eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5هزار ویدیو
205 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16792403087933019747709.mp3
3.02M
مناجات با ارباب ..... 🥺🖇🖤
خيالِ مرا ، شانه ميكنی؟ پريشان است محبوب ِ من . . .
Shab11Ramazan1398[09].mp3
3.77M
🎧•~   ●━━━━━━─────── ㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷    شب‌ های‌ جمعه میگیرم هواتو...🥲 🎤•|حاج‌میثم‌مطیعۍ|• 🥀
میخوای درس بخونـے بدون تنبلۍ؟! هی زیرِ لب بگو: وَ ارزقنـے اجْتھاد المجْتهین . . !
افـ زِد ڪُمیـلღ
دلنوشته ی پسر شهید: 💔کمی دلتنگی 🥺بعدازمدت هاقلم به دست گرفتم وآماده نوشتن دلتنگی هایم برصفحات سفیدد
ایشون پدر یکی از خواننده های انقلابی کشورمون هستن که از شهدای دفاع مقدسن . بعد تحمل چند سال درد مریضی ها و ترکش هایی که از جنگ داشتن ، تو ایام شهادت حاج قاسم ، ایشونم به خیل شهدا و رفقاشون پیوستن ....... 🙂✨ اسمشون شهید حاج سهراب قلیچ پوره ❤️‍🩹 کارای پسرشونم ( جناب آقای علی اکبر قلیچ پور) حتما دنبال کنید . ما بچه انقلابیا باید پشت آدمای ارزشی کشورمون باشیم و سعی کنیم اونا مطرح و معروف شن به جای کسایی که نشون دادن سبک زندگی غلط کمترین کاریه که میکنن🙃✨
عالم از توست غریبانه چرا می‌گردی😔
🍃 همش میگیم چقدر سختی چقدر گرفتاری 😢 خدایا بسه دیگه 😒 خدایا میشه فلان حاجتمو بدی😭🤲 خدایا میشه فلان مشکلم حل شه😫 خدایا......☘ خدایا......☘ خدایا......☘ همش میگیم خدایا، میشه فلان حاجتمو ،فلان کارمو،فلان مسئله رو....... برام حل کنی🌝 ، بهم بدیش .....💎 اما امان از دل غافل 😔که همه حاجات،همه مشکلات و...... همش با ظهور بابا مهدی😇(عجل الله تعالی فرجه الشریف)حل میشه ،همه حاجات برآورده میشه ........😃 ✅بیایید ایندفعه عاجزانه بگیم خدایا دلمون برای بابامون تنگ شده💔 پس کی میبینیمش .......👀 خدایا بابامون رو برسون🌾 خدایا دوای دردامون را برسون 💊
عزیزای دلم .... انشاالله یه چند دقیقه دیگه با عنایت خانم حضرت زهرا شروع میکنیم محفلو .... همزمان باهاش شبکه سه مخاطب خاص هم میتونید ببینید ... التماس دعا ✨🌧
خلاصه که قدم قدم با عشق میرفتیم جلو .... سخت بود .... خیییلی سخت بود .... ولی میدونین چی؟؟ این که هرچی میرفتی به حرم ارباب نمیرسیدی ........ و فقط تند تند میرفتیم که زودتر برسیم .... و منی که برا اولین بارم بود که قرار بود اون صحن و سرا رو ببینم ......
اینا یک سوم جمعیت هم نیستن ..... 🙂
Khiale-Rooye-To.mp3
3.15M
با این خاطراتو گوش بدید تا وارد بحث اصلی شیم کم کم ....
یادتونه عصری از شهید سیاهکالی یاد کردیم ؟‌..... 🥺🚶🏻‍♀️
هرکسی عکس رفیق شهیدشو به کیفش زده بود ..... انشاالله قسمت شماهم بشه با رفیق شهیداتون قدم قدم راه عشقو برید ماهم یاد کنین .... بگین ما کربلامونو از اون محفل شب جمعه ی اف زد کمیل داریم ...... 🥺🥺🌧🚶🏻‍♀️
اینجا نصف شبه و همچنان همه در تکاپو ان .... ماهم دنبال یه موکب خالی برا استراحت میگشتیم ...
صبح پامیشدیم میدیدیم یه سریا تا صبح اینجور جاها خوابیده بودن ..... چی میشه که بیخیال یه جای گرم و نرم میشن و تن به اینجور جاها میدن؟‌... 🙂🥺🚶🏻‍♀️
قدم به قدم پا به پای خاطرات من دارید میایید که برسیم به کربلا ......
عمود چندیم بچه ها ؟؟ ۱۲۵۳ ......🥺🥺🥺💔
دیگه جدی جدی داریم میرسیم ....... من خوشحال بودم که دارم میرسم .... ولی نمیخواستم برگردم .....
اهلا و سهلا بزوار الحسین ......
افـ زِد ڪُمیـلღ
السلام علی الحسین .... 🌧💔
اونجا که میری فقططططط گریه میکنی .... اصن ممکنه تا یه مدت تو شوک باشی .... اصن ندونی کجایی..... اصن نفهمی کجا داری نفس میکشی .... نفهمی پیش قدرتمند ترینه جهانی .... پیش ارباب دو عالمی !‌..... بخاطر همینه میگن اونایی که رفتن دردشون بیشتره ..... چون اون جوری که فکرشو میکردن نتونستن استفاده کنن ... تو روضه ها نمردن .... انقدددد دلتنگ بودن که فقط سلام میکردن و درداشونو یادشون رفته بوده بگن ..... 😭😭😭😭💔
میدونستین وقتایی که برا امام حسین و اهلبیتشون گریه میکنیم ،‌ارباب رو به رومون میشینن؟؟‌..... 🥺😭 آخه دورت بگم اربابم ،‌من که روم نمیشه سرمو بالا بیارم اگه روبروم بشینی .... چجوری کسی که با گناهاش فقط اذیتت کرده و مدام پیش خدا براش ریش گرو گذاشتی رو میتونی بغل کنی آرومش کنی فدات شم من ؟؟؟
بریم تو خط روضه بخونیم ؟؟‌🥺🥺🥺💔 سکینه (سلام الله علیها) با آن زبان شیرین شروع به حرف زدن کرد، تا اینکه آقا از اسب آمدند و روی خاک ها نشستند، آغوشش را باز کرد، فرمود بیا عزیزم، مگر نگفتی بیایم پایین تا مرا بغل کنی، مگر نگفتی بیا برای آخرین بار دستامو دور گردنت بیندازم، پس چرا نمی آیی؟ صدا زد، بابا دلم برای بغل کردن تو تنگ شده ولی وقتی می خواستم این کار را بکنم از درون خیمه دیدم دو تا بچه های یتیم مسلم دارند نگاه می کنند، دلم نیامد که دل آنها بسوزد و یاد پدرشان بیفتند … . گذشت تا زمانی که مولا در گودال قتلگاه افتادند، سکینه آرام به طرف عمه آمد، بالای گودال صدا زد، عمه این بدن کیه؟ زینب (سلام الله علیها) صدا زد: بدن باباتو نمی شناسی، این بدن بابات حسینه، سکینه (سلام الله علیها) خودش را روی بدن انداخت … . خطابی کرد زینب مادرش را ببین دیر آمدی بردند سرش را