1631117611_S8jD5.mp3
4.23M
به علی بگو آقا جون
حواست به منم باشه
آخه دل خوشی عرب و عجمی
به علی بگو دتنگم
حرمم داره دیر میشه
خیلی وقته مارو نمیطلبی
چشماتوببند خیال کن یه زائری زیر بارون
که تو نجف شدی مهمون با چشمای گریون
خیال کن میان زائرا باشی سحر قراره پاشی که راهی
کربلا بشی
اللهم الرزقنا حرم حرم
یه حرم داره اربابو یه جهان گرفتارش
زندگی رو تو کربلا میبینی
یه دفعه میرسیم پابوس یه سالی تو هوای غم
یاد خاطره هامو اربعین
چشماتو ببند خیال کن با خستگی تو جاده
رسیدی پای پیاده شبت شب اون شب
خیال کن چه شوری چه فروغی
گمی میون شلوغی یاد بی بی زینب
اللهم الرزقنا حرم حرم
آرزو شده مشهد هم لک دلامون اما
یکی ما رو یه حرم ببره
هی بهم میگیم این روزا خدارا چه دیدی شاید
یه نگاهی کنه مارو هم بخره
حرف شده باز خیال کن نشستی کنج گوهر شاد
نگات به گنبدش افتاد چه حس شیرینی
خیال کن خراب بودی شدی آباد
کنار پنجره فولاد شفاتو میبینی
اللهم الرزقنا حرم حرم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5951722557878045342.m4a
4.17M
🔷 داستان تشرف شماره 40
🔴 داستان تشرف سید بحرالعلوم و دلیل مقام و منزلت بسیاری بالای امام حسین (ع) در بیان امام عصر (عج)
#کانال_ختم_خوانی_یازینب_س
🎙 #ابراهیم_افشاری
سلام بنده راننده اسنپ هستم متأسفانه تعداد مسافر خانم های بیحجابی که سوار میشن داره زیاد میشه امروز به ذهنم اومد قبل از رسیدن مسافر، پیام زیر رو براشون بفرستم..:
مسافر گرامی و محترم رعایت حجاب در کلیه مسیر اسنپ الزامی می باشد. لذا در صورت عدم تمایل به رعایت قانون، هم اکنون سفر خود را لغو کنید...
میخواستم بگم این مطلب را در گروه ها و کانال ها بذارید، تا بقیه راننده ها هم از این پیام استفاده کنند چون خیلی تأثیر داره، خودشون هم بیشتر رعایت میکنن
#ایده_یکی_از_شهروندان
باید یه کاری بکنیم که در صف بیتفاوتهای آخرالزمان نباشیم!وقتی بلا نازل بشه فقط آمران معروف و ناهیان منکر نجات میابند
✅💠✅!
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
سلام بنده راننده اسنپ هستم متأسفانه تعداد مسافر خانم های بیحجابی که سوار میشن داره زیاد میشه امروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی امیر کرمانشاهی رفیق یه روز میاد رفاقتو نشون میدی
رفیق یه روز میاد رفاقتو نشون میدی !!!
کی؟؟
شونه های منو تو قبر تکون میدی
شاید توی پیری یا شاید جوونی !!!
باید برام بشینی تلقین بخونی ♭♪
♬♪
آی حسینچیلر
تلقینیمیز نجور اولاجاخ
حسینچینین تلقینی گرک فرق ایلیه
اینو بگو👇🏻
اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فلان بن فلان۲
شونه مو تکون میدی که تو امان !!♫
بگو آقا رفیقم سینه زنان
پشت دسته هات میرفت دوان دوان ♭♫:?
بیا دستشو بگیر همین الان ♬♪۲
…!!همین الان منظور کی؟؟
موقعی که سنگ لحد رو میزارن
تک قالان لحظه دی
تپراغی توکوللر
قبری باغلیلار
اوندا دینن گوزوم قالار یولدا حسین گله
آقاجان۳
شاید باب صحبت آچیلیب
بئله دییک
ما زیر پرچم حسین ع قد کشیدیم
ما از بچه گی از جوونی تو هیئت بزرگ شدیم
ما پشت سر این هیئتیها اومدیم
ما دراین مکتب رشد کردیم😭
هیچ وقــــت هم پشیمان نمیشیم؛؛!
خدایا همان لحظه ده باشیمیز اوسته امام حسینی حاضر ایله
ایندی گویلون وار آغلیان حسین آقیا
الین قوی اورگیوین باشینا حسیـــــن😭
ایندی باهم اوخیاخ باهم اوخشیاخ باهم آغلیاخ
یاسیــوی ساخلیارام حسیــــن
سینمی داغلیـــــارام حسیــــن
سنده منیــــم یاسیمدا گل
گلمه سن آغلیارام حسیــــــــن
😭😭
بیر اوجادان سسله یاحسین
اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فلان بن فلان۲
شونه مو تکون میدی که تو امان !!♫
بگو آقا رفیقم سینه زنان
پشت دسته هات میرفت دوان دوان ♭♫:?
بیا دستشو بگیر همین الان ♬♪۲
هَلْ انْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فارَقْتَـــــنا ♭♫:?
یکسال بدون من میری به کربلا •♫!
یادت نره رفیق من و بین موکبا ♭♫:?
یادت نره رفیق من و بین زائرا ۲
اِذا اتٰاکَ الْمَلَکٰانِ الْمُقِـــرَّبان ♩♭
چند قدم به نیت گذشتگان ♭♫:?
توی مــــــشایه برو گریه کنان
میخوری چای عراقی نوش جان!
یه صحبت هم دارم
اینم بگم؟؟
فلا تَـــخَـفْ یادم کن توی ایون نجف !!♫
ذکر علی علی برام بگیر ♬♪
تا که بگیره روح من شعف ♭♫:?
ازهمینجا ذکیره کنیم
هرجانشستی بلند بگو
یاعلــــی ۴
اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فلان بن فلان۲
شونه مو تکون میدی که تو امان !!♫
بگو آقا رفیقم سینه زنان
پشت دسته هات میرفت دوان دوان ♭♫:?
بیا دستشو بگیر همین الان ♬♪
لا تحزن قسمت میدم به شاه بی کفن
اگه رفتی حرم امام حسن
یه سلامم بده از جانب من
♩♭
من میگم به هم هییتیها و دوستا و...
غصه نخور میرسه امام رضا به داد ما سینه زنا !!!
غصه نخور از تو قبر در اومدی خاک بریز و بگو صاحب الزمان ♬♪ الغوث والامان۳
سسله یاصاحب الزمان۳
منده باخ ۲
کوچده ییخیلان مادره خاطر
منده باخ
یارالی قارداشا خاطیـــــر منده باخ
اوخلانان اوغلوا خاطیر منده باخ
کربلاده ییخیلان خواهره خاطیر
سارالان دختره خاطیر
منده باخ۲
دیدیلر هئچ اینانمادیم
گئشدی عمروم
ولی سنه
یاخچی نوکر اولانمادیم
آقام آقام
آقام آقام حسیــــــــــــن
سنه قربان
آنام آتام حسیـــــــن۲
سسله یاحسیــــــن۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قضیه فلسطین کلید رمز آلود فرج است
...
🎙اثر جدید پویا بیاتی برای همدردی با مردم مظلوم فلسطین...
♻️ نشر دهید
ارائه متن وصوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
:شعبانپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨خداحافظی تلخ مادر فلسطینی با دو کودک خردسالش
✍مادر! صبور باش در آغوش ملائکه آرام گرفته اند اما انتقامشان به اذن خدا با ماست و به فرزندانمان قسم تا لبخند بر لبان تو ننشانیم ، نخواهیم نشست!
رژیم صهیونیست محکوم به نابودیست! اماممان این فرمان برگشت ناپذیر را صادر کرده است...
.
#خاطرات_شهدا
🔮 لبخند شهید
امام جماعت يكي از مساجد شيراز مي گفت:
«در اولين روزهاي پس از فتح خرمشهر پيكر 28 تن از شهداي عمليات آزادسازي خرمشهر را به شيراز آورده بودند.
پس از اين كه خيل جمعيت حزب الله در قبرستان دارالرحمه ي شيراز بر اجساد مطهر و گلگون اين شهيدان نماز خواندند.😊
علماي شهر كه در مراسم حضور داشتند، مسئوليت تلقين شهدا را بر عهده گرفتند، از جمله خود من.
وقتي درون قبر رفتم و شروع به تلقين شهيدي كردم، با صحنه اي بس عجيب و تكان دهنده مواجه شدم،😳😳😳
تا جايي كه ناچار شدم به دليل انقلاب روحي، تلقين را نيمه كاره رها كنم و از قبر بيرون بيايم.🙄🙄
ماجرا اين بود كه هنگام قرائت نام مبارك ائمه در تلقين، تا به اسم مبارك حضرت صاحب الزمان (عج) رسيدم، مشاهده كردم كه شهيد انگار زنده است، لبخندي زد و سرش را تا نزديكي سينه به حالت احترام پايين آورد.»😭😭
🌹 شادی روح شهدا صلوات
💚 #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
🌹 باور کنیم طعم شیرین انتظار را!
پیرمرد میگفت و حضرت امام صادق سلاماللهعلیه گریه میکردند. آقا جان صد سال است منتظر ظهور قائم شما هستم! هر روز، هر هفته، هر ماه، هر سال! آقا جان سنّم بالا رفته! استخوانهایم پوک شده و مرگم نزدیک شده است!
امام صادق سلاماللهعلیه اشک میریختند و میگفتند: ای مرد! اگر خداوند آن قدر به تو عمر داد که قائم ما را دیدی، در جایگاه بلندی خواهی بود. اما اگر مرگت فرارسید و او را ندیدی، در روز قیامت با ما اهل بیت محشور میشوی!
پیرمرد آرام گرفت و آسوده خاطر شد. باور کنیم که دوستی اهل بیت صلواتاللهعلیهم با انتظار قائم آل محمد عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف عجین است. باور کنیم اگر منتظر باشیم، در دنیا جایگاه بلندی خواهیم داشت و در آخرت با اهل بیت صلواتاللهعلیهم محشور خواهیم شد.
باور کنیم که انتظار امام زمان سلاماللهعلیه مارا عاقبت به خیر میکند.باور کنیم طعم شیرین انتظار را!
📚بحارالانوار، ج 36
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💐
┄┅═✧❁✨🌹✨❁✧═┅┄
❥↬عاشقان ظهور حضرت مـهــــ♡ــــدی عج🌺
🍂🍂🍂🍂🍂
﷽
#روضه
#حضرت_زهرا(س)
#مجلس_کامل
#السلام علیک
یا فاطِمَةَ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللهِ
دو چشمش بسته اما درد دارد
یقیناً بیش از اینها درد دارد
بریز آب روان بر سنگ غُسلش
ولی آرام اسماء درد دارد
نسیم آرامتر خوابیده بانو
مزن پروانه پر خوابیده بانو
دگر رخصت نیازی نیست جبریل
مزن دیگر به در خوابیده بانو
دو چشمت را به دست بسته بستم
تو را با هق هقی پیوسته بستم
مبادا پهلویت خونین شود باز
خودم بند کفن آهسته بستم
ندارد چاره با آهم بسازم
فقط با درد جان اهم بسازم
ز چوبی که نشد گهواره باشد
دوتا تابوت میخواهم بسازم
* خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...*
بریز آب روان اسماء
به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته آهسته
نگه کن زردی رویش
ببین بشکسته بازویش
لگد خورده به پهلویش
اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی دست از غسل زهرا کشید...هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه...
امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچهها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه...
انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچههای فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین*
شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن
تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن
جنازه ای که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن
مدینه فاطمه را روز روشن آزرده
چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن
به جای گل که گذارند به روی قبر رسول
برای او اثر از تازیانه می بردن
* سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچههای فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا کبوده😭
الا لعنت الله علی القومالظالمین
❣﷽❣
🔘#روضه_حضرت_زهرا_س
⚫️#دفتری_حضرت_زهرا_س (5)
🔘#گریز حضرت علی اصغر ع
⚫️#شام_غریبان
🔘#ختم_مادر
💥برکوکب آسمان عصمت صلوات
💥بر فاطمه گوهر نبوت صلوات
💥بر مادر یازده امام برحق
💥ازصبح ازل تابه قیامت صلوات
⛥(دعای فرج)
💠#السلام_علیک_یافاطمه_الزهرا_یابنت_محمد_یاقرة_عین_الرسول_یاسیدتنا_ومولاتنا....
🌾اسم زهـرا آبروی عالم است
🌾 اسم زهـرا چون نگين خاتم است
🌾 اسم زهـرا يادگاری نبی ست
🌾 اسم زهـرا دلخوشیهای علی ست
🔶درجهان تازنده ام گویم ثنای فاطمه
🔶دست حاجت میبرم،سوی خدای فاطمه
🔶گر برای ، درد بی درمان مداوا طالبی
🔶رایگان درمان کند دار و الشفای فاطمه
دلتو ببرم مدینه ..
بریم در خانه خانم فاطمه زهرا...
بریم برا غربت بی بی ناله بزن..
برا غربت امیرالمومنین..
برا غربت یتمان زهرا ناله بزن..
امان از بی مادری ..
(شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد)
چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س
..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی...
هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...
آروم آروم دارن گریه میکنند..
دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان...
(یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..)
⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،
چه حالی داشتند ..
آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن
چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره
(بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم)
♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان
اونایی که بودن بین ما
اما جاشون الان خالیه
امان امان3
بچه ها اومدن کنار هم نشستن
سر در گریبان هم فرو بردند
(خونه ای که مادر نداره همینه)
آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند..
◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
🔺آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن..
(ناله داری یا نه)
◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر..
◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی
◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن..
زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه
(اما زبون حال بی بی زینب و التماس دعا)
(#دشتی)(خدایا عاشقان را..)👇
(اوج)
🔅الا ای مادر پهلو شکسته
🔅ببین که زینبت درغم نشسته
🔅ببین مادرکه من گریان و زارم
🔅بجای مادرم من خانه دارم
🔅بیامادر ببین بابا غریبه
🔅بیامادر ببین دل بی شکیبه
🔅زبعد تو پدر خونه نشینه
🔅دل زینب به درد وغم عجینه
ای مادر مادر مادر..
🔅آخ بیامادر حسن قلبش شکسته
🔅حسین یک گوشه ای تنها نشسته
🔅بیامادر ندارم بی تو یاری
🔅ندارد دخترتو غمگساری
🔅به یادت با دلی خونبار، گریم
🔅کنار آن درو دیوار، گریم
🔅به یادمحسن شش ماهه گریم
🔅به یاد مادرم با ناله گریم
✍(یوسف لاطف.آمل)
(شعر طولانیه مختصر کنید بهتره👆)
💥امان امان..3
اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن
(یادگاریاشو جمع میکنند)
(میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه)
♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین
شاید گفته باشه فاطمه جان
شاید بتونم لباساتو مخفی کنم
شاید بتونن چادرتو مخفی کنم
اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم
با خونهای رو در دیوار چه کنم
بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد..
آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست.
💥امان امان..
آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت..
الباب و الجدار و الدما
شهود صدق ما به خفا
یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار ..
🌿آی حاجت دارا.. جوون دارا..آی درد دارا.. آی ناله دارا.. آی دلای کربلایی
دلتو ببرم کربلا...
اونایی که آرزوی کربلا به سینه دارن کجا نشستن
اوتایی که دلتنگ کربلان کجا نشستن
این یه یادگاریه که بی بی گذاشت..
یه یادگاریم کربلا بود...
آخ امان از دل رباب 2 ..
🌾من میگم..حتما لباسای علی اصغرو بغل میگرفت ...ناله میکرد گریه میکرد.. لای لای میگفت.
⛤لالا لالا لالا ای مهربونم
⛤لالالالالالا آروم جونم
⛤لالا میگم گلم راحت بخوابی
⛤لالالالا گل شیرین زبونم
⛤لالا لالا لالا ای نازنینم
⛤لالا لالا لالا ای مه جبینم
⛤لالا لالا لالا ماه شب افروز
⛤شبم با گریه میشه صبح هر روز
⛤دلم از رفتنت آتش گرفته
⛤دلی از غم همه سوز و همه سوز
♨هر چقدر ناله داری آخ مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، آخ جوون داری..سه مرتبه ناله بزن بگووو
#یازهرا
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
داستان جعفر پلنگ
راوی داستان جناب آقای راست نجات ، معاون مهمانسرای حرم مطهر حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، در شب میلاد فرزند دلبندشان ، حضرت امام محمدالجواد علیه السلام(11/11/1401):
زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم ، وظیفه داشتیم ، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را 🥘 آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم : امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش.
نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم ، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄
تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار ، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم : آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند ، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت:اسمش جعفر پلنگه
گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم.
جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم.
به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم بهخودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت : آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و....
اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد!
آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم : بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت : آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔 وقتی نا امید شدم و خواستمبه خانه برگردم،پشت سرم،آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😑 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😪
که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم😕
حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😪یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇
نکاتی که از این داستان میشه برداشت کرد:
اولا ، خدمت به زوار فقط در قالب کشیک رسمی و اخذ حقوق و ...نیست و حتی نیت خدمت خالصانه و بدون ریا هم باشه، مورد توجه آقای مهربانی هاست
دوم اینکه، حتی کاری اندک که مستمر باشه برای خدا و اهل بیت علهیم السلام ارزشمند است پس آن را کم نپنداریم
سوم اینکه ، هیچ شخصی را بخاطر ظاهر فقیرش خوار و ذلیل و دزد نپنداریم چه بسا که او مورد توجه خدا و اهل بیت علیهم السلام باشه و خودمان خبر نداریم چون خداوند دوستانش رو بین مردم مخفی کرده!
چهارم اینکه ، هر وقت دلمان شکست حتی از دور مثلا از داخل صحن و سرا هم میتونیم با آقا صحبت کنیم و سیممون وصل بشه و نیاز حتمی به چسبیدن ضریح وکارهای این طوری نیست.
# مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
الا،که صاحب عزای تمام غم های
دوباره فاطمیه آمده نمی آیی
*مولا ی من...*
برای ،گریه به غم های مادرت آقا
نه اینکه فکر کنم ،مطمئنم اینجایی
*ای آقا ....آقا جان ....آقای من....*
کجا سیاه به تن کرده ای،غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*دیدی اونهایی که تازه داغ می بینن مشت به سینه میزنن امشب هی بچه های علی به سینه زدن آخ مادر مادر .....وای مادرم وای مادرم .....*
کجا،سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا،به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*آقاجان*
کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی
کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی
*خوش به حال اونایی که صدای مولا رو میشنون،سرشو تو چاه میکنه از امشب به بعد....*
الا ای چاه یارم را گرفتن
*با من میگی*
الا ای چاه یارم را گرفتن
همه دار و ندارم را گرفتن
میان کوچه ها ........
*این شب ها به اعتقاد من سخت ترین شبای عمر علی بود،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بمیرم برات،قهرمان خیبر باشی،دلدل سوار عرب باشی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار باشی،تو یه روز نود تا زخم بخوری خم به ابرو نیاری ،اما امشب کار علی به جایی رسید ، میخواست بدن رو بشوره دستاش میلرزید....." اسماء داره آب میریزه،یه دفعه دیدن علی سر به دیواره میزنه....،آقا چتون شد ، شما دستور دادید بچه ها گریه نکنن، دیدن هی زیر لب میگه الهی دستت بشکنه قنفذ ،ببین با بازوی فاطمه چه کردن، منتظر روضه ای، بگم؟حالا داد بزن ... آی مردم ،یه بدنو بخوان دفن کنن،تا پزشک اجازه نده،دفن نمی کنن دکتر باید مجوز صادر کنه،دکتر باید امضا کنه ، امضا برا چی؟ باید زیر برگه دفن بنویسه علت مرگ چی بوده"؛سکته بوده،تصادف بوده،سرطان بوده.... تا دکتر زیرش امضا نکنه،اجازه نمیدن بدن دفن بشه،از امام باقر پرسیدن مادر هجده ساله شما چرا به شهادت رسید؟حضرت گفت سبب شهادت مادرم اون ضربه های غلافه تو کوچه هاست .....
آی .....
وای.....
حالا وقتشه ، بگم برات ،میخوام بگم بهتر ناله بزنی آگه مادرو تو کوچه ها با غلاف شمشیر زدند ،حسین شو تو گودال با خوده شمشیر زدن .....اونم نه یه شمشیر حسین....... آگه روزی فاطمیه میخوای بلند بگو حسین ........
#فاطمیه
مجلس کامل از شروع تا ختم .
#روضه_حضرت_زهرا_س
#روضه_دفتری
#پیشنهاد دانلود👌😭
#نوای جناب استاد صفری👌😭
♣️😭♣️
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام وادب واحترام حضور همه عزیزان وبزرگواران وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران ایام فاطمیه
انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود.
جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش
صلواتی زیبا عنایت بفرمایید .
♠️
برکوکب آسمان عصمت صلوات
برفاطمه گوهر نبوت صلوات
برمادر یازده امام برحق
از صبح ازل تا به قیامت صلوات
اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.
یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه
دعای سلامتی امام زمان (عج)
🖤😭🖤
به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا
به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا
به دست بسته حیدر
به آن محزون غم پرور
به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا
آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ،
عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن .
چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه.
حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم.
اما بعضی که مدینه نرفتن میگن کدوم خونه ؟؟
بزاربگم برات
همون خونه که آقاش با غصه خلوت میکرد
از غربت وبی کسی به چاه شکایت میکرد
امروز توی اون خونه گلها ماتم گرفتند
ستاره ها خم شدن گلدونا غم گرفتند
یاس سفید خونه مهمون آسمون شد
قدعلی اعلی توماتمش کمون شد
توماتم یاسمون ستاره ها شکستند
پروانه ها گرد یاس یک شب تا صبح نشستند
نه زجه های حسین ،نه گریه های زینب
سکوت رابر هم نزد تونیمه های اون شب
آخ بمیرم !
یه وقت دیدن درخونه علی باز شد ،غریبانه یه تابوت رابیرون آوردند.
پشت سر این تابوت اون کسی که بیشتر از همه دلهارو آتیش میزد یک خانوم ۵-۴ساله بود چادرخاکی مادر روسرش کرده بودچادر هی به پاش میپیچید وروی زمین میفتاد
هی صدا میزد :مرو مادر مرو مادر
غنچه ها روی شونه بوته یاس رابردند
هدیه آسمون رادست زمین سپردند
همه دیدید وشنیدیدکه وقتی یه بدن راتشییع میکنن میگن بلند بگین لا اله الا الله!
امام زمان ببخشید منو
اما اون شب تومدینه مولامون امیرالمومنین (ع)میفرمودند: آرام ،آرامتر کسی صداتون رانشنوه نکنه دشمن باخبر بشه..
ناله داری یانه؟
هر کجای مجلسی از سویدای دلت سه مرتبه بگو یا زهرا.
گر نگاهی به ما کند زهرا
دردها رادواکند زهرا
بردل وجان ما صفا می بخشد
گوشه چشمی به ما کند زهرا
کم مخواه از عطای بسیارش
هرچه خواهی عطا کند زهرا
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (س)
🖤😭🖤
هدیه این روضه ۱۰ گل صلوات هدیه به ساحت مقدس امام زمان (عج)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
Beyne Hame Eshghaye Donya.mp3
8.32M
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل
پور علوی فاتح دل ها عشق است اباالفضل
زین رو بودش انس میان وی و مادر
زیرا که بود ذکر دل حضرت زهرا
عشق است اباالفضل عشق است ابالفضل
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل
بر قلعه قلبم علمی سبز نشاندم
بر روی علم ثبت ز جنس زر اعلی
عشق است اباالفضل عشق است ابالفضل
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل
تا دید دو چشمان قشنگ پسرش را
با ام بنین گفت چنین حضرت مولا
عشق است اباالفضل عشق است اباالفضل
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل
با پلک زدن کار دو صد معجزه کرده
تکبیر به لب نعره زنان ساحل و دریا
عشق است اباالفضل عشق است اباالفضل
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل
فریاد طنین افکن آن مهدی موعود
این است بدانید که ای مردم دنیا
عشق است اباالفضل عشق است اباالفضل
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل
تا در صف محشر بنهد پای اباالفضل
با آمدنش می رسد این نغمه ز هر جا
عشق است اباالفضل عشق است اباالفضل
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل
بر روی دل و قلب محبان اباالفضل
بنوشته چنین با خط خود حضرت زهرا
عشق است اباالفضل عشق است اباالفضل
بین همه عشقای دنیا عشق است اباالفضل
خوشبحال_شهدا_1622013328.mp3
4.53M
خوش به حال شهدا نورِ صفا را دیدند
در شبِ واقعه مصباح هدی را دیدند
خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستند
در عوض بارگه هفت سماء را دیدند
خوش به حال شهدا بندۀ شیطان نشدند
در تجلی گه اخلاص خدا را دیدند
خوش به حال شهدا، وای به حالِ من و تو
ما کجا و شهدا، بین که کجا را دیدند
ما پِی تذکرۀ کربُبَلا می گردیم
شهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند
خوش به حال شهدا عقده گشایی کردند
اهتزازِ علم عقده گشا را دیدند
دست بر سینه نهادند و سلامی دادند
تاکه فرماندهی کل قوا را دیدند
نام فرماندۀ کل شهدا عباس است
ای خوش آن قوم یل شیر خدا را دیدند
شهدا شرمنده ایم ..
1_985796567_۱۱۱.mp3
3.55M
🔴 داستان تشرف حسن بن مثله جمکرانی و دستور امام عصر (عج) پیرامون ساخت مسجد مقدس جمکران
🎙️#ابراهیم_افشاری
🖤 آجَرکَ اللّٰه یٰا صٰاحبَ الزَّمان
علامه امینی اگر زنده بودند امشب هم برای #امام_زمان صدقه کنار میگذاشتند و میگفتند:
امشب قلب نازنین حضرت در فشار است😭