◼️ صله امام رضا (ع) به يك شاعر با اخلاص؛
مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزمانی از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت عليه السلام بود او سالها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائری بنيانگذار حوزه علميه قم، دقايقی چند روضه می خواند و آنگاه آيت الله حائری درس خويش را آغاز می كرد.
او داستانی شنيدنی دارد كه از حضرت رضا عليه السلام برای مدح خويش صله دريافت داشته است! خود نقل می كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزيدم. پولم تمام شد و كسی را هم برای رفع مشكل خويش نمی شناختم. از اين رو قصيدهای در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را برای توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام نروم و آن را برای وی نخوانم؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيدهی خود را خطاب به روح بلند و ملكوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله كردم.
ناگاه ديدم دستی با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده تومانی در دستم نهاد. بی درنگ گفتم: سرورم! اين كم است ده تومانی ديگر داد باز هم گفتم: كم است تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم .
كفشهای خود را كه می پوشيدم ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلی تهراني جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود: شيخ ابراهيم! گفتم: بفرماييد آقا! گفت: خوب برای آقا حضرت رضا عليه السلام مدح می گويی و صله می گيری. صله را به من بده بی معطلی پولها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعنی يكصد و چهل تومان.
📚 منبع
کرامات الصالحین، شریف رازی، ص ۲۱۶
#علی_بن_موسی_الرضا
داستانهایی از کرامات امام رضا
چند کرامت از امام رضا (ع)
امام هشتم (ع) و ماجرای تشییع جنازه
موسي بن سيار كه از ياران حضرت رضا عليه السلام است ،ميگويد :
« روزي همراه ايشان بودم همين كه نزديك ديوارهاي طوس رسيديم صداي ناله و گريهاي را شنيدم . من به جست و جوي آن رفتم . ناگاه ديدم جنازهاي را مي آورند در اين حال حضرت از مركب پياده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند كردند و چنان به آن جنازه چسبيدند، همچون بچهاي كه به مادرش ميچسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند :
« هر كس جنازهاي از دوستان ما را تشييع كند، مثل روزي كه از مادر متولد شده، گناهانش پاك ميشود »
وقتي جنازه كنار قبر گذاشته شد، حضرت كنار ميت نشسته و دست مبارك خود را روي سينهي او گذاشتند و فرمودند :« فلاني ! تو را بشارت ميدهم كه بعد از اين ديگر ناراحتي نخواهي ديد .» (1)
عرض كردم : فدايت شوم، مگر اين مرد را ميشناسيد، در حاليكه اينجا سرزميني است كه تا كنون در آن گام ننهادهايد امام عليه السلام فرمود: موسي ! مگر نمي داني كه اعمال شيعيان ما هر صبح و شام بر ما عرضه ميشود.
اين چنين است كه امامان عليهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندي كه رو به سوي آنان ميكند، مورد توجه قرار ميگيرد و حاجتش به نحو شايستهاي برآورده ميگردد.
دستگيري امام هشتم عليهم السلام از زائران در راه مانده :
محدث نوري رضوان الله عليه نقل ميكند :
يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت : در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم .
ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند :« برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من ميآيند و اكنون در اطراف « طرق » ( هشت كيلومتري مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم كردهاند برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند .»
آن خادم ميگويد : از خواب پريدم و فوري از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم او نيز با شگفتي برخاست و با يكديگر بيرون آمديم در حالي كه برف به شدت مي باريد مشعلدار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن كرد آنگاه با عدهاي از خدام حرم به خانهي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم سپس با گروهي مشعلدار به طرف طرق حركت كرديم نزديك طرق به زوار رسيديم . آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند . از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند : ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نميتوانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پاي ما از كار افتاد و خود را آمادهي مرگ نموديم . از مركبها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم . فرشهايمان را روي خود انداختم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا عليه السلام متوسل شديم . در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود . همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود ،كه به او فرمود :
« برخيز ! كه دستور دادهام چراغها را بالاي منارهها روشن كنند. شما به طرف چراغها حركت كنيد .» همه برخاستيم و به طرف چراغها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم .» (2)
#کراماتی_از_امام_رضا_علیه_السلام

امام رضا (ع) هشتمین پیشوای شیعیان را همه به رأفت و مهربانی می شناسند و معجزات و کراماتی از آن امام بزرگوار نقل کرده اند. در زیر به بیان بعضی از الطاف و کرامتهای این امام غریب می پردازیم:
توجه حضرت رضا علیه السلام به زائران
ابوعبدالله هروی می گوید: مردی از اهالی بلخ همراه غلامش به زیارت مرقد شریف حضرت رضا علیه السلام به مشهد آمد. آن مرد در قسمت بالا سر، مشغول نماز شد و غلامش در قسمت پایین به نماز ایستاد. پس از نماز هر دو به سجده رفتند و سجده را طول دادند، اما آن مرد قبل از غلام سر از سجده برداشت. سپس غلام خود را به حضور طلبید و به او گفت: آیا می خواهی تو را آزاد کنم؟ غلام گفت: آری. آن مرد گفت: تو را در راه خدا آزاد کردم و کنیزم را در بلخ نیز آزاد نمودم و او را به عقد ازدواج تو درآوردم و ضامن مهریه اش شدم و فلان مزرعه ام را وقف شما و فرزندان شما و نسل های آینده شما نمودم و این امام (حضرت رضا
علیه السلام) را بر این موضوع، گواه می گیرم. غلام با شنیدن این سخن گریه کرد و گفت: سوگند به خدا و به این امام! در سجده، همین مطلب را از امام خواستم و اینک به حاجتم رسیدم.
دو کرامت از مشهد امام رضا علیه السلام
1. ابونصر موذن نیشابوری می گوید: به بیماری سختی مبتلا شدم، به طوری که زبانم سنگین شد و نمی توانستم سخن بگویم. به دلم خطور کرد که به زیارت مرقد امام رضا علیه السلام بروم و آن حضرت را شفیع خود قرار دهم، تا خداوند مرا از این مشکل نجات بخشد. وقتی به مشهد رسیدم، کنار قبر شریف آن حضرت رفتم و در ناحیه بالا سر ایستادم و دو رکعت نماز خواندم. در سجده از خدا خواستم تا به حق امام هشتم علیه السلام به من شفا بخشد و در سجده خواب رفتم. در عالم خواب دیدم، قبر شکافته شد و مرد سالخورده ای که بسیار گندمگون بود از آن قبر بیرون آمد و به من فرمود ای ابانصر! بگو لا اله إله الله. به او اشاره کردم که زبان لال است. او بلندتر فرمود: آیا قدرت خدا را انکار می کنی؟! بگو: لا اله إله الله، همان دم زبانم باز شد و گفتم: لا اله إله الله. از خواب بیدار شدم، خود را سالم یافتم، پیاده به منزل خود بازگشتم و مکرر می گفتم: لا اله إله الله، از آن پس هرگز زبانم لکنت پیدا نکرد.
2. عامربن عبدالله، حاکم «مرو» می گوید: کنار مرقد شریف حضرت رضا علیه السلام رفتم. در آنجا ترکی دیدم که در ناحیه بالا سر مرقد شریف ایستاد و به زبان ترکی سخن می گفت. زبان ترکی را می دانستم، او می گفت: خدایا اگر پسرم زنده است او را به ما برسان و اگر مرده است ما را از آن آگاه کن. به زبان ترکی به او گفتم چه شده؟ حاجتت چیست؟ گفت: پسرم در جنگ «اسحاق آباد» با من بود، در آنجا مفقودالأثر شد و تا به حال هیچ اطلاعی از او ندارم. مادرش شب و روز گریه می کند. حالا از خدا می خواهم که ما را از حال او با خبر کند، زیرا شنیده ام که دعا در این مکان شریف، به استجابت می رسد. عامر می گوید: از روی محبت دستش را گرفتم تا به منزل ببرم. وقتی از مسجد (کنار مرقد شریف) بیرون آمدیم، ناگاه جوانی قد بلند که دستمالی بر سر داشت با ما روبرو شد. وقتی هم دیگر را دیدند با شور خاصی با هم معانقه کردند. من از آن پسر پرسیدم چگونه در این وقت به اینجا آمدی؟ گفت: در جنگ اسحاق آباد، به مازندران رفتم و در آنجا گیلانی ای مرا پناه داد و بزرگ کرد. اکنون که بزرگ شده ام دنبال پدر و مادرم می گردم. در مسیر راه کاروانی به خراسان می آمد، من هم به آنها پیوستم و به اینجا آمدم و اکنون پدرم را یافتم. پدرش گفت: من یقین کرده ام که در کنار مرقد شریف حضرت رضا علیه السلام کرامات عجیبی رخ می دهد، از اینرو با خود عهد کرده ام تا آخر عمر در مشهد در پناه این مرقد عظیم بمانم.
محمد محمدی اشتهاردی- داستان دوستان – از صفحه383 تا 385
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#فضائل_و_مناقب
#25ذیقعده
👈🏼 فضیلتی زیبا از امام علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والسلام:
از #على_بن_محمد_كاشانى نقل كرده است كه گفت:
بعضى از دوستانم به من خبر داد كه مال قابل توجّهى را براى حضرت رضا عليهالسلام بردم ولى آن حضرت به آن خشنود نگرديد و اظهار شادمانى نكرد.
من بهخاطر اين جهت اندوهناك شدم و با خود گفتم:
اين همه مال و ثروت را براى ایشان آوردهام و حضرت هيچگونه اظهار خشنودى نكرد.
➖ آنگاه امام عليهالسلام فرمود:
اى غلام! طشت و آبى حاضر كن.
خودش روى صندلى نشست و به غلام اشاره فرمود كه آب بريز، آب كه روى دست مبارك او مىريخت به صورت طلا از ميان انگشتان او سرازير مىشد، سپس رو كرد به من و فرمود:
«من كان هكذا لا يبالي بالّذي حمل إليه».
كسى كه چنين موقعيّتى دارد و اينگونه توانائى دارد به آنچه نزد او بياورند توجّهى ندارد.
📚 منابع
۱. كشف الغمّة: ۳۰۳/۲
۲. بحار الأنوار: ۶۳/۴۹ ضمن ح ۸۰
۳. الكافى: ۴۹۱/۱ ح ۱۰
۴. الوافى: ۸۱۸/۳ ح ۸
۵. مناقب ابن شهراشوب: ۳۴۸/۴
۶. إثبات الهداة: ۲۵۲/۳ ح ۲۰ به نقل از كافى و كشف الغمّه
#کرامات #امام_رضا
.
حضرت امام رضا.doc
32.8K
📚زندگینامه حضرت امام رضا(ع)
#لبیک_یا_خامنه_ای
امام رضا(ع).zip
57.54M
🖼مجموعه نمایشگاهی احادیث تصویری
🦋شامل 41 پوسترازسخنان گهربار
حضرت امام رضا(ع)
#لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان #معلم
33 aks neveshte emam reza (www.mplib.ir).zip
23.26M
🌹33 خط نوشته با موضوع امام رضا (ع)
🔹منبع : سایت soobeh.net
🔻 #خط_نوشته #امام_رضا
#لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان
4_5992351595583507129.mp3
5.22M
♨️مقدمه سازی ظهور امام زمان(عج)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
🌹همراهان عزیز ؛ لطفا با ارسال مطالب و دعوت از دوستان خود، ما را در انتشار نکات ارزشمند معنوی یاری فرمایید.
#حدیث
✨️رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند:
🟢 هر یک از شما منکری را دید، باید با دست خود، آن را تغییر دهد. اگر نتوانست با زبانش تغییر دهد (اعتراض کند) و باز اگر نتوانست، در قلبش آن را انکار کند و این ضعیف ترین مرحله ایمان است.
❌● دقت کنید که انکار در قلب، جای نهیازمنکر را نمیگیرد و جزء آن نیست.❌
(نهج الفصاحه، ح ۳۰۱۰)
🏴 چقدر آخر این ماه سخت و سنگین است، تمام آسمان و زمین بی قرار و غمگین است🥀
بزرگتر زغم مجتبی(ع) و داغ رضا(ع)، فراق فاطمه(س) با خاتم النبیین(ص) است😭
۲۸صفر، رحلت پیغام دار آخرین، خاتم نبوت را نگین، رسول واپسین، عینیت قرآن کریم، حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه وآله وسلم و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بر همه مسلمانان جهان تسلیت باد🥀
◼️ @aamerin_ir
31.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دکتر_علی_تقوی
#حدیث
🔴 رسولخدا (صلیاللهعلیه وآله وسلم) فرمودند: نهی از منکر نکنید، خدا پوستتون رو میکنه‼️
💎 مرڪز تخصصـی آمـوزش و احیـاء واجـب فرامـوش شـده ...
🆔️ @aamerin_ir
1_6701217742.mp3
361.1K
مامزد عزاداری ازفاطمه میخواهیم....
ما مزد عزاداری از فاطمه میخواهیم
ما شفای مرضا روا از فاطمه میخواهیم
ما برات مدینه از فاطمه میخواهیم
ما برات کربلا از فاطمه میخواهیم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بانوی روز جزا دستم به دامانت
حاجت ما کن روا جانها به قربانت
پرونده ما را امضا نما زهرا
فاطمه یا فاطمه بر ما عنایت کن
روز محشر فاطمه مارا شفاعت کن
پرونده مارا امضا نما زهرا
ای امید قلب ما امروز نظر فرما
این قدم ها را مدینه رهسپر فرما
پرونده ما را امضا نما زهرا
😭😭
1_1192774844.mp3
2.15M
#زمینه
#امام_رضا
سینه زنی امام رضا علیه السلام
امام رضا به درد من دوا بده / بیا من و شفا بده / به من یه کربلا بده
دم سحرا تو حرم امام رضا / بازم دل من داره هوای کرب و بلا
امام رضا به درد من دوا بده / بیا من و شفا بده / به من یه کربلا بده
عمریه چشام و دریا میکنم / دلم رو دوباره پیدا میکنم / مثل کبونراش پر میزتم
خودم رو تو حرمش حس میکنم / به نیت تذکره کرب و بلا / یا غریب الغربا یا امام رضا (ع)
امام رضا به درد من دوا بده
بیا من و شفا بده
به من یه کربلا بده
دم سحرا تو حرم امام رضا
بازم دل من داره هوای کرب و بلا
امام رضا به درد من دوا بده
بیا من و شفا بده
به من یه کربلا بده
عمریه چشام و دریا میکنم
دلم رو دوباره پیدا میکنم
مثل کبونراش پر میزتم
خودم رو تو حرمش حس میکنم
به نیت تذکره کرب و بلا
یا غریب الغربا یا امام رضا (ع)
#آخر_صفر
#آخر_صفر #سه_غم
#حاج_سعید_حدادیان
دخترِ بَدْرُالدُّجی
امشب سه جا
برعزیزِ دلِ خود ،
دارد عزا ...
هم نبی ، هم مجتبی
هم علی ، موسیَ الرضا
(وامصیبت زین عزا) تکرار
روی آغوش امیرَالمومنین
دیده بسته ، رحمةٌ لِلْعالمین
حجتِ حق بعد ازاین
میشود خانه نشین
(وامصیبت زین عزا) تکرار
هر کسی قِصّه ی من
گوش کند
غُصّه ی خویش
فراموش کند
تازه فهمد که چرا
زَهر جفا
شعله ها را همه خاموش کند
گر دَمی
عقده ی دل باز کنم
رازها را همه اِبراز کنم
تا زِ گلزار طَرَب
گُل چیدم
ناگهان داغ پیمبر دیدم
تیرِ غم بر جگر من بنشست
همرهِ مادر خود نالیدم
قِصّه ی مادرم و ،
باغ فدک
زد به زخم جگرم ،
باز نمک
غُصه های پدرم ،
پیرش کرد
در جوانی ز جهان
سیرش کرد
از پیِ اشکِ روان میدیدم
درد پهلو ،
چه زمینگیرش کرد
بعد از او بود مرا هیچ ثمر
رنج مظلومیت و داغ پدر
مَرهَمِ زخم زبان ،
شادم کن
راحت از طعنه ی شیادم کن
زین همه
خاطره ی جانفرسا
آخِر ای زَهر،
تو آزادم کن
گرتویی ،
تشنه به خون جگرم
من به نوشیدن تو ،
تشنه ترم
منِ دل خسته ،
غریبِ وطنم
پاره ی قلب پیمبر ، حسنم
مگذارید بپرسد زینب
ز چه گُلگون شده
رنگ کفنم ... ؟
تیر هم ،
گر بدنم را بِدَرید
بِبَریدم ولی آهسته بَرید
( تکرار بند اول )
یَا قَتیلاً سَلَبَتْهُ الْاَدْعیا
یَا شَهیداً غُسْلُهُ فِیْضُ الِّدما
اَنْتَ اَبْکَیْتَ الَّسماء
وَ جَمیعَ الْاَنْبیا
یا حبیبی یا حسین
فَازَمَنْ وَالاکَ
یَابْنَ الْاَوصیاء
دَمُکَ طَاهِرُ نَهْجُ وَضیاء
بِکُمُ دینِ الجْتَمَل
وَ بِکُمْ وَحْیُ النَّزَل
یَا قَتِيلَ الْعَبَرَات
یَا أَسِيرَ الْكُرُبَاتِ
بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ
وَ رَسولٍ مَدَنی
وَ أَخیهِ أَسَدِ اللهِ
مُسَمّا بِعَلی
وَ بِزَهراءَ بَتولٍ
وَ بِأُمٍّ وَلَدَتها
وَ بِسَبطَیهِ وَ شِبلَیهِ
هُما نَجلَاْ زَکیٍّ
وَ بِسَجّادِ وَ بِالْباقِرِ
وَ اْلصّادِقِ حَقّا
وَ بِموسی وَ عَلیٍّ
وَ تَقیٍّ وَ نَقی
وَ بِذِی الْعَسکَرِ
وَالْحُجَتِ نِ الْقائِم بِالْحَق
أَلَّذی یَضْرِبُ بِالسَّیفِ
بِحُکمٍ أَزَلی ...
لِي خَمسَةٌ أُطفي بِهِم
حَرَّ الْجَحيمِ الْحاطِمَة
اَلْمُصطَفي وَ الْمُرتَضي
وَ ابْناهُما وَ الْفاطِمَة
عاشقم ، عاشق دیوانه منم
گِرد طفلان تو ، پروانه منم
آنکه صبرش
ز جفا های عدو
شده لبریز ز پیمانه منم
بر سر عشق تو پیمان بستم
که نَهَم بر سر راهت دستم
کودکان از عطش ،
افروخته اند
چشم امید به من دوخته اند
بسکه گفتند
عمو تشنه لبیم
به خدا قلب مرا
سوخته اند
آهشان تاب و توانم بُرده
دل سقای تو را آزرده
دندان کمک کند
چوگِره وانشد به دست
دندانِ من
همین گِره بسته وا نکرد
شیعه در راهِ حسینِ بنِ علی
بیدار است
روز پیروزی اندیشه ی
این زُوّار است
یَا قَتِيلَ الْعَبَرَات
یَا أَسِيرَ الْكُرُبَاتِ
پسرِ فاطمه اردو زده در
کوی حسین
کعبه هم آمده زانو زده در
کوی حسین
اینک از کرب بلا
بوی فرج می آید
به طواف پسر فاطمه
حج می آید
اربعین ، زنده ترین
سیر وسلوکِ عرفاست
زائرکربُ بلا
در پَرو بال شهداست
.👇