.
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین
🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین
شب اول محرم...
بریم در خانه ی غریب کوفه...
آقامون.. مسلم بن عقیل...
(ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...)
🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم
🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین
غریب و تنها...
توی کوچه های شهر کوفه...
داره با اربابش ابی عبدالله...
درد دل میکنه...
حسین جان ...آقا
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
آقای من...
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم...
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد...
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید
حضرت فرمودند...
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه...
صدا زد... آقا...
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام...
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...
هر طوری بود...
نانجیبها خبردار شدند...
نزدیکی های صبح...
خونه ی پیرزن رو محاصره کردند...
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد...
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد...
اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...
بردن بالای دار الإماره...
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله...
مردم کوفه دارن نگاه میکنند...
هر کسی یه حرفی میزنه...
یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند...
یکی میگه نه...
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند...
همه دارن نگاه میکنند...
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای...
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان...
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند...
اما...
دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن...
دیگه دختر بچه اش نبود ببینه...
بمیرم... برات حسین....
جلو چشمان زینب...
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب دواندند...
تمام استخوان ها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🇮🇷مقام معظم رهبری:حجاب مایهی تشخص و آزادی زن است
🔰تجمع بزرگ خانوادگی ریحانه
⚪️ به مناسبت هفته بزرگداشت خانواده وعفاف وحجاب
🎙با اجرای مجری توانمند حامد سلطانی
🎤خوانندگی رضا صنعتگر
🔊اجرای گروه همخوانی سجاد محمدی
🔉همخوانی سرود بیعت می کنم باحضور کودکان و نوجوانان
🕰زمان: چهارشنبه ۲۱تیرماه ساعت ۱۷:۳۰
🕌 مکان:میدان امام حسین علیه السلام اصفهان
#رسانه_باشیم
شش نکته برای آرام کردن شوهر خشمگین
1. نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر میکنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان میشود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.
2. عصبانیت به آسیبهای فیزیکی و عاطفی میانجامد. با شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راههایی برای درک و حمایت او بیابید.
3. شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجهای جز انفجار عصبانیت و بدتر شدن شرایط ندارد.
4. طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما میتوانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفتوگو با همسرتان به هیچ وجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفتوگو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.
5. شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر میکند. در ضمن شنونده خوبی باشید.
6. اگر متوجه شدهاید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی میشود، میتوانید از یک روانشناس کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامههای مدیریت خشم نماید.