«توصیه آیت الله فاطمی نیا برای ایام پایانیِ ماه مبارکِ رمضان»
از اولیا الهی، سینه به سینه، یک یادگاری دارم
که عمل به آن برکات فراوانی دارد.
ماهِ مبارکِ رمضان، این ضیافتِ الهی را با یک
“زیارت جامعه کبیره” به آخر برسانید.
در اثرِ این عمل، این ضیافت چنان رنگین
خواهد شد که آثارش از عقولِ ما خارج است و
روزی به کار خواهد آمد که آن روز هیچ چیز
دیگری به کار نخواهد
💕💛💕💛
••
#سخن_بزرگان
با تمام شدن ماه رمضان همه حسرت میخورند، بدها برای اینکه روزه نگرفتند و خوبها برای اینکه بیشتر اعمال صالح انجام ندادند.
#علامه_حسن_زاده
💕💝💕💝
#کوبیده_مرغ
موادلازم
سینه مرغ بدون استخوان یک عدد
پیاز یک عدد بزرگ
زعفران غلیظ دم شده یک قاشق
سیر 5 حبه یا پودر سیر یک قاشق چایخوری(به دلخواه)
جعفری تازه به مقدار دلخواه
فلفل دلمه ای رنده شده یک عدد
نمک به میزان لازم
فلفل قرمز به میزان لازم
طرزتهیه
ابتدا سینه مرغ رو چرخ میکنیم و پیاز و سیر هم همراه مرغ چرخ میکنیم.(من پیاز جداگانه چرخ کردم آبشو گرفتم و بعد به مواد مرغم اضافه کردم).
نمک،زعفران ،فلفل، جعفری تازه و فلفل دلمه ای رنده شده را اضافه میکنیم سپس یکم ورز میدهیم و میزاریم یک ساعت داخل ظرف دربسته داخل یخچال استراحت کند.
بعد از یک ساعت داخل کباب زن (که پلاستیکی به شکل مستطیل هست همه فروشگاه ها دارن) زدم یه کاسه آبم کنارتون بزارید نوک انگشت خیس کنید و کباباتونو صاف کنیدو بذارید داخل ماهیتابه رژیمی با حرارت خیلی کم تا پخته و برشته بشه. اواخر پخت می تونید یه قاشق روغن اضافه کنید حسابی سرخ شه...
.
🔴 تفاوت گذر زمان در برزخ
✍ مؤمنان در بهشت برزخی با این لذت ها در خوشی و سرور هستند و اصلا مرور زمان را تا قیامت حس نمی کنند، ولی از آن طرف کفار در جایگاه های جهنمی خود و یا در برهوت معذب اند و هر لحظه جهنم بر آنها همانند سال و قرنی می گذرد.
شما فرض کنید اگر بخواهید در یک استخر آب جوش صد درجه ده دقیقه داخل شوید، چقدر سخت می گذرد!؟ انگار ثانیه هایش ساعت هاست. تازه آتش دنیا اصلا قابل مقایسه با آن طرف نیست. اگر اهل جهنم و آتش را در آتش دنیا بیاورند اینجا می گیرند می خوابند؛ چرا که آتش دنیا در مقابل آتش جهنم سرد است.
خلاصه این که گذر زمان در برزخ نسبت به افراد فرق می کند. اگر کسی در بهشت برزخی باشد، گذر زمان را هر قدر هم طولانی باشد، حس نمی کند. ولی اگر در جهنم باشد، هر ساعتی را قرنی می بیند.
📚 برزخ و نفخه صور
💕💚💕💚
🔶 روز معلم است...
🔶 روز تمام معلمان فداکاری که از آرامش و سلامتی و زندگی راحت گذشتند تا اندیشه و اندیشیدن در این خاک ریشه دوانیده و تنومند شود.
🔶سوختند تا ایران و ایرانیان زنده و جاوید بمانند.
🔺روز محسن خشخاشی معلم بروجردی که با چاقوی ناجوانمردانه شاگردش در کلاس درس، مظلومانه به شهادت رسید!
🔺 روز حمید کنگو زهی معلم سیستانی که فداکارانه زیر آوار ماند تا شاگردانش را از حادثه ای دلخراش نجات دهد!
🔺 روز اکبر عابدی که خود سوخت تا دانش آموزانش آسیبی نبینند!
🔺روز کاظم صفر زاده که در لرستان جان خود را به سیلاب سپرد تا دانش آموزش زنده بماند!
🔺 روز حسن امیدزاده که در گیلان برای نجات دانش آموزانش از آتش، زیبایی و جوانیِ چهره اش را هدیه کرد!
🔺 روز حمیده دانش، معلم مشهدی که غرق شد تا با نجات دانش آموزش، درس ایثار را به دیگر شاگردانش بیاموزد!
🔺روز محمود واعظی نسب، معلم نیشابوری که برای نجات دانش آموزان از سقوط تیر دروازه، جان خود را سپر بلا کرد!
🔺 روز امیر صادقی معلم مشکین شهری که برای نجات دانش آموزان از ریزش سقف مدرسه، در زیر آوار ماند.
🔺روز محمدعلی محمدیان که موی خود را تراشید تا شاگرد سرطانی اش غم به چهره نیاورد!
🔺 روز علی بهاری که بخشی از کبدش را به دانش آموزش اهدا کرد!
🔺روز معصومه خوش کام که بعداز عمل دیسک کمرش، باتخت در کلاس حاضر شد تا فداکاری را کامل کند!
🔺 روز احسان موسوی و روز ثریا مطهّر زاده که تمام دارایی خود را برای درمان دانش آموزشان هزینه کردند!
🔺روز تمام معلم هایی که ناشناخته همه هستی شان را دادند و کسی آنها را نشناخت و مدال افتخاری نگرفتند...
🔺روز تو، روز من، روز ما...
که اگر عشق نبود هیچ نیازی، هیچ نیازی... نمی توانست مجبورمان کند که با همه ی وجود، روح و جان و جوانی مان را فدای کودکان و نوجوانان این مرز و بوم کنیم.
روزمعلم گرامی باد
💕💛💕💛💕
🔘 داستان کوتاه
دوستی میگفت که محصول کشاورزی ام را جمع و خالص کرده بودم و برای اینکه از دست پرنده ها در امان باشد و ضرر و زیانی نبینم
کنار آن مترسک گذاشتم و راهی منزل شدم برای استراحت و ناهار که در بین راه بصورت اتفاقی یکی از اهالی روستایمان را دیدم که به سمت باغ شخصی خودش میرفت
البته شخصی متدین و کاریزماتیک بود که اهل روستا خیلی احترام براش قائل بودن
با دیدن من دستم را گرفت و گفت باید حتما ناهار مهمان من باشی
پذیرفتم و وارد باغ که شدیم
درحین قدم زدن متوجه شدم که زیر درختان انگور کاسه های کوچکی آب گذاشته بود، با فاصله خاص، تعجب کردم و پرسیدم، این چه کاریه؟؟
این کاسه های آب برای چیه؟ ؟
جواب داد چون گنجشکها از این انگورا میخورند و بخاطر شیرینی زیاد انگورها ممکنه دهنشون خشک بشه، این کاسه های آب رو گذاشتم تا بخورند
با دیدن مهربانی این پیرمرد، خیلی از کار خودم خجالت کشیدم وبرای چند دقیقه از اون بزرگمرد به بهانه ای اجازه گرفتم و سریعا برگشتم و مترسک را از کنار محصول برداشتم و اصلا دوست داشتم تمام پرنده ها بیایند و از این محصول من بخورند
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─