#مدال شهادت
فراق موج خروشان جنب و جوشش بود
صدای وا ابتا نغمه و سروشش بود
چه کودکی که به تبلیغ درس عاشورا
تمام راه اسارت پر از خروشش بود
به گریه گفت امامی غریب را کشتند
هنوز نغمه ی هل من معین به گوشش بود
بساط ظلم ز فریاد او ز هم پاشید
عجب رسالت سنگین به روی دوشش بود
تنی که لوحه ی ایثار بود باور کن
که تازیانه وسیلی فقط نقوشش بود
مدال سرخ شهادت به گردنش افکند
خدا که شاهد ایثار گل فروشش بود
سفیر شام «وفایی» به پاس بیداری
پیام بر لب خشکیده و خموشش بود
#سیدهاشم_وفایی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها