بچه ها میرن مسجد به پدر خبر میدن
بماند که امیر مؤمنان غش کردن 😭بماند که چجوری خودشون رو رسوندن🥺
اینبار تیر آخر رو میزنن
کلمینی انا علی ابن ابیطالب
با من حرف بزم من علی ام😭
خانوم چشماشون رو باز میکنن
مگه میشه ولی خدا چیزی بگه و بهترین یار مولا گوش نده😭
زمان میگذره از زبان فضه هستش که میگه مولا به بچه ها گفتن آروم گریه کنید که کسی متوجه نشه
وقتی مولا خانم روغسل میدادن ناگاه صدای بلند گریه مولا را شنیدم رفتم و گفتم یا امیر المونین شما را چه شده مولا میفرمایند فضه حالا فهمیدم زهرا چه دردی رو تحمل میکرده که بعد این همه مدت خون آبه از دستش میاد 😭