.
#اربعین
#روضه اربعین و #گربز به روضه حضرت عباس
🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین
🔸زینب آمد بر سر قبر حسین
امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد...
🔸بر سر قبر برادر چون رسید
🔸ناله و آه و فغان از دل کشید
یا صاحب الزمان...
تا اهلبیت به کربلا رسیدند...
مثل برگهای خزان...
خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند...
هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت...
یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته...
یکی قبر قاسم رو گرفته...
یکی کنار قبر عباس...
یک مادری هم کنار قبر علی اصغر...
اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده...
🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن
🔸گفت با قبر برادر این سخن
🔸السلام ای کشته راه خدا
🔸السلام ای نور چشم مصطفی
داداش ببین خواهرت برگشته...
🔸بهر تو امروز مهمان آمده
🔸خواهرت از شام ویران آمده
داداش نبودی ببینی..
بعد از تو با ما چه کردند...
🔸چون تو رفتی بیکس و یاور شدم
🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم
داداش طاقت داری بگم یا نه...
🔸بعد قتل و غارت اموال تو
🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو
🔸بس که سیلی شمر زد بر رویشان
🔸گشت نیلی صورت نیکویشان
جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند...
چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند...
هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند...
بهشون سیلی میزدند...
بزار اینطوری بگم...
🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
همه بچه ها رو زدند...
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف...
🔸آه از آن ساعت که از روی غضب
🔸زاده ی سفیان یزید بیادب
🔸در حضور خواهر گریان تو
🔸چوب میزد بر لب و دندان تو
داداش حسین خیلی برام سخت گذشت...
مجلس یزید ملعون...
وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد...
شرمنده حسین جان...
نتونستم کاری کنم...
آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند
آی غریب حسین...
خوب با داداشش درد دل کرد و گزارش سفر داد. بعد به امام سجاد فرمود : قبر برادرم عباس کجاست.
امام سجاد ، عمه رو برد کنار علقمه و یه قبر کوچیک نشون حضرت داد...
حالا مگه گریه ی زینب قطع میشه....
گفت :یادگارِ برادرم ... داداشم عباس رشید بود ... این قبر کوچیک چیه دیگه؟
امام زین العابدین فرمود :عمه جان همینقدر برات بگم که من خودم بدنِ عموم عباس رو ، ورق ورق روی هم چیدم .... آخه عموم اربا اربا شده بود.*
آی حسین......
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
#روضه_اربعین
*(مرحوم حاج حسن جمالی میگفت من قدم سند این روضه رو در کتب قدما دیدم)
.
4_6003639151889485208.mp3
8.57M
رضاابوالحسنی...... می سوزه هر نفس وجودم...😔
مثل پرستوی کبودم...😔
طبق برای چیه عمه...؟😔
من که غذا نخاسته بودم...
رقیه جان....😭
پرده رو از طبق کشیدی....😭
نترسیا..نترسیا..نترسیا.😭😭
اگه سر بریداه دیدی😭
نترسیا.نترسیا.نترسیا😭😭
اگر دیدی خاکیه موهاش.😭
نترسیا نترسیا.نترسیا.😭😭
بابا...مراخولی به قصد کشت میزد...😭
این حرمله بر صورتم بامشد میزد😭
بابا.......😭😭😭
یک بار بین دو حرامی گیر کردم..😭
زجر از جلو میزد.سنان از پشت میزد..😭
از بس لگد زد شمر. ...پهلویم شکسته.😭
از ضرب سنگین...کنج ابرویم شکسته...😭
نصر ومن الله و فتح وقریب....
خوش اومدی شهید شیب الخضیب(2)
چاره ایی...توچاره ساز کن😔
یتیم تو بیا و ناز کن..😔
تنگه دلم برا نگاهت..
ی بار دیگه چشاتو باز کن...😔
بابا حسبن.......😭😭😭
اگه دیدی قدم خمیده (2)
نترسیا نترسیا نترسیا😭😭
اگر دیدی موهام سفیده(2)
نترسیا نترسیا نترسیا....😭😭
اگه دیدی زخمیه بازوم(2)
نترسیا نترسیا نترسیا......😭😭
بابا حسین.........😭❣:
❣:
❣:
4_5998843623335006001.mp3
3.65M
کرب و بلا ای کاش من مسافرت بودم♬◉♩
محرمی کاش میشد که زائرت بودم♬◉♩
مسافرت بودم♬◉♩♬◉♩
ذکر حسین این شب ها شده گل آهنگم♬◉♩
از حرم اربابم نگو که دل تنگم♬◉♩
دوباره دل تنگم♬◉♩♬◉♩
من موج فراتم که همش در تب و تابم♬◉♩
من موج فراتم که همش در تب و تابم♬◉♩
من موج فراتم که همش در تب و تابم♬◉♩
از کرب و بلا برام نگین خیلی خرابم♬◉♩
دل تنگ حسینه♬◉♩
بین الحرمینه♬◉♩
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
کرب و بلا میدونی چقدر گرفتارم♬◉♩
کبوتر زخمی صحن علمدارم♬◉♩
سگ علمدارم♬◉♩♬◉♩
صحن چشام ابری بارون الماسه♬◉♩
روح و دل و جون من تو کف العباسه♬◉♩
دل پیش عباسه♬◉♩♬◉♩
کاشکی به زیارتش بشیم دوباره نائل♬◉♩
دل پر میزنه تا که میگن یاابوفاضل♬◉♩
ساقی مؤدب♬◉♩
ای حامی زینب ♬◉
مدینه را غم گرفت
مدینه را غم گرفت دوباره ماتم گرفت
سرای هر خانه را عزای خاتم گرفت
از این عزا در عزا گلوی آدم گرفت
از آسمان بر زمین فغان نم نم گرفت
حضرت خیرالنسا غم دمادم گرفت
غم حسن با رسول به سینه با هم گرفت
حبیب عرش و زمین
پیمبر آخرین
رسول مهر آفرین
محمّد مصطفی
میان آه و فغان
نگین پیغمبران
سفر نمود از جهان
به سوی عرش خدا
دم به دم از شهر مدینه رسد آوای غم
امّت واحد شده مستغرقِ دریای غم
شیون و غوغا رسد از نایِ زمین بر سما
بر در و دیوار زمان مانده به جا جای غم
مدینه را غم گرفت دوباره ماتم گرفت
درون این همهمه
شکسته قلب همه
علی الخصوص فاطمه
چنان دل مرتضی
عزا شده مستمر
خمیده مولا کمر
نهال اندوه ثمر
در این دیارِ عزا
قامت مولا به عزای شه والا خمید
روح عزا بر تنِ غم بستة زهرا دمید
اشک حسن ها شده از دیده روان روز و شب
پَر زده از خانة سلطان دوعالم امید
مدینه را غم گرفت دوباره ماتم گرفت
دوباره بزم محن
شده عزای حسن
غریب بیت و وطن
امام حق مجتبی
به زهر أسما شهید
شده امامی وحید
نزول غم ها مزید
به روی ارض و سما
کینة عمّال امیّه شده هردم شدید
می رسد از هرطرفی بارش داغی جدید
خاک بقیع مدفن سلطان کریمان شده
بدعت تیر و کفن و پیکرِ بی جان پدید
مدینه را غم گرفت دوباره ماتم گرفت
چه بوسِتان غمی
چه شیون و ماتمی
چه گریة نم نمی
چکیده بهر رضا
صفر به پایان رسد
غم امامان رسد
دو چشم گریان رسد
به سینه ای مبتلا
مشهد طوس و غم سلطان خراسان رضا
بُرده دگرباره قرار از تنِ اهل ولا
سروری از سوگ حسن ، داغ رضا ، نوحه گو
بهرِ تسلاّی دلِ حضرت خیر النسا
مدینه را غم گرفت دوباره ماتم گرفت
شاعر محمدرضا سروری
4_5992437147037078435.mp3
5.67M
بابا خوش اومدی روشن شد خرابه
عالم بی قراره از بس غصه دیدم این قلبم کبابه
اعضای پیکرم نیلی و کبوده
توی تب می سوزم زخمام کار دسته زن های یهوده
دلم خونه پریشونه خرابه واسم شبیه زندونه
دیگه چشمام نمی بینه دارم جون می دم میون ویروونه
حسین بابا ......
از بعد رفتنت روی خوش رو ندیدم
رو خاک بیابون با دست و پاهای بسته می دویدم
بابا سه سالتو دادن خیلی آزار
خندیدن به اشکام بردند دخترت رو توی کوچه بازار
دیگه بابا کم آوردم ببین پهلومو چقدر لگد خوردم
منو خیلی زدن سیلی خبر داری روزی صد دفعه مردم
حسین بابا .....
خانم جان
پیشونی و سرم با سنگا شکسته
بابایی نگاه کن روی صورت من جای رد دسته
تو کوچه های شام دنبالم دویدند افتادند به جونم
من کاری نکردم موهامو کشیدند
منو کشتند با حرفاشون
نشون می دادند منو با دستاشون
به اشک من می خندیدند عذابم می دادند با اون نگاهاشون
حسین ...... حسین وای
.
#زمزمه #نوحه_سنتی
463 _ اربعین امام حسین علیه السلام
#زبانحال_حضرت_زینب
برگشته خواهر با چشم خونبار
خبر داری بردن منو به کوچه بازار
تا خوندی قرآن نفس گرفتم
از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم
از اسارت
میگم برادر اما با اشاره
حجاب ما شد آستینای پاره
نمونده با من غیر چند ستاره
ای همسفر
تو که تمام راه رو نیزه بودی
چی بگم از محله ی یهودی
سوغاتی ما شد تن کبودی
...........................
منزل به منزل خون گریه کردم
دعا بکن مدینه زنده بر نگردم
از دیده اشک حسرت ببارم
میون این قافله یک جا مونده دارم
از من مپرس
نگم چی اومد به سر رقیه
شکسته شد بال و پر رقیه
ویرانسرا شد بستر رقیه
شد دیدنی
وقتی بغل گرفته بود سرت رو
بوسه میزد لبای پرپرت رو
یادم نمیره مرگ دخترت رو
#امام_حسین
#اربعین
.👇
.
256 _ اربعین امام حسین علیه السلام
#نوحه #زمزمه
شعله ور گشته آهم خون چکد از نگاهم
بار دیگر ای خدا زائر قتلگاهم
جان فدای خاک کویت
آمدم بوسم گلویت
یابن الزهرا.....
گریم از یاد تنت غارت پیراهنت
بی کفن بین صحرا پاره پاره بدنت
سهم من رخت عزا شد
قسمت تو بوریا شد
یاابن الزهرا.....
پیش چشمان همه کودکی در زمزمه
زائر قبری کوچک شد کنار علقمه
ناله زد ای بی قرینه
از سفر آمد سکینه
یابن الزهرا.....
#اربعین
#امام_حسین
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
548 _ اربعین امام حسین
#نوحه #واحد
به سبک تسبیح ما شد آه از پی آه
چله نشین داغت رسیده
به قدر یک عمر ماتم کشیده
ای پاره پاره ای نگار نازنینم
باور نمیکردم مزارت را ببینم
لبیک مظلوم حسین جان
یادم نرفته ای لاله ی ما
افتاده بودی بر خاک صحرا
تا روز محشر میزنم برسینه از غم
کهنه حصیری شد کفن بر شاه عالم
لبیک مظلوم حسین جان
با اشک دیده با آه و احساس
گل میگزارم بر قب عباس
چشم تو روشن ای برادر ای علمدار
داری خبر که رفته ام در کوچه بازار
واویلا اخا ابالفضل
#امام_حسین
#اربعین
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.👇