1_1148600678.mp3
17.61M
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲)
▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
====================
✍ متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲)
▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
▪️یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم
▪️در طول آن مسیر رکابی که داشتم
▪️در زیر سایه تو حجابی که داشتم
▪️دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم
▪️دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین
▪️یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد
▪️یک نیمه روز امید دلم ناامید شد
▪️هجده گلم مقابل چشمم شهید شد
▪️از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد
▪️داغت هنوز هم نبوَد باورم حسین
▪️گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد
▪️گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد
▪️یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد
▪️پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد
▪️تو دست و پا زدی و من زدم بر سرم حسین
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
یا صاحب الزمان
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
▪️بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت
▪️شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت
▪️با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت
▪️ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین
دیگه روضه ها سنگین تره، ساکت باشی جفا کردی
▪️دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی
▪️ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی
▪️ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
▪️گویا غریب بودی و مادر نداشتی
▪️قربان غربتت پسر مادرم حسین
▪️نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم
▪️نگذاشتند سایه ای بر آن بدن کنم
▪️نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم
▪️نگذاشتند کاری برای یوسف بی پیرهن کنم
▪️میخورد خاک پیکر تو در برم حسین
حالا از گودال بیا کوفه،
ببرم روضه رو همونجا که باید ببرم
▪️ما را پس از تو خار شمردند کوفیان
▪️بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان
▪️نان علی مگر که نخوردند کوفیان
▪️از من چه آبرو که نبردند کوفیان
▪️دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین
▪️دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت
▪️وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت
▪️صبر و قرار از دل زین العباد رفت
▪️کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت
▪️چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین
تا رسیدن تو مجلس ابن زیاد،
نانجیب شروع کرد طعنه زدن
الحمدْللهِ فَضَحَکُم وَ قَتَلَکُمْ
فَرَقَّتْ زَیْنَبُ وَ بَکَتْ
اشک چشم زینب رو درآورد
شراب میخورد با اون حالت مستی، خوشحال بود غرور دختر علی رو شکسته، یه وقت دیدن رباب بلندشد،
دوان دوان به سمت طشت طلا رفت،
همه حواسها رو از زینب به سمت خودش برگردوند،
سر بریده رو از میان طشت برداشت چسباند به سینه،
فَوَللّه لا نَسیتُ حُسَیْناً،
اَقصَدَتْهُ اَسنَّةُ الْاَدْعِیاءِ
به خدا یادم نمیره نیزهدارها چجوری با نیزه میزدنت....
حسین...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
====================
✍ متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
ما برای دفن شاه کربلا آمادهایم
رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهادهایم
یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است
این گل دامان لیلا یا علی اکبر است
یک بدن بیدست و سر مانده کنار علقمه
مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه
سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون
از حنای خون شده سر تا به پایش لالهگون
لالهها پیداست اما غنچهی پرپر کجاست
پیکر سرباز ششماهه علی اصغر کجاست
جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک
از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک چاک
از کنار علقمه آید صدای زمزمه
میچکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه
✍ #غلامرضا_سازگار
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
کانال نوحه مجمع الذاکرین.mp3
949K
❣﷽❣
🏴 #سینه_زنی_امام_سجاد_ع
🏴 #دشتی #آقای_سلطانی
خودم دیدم به نی راس بریده
ز سیلی رنگ رخسار پریده
🏴غریبم من غریبم من غریبم
علمدارم به خون غلطیده دیدم
فغان و ناله ی طفلان شنیدم
ز بی آبی خزان گلهای زهرا
همه بار مصیبت را کشیدم
🏴غریبم من غریبم من غریبم
خرابه کودکی در پیچ و تاب است
تمام گریه اش بهر رباب است
شنیدم عمه ام با طفل میگفت
کنون مهمان سر خونین باب است
🏴غریبم من غریبم من غریبم
(مرتضی محمودپور)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5976765416964360056.mp3
463.2K
نوحه شهادت امام سجاد(ع)
زهر کین زده شرر، بر جان وبه پیکرم، ای وای، ای وای
باقرم بیا ببین، آمده چه بر سرم، ای وای ای وای
یادگار کربلایم، می روم سوی خدایم
من علی بن الحسین، من علی بن الحسینم2
______________________
تا پایان عمر خود، با یاد کرببلا، گریان بودم
بهر تشنه کامیِ، بابای غریب خود، نالان بودم
پدرم تشنه فدا شد، سر او زتن جدا شد
من علی بن.....
_______________________
در کرببلا شدم، بیمار وبه بستر، خود افتادم
زار وناتوان شدن، جز اشک دیده نکرد، استمدادم
چیده شد گلهای زهرا، غرق خون گردید صحرا
من علی بن...
_________________________
دستان عموی من، شد از پیکرش جدا، تشنه جان داد
پیکر برادرم، ارباًاربا شده و، بر خاک افتاد
پدرم شد زار وتنها، عمه شد مادر غمها
من علی بن....
___________________----
ای وای از جسارت و، سختی اسارت، الشام الشام
کوچه گردانی ما، در اوج قصاوت، الشام الشام
خواهرم آنجا فدا شد،کودکان را مقتدا شد
من علی بن...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعر:اسماعیل تقوایی
4_5913717023635932966.mp3
2.72M
سینه زنی شور شهادت امام سجاد (ع)
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
شده وقت سفر
بیا ای همسفر
منو با خد ببر
بیا ای همسفر
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
بعد تو روز خوش ندیدم
ببین محاسن سفیدم
شبیه عمه ام خمیدم
تنم رو دنبالت کشیدم
تا اینکه امشب
به آرزوم رسیدم
این نماز آخر من
که اومده برادر من
اومده باز عموم اباالفضل
نشته روبروم اباالفضل
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
کجایی یار من
ببین دلدار من
تموم کار من
کجایی یار من
آخر شده غربت من، بابا بابا حسین
بیا ببین غربت من، بابا بابا حسین
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
فدا خون تو
لب گلگون تو
اومده مهمون تو
فدای خون تو
تو کربلا کشته شدم، بابا بابا حسین
به خونت آغشته شدم، بابا بابا حسین
سری به این خسته بزن، بابا بابا حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
ببین شده اشهد من، بابا بابا حسین
⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی⚫️
➖⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس "
نام زینب در شئون زندگی گل می کند
در دل عشاق ایجاد تحول می کند
مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست
در مقام ذکر با زینب توسل می کند
بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد
مقصود از تکلم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عز و جل خونبها نشد
در خلقتش زمین و مکانهای محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد ....
ما گندم رسیده ی شهر ری توایم
شکر خدا که نان تو از من جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
*داداش*
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد
شاعر:علی اکبر لطیفیان
ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛
وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...."
برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه"
بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...."
اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...."
حسین
لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...."
زخانه ها بوی طعام می آید .....
اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........."
حسین ..........
غم عشقت بیابون پرورم کرد .......
هوای وصل بی بال و پرم کرد ......
ای دل .....ای دل .....
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ......
دلم را هر چه میخواهی بسوزان
تنم را هرچه میخواهی بلرزان
ولی در کوچه های کوفه و شام ....
به پیش چشم نامحرم مگردان ...
حسین ......... #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5834694568896891363.mp3
1.54M
#روضه_های_کوتاه
امام_حسین_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
لب تشنه سر بریدند
( سلطان کربلا را ) 2
همه برا لب تشنه ی امام حسین (ع) گریه کردند ، حضرت زهرا (سلام الله علیها ) وقتی روضه میخونه ، زبان حالش اینه : بُنَیَّ ، بُنَیَّ ، ...
بُنَیَّ ، پسرم ، قَتَلوک
مادر ، مادر ، مادر
وَ ما عَرَفوک
مادر ، نشناختنت ، حسین
این جمله ی آخرش جگر و میسوزونه ... دیدی مادر داغ جوان دیده ، چه جوری ناله میزنه :
وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک
آبت ندادند ، حسین ...
لب تشنه سر بریدند
سلطانِ کربلا را
در خاک و خون کشیدند
عطشانِ نینوا را ...
۱۱ بهمن ماه ۱۳۹۹
قم ، مسجد امیرالمومنین
(علیه السلام) #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی⚫️
⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️
السلام علیک یااباعبدالله
هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم
زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ......
حسین .....
برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن ....
هرمنزل و روستا که بردند
پای سر تو شراب خوردند
حسین .....
حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه
در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم
اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت .......
رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم"
محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان!
چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین!
آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد،
فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین .....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
مداحی نوین
javad_moghadam_arbab_kafan nadare_128.mp3
11.97M
ای شه تشنه لب عمر ما فداته
تموم غصه ی ما غم کربلاته
ارباب کفن نداره الهی بمیرم
خدایا قسمتم کن بی کفن بمیرم
کربلا کربلا اللهم الرزقنا(2)
بهشت تو اون دنیا نیست ایوون طلاته
تو سجده مهر نماز خاک کربلاته
یکی برای ارباب یکم آب بیاره
حسی داره می میره دیگه یار نداره
حسین داره می میره زیر سم اسبا
خداکنه رقیه باباشو نبینه
مادرت از تو گودال خواهرت تو خیمه
اومده توی گودال دخترت سکینه
زینب داره می بینه سرت بریدن
شکر خدا آقاجون بچه ها ندیدن
کمتر تو دست و پا زن جلو چشم زینب
بچه ها بی قراران امون از دل زینب
کربلا کربلا اللهم الرزقنا(2)
سر تو روی نیزه عاشقی همینه
چیکار کنه سکینه رقیه نبینه
داداش حسین نگاه کن خواهر ببینی
زینب و بچه هات می برن اسیری. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Reza Narimani - Mahe Moharam Oomad (128).mp3
12.48M
ماه محرم اومد قراره قلب زارم اومد، چه شوری باز تو عالم اومد! دوای هر چی دردم اومد…
دعوتیه امسالم دارم بازم به خود میبالم، که فاطمه منو دعوت کرد خوشا به حالم!
ممنونم ازت که دوباره منو توی روضه آوردی، شرمندتونم چقدر تو یه ساله تو غصمو خوردی…
راستی بی بی ممنون که منو تو کربلا بردی، ممنونم ازت که دوباره منو توی روضه آوردی
شرمندتونم چقدر تو یه ساله تو غصمو خوردی! راستی بی بی ممنون که منو تو کربلا بردی…
همه زندگیمو تو دادی منو دست هیچکس ندادی! قیامت که چشم انتظارم، همونجا بکن از ما یادی
امون ای دل از این غریبی… امون ای دل از این غریبی
سیاه زدیم شهرارو بیا ببین چشه دریارو، دم ورودی هیئت ها دیدیم همه بی بی زهرارو…
نفس تو سینه حبسه دیگه فراق و دوری بسه، خدا میدونه آقا جونم برام یه نعمته این غصه!
تو عرش خدا زده میشه یه پرچم خونی دوباره، پیراهنیه یادگاری اون قوم نیزه داره
زینب اونو برا سوغاتی، توی مدینه میاره!
همون که تو گودال تنش بود کار دستای مادرش بود! همونم دیگه رفت به غارت ولی دنبالش خواهرش بود…
امون ای دل از این غریبی! امون ای دل از این غریبی!
حسین جانم حسین جانم حسین جانم
حسین آقا حسین مولا حسین تا به ابد پرچم تو بالا، حسین تا به ابد پرچم تو بالا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
4_5832509976731451997.mp3
1.22M
🌿 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🌟#واحد
🎤سید مهدی میرداماد
بابی انت و امی یا ابا عبدالله
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
لحظه به لحظه روزو شب میگم باچشم تر حسین
به ما رسیده از شما
حدیث گریه بر حسین
ازعشق و عاشقی خبر نداره
اون که تو روضه چشم تر نداره
کی میگه اشک من حسین زهرا اثر نداره
سینه می زنم همیشه در تاب و تبم
سینه می زنم یاد حسین و زینبم
یه روز نیام به هیاتا
اون روز من شب نمیشه
هیشکی برای دل من
سالار زینب نمیشه
پرچم کربلا همیشه بالاست
ارباب ما ارباب کل دنیاست
اجازه ی یه قطره اشکمونم
به دست زهراست
سینه میزنم
کنار پرچم و علم
سینه میزنم
برای دوری از حرم
این دل من مشهده یا
ایوون طلای نجفه
هیچ جای دنیا نمیشه
کربلا روز عرفه
به زیر خیمه ی حسین مسلَّم
نوکریه بر همه چی حسین مقدم
لحظه شماری میکنم که زودتر
یاد محرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
گریه میکنم محرم و صفر دو ماه
گریه میکنم یاد غروب قتلگاه
سینه میزنم
همیشه در تاب و تبم
سینه میزنم
یاد حسین و زینبم
بازار_دیدم_خود_را_میان_معرکه_بیمار_دیدم.mp3
4.35M
آزار دیدم
خود را میان معرکه بیمار دیدم
در خیمه بودم
هفت آسمان را برسرم آوار دیدم
در بین گودال
آیینهی جسم پدر را تار دیدم
بابای خود را
دربین یک لشکر بدون یار دیدم
اینها بماند
از شام دیدم هرچه من آزار دیدم
شبهای بسیار
در بین صحرا عمّه را بیدار دیدم
صد بار مردم
وقتی به پای خواهرانم خار دیدم
ای وای از شام
گهواره را در بین یک بازار دیدم
بزم شراب و...
بیحرمتی در مجلس اغیار دیدم
نامحرمان را
نزدیک محرمهای خود بسیار دیدم
حضرت زهرا (س) شهید شیخ احمد کافی (ره)
یک روز، زهرا (ص) صدا زد: علی جان! مدتی است که صدای بلال را نشنیده ام. چرا دیگر بلال اذان نمی گوید؟ فرمود: فاطمه جان! همین امروز می روم بلال را پیدا می کنم و به او می گویم تا اذان بگوید.علی(ع) آمد طرف مسجد، بلال را پیدا کرد. فرمود: بلال! دختر پیغمبر(ص) می خواهد اذان بگویی. صدا زد: آقا جان! به خدامن عهد کرده ام بعد از پیغمبر(ص) بالای مناره نروم. نمی توانم جای خالی پیغمبر(ص) را ببینم اما چه کنم می گویی فاطمه (س) می خواهد، چشم. بروید به بی بی بگویید همین امروز می روم اذان می گویم. آقا آمد طرف خانه، فرمود: زهرا جان! بلال وعده کرد که امروز اذان بگوید. فاطمه(س) صدا زد: فضَه! بسترم را ببر جلوی در اتاق و در اتاق را باز بگذار! تا من صدای بلال را بشنوم. آی سیدها! چرا مادرتان خودش بستر را نبرد. یک زن هیجده ساله،یک زن جوان چرا خودش این کار را نکرد؟ بمیرم چون پهلویش شکسته بود. زهرا(س) سینه اش آزرده بود. علیله و مریضه بود. این را زنها می فهمند، نه من می فهمم نه شما. آی زنها! زنی که بچه شش ماهه اش سقط شده تا مدتی علیله و مریضه و ناراحت است. همین طور که بی بی در بستر خوابیده بود یک دفعه صدای بلال در مأذنه بلند شد: الله اکبر. الله اکبر. صدای ناله زهرا(س) بلند شد. صدای بلال بلند شد: أشهد ان لا اله الا الله، صدای ناله زهرا(س) بلندتر شد. مصیبت آن وقتی شد که بلال گفت: أشهد ان محمدا رسوا الله. آی خدا! مردم آمدند پای مناره گفتند: ای بلال بس است دیگر اذان نگو. صدا زدند: بلال! آخه زهرا(س) غش کرد، فاطمه (س) غش کرد.من می گویم: بی بی جان! زهراجان! در میان خانه در بستر خوابیده ای موذن رفته بالای مناره با این عزت دارد نام بابایت را می برد و تو به یاد بابایت می افتی، غش می کنی، آی من بمیرم برای آن بچه هایی که چهل منزل سر بریده حسین (ع) را بالای نی دیدند. آی حسین! آی حسین!… خدایا!به آبروی امام زمان(عج) به بدیهای ما نگاه نکن! خدایا! آن کارهایی که ما کردیم و سبب شده تا نعمتهایت را از ما بگیری آن گناهان را بیامرز
4_5913744111994668796.mp3
6.31M
❣﷽❣
🌹#سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
🍂#شور
🌹#آقای_کریمی
دیدن دستای بسته اومدی پیش کاروان خسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی
☑️بابا حسین بابا حسین
دخترت خیلی گرفتار شده مثل عمه دست به دیوار شده
یه چیزی دیدم به هیچکسی نگو چشمام از گرسنگی تار شده
☑️بابا حسین بابا حسین
داغ روی سینت نشست بابا حسین چشمای ناز تو بست بابا حسین
هنوزم داره خون از لبت میره دندوناتو کی شکست بابا حسین
☑️ بابا حسین بابا حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
روضه حضرت زهرا (س) شهید شیخ احمد کافی (ره)
اسما بنت عمیس از آن خانمهای با وفا بوده است. کنار بستر خدیجه بود، شب زفاف فاطمه (ع) بود آن شبی هم که علی (ع) بدن زهرا (ع) را غسل می داد حضور داشت. آن شب اسما بنت عمیس آب می ریخت و علی(ع) بدن فاطمه (س) را می شست. من امشب فقط یک چیز می خواهم بگویم، می خواهم بگویم: رفقایی که مکه و مدینه رفته اید، بقیع رفته اید ، امشب بروید بقیع. آی مردم علاقمند به اهل بیت (ع) آی مردمی که برای آل محمد (ص) می میرید،به شماها می گویم گوش کنید تا بگویم. من می خواهم صحنه را جلوی چشمتان مجسم کنم، خودتان عوض گریه داد می زنید. گوش کن بگویم، امیر المومنین(ع) میان صحن خانه یک مغتسل درست کرد. بدن فاطمه اش را روی مغتسل گذاشت. اسماء بنت عمیس آب می ریزد. علی (ع) بدن زهرا(س) را غسل می دهد. این چهار تا بچه ها هم ایستاده اند و مادر مادر می کنند. یا زهرا آی گرفتارها! علی (ع) بدن فاطمه (س) را غسل داد، بدن فاطمه (س) را کفن کرد، همین که خواست بند های کفن را ببندد یعنی خواست سر فاطمه (س) را داخل کفن کند یک وقت نگاه کرد دید این بچه ها دارند بال می زنند. این بچه های فاطمه (س) دارند از مادر ناامید می شوند. دید بچه ها با این علاقه ای که به مادر دارند الان می میرند. یک مرتبه علی(ع) صدا زد: بچه ها بیایید یک دفعه دیگر مادرتان را ببینید. علی(ع) می فرماید: به خدا قسم تا گفتم : بچه ها! بیایید، یک دفعه دیدم زهرا(س) بغلش را باز کرد. حسنین را بغل گرفت. یازهرا! یا زهرا!…
ما، در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم محبان تو هستیم
نظر کن زعنایت به فردای قیامت
زهرا جان! این مردم دلشان می خواهد بقیع بیایند. من نمی دانم کدام از اینها چه دردی دارند؟ حوائجتان را در نظر بگیرید! شیعه های فاطمه (س) دستهایتان را بلند کنید طرف آسمان، پنج مرتبه همه بلند بگویید: أمَن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السوّء.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه حضرت زهرا (س) شهید شیخ احمد کافی (ره)
بشّار می گوید: به خانه امام صادق(ع) رفتم، دیدم حضرت دارد رطب تازه می خورد فرمود: بشّار! بیا بخور! گفتم: آقا نمی خواهم. فرمود: میل کن! گفتم: آقا! بغض گلویم را گرفته است. ناراحتم نمی توانم بخورم. در یکی از بازارهای کوفه داشتم می رفتم. دیدم یکی از این پیرزنهای شیعه دارد می رود، یک دفعه پایش لیز خورد و بر زمین افتاد. تا به زمین خوردظالمین زهرا(س) را لعنت کرد. نوکرهای حکومتی شنیدند، او را گرفتند و بردند. خیلی دلم سوخت. تا جریان را گفتم، آقا منقلب شد. فرمود: بلند شو بریم مسجد سهله تا برایش دعا کنیم. بلند شدیم و به مسجد سهله رفتیم. امام صادق(ع) دو رکعت نماز خواند. دستهایش را بلند کرد طرف آسمان و او را دعا کرد. یک وقت فرمود: بلند شو! آزادش کردند. گفت: من بلند شدم و رفتیم دیدم پیرزن را آزادش کرده اند. من رفتم به آقا جریان را گفتم آقا نماز خواند و برایت دعا کرد. پیرزن گفت: پس برویم خدمت آقا تا از ایشان تشکر کنم. آمدیم خدمت آقا،بعد امام صادق(ع) فرمود: خانم! چرا وقتی به زمین خوردی ظالمین جدَه ما زهرا(س) را لعنت کردی؟ گفت: اقا جان! برای اینکه وقتی به زمین خوردم پهلویم درد آمد، یکدفعه یادم به فاطمه(س) افتاد. آی سیدها! مادرتان شبها نمی خوابید. از درد پهلو خیلی ناله می کرد. زهرا جان! می شود از همان گوشه بقیع به ما لطفی بکنی؟ می دانم پهلویت شکسته است. می دانم میخ در سینه ات را سوراخ کرده است. می دانم بازویت ورم کرده است. اما با همین حالت بیا در خانه خدا واسطه شو! ماهم ناله ها را دنبال سرت می فرستیم: الهی العفو العفو
روضه حضرت زهرا (س) آیت الله مجتهدی (ره )
اینهایی که از دنیا می خوان برن،معمولاً اون روز آخر حالشون جا می آد،تجربه شده،یه دو سه ساعتی،حالشون خوبه،با بستگانشون صحبت می کنن،حرف می زنن،یهو دوباره حالشون بهم می خوره از دنیا می رن،معمولا،نمی دونم دیدید یا نه،حضرت زهرا سلام الله علیها،پاشدند،بنا کردند به کار کردن،لباس بچه هاشونو شستند،امیر المومنین یه موقعی وارد منزل شد،این و حاج واعظ قزوینی،نود سالش بود خونه ی حاج سید جواد صدیقی چهل سال،پنجاه سال پیش رو منبر گفته یادمه،گفت:وقتی امیرالمومنین وقتی سر زده وارد شد،دید که حضرت زهرا جارو دستشه،اما وقتی داره حیاط و جارو می کنه،یه دستشم به کمرشه،از درد پهلو خیلی رنج برد،این منظره،با دل مولا چه کرد،این همه غزوات،این همه جنگ ها، هیچی امیرالمؤمنین رو به زانو در نیاورد،ولی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها امیرالمؤمنین رو به زانو آورد،دو رکعت نماز خوند،دستشو بلند کرد،گفت:خدایا صبرم بده،از خدا صبر خواست،لباس بچه هاشو شست و حیاط و جارو کرد و آماده شد،ظاهراً اوایل ظهر حضرت از دنیا رفتند،که رفتند امیرالمؤمنین رو خبر کردند،امیرالمونین بیا که دیگه فاطمه رو زنده نمی بینی،امیرالمؤمنین علیه السلام به عجله آمدند،وقتی آمدند،دیدند حضرت از دنیا رفتند،پارچه ای روشون کشیدند،ولی وصیت نامه شون رو سینه شونه،کاغذ رو باز کردند،این وصیت نامه فاطمه سلام الله علیهاست،شهادت به وحدانیت خدا میدهم،شهادت به رسالت پدرم،امامت شوهرم،شهادت می دهم بهشت حقه،آتش جهنم حقه،سئوال نکیر و منکر حقه،همه رو شهادت داد،بعد نوشت :یا علی تو سزاوارتری به من،تا تو هستی،من کی رو وصی کنم،تقاضام اینه که،غسلنی و کفنی و دفنی باللیل،منو شب غسلم بده،همه دلشون می خواد روز تشییع بشن،شما خودتون میگید مارو روز تشییع کنید که رفقامون بیان،در دنیا فقط یه زنه،می گه من و شب تشییع کنید،شب غسلم بدن،شب منو کفن کنند،شب منو به خاک بسپار،حضرت به وصیت نامه عمل کرد،گفت:منو شب غسل بده،شب کفن کن،شب منو دفن کن،متأسفانه اسماء می گه من آب می ریختم،آقا بدنو غسل می داد،اما یه وقت دیدم،آقا دست از غسل برداشت رفت،سر به دیوار خانه گذاشت،های های گریه کرد
روضه حضرت زهرا (س) مرحوم کوثری
شبی که زهرا سلام الله علیها رو به خانه امیرالمؤمنین علیه اسلام آوردند،زوجات رسول الله همه بدرقه کردند،یه وقت گفتند:خود رسول الله صلوات الله علیه دارند،تشریف می آورند،آمدند فرمودند: زن ها دیگه متفرق بشوند،آمد دست زهرا شو گرفت،گذاشت،میان دست مولا صدا زد یا علی،هذه ودیعةالله،و ودیعة رسوله،این امانت خدا و پیغمبر و بهت می سپارم،آه،آن امانت آن شب و امشب پس داد.
افسوس که شد خاموش از ظلم چراغ دین
شد کشته زضرب در، یکتا ثمر یاسین
آقایان دیده اید اگه زنی از دنیا برود،کنار قبر می گن محرماش بیان،کمک بکنند این بدن و بگیرندو میان قبر بگذارند،کی بود محرم زهرا ،سلمان و ابوذر که محرم نبودند،بچه هاشم کوچک بودند،خود مولا گرفت آن بدن را،
پرپر شدن گلم به چشمم دیدنم
من ناله ی او زپشت در بشنیدم
بلبل ننموده بی وفایی با گل
من بهر گلم خودم لحد می چیدم
یه وقت دید کمک پیدا شد،محرم پیدا شد،وقتی آقا نگاه کرد،میان قبر دید دست های رسول الله صلوات الله علیه ، الـسـلام عـلیک یا رسول اللّه عنی و عن ابنتک النازلة فی جوارک
با من اگر تو درد دل خویش نگفتی
برگو درد دل خود با پدر امشب
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
عباس بن عبدالمطلب عموی امیرالمؤمنین آمد،دست مولارو گرفت،مگه دل می کنه از قبر زهرا،امام زمان شما که نبودی،آقاتو دلداری بدی،عباس می گه یه وقت دیدم آقا خم شد،این صورت رو گذاشت رو خاک های قبر زهرا،آی شهیده زهرا
امان از دل زینب، ای امان از دل زینب
ای امان از دل زینب، ای امان از دل زینب
سینه از غصه لبالب
وای ای امان از دل زینب.. وای ای امان از دل زینب
روی نی لاله ی پرپر دیده!
غصه بر غصه مکرر دیده!
داغ مرگ علی اکبر دیده
بس که او داغ برادر دیده
گشته از غصه لبالب
وای امان از دل زینب
سینه از غصه لبالب
وای امان از دل زینب.. وای امان از دل زینب
کربلا گشته سراسر آتش
خِیمه ی خون خدا در آتش
چوب گهواره ی اصغر آتش
سینه ی خسته ی مادر آتش
دیده اش شد پر کوکب؛ وای امان از دل زینب
گشته از غصه لبالب
وای امان از دل زینب.. وای امان از دل زینب
لاله ها روی زمین افتادند
فرقه ای کز غم او دلشادند
مست شادی و مبارک بادند
داغ بر سینه ی او بنهادند
میزند ناله ی یا رب
وای امان از دل زینب، وای امان از دل زینب
داغ عباس جوان پیرش کرد
آتش کینه زمین گیرش کرد
دشمن، از زندگیش سیرش کرد
آشِنا با غل و زنجیرش کرد
گشته رنجور و معذب
وای امان از دل زینب
میزند ناله ی یا رب
وای امان از دل زینب
یک گلستان گل از او، پرپر شد
بی برادر شد و بی یاور شد
بی علی اکبر و بی اصغر شد
میوه ی باغ دلش بی سر شد
وای امان از دل زینب
میزند ناله ی یا رب
وای امان از دل زینب
گشته از غصه لبالب
وای امان از دل زینب
فتقبل منا هذا القلیل، فتقبل منا هذا القلیل
غیر از این، پنج برادر دادم
شش جگر گوشه ی پرپر دادم
پیش خورشید نگاهت یا رب
هیجده ماه منور دادم
که همه بودن از آل خلیل
فتقبل منا هذا القلیل. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
هدیه به حضرت رقیه صلوات
واحد سنگین حضرت رقیه
از غمای بی عدد خونه دلم
ازاین اتفاق بد. خونه دلم
نفسم نمیادش بالا دیگه
خیلی از ضربه لگد خونه دلم
زجر نامرد امونه من و برید
اشک و التماس مو دیگه ندید
با لگد می زد به پهلوهای من
هر باری کناره من تا می رسید
بابایی
بگو با چشای تر چی کار کنم
بابا یی
بگو بابا این درد سر چی کار کنم
بابایی.
بگو با درد کمر چی کار کنم
وای. بابای خوب رقیه
بعد تو با غصه هم مسیر شدم
بعد تو از زندگانی. سیر شدم
حق داری رقیه رو که نشناسی
تو سه سالگی ببین چه پیر شدم
ببر دیگه با خودت دختر تو
درد سر شدم واسه خواهر تو
ساربان سیلی به صورتم می زد
با همون نگین انگشتر تو
بابا یی.
بگو بازخم زبون چی کار کنم
بابا یی.
بگو با سینه ی خون چی کار کنم
با بایی.
با این روی ار غوون چی کار کنم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
رضا نصابی
🏴#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_شور
✍شاعز:مجتبی دسترنج ملتمس
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بانویِ بی مثالی محوِ در ذوالجلالی
در عصمت وُ حیا هم.. تو پاکی و زلالی
عُلیا مخدره رباب
شورِ تو چه محشره رباب
ذکر ما به عشق تو بی بی
یا علیِ اصغره، رباب..
جونم به فدات.. بانوی حسین..
چشم تو همیشه بوده به سوی حسین
هرجا که باشی.. آرومه حسین
ای خانومِ بی همتا و معصومِ حسین..
ای تندیسِ حجاب.. یا حضرتِ رباب..
سیدتی یارباب(س)..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نورِ اعلا سرشتی.. شهبانوی بهشتی
رو قلب نوکراتون. علی اصغر نوشتی
زوجة الحسینی یارباب
ای خاتونِ کربلا رباب..
با خونِش حماسه آفرید..
علی اصغرِ شما رباب
در اوجِ غمو.. در اوجِ بلا..
موندی تا پای جون، تو پای خونِ خدا..
در معرفتی.. تو الگوی من..
رفتی زیرِ آفتاب یادِ شاهِ بی کفن..
بانویِ آفِتاب.. یا حضرتِ رباب..
سیدتی یارباب(س)..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
الگویِ بانوانی.. خورشیدِ آسمانی..
بانویِ با وفا و.. بانویِ مهربانی..
شافع القیامتی رباب..
بابِ جود و حاجتی رباب
ما عبدِ علیِ اصغریم..
بر ما کن عنایتی، رباب..
شد چادر تو.. شافعِ همه..
جانم به فدایِ تو عروسِ فاطمه..
رخصت میگیره.. از تو پسرت..
میده برات اربعین و به نوکرت..
کوهِ خیر و ثواب.. یا حضرتِ رباب..
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سیدتی یارباب(س)..