eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
355 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
وداع حسنین علیهما السلام با مادر :  هنگام دفن حضرت زهرا سلام الله علیها کسی نبود به امیر المومنین کمک کند . حسنین و زینبین حال و روز مناسبی نداشتند .  اگر علی درون قبر می رفت چه کسی بدن را تحویل او می داد ؟ بالای قبر می ایستاد ، چه کسی بدن خانم را تحویل بگیرد و درون قبر بگذارد ؟ یک وقت دید2 تا دست ، شبیه دستان رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم ظاهر شد . فرمود : علی جان ! امانتم را تحویل بده  . در این حال حسنین و زینبین گریه شدیدی کردند و مدام مادر را صدا می زدند و امیرالمومنین فرزندان را نظاره می کرد و اشک می ریخت . در منظره وداع یتیمان فاطمه علیها سلام با مادر مهربان ندایی به امیرالمومنین رسید که فرزندان فاطمه را دریاب . آنها را از مادر جدا کن که عرش و ملکوت ، ملائکه ، مقرب به گریه افتادند . امیرالمومنین که خود چهره ای پراز دانه های مروارید از اشک  داشت با ملاطفت پدرانه و مهربانی فرزندان را از بدن فاطمه جدا کرد(1) …  فغان و آه از آن دم که خونفشان زدوعین           بیامدند ضیاء دو دیده اش حسنین  به روی سینه مادر شدند گرم نوا           فتاد غلغله ز افغانشان به ارض و سما  گهی ز درد یتیمی حسن به شیون و شین          گهی زیاد غریبی به آه و ناله حسین  در آن زمان شه دین با نوازش بی مَر            جدا حسین و حسن را نمود از مادر  کنون زجای دگر شورشی به سر دارم        نه در مدینه که در کربلا نظر دارم  دمی که خسرو لب تشنه از جفای یزید   سرش به نی شد و جسمش به خاک و خون غلطید  سکینه نام از آن تشنه لب یکی دختر              به قتلگاه درآمد به جستجوی پدر  به گریه گفت پدر جان فدای پیکر تو           بریده است کدامین لعین زتن سر تو  به روی نعش پدر گرم آه و شیون شد     چنان که از غمش آشفته حال دشمن شد  دریغ و درد که بهر تسلی اش آن گاه         به قتلگاه روان گشت شمر نامه سیاه  بزد به صورت آن بی نوا چنان سیلی          که گشت عارض چون ماه انورش نیلی  (صغیر اصفهانی) پاورقی : 1- رنجها و فریادهای فاطمه سلام الله علیها : (ت بیت الاحزان) :ص253 (س) ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ(ص)، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ(ص)》🔷🔹 ✅حضرت فاطمه(س)، خود با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : 📜《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا》 ♦️بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. 📜《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـوَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. 📜《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ!》 ♦️سپس عُمَر چنان به صورتم سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و مُحسن راـ که بی گناه بود- سقط کردم. 📜《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته اند، من نيز از آنان برائت می جويم.(۱) 📝شعر : بعد از پدر، به فاطمه دشمن امان نداد، و ز مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد! زهرا ندید محسن و، گلچین روزگار، گل چید و فیض دیدن بر باغبان داد! می خواست با پسر بدهد جان به پشت در، اما چو بی کسی علی دید، جان نداد! در کوچه خواست تا که شود حامی علی، دردا که تازیانه ی دشمن امان نداد! هر قهرمان کند به نشان خود افتخار، زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد! 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹. ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
1_12926204794.mp3
5.89M
اثار_ارتباط_با_خدا با صدای بلبل بوستان حضرت مهدی(عج) شهید حاج شيخ احمد كافی(ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من دوست دارم غرق رویای تو باشم دریای آرامش منو حالا بغل کن من درد دارم درد دوری از حرم رو آقا بیا یه جوری این مشکل رو حل کن
Jalal Zare - Moshkel Gosha 320 (MusicTarin).mp3
10.87M
ابوالفضل —–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—– مُشکل گشا ابالفضل دِلبر دلها ابالفَضل…!!! ♪♩ دلبر دلها ابالفضل دلبر دلها ابالفضل ای باوفا ابالفضل دلبر دلها ابالفضل!!! ♪♩ دلبر دلها ابالفضل دلبر دلها ابالفضل وای این کیه گوی سِبقت از هر چی یله برده ♪♩ وای پشت حسین به هِیبت چِشاش گره خورده!! دانلود نوحه مشکل گشا ابوالفضل دلبر دلها ابوالفضل جلال زارع چه امیری عجب یلی چه رخ ماه منجلی ♪♩ وقتی که شمشیر میزنه انگار که زِنده شد علی عباس خطیب منبر حسین میوه ی فردوسه!! ♪♩ عباس معمار سقاخونه شَهنشهه طوسه جلال زارع
4_5832569917295036858.mp3
3.75M
💥سبک: 🎙مداح: 🌷 (عج) بكش به روی سر خسته ام پر خود را به این دو چشم عبايِ معطّرِ خود را میانِ گریه كُنانت رسیده ام شایـد به كربلا برسانی كبـوترِ خـود را به ما بهشت نوشتند ما نمی خواهیم كنارِ خویش نگه دار نوكرِ خود را كنارِ شانه ی لرزان تو چه می چسبد به پای تو بگذارم شبی سـرِ خود را بصیرت است همین روضه و به این بیرق گـره زدیـم تمـاميِ بـاورِ خود را به جمعِ سینه زنانت رسیده ام هر شب به پـا كنید همه شورِ محـشرِ خود را حسین گفتنِ ما دستِ ما نبود از توست بگو به زمـزمـه ذكرِ مـكرر خود را بـرای عمّه تان نـذر كرده ایم آقـا بیاوریم نفس های آخرِ خود را حسن لطفی
4_5787170601147828533.mp3
5.74M
💥سبک: 🎙مداح: 🏴 (ع) 🏴 بند اول دلم فقط با یاد کرببلا میزنه حرم حرم رویای من آرزوی منه دو گنبد زیبا و طلا مقابل هم زیارت شش گوشه بهشت سینه زنه آخرش میاد روزی که بیخیال دنیا میشم با رفیقای هیئتی عازم کرببلا میشم همه با رخصته علی موسی الرضا وعده ی عاشقی عرفه کربلا از حرم تا حرم به هوای حسین با دم العجل کربلای حسین اللهم الرزقنا کربلا بند دوم روی سرم پهناور وسعت سایه حسین زندگیمو میریزم به زیر پای حسین کرببلا تقصیر کتاب عشق و صفاست کتابی که پر شده از آیه آیه حسین حالا من چطور با غم دوری از حرم سر کنم شایدم باید ایندفعه گریه هامو بیشتر کنم آرزومه بیام با پدر مادرم سر بزارم روی شونه های حرم از ته دل باشه زیر لب زمزمه عجل الله فرج پسر فاطمه اللهم الرزقنا کربلا بند سوم یه کربلا یک شش گوشه و یه حال غریب دم غروب پایین پا عطر دل انگیز سیب یه روضه و گریه و دعا برای فرج سلامی بر اصحاب و زهیر و حر و حبیب چه صفایی داره منو شب جمعه های حرم یه زیارت و اشک و آه جمع زائرای حرم سالیانی میشه که دلم مبتلاست حرمش خونمه وطنم کربلاست منو حال بکاء به امید وصال کربلا قبلتی نوکریشه مدال اللهم الرزقنا کربلا
گوشه‏ ای از کرامات حضرت زهرا(سلام الله علیها) نویسنده:سید جواد حسینی کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادى و بدون ادعاى نبوت و یا امامت.» (1) به عقیده اکثریت علماى مذاهب اسلامى - جز گروه اندکى از معتزلیها - صدور کرامت از اولیاى خداوند و به دست آنها ممکن است. به قول دانشمندان: «اَدَلُّ دَلِیلٍ عَلَى اِمْکَانِ الشَّىءِ وُقُوعُهُ؛ بالاترین دلیل بر امکان چیزى، وقوع و انجام آن چیز است.» در تاریخ نمونه هاى زیادى از کرامات اولیاى خداوند نقل شده است. مثل: سرگذشت حضرت مریم(سلام الله علیها) و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسى(علیه السلام)، نزول میوه هاى بهشتى در محراب عبادت براى او و نیز داستان «عاصف بن برخیا» و انتقال تخت ملکهٔ سبأ از یمن به فلسطین در یک چشم به هم زدن و داستانهایى که شیعه و سنى درباره کرامات حضرت على(علیه السلام) نقل کرده اند. (2) به شرح ذیل است: 1. سخن گفتن با مادر در دوران جنینى در دوران باردارى خدیجه کبرى، فاطمه(سلام الله علیها) درون شکم مادر با وى سخن می گفت که به برخى روایات در این زمینه اشاره می کنیم: الف) از حضرت خدیجه(سلام الله علیها) نقل شده است: «در زمانى که به فاطمه(سلام الله علیها) حامله شدم، وى در شکمم با من صحبت می کرد.» «لَمَا حَمَلَت بِفَاطِمَة کَانَت حَملَاً خَفِیفَاً تُکَلِّمُنِى مِن بَاطِنِى؛ (3) زمانى که فاطمه(سلام الله علیها) را باردار بودم، حملى سبک بود و از باطنم با من سخن می گفت.» ب) دهلوى نقل می کند: «آن زمان که خدیجه به فاطمه(سلام الله علیها) حامله گردید، وى در درون شکم مادر، با وى سخن می گفت و خدیجه(سلام الله علیها) این مطلب را از رسول خدا پنهان می کرد. روزى رسول خدا(سلام الله علیها) بر خدیجه(سلام الله علیها) وارد شد، دید با کسى سخن می گوید، بدون اینکه شخصى نزد او باشد. فرمود: با چه کسى سخن می گفتى؟ عرض کرد: با کسى که در شکم دارم. حضرت فرمود: «ابشرى یا خدیجة! هذه بنت جعلها الله ام احد عشر من خلفائى یخرجون بعدى وبعد ابیهم؛ بشارت باد را اى خدیجه! این [را که در شکم دارى] دخترى است که خداوند او را مادر یازده تن از جانشینان من قرار داده است، که ایشان پس از من و پدرشان [على(علیه السلام) به عنوان امام] خارج می شوند.» (4) 2. آمدن حور العین و زنان بهشتى هنگام ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به زنان قریش و بنى هاشم پیغام داد که زمان وضع حمل من نزدیک است، مرا در این امر یارى نمایید؛ ولى آنان پاسخ دادند: «اى خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچى نمودى، و محمد(صلی الله علیه و آله) یتیم را به همسرى برگزیدى، ما نیز تو را یارى نمی کنیم.» خدیجه(سلام الله علیها) از این جواب سخت غمگین و ناراحت شد، در این هنگام چهار زن، همانند زنان بنى هاشم وارد شدند، در حالى که خدیجه از دیدن آنان هراسان شده بود. یکى از آن چهار زن به خدیجه گفت: «غمگین مباش! پروردگارت ما را براى یارى تو فرستاده است. ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره » هستم، این «آسیه، دختر مزاحم » رفیق بهشتى تو است و این هم «مریم، دختر عمران » و این یکى «کلثوم، خواهر موسى بن عمران » خدا ما را براى کمک به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم.» یک نفر از آن چهار زن در سمت راست خدیجه(سلام الله علیها)، دومى در طرف چپ او، سومى در پیش رویش، و چهارمى در پشت سر او نشستند و فاطمه(سلام الله علیها) پاک و پاکیزه تولد یافت. پس از تولد آن حضرت، ده نفر حور العین که در دست هر یک ظرفى بهشتى پر از آب کوثر و یک طشت بهشتى بود، وارد شدند و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را با آب کوثر شستشو دادند و سپس در میان پارچه اى که از شیر سفیدتر، و از مشک و عنبر خوشبوتر بود پیچیدند. (5) حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در هنگام ولادتش حور العین و بانوان عالى‌مقام یاد شده را کاملاً شناخت و با ذکر نام به تک تک آنها سلام کرد. این کرامت نشان می دهد که ملاقات و آشنایى آن حضرت با آنان بى سابقه نبوده، و آن وجود مقدس قبلا عوالمى را طى کرده و در مسیر ملکوتى خویش، آن فرستادگان آسمانى را دیده و شناخته است. (6) 3. نورانى شدن مکه و جهان با نور ولادت فاطمه(سلام الله علیها) کرامت دیگرى که براى آن بانوى بزرگ اسلام ذکر شده، این است که چون آن مولود مقدس پا به دنیا نهاد، نورى از طلعت او ساطع شد که پرتو آن به تمام خانه هاى مکه وارد گردید، و در شرق و غرب زمین محلى نماند که از نور او بى بهره باشد، چنان که در روایتى از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَى الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ...؛ (7) زمانى که [فاطمه(سلام الله علیها)] به دنیا آمد، نور از او ساطع گشت.» در قسمت دیگرى از این روایت می خوانیم: «وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَةِ ف
َاطِمَةَ(سلام الله علیها) وَ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلَائِکَةُ قَبْلَ ذَلِکَ؛ (8) بعضى از اهالى آسمان به برخى دیگر ولادت حضرت زهرا را بشارت می دادند، و نور بسیار درخشانى در آسمان حادث شد که فرشتگان قبل از آن نظیرش را ندیده بودند.» در روایت اهل سنت نیز آمده است: «فلمّا تم امد حملها وانقضى وضعت فاطمة فاشرق بنور وجهها الفضاء (9)؛ آن هنگام که مدت حمل فاطمه تمام شد، خدیجه او را به دنیا آورد، و به نور جمال او، فضا روشن و منور گردید.» این نور در روز قیامت آشکارتر خواهد شد، چنانکه از ابن عباس نقل شده است که: «در روز قیامت، اهل بهشت ناگهان متوجه می شوند که بهشت همانند روشنى روز توسط خورشید روشن شد، سؤال می کنند: خدایا! فرمودى در بهشت خورشیدى وجود ندارد، (10) پس این نور چیست؟ جبرئیل جواب می دهد: این نور خورشید نیست؛ بلکه نور خندهٔ فاطمه و على(علیه السلام) است.» (11) 4 . سجدهٔ هنگام ولادت کرامت دیگر آن حضرت این است که به هنگام ولادت به سجده افتاد، چنانکه از حضرت خدیجهٔ کبرى نقل شده است: «فولدت فاطمة، فوقعت على الارض ساجدة رافعة اصبعها (12)؛ هنگامى که فاطمه(سلام الله علیها) به دنیا آمد، به روى زمین به حال سجده افتاد، در حالى که انگشت خویش را بالا گرفته بود.» 5.گفتن شهادتین هنگام ولادت کرامت دیگر آن حضرت این است که هنگام ولادت، به توحید، رسالت و ولایت شهادت داد. امام صادق(علیه السلام) در این رابطه می فرماید: «فَلَمَّا سَقَطَتْ... فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ(سلام الله علیها) بِالشَّهَادَتَیْنِ وَ قَالَتْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاء ِوَ وُلْدِی سَادَةُ الْأَسْبَاطِ (13)؛ بعد از اینکه پا به دنیا گذاشت... سخن خود را با شهادتین آغاز نمود و گفت: شهادت می دهم که خدایى جز الله نیست، و پدرم فرستادهٔ خدا و سید و سالار پیامبران است و همسرم سید اوصیاء، و فرزندانم سید و سالار نوادگان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هستند.» روایت فوق، اولا نشان می دهد که آن حضرت به هنگام تولد سخن گفته و دیگر اینکه از آینده و همسرى خود با على(علیه السلام) و امامت فرزندان خود خبر داشته است. 6. جامهٔ بهشتى از «ابن جوزى» نقل شده است: «در هنگام زفاف فاطمه(سلام الله علیها) (بعد از دادن جامهٔ عروسى خود به فقیر) جبرئیل به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده، عرض کرد: یا رسول الله! پروردگارت سلام می رساند، و مرا نیز فرمان داده که به فاطمه(سلام الله علیها) سلام برسانم و براى فاطمه(سلام الله علیها) جامه اى از دیباى سبز و از جامه هاى بهشتى فرستاده است. فاطمه(سلام الله علیها) بعد از پوشیدن لباس نزد پدر آمد، حضرت با عباى خود، و جبرئیل با بالهاى خود آن جامه را پوشاندند تا نور آن باعث آزار دیدگان نشود.» (14) روزى بعضى از یهودیان خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسیده، عرض کردند: «ما حق همسایگى داریم، درخواست می کنیم دخترت فاطمه(سلام الله علیها) را به عروسى ما بفرستى تا مجلس جشن ما به قدوم آن حضرت زینت گیرد.» پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «فاطمه، زن على بن ابیطالب(علیه السلام) است و در اطاعت او می باشد.» اما آنها اصرار کردند که تو شفاعت کن که على(علیه السلام) به او اجازه دهد. بعد از اجازه، یهودیان خود را به هر آنچه از لباسهاى خوب و فاخر و جواهرات داشتند، آراستند و گمان می کردند که فاطمه(سلام الله علیها) با لباس فقیرى می آید و او را استهزا می کنند؛ اما جبرئیل نازل شد و لباسی بهشتى با جواهرات بى نظیرى - که چشم روزگار مانند آن را ندیده بود - با خود آورد و فاطمه(سلام الله علیها) آن را پوشید و به مجلس عروسى رفت و زنان چون این منظره را دیدند، به سجده افتاده، مسلمان شدند و به سبب آن بسیارى دیگر از یهودیان نیز مسلمان شدند. (15) 7. هم‌صحبتى با ملائکه دانشمندان شیعه و سنى معتقدند که بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) یقیناً انسانهایى بوده اند که هم‌سخن ملائکه قرار می‌شدند؛ منتهى در مصداق آن اختلاف دارند. از کرامتهاى مهم حضرت این بود که بعد از پدر، با ملائکه هم‌صحبت بود. امام صادق(علیه الس
. |⇦•رباب اگر که ببیند.. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده که گیر قهقه‌های اراذل افتاده لب پدر به گلوی پسر عجب عکسی سه خط سرخ ولی بر شمایل افتاده رباب اگر که ببیند، حسین می‌میرد از این که گردن شش ماهه، مایل افتاده * آخ بمیرم! هی ابی عبدالله میگفت:* روی این دستم تنش بر روی این دستم سرش آه! بفرستم کدامش را برای مادرش حجم تیری که برای جنگ های سخت بود آن چنان آسیب زد چیزی نماند از حنجرش * آخ جانم جانم جانم! بچه بغل باباش آرومه.اما اگه این همهمه ها رو صداها رو وقتی میشنوه بچه ناخودآگاه بهم میریزه.* لالایی لالایی لالایی لالایی لالا... لالایی لالایی لالایی لالایی لالا... * همچین که تیرو زدن دستش ناخود آگاه جمع شد. * رباب اگر که ببیند، حسین می میرد از این که گردن شش ماهه مایل افتاده * این بچه ها رو، رو دست بگیرید چون شیر خوردن، آب خوردن، آب به بدن بچه رسیده، سر روی گردن وایمیسته. اما همینطوریشم شیرخواره هی گردنش این ور و اون ور میره. ابی عبدالله فرمود:ببینید بچه ام داره میمیره. هر طرف این بچه رو بلند میکرد یه طرف گردن میفتاد.* کمی به زیر عبا باز بود پلکِ علی *این عبای ابی عبدالله چقد به دادش رسیده. اولین جایی که بدادش رسیده کنار بدن علی اکبر بود. حالا داره بچه رو میاره. بچه رو زیر عبا گرفته... همه عالم وقتی گرفتار میشن، میرن در خونه حسین ، به حسین رو میزنن. بابا ارباب شما...برا آب نه والا، برا شیرخواره هم نه، برا بار آخر برا هدایت این قوم داره بهشون رو میزنه ، فرمود مُّنوا علینا.. تا گفت مُّنوا علینا یه مرتبه همه هلهله کردن! همه کف میزدن...* *ان شاءالله امشب نباشه چشمی که گریان این روضه نباشه چون سنگ دل ترینه دشمن هم برا این روضه گریه کرد. مختار وقتی کشیدش بیرون، سنگ دل ترین دشمنا بوده، گفت: جایی شد تو دلت به حال حسین بسوزه؟ گفت: امیر فقط یه جا! و الّا من جزو کسایی بودم که همه جا هی کف زدم هلهله کردم. گفت کجا ؟ گفت: دیدم بچه رو زیر عبا گرفته یه قدم میاد سمت خیمه ها دوباره روش نمیشه بر میگرده. هی دور خودش حسین داره میگرده...* کمی به زیر عبا باز بود پلک علی رسید خیمه پدر، دید کامل افتاده دم غروب شده وقت غارت حرم است عروس فاطمه تازه به مشکل افتاده * این مشکل حضرت رباب چی بود؟ اصلاً ابی عبدالله بدنو سریع آورد دفن کرد یه قبر کوچیک کند. میدونه قراره چه خبر بشه! گفت: این بدن دیگه سالم بمونه. دیگه این یدونه رو سرشو جدا نکنن! یه وقت رباب دید نانجیب داره میره پشت خیمه ها. این گنجو نشون کرده. دیدن نیزه رو فرو کرد توی خاک...* لباس، ملحفه، گهواره، بالشِ بچه چقدر بین بیابان، وسایل افتاده *این یدونه رو هم فقط برا حضرت زهرا میخونم. خانم جان! ببین چیکار کردن با عروست..* به جای بستن قنداق، کارِ دست رباب پس از علی، به طناب و سلاسل افتاده بزرگ شد پسرم مرد شد ببین زینب ز نیزه سایه ی اصغر به محمل افتاده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1402050203.mp3
40.2M
|⇦•رباب اگر که ببیند..... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
‍ تو‌تشنه و من... و توسل به حضرت علی اصغر  علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم تو تشنه و من با دو چشِ پر آب عمو نیومده فدات شه رباب خبری از سقا نشد، قلبم و آرامش بدم یه قطره آب پیدا نشد طفلکمو آبش بدم «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» یه تیر و دو نشون غمِ پدرته گلوی خونیتو دل مادرته الهی بمیره اونی که سوخته دل مادرتو آخه چه نامردی زده رو سرِ نیزه سرتو «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» خوابیدی زیر خاک همهٔ نَفَسَم من و می‌برن و اسیرِ قفسم من که دیگه وقتی نباشی تو و بابات می‌میرم دیگه برام فرق نداره که گهواره اتو پس بگیرم «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» حرمله، خدا تحقیرت کنه توی داغ بچه‌هات، پیرت کنه یه جوری زدی زمین گیرم کنی الهی خدا زمین گیرت کنه «گلم، لالایی لالایی لالایی بالام» حرمله گُلشنمو ازم گرفت گل رو دامنمو ازم گرفت من اگه لالا نگم، دق می‌کنم لالایی گفتنمو ازم گرفت دیگه تا دنیا هست، میگه صدایی تو که نیستی لالایی بی لالایی ما پای این گهواره عمری گریه کردیم یک وقت دست از لای لایی برنداری
YEKNET.IR - zamine - shabe 7 muharram 1401 -mehdi-rasul.mp3
3.33M
•تو‌ تشنه‌ و من.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم
Roohollah Rahimian - Age Mordam Chi (320).mp3
3.82M
|⇦•اربعین نزدیکه وآشوبم.. وتوسل به امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ روح الله رحیمیان ●━━━━━━─────── به امام رضا میگم حرفامو آخه بهتر میدونه دردامو اربعین نزدیکه و آشوبم میشه آقا بزنی امضامو اگه مُردم چی اگه قبل اربعین چشامو بستم چی اگه مُردم چی همه رفتن پس من که دلشکسته ام چی اشکامو ببین من فقط یه کربلا ازت میخوام همین اشکامو ببین نکنه دوباره جا بمونم اربعین یه حرم فقط، رفیق با معرفت به رقیه میگم از جاموندن آخه جاموندنو درکش کرده کاش منو تو کربلا خاک کنند حیفه آدم از حرم برگرده دل وا موندم بیقراره از همون سالی که جا موندم اگه دل خونم خسته ام بس که یه کنج از حرمو خوندم یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده هوای حرم هوای بهشت بریم کربلا به جای بهشت «یه حرم فقط، رفیق با معرفت» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .
725K
نوحه حضرت ابوالفضل ع ای دلبر و دلدارم،،،سقا و سپه دارم رزمنده ی دریا دل،،عباس علمدارم رو جانب دریا کن،،دل را تو مصفّا کن با غیرت مردانه،،یک محشری برپا کن ای جان جانان ای ماه تابان امّید خیمه ای مرد میدان ««جانم ابوالفضل،،جانم ابوالفضل »» عطشان لب دریایی،،در علقمه تنهایی ای ماه بنی هاشم،،هم صحبت زهرایی کردی تو مرا یاری،،در اوج وفاداری بی مشک و علم گشته،،با گریه و با زاری فرقت شکسته دستت بریده ای پهلوانِ در خون تپیده ««جانم ابوالفضل،،جانم ابوالفضل »» ای بال و پرم عباس،،قرص قمرم عباس پاشو که در این غربت،خم شد کمرم عباس ای ساقی طفلانم،،دریا دل عطشانم واللهِ قسم بی تو،،من زنده نمی مانم سقای طفلان نخل امیدم در خاک و خونی قامت رشیدم ««جانم ابوالفضل،،جانم ابوالفضل »» (دلسوخته)
661.6K
نوحه حضرت ابوالفضل ع سبک ساقی ساقی ای ساقی اون که شیر شیرانه پهلوون میدانه یوسف بنی هاشم مثل ماه تابانه ساقی و سپه داره دلبر و علمداره حضرت ابوفاضل یاور وفا داره یاورِ ،یاورِ ،یاور وفاداره «««شیر کربلا عباس مرد با وفا عباس با وفا،،با وفا،،مرد با وفا عباس»»» قدّ محشری داره رزم حیدری داره جان شود فدای او شور دلبری داره اون که اشجع الناسه شیر بیشه عباسه شیعه روی نام او بی قرار و حسّاسه بی قرار،بی قرار،بی قرار و حسّاسه «««شیر کربلا عباس مرد با وفا عباس با وفا،،با وفا،،مرد با وفا عباس»»» با یه قلب غمدیده با لبان خشکیده با تنی که شد پاره با دو دست برّیده ناله و نوا دارد ذکر یا اخا دارد شد فدای ثارالله خیلی مرحبا داره مرحبا،مرحبا،خیلی مرحبا داره «««شیر کربلا عباس مرد با وفا عباس با وفا،،با وفا،،مرد با وفا عباس»»» (دلسوخته)
نزل_العباس__هادی_همتی.mp3
4.98M
زنجیرزنی حماسی طوفانی نَزَلَل عباسُ علی اَلمیدان الله اکبر به صحنه آمد شیر خروشان الله اکبر الله الله الله اکبر الله الله الله اکبر زمین به زیر پاهایش می لرزد می لرزد ذکر علی ولی الله می گیرد می گیرد وقتی ابوالفضل العباس می آید می آید عدو ز خشم چشمانش می میرد می میرد هیبت هیبت عباس قدرت قدرت عباس اعلا حضرت عباس والا شوکت عباس الله الله الله اکبر الله الله الله اکبر شیر دلاور آمد شکار الله اکبر دشمن بخواند الفرار الله اکبر از غیرت الله صل الخالق ماشاءالله جل الخالق محشر محشر می آید ابوالفضل ابوالفضل یک تنه لشکر می آید ابوالفضل ابوالفضل دوباره حیدر می آید ابوالفضل ابوالفضل قدرت برتر می آید ابوالفضل ابوالفضل نَجل اَلکرّار عباس شیر پیکار عباس ضربت مختار عباس منصب سردار عباس الله الله الله اکبر الله الله الله اکبر
یا_ابوفاضل_هادی_همتی.mp3
4.88M
ای ساقی لب تشنگان ادرکنی عباس ناخورده از آب روان ادرکنی عباس ای ماه تابان حرم جانم ابوالفضل سالاری و صاحب علم جانم ابوالفضل دریا دل کرببلا شیر شیرانی تو پهلوان صف شکن مرد میدانی مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم زیبا گل ام البنین ادرکنی عباس شیر امیرالمومنین ادرکنی عباس پشت و پناه خیمه گاه شاه دینی تو ساقی لب تشنه قطع الیمینی در راه دین گشتی فدا جان به قربانت ماندی سر عهد و وفا جان به قربانت مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم حاجت گرفته اَرمنی از خانه ی تو ای جان فدای غیرتِ جانانه ی تو باب الحوائج هستی و درمان دردی یک عالَمی فهمیده که خیلی تو مَردی بر دل خدایی می کنی سیدی عباس مشکل گشایی می کنی سیدی عباس مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
944.3K
به سبک: هفتاد و دو پروانه ای نور دل حیدر، عباس علمدارم ای قامت تو محشر،عباس علمدارم ای ساقی طفلانم، شیر افکن میدانم دریا دل همسنگر، عباس علمدارم ای قوت بازویم،ای نیروی زانویم رزمنده ی سر لشکر، عباس علمدارم ای بال و پرِ خیمه، قرص قمرِ خیمه زیبا رخِ مه پیکر، عباس علمدارم در علقمه اُفتادی، لب تشنه تو جان دادی مانند گلی پرپر، عباس علمدارم در چشم تو یک تیر و، در جسم تو شمشیر و زخمی شده با خنجر، عباس علمدارم با اینکه تو سقایی، عطشان لب دریابی صد پاره تن و بی سر، عباس علمدارم تو اصل وفا بودی،در اوج حیا بودی من را همه جا یاور، عباس علمدارم زهرا به تو می بالد، حیدر به تو می نازد در محضر پیغمبر، عباس علمدارم
عمو_عباس_کجای_هادی_همتی.mp3
5.57M
تشنگان در تب و تاب و شَرَرَند همه از آب روان بی خبرند کربلا شعله زده بر دل و جان همه از تشنه لبی خون جگرند می رسد تا فلک کرب و بلا ز حرم ناله ای از واعطشا همه فریاد زدند نام عمو یا ابوالفضل علمدار بیا کربلا قحطی آب است عمو تشنه لب طفل رباب است عمو ای امید همه ی تشنه لبان حال شش ماهه خراب است عمو عمو عباس کجایی عمو جون به لب تشنه ی ما آب برسون ادرکنی یا ابوالغوث ادرکنی یا ابوالفضل چه شتابان ز بر ما رفتی به سوی علقمه تنها رفتی مشک خالی به روی دوش تو بود تشنه لب تا خود دریا رفتی کربلا روز عذاب است عمو کربلا قحطی آب است عمو این زمان طفل جگر سوخته را دادن آب ثواب است عمو علی اصغر بی قراره عمو جون مادرش شیری نداره عمو جون به لب خشک رباب ذکر و دعاست دیگه این آخر کاره عمو جون عمو عباس کجایی عمو جون به لب تشنه ی ما آب برسون ادرکنی یا ابوالغوث ادرکنی یا ابوالفضل خبر آمد که گل اُم بنین لب دریا ز عدو خورده کمین خبر آمد که عمو کشته شده پهلوان با علمش خورده زمین بعد از آن ناله ی یا ادرک اَخا شور و غوغایی که شد کرب و بلا می رسد سمت حرم گریه کنان به بغل داره حسین دست جدا علقمه محشر کبری شده است دیده ی فاطمه دریا شده است داغ سنگین بردار دیده... قد و بالای حسین تا شده است عمو عباس کجایی عمو جون شد چشمان پدر کاسه ی خون ادرکنی یا ابوالغوث ادرکنی یا ابوالفضل
725K
نوحه حضرت ابوالفضل ع ای دلبر و دلدارم،،،سقا و سپه دارم رزمنده ی دریا دل،،عباس علمدارم رو جانب دریا کن،،دل را تو مصفّا کن با غیرت مردانه،،یک محشری برپا کن ای جان جانان ای ماه تابان امّید خیمه ای مرد میدان ««جانم ابوالفضل،،جانم ابوالفضل »» عطشان لب دریایی،،در علقمه تنهایی ای ماه بنی هاشم،،هم صحبت زهرایی کردی تو مرا یاری،،در اوج وفاداری بی مشک و علم گشته،،با گریه و با زاری فرقت شکسته دستت بریده ای پهلوانِ در خون تپیده ««جانم ابوالفضل،،جانم ابوالفضل »» ای بال و پرم عباس،،قرص قمرم عباس پاشو که در این غربت،خم شد کمرم عباس ای ساقی طفلانم،،دریا دل عطشانم واللهِ قسم بی تو،،من زنده نمی مانم سقای طفلان نخل امیدم در خاک و خونی قامت رشیدم ««جانم ابوالفضل،،جانم ابوالفضل »» (دلسوخته)
661.6K
نوحه حضرت ابوالفضل ع سبک ساقی ساقی ای ساقی اون که شیر شیرانه پهلوون میدانه یوسف بنی هاشم مثل ماه تابانه ساقی و سپه داره دلبر و علمداره حضرت ابوفاضل یاور وفا داره یاورِ ،یاورِ ،یاور وفاداره «««شیر کربلا عباس مرد با وفا عباس با وفا،،با وفا،،مرد با وفا عباس»»» قدّ محشری داره رزم حیدری داره جان شود فدای او شور دلبری داره اون که اشجع الناسه شیر بیشه عباسه شیعه روی نام او بی قرار و حسّاسه بی قرار،بی قرار،بی قرار و حسّاسه «««شیر کربلا عباس مرد با وفا عباس با وفا،،با وفا،،مرد با وفا عباس»»» با یه قلب غمدیده با لبان خشکیده با تنی که شد پاره با دو دست برّیده ناله و نوا دارد ذکر یا اخا دارد شد فدای ثارالله خیلی مرحبا داره مرحبا،مرحبا،خیلی مرحبا داره «««شیر کربلا عباس مرد با وفا عباس با وفا،،با وفا،،مرد با وفا عباس»»» (دلسوخته)
459.6K
سبک زمینه امام رضا(ع) بند اول🖤 همه دعوتیم به روضه خونه ی حضرت سلطان شده مشکی پوش تمومه کوچه پس کوچه ی ایران روضه خون امام رضا گریه کن نوکرا سینه زن عاشقا یابن شبیب جد مرا بی هوا زدن یابن شبیب جد مرا با عصا زدن بند دوم🖤🖤 اونقدر برام عزیزی میگیرم روضه توو خونم بزارید منم شبیه شما اینجوری بخونم روضه خون امام رضا گریه کن فاطمه سینه زن انبیا یابن شبیب به دردای ما نمک زدن یابن شبیب عمه ی ما را کتک زدن شعر و سبک:علی اکبر غلام پور ارسالی از کاربرمحترم کانال
یادت میاد بابام میگفت حسینو تنها نذار شکسته پشتم تو دیگه روی دلم پا نذار تو بودی تکیه گاهم ای آخرین پناهم پناه خیممون اباالفضل رقیه غرق آهه سکینه چشم به راهه پناه خیممون اباالفضل افتادی رو زمین نمیگی که حسین میمیره کسی نمونده توی خیمه علمو بگیره اگه میشه یه بار دیگه منو داداش صدا کن یه بار دیگه به خاطر حسین اَخا اَخا کن ... پاشو اباالفضل ، پاشو اباالفضل ...   دارم با زحمت میذارم رو زانوهام سرت رو چجوری جمع کنم حالا پاشیده پیکرت رو نیزه چشاتو بسته فرق سرت شکسته جون رقیه پاشو عباس دارم میشم هلاک و پاتو نکش رو خاک و جون رقیه پاشو عباس پاشو نذار که آبروم بریزه پیش زینب پاشو داداش که بعد تو آواره میشه زینب پاشو وگرنه حرمله میره برای غارت پاشو وگرنه زینبو میبرنش اسارت ... پاشو اباالفضل ، پاشو اباالفضل ...   قرار نبود که اینجوری تنها بذاری مارو قرار نبود به دست شمر بسپاری خیمه هارو سخت شده بُردن تو کوچیک شده تنِ تو الهی من بمیرم عباس دستاتو کی بُریده تنت رو کی دریده الهی من بمیرم عباس کار خودش رو کرد سه شعبه ای که به چشات خورد هر کی اومد یه ذره از تنت رو با خودش بُرد هلهله میکنن به گریه های من میخندن دارن میرن توو خیمه دست زینبو ببندن ... پاشو اباالفضل ، پاشو اباالفضل ... سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات ، ع،