♻️🌸♻️🌸♻️
ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﯼ درزندگی ﭼﯿﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ : « ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ» ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﻔﺘﻨﺪ :
ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ، ﮔﻔﺖ : ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ ،ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ . . . . . . .
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ
ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﻧﺪ
ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ : ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ.
ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ : ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ
ﺳﺮﯾﻊ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ
وﺷﺸﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
پس : کودکانه زندگی کنید .
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
♻️🌸♻️🌸♻️
#متن_روضه_اربعین
گریز به حضرت ابالفضل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
سلام همسفرِ نیمه راهه بی سرِ من
سلام ماهِ به دریایِ خون شناورِ من
گذشته است چهل روز از شهادتِ تو
هنوز مانده به گودال دیده ی تَرِ من
زن و بچه رو جمع کرد،صدا زد:حسینم را همین جا سر بریدند…
هزار بار سرت را به نوک نی دیدم
هنوز داغ تو یک لحظه نیست باورِ من
خدا گواه است چه دیدم در این چهل منزل
که بود همسفرم،قاتلِ برادرِ من
تن تو ماند به زمین پیشِ خواهرِ تو
سرِ تو گشت جدا پیشِ چشمِ مادرِ من
حسین جان! از زمانی که رویِ زمین افتادی شروع شد..
ز خاطرم نرود هرگز، ای عزیزِ دلم
که چوب خورد به لبهات در برابرِ من
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
🔹یه جوری خطبه خواند،که بعضی ها که دور بودند و صدا رو می شنیدن،سئوال کردند:طنینِ صدا آشناست،علی اومده به کوفه؟…
خطبه هایت طَنین صوتِ علی ست
یا ز مادر گرفته ای الهام!؟
زینبی ، حیدری ، تو زهرایی
این بُوَد اصلِ صَنعَتِ ایهام
ای که از قامتِ هلالیِ تو
راست گردیده قامت اسلام
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
چنانکه محملِ من گشته بود سنگرِ من
گزارشاتِ سفر را زمن بپرس ولی
مپرس از اینکه نیامد سه ساله دخترِ من
🔸حسین جان! نگاه نکن این همه سختی کشیدم،اول بهت بگم،که شیرِ شیر آمده ام،کاری کردم باهاشون که همه شهر گریه می کردن،با همین بچه هایی که پریشونن،شام رو گرفتم،من دخترِ علی ام،مادرم فاطمه بابام علی رو از مسجد تو خانه آورد،دختر فاطمه ام،یه کاری کردم همه پریشان،نالان…نفرینشون هم کردم…گفتم:ان شاءالله چشماتون گریون باشه،چون شما بابام رو دیده بودید،یتیم هاتون نمک گیرِ بابام بودن…داداش سخت بود ولی همش زیبایی بود…
رفقا! اُسرایِ کربلا رو همه ی بلاد بردن،کوفه در جنوب کربلاست،حلب،در شمال غربیِ کربلاست،بِعَلبَک،لبنانِ فعلی،به سمت غربِ شامِ…کمتر از یک ماه، صدها کیلومتر،خیلی راهه،روی ناقه ی عریان،یه جایی سه ساله صدا زد:عمه جان! اینا نمیخواد وایستن؟…حالا برایِ چی؟ چون این ناقه لنگ بود،ناقه ای که امام سجاد هم سوارش بود لنگ بود…
الان زائر هشتاد کیلومتر،صد کیلومتر، ده قدم راه هم که میره…تویِ همین ده قدم همه میان میگن:” هَلابیکُم یا زُوار الحسین”...😭
خوش اومدین،بفرمایید چایی،بفرمایید شربت،غذا…داداش! از ما هم پذیرایی کردن…
ناموسِ خدا و مَلأ عام که دیده؟
شادی و کف و خنده و دشنام که دیده؟
سرهایِ بنی فاطمه در شام که دیده؟
قرآن و سر و سنگِ سرِ بام که دیده؟
هُورا و کف و داغِ دل و گریه و ناله
بهتر که نگویم که چه شد طفلِ سه ساله
من خنده و شادی و کف و هلهله دیدم
ده فاطمه را بسته به یک سلسله دیدم
رأس شهدا را جلویِ قافله دیدم
من خنده ی شادی به لبِ حرمله دیدم
از کعبِ نی و شادی و بیداد بگویم
از سلسله ی گردنِ سجاد بگویم
مردم عوضِ بزم عزا،عید گرفتن
در ریختنِ خونِ خدا عید گرفتن
دور سرِ شاهِ شهدا عید گرفتن
در ماتم مصباحِ هُدا عید گرفتن
رخسارِ گُلِ یاس و کبودی چه بگویم
قرصِ قمر و سنگِ یهودی چه بگویم
کارم تمومِ نمونده جونی به تنم
یه اربعینِ دارم زار می زنم
زار می زنم،زار می زنم،حسین…
می خونم نوحه برات ،وای،وای،وای
می کنم گریه برات،های،های،های
▪️حسین جان!قربونِ زائرات،زائرهای کوچیک و کم سن و سال،قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان،قربون زائرایِ سیرابت،قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر میشینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده...😭،بچه که آروم میشه،بلند میشه،بسم الله..طرف کربلا حرکت میکنه…حسین….
▪️مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت،تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه…دوباره گریه و زاری شروع می شد…
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن…
▪️عباس! یادته میخواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه…
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن…
روم نمیشه بگم رفت معجرِ من
حسین….😭
#روضه_دفتری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5845889547182803952.mp3
1.2M
❣﷽❣
🔻#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔻#واحد #جامانده کربلا
🔻#حاج_یوسف_ارجونی
🔻#سبک کربلا کربلا اللهم الرزقنا ..
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
دلم میخواست كه این روزا زائرِ كربلات بودم
كنارِ قبرِ شش گوشه ات منتظرِ نگات بودم
دلم میخواست این اربعین از غصه بر لب میشدم
مثلِ اونا كه اومدند همراه زینب میشدم
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
می اومدم تا كه بگم زینب چها كشیده است
تو مجلسِ یزدیان چه دیده چه شنیده است
میخوام بهت بگم آقا یاس پرپرت چی شد
شبیه مادر شما، رقیه دخترت چی شد
میخوام بگم تو شهر شام به زخمِ دل نمك زدند
میون چشم بچه هات خواهرت و كتك زدند
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
دلم میخواد تو كربلا آقا به من خونه بدی
مثلِ همه كبوترات به من آب و دونه بدی
كبوتری كه این دلش عاشق و مبتلا باشه
میخواد طواف كعبهاش یه گنبدِ طلا باشه
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5920163047992724606.mp3
1.57M
#واحد_زمزمه_ای_اربعین
#ای_پرنده
ای پرنده منم اینجا توی شهر غصه هام
که توو غربت غم یارم شده خواب هرشبام
کربلا خونه ی مادریمه و منم دارم
دیگه دق میکنم و ،خسته ازین حال و هوام
تو که پر داری و آزادی بگو موندی چرا
پر بزن برو از اینجا حرم امام رضا(ع)
نه نیاز داری به ویزا نه یه اشنا میخوای
هوایی مرزا رو رد کن میرسی کرببلا
بشکن این قفل قفس رو برو خال آسمون
پر بزن برو تا جنت تا بهشت بی کرون
آب و دونه تو میریزن زائرای مهربون
پر بزن بجای ماها زیارت نرفته ها
تو که آزادی برو به سمت ایوون نجف
از مسیر موکب و مشایه تا به هرطرف
یه خبر برام بیار از زائرای اربعین
از نجف تا کربلا از کاظمین تا سامرا
شصت هزار تا زائر آخه به خدا خیلی کمه
عاشقای میلیونیت کجا رو دارن غیر تو
با یه گوشه ی نگات زندگیا عوض میشه
خوش به حال اون که میشه عاقبت بخیر تو
الهی دورت بگردم ،چرا راهم نمیدی
سهمیه بندی شده کرببلات برای ما
باشه آقا حرمت ارزونی خوبات ولی
لا اقل رو بر نگردون از ماها ایرونیا
💠💠💠1⃣0⃣8⃣7⃣💠💠💠
#مجیدمرادزاده
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#واحد_روضه_ای_اربعین
#سبک_جدید
#بلندشو_برادر
☑️بند اول
بلند شو برادر که زینب رسیده ۲
ببین رنگ و رو از رخ من پریده ۲
حسین جان ببین دیده های ترم رو
ببین حال و روزه بد و مضطرم رو
تو رفتی عزیزم مصیبت کشیدم
چه چیزا که من توو اسارت ندیدم
ما رو میزدن بی بهانه/ آوردم برا تو نشانه
با حال پریشان ؛ میخونم حسین جان
حسین جان ...
☑️بند دوم
چهل روز کشیدم غم هجر و دوری
چهل روز فقط کار ما شد صبوری
چهل روزه سخت تر گذشت از چهل سال
ندیدیم خوشی بعدِ جنجالِ گودال
غم تو برادر نشست روی این دل
ازون روز سرت رو دیدم در مقابل
نبودی که دستام و بستند
سرم رو توی شام شکستند
ببین نور دیده ؛ قد من خمیده
حسین جان ...
☑️بند سوم
تو روو نیزه بودی به ما شد جسارت
با خلخال ما کردن اینها تجارت
میدیدم که بستس چشای علمدار
میبردن با خفت ماها رو توو بازار
همه حاجتم بود برادر یه چیزی
که توی اسارت نریم به کنیزی
بگو جرم ماها چی بوده
که کل تن ما کبوده
وای از ازدحام و
شلوغی شام و
حسین جان ...
☑️بند چهارم
نمیدونی داداش شدم من دل آشوب
تو قران میخوندی و میخورد لبت چوب
میسوختیم با اشک و با درد و عذاب و
تعارف میکردن به ماها شراب و
یکی زد من و با لگد یا که با مشت
ولی اون نگاه های هرزه منو کشت
دلم غرق رنج و عذابه
که افتاد و غش کرد ربابه
دلم غرق خونه / تنم نیمه جونه
حسین جان ...
💠💠💠1⃣0⃣8⃣6⃣💠💠💠
✍ #بهنام_رضایی
✍ #مجید_مرادزاده
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌹#روضه_اربعین
🌾#دفتری
🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات
🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات
🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا
🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا
🍁وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
🖤💔🖤💔🖤💔🖤
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
✨چهل روز است حسینم را ندیدم
✨ بلایش را به جان و دل خریدم
✨چهل روز چهل منزل اسیرم
✨دعا کن در کنار تو بمیرم
✨چهل روز غم چهل ساله دیدم
✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم
✨سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
✨همین جاغرق درغم شد وجودم
✨تن پاک ترا گم کرده بودم
✨میان نیزه ها دل با ختم من
✨ ترا دیدم ولی نشناختم من
✨اگر امروز برداری سرت را
✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
✨ز جا برخیز ای نور دو دیده
✨ببین مویم سپید و قد خمیده
⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
🔘آخ کاروان رسید کربلا....
☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا.....
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر....
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س).....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را
🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من
⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️
🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
یا ابوالفضل العباس
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
🔸سقای حرم سید و سالار نیامد
یاابوالفضل العباس
باب الحوائج... اقا جان....
امشب اومدیم در خونه شما اقای من...
آقا امشب کلیمی ها...
امشب مسیحی ها میان در خونتون...
دست خالی ردشون نمیکنی آقا...
من که یه عمره گدای در خونه شمام....
میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا....
خدا ميدونه ...
اینها همشون عاشق شما هستند...
امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا...
به یه امیدی اومدند آقا...
خیلی ها مریض دارند...
گرفتارند...حاجت دارند...
@roze1
🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد...
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر...
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده...
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم...
اجازه میدان بده ...
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم...
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی ...
تو پرچمدار منی ..
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری...
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم...
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند...
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند...
فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم...
صدا زد سمعا و طاعتا مولای...
عباس علمدار مشک و گرفت...
حرکت کرد...
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده...
هی بچها میگن االعطش العطش...
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس...
رفت به سمت شریعه ی فرات...
دیدن مشک رو پر از آب کرد ...
دست برد زیر آب...
میخواد آب بنوشه اما...
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین...
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله...
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند...
صداشون به ناله بلنده...
هی میگن العطش...
برگشت به سمت خیمه ها...
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه...
دست راست حضرت رو قطع کرد...
صدا زد...
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم...
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد...
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه...
🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن
🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن
🔸من وعده آب تو به اصغر دادم
🔸یک جرعه برای او نگهداری کن
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد...
آب روی زمین ریخت...
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا...
فَوَقَف متحیرا
متحیر ایستاد...
دیگه دست دربدن نداره...
آب هم نداره...
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها...
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک....
ای وای... ای وای...
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد...
سر رو خم کرد...
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد...
صدای ناله اش بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا...
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره...
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه...
عباس که دست در بدن نداشت...
بمیرم باصورت به زمین افتاد...
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید...
خودش رو سریع رساند کنار برادر...
خدایا چکار کردن با برادرم...
اومد کنار بدن عباسش نشست...
صدا زد...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم...
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم...
بگید عموجانمون عباس برگرده...
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده...
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش...
دید دستهای برادر رو قطع کردن...
تیر به چشم عباسش زدند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
بدن رو قطعه قطعه کردند...
طاقت نیاورد...
دستهاش رو گذاشت روی کمر...
صدا زد...
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند...
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده...
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
-
فایل صوتی👇
#اربعین
#زوار_کربلا
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
روضه ۳
🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین
🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین
اربعین سیدالشهداء و...
بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی...
بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه...
🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا
🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین
آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد...
کسی جوابت رو نداد...
اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت...
🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم
🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین
🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن
🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین
#شاعر: محمد مهدی سیار
بازم جا موندم آقا...
کی میشه منم دعوت کنی حسین...
خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند...
خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن...
اونایی که رفتند میدونند...
بهترین لحظه زندگی...
اون لحظه ای که وارد کربلا میشی...
همش سراغ حرم رو میگیری...
تا نگاهت به حرم با صفاش میفته...
نا خودآگاه اشکت جاری میشه...
دستهات روی سینه میزاری میگی...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ
________
#زمزمه
حالا هر کی دلش کربلائی شده بسم الله ...
کربلا کربلا 8
🔸این دل تنگم عقده ها دارد1
🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1
(یا حسین مظلوم) 8
🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2
🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1
🔸ای حسین ما را کربلایی کن2
🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن1
یا حسین مظلوم 8
(در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید).
________
یکی از زایران ابی عبدالله...
جابر بن عبدالله انصاریِ ...
تا رسید کربلا...
با آب فرات غسل کرد...
با خضوع و خشوع...
اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست...
دست گذاشت رویِ قبر مبارک...
سه مرتبه از سوز دل صدا زد...
یا حسین...
اما جوابی نیومد...
صداش به ناله بلند شد...
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟
آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟
خودش جواب داد...
گفت جابر...
جواب سلام میخواهی...
از آقایی که...
بین سر و بدنش جدایی افتاده...
ناله بزن یا حسین...
🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین
🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
-
|⇦•ای به برج عفاف.....
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاجمحمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اي به برج عفاف بَدرِ تمام
اي علي پيش پات کرده قيام
زينب اي نقش عشق را نقاش
زينب اي رسم مِهر را رسّام
اي محبت کنيز دربارت
اي صفا پیش پات عبد و غلام
اي کتاب قيام را مُطلع
اي به عشق حسين حُسن ختام
همنوای حسن، به وقت قعود
هم قطار حسین وقت قیام
اي که طاها تو راست جدّ بزرگ
اي که حيدر تو راست باب گرام
اي که زهراست مهربان مامت
کس نشد چون تو اينچنين اکرام؟
اي به روي تمام نامردان
هم چو زهرا کشيده تيغِ کلام
* از همه بلاد سفیر اومده میخواد قدرت نمایی کنه یزید، میخواد خاندان آل الله رو یزید کوچیک کنه، اما بی بی زینب دسته بسته، جلوی همه صدا زد: " إنّي لأستصغرُ قَدْرَك " یزید! تو رو کوچیک میبینم، عددي نيستي، كي هستي؟...*
خطبه هايت طنين صوت علي است
يا ز مادر گرفته اي الهام؟
زينبي، حيدري، تو زهرائي
حزن، آنسان ترا محاصره کرد
اي که از قامت هلالي تو
راست گرديده قامت اسلام
*امام سجاد فرمود: عمه جان! به دوراهی رسیدیم، یه طرف میره سمت مدینه، یه طرف کربلا....
سر این دوراهی همه حداقل یه بار تو زندگیشون می مونن ،کربلا برم؟نرم؟ خوش به حال اونایی که دوراهی شون رو اول رفتن کربلا ،بعد رفتن مدینه ...*
داداش یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
وقت غنیمت صحبت از خلخال کردند
دیرآمدمکاری ازدستم برنیامد
سرنیزه شمر از دهانت در نیامد
دیرآمدم دیدم سرت دستکسی رفت
عمامه پیغمبرت دست کسی رفت
هم گوشوار دخترت دست کسی رفت
هم نازنین انگشترت دست کسی رفت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
دیر آمدم اول تورا نشناختم من
خود را کنار پیکرت انداختممن
4_5958626808000678086.mp3
11.78M
|⇦•ای به برج عفاف...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اربعین میعاد گاه عاشقان و عارفان و دلسوختگان اهل بیت علیهم السلام و همچنین میقات و لشکرگاه حضرت ولی عصر ارواحنا فداه برای تحقق و آمادگی حکومت جهانی اسلام در عصر حاضر است… هر چه می توانیم باید این مسیر و این راه را تقویت کنیم.
|⇦•نگاهگریه داری....
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد جواد احمدی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسینِ منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد
پس از آنکه زمین را زیرو رو کرد
سپاه شام را بی آبرو کرد
بسمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا ای وای ای وای
حسینِ سر جدا ای وای ای وای
*حسینجان ای کاش الان تو کربلا برات گریه میکردم...*
چهل روز است گریانم حسین جان
چو موی تو پریشانم حسین جان
چهل روز است میخوانم حسین جان
حسین جان
تویی ذکر لبم الحمدلله
حسینی مذهبم الحمدلله
*حالا این خانم بعد چهل روز اومده..*
همینجا شیرخواره گریه میکرد
رباب بی ستاره گریه میکرد
گهی بر مشک پاره گریه میکرد
گهی بر گاهواره گریه می کرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده
مرا بیچاره کرده پیر کرده
همینجا بود که سقای ما رفت
بسمت علقمه دریای ما رفت
*سادات ببخشند، امام زمان ببخشند..*
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
حسین...ای جان
همینجا بود که دلها گرفت و..
*وقتی خانم نگاهش افتاد به این دشت ، قطعا یاد اون چند روز پیش افتاد که چیا دید جلو چشمش..*
همینجا بود که دلها گرفت و
یکی بر سینه ی تو جا گرفت و
سر پاکت کمی بالا گرفت و
و از پشت سرت، سر را گرفت و
همینکه بر گلویت خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا درآمد
«حسین.....ای وای ای وای....»
*گفت حسین من برات گزارش سفر بدم ..*
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلای من نصیب کوفیان شد
خبر داری مرا بازار بردن
مرا در مجلس اغیار بردن
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
«حسین...»
روضه خانگی - اربعین - 1656.mp3
10.23M
|⇦•نگاهگریه داری...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد جواد احمدی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ماگـمشدگـٰانیمکہاندرخمدنیـٰا تنهـٰاهنرِماستکہمجنونِحسینیـم...!️
.
#شور #زمینه #اربعین
#امام_حسین علیه السلام
#حجت_الاسلام_شیخ_علی_عالمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
قال الامام العسکری علیه السلام:
عَلاَمَاتُ اَلْمُؤْمِنِ خَمْسٌ
صَلاَةُ إِحْدَى وَ خَمْسِينَ
وَ زِيَارَةُ اَلْأَرْبَعِينَ
وَ اَلتَّخَتُّمُ فِي اَلْيَمِينِ
وَ تَعْفِيرُ اَلْجَبِينِ
وَ اَلْجَهْرُ ببِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ .
ترجمه: نشانههای مؤمن پنج چيز است:
اوّل: نماز پنجاه و يک ركعت (واجب و نافله در طول شبانه روز).
دوّم: زيارة اربعين حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام.
سوّم: انگشتر در دست راست نمودن.
چهارم: پيشاني بر خاک گذاردن.
پنجم: بلند گفتن بسم الله الرّحمن الرّحيم در نمازهاي جهريّه (صبح، مغرب و عشاء).»
(بحارالانوار ج ۸۲ ص ۷۵ )
قال الامام العسکری مومن علامت داره
بعد نماز واجبش فقط یه حاجت داره
اسم اباعبدالله عقیق انگشترشه
وقتی که اربعین میاد قصد زیارت داره
هر جا که باشه / هر جای دنیا
میاد برا زیارت عزیز زهرا
هر جوری باشه / سرما و گرما
میاد و باز دلش رو میزنه به دریا
میگه به آقا
یا سیدی - روحی لک الفدا
یا سیدی - نفسی لک الوقا
یا سیدی - یا رایه الهدی
یا سیدی - مظلوم کربلا
یا سیدی - فریاد انبیا
یا سیدی - ای تربتت شفا
(یا سیدی - ابی عبدالله) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
هر کسی توی زندگی گاهی یه فرصت داره
هر کی میاد زیارتت خیلی لیاقت داره
مومن همیشه که برا ثواب نمیره کربلا
فدایی امامشه، شوق شهادت داره
پای پیاده / با خونواده
قدم قدم توو اربعین خودش جهاده
پای پیاده / توو دل جاده
برای نصرت ولی داره اراده
میشه آماده
یاسیدی - ای "نون و القلم"
یا سیدی - ای صاحب علم
یا سیدی - ای شاه محترم
یا سیدی - ای شاه ذوالکرم
یا سیدی - ارباب بی سرم
یا سیدی - دخیل این درم
(یا سیدی - ابی عبدالله) ۳
.
👇
|⇦•دیوونه منم...
#سینه_زنی وتوسل به ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دیوونه منم عاشقی که دل خونِ منم
آقا تویی و اونی که پریشونه منم
مجنونمو اون که پای تو میمونه منم
به جز تو کی تو عالم برای من میمونه
تو رو میخوامو هر چی که تو بخوای همونه
من نوکرتم، نوکر تو و خواهرتم
من گریه کنِ برادر آب آورتم
من سینه زن عطش علی اصغرتم
رضایت خدا تو رضایت حسینه
دلم همیشه تحت حمایت حسینه
ذکر یاحسین چشای منو تر میکنه
اسمش ضربان دلو شدیدتر میکنه
حال منو عشق همه جوره بهتر میکنه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
منی که زندگیمو برات کنار گذاشتم
نمیدونم چی میشداگر تو رو نداشتم
مداحی_آنلاین_دیوونه_منم_عاشقی_که_دلخونه_منم_کریمی.mp3
6.69M
|⇦•دیوونه منم...
#سینه_زنی و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمودکریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
منی که زندگیمو برات کنار گذاشتم
نمیدونم چی میشداگر تو رو نداشتم
34517-attachment-4_6008058595927655388(1).mp3
12.65M
روضه حضرت ام البنین س
ای که نامت زینتِ عرش برین
ماه بانوی سماوات و زمین
فاطمه نامی و هم ام البنین
قوّتِ قلب امیرالمؤمنین
ای مادر ابوالفضل بانوی بی قرینه
هستی ما فدای بی بی ام البَنینه
*عرضه داشت در عالم مکاشفه یا ابوالفضل العباس! گرفتارم آقا چیکار کنم راهنمایی کردند، فرمودند: توسل به مادرم ام البنین بدین.. امیرالمؤمنین به عقیل برادرشان فرمودند: از یک طایفه ای که اهل جهاد و مبارزه ی با کفر و شمشیرزن باشن شجاع باشن یه دختری رو برای من انتخاب کن. عرضه داشت، آقا جان !برا چی این چنین مشخصاتی این چنین خصوصیاتی؟ فرمودند: میخوام یه پسر شجاعی ازش به دنیا بیاد ذخیره باشه برا حسینم تو کربلا.... مدتی گذشت عقیل آمد داداش یا علی! اون گوهر گرانبهایی که میخواستی از طایفه ی بنی کلاب پیدا کردم. خواستگاری رفتند خیلی قضیه اش شیرینه خواب دید ام البنین ،خواب عجیبی رو دید. خوشحال خانه ی امیرالمؤمنین دعوت شد. در خانه که رسید هاشمیان در اطرافش بودند شروع کرد گریه کردن. خدایا این خونه یه روزی خانمش فاطمه ی زهرا بوده، این خانه مَهبط جبریل امین بوده، برین بچه های فاطمه رو بگید بیان به من اجازه ی ورود بدن... آی اومدن خودش رو انداخت رو قدمای زینب، گفت: خانوم من نیومدم جای مادرشان رو بگیرم. اومدم کنیز شما باشم... مدتی گذشت امیرالمؤمنین وارد خانه شد دید خانمش اونقدر گریه کرده چشما قرمزه، فاطمه! خبری شده چرا ناراحتی خانومم؟ تا گفت: فاطمه گریه ش شروع شد آقا ازتون خواهش میکنم دیگه به من فاطمه نگید. جلوی چشم این بچه های فاطمه ی زهرا سبب رو سوال کردعرضه داشت آقا نمیخوام دل این بچه ها برنجه احساس میکنم هروقت به من فاطمه میگید.. این بچه ها به یاد مادرشون زهرا میفتند.مولا فرمودند: باشه از امروز به شما میگیم ام البنین، ام البنین یعنی مادر پسرها،آقا من پسری ندارم. فرمودند: خدا به تو پسرهایی میده که کربلا یاری حسینم میکنند. گذشت مدتی زینب اومد خبرِ ولادت ابوالفضل رو به امیرالمومنین داد..انقدر خوشحال اومد قنداقه ی ابوالفضل رو دستش دادندخوشحال اذان و اقامه در گوش عباس گفت.. اما یه وقت دیدند بندهای قنداق رو باز کرد آستین های نوزاد رو بالا زد.. هی بازوان عباس رو میبوسه اشک میریزه. تا به مادرش خبر دادند اومد صحنه رو دید. آقا مگر دستای بچم عیبی دارد؟ نه ام البنین !اتفاقا همون دستهای رشیدو قوی که من میخواستم داره همون بازوان قوی رو داره که من میخواستم ..پس چرا گریه میکنی؟ مثل اینکه پیغمبر روزِ ولادت حسین وحسن روضه خواند. امیرالمؤمنین شروع کرد روضه ی عباس خوندن... ام البنین این دستها تو کربلا کنارِ نهر علقمه از بدن جدا میشن در راه یاری از حسینم ..دیدن این مادر اومد قنداقهٔ عباسش رو دست گرفت هی دور سر حسین میگرداند. یعنی عباسم بلاگردان حسین ..عباسم فدای حسین زهرا.. خدا میدونه مردم فاطمه ی زهرا کم نگذاشت برا عباسش جبران کرد. کجا ؟روز عاشورا وقتی که از اسب روی زمین می افتاد دست در بدن ندارد ...
(یا فاطمة الزهرا، آی مهمونای امام زمان آقاتون رو دعوت کنید روضه ی ابوالفضل نه خودشون قول دادن بیان آقا قول دادند بیان آقا قربون قدمت یا صاحب الزمان کدام گوشه ی مجلس داری برا عمو گریه میکنی..) آه فرمودند: صدای خانمی رو شنیدند هی میگفت: میوه ی دلم عباس منم.. پسرم اباالفضلم ..عرضه بدارند خانوم! مادر من ام البنین تو مدینه ا ست شما کی هستید؟ فرموده باشند منم مادرت زهرا
هیات_بین_الحرمین_موئیجین_همدان_شب_شهادت_امام_حسن_مجتبی_1403_5_22.mp3
10.1M
[ روی ضریحت میگذارم تا سرم را - شعرخوانی ]
🎤 بانوای #جواد_مقدم
📝 #شهادت_امام_حسن
📆 شب هشتم صفر | ۲۲ مرداد ۱۴۰۳
روی ضریحت میگذارم تا سرم را
انگار در آغوش خود دارم حرم را
با گریه آمد هرکسی با خنده برگشت
فهمیدم اینجا معنی جود و کرم را
با دست خالی آمدم چیزی ندارم
آوردهام با خود فقط چشم ترم را
من رو به روی گنبد تو نذر کردم
تنها النگوهای دست مادرم را
مثل کبوتر های صحنت پهن کردم
در زیر پای زائران بال و پرم را
حالا که دقت میکنم صحنی نداری
هرچند میگردم همه دور و برم را
با این خیالات دلم جای ضریحت
باید به روی خاک بگذارم سرم را
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#سجاد_روانمرد ✍
#غزل
#امام_حسن_علیهالسلام
.
#نوحه_سنتی
#زائر_کربلا
#اربعین حسینی در #کربلا
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_ای_کوفه_سرزده_صبح_وصال_من
مولای من حسین با دعوت آمدم
کرب و بلای تو شد قسمت آمدم
لبیک یا حسین ۲
یاد غمت حسین گشتم غمین تو
مهمان تو شدم در اربعین تو
لبیک یا حسین ۲
شرمنده ی تو و احسان تو شدم
در کربلای تو مهمان تو شدم
لبیک یا حسین ۲
باشد بهشت ما کرب و بلای تو
اندر سرشت ما مهر و ولای تو
لبیک یا حسین ۲
مولای من حسین بر تو منم پناه
از لطف و مرحمت بر من نما نگاه
لبیک یا حسین ۲
هستی امام من مظلوم عالمین
ذکر لبم شده مولای من حسین
لبیک یا حسین ۲
آقای من بود دستم سویت حسین
بر جان من رسد عطر و بوییت حسین
لبیک یا حسین ۲
صحن حریم تو دارالامان ماست
یاد غمت حسین اشک روان ماست
لبیک یا حسین ۲
چون باب و جد خود هستی حسین کریم
گردیدهام حسین در کربلا مقیم
لبیک یا حسین ۲
نامت بود حسین ذکر مدام ما
باشد عزیز جان بر تو سلام ما
لبیک یا حسین ۲
هستی حسین من روح نماز من
بر تو گل علی باشد نیاز من
لبیک یا حسین ۲
از کودکی خویش بر تو منم اسیر
مهمان تو منم دست مرا بگیر
لبیک یا حسین ۲
اینجا عدوی تو سوی تو میدوید
تو دست و پا زدی رأس تو را برید
لبیک یا حسین ۲
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
در اربعین حسین زینب کنار تو
با اشک دیدهاش شد بیقرار تو
لبیک یا حسین ۲
.
📋 نگاه گریه داری داشت زینب
✔️ #روضه_اربعین / حاج محمود کریمی
✔️ #اربعین_حسینی
✔️ #دشتی_خوانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اقتداری داشت زینب
مگر چه اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسین منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد
ندیدم زینب کبری تر از این
ندیدم زینت باباتر از این
ندیدم دختر زهراتر از این
حسینی مذهبی غوغاتر از این
به پیش پای ما راهی گذارید
بنای زینب اللهی گذارید
اگر چه غصه دارد آه دارد
به پایش خستگیِ راه دارد
به گِردش آفتاب و ماه دارد
به والله که ایوالله دارد
همین که با جلالت سر نداده
به دست هیچ کس معجر نداده
پس از آن که زمین را زیر و رو کرد
سپاه کوفه را بی آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا ای داد بی داد!
حسین سر جدا، ای داد بی داد!
چهل روز است گریانم حسین جان!
چو موی تو پریشانم حسین جان!
چهل روز است می خوانم حسین جان!
حسین جانم حسین جانم حسین جان!
تویی ذکر لبم الحمدلله
حسینی مذهبم الحمدلله
همین جا شیرخواره گریه می کرد
رباب بی ستاره گریه می کرد
گهی بر گاهواره گریه می کرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده، پیر کرده
همین جا دور اکبر را گرفتند
ز ما شبه پیغمبر ما را گرفتند
ولی از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
"به تو گفتم که ای افتاده از پا
ز جا بر خیز ور نه معجرم را..."
همین جا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پناه عصمت کبرای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
همین جا بود که دل ها گرفت و ...
کسی روی تن تو جا گرفت و ...
سرت را یک کمی بالا گرفت و...
و از پشت سرت سر را گرفت و...
همین که بر گلویت خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا در آمد
همین جا بود الف را دال کردند
تنت را بارها پامال کردند
ته گودال را گودال کردند
تو را با سم مرکب چال کردند
اگر خواندم قلیلت علت این بود
که یک تصویری از تو بر زمین بود
تو ماندی و کبوتر رفت کوفه
تو را کشتند و خواهر رفت کوفه
خودم در راه و معجر رفت کوفه
چه بهتر زودتر سر رفت کوفه
و گر نه دردها می کشت ما را
نگاه مردها می کشت ما را
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلای من نصیب کوفیان شد
خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
همین جا بود افتادند تن ها
همین جا بود غارت شد بدن ها
تمامی کفن ها، پیرهن ها
بدون تو کتک خوردند زن ها
همین جا بود گیسو می کشیدند
به هر سو دخترانت می دویدند
همین جا بود تازیانه باب گردید
رخ ما در کبودی قاب گردید
ز خجلت خواهر تو آب گردید
که معجر بعد تو نایاب گردید
سکینه معجر از من خواست اما
خودم هم بودم آن جا مثل آن ها...
ز جا برخیز غم خواری کن عباس!
دوباره خیمه را یاری کن عباس!
برای عزتم کاری کن عباس!
علم بردار علم داری کن عباس!
سکینه می کند زاری ابالفضل!
چه قبر کوچکی داری ابالفضل!
شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دشتی 🎼
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها