eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
373 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
کنارقتلگه‌زهرانشسته‌بسان‌مرغ‌بال‌وپرشکسته_حاج‌اکبرناظم_5834624406311146758.mp3
9.48M
◾️ کلیپی قدیمی از: 😭😭 کنار قتلگه زهرا نشسته بسان مرغ بال و پر شکسته گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را به هر گل می‌رسم می‌بویم او را گلم را تازه برد دستش جدا کرد عجب ظلمی به آل مجتبی کرد ز جنت آمده غم‌دیده‌ی تو که تا دید از قفا مادر سر تو زدند آتش به راه خیمه‌هایت شود زهرا فدای خیمه‌هایت چرا مادر به پیکر سر نداری؟ بمیرم من برایت که مادر نداری ➖ حاج اکبر ناظم سرانجام در ۱۴ اسفند ۱۳۶۳ش پس از طی دوره کوتاهی که بر اثر سکته در بیمارستان بستری بود، به دیار فانی شتافت و در قطعه ۱۶ بهشت زهرا به‌خاک سپرده شد. 🔻 کلیپ قدیمی، مربوط به‌‌حدود ۴۵ سال قبل  
6_144231738290736030.mp3
4.47M
🏴 🎤•| |• چه جوابم بدی چه جوابم کنی اگه بسازیم اگه خرابم کنی بازم آخرین یار و پناهم تویی نمیخواهی که از خجالت آبم کنی ای حسین جان به یادت شبا تا سحر گریه کردم تا یه کم آرومم کرد منو لااقل گریه کردم چه قشنگه بیادش یه روز وسط گریه مرگم واسه این رنج و دردم شده روضه و گریه مرهم ای حسین جان حسین جان زندگیم بدون تو سرابه حسین حال من بی حرمت خرابه حسین اونی که نداشتتت نمیدونه که عشق تو بهتر از ثوابه حسین دلمو تا میون حرم پر میدم پیشت آقا آرزومه همیشه بیام تو حرم پیشت آقا حرمت خواب شب هامه و رویای بچگیمه لحظه ای که نباشی آقا کابوس زندگیمه ای حسین جان حسین جان
Mehdi Mirdamad - Besmelah Sine Zan.mp3
3.85M
بسم الله سینه‎زن، بازم سینه بزن تو ماهِ غربتِ اربابِ بی‌کفن بسم الله روضه خون، اومد ماه جنون باز جمعیم دور هم، چند خط روضه بخون ذکرِ عالمین (حسین)4 غرقِ شور و شین (حسین)4 فبک للحسین (حسین)4 * بسم الله دم بگیر، پاشو پرچم بگیر با ذکر یا حسین، هوش از عالم بگیر بسم الله محتشم، بنویس از درد و غم شعری با جوهرِ، اشگِ اهلِ حرم مجلس عزاست (حسین)4 روضه‌ها بپاست (حسین)4 روضه خون خداست (حسین)4 * بسم الله آسمون، وای از داغِ جوون از غم شو واژه‌گون، از غم شو واژگون بسم الله نوکرا، حیّ علی العزا امشب روضه بریم، گودالِ قتلگاه ذکرِ عالمین (حسین)4 غرقِ شور و شین (حسین)4 فبک للحسین (حسین)4
. . |•راهی شد قافلۀ عشق و.. تقدیم به ساحت مقدس شهدای سرفراز و بسیجیان مکتب خمینی(ره) _ مسعود پیرایش ●•┄༻↷◈↶༺┄•● راهی شد قافلۀ عشق و امید دل من چرا دوباره نرسید؟ به شهادت نرسید هر کسی که توی زندگی نشد عین شهید بیا دل من بهتر از گذشته‌ها بندگی کن با دیدن عکس شهید احساس شرمندگی کن بیا و کمی هم شبیه شهدا زندگی کن «کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبکباران عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی» «کجایید ای شهیدان خدایی...» چه ندیده‌ها که با دل می‌دیدند چه نگفته‌ها که با دل شنیدند ننشستند بی‌تفاوت مثل ما دویدند و به شهادت رسیدند فهمیده بودند که باید اینجا باشند اهل سفر از معبر دنیا باید گذشت با بالِ چشم تر رزق شهادت می‌گرفتند همه از اشک سحر «بیا ای دل از اینجا پر بگیریم ره کاشانۀ دیگر بگیریم بیا گم‌کردۀ دیرین خود را سراغ از لالۀ پرپر بگیریم» «کجایید ای شهیدان خدایی...» وقت رزم اهل دلاوری بودند با شهامت، همه حیدری بودند نیمه‌شب اهل مناجات و بُکا وقت روضه، همه مادری بودند از غم غربت علی بدجوری دلسوخته بودند رمز فدایی شدن از فاطمه آموخته بودند نگاه امید به دعای فاطمه دوخته بودند 👇
زمینه-وای از شام خراب....mp3
6.18M
زمزمه، زمینه مصائب شام وای از شام خراب ای امان از شام......
زمزمه، زمینه مصائب شام وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام......
1. شب های جمعه.mp3
7.13M
( علیه السلام ) شب های جمعه ؛ می گیرم هواتو ... اشکِ غریبی ، می ریزم برا تو بیچاره اون که ، حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو آه ، امون از، غریبی ، صبوری آه ، چه جوری بسازم با دوری ؟ ( تکرار بند اول ) شاهِ کِرامت ، کجا تو کجا من این کربلایت چه ها کرده با من ؟ اشکای زهرا توو صحرا برا تو شب های جمعه صبوری برا من ... بیچاره اون که ، حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو آه ، حرم باز پُر از بوی سیبه آه ، خدایا ، حسینم غریبه ( یه مادری ناله میزنه میگه : بُنَیَّ ... میخواهی روضه برا حضرت زهرا بخونی یا نه ؟ از آب هم مضايقه کردند کوفيان ، خوش داشتند حُرمتِ مهمان کربلا ... ) بُنَیَّ ، بُنَیَّ قَتَلُوکَ ، ذَبَحُوکَ وَ مِنَ الْمَاءِ مَنَعُوکَ‏ « یَا بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک‏ »
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :منم باید برم،،، دوباره اومـــده ، حـــال و هـــوای اربعیــن دارن مــیرن  ســـفـر ، مســـافرای اربعـــین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)) ۳ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خوشــا به حالتون ،که زائــر حسین میشید میــرید به  کـربلا ، مســافر حسین  میشید بهشت و می بینید خــوش به سعادت شما سـلام  مـا  رو  هــم ، برســونید  بـه  کربلا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)) ۳ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نمی دونم   چـــرا ، دوباره  قســمتم   نشد دلم  شکستـه  چون ،  دوباره نوبتـــم نشد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چه حرفایی تویِ ،دلای ما جامونده هاست چه حسرتی تویِ ،چشای خیس عاشقاست بازم  باید  بدیـــم ، آقا  سـلام  از  راه دور چـــرا زیـارتت   برای مـــا نمیشــه جــور 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)) ۳ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ همین که می بینم ، مســـافرای  جاده  رو دلای  عـاشـــــقِ  زائـــــرای   پیـــاده  رو منم دلم می خواد،بیام به صحن باصفات تو راه  اربعین ، جونمـو  می کنــم  فدات 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)) ۳ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
مداحی آنلاین - نماهنگ شب های جمعه - حسین ستوده.mp3
5.12M
شب‌های جمعه آخه چه سری داره دل‌هامون می‌گیره شب‌های جمعه مادر میاد و کربلا بارون می‌گیره 🎙
🩸شهادت مظلومانه حضرت محسن بن الحسين «عليهماالسلام» در نزدیکی شهر دمشق ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در نزدیکی دمشق، كوهى بود كه «جوشن» (برخی نام آن کوه را «حرّان» هم گفته‌اند) نام داشت و از آن‌جا ، مِس به عمل مى‌آمد و چند تن به مس گدازى مشغول بودند. 🥀 وقتی‌که أسرای آل الله، به پاى آن كوه رسيدند، تابش آفتاب سخت گرم بود. از اين رو آن روز را خيمه برپاى كردند و لشکریان یزید لعین در خيمه‌ها استراحت کردند و اسراء را در آن آفتاب گرم با شكم گرسنه و جگر تشنه در گوشه‌ای نشاندند. 🥀 امام زين العابدين عليه‌السلام از شدت گرما، خود را به سايه خيمه «حصين بن نُمير» ملعون رساند. آن ملعون از خيمه بيرون آمد و آن حضرت را با تازيانه زد و از زیر سایه خیمه دور کرد و اطفال اهل بيت علیهم‌السلام از سوز عطش فرياد برآوردند. 🥀 حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها، يكى را نزد مِس‌گدازها فرستاد تا مقدارى آب و نان از آنان بگیرد و بياورد. آن جماعت براى خوشنودى لشکریان یزید لعین اجابت نكردند. 📋 وَ كانَتْ زَوجةُ الحُسَينِ علیه‌السلام حامِلًا بِوَلَدٍ إسمُهُ مُحسن و أسقَطَت هناك ▪️یکی از همسران امام حسین علیه‌السلام باردار به پسری بود که اسم او را «محسن» نهاده بود که در اثر گرما و شدت گرسنگی و تشنگی در این منزل، آن جنین مظلوم سقط شد. 🥀 حضرت زینب علیهاالسلام وقتی که این حال را دید، رو به آسمان نمود و فرمود: «از چه بر چنين مردمی بلا نازل نمى شود؟» 🥀 در همان ساعت برقى از آسمان زد و آن جماعتی را که در آن معدن مشغول به کار بودند را سوخت و از آن زمان تاكنون، هر كس در آن معدن كار كند، سودى نبرد. 🥀 و در قبله آن كوه، زيارتگاهى معروف به «مشهدالسقط» و یا «مشهدالدّكة» است و نام آن سقط مظلوم، محسن بن الحسين علیهماالسلام است. برگرفته از: 📚 ناسخ التّواريخ حضرت زينب كبرى عليها‌السلام، ج۲ ص۵۳۴ 📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۴ 📚وسيلة الدّارين، ص۳۷۴ 📚قمقام زخّار ج۲ص۵۴۹ 🔖 مرحوم شیخ عباس قمی در «نفس‌المهموم» می‌نویسد: 🥀 سيف الدوله كسى است كه "مشهد الدكّه" را در بيرون شهر حلب ساخته است؛ زيرا او در يكى از گردشگاه هاى خود در حلب، شبانه نورى در آن مشاهده كرده و صبح سوار شده و به آن جا رفته و دستور داد که آن جا را حفر كردند وسنگى بيرون آمده كه بر آن نوشته شده بود: 📋 «هذا المُحسن بن حُسين بن علىّ بن ابيطالب» ▪️این قبر محسن پسر حسین بن علی علیهم‌السلام است. 🥀 سيف الدوله، علويان را جمع كرده و درباره آن از آن‌ها پرسيده؛ يكى از آن‌ها گفته است كه در دوران يزيد چون اسيران اهل‌بيت علیهم‌السلام را به حلب آوردند، يكى از همسران امام حسين عليه‌السلام اين پسر را سقط كرد. 📚 نفس المهموم، ص۳۵۰
🩸اهل «حلب» چه بلایی را بر سر أسرای آل الله، آوردند ... | با ریختن یک قطره از خون سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام، آب چشمه‌ای گوارا، تلخ و مکدّر می‌شود... در نقلی آمده است: 🥀 چون کاروان أسرای آل الله، با سختی و مشقت به شهر «حلب» نزدیک شدند، در نزدیکی آن شهر، چشمه‌ای بود که آب شیرین و گوارایی داشت به نام «یوثمة» (یا «ثریمه»)؛ 🥀 لشکریان نانجیب خودشان به سراغ خوردن آب از آن چشمه گوارا رفتند و اسیران را بر فراز شتران متوقف کردند و سرهای مطهر را بر فراز نیزه ها نهادند؛ 📋 فَجَعَلَ اَولادَ السَفاحِ یَتَفاخَرُ بَعضُهُم عَلیٰ بَعضٍ ▪️آن حرام‌زادگان سُفله، که هر یک نیزه‌ای را به دست داشت، بر یکدیگر فخر می‌کردند. 🥀 اهل حلب شهر را آزین بسته و به استقبال آن حرامیان آمدند؛ حاکم حلب با نهایت عیش و طرب، با طبل و نای و عود به همراه جماعتی از یهود به استقبال آنان آمد. 🥀 آن جماعت نانجیبی که به استقبال آمدند، ابداً شرم و حیا نمی‌کردند و بی‌شرمی و بی‌حیایی را به جایی رسانیدند که راوی گوید: چون به نزدیکی اهل بیت اطهار و اسرای دل فَکار رسیدند، 📋 شَرَعوا یَرمونَهُم بِالحِجارَةِ والمَدَر ▪️شروع کردند به سنگ و کلوخ انداختن بر آن أسرای بی پناه. 🔖 تا جایی که راوی گوید: 📋 واللهِ فَلَم یَبقَ اَحَدٌ مِنَ الْاُساریٰ وَ الرُووسِ اِلّا اَصابَهُ حَجَرٌ و مَدَرٌ ▪️به خدا قسم یک نفر از اسیران و سرهای مطهر، باقی نماند مگر اینکه سنگ و کلوخی به او اصابت کرد. 📋 و اَصابَ حَجَرٌ مِن تِلکَ الْاَحجارِ عَلیٰ رَاسِ الْحسینِ علیه‌السلامُ فَشَرَعَ یَجری مِنهُ دَمٌ عَبیطٌ و سَقَطَتْ قَطرَةٌ مِن ذٰلکَ الدَّمِ عَلیٰ عَینِ الثَریمَةِ ▪️ و یکی از آن سنگ‌ها به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام اصابت کرد و از آن سر مطهر ، خون تازه‌ای جاری شد و قطره‌ای از آن خون بر چشمه «ثریمه» افتاد. 🔖 در این‌جا بود که راوی گوید: 📋 و صارَ مائُها مُنکَدِراً فوراً فَلَم یَرَ اَحَدٌ بَعدَ ذٰلکَ صَفاءَ مائِها و ذَهَبَ عَذبُهُ و اِنقَلَبَ لَونُهُ ▪️آب چشمه بلافاصله مکدر شد و پس از آن هیچ کس، پاکیِ آب آن چشمه را ندید و شیرینی آن از بین رفت و رنگ آن تغییر کرد. 📋 فَلَمَّا رَأَتْ زینبُ ذٰلکَ بَکَتْ بُکاءً شَدیداً و قالَتْ: وا اَخاه! ▪️همین‌که حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها این صحنه را دیدند، گریه شدیدی کردند و صدای «وا اخاه» سر دادند. 📋 ثُمَّ ضَرَبَتْ رَأسَها عَلیٰ خَشَبِ الْمَحمِلِ ضَرباً شَدیداً بِحَیثُ جَری الدَمُ مِن تَحتِ مَقنَعِها ▪️سپس سرشان را محکم به چوبه محمل زدند، به گونه‌ای که خون از زیر معجر آن بانوی مظلومه، جاری شد. 📚بحر المصائب ج۷ ص۲۶۱