.
بسم رب الحسین
یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت
بر پیکر مطهر خود پیرهن نداشت
یابن الشبیب خنجر او کند بوده است
لحن کلام شمر لعین تند بوده است
جدم به زیر لب که مناجات مینمود
تسبیحوحمد قاضیالحاجات مینمود ...
قاتل بدید و خشم وجودش زیاد شد
راهی به سوی قتلگهش با عناد شد
پنداشت شکوهها ز غم بیامان کند
نفرین و لعنتی به همه دشمنان کند
با خود بگفت خاتمه بر لعن او دهم
سرنیزه ام فشار به راه گلو دهم
اذکارِ بر لب شه لب تشنه را شکست
او مست بود و حرمت جد مرا شکست
بعد از حسین نوبت اهل خیام شد
خیره بسوی خیمه نگاه امام شد
پای حرامیان به حرم تا که باز شد
دستی بسوی گوش رقیه دراز شد
یابن الشبیب عمه ما را کتک زدند
آتش دوباره بر دل باغ فدک زدند
ناموس کبریا به بلایا اسیر شد
از چشم هیز حرمله یکباره پیر شد
#یابن_الشبیب روضه جدّم نشد تمام
آه از ورود دختر زهرا به شهر شام
پیش خدا کسی به حَدِ ما عزیز نیست
از آل مصطفی زنی اصلا کنیز نیست
#یابن_شبیب
علیرضا شاد | ۱۴۰۲/۰۵/۰۵✍
.
مناجات #امام_حسین در گودال قتلگاه 👇
«اَللّهُمَّ! مُتَعالِىَ الْمَكانِ، عَظيمَ الْجَبَرُوتِ، شَديدَ الِْمحالِ، غَنِىٌّ عَنِ الْخَلائِقِ، عَريضُ الْكِبْرِياءِ، قادِرٌ عَلى ما تَشاءُ، قَريبُ الرَّحْمَةِ، صادِقُ الْوَعْدِ، سابِغُ النِّعْمَةِ، حَسَنُ الْبَلاءِ، قَريبٌ إِذا دُعيتَ، مُحيطٌ بِما خَلَقْتَ، قابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تابَ إِلَيْكَ، قادِرٌ عَلى ما أَرَدْتَ، وَ مُدْرِكٌ ما طَلَبْتَ، وَ شَكُورٌ إِذا شُكِرْتَ، وَ ذَكُورٌ إِذا ذُكِرْتَ، أَدْعُوكَ مُحْتاجاً، وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فَقيراً، وَ أَفْزَعُ إِلَيْكَ خائِفاً، وَ أَبْكي إِلَيْكَ مَكْرُوباً، وَ اَسْتَعينُ بِكَ ضَعيفاً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ كافِياً، أُحْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا، فَإِنَّهُمْ غَرُّونا وَ خَدَعُونا وَ خَذَلُونا وَ غَدَرُوا بِنا وَ قَتَلُونا، وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نِبَيِّكَ، وَ وَلَدُ حَبيبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللّهِ، اَلَّذي اصْطَفَيْتَهُ بِالرِّسالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلى وَحْيِكَ، فَاجْعَلْ لَنا مِنْ أَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ».
(خدايا! اى بلند جايگاه! بزرگ جبروت! سخت توانمند [در كيفر و انتقام]! بى نياز از مخلوقات! صاحب كبريايى گسترده! بر هر چه خواهى قادرى! رحمتت نزديك! پيمانت درست! داراى نعمت سرشار! بلايت نيكو!
هر گاه تو را بخوانند نزديكى! بر آفريده ها احاطه دارى! توبه پذير توبه كنندگانى! بر هر چه اراده كنى توانايى! و به هر چه بخوانى مى رسى! چون سپاست گويند سپاسگزارى! و چون يادت كنند يادشان مى كنى! حاجتمندانه تو را مى خوانم و نيازمندانه به تو مشتاقم و هراسانه به تو پناه مى برم و با حال حزن به درگاه تو مى گريم و ناتوانمندانه از تو يارى مى طلبم تنها بر تو توكّل مى كنم، ميان ما و اين قوم حكم فرما!
اينان به ما نيرنگ زدند، ما را تنها گذارده، بى وفايى كردند و به كشتن ما برخاستند.. ما خاندان پيامبر و فرزندان حبيب تو محمّد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله) هستيم، همو كه او را به پيامبرى برگزيدى و بر وحى ات امين ساختى. پس در كار ما گشايش و برون رفتى قرار ده، به مهربانيت اى مهربانترين مهربانان!).
و آنگاه افزود: «صَبْراً عَلى قَضائِكَ يا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، مالِىَ رَبٌّ سِواكَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَيْرُكَ، صَبْراً عَلى حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ، يا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، يا مُحْيِىَ الْمَوْتى، يا قائِماً عَلى كُلِّ نَفْس بِما كَسَبَتْ، اُحْكُمْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحاكِمينَ»؛ (پروردگارا! بر قضا و قدرت شكيبايى مىورزم، معبودى جز تو نيست، اى فريادرس دادخواهان! پروردگارى جز تو و معبودى غير از تو براى من نيست. بر حكم تو صبر مى كنم اى فريادرس كسى كه فرياد رسى ندارد! اى هميشه اى كه پايان ناپذير است! اى زنده كننده مردگان! اى برپا دارنده هر كس با آنچه كه به دست آورده! ميان ما و اينان داورى كن كه تو بهترين داورانى!). (1)
📚(1). مقتل الحسين مقرّم، ص 282 - 283.
زمینه یا شور حضرت ابالفضل علیه السلام
از حسین رئوفی
من ماندم و این همه آزار
تنهام نزار علمدار ۳
آیه آیه افتاده دستانت
لخته لخته خون بسته چشمانت
دسته دسته دشمن خندد بر من
خیمه خیمه شد بیت الاحزانت
دنیا به دوشم گشته آوار
تنهام نزار علمدار ۳
من ماندم و این همه آزار
تنهام نزار علمدار ۳
ای پناه اهل حرم برخیز
منتظر مانده دخترم برخیز
اصغرم کم کم میرود از هوش
بهر او ای آب آورم برخیز
آئینه ی حیدر کرار
تنهام نزار علمدار ۳
من ماندم و این همه آزار
تنهام نزار علمدار ۳
بی تو دیگر کارم اشک و آه است
علقمه از بهرم قتله گاه است
تا زمین افتادی چشم دشمن
بهر غارت سوی خیمه گاه است
کم گشته اعضای تو سردار
تنهام نزار علمدار ۳
(من ماندم و این همه آزار
تنهام نزار علمدار ۳)
سبک ۲ زمینه یا زمزمه محرم ۱۴۰۲
از حسین رئوفی
حضرت ابالفضل علیه السلام
منم آن شهیده
که قدم خمیده
ناله ها کشیده
پسرم نیا
زینبم بریده
پسرم نیا
بمان
برا حسین من کس و کار
میان دشمنان خونخوار
غریبه و این همه آزار
بمان
بمان برا حسین علمدار ۳
نمی گیره باران
توی این بیابان
بگیره یه کم جان
ساقی حرم
بشه مثل طوفان
در این دشت غم
بیای
شش ماهه از عطش میمیره
حسین من عزا می گیره
تمام خیمه ها اسیره
بمان
بمان برا حسین علمدار ۳
زمینه یا شور « شب های بین الحرمین »
مایه در دستگاه ماهور
از حسین رئوفی
نفسم ، جان ، رگ و خون منی
همه ی عقل و جنون منی
تا میاد اسم قشنگ شما
همه ی سوز درون منی
شب های بین الحرمین
رویای شیرین منه
آئینه دارت که شوم
چشمانت آئین منه
رهام نکن رهام نکن حسین
ز درگهت جدام نکن حسین
بی تو اصلا به کجا برسم
با تو بر صبر و رضا برسم
تو نباشی همه هیچم و هیچ
به کنارت به خدا برسم
شب های بین الحرمین
هرگز از یادم نرود
الطاف عباس و حسین
هرگز از یادم نرود
رهام نکن رهام نکن حسین
ز درگهت جدام نکن حسین
سبک ۱ محرم ۱۴۰۲
از حسین رئوفی
نوحه شب عاشورا
چه کربلایی ، چه خیمه هایی
لبان خشکیده و ماتم جدایی
واعطشا به کربلا ۲
ز شرم سقا ، قمر نتابد
ز تشنگی طفل رباب امشب نخوابد
لب علی ، به جای آب
تر شده از ، اشک رباب
واعطشا به کربلا ۲
تمام اطفال شب زنده دارند
خیمه به خیمه بهر آب ، گریه دارند
ذکر عطش ، ز کودکان
رود بر اوج آسمان
واعطشا به کربلا ۲
سبک شماره ۳ محرم ۱۴۰۲
از حسین رئوفی
شب عاشورا
خیمه به خیمه بوی مادر
می وزد امشب ای برادر
نگو رسیده شب آخر
آه ، مادر مادر مادر ۳
دلم دگر تاب ندارد
رقیه هم خواب ندارد
اصغرمان آب ندارد
آه ، مادر مادر مادر ۳
گریه ام از غصه ی فرداست
ز دشمنان پر شده صحراست
حسین من بی کس و تنهاست
آه ، مادر مادر مادر ۳
غزل شب عاشورا
از حسین رئوفی
شب نشینانِ غم عشق چه بزمي دارند
چشم بيمار تو ديدند و همه بيمارند
نه بدل شوق بهشت و نه بجان حسرت حور
همه مستند ولي مست رخ دلدارند
بشِكفته است به لبها همه گلزخم عطش
تشنه گانند ولي تشنه يك ديدارند
اهل دنیا پی آمال برفتند و چه سود
گوهر وصل بداند و پی دینارند
مهلت یک شبه تنها نبود بهر نماز
منتظر بر قدم حر همه ی احرارند
مَحرمان حرم امشب همه مُحرم گشتند
غسل در اشک زده گرم طواف یارند
نوگلان را بنشسته است به رخ شبنم اشک
العطش گو همگی تا به سحر بیدارند
ز عطش رو به تلظی برود طفل رباب
اشك ها بر لب خشكيده او مي بارند
پاسبانی به حرم نیست به غیر از عباس
تشنه کامان همه دلبسته به این سردارند
عسل لعل لب قاسم عجب قیمتی است
که ملائک زده صف گِرد لبش بسیارند
قدمی دور «رئوفی» مشو از خیمه گهش
انبیا فخر کنان خادم این دربارند