eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
بازار_دیدم_خود_را_میان_معرکه_بیمار_دیدم.mp3
4.35M
آزار دیدم خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم هفت آسمان را برسرم آوار دیدم در بین گودال آیینه‌ی جسم پدر را تار دیدم بابای خود را دربین یک لشکر بدون یار دیدم این‌ها بماند از شام دیدم هرچه من آزار دیدم شب‌های بسیار در بین صحرا عمّه را بیدار دیدم صد بار مردم وقتی به پای خواهرانم خار دیدم ای وای از شام گهواره را در بین یک بازار دیدم بزم شراب و... بی‌حرمتی در مجلس اغیار دیدم نامحرمان را نزدیک محرم‌های خود بسیار دیدم.
نماهنگ(اشک نم نم).mp3
2.74M
می‌کشم رو چِشَم پرِ پرچمتو 2 می‌باری رو گونه‌م اشک نم‌نمِتو 2 گریه نه، سرریز احساسه آخه دلم به عشقت حساسه فقط یه اسمو قلبم می‌شناسه: حسین عاشق توئه این دیوونه دلش آتیشه چشمش بارونه همش داره زیر لب می‌خونه: حسین روی تنم گل سرخ می‌ذارن فرشته‌ها توی سینه‌زنی صدای نبضی که داره میاد تویی قدم تو قلبم می‌زنی آقام آقام آقام حسین ... ########## بی‌پناه اومدم کمکم کن حسین 2 خیلی راه اومدم بغلم کن حسین 2 تشنه‌ی اشک توئه ریشه‌م دعام کن آقا بیشتر ابری شم که من تو آغوشت آروم می‌شم، حسین این شبا به دلم افتاده بشم برا زیارت آماده من و یه کوله و اشک و جاده، حسین همین که راه میفتم یعنی که خود تو از حرم کردی صدام زمانی که رسیدم به ضریح می‌خوام که جون بدم جای سلام آقام آقام آقام حسین ... شاعر و نغمه پرداز ✍ اجرا 🎤
. میگه دمِ هیئتامون فاطمه قبول باشه عزاداریِ همه میگه تموم عالمِ هستی و پای شما اگه بریزم کمِه آهای اونی که بانی غذایی آهای تویی که از میوندارایی آهای اونی که چایی دم میکردی آهای تویی که مثل نوکرایی آهای اونی که حرص و جوش میخوردی آهای تویی که پرچم و آوردی آهای اونی که زیر بارون یه شب سخنران و تا در خونه بردی آهای اونی که جارو میکشیدی آهای تویی که حرف میشنیدی آهای اونی که جلوی دسته ها گوسفندارو با گریه سر بریدی یادم میمونه شبای محرم میترسیدی که بیادش غذا کم الهی کم نیاری تو زندگی غصه میخوردی تو برای بچه‌ام(بَچَم) دیدم که پول تو جیبیتو گذاشتی دیدم که تو روضه ها کم نذاشتی دیدم همه سرمایتو دادی و پول سفر به کربلا نداشتی خیر ببینید خیر ببینید جوونا خیر ببنید الهی پهلوونا خیر ببنید به حق پهلوی من خیر ببینید الهی نوحه خونا دونه دونه نوکری هارو دیدم صدای گریه هاتونو شنیدم رو به خدا زدم برا شما ها یِکَم براتون آبرو خریدم حالا منم دست به دعا میارم دست شکستم و بالا میارم یه روز اگه مونده باشه از عمرت با مادرت تا کربلا میارم الهی از وسوسه ها جداشید الهی زیر سایه ی ما باشید هر وقت دلاتون هوای حرم کرد الهی که راهی کربلاشید ✅ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸آمدن إمام سجاد علیه‌السلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود... در نقل‌ها آمده است: 🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع می‌شد، شناختند. دور پیکر امام علیه‌السلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند. 📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا. ▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند. 🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدن‌ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! 📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است. 🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد می‌شد؛ 📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه، ▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیه‌السلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود: 📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا» ▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد. 🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستاده‌اید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم. 🥀 ما آمده‌ایم تا جسد امام حسین علیه‌السلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم. 🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم ص۴۶۶ ✍ از روی دلسوزی دهاتی‌های اطراف تاصبح دور پیکر تو گریه کردند همراه حیواناتِ صحرا دور گودال با گریه‌های مادر تو گریه کردند از تکه‌های چادری بر خاک پیداست با زور خواهر را جدا کردند از تو تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده بر جای دست خواهر تو گریه کردند پیرِ قبیله گفت کی؟ سر را بریده در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد چون گیسوی آشفته گشته وضع رگ‌ها بر حال و روز حنجر تو گریه کردند دربین پیکرها دوتایش فرق دارد یک پیکری پامال قدری قد کشیده آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود بر ارباً اربا اکبر تو گریه کردند نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است پای فرات و باصدای موج دریا بر ساقی آب‌آور تو گریه کردند بر پشت خیمه مشتی از زن‌ها نشستند بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد ناخواسته جای ربابِ دست بسته بهر علیِ اصغر تو گریه کردند از راه زین العابدین آمد صدا زد من صاحب اسرار این گودال هستم بوسه به بوسه پیکرت را شرح می‌داد آن‌ها همه دور و بر تو گریه کردند فرمود مردم تکه بوریا بیارید باید کنار هم بچینم این بدن را دیدند پیدا کرد یک انگشتِ خونین بر دست بی انگشترِ تو گریه کردند
🩸امام سجاد علیه‌السلام با چه وضعی بدن مطهر سیدالشهداء و قمر بنی هاشم علیهماالسلام را به خاک سپردند... در نقلی آمده است: 🥀... بعد از آن که اجساد مطهر شهدای کربلا را إمام سجاد علیه‌السلام همراه بنی اسد به خاک سپردند، آرام به طرف جسد مطهر سیدالشهدا علیه السلام آمدند و مقدار کمی از خاک ها را کنار زدند و یک قبر حفر شده نمایان شد ؛ همان قبری که رسول خدا صلی الله علیه و آله حفر نموده بودند. 🥀 مردان بني اسد پیش آمدند تا حضرت را کمک کنند اما امام علیه السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند: من به تنهایی کفایت میکنم. به او گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی آن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای او را تکان بدهیم! 🥀 در این هنگام امام علیه‌السلام گریه کردند و فرمودند: 📋 إنَّ مَعِیَ مَن یُعینُنی ▪️همراه من کسانی هستند که مرا کمک دهند. 🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بلند کردند فرمودند: «بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ و في سَبيلِ اللّهِ و عَلىٰ مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، هذا ما وَعَدَ اللّهُ و رَسولُهُ، و صَدَقَ اللّهُ و رَسولُهُ، ما شاءَ اللّهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ الْعَليِّ الْعَظيم» 🥀 و به تنهایی جسد مطهر را در خاک نهادند و کسی از بنی اسد جلو نیامد. 📋 لَمَّا أقَرَّهُ في لَحدِهِ وَضَعَ خَدَّهُ عَلىٰ نَحرِهِ الشَّريفِ، و هو يَبكي و يَقولُ: ▪️و وقتی که ان پیکر مطهر، در قبر آرام گرفت، امام زين العابدين علیه‌السلام، گونه مبارک‌شان را بر روی رگ‌های گلوی سیدالشهدا علیه‌السلام گذاشتند و در حالی که گریه می‌کردند، فرمودند: 📋 طوبىٰ لِأرضٍ تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهر، أمّا الدُّنيا فَبَعدَكَ مُظلِمَةٌ، و أمّا الآخِرَةُ فَبنوركَ مُشرِقَةٌ، أمّا الْحُزنُ فَسَرمَدٌ، و أمّا اللَّيلُ فمُسَهَّدٌ. ▪️خوشا به حال زمینی که جسم تو را در بر گرفته است. اما دنیا، بعد از تو دیگر تاریک است و اما آخرت از نور تو ، نور گرفته است‌. از غم تو، حزن واندوه ما بی پایان شد و شب ها، خواب را از ما ربود؛ ... سپس حضرت قبر را پوشاندند و با انگشت مبارک شان روی آن نوشتند: 📋 هذا قَبرُ حسينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالبٍ الّذي قَتَلوهُ عَطشاناً غَريباً. ▪️این قبر حسین بن علی (عليهماالسلام) است که او را تشنه و غریب کشتند. 🥀 در این هنگام بنی اسد گفتند:جسد یک پهلوان در اطراف شریعه باقی مانده و در اطراف او دو جنازه بود. 📋 كُلَّما حَمَلنا منه جانِباً سَقَطَ الآخَر، لِكَثرَةِ ضَربِ السُّيوفِ، و طَعنِ الرِّماحِ، و رَشقِ السِّهامِ ▪️و هر بار یک طرف جسد آن پهلوان را بلند می کردیم. آن طرف دیگری به دلیل ضربات مکرر شمشیرها و نیزه ها و تیرها می افتاد. 🥀 امام علیه‌السلام فرمودند: برویم در کنار جسد آن پهلوان. امام همراه بنی اسد نزد آن جسد رفتند ،وقتیکه نگاه حضرت به بدن آن پهلوان افتاد، خودش را روی جسد او انداخت و او را بوسید و فرمود: 🥀 ای ماه بنی هاشم،بعد از تو دیگر خاک بر سر این دنیا. سلام من بر شهیدی که اجرش فقط با خداست... 🥀 سپس به آنها دستور داد که برای او قبری حفر کنند و خود حضرت پیش آمد و تنهایی، بدن قمر بنی هاشم را درون خاک گذاشت و هیچکس را با او همراهی نکرد... سپس حضرت به سراغ اسب خود رفت. 🥀 بنی اسد دور او حلقه زدند و از او درباره خود و این اجساد پرسیدند ، امام به آنها فرمود: قبر امام حسین علیه‌السلام، شما آن را که دانستید. اما آن حفره اول که هفده جسد را در آن به خاک سپردید، اهلبیت و اقرباء آن حضرت بودند که نزدیک‌ترین آن ها به جسد مطهر امام حسین علیه السلام، جسد مطهر فرزندش علی اکبر است. 🥀 و آن حفره دوم، بدن های اصحاب و یاران آن حضرت بودند و آن جسدی که بالای سر آن ها تنها به خاک سپردید، بدن حبیب بن مظاهر بود. و اما آن پهلوان که کنار فرات افتاده بود، بدن ابالفضل العباس علیه السلام بود و آن دو بدن دیگر، اولاد امیرالمومنین علیه‌السلام بودند. پس بعد از من هر که از شما سوال کرد او را آگاه کنید. 🥀 آنها به امام گفتند: ای برادر! تو را به حق همان جسمی که تنهایی به خاک سپردی، بگو به ما که کیستی؟ در این هنگام امام به شدت گریه کردند و فرمودند: من امامتان علی بن الحسین علیهما‌السّلام هستم. امام این جمله را فرمودند و دیگر از دید آنها غایب شدند. 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۷۰ ✍ تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده جسم جوانان بنی هاشم به خاک است لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده زیباترین پروانه در گودال مانده پروانه‌ای که در تن او پر نمانده آقا رسید و دید از نزدیک انگار انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده! گفتند با گریه که آقا جز حصیری چیزی برای دفن این بی سر نمانده پیچید پیکر را میان بوریا و فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده؟!
. روز دوازدهم محرم 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین هر کجای مجلس نشستی... با توجه امروز میخواهیم از همین جا... به آقامون سلام بدیم.... 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین 🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین امروز امام زمانم سلام میده... اما... به بدن های بی سر... روی خاک... سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن... سه روز روی زمین کربلا بود... 🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت 🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين 🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین ان شاء الله امام زمان میاد... انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره... 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین یا بن الحسن... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت سه روز بدن عزیز زهرا... بی غسل و بی کفن... روی زمین گرم کربلا... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت 🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت 🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها 🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا... مثل یه همچین روزی... وقتی بنی اسد اومدند کربلا... نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند... اما بدن عزیز زهرا حسین... روی زمین کربلا... میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند... یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد... 🔸بنی اسد بیاید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم... این بدن بی سر... بدن بابای غریبم حسینه... این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره... این بدن قاسمه... اون بدنی که کنار شط فرات... دستهاش رو جدا کردند... بدن عمو جانم عباسه... بنی اسد... برید یه قطعه بوریا بیارید... 🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند... سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه... بنی اسد دارن نگاه میکنند... دیدند امام سجاد رفت داخل قبر... میخواد با پدر وداع کنه... ای واااااای ای واااااااای... دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین... هی صدا میزنه وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... وقتی از قبر بیرون اومدند... با دستان مبارک نوشتند... هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً  🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم 🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم الا لعنت الله علی القوم الظالمین .
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روز سیزدهم محرم شهدا کربلا امام حسین (ع) بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین ⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند ♦️کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است ♦️وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است ♦️کیست این مظهر جان‌بازی و ایثار و وفا؟ ♦️که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است ♦️او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول ♦️روشنی‌بخش جهان، نور رخ «ذو‌المنن» است ♦️گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد ♦️یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است ♦️چه غم از حسرت دیدار وطن داشت به دل؟ ♦️وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است ♦️او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل ♦️آب غسلش همه از خون گلو و بدن است ♦️«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون ♦️تا نگویند کسان، جسم حسین بی‌کفن است» ♦️«استخوانی اگر از سینه او باقی ماند ♦️آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است» ♦️دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش ♦️آن‌که یعقوب‌صفت، شهره «بیت ‌الحزن» است، ♦️با سر‌انگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک ♦️این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است ⬅️عزاداران در روز سیزدهم محرم قراریم عزیزان ایام محرم وعزاداری ابا عبدالله داره تمام میشه بگیم خدایا شاکریم که امسال هم توانستیم در عزاداری شرکت کنیم خیلی ها دربین من و شما بودند حالا جایشان خالیست فیض ببرند اما یا اباعبدالله قربان آن بدنی که سه شبانه روز بدون غسل و کفن بر روی خاکهای گرم کربلا انداخته بوداما عزاداران وقتی بنی اسد اومدند کربلا... نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند... اما بدن عزیز زهرا حسین... روی زمین کربلا... میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند... یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد... ♦️بنی اسد بیاید ♦️کفن با خود بیارید ♦️مگر خبر ندارید ♦️حسین کفن ندارد بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم... این بدن بی سر... بدن بابای غریبم حسینه... این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره... این بدن قاسمه... اون بدنی که کنار شط فرات... دستهاش رو جدا کردند... بدن عمو جانم عباسه... بنی اسد... برید یه قطعه بوریا بیارید... 🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند... سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه..انشالله داغ بابا نبینی. بنی اسد دارن نگاه میکنند... دیدند امام سجاد رفت داخل قبر... میخواد با پدر وداع کنه... ای واااااای ای واااااااای... دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین... هی صدا میزنه وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... وقتی از قبر بیرون اومدند... با دستان مبارک نوشتند... هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً  🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم 🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1.59M
(بسم رب الحسین) آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) تو قـــوت دلِ ، شـکســــته یا حسین تو سایهٔ سَرَمی حتی از روی نیزه ها حسین تویی که آبرو دادی با خونت به کربلا حسین (پــای عشـقــت تا ابـد می مـــانم حسین)(۲) شاعر : با نوای مداح اهل بیت:
1_1148600678.mp3
17.61M
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲) ▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین ▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین ▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲) ▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین ▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین ▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین ▪️یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم ▪️در طول آن مسیر رکابی که داشتم ▪️در زیر سایه تو حجابی که داشتم ▪️دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم ▪️دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین ▪️یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد ▪️یک نیمه روز امید دلم ناامید شد ▪️هجده گلم مقابل چشمم شهید شد ▪️از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد ▪️داغت هنوز هم نبوَد باورم حسین ▪️گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد ▪️گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد ▪️یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد ▪️پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد ▪️تو دست و پا زدی و من زدم بر سرم حسین ▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت یا صاحب الزمان ▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت ▪️بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت ▪️شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت ▪️با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت ▪️ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین دیگه روضه ها سنگین تره، ساکت باشی جفا کردی ▪️دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی ▪️ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی ▪️ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی ▪️گویا غریب بودی و مادر نداشتی ▪️قربان غربتت پسر مادرم حسین ▪️نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم ▪️نگذاشتند سایه ای بر آن بدن کنم ▪️نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم ▪️نگذاشتند کاری برای یوسف بی پیرهن کنم ▪️میخورد خاک پیکر تو در برم حسین حالا از گودال بیا کوفه، ببرم روضه رو همونجا که باید ببرم ▪️ما را پس از تو خار شمردند کوفیان ▪️بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان ▪️نان علی مگر که نخوردند کوفیان ▪️از من چه آبرو که نبردند کوفیان ▪️دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین ▪️دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت ▪️وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت ▪️صبر و قرار از دل زین العباد رفت ▪️کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت ▪️چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین تا رسیدن تو مجلس ابن زیاد، نانجیب شروع کرد طعنه زدن الحمدْللهِ فَضَحَکُم وَ قَتَلَکُمْ فَرَقَّتْ زَیْنَبُ وَ بَکَتْ اشک چشم زینب رو درآورد شراب می‌خورد با اون حالت مستی، خوشحال بود غرور دختر علی رو شکسته، یه وقت دیدن رباب بلندشد، دوان دوان به سمت طشت طلا رفت، همه حواسها رو از زینب به سمت خودش برگردوند، سر بریده رو از میان طشت برداشت چسباند به سینه، فَوَللّه لا نَسیتُ حُسَیْناً، اَقصَدَتْهُ اَسنَّةُ الْاَدْعِیاءِ به خدا یادم نمیره نیزه‌دارها چجوری با نیزه میزدنت.... حسین... ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
ما برای دفن شاه کربلا آماده‌ایم رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهاده‌ایم یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است این گل دامان لیلا یا علی اکبر است یک بدن بی‌دست و سر مانده کنار علقمه مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون از حنای خون شده سر تا به پایش لاله‌گون لاله‌ها پیداست اما غنچه‌ی پرپر کجاست پیکر سرباز ششماهه علی‌ اصغر کجاست جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک چاک از کنار علقمه آید صدای زمزمه می‌چکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه ✍ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
کانال نوحه مجمع الذاکرین.mp3
949K
❣﷽❣ 🏴 🏴 خودم دیدم به نی راس بریده ز سیلی رنگ رخسار پریده 🏴غریبم من غریبم من غریبم علمدارم به خون غلطیده دیدم فغان و ناله ی طفلان شنیدم ز بی آبی خزان گلهای زهرا همه بار مصیبت را کشیدم 🏴غریبم من غریبم من غریبم خرابه کودکی در پیچ و تاب است تمام گریه اش بهر رباب است شنیدم عمه ام با طفل میگفت کنون مهمان سر خونین باب است 🏴غریبم من غریبم من غریبم (مرتضی محمودپور) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. 🔶 🔷 ❣بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات ❣بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات ❣برندبه های جمعه های  منتظران ❣بر خاک ره  سپاه  مهدی  صلوات 🌿 🌿 🌟مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا 🌟گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا 🌟در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک 🌟می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا 🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه 🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه 🌟دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل 🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا 🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین 🌟تا برات کربلایم را کند امضا حسین 🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه 🌟می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین 💥 ♻️ گفت برادرم از دنیا رفت دو سه شب بعد از مرگش.. یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته.. از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم.. دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: داداش! چی شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو تو قبرستان دفن کردند.. خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟ گفت: عیال استاد اشرف آهنگره گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم.. این خانم  اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده (آرزوی همه ی من و شما اینه) 🔅 میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است. گفتم: این دکان کیه؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟ گفتند: خانمش از دنیا رفته.. میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر.. میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت  کربلا رفته بوده ؟ گفت: نه. گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه. (گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یه خواب عجیبی دیدم..جریان رو‌ بهش گفتم، تا جریان رو گفتم،، گفت: درست خواب دیدی گفتم: چرا؟؟ گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد.. السلام علیک یا ابا عبدالله! زیارت عاشورا میخوند.. (پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد) آقا جان  قربونت برم آقا تو به یاد من باشی ولی من یادت نکنم آقا ؟ 🌺 ⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا.. شب/روز هفت ابی عبدالله... روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر.. دسته گل میارن..عکس بابارو میارن . زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند (عزاداری میکنند سبک میشن) ⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند.. غذا میخوان کنک میزنند.. بابارو میخوان کتک میخورند.. ⏹الهی غریب نباشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی.. چه کشیدند یتیمان حسین ع چه کشید بی بی زینب س 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب صدا زد... ◼️به‌سوی‌شام‌وکوفه‌ام‌چه ظالمانه میبرند ◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند ◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران ◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند ⬅️عصر روز یازدهم عمر سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند، بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. کنار برید.. بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد.. نوبت رسید به عمه سادات زینب.. بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره.. صدا زد.. () ⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب ⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب ⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر ⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا حسیناه..ای داد از غریبی.. ☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکنه چه کنه.. جا داشت یک عده بیان بی بی رو دلداری بدن..بهش تسلیت بگن.. از کنار بدن برادر بلندش کنند.. چه کردند؟ بمیرم زینب رو کتک زدند.. آخ 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو 🌹 .
✔️احوالات کوفه قران اوخیان باش یارالی باشوا قربان باش باشه چاتان اوغلووا قارداشوا قربان گل گوزلریوون قاننی اشگیم له سیلیم من آیات اوخین دیللره قربان کسیلیم من حاشا بو منور باشی تشبیه ایدم آیه آی نیزه ده قران اوخوماز آیه به آیه آیات مبین دور بو باش آیات خدایه باشدان ایاقا عشقله پرشوردی بوباش پیغمبرون آنّندان اولان نوردی بوباش وار بو یارالی باشون عجب حُسن لقاسی خون گرم دوداقلاردا حزین طرز اداسی حق کامه سی کهف آیه سی جان بخش صداسی ای وای بوباش قارداشیمون باشینه بنزر بیر صورت زیبادی که نقاشینه بنزر بو جاذبه لی سسده بویوک بیر هیجان وار دنیا دولوسی جان یارادان جوهر جان وار زینب کیمی قلبونده مگر سوز نهان وار اود دوتدوم آلیشدیم بو یانقلی نفسوندن جان یولدی گیچن گونلریمون نقشی سسوندن عطشان کسیلن باش لب شادابی نشان ویر لعل لب آرا لؤلؤ نایابی نشان ویر کهف آیه سی تک آیت اعجابی نشان ویر دور کرب و بلا سمتینه اعجازیوی گوستر کهفنده یاتان پیکر جانبازیوی گوستر ای باشی سرافراز ایلین نوک جدانی دلکش سسیله لرزیه سال موج فضانی تیترت یری افلاکی بوتون کون و مکانی قوی دولدورا آفاقی کمال کلماتون عالم گوره یکساندی حیاتونله مماتون قران اوخی قران اوخوماق ذکر جلیدور گورسونله بو باش صاحبی نور ازلیدور دردانه ی زهرادی حسین ابن علیدور تحصیلینی تکمیل ایلیوب دوش نبی ده تفسیر یازار نیزه ده قران مجیده حسرت چکرم نیزه نون احوالینه قارداش اوپدی بوغازوندان یتوب آمالینه قارداش افسوس باجون زینبون احوالینه قارداش دشمنلر الینده گزر الدن اله باشون گویمازلا منیم یانیمه بیردم گله باشون قان قطه سی مرجان کیمی مژگانه دوزولموش جان رشته سینه گوهر شادانه دوزولموش افروخته مشعلدی نیستانه دوزولموش دلخون جگریم پارچالانوب پاره سی دور بو بیر داغ درونون باش آچان یاره سی دور بو اوّل باشینی باشدان ایدر شمع شبستان روشن اولور اوندان  صورا خلوتگه جانان سن عشقده سرخیل وفاسن، سنه قربان باش سهلدی سن حق یولونا واریوی وردون دوتدون قولونی قولسوز علمداریوی وردون بیر باش که ایدر ناز اونون جلوه سی نوره بیر باش که باشین قویمازیدی سینه حوره خولی نه جثارتله اونی قویدی تنوره سن ایگل رعنا نیه توپراقه باتوبسان یوخسا گیجه کول اوسته تنو ایچره یاتوبسان بولدوم بو اوزاق یولاری قارداش نیه گلدون باش چکماقا با سیزلارا بو کوفیه گلدون لیلانون اوغول وای سسنه وای دیه گلدون خوش گلدون عجب وقتده سالدون بیزی یاده گل قویما گیداخ بزمگه اِبن زیاده ای پادشهیم قبله گهیم بنده نوازیم زنجیر ستم گردن بیماره نه لازم آرتار اونا باخدوقجا منیم سوز و گدازیم وار گور یری باشین آچا زلفون یولا زینب قانه بویانان باشوا قربان اولا زینب بیر عائله نون مسکن آبادی یخیلدی تاراجه گیدن لانه ی یبربادی یخیلدی طوفان بلاخیزیله بنیادی یخیلدی حسرت کشم آخرنه اولور یانیمه گلسن ای روح و روان، روح گلور جانیمه گلسن افسوس گل نازیمی دست ستم آلدی بلبل باش آلوب گیتدی گلستانی غم آلدی بیر قاره بولود چیخدی بیابانی چم آلدی گل گیتدی خزان گلدی چمن ایللره قالدی گرمیّتِ جمعیّتیمیز محشره قالدی گوردوم یارالی باشوی باش محمله چالدیم بنزتدیم او باشه باشیمی کام دل آلدی سن سیز آنام اوغلی نه یامان گونلره قالدیم صد شکر  باشون سایه سی دوشدی باشیم اوسته آرتیخ منی وورمازلا آخان گوز یاشیم اوسته هر یانه گیدم منله گلیر جور زمانه خوش مونس دلسوزدی وار منّتی جانه کیم گوردی یاناندا گَلَه پروانه فغانه عشقونله سنون گوگلومی قارداش غمه ویرمم عشق عالمنون عالمینی عالمه ویرمم کیم کعبه مقصودی گوروبدور چخا سیره سیرینده بوتون خیر ویره یاریله غیره بو سیر برادر چکر آخر سنی دیره گوزلر یولووی ایمدی در دیرده عیسی یوز قبلیه سجّاده آچوب راهب ترسا ای پایه ارشادی سماواته چخان باش گلدسته ی یعرش اوسته مناجاته چیخان باش یالقوز باشنا گردش شاماته چخان باش شامون یولی چوخ قورخولیدی تک باشا گیتمه گیتمه بو باشین زحمتی باشدان آشا،گیتمه دائم باشون آردینجا گلور محنت ایام گورسون بو باشون امری تاپار هاردا سرانجام من تک سورونور یرده باشون سایه سی تا شام ذرات گزر سیرده خورشید دالنجا منده گزرم سایه ی امّید دالنجا حسرتله اولور ساکن ویرانه رقیه ویرانه نی ایلر بیزه غمخانه رقیه طوفان مصیبتده دویار جانه رقیه شام ایچره غریبانه قالیر مهد مزاری دائم او مزار اوسته گزر ناله زاری هندی ندی بو سنده اولان حرص اضافی ترک ایله سخنگولره میدان مصافی هر فرده بو بازاریده کافیدی کلافی شاه شهدا چون آچار ابواب جنانی البته سالور یاده بوتون نوحه یازانی 📝 هندی
‍ ‍ ‍سینه_زنی_باسبک زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها گل دادیمه عمه جان - گل دوداقه جان گلوب منیم یارالی بابام - لبلرینده قان گلوب وای منه - وای منه - مهربان قوناقه باخ من باخا بیلمورم - یاره لی دوداقه باخ الله. مسافرلری - سالماسین یامان گونه هانسی مسافر دوشر - بو بابام قالان گونه هی دئدیم گئتمه بو - یول خطرلیدی بابا کربلا یولاری - دردسرلیدی بابا من بو باشین عمه جان - یوز گوزون گرک یووام حقدن ئولوم ایسترم - مستجاب اولار دعام دردیمین سهمینی - هئچ کسیله بولمرم قویما گئتسین بابام - گئتسه راحت ئولمرم باد صبا دردیمی - یاریمه یتورمدی گلدی بابام حیف اولا - اصغری گتورمدی منتظردی گوزوم - قانه دوندی گوزیاشیم قورتار الله منی - هاردا قالدی قارداشیم من بیلوردوم سویگولوم - اختارار تاپار منی گلدی یوخوما گئجه - گل دئدیم اپار منی عمه زهرا جانی - یار اپاردی صبریمی اکبریم گلمدی - قاز منیمده قبریمی ✍کلامی زنجانی سبک بانوای مرحوم حاج محمدباقرمنصوری اردبیلی
ای سر ‌که در مقابل چشمان زینبی داغِ نشَسته بر دل سوزان زینبی ای سر بریده‌ای که تنت روی خاک‌هاست تو کشته‌ی غریب بیابان زینبی ای سربریده! بی‌سروسامانی‌ام ببین می‌بینمت که بی‌سر وسامان زینبی از چشم نیمه‌باز تو ای غیرت‌خدا معلوم شد هنوز نگهبان زینبی با اینکه نیزه‌ای به گلویت نشسته است اما هنوز قاری قرآن زینبی گیسوی درهمت سر نی فاش می‌کند آشفته‌ی رباب و پریشان زینبی پایین نی، مراقب طفلان تو منم بالای نی، مراقب طفلان زینبی و
شهادت حضرت ابوالفضل علیه السلام 🎼 باآهنگ شبانگاهان یتش داده فاطمه بالاسی قانه غلطاندی جان ویرر سقا قالوب یولدا گوزلریم آقاجان گوزلورم یولوی تئز گل ای مولا      گوزوم گورمور ایندی یولاری       سالوب لشگر یولدا قولاری ای گل زهرا      جان سنه قربان 2بار ویروب یاره بس که اهل  جفا شاه کرب و بلا ساح یریم یوخدی آلوب لشگر دوریمی آقاجان اللرینده تمام نیزه دی اوخدی دگیوب بیر اوخ مشکیمه توکولوب سو یئره مولا محنتیم چوخدی       سالوب آتدان اهل جورو جفا تئز گل ای قارداش قالمشام تنها        گوزوم گورمور ایندی یولاری        سالوب لشگر یولدا قولاری ای گل زهرا       جان سنه قربان 2بار آخور راه معرفتده قانیم باشیوه دولانیم ای مه انور عمود آهن باشیمه دگدی قانه غرق اولدوم گورموری گوزلر ائدیر لشگر هل هله آقاجان باشیمی کسلر واردی بو سوزلر      دوشنده آتدان یوز اوسته یئره قولارین آچدی حضرت زهرا       گوزوم گورمور ایندی یولاری          سالوب لشگر یولدا قولاری ای گل زهرا      جان سنه قربان 2بار غم اکبر چوخ قوجاتدی سنی یوردی غصه منی آغلارام قارداش اولوب پر پر اکبر و قاسم  آغلادی قارداش غملره داغ داش سنه رحم ایتمز بو قوم جفا آغلارام حالیوا ایندی من قان یاش       حسین جان گل باشیم اوسته منیم اللریندن اپوم ای شه والا       گوزوم گورمور ایندی یولاری        سالوب لشگر یولدا قولاری ای گل زهرا       جان سنه قربان 2بار ائدوب حمله لشگر اعدا قانه غرق اولدی ساقی عطشان فقط گل بیر آخر عمرومده باشیوه دولانیم شا ه مظلومان سوسوز لاردان شرمسار اولدوم غصه دن صولدوم ای مه تابان     ویروبلار یاره سو اوستونده جسمیمه قارداش لشگر اعدا        گوزوم گورمور ایندی یولاری         سالوب لشگر یولدا قولاری ای گل زهرا     جان سنه قربان 2بار یازار  «مهدی»   نوحه لر آغلار گر قبول اولسا تشنه لب سقا گلر هر ایل اربعینده سنین قبرین اوستونده آغلار ای مولا دیئر عفو ایله منی آقاجان روز محشردن قورخورام آقا      فرات اوسته تشنه لب یاتدین عالمی آتدین آغلادی زهرا           گوزوم گورمور ایندی یولاری         سالوب لشگر یولدا قولاری ای گل زهرا        جان سنه قربان 2بار ✍ حاج مهدی ملکی زنجانی
مطبخده گلدون اوغلوا مهمان آنا قانلی باشیم ایاقیوه قربان آنا خوش گلمیسن بو مجلس خار و محقره لایق دیور سنون کیمی خاتون محشره دیواری دوده فرشیدی کول قاندی منظره ویران اولان گویول کیمی ویران آنا ای گوهر یگانه گنجینه حیا سوز یوخ آنا نشان ویریسن اوغلوا وفا سینن یارادی باشیمی چوخ باسما باغریوا قانلی باشیم دیر آچیلار قان آنا دیدی اوغول گوزون آچ کام آلوم نگاهوندن خبر ویریم سنه ئوز قانلی قتلگاهوندن او چولده من واریدیم چشم خون فشان واریدی غریبه منظرلر واضح و عیان واریدی گوزوم فراته ده دوشدی آخوردی اوز باشینا شریعه ده نه موکّل نه پاسبان واریدی یانان چادردا نماز اوسته زینبون گوردوم نه دیزده طاقتی نه قلبیده توان واریدی دیدیم گیدیم گنه گودال قتلگاهه طرف اگرچه اوردادا مین محنت گران واریدی کسوک بوغازیوی اوپدوم اوجادان آغلامادیم کمینده چون اَلی خنجرده ساربان واریدی من اوخشاما دیمَدیم چون که سینون اوستونده بیر اوچ یاشیندا شیرین دیلی نوحه خوان واریدی (گوردوم اله سیزلدیر اله دییر وای یارالی بابام گوردوم آرام آرام دییر بابا) قمچی سالور اذیته دردین آتانمرام آغریر باشیم یوخومدا گلندا یاتانمرام آیون ایشیقی دوشنده رقیّه نون یوزینه گوزومدن اولدی روان قلبیده نه قان واریدی بیله خیال ایلدیم ثانی کربلایه گَلوب یوزینده من کیمی چون سیلیدن نشان واریدی