشان، با کمی درنگ پذیرفت؛ و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد؛ که ناگهان در وسط راه، اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد؛ بطوری‌که ادامه راه مقدور نبود ... ساعتی گذشت تا این‌که احساس کرد راه را گم کرده است ... خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی براهش ادامه داد ... که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد ... کنار آن کلبه توقف کرد و در را زد؛ صدای پیرزنی را شنید: بفرما داخل، هر که هستی در بازه ... دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود؛ خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند. پیرزن گفت: کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ... ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری ... دکتر از پیرزن تشکر کرد؛ و مشغول خوردن شد؛ در حالیکه پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود ... که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود؛ که هر از گاهی بین نمازهایش، او را تکان می داد. پیرزن مدتی به نماز و دعا مشغول بود. بعد از اتمام نماز و دعا، دکتر رو به او کرد و گفت: مادر جان، من شرمنده این لطف و محبت شما شدم؛ ‌ امیدوارم که دعاهایتان مستجاب شود. پیرزن گفت: شما رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش میهمان نوازیتان را کرده است. من همه دعاهایم قبول شده، بجز یک دعا ... دکتر آیشان می پرسد: چه دعایی؟ پیرزن می گوید: این طفل معصومی که جلو چشم شماست؛ نوه من هست که نه پدر داره و نه مادر، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا، ازعلاج آن عاجز هستند ... به من گفته‌اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر آیشان هست؛ که او قادر به علاجش هست، ... ولی هم او خیلی از ما دور هست؛ و دسترسی به او مشکل هست؛ ‌ و هم می‌گویند هزینه عمل جراحی او خیلی گران است؛ و من از پس آن برنمی‌آیم ... می ترسم این طفل بیچاره و مسکین، خوار و گرفتار شود ... پس از خدا خواسته‌ام که چاره ای برای این مشکل جلویم بگذارد؛ و کارم را آسان کند! دکتر آیشان در حالی‌که گریه می کرد؛ گفت: به خداقسم که دعای تو، هواپیماها را از کار انداخت؛ و باعث زدن صاعقه ها شد؛ و آسمان را به باریدن وا داشت ... تا اینکه منِ دکتر را بسوی تو بکشاند. من هرگز باور نداشتم؛ که خداوند با یک دعا، این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند؛ و بسوی آنها روانه می کند. 💕💕💕🖤 @eeshg1
همیشه سرش پایین بودو توچشمای نامحـرم نگاه نمیکرد. روزسوم شهادتش وقتی این پوستر رو زدند،وقتی نگاهم افتاد،گفتم دورت بگردم احمدجان! این عکس همه شخصیت توست... شادی روح شهدا صلوات🍃 @eeshg1 💕💕💕🖤
cheragh_hedayat part 1.mp3
22.79M
📢 ⚜بیانات حضرت آیت الله محمد شجاعی(ره): قسمت ١ ⚜موضوع: تبیین شخصیت ومقام والای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) 〰〰🌹〰〰 @eeshg1 🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا نمی دانم ڪِی ، ڪجا و چگونہ مرا خــواهـی برد ولی از تو می خواهـم زمــان مرگــم مرا در راہ حفظ و نگهداری از دینـت ببــری . . . 🚩 💕💕💕🖤 @eeshg1
‏رهبر انقلاب: "مردم مؤمن و مسجدی ما بیشتر از دیگران به قواعد عمل می‌کنند" به وقت اقامه عزا امام حسین(ع) این جمله تجلی میکند 🚩 💕💕💕🖤 @eeshg1
🌷خدا ورسول ومومنون،اعمال مارامیبینند: قل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمومنون.۱۰۵توبه 🌷هرچه میگویید،رقیب وعتید،حاضرند مایلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید۱۸ق 🌷یوم تشهدعلیهم السنتهم وایدیهم وارجلهم بما کانوا یعملون۲۴نور روزقیامت، زبان ودست وپای ما میگویندکه باآنهاچه کرده ایم @eeshg1 💕💕💕🖤
خیلی وقت ها که گیر میکنم ، نمی دانم چه کار کنم . می روم جلوی عکسش و می نشینم و باهاش حرف میزنم ، انگار زنده باشد ، بعد جوابم را میگیرم . گاهی به خوابم می آید و یا به خواب کس دیگر ، بعضی وقت ها هم راه حلی به سرم می زند که قبلا اصلا به فکرم نمی رسید ، به نظرم می آید انگار مهدی جوابم را داده .. "شهید مهدی زین الدین" 🚩 💕💕💕🖤 @eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ به پایان فکر نکن ﺍندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش ﺭا تلخ می کند بگذار پایان تو ﺭا غافلگیر کند درست مثل آغاﺯ @eeshg1 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
حاجت های بزرگ خودتان را از آقازاده های کوچک امام حسین حضرت علی اصغر و حضرت رقیه‌ع بگیرید. حاج آقا 🚩 💕💕💕🖤 @eeshg1
خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ.   ترجمه: و فرمود (ع): با مردم به گونه اى رفتار کنید ، كه اگر مردید، بر شما گریه کنند و اگر زنده اید به سوی شما بیایند ۱۰ 💕💕💕 @eeshg1
AUD-20200617-WA0024.mp3
12.99M
📖 قرائت 🔸 روز سوم 🔘شروع چله:۳۱\۶\۹۹ 🏴 محرم ۹۹ @eeshg1 🖤🖤🖤
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ در نبردِ بین شیر و آهو؛ خیلی وقتها آهو برنده میشه... چون شیر برای غذا میدود و آهو برای زندگی ... " هدف مهم تر از نیاز است " @eeshg1 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مدّاحی بر پایه‌ی عقلانیّت اسلامی! ♦️پوزه‌ی کسانی که به اسم شیعه ولی از انگلیس جیره می‌خورند، به خاک مالیده شد؛ تا دنیا بفهمد که عاشقان واقعیِ اباعبدالله، دین همراه با علم و عقلانیت را قبول دارند.... @eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️امام حسین عليه السلام: همچون کسی عمل کن که می داند به خاطر گناهانش مؤاخذه می شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می یابد اعْمَلْ عَمَلَ رَجُلٍ يَعْلَمُ أَنَّهُ مَأْخُوذٌ بِالْإِجْرَامِ مَجْزِيٌّ بِالْإِحْسَانِ بحارالأنوار جلد75 صفحه127 @eeshg1
✾••┈┈• ✳️امام_حسین_علیه_السلام : 🔸 إلهي ! اُطلُبني بِرَحمَتِكَ حَتّى أصِلَ إلَيكَ ، وَاجذِبني بِمَنِّكَ حَتّى اُقبِلَ عَلَيكَ 🔹 خداى من ! مرا با رحمتت بطلب تا به تو برسم و با نعمتت جذبم كن تا به تو روى آورم ...🌹🌹🌹 📚 الاقبال، ص 339 @eeshg1
🔴 مردم را ناامید نکنید 🔹حضرت امام خامنه‌ای: یکی از مهمترین وظایف همه‌ی ما پرهیز از ناامیدسازی مردم است. گاهی یک کسی جوری حرف می‌زند چه در سخنرانی چه در فضای مجازی که شنونده و مخاطب ناامید می‌شود ما نباید اجازه بدهیم ناامیدی وارد میدان بشود. 🔹اگر نباشد، کارهای بزرگ انجام نمی‌گیرد. مردم را باید امیدورا کنیم و این امیدواری، امیدواری کاذب هم نیست بلکه واقعیت قضیه همین است؛ یعنی واقعا باید امید داشت چون آینده آینده‌ی خوب و روشنی است. ۹۸/۷/۴ @eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 @eeshg1 سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به  سیّد مرتضی علم‌ الهدی منتهی میشد و سنّ شريفش بيش از نود سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبي دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه دختر امام حسين عليه‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند: به پدرت بگو ميان قبر من را آب افتاده و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر مرا تعمير كند. دختر به سيّد گفت، ولی سيّد به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطی سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، سید باز هم اعتنا نکرد. شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز هم اعتنا نکرد. شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه سلام الله علیها را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمود: چرا والی را خبردار نكردی؟ سيّد بيدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌ های پاکیزه بپوشند، به دست هرکس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد ، مگر به دست سیّد ابراهیم. حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌ الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. سیّدابراهیم بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌ کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌ گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌ داشت و بر زانو می‌ نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند و سید بدن مطهر را دفن کرد. منابع: اسرار الشهادة، ص ۴۰۶. منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. مقتل جامع مقدم، جلد۲، ص ۲۰۸ و تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳ @eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا