به یمن طلــو؏ــی تازه
آرزو میکنم
هرچه صفای دل,
سلامت تن,
لبخند,
عشق پاک,
و اجابت دعاست
از آن شما مهربانان باشد
سلام دوستان خوبم✋
صبحتون پر از شادی🌸 @eeshg1
💚امام على(ع):
🌷هيچ ڪس با اين قرآن ننشست،
مگر آن ڪہ با افزايشى يا ڪاهشى از ڪنارش برخاست:
✨ افزايش در هدايت و
✨ يا کاستى از کورى، دل و باطن.
@eeshg1
✨﷽✨
🌼امام خمینی و شستن لباس زن مستمند
✍مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام خمینی در قم بود، نقل می کرد: روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و کهنه هایی را می شوید. نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست، بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره لباس می شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من فرمود: «شما بروید بعد من می آیم». عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست بفرمایید. گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباسهارا شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی نبود». بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: «شما بیایید منزل، من دستور می دهم آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمک تان می کنم»
📚 منبع: کتاب "برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)"، گردآورنده غلامعلی رجایی، ج۱، ص ۲۱۲
💕💕💕
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨
💌#دلنوشته_مهدوی
#سلام_پدر_مهربانم
❣مهدے جان!
دلم گرفته از این انتظارِ یلدایی
دقایقم همه غرقِ چه وقت میآیی؟
نوشتهاند “صدایش کنید میشنود!”
صدات میزنم آخر کجای دنیایی؟
بگو چه وقت میآیی؟ ببین که دلهامان
دگر قبول ندارد هنوز و امایی
شنیدهام نمیآید بهار با یکـــــــ گل
بهار من، گل نرگس! تویی که میآیی
و باز نقطه سر خط، نریز اشک ای چشم!
تمام میشود این انتظار یلدایی
💌#دلنوشته_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا🤲
💕💕💕
♥️ #امام_علی علیهالسلام فرمودند:
🍀 صُحبَةُ الأَخیارِ تَكسِبُ الخَیرَ كَالرّیحِ إذا مَرَّت بِالطّیبِ حَمَلَت طیبا
🍃 همنشینى با نیكان، نیكى مى آورد، مثل باد كه چون بر بوى خوش بگذرد، با خود، بوى خوش مى آورد.
📖 نهج البلاغه از نامه 31
💕💕💕
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
بدترین اشتبـاه دنیـا اینه که
فکر کنی
یه روزی
یه جایی
یهلحظـهای؛
میشه جز خُـدا♡
به شخص دیگهای تکیـه کرد! :)
💕💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☄مالک اشتر سید علی، چه خوب شناختی وتوصیف کردی مالک اشتر علی علیه السلام را ✔️
🥀 سردار دلها جای خالیت را چه کسی برای سید علی پر میکند!؟ 😭
۹ ماه قبل از تولد
در دريايي از آب بوديم
بعد از تولد براي زندگي در
محيطي پر از هوا هستيم
بعد از مرگ ميان خروارها
خاک خواهيم خفت
پروردگارا ياريمان نما اين چرخه
را با آتش به پايان نرسانيم🙏
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم_پیتزا_نون_لواش
✍ کامل با تمام نکات
....
31.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتقاد کارشناس آی.تی از عملکرد آذری جهرمی در برنامه تلویزیون/دریافت سه برابری هزینه اینترنت از مردم
🔸آقای وزیر چرا به مردم نمیگویید مصرف مردم را به سمت اینترنت خارجی میبرید تا پول اینترنت را سه برابر حساب کنید؟ آیا این حقالناس نیست؟
مراقب بزرگسالانی باشید که:
🔴 حریم خصوصی کودکان را نادیده میگیرند و یا به آن تجاوز میکنند.
⚫زمان زیادی را به جای گذراندن با بزرگسالان با کودکان میگذرانند.
🔴بدون هیچ دلیلی برای کودکان هدایای گران قیمت میخرند.
⚫ در شما احساس ناخوشایندی به وجود میآورند بدون آن که دلیل این احساس را بیابید.
🔴به نظر میرسد که کودک شما یا دیگر کودکان از او میترسند و تمایل ندارند با آنها تنها بمانند.
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖بیشتر از ابراز محبت زن به مرد، ابراز محبت مرد به زن تاکید شده
✨ #استاد_پناهیان
🍂مردم اینجا چقدر مهربانند؛
دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند،
دیدند سرما میخورم سرم کلاه گذاشتند
و چون برایم تنگ بود کلاه گشادتری
و دیدند هوا گرم شد، پس کلاهم را برداشتند.
و چون دیدند لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند
و چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم محبت کردند و حسابم را رسیدند .
خواستم در این مهربانکده خانه بسازم، نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز . . . .
🍂روزگار جالبیست،
مرغمان تخم نمی گذارد ولی هر روز گاومان
می زاید...!
✨✨✨✨
💕💕💕
~🕊
هم مداح بود و هم فرمانده
_°سفارش ڪرده بود روے سنگ قبرش
بنویسند:یازهرا(س).
_°اونقدر رابطه اش با #حضرتزهرا سلام الله
علیها زیاد بود↓
ڪه مثل بےبے شهید شد🦋
وخمپاره خورد بہ سنگرش
←ترڪش خورده بود به پهلوے چپ و بازوے راستش...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده❤️🕊
💕💕💕
~🕊
#عاشقانه_شهدا💍💕
🔹ازدواج که کرد، یه جلد قرآن براے همسرش خرید
🔸توے صفحه اول نوشت:
❣امیدم در این است که این کتاب اساس حرکت مشترڪ ما باشد نه چیزے دیگر .'
ڪه همه چیز فنا ناپذیر است جز این کتاب📚
#شهید_محمد_جهان_آرا❤️🕊
💕💕💕
# آیت الله بهجت(ره)
🔹خدمت آیت الله العظمی بهجت بودیم، ایشان فرمود: «همان اندازه که تصمیم گرفتي کار خوب انجام بدهی، خداوند، یک حسنه براي آن می نویسد.
🌀اگر آن کار را انجام دادی، ده برابر برای تو می نویسد، و اگر انجام ندادی، آن یک دانه را هم قلم نمی زند».
🌀اگر تصمیم بگیري نماز شب قشنگی بخواني، او فوراً برای تو می نویسد؛ ولو بدون آداب هم خواندی، او دیگر قلم نمی زند. اگر حال نداری نماز شب بخوانی، وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان. حال آن را هم نداشتی، باز هم سر خود را بگذار روی مهر و بگو: «خدایا! من آمدم، کمکم کن!» خداوند، تو را محروم نمی کند. کسی که خدای به این مهربانی دارد، سزاوار است که کوتاه بیاید؟
🌀 منظور اينكه ما می توانیم پرونده های چندین ساله خودمان را با نیم ساعت، يا ده دقیقه كه صادقانه به در خانه خدا برویم، همه آنها را اصلاح کنیم.✅
#نماز_شب
💕💕
❄️ ❄️
❄️ ❄️
كل شيء يتجمد في الشتاء إلا العطر
والحنين والذكريات وبعض الأمنيات...
❄️ ❄️
همه چیز در زمستان یخ میزند؛
مگر عطر، اشتیاق، خاطرهها، ❄️
و برخی آرزوها... ❄️
احساسات آدمها نیاز به❄️ مراقبت دارن
از احساسات آدمهای مهم زندگیمون مراقبت کنیم
❄️ @eeshg1
#فصلنومبارک❄️ ❄️
2.mp3
24.61M
#بوی_بهشت [ ۲۰ ]
«ببین داغ تو با حیدر چه کرده»
انشاالله هرشب با پخش یك قطعه با توسل به بیبی دوعالم #حضرت_صدیقه_طاهره ( سلام الله علیها ) در خدمت شما
هستیم.
@eeshg1
ma93121305.mp3
23.87M
#بوی_بهشت [ ۲۱ ]
«دل دریا ، دل بابا»
انشاالله هرشب با پخش یك قطعه با توسل به بیبی دوعالم #حضرت_صدیقه_طاهره ( سلام الله علیها ) در خدمت شما
هستیم.
@eeshg1
✨﷽✨
🌼داستان کوتاه "خصوصیات ذاتی"
✍روزی در دُر گرانبهای پادشاه لکه سیاهی مشاهده شد هر کاری درباریان کردند نتوانستد رفع لکه کنند هر جایی وزیر مراجعه کرد کسی علت را نتوانست پیدا کند تا مرد فقیری گفت من میدانم چرا دُر سیاه شده، پس مرد فقیر را پیش پادشاه بردند او به پادشاه گفت در دُر گرانبهای شما کرمی هست که دارد از آن میخورد پادشاه به او خندید و گفت ای مردک مگر میشود در دُر کرم زندگی کند ولی مرد فقیر گفت ای پادشاه من یقین دارم کرمی در آن وجود دارد پادشاه گفت اگر نبود گردنت را میزنم و مرد بیچاره پذیرفت وقتی دُر را شکافتند دیدند کرمی زیر قسمت سیاهی رنگ وجود دارد پادشاه از دانایی مرد فقیر خوشش آمد و دستور داد اورا در گوشه ای از آشپزخانه جا دهند و مقداری از پس مانده غذاها نیز به او دادند.
روز بعد پادشاه سوار بر اسب شد و رو به مرد فقیر کرد و گفت این بهترین اسب من است نظر تو چیست، مرد فقیر گفت بهترین در تند دویدن هست ولی یک ایرادی نیز دارد پادشاه گفت چه ایرادی فقیر گفت در اوج دویدن اگر هم باشد وقتی رودخانه را دید به درون رودخانه میپرد پادشاه باورش نشد و برای امتحان اسب و صحت ادعای مرد فقیر سوار بر اسب از کنار رودخانه ای گذشت که اسب سریع خودش را درون آب انداخت پادشاه از دانایی مرد فقیر متعجب شد و یک شب دیگر نیز او را در محل قبلی با پس مانده غذا جا داد.
روز بعد خواست تا او را بیاورند، وقتی نزد پادشاه آمد پادشاه از او سوال کرد ای مرد دیگر چه میدانی مرد که به شدت میترسید با ترس گفت میدانم که تو شاهزاده نیستی پادشاه به خشم آمد و او را به زندان افکند ولی چون دو مورد قبل را درست جواب داده بود پادشاه را در پی کشف واقعیت وا داشت و پادشاه نزد مادرش رفت و گفت ای مادر راستش را بگو من کیستم این درست است که شاهزاده نیستم مادرش بعد کمی طفره رفتن گفت حقیقت دارد پسرم چون من و شاه بیبهره از داشتن بچه بودیم و از به تخت نشستن برادرزادههای شاه هراس داشتیم وقتی یکی از خادمان دربار تو را به دنیا آورد تو را از او گرفتیم و گفتیم ما بچه دار شدیم و بدین طریق راز شاهزاده نبودن پادشاه مشخص شد.
پادشاه بار دیگر مرد فقیر را خواست ولی این مرتبه برای چگونگی پی بردن به این وقایع بود و به مرد فقر گفت چطور آن دُر و اسب و شاهزاده نبودن مرا فهمیدی مرد فقیر گفت دُر را از آنجایی که هر چیزی تا از درون خودش خراب نشود از بین نمیرود را فهمیدم و اسب را چون پاهایش پشمی بود و کُرک داشتند فهمیدم که این اسب در زمان کُره ای چون اسب ها و گاومیشها یک جا چرا میکردن با گاومیشی اُنس گرفته و از شیر گاومیش خورده بود و به همین خاطر از آب خوشش میآید سپس پادشاه گفت اصالت مرا چگونه فهمیدی، مرد فقیر گفت موضوع اسب و دُر که برایت مهم بودند را گفته بودم ولی تو دو شب مرا در گوشه ای از آشپزخانه جا دادی و پاداشی به من ندادی و این کار دور از کرامت یک شاهزاده بود و من هم فهمیدم تو شاهزاده نیستی.
"آری اکثر خصایص ذاتی است یعنی در خون طرف باید باشد."
↶【به ما بپیوندید 】↷ @eeshg1
______________