eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ روضه و توسل جانسوز ویژه فاطمیه️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ نام تو را نوشتمُ پشت جهان شکست 2 آهسته ازغم تو،زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین گفتم که فاطمه،کمر آسمان شکست هجده بهار دیدی و درسوگ تو،دلم بعد ازهزاروسیصد وچندین خزان شکست ای دل بسوز و بشکن،تا باوارت شود حتما دری که سوخته را می توان شکست باهر دری که بعد نگاه تو باز شد انگار در گلویِ علی استخوان شکست2 حسینِ،ثمرۀ وجود مادرِ،تو حدیث کساء وقتی ابی عبدالله اومد محضر بی بی،اجازه بگیره،سوال کرد کیا هستن؟* اِنّي اَشَمُّ رايَحَهَ جَدّي*بی بی وقتی فرستادش بااین خطالب:* یا ثَمَرَةَ فُؤادی * حسینشُ اینجوری صدا زد"و*یاقُرَّةَ عَیْنی*مادر همۀ بچه هاشو دوست داره، اما هر کدومُ یه جور دوست داره" همه رو یجور دوست داره همه رو یه اندازه دوست داره؛ اما بعضی دوست داشتنا فرق داره" من از مدینه می خوام *ببرمت کربلا ..* چند جا تو مدینه بی بی یادِ کربلا کرد" (حسینِ شش هفت سالِ هنوز نه کربلایی هست نه) اما بی بی یاد کربلا کرد، چند جا یاد کرد . کجاها یادِ کرد؟ اون وقتی که زینبش رو صدا کرد،کفن ها رو داد به زینب؛کفن اول مالِ منِ دخترم، میدی بابات علی، (تصور کن یه دختر چهارساله) کفن دوم مالِ بابات علیِ، میدی داداش حسنت یه روزی؛ کفن سوم مالِ برادرت حسنِ ؛ وقتی بقچه رو بست زینب مات و متحیّر(اینو من میگما : خوب خدا رو شکر حسینم سالمِ ... حسینم هست ، حتما من زودتر ازحسین میرم که کفنِ حسینُ به من نسپرده)اما یه مرتبه دید یه پیراهن رو داد تو بقل زینب . زینبم یه روزی میاد کربلا .. الله اکبر .. حسینت ازت جدا میشه،به جایِ من پیراهنُ بهش بده ... زیر گلوشُ ببوس زینب ..." این یه جا یاد کربلا کرد ... یه جا دیگه ش رو بگم معطلت نکنم ... یه جا دیگه هم یاد کربلا کرد وقتی شبِ آخر همه حرف هاشو به علی زد ... همه وصیتاشو گفت ... مادرِ ما همه حرفاشو زد ... همه وصیت هاشو به علی گفت ... یه نفسی کشید ... یه آهی کشید ... صدا زد لاتَنسی قَتیلِ الاعَدا حسینمُ تشنه می کشن .... حواست به حسینم باشه علی ... از بابام شنیدم بین دو نهر آب ... هی صدا میزنه العطش ... حسین ... بریم کربلا . میان عاشق ومعشوق رمز بسیاراست چو یار ناز نماید شما نیاز کنید ... مادر مدینه دو جا یاد کربلا کرد و یاد حسین کرد حسینشم تلافی کرد ... دو جا سراغ دارم یادِ مادرش افتاد ... یاد مدینه افتاد بگم یا نه؟ یه جا اون لحظه ای بود ... (یا صاحب الزمان من معذرت میخوام) یه جا وقتی پیراهن عربیش رو بالا زد .... وقتی تیر حرمله به قلبش خورد فَرَمَاه حَرملَةُ سَهمٌ مَسمومٌ محدَّدُ ثَلاثُ شُعَبٍ.. هر کاری کرد تیرُ از روبرو دربیارِ نشد .... کمرشُ خم کرد .... (حالا چرا حرف مدینه شد؟؟؟) وقتی سینه ش سوراخ شد ... مقتل میگه : فَجَرّدَ کَلمیزاب .... عین ناودون از سینه ش خون میریزه ..... دیدن دو دستی زیر خون ها رو گرفت ... هی میمالید به محاسنش .... (چی می گفت ؟؟) می گفت منُ مدینه کشتن .... اون روزی که مادرمُ تو کوچه ها زدن ..... وای ....... خدایا همین یه دونه آدمُ میکشه ... رحمت خدا به این ناله ها .... یه جا دیگه هم یاد مادرش کرد .....بگذریم ...بزار ادامه ش رو بگم هی محاسنش رو به خون خودش خضاب کرد ... اما دیگه نتونست رو اسب بمونه ... همچین که اومد از رو اسب بیفته دیدن زیر لب میگه :*بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ...* هوا زجور مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب ...... حسین ...... ای خدا به این مادرُ پسر ... به زائر پهلو شکستۀ کربلا فرج امام زمان را برسان ..... ▫️سید مهدی میرداماد
🕊﷽🕊 ✴️ ✴️ 4 💠بر چهره ی زیبای محمد صلوات 💠بر گنبد خضرای محمد صلوات 💠سرتابه قدم آینه او زهراست 💠تقدیه به زهرای محمد صلوات () [[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]] 💟یا زهرا.3 ✨بی تو کبوتر دلم ✨به سینه پر نمیزند ✨کسی به خانهٔ علی ✨حلقه به در نمیزند ✨فاطمه جان حسین تو ✨بی تو غذا نمیخورد ✨حسن ز دوریِ رُخت ✨خنده دگر نمیزند ✨کلثوم از فراق تو ✨آه ز سینه میکشد ✨حرف دگر به غیرتو ✨پیش پدر نمیزند ✨ای گُلِ نازنین من ✨همسر بی قرین من ✨زینب تو بدون تو ✨شانه به سر نمیزند ⬅️تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند ( گریه کنای عالم 5نفرن..) 1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره.. وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد.. خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم.. 2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره.. در فراق یوسف گریه زیاد کرد.. قرآن میگه «وابیضّت عیناه» چشماشو یعقوب از دست داد.. 3⃣سومین از گریه کنای عالم.. خود یوسفِ.. در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد. 4⃣چهارمین از گریه کنای عالم.. قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم.. امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا.. آقام آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد..( میگفتن آقا چی شد..) میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم.. بچه کوچیک بغل مادر میدید گریه میکرد.. (آقا چی شد) میفرمود یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم...چه کشید خانم رباب کربلا.. امان امان.. 🦋اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم.. من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟ 5⃣پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است.. آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه.. ✴️یازهرا..یازهرا.. ⏺ آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی ✳️((امام صادق ع فرمود: رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه)) 🔶یا زهرا3 ☑️یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن.. بخدا علی غریبه.. بخدا علی مظلومه.. بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت.. (خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه) بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع.. سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد.. 🔘الا ای چاه یارم را گرفتند 🔘گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند 🔘میان کوچه ها با ضرب سیلی 🔘همه دار و ندارم را گرفتند 🔴امان امان.. یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه.. ⬅️ابن عباس میگه.. میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س.. علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س. گفت تو یکی از شبا با علی اومدم. امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد.. (دشتی) 🚩بخواب آرام ای ماه یگانه 🚩نخواهی خورد دیگر تازیانه 🚩بخواب آرام ای پهلو شکسته 🚩علی را بین سرِقبرت نشسته 🚩بخواب آرام ای نور دو عینم 🚩که من شبها پرستار حسینم ⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت. خوابش برد. ♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..) ⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد.. گفت ابن عباس پاشو بریم خونه.. ((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..)) (اگه درد نگفتنی داری بسم الله) ⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم.. ⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه.. صدا زد، علی جان.. علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده.. علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه. ✴️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد.. منم دنبال امیرامومنین.. میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت.. میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها. (آی دختر دارا) میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد.. با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه آخ بیا مادر که خونه سرد سرده وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده بمیرم برا دل امیرالمومنین.. چه کشید امیرالمومنین.. ناله میکرد..گریه میکرد.. گوشهٔ خانه نشستم چه کنم همسرم رفته زِ دستم چه کنم بودی چراغ خانه ام یا زهرا 2 تاریکُ شد کاشانه ام یا زهرا 2 ای نوگُلِ پژمرده ام یا زهرا 2 نزد تو من شرمنده ام یا زهرا 2 گوید حسین کو مادرم یا زهرا 2 کو مادر غم پرورم یا زهرا2 ✴️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)✴️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ⚫️ (7) ⚫️ 🌴 ✨بر چهره ی زیبای محمد صلوات           ✨بر گنبد خضرای محمد صلوات ✨سرتابه قدم آینه او زهراست                       ✨تقدیم به زهرای محمد صلوات (دعای فرج) السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا… ‏ ‏یَا وجیهةً … ‏ ‏ ‏▪️اشک از دیده خونبار بیفتد سخت است ‏▪️هرکجا بستر بیمار بیفتد سخت است ‏▪️اوج این واقعه را جان علی می داند ‏▪️خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است ‏(خدا نکنه آدم مریضه داشته باشه، بخصوص مادر باشه) ‏▪️آنکه مادر شده این واقعه را میفهمد ‏▪️بعدِشش ماه اگربار بیفتدسخت است ‏▪️خواست تا شانه کند موی سرزینب را ‏▪️شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است ‏ 🔰دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه… (یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا) آی حاجت دارا… ⏪صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده… (علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان) مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین ع…آقا جان امرتون چیه؟ (صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…) صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم. اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم. ( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم) مولا اومد خونه… علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟ (زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه) 🔅بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم. (اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… می‌خوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد. (میدونی چرا؟) آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود. (فرود) امان امان۲ بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه می‌کنه… (با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه) آخ بلال ➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره ➖زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره ➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه ➖که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه ➖ببین حالا حال و روز ما رو ➖خزون این باغ نو بهارو ➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2 ⏺(فرود)شروع کرد اذان گفتن « الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد «الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه… ‏ ‏ ‏امان امان از دل زینب ‏(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه) ‏ ‏ یادش افتاد زمانی که بلال اذان می‌گفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره… ‏ ‏آی دختر دارا ‏… دختر خیلی باباییه… ‏ ‏خانما برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید. ‏( ‏بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…) ⚜صدای اذان بلال بلند شد… «اشهد ان لااله‌الاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد… (آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…) آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو می‌شنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س… ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد «اشهد ان محمد رسول الله» (اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد… آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت. (مردم فوج فوج می اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب می‌بینند دارن گریه میکنند) یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه… (چرا) آخه مادرمون غش کرد… ( ‏بلال از مأذنه پایین اومد این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.) ⏪ ‏ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا… ‏بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، تو‌خونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی ‏اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن… ‏ای حسین…۳ ‏همه با هم حسین… 🔅با هرنفسی که میکشم در هرگاه 🔅از مولد خویش تادم قربان گاه 🔅با هر ضربان قلب خود میگویم 🔅القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله ❇️بابی انت‌و امی یا حسین ✳️جان عالم به فدای لب عطشان حسین صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
4_5765122966354398622.mp3
1.3M
❣﷽❣ ⚫️ ⚫️ ⚫️ خدا مادرم را کجا می برند زبان حال حضرت زینب س چرا درد مادر ، ندارد دوا خدایا بده ، مٰادرم را شِفا الهی الهی ،تواز ما گواهی خدا یا خدا🥀 خدا مادر ما ، شده نا توان به سنِّ جوانی ، شده قد کمان الهی الهی ،،،،،🥀 _ دل من بود خوش ، بر این مادرم مکن کم خدا ، سٰایه اش از سرم الهی الهی ،،،،، شبان تا سحر ، او بود در نوا نمی خوابد هرگز ز درد ای خدا بگوید خدایا ،،رسان مرگ زهرا خدا یا خدا🥀 پدر در کنارش ، کند گفتگو که هر دم رسد جان او بر گلو دو چشمان حیدر ،،بدوزدبمادر خدا یا خدا دعایش نکرده ، اثر ای خدا شده مادر زینب از او جدا نشیند شبانه ،،کند آه و ناله بگوید خدا ،،، خدایا ببین ، من ، شدم دیده تر که تابوت مادر به دوش پدر بگویم پدر را ،،مبر مادرم را امان از جدائی ،،،🥀 ز چشمم بود اشک غم بیشمار زنم ناله هر دم شوم بیقرار کجائی کجائی ،،(مادر) بخانه نیائی امان از جدائی🥀 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. 💞حضرت رضا عليه السلام در ضمن حديثی فرمودند: 👈 «چون باری تعالی آدم را به سبب سجده ملائکه بر او گرامی داشت و نيز او را در بهشت جای داد، وی نزد خود گمان کرد که کسی به فضيلت او نبوده لذا خداوند به او وحی فرمود: ❣️به ساق عرش نظر کن! ديد نوشته شده: ❤️«لا اله الا اللّه ❤️ محمد رسول اللّه « صلی الله علیه و آله و سلم» ❤️علی بن ابی طالب اميرالمؤمنين«صلوات الله علیهما» ❤️وزوجته فاطمه« صلوات الله علیها» سيدة النساء ❤️والحسن « صلوات الله علیه» والحسين« صلوات الله علیه» سيدا شباب اهل الجنه. 💓آدم عرضه داشت: 🍂 اين‌ها کيانند؟ 💓پروردگار فرمود: اين‌ها فرزندان تو هستند و بهتر از تو و همه مخلوقاتم می‌باشند، 🌹 و اگر آن‌ها نبودند نه تو را خلق می‌کردم و نه بهشت و نه دوزخ و نه آسمانها و نه زمين را». 📚عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج2 ص274.
. حاج سعید حدادیان این از جابر بن عبدالله انصاری رسیده، کساء به عبای یمانی میگن ِ * عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ*حضرت زهرا داره برا ما حرف میزنه،چقدر خوبه امشب بریم پا صحبت حضرت زهرا بشینیم* عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ،وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَْیّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ*حضرت زهرا سلام الله علیها میگه که: یه روز بابام بر من وارد شد"بعد پیغمبر که داره سلام میده ما داریم سلام پیغمبر رو به حضرت زهرا میدیم،یه نکته بگم:" "رسول مکرم اسلام صل الله علیه و آله و سلم روحی فداه فرمودند: اگر کسی سه روز به من و فاطمه ام سلام کنه اهل بهشته" حالا پیغمبر:* فَقالَ:*بابام فرمود:* السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ، فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً* "فرمود: دخترم من توی بدنم احساس ضعف می کنم" الله اکبر، پیغمبر اسلام وقتی احساس ضعف میکنه میره در خونه ی فاطمه،پیغمبر مسجد میخواست بره اول می رفت دیدن زهرا،از مسجد میومد اول می رفت دیدن زهرا* قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ، فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ*فرمود دخترم تو بدنم احساس ضعف می کنم،فاطمه عرض کرد بابا،از این ضعفی که دارید،پناهت میدم به خدا*فَقَالَ یا فاطِمَهُ ایتینى بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ*آقا رسول الله فرمود:اون عبای یمانی رو برام بیار* فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ*عبارو آوردم،کساء رو آوردم انداختم رو بابام* وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ* اون وقت شروع کردم به نگاه کردن به بابام"حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: از همه ی این دنیا سه چیز رو دوست دارم،انفاق کردن،قرآن خواندن،نگاه کردن به صورت بابام" چی میشد امشب ما نگاه می کردیم به صورت امام زمان(عج)؟* وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَهِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ*نگاه کردم دیدم صورت بابام مثل ماه شب چهارده داره میدرخشه* فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى* دیری نگذشت حسنم اومد،سلام کرد،گفتم:سلام نور چشمم،میوه ی دلم* فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ*مادر یه بوی خوشی میاد تو خونه،مثل بوی جدم ِ انگار؟* فَقُلْتُ نَعَمْ*آره پسرم* اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ*اومد مقابل پیغمبر مؤدب ایستاد،سلام کرد * اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ* امام حسن میگه:اجازه میدید منم بیام کنار شما زیر عبا؟* فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیاصاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساَّءِ *اجازه داد حسنم رفت زیر عبا*فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى*سلام پسرم،نور چشمم،میوه ی دلم* فَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساَّءِ*حسین اومد، سلام و جواب سلام،همون حرفایی که امام حسن زد،فرمود:آره جدت و برادرت زیر کساء هستند، اومد سلام داد به پیغمبر،اجازه میدید منم بیام؟* فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى*یه کارایی می کرد پیغمبر با حسین همه تعجب می کردند،در روایت اومده: از همسران پیغمبر نگاه می کرد دید که پیغمبر دوتا انگشت بزرگ هر دست حسین رو گرفته،امام حسین کم سن و ساله،کوچیک بود،این دوتا انگشت رو گرفته،نگه داشته،خودش رو دو کنده زانو نشسته هی داره دست و بدن و پای حسین رو می بوسه،گلوش رو می بوسه.سئوال کردند:یا رسول الله؟ فرمود: این جای زخم های نیزه و شمشیر و ... بعد فرمود: حسینم شهید میشه،هر کسی حسین مرا زیارت کند،ثواب یک حج من برا اونه،سئوال کردند:یک حج؟ حضرت فرمود: دو حج. باز سئوال کردند:دو حج؟ حضرت فرموند:چهار حج. هی تعجب کردند،تا حضرت فرمودن:تا هفتاد حج امشب می نویسی ما بریم کربلا
. * گرد حرم دویده ام،صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من،کرب و بلا نمی شود *سلام کرد،پیغمبر جوابش رو داد* وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى* کم سن و ساله امام حسین،اولین روزی است که روزه ی مستحبی گرفته ابی عبدالله،حالا میخواد افطار کنه،حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:پسرم افطار کن،عرض کرد مادر جان به من چی میدید روزه گرفتم؟ فرمود:ثواب نصف عبادت های من مال دوستان تو.افطار نکرد،باباش اومد،فرمود:بابا اولین روزِ که من روزه ی مستحبی گرفتم،چی به من میدید؟فرمود:پسرم! نصف عبادت های من ثوابش مال محبین تو. علی که:" ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین"بازم نخورد، حسن آمد،فرمود:برادر جان افطار کن، فرمود:حسن جان! چی به من میدی من روزه گرفتم؟ هدیه؟ فرمود: نصف عبادت های من ِ حسن." مرحوم سراج یک از وعاظ برجسته ی تهران می فرمود: آی مردم ثواب یه تازیانه ای که حضرت زهرا سلام الله علیها در راه علی خوردن رو بدهند،همه عالم رو بسه" امام حسن فرمود: ثواب نصف عبادتهام مال محبینت، پیغمبر اومد،همین سئوال، همین جواب،بازم نخورد،جبرئیل نازل شد یا رسول الله!،خدا میگه بخور، پرچم شفاعت اُمت رو به تو دادم."گریه کن هات رو می بخشم" "آقا! هیچکی دلش نیومد لب های امام حسین رو خشک ببینه، اما هلال میگه: دیدم این لب ها به هم میخوره به سختی باز میشه،رفتم آب بیارم،سپرم پر بود،دویدم،تا رسیدم بالا دیدم قاتل اومد، دستش رو نگاه کردم، دیدم سر رو گرفته، آب رو دید به من خندید، گفت:سیرابش کردم، گلوش رو ببین* وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ*سلام دختر پیغمبر* فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ*تا امیرالمؤمنین سلام کرد،تا وارد شد فاطمه زود جواب داد،آخه یه روز امیرالمؤمنین از در اومد،هی گفت:دختر پیغمبر سلام، مادر بچه هام سلام،پاره ی تن پیغمبر، اومد بالا سرش،دید دیگه هیچی از زهرا نمونده،شروع کرد گریه کردن،این اشکا که ریخت،کم کم چشم های فاطمه باز شد،چشمش به اشک علی افتاد، این دست ها درد می کرد،یواش یواش این دست هارو آورد بالا،شروع کرد اشک امیرالمؤمنین رو پاک کردن،مولا بغضش شکوفا شد، فاطمه جان این چه کاریست؟عرضه داشت:از بابام شنیدم اشک مظلوم عرش رو می لرزونه* ای عروس آسمانی ای خدای مهربانی یک نگاه ِ کاملم کن می توانی،می توانی من چه می بینم خدایا حالا بیمارم خراب است قلبم از غصه کباب است من چه می بینم خدایا جان سپرده یا که خواب است سیل اشکم تا نیامد حال یارم جا نیامد پیش چشمم هر چه می کرد دست او بالا نیامد فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ، فَقالَ یا فاطِمَهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ* امیرالمؤمنین به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:بوی خوشی می آید انگار که بوی برادر و پسر عموی من ِ،بی بی فرمود:بله،او و دو فرزندت زیر عبا هستند* فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى و یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْکِساَّءِ*(بی بی فاطمه وقتی دید همه جمع شدن، او هم اذن گرفت وارد عبا شد)* ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ*همه که جمع شدن، دو طرف عبارو پیغمبر با دست راست گرفت،حالا داره دعا میکنه* اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ* همین چهارتا که با من هستند* اَهْلُ بَیْتى وَ خاَّصَّتى وَ حاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى*گوشتشون از گوشت منه،یعنی نباید سیلی بخورند،یعنی نباید فرقشون شکافته بشه، یعنی نباید بدنشون تیر بارون بشه* وَدَمُهُمْ دَمى *خونشون خون منه،تمام،یعنی اون خونی که از گیسوان و محاسن ابی عبدالله بالا نیزه می ریخت خون پیغمبر بود* دلم خواهد که پیغمبر ببینم دمی با ساقی کوثر بشینم بگیرم در بغل قبر حسن را حسین را در صف محشر ببینم یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ*هر کی اینها
. رو اذیت کنه،من رو اذیت کرده،هر کی اینهارو محزون کنه من رو محزون کرده* اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ*هرکی با اینها بجنگه با من جنگیده،هر کی با اینها در صلح ِ با من در صلح ِ،دشمن اینها دشمن منه و من هر کی اینهارو دوست داره دوسش دارم* اِنَّهُمْ مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ وَغُفْرانَکَ، وَرِضْوانَکَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً، فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ*حالا برو عرش رو ببین،حالا برو عالم ملکوت رو ببین،با چشم دلت،حالا ببین دور و بر خدا چه خبره* فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ، یا مَلاَّئِکَتى وَیا سُکّانَ سَماواتى*آی ملائکه ی من!،آی اونایی که در آسمانهایید!* اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَهً وَلافَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى*همه ی عالم بدونند،همه ی ملائکه بدونند،من آسمون،زمین،دریا،ماه،خورشید،فلک،سیر کشتی ها، هیچ چیز رو خلق نکردم* اِلاّ فى مَحَبَّهِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَهِ*مگه به عشق این پنج نفر* الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ*همین ها که الان زیر عبا هستند،این پنج نفر رو میگم* فَقالَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِساَّءِ*جبرائیل می پرسه،می دونه،اما میخواد بهتر بدونه،خدایا اینها که زیر عبا هستند کی اند این پنج نفر؟* فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَهِ هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها*همه جا تو عرب اگه صد تا زن باشه یه مرد، به مرد معرفی می کنند، ضمیر رو مذکر میارن،چهارتا مردند،وزنه ی همه ی عالم وجود،یه زن ِ بین اینهاست،این دستور زبانیش بود،دستور زندگی و اجتماع اینه که ادب ایجاب میکنه بگی پیغمبر و اهل بیتش،خدا یه کار دیگه داره با ما،وقتی عشق میاد وسط اول فاطمه است،نگفت:"هُمْ رَسولی"گفت: *هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها*اینها فاطمه و پدر و شوهر و بچه هاشن* فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِکُونَ مَعَهُمْ سادِساً*جبرئیل میگه:خدایا اجازه میدی منم برم،شیشمی اینها بشم؟* فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ* اینجا اجازه داد گفت:برو* فَهَبَطَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ الاَْعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّهِ وَالاِْکْرامِ*از جانب خدا برات،تحیّت،اکرام و سلام الهی آوردم* وَیَقُولُ لَکَ وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلاقَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَهً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ لاَِجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ * همه چیز رو خدا به عشق شما خلق کرده*وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ*به منم اجازه داده بیام بین شما"همین جوری نرفت داخل،خدا اجازه داده بازم نرفت داخل،آی مردم خدا به جبرائیل گفته برو بازم نرفته داخل،چرا؟* فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ*با اینکه خدا اجازه داده میگه: یا رسول الله اجازه میدی؟* فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً *خدا می خواد شما اهلبیت پاک باشید،آیه نازل شد، حالا امیرالمؤمنین میخواد از پیغمبر بپرسه چه سرّی است زیر این عبا جمع شدیم* *فَقالَ عَلِىُّ لاَِبىیا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاللَّهِ* امیرالمؤمنین سئوال کرد برای نشستن ما زیر عبا چه فضلی خدا قرار داده؟* فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً*پیغمبر داره قسم میخوره" آی گرفتارا،آی مریض دارا،آی حاجت دارا "*ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَهُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا*علی جان هرجا قصه امروز ما نقل بشه یه عده ای از شیعیان و محبین تو باشند"اگه شیعه ی خالی می گفت مشکل بود"اما هر جا دوستان علی باشن،این قصه گفته بشه ملائکه رو می فرستند،دورشونند،استغفار میکنند،برای اینا تا وقتی بخوان از هم سوا شن،رحمتم رو بر اینها نازل میکنمامشب همه ملکوتی شدن،امشب ملائکه هستند 👇
. ادامه روضه متنی شک هم نکن"یه روایت بگم؟ دارد در آسمانها،ملائکه ای که از جلسات اهلبیت می روند و می رسند،ملائکه ی دیگه میگن عجب بوی عطری با خودتون آوردید؟کجا بودید؟ جواب میدن:مجلس حسین. هنوز جلسه هست ما هم بریم؟ اگه تموم نشده بود که ما نمی اومدیم* فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَهِ* امیرالمؤمنین فرمودند: شیعیان ما رستگار شدند به خدای کعبه، به خاطر داشتن این حدیث* فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً*دوباره پیغمبر فرمود* یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّوَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ*اگه هر کسی که هم و غمی داشته باشه،پای این این حدیث بشینه، خدا همش رو از بین می بره* وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ* خدا غم رو از دل اونا که غم دارن می بره* وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاّوَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ*هر حاجتمندی خدا حاجتش رو برآورده میکنه... خدایا دیگه آقامون رو برسون* فَقالَ عَلِىُّ اِذاًوَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَرَبِّ الْکَعْبَه. "پایان دعا" دو سه تا دعا کنم: خدایا! " اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ اَبیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا وَ سِرِّالمُستَودَعِ فِیهَا:یاالله،یا الله... .
. |⇦•غَسِّلنِی بِاللَّیل.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد میرباقری ●━━━━━━─────── "يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ" *شنیده‌اید روزهای آخر دیگر بسترنشین شده بود نمی‌توانست از جا برخیزد حتی از بعضی از نقل‌ها استفاده می‌شود.نمی‌توانست از این پهلو به آن پهلو بچرخد. وقتی اون دو نفر امیرالمومنین رو واسطه کردن برای دیدار حضرت آمدند روبروی بی بی نشستند. فرمود: روی مرا از این‌ها برگردانید. شما از این جمله چه استنباط می‌کنید؟ دوباره آمدن مقابل روی حضرت نشستند باز فرمودند: صورت مرا از این‌ها برگردانید. درد امانش نمی‌داد ولی نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد چه کرد بی بی؟ با کدام توان معجزه کرد.. مثل امروز گفتند از بستر برخاست به امور خانه رسیدگی کرد. گفتن عزیزانش را شستشو داد. حتی گفتن خودش رو شست و شو داد بدن را شستشو داد کار امیرالمومنین را آسان کند. لذا وقتی حضرت وارد شدن در منزل دیدن شرایط خانه تغییر کرده..نقل شده فرمودند: دختر رسول خدا الحمدالله حالتون بهتره شده. فرمود: نه علی جان دارم دست و پای خودم را جمع می‌کنم. آماده رفتنم. پدرم به من فرمود: فردا شب مهمان ما هستی. غوغا در دل امیرالمومنین به پا شد.. وقتی کار سخت‌تر شد که فرمود: علی جان کنار بسترم بشین می‌خواهم کنم. سفارش‌هایی فرمود وصایایی فرمود. بعد فرمود: آقا جان! آمادگی دارید وصیت کنم برای دفن خودم اگر معذورید دیگری رو وصی قرار بدم؟ فرمود: نه فاطمه جان! دختر رسول خدا هرچه باشه عمل می‌کنم. فرمود: علی جان پس "غَسِّلنِی بِاللَّیل، کَفِّنِّی باللَّیل، دَفِّنِّی بِاللَّیل وَ لا تَعلَم اَحداً" کسی با خبر نشود خودت شبانه مراسم مرا انجام بده میدونست خیلی به امیرالمومنین سخت می‌گذره ولی چاره نبود نمی‌دونم با اینکه حضرت می‌دانست این روز روز آخره فاطمه اشه.. چرا چگونه نمی‌دونم با فاطمه خداحافظی کرد این یک وداع بود.خداحافظی کرد وقت نماز مغرب مسجد رفت در مسجد نشسته بود دید حسنین وارد شدند. اشک می‌ریزن "ماتت اُمنا فاطمه" گفتن امیرالمومنین این تعبیر علامه مجلسی "غُشی عَلیه" بعضی تعابیر آمده با صورت به زمین خورد امیرالمومنین. به سرعت خودش را به خانه رسانید ولی دید کار از کار گذشته این هم یک وداع سخت بود. هرچه صدا زد جواب نشنید کمر بست به وصیت فاطمه‌اش عمل کنه. لذا شنیده‌اید فرمود:ابوذر به مردم بگو متفرق شوند. بیگانه‌ها بروند نباشند. وقتی همه رفتند، چراغ‌های مدینه خاموش شد. خودش شمعی به پا کرد به عزیزانش هم سفارش کرد می‌خواهم مادر را غسل بدم مبادا بلند گریه کنید دشمن بیدار بشود لذا گفتن آستین‌ها را به دندان گرفته بودند. مبادا صداشون بلند بشه.. فرمود: حالا اسما تو آب بریز من بدن فاطمه رو از زیر پیراهن شست و شو بدهم. اسما میگه دیدم حضرت دست از غسل دادن برداشت بلند بلند گریه می‌کند. سوال کرد آقا خودتون فرموده بودید بچه‌ها بلند گریه نکنند.. نقل اینه فرمود اسما هنوز خون تازه از زخم های بدن فاطمه جاری است. هنوز آثار غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه باقیست. بدن را غسل داد در کفن پیچید بچه‌ها آمدند برای آخرین بار خداحافظی کردن.با محبت بچه‌ها را از مادر جدا کرد بندهای کفن را بست. اینم وداع دوم حضرت بود. وداع سوم وقتی بود بدن را تحویل رسول خدا داد. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد میر باقری ●━━━━━━─────── روی قبر را پوشانید، قبر را مخفی کرد،" فلما نقض یده من تراب القبر هاج به الحزن"  وقتی ماموریت را انجام داد قبر رو پنهان کرد خیالش راحت شد بدن را تحویل رسول خدا داد امانت را برگرداند دستش رو از خاک قبر فاطمه تکان داد. غصه به امیرالمومنین هجوم آورد هرچه کرد آرام نشد دیدن خم شد، صورت رو قبر فاطمه‌اش گذاشت "نفسي علی زَفَراتها محبوسةٌ یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ" امروز عاشورای فاطمه ی زهراست. همه روضه‌ها باید روضه‌های حضرت زهرا باشد ولی یه جمله عرض کنم. "صلی الله علیک یا اباعبدالله" دخترشم چند تا وداع داشت یکی اون وقتی که همه رو با محبت فرستاد تو خیمه پرده خیمه را انداخت گفتن خودش از در دیگر خیمه بیرون دوید هی می‌دود "مهلاً مهلا یابن الزهرا" خداحافظی کرد زمام مرکب را رها کرد امام حسین رفت. دیگه امام حسین رو ندید وداع دوم آن وقتی بود که اومد بالای بلندی رسید بالای تل زینبیه دید از همه طرف محاصره‌اش کردند دیگه توان دفاع از خودش رو به حسب ظاهر ندارد خون از زخم‌هاش جاری حضرت دستور داد برگرد. عقب عقب رفت.رو به قتلگاه پشت به خیمه‌ها... وداع سوم آن وقتی بود که آمد توی گودی قتلگاه.. شنیده‌اید روضه خوان غوغا کرد اشک ریخت از همه اشک گرفت ولی وقتی می‌خواست خداحافظی کنه هجوم آوردن به گودی گودال قتلگاه گویا دلش آرام نگرفت دیدن خم شد صورت به رگ‌های برادر گذاشت. رفت پی ماموریت خودش به کوفه و شام.. یه جمله دیگه عرض کنم آخرین وداعش، وقتی ماموریت را انجام داد با خیال راحت برگشت کربلا.. نوشتن سه روز کربلا موندن کار به جایی کشید امام سجاد دید اگر بمانن کسی از کربلا زنده بیرون نمی‌رود. لذا فرمود: عمه جان بگین آماده حرکت بشن این آخرین وداع دختر امیرالمومنینه.. غوغا کرده تو این خداحافظی.. "صلی الله علیک یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته" .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜👇
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1372.mp3
11.15M
|⇦غَسِّلنِی بِاللَّیل..... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه به نفس استاد میر باقری
. |⇦•آه مظلوم ... و توسل به روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس حاج‌ ●━━━━━━─────── آه مظلوم تو را می خواند اًلا که روح خدایی خدا کند که بیایی تو مروه ای تو صفایی خدا کند که بیایی تو مشعری عرفاتی تو زمزمی تو فراتی تو رمز آل بقایی خدا کند که بیایی شب فَراق تو جانا خدا کند به سر آید سر آید و تو برآیی خدا کند که بیایی تو را به حضرت زهرا بیا ز غیبت کبری دگر بس است جدایی خدا کند که بیایی یابن الحسن کجایی؟ من آمدم گدایی امان از این جدایی خدا کند که بیایی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma02092510.mp3
20.2M
|⇦آه مظلوم تو را...... وتوسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی رسولی
کیمدی زینب که اولوبدور عفتی، دینه عماد صبر ائدیب هر محنته اول بانوی والانژاد زینبین وصفین یاراشماز من کیمی عاجز دئسین آل خبر زهرا قیزین مدح ائیلسین زین العباد بی معلم عالمه وئرمیش لقب حضرت اونا منطق و برهانیله دشمن دن ائتدی انتقاد قویمادی قارداشینین قانین عدو ائتسین هدر حقی روشن ائتماقا تا عمری وار ائتدی جهاد گرچه سولدوردی خزان یئتمیش ایکی زیبا گولون گلشن دینی گوزل گوردی او پاکِ پاکزاد هر یئره قویدی قدم بیر آتشین نطق ائیله دی سیره ی پیغمبر و قرانه ائتدی استناد قلبینی نار مصیبتلن ولی یاندیردیلار ائتدیلر ظلم اهلی اهلبیت عصمت له عناد هر یئره گئتدی شماتت ائیلیوب ال چالدیلار خیرزان ووردی یارالی باشه خصم بدنهاد شامه دشمن لر آپاردی گرچه قول باغلی اسیر لیک شامی فتح ائدیب زهرا قیزی آچدی ستاد ناقه لر اوستونده حفظ ائتدی حجابین هر زمان ائیلسین تا فتنه و توجیه بازارین کساد هر غمه دوزدی دایاندی عالمه وئردی پیام: قویمون ییخسین بنای صبریزی هر تندباد گر حسین اولدی حسینین مکتبی پاینده دی تا قیامت وار بو خط سیر حقه امتداد قویمون فرصت تاپا بیرده حسینین دشمنی شیعه ده لازم اولسون هر زماندا اتحاد منده گوزیاشلی عزادارم سوسوز قارداشینه وار امیدیم که شفاعت ائیله سین یوم معاد
enc_17016007157852928414033.mp3
5.57M
# چه شبا که پای گهوارم بیداری کشیدی مادر بمیرم یه روز خوش توی این دنیا ندیدی مادر همه چی خــــوبه تا- وقتی مادر باشه باشه حتی اگه بین بســــــــــــــتــر باشه الهی واسه زخمای تنت مرهـــم شیم الهی دور این سفره دوباره جمع شیم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می شه ازت خواهش کنم که پیش ما بمونی مادر مادری کردن خیلی سخته بعد از تو برای خواهر تو که روز آخر-پا شـــــــــــدی از بستر فکر می کردم زخمات داره میشه بهتر نمی دونستـــــــم که بار سفر می بندی واسه ی آخرین دفعه داری می خندی بمون مادر،،،،،،، 😭 بمــــــــون مـــــــــــادر دل زینب می گیره 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بمیرم درداتو کسی نمی دونه ای مادر من دیگه تو این خونه خوشی نمی مونه ای مادر من یادمه که وقتی توی تب می سوختی واسه ی حسینت پیراهن می دوختی کجا رفتی مــــــــادر که ماهــا رو نبردی دم رفتن حسین و به زینب سـپردی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
enc_17317743290992988277031.mp3
4.28M
سیاهی میگیره تموم دنیا رو باید فراموش کرد شکوه دریا رو اگه بگیرن از مردم محبت زهرا رو خیر انا اعطینا زهراست تنها همتای مولا زهراست قدرش از فهم ما دوره چون سِرّ انا انزلنا زهراست بهتر از کل دهر شبای فاطمیه ست خیر من الف شهر شبای فاطمیه ست معنی خوشبختی زندگی ساده اش دنیا شده روشن با نور سجاده اش کجای کارم وقتی خدا شده دلداده اش شرح و شأن ذی القربی زهراست نور و تطهیر و طوبی زهراست از حدیث کسا فهمیدم محور آل عبا زهراست رزق ما بسته به یک نظر فاطمه ست تنزل الملائکه به محضر فاطمه ست بهتر از کل دهر شبای فاطمیه ست خیر من الف شهر شبای فاطمیه ست فقیرم و بی کس اسیرم و سائل فقط میخواهم نورش بمونه تو این دل مطمئنم از بچه هاش مادر نمیشه غافل از همه مهربونتر مادر امید روز محشر مادر تو غوغای محشر چی میگم فریادم اینه مادر مادر حتی مطلع الفجر سلام به فاطمه ست بهترین قُرب و اجر سلام به فاطمه ست بهتر از کل دهر شبای فاطمیه ست خیر من الف شهر شبای فاطمیه ست
دانلود+مداحی+شب+هشتم+نریمان+پناهی.mp3
1.72M
علی جان نظر کن به حالم که محزونم و دل پریشون شده پیکرت اربا اربا جوونم تو میدون واویلا علی جان تموم تنت روی خاکا شده نیزه بارون غریبونه و تشنه لب دادی تو قتلگاه جون واویلا شده پشت و رو پیکر تو واویلا شده غرق خون حنجر تو واویلا مگه چند دقیقه ست که رفتی از پیشم چی آوردن آخه سر تو واویلا وا عطشا علی جان زیر ثم مرکب شکسته شده استخونات مثل گل شدی پر پر و توی دشت ریخته اعضات واویلا علی جان زیر دشنه و نیزه ها پیکرت وا شد از هم با شمشیر تو رو مصلح کردن تنت شد چه در هم واویلا وا حسین  
** پیش طبیب آمده ام درد می کشم *هرجای عالم هرکی دردی داره میره پیش طبیب آروم میشه،اگه قرار تو بساط تو بیام و درد بکشم مردم چی می گن،یه جورایی مارو باتو میشناسن هوامو داشته باش"تو این شهر شلوغ دیدی یه وقت،دست بچه از بابا جدا میشه یه، یه ربعی که میگرده بچه ش رو میبینه داره میلرزه" میگه دیگه ولم نکنی" امشب به آقات همینو بگو،تو این شلوغی ها ولم نکن،اگه سایه ت از رو سرم بره هرز می شم* پیش طبیب آمده ام درد می کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا *مجاور حرم سیدالشهداست خونش، مثل حالا نبود پول جمع کردن مسئولین حرم بزرگ بشه،تو این جماعت یکیشون صاحب خونه ها امام حسینی تر گفتن اینو آخر میریم،این مال خودمونه"(خونه ها رو خریدن)آخر سر اومدن خونه آخر در خونه ی حاجی،سلام ... حال و احوال، خوش اومدید،بردشون تو خونه، گفت اومدیم برا حرم خونت رو بخریم(یه نگاه به این کرد)خونه منو؟!! آره" گفت نمی فروشم" یکی دوباره اصرار دیدن نه محکم میگه نمیفروشم"رفتن به محض اینکه رفتن از فرداش کارگر و بنا،خبر رسید به گوش اینا،گفتن عجب بی معرفت ،تا دیدن خونش رو میخوایم شروع کرد نوسازی،بعد یه هفته نو نوار شد خونه،کارگرا رفتن کلید رو برداشت اومد حرم گفت حالا خونمو میدم"ما چیز خراب به حسین ندادیم" امشب بگو آقا یه دل دربه داغون دارم یکم خرابه،آوردم تو روضه روبه راهش کنم به کارت بیاد" اگه خواستی مال تو اصلا از اولم مال من نبود،تا میگن حسین،دلم میلرزه* غیر از غلامی تو به دردی نمی خورم بیرون نکن به فاطمه بی کار میشوم *رسم ما اینه سرشب اگه کسی مریض داشته باشه تو خونه،سرشب میرن شب نشینی و عیادت" امشب میاید بریم یه عیادت؟سادات جلو برید،محرمید"این خونه خیری از مریض دیدن،از اونایی که میان عیادت میکنن ندیده" یه چندتا زنا اومدن تادیدن بچه ها نیستن این به اون میگفت این دیگه نمی مونه* پاشید بریم عیادت،مریض دیدن ثوابه زهرا داره میمیره،زینب حالش خرابه یافاطمه ... یازهرا ... دست تو مرهم زخم همه ی شهپرها از کرامات تو گویند سر منبرها بانوی آسیه و ساره و مریم زهرا که کنیزان تو هستند همه دخترها بی بی ... نه فقط ام ابیها به شما باید گفت مادر خلق خدا مادر پیغمبر ها *غلط کرد زدد خانم،زن تنها گیر آوردی؟خیر نبینی،چه داغی به دل بچه هاش گذاشتی،حالا این خبط رو کردی،ولی جلو پسر مادر نمیزنن،بیست سالش نشد، موهاش سپید شد،بعد کوچه دیگه لبخند رو لبهاش ندیدن،کار به جایی رسید یکی اومد گفت آقا،شما چقدر زود پیر شدید ؟!!آقا پنهان کرد فرمود ما هاشمیان ارثیه" گفت آقا من جد شما رو دیدم باباتون علی رم دیدم،شما نسبت به این دو زودتر موهاتون"(آقا بغض کرد)عرض کرد آقا حرف بدی زدم؟فرمود اگه اونی که ما دیدیم تو میدیدی میمردی* در کوچه ای که راه عبور دو کس نبود دیدم که غیر دشمن حق در شماره نیست *یکی دو تا جمله و التماس دعا ببینم کجا میره روضه* همچو ارباب سرم را به کف پات نهم *اومد نگاه کرد دید هرکی هرجا رو آسیب خوردنش رو دیده، زینب صورت رو سینه،امام حسن صورت رو صورت یه نگاه کرد اومد پایین پا،این پارچه رو کنار زد،این صورتو چسباند کف پا،میزد رو پا میگفت وا اماه"وا اماه" هی نگاه میکرد، ببینه چشماش باز میشه یا نه،باز نشد، دوباره صدا زد،آخر بغضش ترکید" فریاد زد مادر جان تا حالا نشده بود حسین صدات بزنه،تو جوابشو ندی" کاش اینجا تموم میشد این ماجرا،سیدا گوشتونو بگیرید نشنوید* آخ هلال میگه دم گودال،دیدم داره بیرون میاد،دست و پاش میلرزه،گفتم تو که کارت رو کردی،چرا دست و پات میلرزه؟؟ هلال داشتم می بریدم،صدایی رو شنیدم،فریاد میزد بُنیّ ...بُنیّ ... حسیــــــــــن .... # 🎤 حاج آرمین غلامی (مجنون) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شیر درقفس بودوهمسرش افتاد پیش دیدگان علی پیکرش افتاد دوره اش کرده اندیک عده گرگ که ناگه فاطمه، برابرش افتاد همین که شیرخدا رابه ریسمان بستند رسید بر دراین خانه دخترش افتاد برای خاطرحیدرچه درهمت کردند بدانکه شرح تن توبه آخرش افتاد همانکه آتش در زد بدان مقصر بود که همسر توعلی پشت درسرش افتاد خبر رسیده که دست علی شده بسته میان راه،النگوی همسرش افتاد برای کشتن زهرا مغیره آمده بود گمان کنم که تمام بال وپرش افتاد -آرمین غلامی (مجنون) ------------------------------------
. شعر دلنوشته ای تقدیم به امام حسین با گریز به مصیبت های امیرالمؤمنین السلام ای زاده ی زهرا حسین ای شهید عصر عاشورا حسین ای عزیز کوثر ای خشکیده لب وای از آن لحظه که ابن وهب * نیزه زد بر پهلویت پرپر شدی گوشه ای از روضه ی مادر شدی چهره رویِ خاک بنهادی حسین از زمین بر عرش افتادی حسین با تن مجروح و جسم چاک چاک میزدی تو دست و پا در خون و خاک خون تو فواره زد از حنجرت خاک گرم کربلا شد بسترت هر نفس از سینه ات برخواست آه چشم تو مضطر به سمت خیمه گاه چشم خونین را که بگشودی حسین فکر ناموس و حرم بودی حسین غیرت الله از دلت دارد خبر آنکه دیده همسرش را پشت در تو ندیدی آنچه حیدر دیده است بر زمین آیات کوثر دیده است باب مظلوم تو در پیش همه با عبا پوشاند جسم فاطمه دید حیدر جان طاها را زدند با غلاف تیغ زهرا را زدند آه ای مظلوم در خون غوطه ور هست بابایت ز تو مظلوم تر * صالح بن وهب نیزه‌ای به پهلوی آن‌حضرت زد و در نتیجه ایشان با گونه راست خود از اسب به زمین افتاد. صالح بن وهب، از جمله ده نفری است که به دستور عمر بن سعد با اسب بر بدن امام حسین(ع) تاختند. ✍ .
. ◼️روضه‌خوانی حضرت زهرا علیها سلام برای حضرت سیدالشهداء در محشر قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیه و آله إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام فِي لُمَّةٍ مِنْ نِسَائِهَا فَيُقَالُ لَهَا ادْخُلِي الْجَنَّةَ فَتَقُولُ لَا أَدْخُلُ حَتَّى أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوُلْدِي مِنْ بَعْدِي فَيُقَالُ لَهَا انْظُرِي فِي قَلْبِ الْقِيَامَةِ فَتَنْظُرُ إِلَى الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَائِماً لَيْسَ عَلَيْهِ رَأْسٌ فَتَصْرُخُ صَرْخَةً فَأَصْرَخَ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلَائِكَةُ لِصُرَاخِنَا فَيَغْضَبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا عِنْدَ ذَلِكَ فَيَأْمُرُ نَاراً يُقَالُ لَهَا هَبْهَبُ قَدْ أَوْقَدَ عَلَيْهَا أَلْفَ عَامٍ حَتَّى اسْوَدَّتْ لَا يَدْخُلُهَا رَوْحٌ أَبَداً وَ لَا يَخْرُجُ مِنْهَا غَمٌّ أَبَداً فَيُقَالُ الْتَقِطِي قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَیه السَّلام فَتَلْتَقِطُهُمْ فَإِذَا صَارُوا فِي حَوْصَلَتِهَا صَهَلَتْ وَ صَهَلُوا بِهَا وَ شَهَقَتْ وَ شَهَقُوا بِهَا وَ زَفَرَتْ وَ زَفَرُوا بِهَا فَيَنْطِقُونَ بِأَلْسِنَةٍ ذَلْقَةٍ طَلْقَةٍ يَا رَبَّنَا لِمَ أَوْجَبْتَ لَنَا النَّارَ قَبْلَ عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ فَيَأْتِيهِمُ الْجَوَابُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ مَنْ عَلِمَ لَيْسَ كَمَنْ لَمْ يَعْلَمْ از پيامبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و ‌آله نقل است که فرمودند: «در روز قيامت فاطمه عليهاسلام در ميان جمعی از زنان وارد محشر می شود. به ايشان عرضه مي‌شود: وارد بهشت شوید. می‌فرمايد: داخل نمی‌شوم تا بدانم بعد از من با فرزندم چه کردند. پس به او می‌گويند: به ميان محشر نگاه کن. پس نگاه مي‌کند به حسين علیه السلام که ايستاده درحالي‌که سر در بدن ندارد و فرياد مي‌کشد. من نيز با فرياد و شيون او فرياد می‌کشم و ملائکه با او شيون می‌کنند. (در روايتی آمده که ناله می‌کند: اي پسرم! ای ميوۀ قلبم. در آن لحظه خداوند غضب مي‌کند. پس به آتشي -که آن را «هب هب» مي‌خوانند و هزار سال افروخته شده تا سياه شده و روحي داخل آن نشده و از آن خارج نشده است-دستور مي‌دهد که قاتلان حسين علیه السلام را دربرگيرد. پس آن‌ها را برمي‌گيرد. هنگامي که آن‌ها را بر مي‌چيند فرياد مي‌کشد و آنان فرياد می‌کشند؛ ناله می‌زند و آن‌ها می‌نالند؛ بر افروخته می‌شود و آن‌ها برافروخته می‌شوند. سپس با زبان گويا به سخن می‌آيند: پروردگارا! چرا آتش را قبل از بت پرستان بر ما واجب کردی؟ پس جواب از جانب خداوند عز و جل می‌آيد: کسی که علم دارد و آگاه است مانند کسی نيست که نمی‌داند. 📚منابع: الملهوف، صفحه ٢٨ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۷ .
. ◼️پيرهن خونين را به طاق عرش مي‌زنند اذا قامَتِ القیامهُ نادی مُنادٍ مِنْ بَطنانِ العَرْشِ: «یا أَهلَ المَحْشَرِ، غُضّوا أَبصارَکُم، فَإِنَّها تُریدُ أَنْ تَجُوزَ فاطمةُ عَلَیها سَلام بنتُ محمدٍ صلی الله علیه و آله. فَتَأتی فاطمةُ و عَلی رأسِها ثَوبُ الحسینِ مخضبٌ بالدماء، فَتَأخُذُ بقائِمةِ العَرشِ وَ تَقولُ: «اللّهُمَ احکُمْ بَینی و بَینَ قَتَلةِ وَلَدی الحُسَیْن »، فَیُدخِلُ اللّهُ تَعالی قتلةَ الحسینِ النّارَ. (وفاطمةُ علیها سلام تَقولُ بَعدَ ذلک: «اللّهمَ اقْبَلْ شَفاعَتی فَیمَنْ بَکی عَلی وَلدی الحُسینِ». فَیَقبلُ اللّهُ شفاعَتَها و یُدخِلُ الباکینَ علی الحسینِ عَلَیه السَّلام فِی الجنهِ) هنگامی‌که قیامت بر پا می‌شود، منادی از قلب عرش ندا می‌دهد: ای اهل محشر چشم بر بندید که همانا فاطمه علیهاسلام دختر محمد صلى‌ اللَّه‌ عليه ‌و آله و سلم قصد دارد از محشر عبور کند. پس فاطمه علیهاسلام می‌آید در حالی که بر سرش لباس خون‌آلود حسین علیه‌السلام است. آن را به ستون عرش آویخته و می‌گوید: خداوندا بین من و قاتلان فرزندم حسین علیه السلام حکم بفرما. پس خداوند قاتلان حسین علیه‌السلام را وارد آتش می‌کند و فاطمه علیهاسلام می‌گوید: خداوندا شفاعت مرا در حق کسانی که بر فرزندم حسین علیه‌السلام گریستند، قبول کن خداوند هم شفاعت او را می پذیرد و گریه کنان بر حسین علیه‌السلام وارد بهشت می‌شوند. 📚منابع: الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری، ج ۲۴، ص۹۹ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۶ .
. ◾️نبش قبر . حضرت على عليه‌السلام فاطمه زهرا علیهاسلام را غسل داد. به هنگام غسل دادن وى غير از حضرت على عليه‌السلام، حسنين عليهماالسلام، زينب، امّ كلثوم، فضه خادمه و اسماء بنت عميس كسى ديگر حضور نداشت. آنگاه جنازه آن بانو را شبانه با حضور حسنين عليهماالسلام به جانب بقيع حمل نمودند و نماز بر بدن مبارك خواندند، كسى از فوت ايشان مطّلع نشد، احدى از مردم بر بدن آن بانو نماز نخواند مگر آن افرادى كه گفته شد. على عليه‌السلام بدن مباركش را در روضه مقدسه دفن و موضع قبرش را پنهان كرد. صبح آن شبى كه فاطمه عليهاسلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جديد در قبرستان بقيع مشاهده مى ‏شد. هنگامى كه مسلمانان از رحلت حضرت فاطمه علیهاسلام آگاه و متوجه بقيع شدند با چهل قبر جديد مواجه‏ گرديدند، نتوانستند قبر حضرت زهرا را از ميان آن چهل قبر تشخيص دهند. عموم مردم از اين مصيبت ضجّه كردند و يك ديگر را ملامت نمودند و گفتند: پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌‌وآله شما بيش از يك دختر يادگارى ننهاد، فاطمه علیهاسلام رحلت كرد و دفن شد و شما به هنگام مردنش حاضر نشديد، نماز بر جنازه ‏اش نگذاشتيد و محل قبر او را هم نمى ‏دانيد! علمای قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنيد كه اين قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه علیهاسلام را به دست بياوريم و بر بدن او نماز بخوانيم و قبرش را زيارت كنيم. هنگامى كه خبر اين توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب عليه‌السلام رسيد، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بيرون زده، قباى زرد رنگى پوشيده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى مى ‏پوشيد و بر ذوالفقار تکیه زده بود، آمد تا وارد بقيع شد. شخصى به ميان مردم رفت و گفت: اين على بن ابى طالب عليه‌السلام است كه با اين حالت آمده و سوگند مى ‏خورد كه اگر يك سنگ از اين قبور جابجا شود شمشير را در ميان همه شما بگذارد و تا آخرين نفر شما را نابود نمايد. عمر در حالى كه با يارانش بود، با حضرت اميرالمومنین عليه‌السلام روبرو شد گفت: اى ابو الحسن! چه قصد دارى؟ به خداوند سوگند ما قبر فاطمه علیهاسلام را مى ‏شكافيم و بر جنازه ‏اش نماز مى ‏گزاريم. حضرت امير علیه‌السلام لباس‌هاى وى را گرفت و او را از جاى بر كند و بر زمين زد و فرمود: یابن السوداء! من حقّ خود (يعنى مقام خلافت) را بدين جهت از دست دادم كه مبادا مردم از دين خويش برگردند. اما درباره قبر فاطمه علیهاسلام: به حقّ آن خدايى كه جان على در دست قدرت اوست اگر تو و يارانت راجع به اين قبرها عملى انجام دهيد زمين را از خون شما سيراب خواهم كرد. عمر! از اين خيال در گذر! پس از عمر ، ابوبكر با حضرت امير علیه السلام ملاقات نمود و گفت: اى ابوالحسن! تو را به حقّ پيغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند مى‏ دهم كه از عمر دست بردارى، زيرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمى ‏پسندى خوددارى مى ‏كنيم. راوى مى‏ گويد: على عليه السّلام عمر را رها كرد و مردم پراكنده شدند و به دنبال مقصود خود باز نگشتند. 📚منابع: بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۷۱ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۱
روضه سنگین (مقتل) حضرت فاطمه .mp3
3.56M
◾️مقتل حضرت زهرا علیهاسلام ✍فاطمیه / بیت رهبری آذر ۱۴۰۲ ای گل صد برگ من پرپر مشو شمع من خاموش و خاکستر مشو اه ای گل دست بر پهلو مگیر من که مردم از من رو نگیر 💠إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً 📌منبع :طرف من الأنباء والمناقب، جلد 1، صفحه 396 (حتّى قال عليّ عليه‌السلام لعمار بن ياسر : وإنّ أعظم ما لقيت من مصيبتها أنّي لمّا وضعتها على المغتسل وجدت ضلعا من أضلاعها مكسورا ، وجنبها قد اسودّ من ضرب السياط) جانِ حیدر دست بر پهلو مگیر من که مردم دیگر از من رو مگیر 💠وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي، فَضَرَبَنِي بِيَدِهِ حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِي مِنْ أُذُنِي، وَ جَاءَنِي الْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحَسِّناً قَتِيلًا بِغَيْرِ جُرْمٍ، فَهَذِهِ أُمَّةٌ تُصَلِّي عَلَيَّ؟! وَ قَدْ تَبَرَّأَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْهُمْ، وَ تَبَرَّأْتُ مِنْهُمْ. فَعَمِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) بِوَصِيَّتِهَا وَ لَمْ يُعْلِمْ أَحَداً بِهَا فَأُصْنِعَ فِي الْبَقِيعِ لَيْلَةَ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ أَرْبَعُونَ قَبْراً جُدُداً. 📌منبع بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏30 / 349 / [20] باب ..... ص : 145