💫 آخرین دوشنبه اسفندماهتون عالی
💗امروزتون شـاد و پراز دلخوشی
🌿و پراز اتفاقات زیبـا
💫 براتون روزی پراز لطف خداوند
💗دلی آرام
🌿زنـدگی گرم و
💫یک دنیـا سلامتی آرزومندم
💗روزتون زیبـا و روز جوان مبارک💐
@eeshg1
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖به دوشنبه
🌸23اسفند ماه خوش آمدید
💖خداوند
🌸همه بهترینها را
💖با(ب) آغازکرد:
🌸بهترین کلمه بسم الله
💖بهترین نمره بیست
🌸بهترین مکان بهشت
💖بهترین حس بینائی
🌸بهترین هدیه
💖بوسیدن دست مادر
🌸بهترینهای خدا تقدیمتان
@eeshg1
🌿
✨
مصرف روغن زیتون خطرسرطان سینه رادرزنان کاهش میدهد
تحقیق روی سلولهای سرطان سینه در زنان نشان داد اسیداولئیک روغن زیتون اثر ژن سرطان زای این بیماری راکاهش میدهد
@eeshg1
🦋
هرس، برای درخت، رشد است و برای شاخه، ویرانی...
نه خودت را با کسی مقایسه کن، نه کسی را با خودت، نه اهدافت را از روی دست دیگران بردار، نه مسیر موفقیتت را از کسی ایده بگیر. یک دنیاست و میلیاردها آدم و میلیاردها مسیر... یک دنیاست و میلیاردها استعداد، میلیاردها علاقه و میلیاردها مقصد. چرا فکر میکنی فقط راه فلان بازیگر و فلان خواننده و فلان نویسنده و فلان فوتبالیست و فلان ثروتمند بهترین راه است؟ یک بار برای همیشه خودت را از چرخهی باطل مقایسه بکش بیرون و مطابق توان و استعداد و علاقهی خودت هدفگذاری کن. هرکس با روش متفاوت و منحصر به خودش رشد میکند. که مسیر پروازِ دیگران شاید پرتگاه سقوطِ تو باشد! که هرس، برای درخت، رشد است و برای شاخه، ویرانی...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
📔#داستان_کوتاه_خواندنی👌
پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد.
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
از مادرش پرسید: مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟
مادر گفت: از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟
و قبلا به من گلایه نکردی.
مادر پاسخ داد: بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی.
@eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
📜#حکایتی_زیبا_و_خواندنی
پادشاهی , سگان تربيت شده ای در زنجير داشت که هر يک به هيبت گرازی بود.
پادشاه اين سگ ها را برای از بين بردن مخالفان دربند کرده بود.
اگر کسی با اوامر شاه مخالفت می کرد مأموران شاه آن شخص را جلوی سگان می انداختند و سگ ها نيز او را در چشم برهم زدنی پاره پاره می کردند.
يکی از نديمان شاه که خيلی زيرک بود با خود انديشيد که اگر روزی شاه بر او خشم گرفت و او را جلوی سگان انداخت چه کند.؟
با اين فکر وحشت سراپای وجودش را گرفت اما پس از مدتي به اين فکر افتاد که اين سگان را دست آموز کند لذا هر روز گوسفندی می کشت و گوشت آن را با دست خود به سگان می داد و آنقدر اين کار را تکرار کرد که اگر يک روز غيبت می کرد روز بعد سگان با ديدن او به شدت دم تکان می دادند و منتظر نوازش او می شدند.
روزی پادشاه بر آن مرد خشم گرفت و دستور داد که او را جلوي سگان بيندازند.
مأموران شاه آن مرد را کت بسته جلوی سگان انداختند اما سگ ها که منعم خود را می شناختند دور او حلقه زدند و سرها را به روی دست ها گذاشتند و خوابيدند و تا يک شبانه روز به همين منوال گذشت.. فردای آن روز رئيس مأموران که از پشيمانی شاه آگاه شد به نزد وی رفت و ماجرای نخوردن سگان را بازگو کرد و به شاه گفت:
اين شخص نه آدمی، فرشته است کايزد ز کرامتش سرشته است.
او در دهن سگان نشسته،دندان سگان به مهر بسته.
پادشاه با شتاب آمد تا آن صحنه را ببيند و سپس گريان به دست و پاي آن مرد افتاد و عذر خواست و گفت: تو چه کردی که سگان تو را نخوردند.؟
مرد گفت: ده سال نوکری تو را کردم اين شد عاقبتم اما چند بار به اين سگان خدمت کردم و به آن ها غذا دادم و آن ها مرا ندريدند.
سگ صلح کند به استخوانی.
ناکس نکند وفا به جانی.!
✍"سعدی"
@eeshg1
❄️🌨☃🌨❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دعا میکنی مستجاب نمیشه؟
دلیلش رو از آیتالله بهجت بشنوید
خیلیهامون فکر میکنیم خدا با ما لج میکنه که دعامون مستجاب نمیشه؛ ولی در واقع کارهای خودمون باعث این اتفاقات و گرفتاریهای دنیایی میشه
@eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزهای جوانی دلنشین اند،
دلنشین تر از نگاه لیلی،
خوش آواتر از صدای تیشه فرهاد و
خواستنی ترند از عشق!
جوانی،
روزگار ماندنیترین خاطره هاست🌸
🌸ولادت با سعادت
حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان بر
جوانان ایران زمین فرخنده باد🎈💐
.🌸🍃
@eeshg1