بوی محرم
پرچم عزای حسینی
پرچمت را دیدم و دل از غمت سرشار شد
باز هم فصل عزا و عاشقی تکرار شد
باز شد ماه محرم زندگی معنا گرفت
کوچه های زندگی لبریز عطر یار شد
هر کجا رفتم صدای یا حسین آمد بگوش
مرغ روحم پر گشود و مست این گلزار شد
تا به لب نام ترا بردم دلم آتش گرفت
غیر عشقت هرچه در دل داشتم انکار شد
این چه غوغاییست در عالم، چه سوز و ناله ای
این چه فریادیست کز آن عالمی بیدار شد
چای سرد روضه ات با اشک شد شور آفرین
خوش بحال آنکسی مست آمد و هشیار شد
جلوه حسنت چنان کون و مکان در برگرفت
صد هزاران هم چو یوسف در پی دیدار شد
خواستم وصفی کنم از حسن رویت یک دمی
شد قلم #مدهوش و دفتر غرق در اسرار شد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#محمدهوشمند
#راه_شام
درد دل عاشقانه با راس برادر
تا شد دلم به شور تولایت آشنا
در نای نی، به نغمه ی تو گشتم همنوا
از محنت و جفا و ستم ناله کی کنم
وقتی که بر صفای دلم کرده ای دعا
چون سایه با تو می روم هر جا که می روی
یک لحظه سایه ات نشود از سرم جدا
چون شمع سوزم از غم و دم بر نیاورم
کُشتند پیش چشم من ای با وفا ترا
این راه شام و کوفه به پایان نمی رسد
هر لحظه داغ می زند به دلم قوم اشقیا
با لطف حق عدوی ترا خوار می کنم
هر چند گشته قامتم از بار غم دوتا
مرغ دلم هوای زیارت گرفته است
از قید ظلم می شود اخر دلم رها
..
شاید به اربعین نرسم بسکه در دلم
گل کرده زخم طعنه و شمشیر و نیزه ها
هر لحظه داغ محنت من تازه می شود
از یاد کی رود غم و اندوه کربلا
دیدم بچشم خویش ترا من به بروی خاک
صد پاره بود پیکر و سر از بدن جدا
دیدم چگونه گلشن زهرا گلاب شد
تا روز حشر نالم از این ظلم اشقیا
بر من کسی نگفت گناه حسین چیست
کاو بود نور چشم فاطمه و جان مصطفی
دیدم تمام حادثه ها را بچشم خویش
دیدم خلیل من که به قران شدی فدا
قدم اگر چه از غم و محنت کمان شده
سر خم نمی کنم به عدو جان تو اخا
با سعی خویش نام ترا زنده می کنم
تا بر تو اهل عشق نمایند اقتدا
دل را صفای عشق تو مدهوش می کند
مستم ز جام چشم تو روحی لک الفدا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#محمدهوشمند
#مدهوش