eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
1. دشت و شب و.mp3
2.77M
( سلام الله علیها ) دشت و شب و طفلِ نابَلد ، واويلا گر زَجرِ حرامي برسَد « واويلا ... » از صاحب روضه معذرت مي خواهم پهلوي رقیه و لگد ، « واويلا ... » خوشم که جوهرِ عشق تو در سِرشت من است محبت توام آن خط سرنوشت من است گناهکارم و از آستان قدس حسین کجا روم ؟ به خدا کربلا بهشت من است
1. دشت و شب و.mp3
2.77M
( سلام الله علیها ) دشت و شب و طفلِ نابَلد ، واويلا گر زَجرِ حرامي برسَد « واويلا ... » از صاحب روضه معذرت مي خواهم پهلوي رقیه و لگد ،« واويلا ... » خوشم که جوهرِ عشق تو در سِرشت من است محبت توام آن خط سرنوشت من است گناهکارم و از آستان قدس حسین کجا روم ؟ به خدا کربلا بهشت من است
4. میدونستم دوستم داره.mp3
7.68M
میدونستم خیلی دوستم داره رقیه شو ، تنها نمیزاره کمکم کن تا پاک کنم روشو ؛ با گوشه ی این چادر پاره ! دیدی اومد مسافر من شبونه برگشت ،به خاطر من میریم خونه ، با هم شبونه ویرونه امشب ، معراجمونه عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا کُنج خرابه شب یلدا شده واویلا واویلا پای نیزه# زخماشو میشمردم ؛ با هرکدوم ، از غُصه میمردم خدا کُنه یادم نره امشب بهش بگم چند بار ، زمین خوردم روی نیزه چشماشو وا کرد زمین که خوردم منو نگاه کرد روی نیزه اشکاشو دیدم تا رفتم از حال منو صدا کرد عمه شده غُصه فراموشِ من واویلا ، واویلا گم شده ام آمده آغوش من واویلا ، واویلا دیده و دل محوِ تماشا شده واویلا ۲ عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا دیدی اومد ، مسافر من؟ شبونه برگشت ، به خاطر من میریم خونه با هم شبونه؛ ویرونه امشب معراجمونه عمه بیا گمشده پیدا شده ؛ واویلا واویلا! بیقراریم ، تقصیر این شهره روز و شب هاش تلخه ، مثل زَهره میرم امشب ، تا یادتون باشه رقیه با این شامیا قهره از زخم این ، چشم انتظاری پَری نمونده ، برا قناری! مُردم از بس ، طعنه شنیدم از بس که گفتن ، بابا نداره عمه به همراه پدر میروم واویلا ، واویلا با پدرم ، من به سفر میروم واویلا ، واویلا کلبه مُنیر از رخ بابا شده واویلا ، واویلا عمه بیا گمشده پیدا شده دیدی اومد مسافر من شبونه برگشت به خاطر من میریم خونه با هم شبونه ویرونه امشب معراجمونه عمه بیا گمشده .
2. دردانه تو.mp3
5.31M
( سلام الله علیها ) 🎤 دُردانه ی تو افسرده شده ریحانه ی تو پژمرده شده چون مادر تو شد نقشِ زمین شد دختر تو ویرونه نشین ... ؟ کُلِ پیکرم بابا هم کبوده هم نیلی نازمو خریدن با تازیانه و سیلی ... ؟ ( ای حسین مظلومم ) تکرار دستام نداره ، دیگه رَمَقی بابایی چرا ، بین طبقی ؟ امشب تو شدی مهمون خودم با سر اومدی ، شرمنده شدم ... میکُشی منو آخر ای سرِ پُر از روضه داری خون و خاکستر از تنور و از نیزه ( ای حسین مظلومم ) تکرار شد روضه ی شام بغض توو گلوم یادم نمیره اون مجلس شوم تو بینِ یه تشت من خیره به تو بوسه میگرفت چوب از لب تو ... ؟ جای لطمه ی امروز یادگاری اونجاست بد نگاهمون کردن چون نبود عموم عباس ( ای حسین مظلومم ) تکرار .
4. مسافرت بودم.mp3
3.59M
کرب و بلا ، ای کاش من مسافرت بودم مُحرمی کاش میشد که زائرت بودم مسافرت بودم ، مسافرت بودم ذکر حسین ، این شب ها شده ، گل آهنگم از حرم اربابم نگو که دل تنگم دوباره دل تنگم (2) ( من موج فراتم ، که همَش در تب و تابم ) 3 از کرب و بلا ، برام نگین خیلی خرابم دل تنگ حسینه بین ُ الحرمینه کرب و بلا ، میدونی چقدر گرفتارم کبوتر زخمیِ ، صحنِ علمدارم یارِ علَمدارم صحن چشام ، ابریِ بارون الماسه روح و دل و جونِ من توو کفُ العباسه دل پیش عباسه کاشکی ، به زیارتش بشیم دوباره نائل دل پر میزنه ، تا که میگن « یاابوفاضل » ساقیِ مؤدب ای حامی زینب .. دل تنگ حسینه بین ُ الحرمینه ... .
3. صوتی منتظرت بودم.mp3
7.27M
( سلام الله علیها ) شب به بیابان تنها منتظرت بودم (2) باده ی ناکامی در هجر تو پیمودم ( منتظرت بودم ) 2 آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم وه چه شدم پیر از غم آن شب و فرسوم منتظرت بودم بودم همه شب ، دیده به ره تا به سحرگاه ناگه چو پری ، خنده زنان آمدی از راه ( بابای غریبم ) تکرار آمده جانم ، بر لب پُر شده پیمانه آمده مهمان امشب گوشه ی ویرانه منتظرش بودم سر بگذار ای جانا بر روی دامانم فرشِ قدم های تو زلف پریشانم منتظرت بودم نزدیک سحر ،شام غم من به سر آمد ای عمه بیا ، از سفر آخر پدر آمد ( بابای غریبم ) تکرار غرق یِ سیلابم در موج بلا رفتم با خبری آیا من بی تو کجا رفتم ؟ منتظرت بودم دخترت امشب باشد مَرهم و تسکینت بوسه طلب دارم من از لب خونینت منتظرت بودم میسوزم و جان بر لبم و لب نگشودم بنگر که گواهی بدهد روی کبودم منتظرت بودم ... 🎼
روضه با نوای: شعر از: موضوع: نگاه گریه داری داشت زینب چه گام استواری داشت زینب دل با اقتداری داشت زینب ببین چه اعتباری داشت زینب چهل منزل حسین منجلی شد گهی زهرا شد و گاهی علی شد ندیدم زینب کبری تر از این ندیدم زینت باباتر از این ندیدم دختر زهراتر از این حسینی مذهبی غوغاتر از این اگر چه غصه دارد آه دارد به پایش خستگیِ راه دارد به گِردش آفتاب و ماه دارد به والله که ای والله دارد همین که با جلالت سر نداده به دست هیچ کس معجر نداده پس از آن که زمین را زیر و رو کرد سپاه کوفه را بی آبرو کرد به سمت کربلا خوشحال رو کرد کمی از خاک را برداشت بو کرد رسیدم کربلا ای داد بی داد! حسین سر جدا، ای داد بی داد! چهل روز است گریانم حسین جان! چو موی تو پریشانم حسین جان! چهل روز است می خوانم حسین جان! حسین جانم حسین جانم حسین جان! تویی ذکر لبم الحمدلله حسینی مذهبم الحمدلله همین جا شیرخواره گریه می کرد رباب بی ستاره گریه می کرد گهی بر گاهواره گریه می کرد گهی بر مشک پاره گریه می کرد خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ مرا بیچاره کرده، پیر کرده همین جا دور اکبر را گرفتند ز ما شبه پیمبر ما را گرفتند ولی از من دو دلبر را گرفتند هم اکبر هم برادر را گرفتند "به تو گفتم که ای افتاده از پا ز جا بر خیز ور نه معجرم را..." همین جا بود که سقای ما رفت به سمت علقمه دریای ما رفت پناه عصمت کبرای ما رفت پی او گوشواره های ما رفت فقط از علقمه یک مشک برگشت حسین بن علی با اشک برگشت همین جا بود که دل ها گرفت و ... کسی روی تن تو جا گرفت و ... سرت را یک کمی بالا گرفت و... و از پشت سرت سر را گرفت و... همین که بر گلویت خنجر آمد صدای ناله ی زهرا در آمد همین جا بود الف را دال کردند تنت را بارها پامال کردند ته گودال را گودال کردند تو را با سم مرکب چال کردند اگر خواندم قلیلت علت این بود که یک تصویری از تو بر زمین بود تو ماندی و کبوتر رفت کوفه تو را کشتند و خواهر رفت کوفه خودم در راه و معجر رفت کوفه چه بهتر زودتر سر رفت کوفه و گر نه دردها می کشت ما را نگاه مردها می کشت ما را بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دست ساربان شد طلای من نصیب کوفیان شد خبر داری مرا بازار بردند میان مجلس اغیار بردند همین جا بود افتادند تن ها همین جا بود غارت شد بدن ها تمامی کفن ها، پیرهن ها بدون تو کتک خوردند زن ها همین جا بود گیسو می کشیدند به هر سو دخترانت می دویدند همین جا بود تازیانه باب گردید رخ ما در کبودی قاب گردید ز خجلت خواهر تو آب گردید که معجر بعد تو نایاب گردید سکینه معجر از من خواست اما خودم هم بودم آن جا مثل آن ها... ز جا برخیز غم خواری کن عباس! دوباره خیمه را یاری کن عباس! برای عزتم کاری کن عباس! علم بردار علم داری کن عباس! سکینه می کند زاری ابالفضل! چه قبر کوچکی داری ابالفضل
( علیه السلام ) بیاور طشت ، از وفا به برَم پاره شد جگرم مهربان خواهر نظر بنما ، پاره های تنم آید از دهنم بی امان خواهر بیا بنشین ، در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) خبر كن خواهر، حسین مرا نور عینِ مرا ، كآیدم بر سر نمی باشد ، مادرم به سرم كرده خونجگرم از جفا همسر بیا بنشین ، در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) خداحافظ ، میروم زِ جهان سوی باغ جنان چشم گوهر بار روم نزدِ جدّ و مادر خود ، ظلم همسر خود ، می كنم اظهار بیا بنشین در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) دو طفلانِ ، بی گناه مرا بی پناه مرا ، مادری بنما پرستاری ، كُن ز راه وفا كودكان مرا یاوری بنما بیا بنشین در برم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... )
1. از خون جوانان حرم.mp3
5.65M
( سلام الله علیها ) از خون جوانان حرم ، لاله خدا لاله ، خدا لاله ، خدا لاله دمیده ... بابا به حرم ،آمده با ناله خدا ناله ، خدا ناله ولی قدِ خیمده ... گوید یارم نیامد کس و کارم ، نیامد علَمدارم نیامد خدایا چه کنم حالا که من گرفتارم نیامد ؟ باید اینجوری شروع میشد ، روضه اُم البنین ، امشب شب لیلی دلِ ماست ، از بچگی توو روضه ها اسمتو شنیدم ، از اولین روضه هایی بود که به گوشم آشنا شد ... ، مادرم میگفت روضه اُم البنین ، چند تا روضه بود ، خیلی به گوشم آشناست ، بچه بودم ، همسایه در میزد ، به مادرت بگو روضه موسی بن جعفر داریم ، به مادرت بگو سفره امام حسن داریم ، اما دست از پا نمیشناخت وقتی یکی میگفت روضه اُم البنین داریم ، مادرم بعد روضه برمیگشت ، یه کیسه کوچیکی همراهش بود ، یه سیبی ، نون و پنیرو سبزی توش بود ، سفره امام حسن که همش سبز بود ، اما صدام میکرد ، بیرون نرو ، هرکدومتون یه لقمه بخورید ، ... چیه مادر ؟ میگفت مال سفره اُم البنینه ... « من با لقمه نون تو بزرگ شدم » اُم البنین ، اُم البنین ، اُم البنین ، ... من ریزه خوره سفره آقازادَتم ، اُم البنین ، اُم البنین ، اُم البنین ... من پیرو گریه های توام ، اُم البنین ، اُم البنین ، اُم البنین ... یه جوری گریه میکرد ، مروان قَسیُّ القلب می ایستاده ، اینقده زار میزد به گریه اش ... نمیدونم چطور گریه میکرد ؟ هی زیر لب میگفت : آخ حسین برات بمیرم ...
5. صوتی جوانان حرم.mp3
7.14M
( علیه السلام ) از خون جوانان حرم ، لاله خدا لاله ، خدا لاله ، خدا لاله دمیده ... بابا به حرم ،آمده با ناله خدا ناله ، خدا ناله ولی قدِ خیمده ... گوید یارم نیامد کس و کارم ، نیامد علَمدارم نیامد خدایا چه کنم حالا که من گرفتارم نیامد ؟ هر دو دستانِ بریده ی یارم خدا یارم ، خدا یارم افتاده سر راهم ... دشمن میخندد بر این حالِ زارم حالِ زارم ، حالِ زارم در این روز سیاهم رفته نور نگاهم سپه دار سپاهم خدایا بی پناهم سر تا پا ، غرق گریه و ناله و اشک و سوز و آهم ... ( تکرار بند اول ) برخیز و ببین گشته مثل دریا مثل دریا ، مثل دریا چشم خونبار زینب برخیز و ببین بی تو ، تک و تنها تک و تنها ، تک و تنها مانده سالار زینب کسی باور ندارد حسین یاور ندارد حرم حیدر ندارد حرمی که بعد سقا به روی خود مَعجر ندارد
809.5K
( علیه السلام ) 🏴🏴 بیاور طشت ، از وفا به برَم پاره شد جگرم مهربان خواهر نظر بنما ، پاره های تنم آید از دهنم بی امان خواهر بیا بنشین ، در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) خبر كن خواهر، حسین مرا نور عینِ مرا ، كآیدم بر سر نمی باشد ، مادرم به سرم كرده خونجگرم از جفا همسر بیا بنشین ، در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) خداحافظ ، میروم زِ جهان سوی باغ جنان چشم گوهر بار روم نزدِ جدّ و مادر خود ، ظلم همسر خود ، می كنم اظهار بیا بنشین در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) دو طفلانِ ، بی گناه مرا بی پناه مرا ، مادری بنما پرستاری ، كُن ز راه وفا كودكان مرا یاوری بنما بیا بنشین در برم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) اجرای سبک:⬇️ 🎤🏴 https://eitaa.com/eetazeinab
1. مرا از کودکی.mp3
5.31M
( علیه السلام ) مرا از کودکی احساس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) مرا عادت به عطرِ یاس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) کلید مشکلاتم را از اول (آقام آقام ، اباالفضل) به دست حضرت عباس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) من از روز اَزل با یاس بودم کنار سفره عباس بودم به قلبم هر چه بود احساس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) به دستم پرچم عباس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) الا مادر به قربون جمالت (آقام آقام ، اباالفضل) رخ چون بَدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گلِ اُمَّ البنین ، شیرم حلالت منم یک عمر پا بستِ اباالفضل (آقام آقام ، اباالفضل) اسیرِ دیده و دست اباالفضل (آقام آقام ، اباالفضل) هر آن دم که گِره در کارم افتاد بوَد کارِ دلِ من با ابالفضل
1.در حجره.mp3
3.24M
🌸 🌸 سبک یا زهرا یا زهرا در حجره‌ی در بسته دست و پامیزد با کام عطشان ، زهرا را صدا میزد واویلا واویلا واویلا واویلا (۲) زد زهر کین برجسم و جانم شراره قلبم از زهر کین گشته پاره پاره واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) با اشک و ناله میگفت ای حسین جانم یا جَّدا بنگر بر حال پریشانم واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) دین گردیده از مرگ سرخ من آباد از بام خانه جسم بی جانم افتاد واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
مناجات امام زمان ماهور.mp3
12.14M
با موضوع شهادت _معصومه علیهاالسلام گوشه های داد و خاوران و اوج روضه باا اجرا شده السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نور امید ، روشنی چشم ما بیا در شام تار، ای قمر هل أتی' بیا ظلم و ستم به حدّ نهایت رسیده است شیعه شده اسیر هزاران بلا بیا حق زیر پای لشکر تزویر له شده رسواگر ضلالت قوم ریا بیا بدعت میان دین نبی رخنه کرده است در قلب شهر، بتکده گشته بنا بیا حالا که دیده ،لایق دیدار تو نشد بنگر شدم به مرگ خودم هم رضا بیا حالا که از گناه شدم تَحبِسُ الدُّعاء بنما خودت برای ظهورت دعا بیا آقا شده ست حاجت شیعه ظهور تو بنما دگر تو حاجت ما را روا بیا در سوگ عمّه جان تو مجلس گرفته ایم در ماتم شهیده ی راه رضا بیا َآمد به قصد دیدن روی برادرش اما به راه دیدن او شد فدا بیا چونان پدر ز کینه ی عباسیان پست گردیده است کشته ی زهر جفا بیا در شهر قم ندیده دگر عمّه جان تو بر روی نیزه رأس رضا را جدا بیا سنگی نخورده بر سر او بین کوچه ها بر جدّ او نگفته کسی ناسزا بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
مناجات امام زمان ماهور.mp3
12.14M
گوشه های داد و خاوران و اوج با اجرا شده السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نور امید ، روشنی چشم ما بیا در شام تار، ای قمر هل أتی' بیا ظلم و ستم به حدّ نهایت رسیده است شیعه شده اسیر هزاران بلا بیا حق زیر پای لشکر تزویر له شده رسواگر ضلالت قوم ریا بیا بدعت میان دین نبی رخنه کرده است در قلب شهر، بتکده گشته بنا بیا حالا که دیده ،لایق دیدار تو نشد بنگر شدم به مرگ خودم هم رضا بیا حالا که از گناه شدم تَحبِسُ الدُّعاء بنما خودت برای ظهورت دعا بیا آقا شده ست حاجت شیعه ظهور تو بنما دگر تو حاجت ما را روا بیا در سوگ عمّه جان تو مجلس گرفته ایم در ماتم شهیده ی راه رضا بیا َآمد به قصد دیدن روی برادرش اما به راه دیدن او شد فدا بیا چونان پدر ز کینه ی عباسیان پست گردیده است کشته ی زهر جفا بیا در شهر قم ندیده دگر عمّه جان تو بر روی نیزه رأس رضا را جدا بیا سنگی نخورده بر سر او بین کوچه ها بر جدّ او نگفته کسی ناسزا بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
3. دلم بهر مدینه.mp3
2.13M
( سلام الله علیها ) استاد محترم جناب آقای دلم بهرِ مدینه غم گرفته هوای تُربتِ زهرا گرفته همان کوچه که زهرا خورده سیلی که روی فاطمه گردیده نیلی همان جایی که بستند دست حیدر شکستند بازوی زهرای اَطهر همان خانه که جای جبرئیل بود چه گویم قتلگاه مادرم بود به پشتِ در زهرا کرد ناله نسوزانید اورا در آشیانه ... مگر نشنیده اید ای قوم کافر ؟ وصیت های بابایم پیمبر نزن ای بی مروت چکمه بر در که هست این یادگاری از پیمبر ...
روضه فاطمیه_دشتی.mp3
11.59M
١۴٠١/٩/١٩ دل ها شده دوباره پریشان مادرت آقا  بیا به مجلس ما، جان مادرت روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن دست شماست سفرۀ احسان مادرت دوباره شب شد و ظلمت بر آمد كنار قبر زهرا حيدر آمد پس از آني كه طفلان خوابشان برد فلك تاب از دل بيتا بشان برد ز خانه تا بقيع شاه يگانه قدم آهسته بر دارد شبانه به آوايي كه آيد از دل تنگ به آوايي كه سوزد سينه سنگ به آوايي كه پيغمبر بنالد زمين و آسمان يكسر بنالد بگويد زير لب در آن دل شب امان از سينه سوزان زينب بدين حالش چو طي شد راه صحرا بيايد در كنار قبر زهرا نهد صورت به خاك آن شاه ابرار بگويد اين سخن با چشم خونبار سلام اي بانوي در خاك خفته درود زندگي را زود گفته بخواب آرام اي پهلوي شكسته علي اندر سر قبرت نشسته بخواب آرام اي نور دو عينم كه من چون تو پرستار حسينم بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي به خانه چون روم رويت نبينم بريزم اشك و با زينب نشينم به مسجد چون روم بينم عدو را به ياد آرم غم سيلي او را چه خوبست اي همه آرام جانم هميشه بر سر قبرت بمانم
(س) (دل ها شده دوباره پریشان مادرت (یاصاحب الزمان... 2 (آقا  بیا به مجلس ما، جان مادرت روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن 2 (آقا جان... دست شماست سفرۀ احسان مادرت (آقا جان، دلا را روانهٔ بیت ولا کنیم چند وقتیه خونهٔ فاطمه رونق نداره خونهٔ امیرالمؤنین ع بدون فاطمه اصلا صفایی نداره دوباره شب شد و ظلمت بر آمد 2 وای، كنار قبر زهرا حيدر آمد (بگم چه جوری امیرالمؤنین ع نیمه شبا می یومد کنار قبر فاطمه ناله داری یا نه؟؟ پس از آني كه طفلان خوابشان برد فلك تاب از دل بيتا بشان برد آخ، ز خانه تا بقيع شاه يگانه قدم آهسته بر دارد شبانه (نیمه شبا صبر می کرد امیرالمؤنین ع بچه ها بخوابن... یکی یکی حسنین و می خوابوند، زینبین و می خوابوند بعد آرام از خونه میزد بیرون، شبانه مخفیانه، میومد تا کنار قبر فاطمه ش به آوايي كه آيد از دل تنگ به آوايي كه سوزد سينه سنگ به آوايي كه پيغمبر بنالد زمين و آسمان يكسر بنالد بگويد زير لب در آن دل شب امان از سينه سوزان زينب بدين حالش چو طي شد راه صحرا بيايد در كنار قبر زهرا (بلاخره امیرالمؤنین ع می‌رسید کنار قبر فاطمه... نهد صورت به خاك آن شاه ابرار بگويد اين سخن با چشم خونبار سلام اي بانوي در خاك خفته درود زندگي را زود گفته (چه جوری امیرالمؤنین ع بافاطمه ش حرف می‌زنه؟؟ بخواب آرام اي پهلوي شكسته علي اندر سر قبرت نشسته بخواب آرام اي نور دو عينم كه من چون تو پرستار حسينم بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي به خانه چون روم رويت نبينم بريزم اشك و با زينب نشينم (قربون مظلومیت و غریبیت بشم آقا جانم چی کشیدی این شب ها چه خوبست اي همه آرام جانم هميشه بر سر قبرت بمانم ابن عباس عموی امیرالمؤنین ع میگه یه نیمه شبی منم با علی همراه شدم اومدیم تا کنار مزار فاطمه علی سر گذاشت رو خاک اینقدر گریه می کرد 😭 دل زمین و زمان می سوخت یه مرتبه دیدم علی سر گذاشته رو خاک چند لحظه خوابش برد یه مرتبه دیدم سراسیمه از خواب بیدار شد هراسان بلند شد بریم، بریم سمت خونه گفتم چی شد علی؟؟ فرمود : الان تو خواب فاطمه رو دیدم صدا زد علی جان، تو اینجا نشستی بچه ها تو خونه بیدار شدن بهانه گرفتن، زینبمو بیچاره کردن 😭 باعجله اومدیم تو خونه همین که علی وارد خونه شد دیدم بچه ها اومدن دورشو گرفتن حسین می گه بابا، مادرم کجاست 😭 دلم برا مادرم تنگ شده حسن یه جور گریه می کنه زینب یه جور 😭😭 بگم ناله شو بزن، التماس دعا اما یه نیمه شبی همین که خواست امیرالمؤنین ع از خونه خارج شه تا بره کنار مزاره فاطمه ش دید حسینم داره دنبال بابا میاد فرمود :کی هستی داری دنبال من میای آقازاده سید الشهدا پنج یا شش سال بیشتر نداشت، اومد جلو گفت بابا، منم حسینم دلم برا مادرم تنگ شده بابا میشه منم با خودت ببری امشب؟؟ امیرالمؤنین ع بغلش کرد گفت حسین جان می برمت اما اول باید یه قولی بهم بدی بابا هر قولی بگی قبول می کنم بابا جان باید بهم قول بدی کنار قبر مادرت بلند بلند گریه نکنی خواهرا تصور کنید خیلی سخته ها یه بچه ای مادر جوون از دست بده کم سن باشه بهونه مادر بگیره اما بهش بگن باصدای بلند هم گریه نکنه آخ الهی هیچ بچه ای داغ مادر نبینه بچه های زهرا می دونید چطور گریه می کردن؟؟؟ آستین به دندون می گرفتن و آروم آروم اشک می ریختن 😭 تو رو خدا شما برا مادر جوون مدینه بلند بلند گریه کنید شما برا زهرا خواهری کنید آی گریه کنا شما برا زهرا مادری کنید صدا ناله تو آزاد کن آه بمیرم برات حسین گفت چشم بابا هر چی تو بگی، اومدن کنار قبر مادر تا چند قدمی مزار فاطمه حسین کنار دست باباش حرکت می کرد اما همین که رسیدن کنار مزار مادر حسین جلو جلو اومد امیرالمؤنین ع یه لحظه گفت حتما حسین شیون می کنه اما آی گریه کنا حاجت مندا بگم یانه؟؟ اما حسین اینقدر باادب بود اربابمون علی دید حسین دست گذاشت رو سینه ش صدا زد السلام علیک یا امّاه سلام مادر سلام مادر مادر بلند شو حسینت اومده پاشو مادر من حسینم 😭😭 علی ع داره می گه به اون خدایی که جان علی در ید قدرت اوست شنیدم از دل قبر فاطمه صدایی بلند شد و علیک سلام یا ولدی یاحسین... حالا این سلام های شبانه رو کجا اومد فاطمه جبران کنه هر دیدی یه بازدیدی داره گذشت اومدن کوفه سر مبارک اَبی عبدالله داخل تنور خولی بود، زن خولی می گه دیدم نیمه هایی از شب دیدم از تنور خانه مون یه نوری به آسمان میره دیدم یه هودجی از آسمان آروم آروم اومد پایین چهار زن مجلله زیر بغل های یه بانوی قد خمیده ای رو گرفتن دارن با احترام میارن فهمیدم مادرشه هی با مشت به سینه می کوبه هی ناله می کنه غریب مادر حسین...
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم _امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم _هم ناله با امام زمان (عج)گریه می کنم چه خبره امشب ؟،،، _یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من _رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم ( اینجا نباش ، دلهامون رو ببریم توو خونه ی امیرالمومنین ، چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهارساله ، باید توو خونه مادری کنه ، باید خونه داری کنه ، این مدتی که فاطمه بیمار بود ، هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میآد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ... _با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن _با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم _با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز _با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ... مقتل میخوندم ، یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده ؟ فردا ، حتما ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها ... یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟ حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟ _همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد ( فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید ... ) _همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد _اما گریست مویه کنان گریه می کنم اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟ صدا زد اسماء : _تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی _تو صورت بینی و من جای سیلی تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ... _تو می بینی علی را زار و خسته _نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرافاطمه از من رو میگرفت ؟ تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟ کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید ... سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه ، مادرش از دنیارفته باشه ، صدا زد ، یتیمای فاطمه بیائید ، حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر ، هر دوتا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنند ، امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد ، هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ... یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد ، یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا کن ، آه ، ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند ... اما ... من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد ، هی ناله میزد ، هر چی عمه التماسش میکرد ، رقیه آرام باش ، گریه نکن ، صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ... لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، هر جا نشستی ، سه مرتبه ، از سُویدای دلت ، صدا بزن ، یا زهرا یازهرا یازهرا،،، یکشنبه28/10/1399 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═
1. ساقی لب تشنگان.mp3
4.19M
( علیه السلام ) ( بیشتر از گوشه های درآمد و بیات راجه استفاده شده وکمی هم گوشه عشاق که در پرده صوتی بالاتر خوانده میشود ) ای ساقی لب تشنگان ..
( علیه السلام ) ( بیشتر از گوشه های درآمد و بیات راجه استفاده شده وکمی هم گوشه عشاق که در پرده صوتی بالاتر خوانده میشود ) ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم سقای طفلانم داغت شکسته پشت من ای راحت جانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم، سقای طفلانم من بی‌برادر چون کنم با این سپاه دون در دامن هامون بینم تو را در ابر خون ای ماه تابانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم خواهم برم در خیمه‌گه ای گل ، تن پاکت پیکر صدچاکت ممکن نباشد « یا اَخا » محزون و نالانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم برخیز و ای جان برا درکن علمداری بنما مرا یاری بی تو غریب و بی‌معین در این بیابانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم بی تو یقین دارم که فر دا زینب نالان بر ناقه‌ی عریان گردد سوار از راه کینه با یتیمانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم شد روز روشن پیش چشمم تیره‌تر از شب چون معجر زینب بینم تو را در موج خون ای دُرّ غلطانم سقای طفلانم ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم ... شاعر: مرحوم علی‌اکبر خوشدل تهرانی
1. دشت و شب و.mp3
2.77M
( سلام الله علیها ) دشت و شب و طفلِ نابَلد ، واويلا گر زَجرِ حرامي برسَد « واويلا ... » از صاحب روضه معذرت مي خواهم پهلوي رقیه و لگد ، « واويلا ... » خوشم که جوهرِ عشق تو در سِرشت من است محبت توام آن خط سرنوشت من است گناهکارم و از آستان قدس حسین کجا روم ؟ به خدا کربلا بهشت من است
1414143745_1443433573.mp3
11.96M
السلام ای نامت از دل و جان. در همه جا به هر زبان ، جاریست عطرِ پاک نفست ؛ سبز و رها ، از آسمان جاری است نورِ یادت ، همه شب در دل ما چو کهکشان جاری است تو نسیم خوش نفسی من کویر خار و خسم گر به‌ فریادم نرسی ؛ من چو مرغی در قفسم تو با منی اماـــــــ من از خودم دورم چو قطره از دریا ـــــ من از تو مهجورم خدا ز لطف و کرامت بر این دَرَم بخشید مدالِ نوکریِ آلِ حیدرم بخشید به عشق رویِ تو اصلا سرشت آب و گلم میان دستِ تو افتاد این عنانِ دلم تمام دار و ندارم شدی تو ای جانان کُنَم غُلامیه دربارت ایهاالسلطان حرارت سخنت دل ربوده از دستم به زیر دینِ احادیثِ نابِ تو هستم ز فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ تو دل خدایی شد اسیر دامِ شهنشاهِ کربلایی شد
( علیه السلام ) بیاور طشت ، از وفا به برَم پاره شد جگرم مهربان خواهر نظر بنما ، پاره های تنم آید از دهنم بی امان خواهر بیا بنشین ، در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) خبر كن خواهر، حسین مرا نور عینِ مرا ، كآیدم بر سر نمی باشد ، مادرم به سرم كرده خونجگرم از جفا همسر بیا بنشین ، در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) خداحافظ ، میروم زِ جهان سوی باغ جنان چشم گوهر بار روم نزدِ جدّ و مادر خود ، ظلم همسر خود ، می كنم اظهار بیا بنشین در برَم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... ) دو طفلانِ ، بی گناه مرا بی پناه مرا ، مادری بنما پرستاری ، كُن ز راه وفا كودكان مرا یاوری بنما بیا بنشین در برم خواهر كه می سوزد پیكرم خواهر ( زینب ای زینب ، زینب ای زینب ... )
1. مرا از کودکی.mp3
5.31M
( علیه السلام ) مرا از کودکی احساس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) مرا عادت به عطرِ یاس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) کلید مشکلاتم را از اول (آقام آقام ، اباالفضل) به دست حضرت عباس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) من از روز اَزل با یاس بودم کنار سفره عباس بودم به قلبم هر چه بود احساس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) به دستم پرچم عباس دادند (آقام آقام ، اباالفضل) الا مادر به قربون جمالت (آقام آقام ، اباالفضل) رخ چون بَدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گلِ اُمَّ البنین ، شیرم حلالت منم یک عمر پا بستِ اباالفضل (آقام آقام ، اباالفضل) اسیرِ دیده و دست اباالفضل (آقام آقام ، اباالفضل) هر آن دم که گِره در کارم افتاد بوَد کارِ دلِ من با ابالفضل