🔰روحانیت چه بود و چه شد؟!!
1️⃣کسانی که از دریچه رسانه و فضای مجازی،«جایگاه روحانیت در گذر زمان» را تحلیل و بررسی میکنند، احتمالا چنین تصوری از این موضوع دارند: «از آن جایی که روحانیت پیش از انقلاب، در برابر ظلم و جور حکومت ها سینه سپر کرده و بی کفایتی و ناکارآمدی حکومت های وقت را فریاد میزد، از جایگاه والا و شایسته ای نزد مردم برخوردار بود لکن پس از انقلاب اسلامی و به دلیل آن که روحانیت، در مسند قدرت نشست و مبارزه به معنای مقابله با حکومت را کنار گذاشت، به تدریج احترام خود نزد افکار عمومی را از دست داده و مردم را نسبت به خود بدبین کرده است.»
2️⃣باید اذعان کرد که این اندیشه، چنان هنرمندانه و ماهرانه تلقین شده است که حتی برخی از روحانیون نیز چنین پنداری از رابطه مردم و روحانیت در این سیر تاریخی دارند؛ ماجرا از آن جا جالب تر میشود که با رسانه هایی مواجه میشویم که چنان کینه ای از روحانیت دارند که حاضر نیستند عمامه بر سر و سر بر تن روحانیون باشد ولی با نقاب دلسوزی، به گونه ای از جایگاه و احترام روحانیون در گذشته سخن میگویند که برخی افراد، آن رسانه ها را غمخوار خود دانسته و همچنین حسرت بازگشت به آن دوران را میخورند! اما واقعیت چیست و اسناد تاریخی در این باره چه میگویند؟
3️⃣خاطرات و اسناد آن روزها، حکایت از وضعیت دیگری میکند که مرور برخی از آن ها خالی از لطف نیست؛ امام خمینی در تشریح وضعیت روحانیت قبل از انقلاب چنین میفرمایند:«در اتومبیلی که جمعیت در آن بود نشسته بودیم. بنزین تمام شد بین راه. من سید بودم، یک شیخی هم همراهم بود. شوفر برگشت گفت که این از اثر اینکه این شیخ را سوار کرده بودیم بنزین تمام شد! تمام شدن بنزین را اثر نحوست یک روحانی میدانست! این طور بود آقا!58/02/01»
4️⃣شدت ناراحتی ایشان از چنین مسائلی آن چنان بالا بوده است که در جای دیگری میفرمایند: «این قصه را من کراراً گفتم و چون در قلب من یک امر ناراحت کنندهای بود، حالا هم عرض میکنم: مرحوم شیخ عباس تهرانی- رحمه الله تعالی- ایشان فرمودند که من از اراک میخواستم بیایم قم، رفتم که اتومبیلی سوار بشوم کرایه کنم و بیایم، آن شوفرِ اتومبیل گفت که ما عهد کردهایم که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم: یکی آخوندها را، یکی هم فواحش را! این وضع ما بود در زمان آن پدر، زمان پسر را همه یادتان هست که چه بود و چه شد.58/06/22»
5️⃣ترور روحانیون در اوایل انقلاب نیز خود قصه پر غصه ای است که فعلا به آن نمیپردازیم؛پس از پی بردن به چنین وضعیتی در گذشته، پرسش اصلی این است که چرا تصور افکار عمومی از جایگاه روحانیت در گذشته، مطابق با واقع نیست؟ پاسخ را باید در دستگاه های تبلیغاتیِ آن زمان جست وجو کرد؛ نبود رسانه های فراگیر در گذشته منجر به این میشد که چنین مسائلی در همان مکان و زمان، دفن شده و با کمترین حساسیتی از سوی مردم همراه باشد اما امروزه شرایط قدری متفاوت است؛
6️⃣امروز اگر شخصی قصد اهانت به روحانیت را داشته باشد فرد دیگری را نیز برای فیلمبرداری از این اقدام اجیر میکند تا کلیپ آن را در مقیاس میلیونی منتشر نماید؛ قضاوت افکار عمومی نیز پس از بمباران چنین کلیپ هایی کاملا روشن است! لذا به اعتقاد نگارنده اگر چه روحانیت در رسانه و فضای مجازی که هر نوع کاربری -اعم از انسان و ربات- در آن حضور دارند، محبوبیت چندانی ندارد ولی در فضای حقیقی شاهد وضعیت متفاوتی هستیم؛ برای این ادعا کافی است ببینید که امروزه مردم برای از دست دادن کدام قشر بیشتر آزرده و اندوهگین میشوند؟ مراسمات تشییع نشانه خوبی برای بررسی این قضیه است!!
7️⃣در پایان گفتنی است که این مطالب، به معنای نفی کامل بی احترامی ها به روحانیت در حال حاضر نیست؛ سخن در این است که این اتفاقات در مقایسه با گذشته حقیقتا اندک ولی پر سر و صدا است.
#حوزه_علمیه
#روحانیت
✍️ادمین عقال
🆔@eghaal
🔰نبرد پنهان رسانه های داخلی
✳️به اعتقاد برخی کارشناسان در آشوب های اخیر، خشاب اغتشاشگرانِ کف خیابان با گلوله های رسانه و فضای مجازی پر میشود؛ لذا نمیتوان ساحت سخت ناامنی های اخیر را با قطع نظر از ساحت نرم آن مورد ارزیابی قرار داد؛ در ساحت نرم این ناامنی ها نیز با دو نوع رویکرد مواجه هستیم؛ رویکرد اول به صورت عیان و عریان دعوت به آشوب و ناامنی میکند و طبیعتا افراد محدودی را میتواند مجاب به شورش کند لکن رویکرد دوم همان اهداف پیشین را به صورت پوشیده و پنهان دنبال میکند تا بتواند افراد بیشتری را زیر چتر عملیات روانیِ خود ببرد؛ در این یادداشت میکوشیم عملکرد رسانه هایی که رویکرد دوم را برگزیده اند بررسی کرده و خصوصیات آن را ذکر کنیم؛
1️⃣این رسانه ها از همان ابتدا به خوبی دریافتند که هیجانات و احساسات برخاسته از فوت یک دختر جوان، قابلیت ایجاد یک جنبش اجتماعی را نداشته و قادر نیست برای مدت طولانی افراد قابل توجهی را در کف خیابان نگه دارد؛ لذا با هوشمندی، تلاش خود را معطوف کرده بودند تا نقاب عقلانیت بر چهره اعتراضات بکشند؛ مطالبی نظیر «بی توجهی به مردم و کنار گذاشتن آنان از اداره کشور» قدر مشترک انبوه مصاحبه ها و تحلیل هایی بود که در خروجی این رسانه ها قرار میگرفت؛ عمده این مطالب از طرف وابستگان فکری و جناحی دولت های سابق که زمانی مسئولیت اداره کشور را داشتند بیان میشد.
2️⃣برای تقویت روحیه افرادی که در خیابان خود را در اقلیت محض میدیدند، لازم بود که حرکتی از طرف این رسانه ها برای جبران این کمبود انجام شود؛ لذا ابتدا با معرفی اغتشاشگران به عنوان مردم تلاش داشتند «فراوان پنداری اجباری» برای آنان و دیگر همفکران خود فراهم کنند لکن خیلی زود این طریقه شکست خورد و وظیفه آنان ایجاب میکرد که رویکرد دیگری در پیش گرفته شود؛ در رویکرد جدید آمار منتقدین وضع موجود بر اغتشاشگران افزوده میشد و آنان نیز مخالفان جمهوری اسلامی قلمداد میشدند؛ لازم به ذکر است این شیوه پس از آن صورت میگرفت که معرفی اغتشاشگران به عنوان مردم، باورپذیری خود را از دست داده و همچنین تعداد پایین افراد حاضر در خیابان، غیر قابل انکار شده بود.
3️⃣این رسانه ها نمیتوانستند مشابه همکاران خارجی خود، آمار خودکشی هارا به حساب مأموران کشور فاکتور کنند لکن برای این که از قافله اتهام زنی عقب نمانند به صورت گسترده تکذیبیه های پلیس درباره اتهامات وارده را منتشر میکردند تا به نحوی مخاطب را به این نتیجه برسانند که حتما «چیزکی» بوده و در نتیجه «چیزها» نُقل محافل شده است.
4️⃣از دیگر خصوصیات جالب این رسانه ها، این بود که نسبت به جنایات صورت گرفته توسط اغتشاشگران، سکوت و یا نهایتا موضعگیری بی رمقی داشتند اما وقتی نوبت به مجازات اخلالگران امنیت میرسید، با قیافه حق به جانب ظاهر شده و مدعی میشدند که «پاسخ خشونت، خشونت نیست!»؛ پوشش گسترده اخبار «اعدام مخلّان امنیت» بدون اشاره به جنایات آنان، در همین چارچوب قابل تحلیل است.
5️⃣این رسانه ها نسبت به سلبریتی ها نیز برخورد منحصر به فردی داشتند؛ تحریک سلبریتی ها به ایجاد آشوب و ناامنی از چشم این رسانه ها دور میماند لکن خبر اخطار و احضار سلبریتی ها، پیش و بیش از همه به دست این رسانه ها میرسید!
6️⃣از ویژگی های دیگر این رسانه ها این بود که بر سکوت خواص در آشوب های اخیر صحّه گذاشته و حتی دلایلی بر سکوت خواص فهرست میکردند؛ عمده دلایلی که مطرح میشد مربوط به کنار گذاشتن افرادی بود که زمانی در کشور مسئولیت داشتند؛ این رسانه ها مدعی بودند نباید از افرادی که از مسئولیت های خود کنار گذاشته شده اند، انتظار موضعگیری علیه دشمنان کشور داشت!
7️⃣علاوه بر توجیه و تشویق سکوت خواص، مأموریت دیگری که این رسانه ها برای خود تعریف کرده بودند تدارک «سکوت اجباری» برای افرادی بود که به جهت روشنگری وارد میدان شده بودند؛ این رسانه ها با تقطیع ناجوانمردانه سخنان این افراد، درصدد بیرون کردن آنان از عرصه تبیین بودند که البته در برخی موارد به نتایجی هم دست یافتند!
#نفاق
✍️ادمین عقال
🆔@eghaal
🔰جمهوری اسلامی متهم است‼️
✳️اخیرا شاهد گفتگویی میان دو نفر بودم که به نظرم میتوان آن را چکیده و عصاره فضای رسانه ای و تبلیغاتیِ این روزها دانست؛ طرفین صحبت که هر دو از علاقه مندان تماشای فوتبال محسوب میشدند مشغول تحلیل وضعیت تیم ملی بودند؛ یکی از آن دو که چندان با هزینه کردن برای فوتبال موافق نبود میگفت: «این مربی خارجی خوب تونسته از مسئولینِ نادان کشور سواری بگیره و پول مملکت رو به تاراج ببره!» طرف مقابل ولی نظر دیگری داشت؛ او اتفاقا معتقد بود که برای فوتبال هزینه ای نمیشود و این از بی لیاقتی و بی کفایتی مسئولین کشور حکایت دارد؛ چرا که باید ارزش قهرمانان ملی حفظ شده و آنان را ارج نهاد؛ اگرچه این دونفر، نظر متفاوت بلکه مخالفی با یکدیگر داشتند ولی با همه اختلاف، اشتراک عجیبی در صحبت های آنان پیدا بود که ذیل هیچ عقل و منطقی قابل توجیه نبود؛ بخوانید!
❎فارغ از تمام جریانات و حوادثی که در کشور رخ میدهد شواهد و قرائن حاکی از طمع وصف ناپذیر رسانه های خارجی برای جذب حداکثری افکار عمومی میباشد؛ در اتاق فکر این رسانه ها - به اصطلاح فرنگی ها- چندان اهمیتی ندارد که افکار و جریانات مختلف کشور از چه گذرگاهی عبور میکنند و چه اعتقاداتی دارند؛ آن چه مهم است این نکته میباشد که افکار عمومی به ایستگاه «متهم کردن جمهوری اسلامی» برسند؛ شاهد این ادعا را میتوان در واکنش این رسانه ها به رخدادهایی که درست در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند جستجو کرد؛ به این بیان که طرفین این رخدادها -با هر مختصاتی که باشند- به معنای ناکارآمدی و بی کفایتی جمهموری اسلامی تفسیر میشوند؛ حال آن که انصاف و صداقت حکم میکند اگر یکی از آن رخدادها به منزله نقطه ضعف حکومت باشد، رخداد دیگر نقطه قوت محسوب شود؛ اما چه کنیم که متاسفانه کالایی بی ارزش تر از انصاف نزد این رسانه ها وجود ندارد! در ادامه برخی از واکنش های این رسانه ها به حوادث اخیر را مرور میکنیم
1️⃣در صورتی که بهانه ای معقول برای جشن و شادی ملی وجود نداشته باشد، خط خبریِ رسانه های خارجی و برخی پادوهای داخلی آنان، این خواهد بود که خروجی حکومت، «ملت غم» بوده است؛ در عین حال اگر پس از پیروزی تیم ملی فوتبال جشن وشادی ملی برپا شود تحت عنوان «جشن حکومتی» از آن استقبال خواهد شد!
2️⃣اگر مامور نیروی انتظامی فرد هتاک و آشوبگر را دستگیر کند با عنوان «سرکوب معترض مظلوم توسط مزدوران رژیم» توصیف خواهد شد و اگر حافظان امنیت در مقابل این افراد خویشتنداری کنند شرح ماجرا با عنوان «ترس ماموران بزدل از شجاعت یک معترض انقلابی» صورت خواهد گرفت!
3️⃣اگر افرادی به گونه ای که تعداد آنان از انگشتان دست فراتر رود تجمع کنند، «اعتراض مردم و انبوه جمعیت به سیاست های حکومت» قلمداد میشود ولی اگر یک نفر - و تنها یک نفر- شعار بدهد و به گونه ای باشد که حتی با جادوی دوربین و رسانه نیز نتوان آن را به عنوان «مردم» معرفی کرد، تیتر «ایستادگی یک تنه معترض انقلابی در مقابل نیروهای سرکوبگر» برگزیده خواهد شد!
4️⃣البته دولت نیز از این هجمه تبلیغاتی بی نصیب نمانده است؛ به عنوان مثال وقتی که دولت از برنامه های خود برای پیشرفت و تعالی کشور صحبت میکند بلافاصله برخی ریش جنبانده و مدعی میشوند «دولت از «آن چه شده است» صحبت کند و مردم را با «آن چه قرار است بشود» مشغول نکند!» در عین حال اگر دولت به واسطه فشارهای رسانه ای که بر او وارد میشود، از برنامه های خود صحبت نکند همین رسانه ها میگویند «دولت اصلا هیچ برنامه کلانی برای اداره کشور ندارد و دچار روزمرگی شده است!»
✅در پایان قسمتی از بیانات رهبر انقلاب را بی هیچ توضیح اضافه ای به عنوان خاتمه یادداشت می آوریم:
«بدانید دشمن امروز بر پایهی دروغ و دروغپردازی دارد کار میکند. خب وقتی که دانستید، طبعاً وظیفه میآید روی دوشتان. تبیین کنید.»
✍️ادمین عقال
🆔@eghaal
🔰لاف زنی ممنوع‼️
✳️پندار عمومی این است که آن چه انسان را در معرض خودبزرگ بینی و خودخواهی قرار میدهد، برتری ها و امتیازات خاصی است که شخص واجد آن بوده و عموم مردم فاقد آن هستند؛لکن تجربه و همچنین آموزه های دینی فراتر از این را بیان میکنند؛ به عبارت بهتر برای آن که انسان، مبتلا به مرض خودخواهی شود نیازی نیست که از امتیازات خاصی برخوردار باشد بلکه تنها توهم برتری نیز او را به خودخواهی و خودبزرگ بینی واخواهد داشت؛به نظر میرسد امروزه این قسم از خودبینی که ناشی از توهم محض میباشد شیوع بیشتری داشته و لذا طریقه شناخت آن از مباحث ضروری و مهمی است که شایسته بررسی و مداقه میباشد.
❎به تعبیر ملای رومی، پیامد تکبر همچون بوی پیازی است که هنگام سخن گفتن آشکار شده و مخاطب را آزار میدهد؛ به میزانی که انسان برای انکار بوی پیاز استدلال کرده و صحبت کند، نتیجه عکس گرفته و آبروریزی مضاعفی برای خود رقم خواهد زد؛ انسان متکبر نیز هر زمان که لب به سخن میگشاید و ادعاهایی را مطرح میکند روسیاهیِ دو چندانی برای خود به ارمغان می آورد! لذا میتوان با بررسی مواضع چنین اشخاصی، به برخی از ویژگی های شخصیتیِ آنان پی برد؛ برای آشنایی هر چه بیشتر با این افراد، پاره ای از خصوصیات آنان را فهرست میکنیم؛
1️⃣نگاه تحقیرآمیز به مردم از خصوصیات اصلی آنان میباشد است؛ این افراد مقام و منزلت خود را آن چنان رفیع و والا میدانند که تصور میکنند «مرد روزگاران آینده» هستند و عصر حاضر قابلیت استفاده از ظرفیت های آنان را ندارد! جملاتی نظیر «جهنم هرکسی جایی است که حرف او را نفهمند» و «اگر به شهری وارد شدی و همه کور بودند، خود را به کوری بزن!» عمدتا از طرف این افراد مطرح میشود و حاکی از نوع نگاه آنان به افراد پیرامونی خود میباشد!
2️⃣آینده نگری را از خصوصیات برجسته خود قلمداد میکنند و کوچکترین حادثه ای را که در گوشه ای از مملکت رخ میدهد، ناشی از بی توجهی به هشدارهای پیشین خود میدانند!
3️⃣امیال و آرزوهای خود را با چهره پیش بینی و عاقبت اندیشی مخابره میکنند و جالب تر آن که برای تحقق آن پیش بینی(!)، تمام تلاش خود را به کار میگیرند؛ به عنوان مثال از یک طرف هشدار «اعتراضات قریب الوقوع» را داده و از طرف دیگر تحریک پنهان برای اغتشاشات را در دستور کار قرار میدهند!
4️⃣کناره گیری از عرصه های اجتماعی را به معنای محروم شدن مردم از افاضات خود تلقی کرده و معتقدند «از نشانه های افول یک جامعه، بی توجهی به نخبگانی همچون آنان میباشد»!
5️⃣عذرخواهی -حتی برای اشتباهات قطعی و مسلّم- خط قرمز آنان محسوب میشود؛ برای فرار از عذرخواهی تلاش میکنند فجایعی را که در گذشته به بار آورده اند، به دست فراموشی سپرده و واژه های ظاهر الصلاحی همچون «گفتگو،صلح، آشتی ملی و..» را جایگزین آن کنند!
6️⃣واگذاری ریاست، کابوسی تلخ برای آنان به شمار میرود؛ لذا پس از خلع مسئولیت، مدام از آینده هولناک سخن میگویند و در مقام پیشنهاد، تغییر شیوه حکومتداری -بخوانید بازگرداندن آنان به مسئولیت- را مطرح میکنند!
✅پر واضح است که برخی از این خصوصیات در صورتی نکوهیده و ناپسند است که حقیقتی ورای آن ادعا وجود نداشته باشد و تنها با اهرم خیال چنین مطالبی مطرح شود؛ اهرم نیرومندی که قادر است انسان را به اسراف در لاف زنی وادار کند!
✍️ادمین عقال
🆔@eghaal
🔰عربده خفاش ها!!
✳️بدون تردید پیکان هجمه های سنگین تبلیغاتی در ماه های اخیر رهبر انقلاب را نشانه رفته و ایشان را آماج انواع افتراها قرار داده است؛ غرض این تبلیغات چیزی جز کاهش اعتماد و اعتقاد به رهبر انقلاب و نظام اسلامی نیست لکن به نظر میرسد آن چه که در میدان عمل رخ داده است -و رخ میدهد- تناسبی با اهداف مذکور نداشته و نتوانسته است فراتر از یک تقلای بیهوده عنوان دیگری به خود بگیرد؛ بخوانید!
❎فارغ از محتوای منتشره در رسانه های غربی، ابتدایی ترین کار برای تخریب یک شخصیت، بهره گیری از عناصر موجه و ظاهر الصلاح است تا به این شیوه باورپذیری مطالب مطروحه افزایش یابد؛ لکن مشاهده و بررسی بازوهای تبلیغاتی غرب، دقیقا عکس این مطلب را نشان میدهد؛ این یک پرسش جدی است که سیاستمداران بین المللی با چه منطقی، ماموریت اهانت به رهبر انقلاب را به اشخاصی محول میکنند که به واسطه بی احترامی هایی که نسبت به هشتاد میلیون ایرانی روا داشته اند جایگاهی نزد مردم ندارند؟ چطور میتوان انتظار داشت که اهانت کسانی که به مردم با دیده حقارت مینگرند و آنان را پست و بی ارزش قلمداد میکنند موثر واقع شود؟
❇️شواهد و قرائن حاکی از آن است که نبود عناصر موجه و مقبول، دستگاه های تبلیغاتی غرب را وادار کرده است که به همین افراد موجود بسنده کند! وگرنه کسی که از اندکی عقل سالم برخوردار باشد، مگر میتواند برای پیشبرد اهداف خود به چنین افرادی دست یاری دراز کند؟! ممکن است سوال شود که نتیجه این اقدامات ناشیانه چه خواهد شد؟
به صورت مختصر میتوان این پاسخ را داد که هیچ کس بغض و کینه خفاش نسبت به آفتاب را دلیل بر عیب و نقصان آفتاب قرار نمیدهد؛چه بسا این کینه ورزی منجر به شناخت و درک بیشتر ارزش آفتاب شود!
✅ و بالاخره اشاره به قسمتی از بیانات امام راحل پیرامون این موضوع خالی از لطف نیست:
«من یک وقتی این کلمه را گفتم که اینها نمیفهمند، اگر میفهمیدند، میآمدند تعریف از فلان آدمی که- مثلًا- پیش مردم یک ارزشی دارد، هی شروع میکردند تعریف کردن. همین اسباب این میشد که ارزشش از بین میرفت. اگر «بگین» [نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی] به ما فحش بدهد، ما ارزشمان شاید پیش مردم- اگر باشد- زیادتر بشود. به دولت ما بد بگوید «بگین» یا «صدام» یا دیگران که در این طریق هستند، آنها اگر به ما بد بگویند، من میگویم خوب حق دارند؛ برای اینکه صدام میخواست که سه- چهار روزه یک کشوری را بگیرد، حالا یک سال است که باز میبینیم که او شکستش زیاد است و ما بحمد الله، جلوتر داریم میرویم و ان شاء الله، زودتر هم جلو خواهیم رفت. 60/06/16»
✍️ادمین عقال
🆔@eghaal
🔰پرده ضخیم جناح بازی و قبیله گرایی
✳️تا این زمان که در حال آماده سازی این یادداشت هستیم، هیچ یک از حامیان و دست اندرکاران دولت فعلی را سراغ نداریم که از #وضعیت موجود کشور اعلام رضایت کرده باشد اما در عین حال از طرف مخالفان دولت کنونی و دست اندرکاران دولت سابق نیز کسی را نیافته ایم که بتواند #روند تحولات کشور را صریح و بی پرده انکار کند؛
✳️بررسی اجمالی فضای تبلیغاتی و رسانه ای کشور حکایت از آن دارد که اختلاف مذکور به نوبه خود منجر به شکل گیری دوگانه درخور توجهی بین رسانه ها شده است و بی توجه به این دوگانه، نمیتوان ارزیابی دقیق و جامعی از تحولات کشور داشت؛
✳️در یک قطب این دوگانه رسانه هایی قرار دارند که علیرغم پذیرش وضعیت ناخوشایند کشور، معتقدند روند و روال تحولات در جهت رفع مشکلات بوده و اگر اوضاع بر همین منوال پیش برود در آینده ای نه چندان دور، مسائل و نابسامانی های به ارث رسیده از گذشته برطرف خواهد شد.
✳️در قطب دیگر، رسانه هایی هستند که در نهایت رِندی، روند رویدادهای کشور را مسکوت گذاشته و تمام توان خود را بر پوششِ همراه با غلو و اغراق وضعیت کنونی معطوف کرده اند؛ در ادامه به برخی از مواردی که بیانگر رویکرد حاکم بر این رسانه ها است اشاره میکنیم؛
✳️روشن ترین مثال برای بررسی این دوگانه، مواجهه این رسانه ها با اندازه تورم میباشد؛ برخی رسانه ها بدون اشاره به کاهش چشمگیر تورم، مدام اندازه تورم موجود را مطرح کرده و آن را نشانه ضعف دولت قلمداد میکنند؛ حتی برخی تجاهل کرده و مدعی میشوند «دولت میگوید تورم کاهش داشته داشته ولی مردم(!) این حرف را نمیپذیرند و میگویند پس چرا همچنان گرانی هست؟!» اگرچه شاید عموم مردم از رابطه «کاهش تورم» و «تداوم گرانی» بی اطلاع باشند اما حقیقتا نمیتوان پذیرفت که گردانندگان این رسانه ها، تنها از روی عدم آگاهی این صحبت ها را ابراز کرده باشند!
✳️مورد دیگر، اندازه بیکاری است؛ بنابر آمار رسمی با احیای کارخانه های تعطیل و نیمه تعطیل در حدود یک سال گذشته،نه صد هزار نفر فرصت شغلی ایجاد شده است؛ اما متاسفانه برخی رسانه ها بدون اشاره ای هرچند گذرا به این روند، بر روی اندازه بیکاری -که البته ناگوار هم هست- متمرکز شده اند!
در دیگر موارد نظیر رشد نقدینگی، قیمت ارز و... نیز اوضاع بر همین منوال است و شرح هر کدام از آن ها به درازا میکشد.
✅و بالاخره میتوان گفت تسویه حساب های سیاسی و باندبازی ها، پرده ضخیمی بر دیده انصاف برخی رسانه ها و اشخاص انداخته که نمیتوانند روند تحولات کشور و مین های خنثی شده را ببینند و اصرار دارند مین های باقی مانده بر زمین دولت را به رخ افکار عمومی بکشند!
✍️ادمین عقال
🆔@eghaal
🔰نبض جهاد تبیین چگونه میزند؟!
✳️در ماه های اخیر، جهاد تبیین از پرکاربردترین - و به عبارت بهتر- پرکاربردترین کلیدواژه رهبر انقلاب بوده و کمتر سخنرانی و دیداری از ایشان را میتوان یافت که به این موضوع اشاره ای نشده باشد؛ تکرار و تاکید چندباره ایشان بر این قضیه، بیانگر آن است که آنچنان که باید و شاید، مقصود از جهاد تبیین محقق نشده است؛ لذا به نظر میرسد ارزیابیِ مسیری که در این مدت در مقوله جهاد تبیین پیموده شده است، امری ضروری و اجتناب ناپذیر میباشد؛ در این یادداشت میکوشیم با ارائه یک دسته بندی از انواع مواجهه هایی که با «جهاد تبیین» صورت گرفته است، مسیر ارزیابی را هموارتر کنیم، بخوانید!
1️⃣برخی از همان ابتدا که جهاد تبیین بر سر زبان ها افتاده و روشن شده بود که شکست تحریم منوط به شکست تحریف است، بر طبل انکار کوبیده و نظیر واکنشی که نسبت به «تهاجم فرهنگی» در دهه 70 داشتند و آن را توهم توطئه میدانستند، در مورد اخیر نیز چنین راهبردی را در پیش گرفتند؛ البته در این مورد واکنش آنان هوشمندانه تر و حساب شده تر بود؛ مثلا مدعی بودند «به جای صرف وقت و هزینه برای تبیین، به حل مشکلات کشور بپردازید!» این افراد تمایل نداشته و ندارند که قبول کنند حل تدریجی مشکلات کشور -که هم اکنون در جریان است- زیر سایه سنگین تبلیغات منفی، محو و نابود میشود!
2️⃣برخی دیگر که از ابتدا به کارهای فرهنگی مشغول بودند، پس از مطرح شدن جهاد تبیین و به گونه ای که گویی اتفاق خاصی رخ نداده است، همان کارهای روزمره و متعارف پیشین را به اسم جهاد تبیین، روانه بازار مصرف کردند و به این شیوه مدعی بودند در حال عمل به فریضه جهاد تبیین هستند!
3️⃣گروهی دیگر با مطرح شدن جهاد تبیین، فعالیت هایی را شروع کردند که عنوان جهاد تبیین را یدک میکشید ولی در کمال ناباوری آن چه در صحنه عمل رخ میداد، خلاف آن چیزی بود که در ساحت ادعا مطرح میشد؛ این گروه خود به دو دسته تقسیم میشدند؛ برخی از روی بی اطلاعی و عدم آگاهی دست به چنین اقداماتی میزدند و دسته دیگر اتفاقا از روی آگاهیِ کامل، مرتکب چنین اقداماتی میشدند؛ به عنوان مثال انتشار گسترده عکس های کشف حجاب در فلان نقطه از کشور و القای فراوانی افراد بی حجاب که با تابلوی مبارزه با بی حجابی صورت میگرفت، چه نسبتی با جهاد تبیین میتواند داشته باشد؟ یا مثلا بزرگنمایی از اختلافات جزئی و طبیعی بین دوستداران انقلاب و غفلت از دشمن اصلی، چه جایگاهی در پازل جهاد تبیین خواهد داشت؟!!
4️⃣گروهی هم بودند که:
اولا اقدامات آن ها برخاسته از بینش صحیح و متقنی است که آنان را از آفات حرکت در این مسیر مصون داشته است؛
ثانیا تلاش آنان در راستای جهاد تبیین، تلاش عادی و معمولی نبوده و حقیقتا مجاهدانه پا به این عرصه گذاشته اند؛
ثالثا اختلافات ناچیز در جبهه خودی، آنان را از توجه به دشمن اصلی - که همان استکبار جهانی است- بازنداشته است؛
رابعا مطالب اساسی مورد نیاز جامعه را بی آلایش و با زبان عامه فهم ارائه میدهند؛
✅به زعم نگارنده به میزانی که کمیت و کیفیت گروه چهارم ارتقاء یابد، میتوان امیدوار بود که تا حد قابل قبولی به فرمان جهاد تبیین جامه عمل پوشانده شده است؛ حال به نظر شما چند درصد شخصیت ها و رسانه ها در دسته چهارم قرار دارند؟!
#ولایتمداری
✍️ادمین عقال
🆔@eghaal
🔰منتقدان وضعیت اقتصادی
✳️امروزه کمتر دورهمی و جلسه ای هست که در آن به مباحث اقتصادی پرداخته نشود؛ موضوعی که سال هاست به عنوان مساله اول کشور معرفی شده است ولی متاسفانه حدود یک دهه عملکرد غیرقابل قبول در حوزه اقتصاد، کار را به جایی رسانده است که مسئولین رده بالای کشور نیز از وضعیت کنونی اقتصاد، ابراز نارضایتی میکنند؛ به گمان راقم این سطور و بر اساس تجربه ای که از مواجهه با افراد مختلف داشته ام، منتقدان وضعیت اقتصادی را در سه دسته میتوان تقسیم کرد؛
1️⃣مردم عادی
برخلاف دو دسته ای که در ادامه می آید مشکل مردم عادی حقیقتا اقتصادی است و آنچنان توجهی به بحث های جناحی و سیاسی ندارند؛ از جمله مواردی که پایداری و ایستادگی این دسته را تهدید میکند، تبعیض و فساد و همچنین بی خیالی نسبت به مشکلات آنان است؛نباید فراموش کرد که قهقهه معروف صبح جمعه، همچنان خاطر مردم را آزار میدهد!
این افراد در صورتی که تلاش و اهتمام مسئولین را-فارغ از هر جناحی که باشند- برای کاهش و ریشه کنی مشکلات کشور مشاهده کنند،در برابر مشکلات مقاومت کرده و حتی یاریگر دولت نیز خواهند بود؛ شاید بتوان علت اصلی عدم همراهی مردم با آشوب های اخیر را در مشاهده تلاش شبانه روزی اغلب مسئولین و قرار گرفتن کشور در مسیر حل مشکلات، جستجو کرد؛
ناگفته نماند که شنیدن صحبت های این دسته و تلاش برای برطرف کردن آنان از وظائف مسلم دولت میباشد؛ این که رئیس جمهور صحبت های کارگری را که «درخواست عاجزانه» دارد، قطع کرده و میگوید: «چرا عاجزانه؟ با آقایی بگویید، گوش میکنیم» نشان از رویکرد قابل تقدیر و مردمیِ دولت دارد و علاوه بر آن که مایه دلگرمی و امیدواریِ بیشتر مردم به آینده شده است، دولت را نیز در کنار مردم قرار داده است.
2️⃣دست اندرکاران دولت سابق
این افراد تقلای فراوانی برای جای دادن خود در صف منتقدین از خود نشان داده اند اما به دلیل آن که وقایع آن دوران، همچنان در حافظه تاریخی مردم باقی مانده است، لذا انتقادات این دسته از وضعیت اقتصادی کشور، واکنش سرد و به تعبیر گویاتر بی توجهی افکار عمومی را در پی داشته است؛ میتوان ادعا کرد که دولت سابق بیش از آن که به اقتصاد و معیشت عمومی ضربه بزند، ضربه اصلی و اساسی را بر اعتبار تفکر حاکم بر دولت خود وارد کرده است؛ به گونه ای که پس از حدود دو سال از اتمام دوران مسئولیت، همچنان هر اقدام و اظهار نظری که برای بازگشت آنان به صدر اخبار صورت میگیرد، به در بسته میخورد!!
3️⃣همراهان سست نهاد و سست بنیاد
برای توضیح این دسته ابتدا قسمتی از سخنان رهبر انقلاب درباره نقشه جامع دشمن در آشوب های اخیر را مرور میکنیم:
«[یکی دیگر از اضلاع نقشه دشمن] همراه کردن بعضی عناصر داخلی با خودشان [بود]؛ این هم از مدّتی پیش شروع شد که این هم یک عامل مهمّی است. یک کسی را در کشور با انگیزههای مختلف، انگیزهی قومی، انگیزهی مذهبی، انگیزهی سیاسی، انگیزههای شخصی [که مثلاً] چرا به سلام من درست جواب ندادید؟ چرا من را فلان جا نگذاشتید؟ [فریب بدهند]، از اینها استفاده کنند، اینها را آماده کنند برای همراهی.»۱۴۰۱/۱۰/۲۲
این دسته تابلوی انقلابی بر دست دارند و بروز خارجیِ انتقادات آنان، پدیدآور این پندار است که برخی بگویند «حتی خودشان -دولت- هم به بن بست رسیده اند!!» لکن اندکی توجه به مختصات شخصی و شخصیتی این دسته، به وضوح حکایت از آن دارد که انتقادات اقتصادی آنان صرفا ابزاری برای چانه زنی در جهت امتیازگیری بیشتر اعم از پست و مقام و... است؛ درباره این دسته به توفیق الهی در آینده خواهیم نوشت.
✅و بالاخره گفتنی است نقد عالمانه، نعمتی است که هیچ انسان عاقلی نمیتواند خود را از آن محروم کند ولی باید پذیرفت میان «نقد عالمانه» با «نِق زنی جاهلانه» فاصله ای پرناشدنی وجود دارد.
#ولایتمداری
✍️مدیر عقال
پ.ن: با توجه به تذکر یکی از مخاطبان کانال، زین پس به جای واژه فرنگی «ادمین» از واژه «مدیر» استفاده میکنیم.
🆔@eghaal
🔰مغالطه «تفصیل مرکب»
✳️پذیرش بی چون و چرای آن چه که در بنگاه های خبرپراکنی منتشر میشود، بیش از آن که ناشی از خوش باوری و ساده لوحی مخاطبان آنان باشد، از زبردستی و کارکشتگیِ گردانندگان این رسانه ها حکایت دارد؛ لذا به نظر میرسد آشنایی با شگردهایی که در برخی از رسانه ها مورد استفاده قرار گرفته و افکار عمومی را در برابر کالاهای فکریِ خود به عامل بی ارادۀ مصرف تبدیل کرده است، ضرورتی اجتناب ناپذیر میباشد؛ در یادداشت پیش روی میکوشیم به توصیف یکی از این ترفندهای پرکاربرد پرداخته و نمونه هایی از آن را ذکر کنیم، بخوانید!
✳️در این ترفند که برخی آن را «تفصیل مرکب» نام نهاده اند، دستور کار چنین است: ابتدا با انتشار انبوه اخباری که برای بخشی از گزاره ها صحیح میباشد، آن مسئله را در صدر اخبار نشانده و در مرحله بعد همان حکم را به مجموع گزاره ها نسبت میدهند؛
✳️برای توضیح بهتر ابتدا مثالی خارج از فضای رسانه مطرح میکنیم؛ به عنوان مثال عدم تساوی عدد 2 و 1 مورد اتفاق همگان است اما در صورتی که به طرفین این نامساوی، اعداد دیگری کم یا اضافه شود ممکن است نتیجه متفاوتی در پی داشته باشد؛ مثلا اگر به عدد1، 4 را اضافه کرده و به عدد2، 3 را اضافه کنیم تساوی طرفین (1+4=2+3) برقرار خواهد بود؛ در این جا حکم «عدم تساوی» برای گزاره هایی که در طرفین قرار داشته و از هم تفکیک شده اند صحیح میباشد لکن اگر مجموع این گزاره ها در کنار هم لحاظ شود، حکم عدم تساوی صحیح نخواهد بود.
✳️به فضای رسانه ای بازگردیم؛ در عرصه تبلیغات، ماموریت این ترفند آن است که حکم گزاره های تفکیک شده را -در این جا عدم تساوی- به مجموع گزاره ها سرایت داده و مخاطب را به یک نتیجه کلی سوق دهد! دو نمونه از چشم بندی هایی که به واسطه این ترفند صورت میگیرد از این قرار است:
1️⃣ناگفته پیداست که برای ارزیابی و مقایسه وضعیت اقتصادی در دو بازه زمانی مختلف، عوامل گوناگونی دخیل بوده و باید همه آنها در نظر گرفته شود لکن به ناگاه مشاهده میشود که ملاک ارزیابی وضعیت اقتصادی، محدود و منحصر در یک عامل شده و تنها همان عامل محور تحلیل ها و قضاوت ها قرار میگیرد؛ بدیهی است که قیمت اقلام مصرفی-خرج- به تنهایی نمیتواند ملاک ارزیابی وضعیت اقتصادی در دو بازه زمانی مختلف قرار بگیرد بلکه شایسته و بایسته است که میزان حقوق و درآمدها -دخل- نیز لحاظ شود؛ به عبارت دیگر باید مجموع (دخل + خرج) در دو بازه زمانی بررسی شده و سپس داوری صورت گیرد! (دخل و خرج به عنوان مثال مطرح شد وگرنه کارهای زیربنایی نیز باید در ارزیابی مورد توجه قرار گیرد.)
2️⃣نمونه بعدی در موضوع حقوق زن و مرد میباشد؛ برخی با استناد به بخشی از حقوق زن و مرد در برابر یکدیگر، درصدد القای این انگاره هستند که حقوق آنان در اسلام یکسان نیست و شواهدی از جمله نصف بودن ارث زن نسبت به مرد را دلیل بر ادعای خود عنوان میکنند! غفلت یا تغافل این افراد آن است که حکم قسمتی از گزاره ها را به مجموع آن سرایت میدهند؛ در مثال فوق الذکر اگر ارث زن، نصف مرد است در مقابل زن هیچ تعهدی نسبت به نفقه نداشته ولی چنین تعهدی بر دوش مرد سنگینی میکند؛ با در کنار هم قرار دادن مجموع این موارد است که ادعا میشود حقوق زن و مرد یکسان است وگرنه با توجه به تفاوت های ذاتی زن و مرد، تساوی حقوق آنان در تک تک موارد را هیچ عقل سلیمی ادعا نمیکند!
✅در پایان لازم به ذکر است که باطل السحر چنین مغالطاتی، افزایش آگاهی و ارتقای عقلانیت عمومی میباشد؛ آرمانی که جز با جهاد تبیین نمیتوان به آن دست یافت!
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰شاخهزنی و بنبست تخریب‼️
✳️افراد کارآزموده و کهنه کار برای قطع درختی که تناوری و تنومندی آن شهره خاص و عام شده است، درگیر بریدن تنه نمیشوند بلکه درخت را با برش تدریجی شاخه های آن، تبدیل به چوب خشکی میکنند که تنها بتوان به عنوان هیزم از آن استفاده کرد!
✳️در حدود 1.5 سال اخیر و در حالی که دشمن، سرگرم یارگیری مجازی بود و هر از گاهی سقوط حکومت و ورشکستگی دولت را اعلام میکرد، رئیس جمهور با شناخت صحیح صحنه و بی توجه به هیاهوهایی که برای هیچ صورت میگرفت، کاروان دولت را از استانی به استان دیگر حرکت داده و ارتباط مستقیم و رودررو با مردم، رفع مشکلات و همچنین احیای سرمایه اجتماعی را در دستور کار خود قرار داده بود؛
✳️دستاورد همه این تلاش ها این بود که حتی سرسختترین مخالفان دولت نیز ناچار شده اند که به پاکدستی، سختکوشی و سادهزیستی رئیس دولت اذعان کنند؛ لکن مسلم بود که این افراد از ماموریت تخریب دولت صرف نظر نکرده و مسیرهای جایگزین را برای تحقق این غرض، طراحی خواهند کرد!
✳️مروری هرچند گذرا بر مطالبی که در بوق های تبلیغاتی منتشر میشود، به وضوح حکایت از آن دارد که شاخهزنی، به عنوان مسیر جایگزین در دستور کار مخالفان دولت قرار گرفته است؛ اگرچه از همان ابتدای شروع کار دولت، نشانههایی از این شگرد دیده میشد لکن در ایام اخیر و پس از آشنایی بیشتر افکار عمومی با خصوصیات رفتاریِ رئیس دولت، طرح شاخهزنی بیش از پیش، توجه رسانه ها را به خود جلب کرده است؛
✳️شاخهزنی علاوه بر آن که مخالفان دولت را از بن بست تخریب، نجات میدهد قابلیت آن را دارد که حتی برخی از حامیان ناآگاه دولت را نیز به استخدام خود درآورده و از آنان به عنوان کارگر مفت و مجانی بهره ببرد؛ در ادامه نمونه هایی از ترفند شاخه زنی را که در این مدت واقع شده است، مرور میکنیم:
1️⃣با شروع به کار دولت و در حالی که کرونا، روزانه بالای هفتصد خانوار را داغدار میکرد، دولت عزم خود را برای حل این مشکل جزم کرده و با پشتکاری ستودنی واکسیناسیون عمومی را در پیش گرفت؛ همان زمان برخی از رسانه ها عوامل وزارت بهداشت را به عنوان نفوذی سازمان های صهیونیستی معرفی کرده و خواستار برکناری مجموعه وزارت بهداشت بودند!! با گذر زمان و کاهش تلفات کرونا، این افراد برای توجیه مواضع خود، با زیر سوال بردن این دستاورد دولت ، دلیل کاهش تلفات کرونا را نه واکسیناسیون عمومی که تغییر فصل(!) معرفی کردند؛ البته پس از کاهش تلفات کرونا، صحبت های آنان نیز چندان خریداری نداشته و لذا ترجیح دادند که زمین بازی را به دیگر وزارتخانه ها تغییر دهند!
2️⃣عوامل وزارت خارجه از یک طرف به عنوان «افرادی که انقلابی نیستند و روحیه سازشکارانه دارند» و از طرف دیکر به عنوان کسانی که «زبان دنیا را بلد نیستند» معرفی میشدند و هر کدام از طرفین نیز خواستار برکناری و عزل تیم دیپلماسی بودند!! لکن گذر زمان نشان داد که تیم وزارت خارجه نه تنها از حقوق ملی کوتاه نمی آیند بلکه با نمایش یک دیپلماسی فعال، زمینه ساز انعقاد قراردادهای کلان با قدرت های اقتصادی دنیا شدند که به گفته کارشناسان به زودی آثار آن در سفره های مردم مشخص خواهد شد.
3️⃣چنین برخوردی با دیگر بازوهای دولت نیز رخ داده و نقطه مشترک همه آنان، درخواست عدم رای اعتماد،برکناری و یا استیضاح مسئول مربوطه میباشد!! وزارت ارتباطات، فرهنگ، کشور، نیرو و.. از جمله این وزارتخانه ها بوده که توضیح هر کدام از آنها خارج از حوصله یادداشت میباشد؛ گفتنی است که در هر یک از این موارد، گذر زمان و مشاهده عملکرد هر یک از وزارتخانه ها، اغلب این جاروجنجال ها را به حاشیه برده است.
نظیر عملیاتی که علیه دیگر تیم های دولت صورت گرفته بود، علیه تیم اقتصادی و البته با شدت بیشتر در جریان است؛ با عنایت به تجربه ای که از دیگر تیم های دولت به دست آمده است میتوان امیدوار بود که از این فتنه اقتصادی هم عبور کرده و هلهله ناکارآمدی تیم اقتصادی که توسط برخی رسانه ها بلند شده است، خاموش خواهد شد.
✅لازم به ذکر است که ارزیابی دائمی از تیم دولت، وظیفه ای است که بر دوش رئیس جمهور سنگینی میکند و رسانه ها نیز میتوانند در این مسیر یاریگر دولت باشند لکن باید توجه داشت که هرس شاخه های درخت، نیازمند آگاهی و اطلاعات کافی از شرایط بوده و نمیتوان چشم بسته و بدون ملاحظه همه جوانب، اقدام به قطع شاخه کرد!
#ولایتمداری
#نفاق
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰مغالطه ظرف و مظروف
1️⃣ناگفته پیداست که همانند جنگ نظامی، کارزار تبلیغاتی نیز تلفات مختص به خود را به دنبال دارد و رها کردن مجروحان این نبرد، در تعارض با وظائف انسانی و اخلاقیِ هر فرد متعهدی میباشد؛ به نظر میرسد اگر مجروحان این معرکه در جریان این که از طرف چه کسانی و با چه سلاحهایی زخمی شدهاند قرار بگیرند، زخم ها و شبهات ایجاد شده در افکار عمومی در کوتاهترین زمان ممکن، معالجه خواهد شد؛ در این یادداشت میکوشیم به معرفی یکی از شگردهایی که در رسانههای گروهی مورد استفاده قرار میگیرد بپردازیم و در پایان شیوه مقابله با این شگرد و ترفندهای مشابه آن را بیان کنیم؛ بخوانید!
2️⃣برای توضیح این مغالطه، بیان مثالی را مقدمه میکنیم؛ تصور کنید دو ظرف کاملا مشابه و یکسان دارید و در یکی از آنها، آب آشامیدنی و در دیگری سمّ کشنده ریختهاید؛ روشن است که قضاوت درباره مصرف یا عدم مصرف هریک از موارد فوق، نه بر اساس ظرف و ظاهر آنان که براساس مظروف و محتوایی است که داخل ظروف قرار دارد.
3️⃣یادداشت را با مثال دیگری پی میگیریم؛ تصور کنید دو بازیکن از یک تیم موفق به گلزنی شدهاند ولی یکی از آنان به جای دروازه حریف، دروازه خودی را نشانه رفته است! حال آیا میتوان گفت که این دو بازیکن در «گُل زدن» مشترک هستند و باید از هر دو تقدیر شود؟!! آیا تشویق یکی و تنبیه دیگری، حکایت از استاندارد دوگانه مربی دارد؟!! پاسخ روشن است.
4️⃣به اصل مغالطه بازمیگردیم؛ در این مغالطه «قضاوت بر اساس ظرف و ظاهر حوادث»، به جای «قضاوت بر اساس مظروف و محتوای وقایع» نشسته و در نتیجه طرف مقابل متهم به اتخاذ استاندارد دوگانه در برابر رویدادهای مختلف میشود! چرا که درباره اتفاقات به ظاهر یکسان، موضعگیریهای مختلفی از خود به نمایش میگذارد!!
✅در ابتدای یادداشت راهکار معالجه جراحات وارده در این پیکار بیان شد ولی فراتر از معالجه، نیازمند مقابله با این آسیبها نیز هستیم؛ از آن جایی که بوقهای تبلیغاتی در پیادهسازی این شگردها، حساب ویژهای بر سطحینگری افکار عمومی باز کرده اند، مقابله و حتی مداوای جراحتهای وارده در این نبرد، با ارتقای آگاهی و عقلانیت جمعی امکانپذیر میباشد؛ به تعبیر بهتر میتوان ادعا کرد مبارزه با سطحینگری، به منزله پوشاندن زره بر قامت افکار عمومی است که سلامتیِ آنان را در برابر حملات آینده و در مقابل سلاحهای مختلف دشمن تضمین خواهد کرد.
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰بیانات رهبری چگونه ذبح میشوند؟!
✳️شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که توطئه سکوت و جلوگیری از انتشار بیانات رهبری، اولویت اول و حیاتیِ رسانههای معاند میباشد لکن جای این پرسش در میان است که پس از ناکامیِ این رسانهها در حفظ و تحقق اولویت اول، راهبرد ثانویه آنان چه خواهد بود؟! با مروری گذرا بر کارنامه این رسانهها میتوان دریافت که در این مرحله، خنثیسازی و بیخاصیتسازی بیانات رهبری - که توضیح آن در ادامه روشن میشود- در دستور کار قرار میگیرد؛ ظرافت و حساسیت بالای این راهبرد، منجر به این شده است که برخی عناصر داخلی نیز آگاهانه و یا از روی غفلت در خدمت اهداف آنان قرار بگیرند و همان مواجهۀ دلخواهِ آنان را با توصیههای رهبری داشته باشند؛ در ادامه به بررسی 3نوع برخوردی که در مرحله دوم و پس از نشر گفتارهای رهبری صورت گرفته و باب طبع رسانههای معاند نیز هست، میپردازیم؛
1️⃣بدون تردید نگاه جامع و منظومهوار به بیانات رهبری نه تنها مطلوب بلکه ضرورتی انکارناپذیر است لکن گاهی اوقات مشاهده میشود که صریح ترین رهنمودهای ایشان، تحت عنوان جذاب «نگاه منظومهای!»، قربانی شده و به دست فراموشی سپرده میشوند؛ در این شگرد استناد به هر توصیه و درخواست رهبری با جمله معروفِ «همه صحبتهای رهبری را باید باهم و در کنار هم دید!» مواجه میشود و عملاََ تحقق همه آن توصیهها به در بسته میخورد؛ به نظر میرسد در مقابل کسانی که چنین شگردی را علیه بیانات رهبری به کار میگیرند، «مطالبه منظومه فکری رهبری» منجر به خلع سلاح آنان شود؛ چرا که اغلب این افراد آشنایی چندانی با تفکر و منش رهبری نداشته و «نگاه منظومهای» را صرفا بهانهای برای توجیه اقدامات خود قرار دادهاند!
2️⃣شگرد و به تعبیر بهتر آسیب دیگری که در مواجهه با بیانات رهبری به چشم میخورد، ناشی از تعلقات شخصی و وابستگیهای جناحی میباشد؛ برخی افراد که توصیههای رهبری را در تعارض با منافع و علاقه شخصی خود میبینند و از طرفی تمایلی ندارند که به مخالفت صریح و بیپرده با رهبری بپردازند، به جای آن که خود را در صراط مستقیم بیانات رهبری قرار دهند، تلاش میکنند که گفتارهای رهبری را به سمت مسیری که خود در آن قرار گرفتهاند منحرف کنند! تقلا و تکاپوی این دسته که بعد از هر سخنرانیِ رهبری و برای تفسیر و تاویل گفتارهای ایشان صورت میگیرد، تماشایی و البته آزاردهنده است! این نوع مواجهه بیش از آن که مربوط به حوزه علم و اندیشه باشد، ریشه در زمین عمل و اخلاق دارد؛ به نظر میرسد برای رفع چنین مواجههای، راهکاری جز گذر از سیمخاردارهای تعلقات شخصی وجود نداشته باشد.
3️⃣دیگر مواجهه نامطلوبی که با بیانات رهبری صورت میگیرد، به طور مشخص برآمده از سطحینگری و فهم ناقص توصیههای ایشان میباشد؛ اکتفا به چاپ بنر و پوستر برای تحقق شعار سال یا تصویب بودجه برای فریضه جهاد تبیین، از مصادیق بارز این نوع مواجهه است که رهبری را وادار به موضعگیری در این موارد کرده است.
✅و بالاخره اشاره به قسمتی از بیانات رهبری که حاکی از نوع نگاه ایشان به آراء و نظرات امام راحل میباشد خالی از لطف نیست؛
«ممکن است کسی با کلیّات و جزئیّاتِ این نظر [امام] موافقت نداشته باشد؛ خیلی خوب، نظر خودش است؛ لیکن نظر امام تحریف نشود. شما باید خیلی مراقبت کنید که نظر امام واقعاً به گونهای درآید که در کلمات و کتابها و حرفها و منش ایشان معلوم است.۱۳۷۸/۱۱/۰۴»
#ولایتمداری
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰سرمایهای به نام «خشم خاموش»
1️⃣پشتوانه اجتماعی و پذیرش همگانی، ضمانت اجرای هر قانون و برنامهای است؛ در صورتی که افکار عمومی از یک طرحی استقبال نکنند یا حتی اگر رضایت داشته ولی آن را ابراز و اظهار نکنند، قانون فوق الذکر -هر مقدار هم که عالی و فوقالعاده باشد- محکوم به شکست خواهد بود؛ در نقطه مقابل اگر فریاد حمایت مردم از یک قانونی بلند شود، تحقق آن امری مسلم و قطعی میباشد؛ شاید تعجب کنید ولی نمونه واضح و روشن این ادعا، حمله موشکی به پایگاه عین الاسد بود! بخوانید؛
2️⃣پس از ترور حاج قاسم سلیمانی که به دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت، دنیا منتظر واکنش جمهوری اسلامی به این حادثه بود؛ اگر چه ایالات متحده در دهههای اخیر، افول بی سابقهای را پشت سر گذاشته بود لکن همچنان جزو قدرتهای نظامی دنیا محسوب میشد؛ مشخص بود که حمله به مواضع چنین کشوری که پس از جنگ جهانی دوم، احدی جرئت تعرض به آن پیدا نکرده بود، شهامت و جسارت بالایی را میطلبید؛ با این اوصاف سوال این است که شجاعت حمله به پایگاه عین الاسد، چگونه تامین شد؟!
3️⃣ایام پس از شهادت حاج قاسم را به خاطر بیاورید؛ نفرت و انزجار مردم از استکبار جهانی بیش از هر زمان دیگری به نمایش درآمده بود و فریاد انتقام در سراسر کشور و جبهه مقاومت، طنین انداز شده بود؛ تشییع میلیونی هم مزید بر علت شده و جرئت انتقام را به مسئولان کشور تزریق کرده بود؛ این گونه بود که پس از حمله به پایگاه عین الاسد، تحلیل عمیق و دقیقی که از این حادثه ارائه شد این بود: «این فریاد انتقامی که از مردم شنیده شد در سرتاسر کشور، در واقع این فریاد انتقام، سوخت حقیقی موشکهایی بود که پایگاه آمریکایی را زیر و رو کرد.»
4️⃣حال یک لحظه تصور کنید اگر قبل از شهادت سردار از نفرت خاموش مردم علیه آمریکا و استکبار جهانی صحبتی به میان میآمد، چه واکنشهایی را از طرف رسانهها در پی داشت؟ به احتمال زیاد تصدیق خواهید کرد که گوینده این سخنان متهم به شعارزدگی، خوشخیالی و بیان حرفهای تکراری و کلیشهای میشد!!
5️⃣به موضوع اصلی یادداشت بازگردیم؛ به زعم نگارنده در مقوله حجاب نیز با چنین پدیدهای مواجه هستیم؛ برای مقابله با برهنگی و بیحیاییِ سازمانیافته، نیازمند پشتوانه فعال و حاضر در صحنهای هستیم که قدرت چانهزنیِ مجریان قانون را در برابر هنجارشکنان افزایش دهد؛ باید توجه داشت که خشم خاموش مردم از بی حیایی،برهنگی و هرزگی، سرمایهای انکارناپذیر است که در صورت فعال شدن، میتواند برای مقابله با عریانیِ برنامهریزیشده مورد استفاده قرار گیرد؛
6️⃣در پایان گفتنی است که صِرف متهم کردن این نهاد و آن سازمان به انفعال در موضوع حجاب، شاید سرپوشی بر کمکاریهای خود شخص قرار بگیرد ولی نه تنها هیچ دردی را دوا نمیکند بلکه احتمالا از برافروخته شدن این نفرت خاموش نیز جلوگیری خواهد کرد؛ بهتر نیست به جای اتهامزنی و منازعات بیهوده، درباره استفاده از این سرمایه عمومی و فعال کردن آن، اندیشهورزی شود؟!
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰همرهان سستکمربند
✳️نشانهشناسیِ دشمنان امیرالمومنین، از جمله مباحث عبرتآمیز و پندآموزی است که میتواند اقدامات و فعالیتهای هر شخصی را تحتالشعاع قرار داده و آنان را جهتدهی کند؛ در مقابل عمارها و مالکاشترهایی که مسیر را برای حرکت حکومت علوی و استقرار عدالت هموار میکردند، افرادی هم بودند که با کارشکنی و اخلالگریهای متعدد، از موانع حکومتداری امیرالمومنین محسوب میشدند؛ لذا شایسته است در کنار بررسی و شناخت یاران امام علی، ویژگیهای دشمنان حضرت نیز مورد مطالعه قرار گیرد تا علاوه بر شناخت آن افراد، از قرار گرفتن در زمره آنان نیز پیشگیری شود؛ در این یادداشت میکوشیم به گوشهای -تاکید میشود گوشهای- از ویژگیهای گروهی از دشمنان امیرالمومنین -که به ناکثین مشهور هستند- بپردازیم؛ بخوانید!
1️⃣یکی از ویژگیهای این دسته، حسادت به امیرالمومنین میباشد؛ توجهِ دلها و اقبال عمومیِ مردم به امام علی، حسادت سران ناکثین را برانگیخته و یکی از دلایلی است که منجر به توطئههای بعدیِ آنان علیه حکومت میشود؛ خطبه69 نهج البلاغه که میفرمایند: «آنها از روی حسادت، بر کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده، به طلب دنیا برخاستهاند»، شاهد واضح این ادعاست.
2️⃣خصوصیت مهم دیگری که این دسته دارند، پُرادعایی و در عین حال بیعملی است؛ امیرالمومنین در خطبه9 نهج البلاغه، اظهارات و ادعاهای این افراد را به صاعقه بدون بارانی تشبیه میکنند که همگان را انگشت به دهان کرده و چشم و گوش انسانها را تسخیر میکند لکن بارانی در پی ندارد که عموم مردم بتوانند از آن بهره مند شوند؛ البته با همین اظهارات پر سر و صدا، این تلقی را برای برخی افراد سادهلوح به وجود میآورند که اگر حکومت دست آنان میبود، اوضاع بهتری رقم میزدند!
3️⃣از دیگر ویژگیهای این دسته، تمرکز بر نیروهای خودی و اختلافافکنی بین آنان میباشد؛ جامعه هدفِ ناکثین، افرادی هستند که از حامیان و طرفداران حاکم اسلامی محسوب میشوند و دلسرد و ناامیدسازی و در نهایت منصرف کردن آنان از حمایت و پشتیبانیِ حاکم اسلامی، ماموریت اصلی آنان میباشد؛ روشن است که چنین کاری به اسم اسلام و با گزارههایی نظیر این که « انقلاب نبوی رو به انحراف میرود!!» صورت میگیرد؛ امیرالمومنین در خطبه172 و در توصیف نیروهای آنان چنین میفرمایند: «لشگری را آوردند که همه آنها به اطاعت من گردن نهاده بودند»؛
4️⃣حساسیت بالا نسبت به نقصها و کاستیها از دیگر ویژگیهای این دسته است؛ این افراد پس از آن که از حکومت علوی چیزی عایدشان نمیشود، تبدیل به زخم خوردگانی میشوند که اندک چیزی را بهانهای برای اشکالتراشی و تضعیف حکومت قرار میدهند؛ ناگفته پیداست که نسبت به دستاوردهای حکومت هم آنچنان واکنشی ندارند و ترجیح میدهند به آسانی از کنار آن عبور کنند! این که امیرالمومنین در خطبه 205 نهج البلاغه میفرمایند: «به اندک چیزی خشمناک شدید و خوبی ها را از یاد بردید!» حکایت از این ویژگیِ ناکثین دارد.
✳️در این یادداشت، گوشهای از ویژگیهای ناکثین را برشمردیم ولی اگر بخواهیم بیانی که جامعِ همه ویژگیهای ناکثین بوده و خصوصیات مختلف آنان را زیر چتر خود قراد دهد، میتوانیم به این فرمایش رهبری استناد کنیم:
✅«ناکثین، یعنی شکنندگان و در این جا یعنی شکنندگان بیعت. اینها اوّل با امیرالمؤمنین بیعت کردند، ولی بعد بیعت را شکستند. اینها مسلمان بودند و برخلاف گروه اوّل[قاسطین]، خودی بودند؛ منتها خودیهایی که حکومت علی بن ابی طالب را تا آن جایی قبول داشتند که برای آنها #سهم قابل قبولی در آن حکومت وجود داشته باشد؛ با آنها #مشورت شود، به آنها #مسؤولیت داده شود، به آنها حکومت داده شود، به اموالی که در اختیارشان هست - ثروتهای باد آورده - تعرّضی نشود؛ نگویند از کجا آوردهاید!77/10/18»
#ولایتمداری
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰تخریب بیوقفه و شبانهروزی!!
1️⃣برای کسانی که با انصاف و مروت بیگانه هستند و از هیچ دستاویزی برای تخریب مخالفین خود چشم پوشی نمیکنند، «فضای مجازی» و همچنین «سطحینگریِ» روزافزونی که به جوامع تحمیل میشود، فرصت بینظیری را فراهم آورده است! برخی افراد در هر وضعیتی و بدون توجه به چیستی اقدام صورت گرفته از طرف مخالفان خود، ماموریت تخریب و خردهگیری را بی هیچ کم و کاستی دنبال میکنند؛ در حکم نانوشتهای که برای ماموریت این افراد تعریف شده است، تحت هیچ شرایطی نباید تضعیف و تخریب مخالفان آنان متوقف شود و لازم است دامِ دائمی برای هر اقدام و موضع جبهه مقابل، پهن گردد تا اعمال و رفتار جبهه مقابل به بدترین حالت، قربانی شود! برای روشنتر شدن مقصود، به دو نمونه اشاره میکنیم؛
2️⃣اگر مشخص شود که یک مسئولی در رفاه زندگی میکند، این گونه بیان خواهد شد که «مسئولی که طعم فقر را نچشیده و در رفاه به سر برده است نمیتواند به فکر فقرا و نیازمندان باشد!» حال تصور کنید که برخلاف بیان قبلی، گفته شود «فرزندان فلان مسئول،مستاجر هستند»؛ اگر این رسانهها نتوانند صحت این خبر را زیر سوال ببرند خواهند گفت «مردم به ساده زیستی حاکم نیازی ندارند، به عدالت و صداقت او احتیاج دارند!» البته اگر برای این گفتههای خود، روایاتی را هم ضمیمه کنند، به خیال خود نقطهزنی کردهاند!
3️⃣به نمونه دیگری بپردازیم؛ این افراد فشار زیادی برای تغییر در کابینه دولت وارد کرده و چند ماهی بود که عدم تغییر در تیم دولت را ناشی از بی توجهی رئیس دولت به مطالبات عمومی، عنوان میکردند! حال پس از آن که تغییراتی - هر چند جزئی- در تیم دولت به وجود آمده است، با شیوه دیگری به مبارزه با دولت آمدهاند! به نظر میرسد راهکار کنونی آنان برای تخریب دولت آن است که این خط تبلیغاتی را دنبال کنند: «دولت ثبات و استحکام لازم را ندارد و شیرازه آن در حال فروپاشی است!»
4️⃣از بیان نمونههای دیگری که امروزه در فضای رسانهای کشور در جریان است خودداری میکنیم و خوانندگان را به دو یادداشتی که قبلا در این موضوع نوشتهایم ارجاع میدهیم؛ [https://eitaa.com/eghaal/65 و https://eitaa.com/eghaal/30] اما بیان گوشهای از ویژگیهای این افراد خالی از لطف نیست؛
5️⃣ویژگی شاخص این افراد آن است که همیشه اصرار دارند در جبهه خودی قرار گرفته و اظهارات خود را از جایگاه یک فعال دینی و انقلابی بیان کنند؛ این افراد برای آن که از حقوق و مزایای بالاتری برخوردار باشند و ماموریتهای بهتری به آنان واگذار شود، ناچارند درباره همه چیز نظر بدهند به امید آن که شاید یکی از این اظهارات، موثر واقع شود! تیزبینی و حساسیت بالای آنان نسبت به عیوب دیگران و همچنین بیتوجهی و غفلت از عیوب خود، از دیگر ویژگیهای این افراد است؛ در پایان این ابیات «واعظ قزوینی» را شرح حال این افراد میدانیم:
این حریفان که گهی زاهد و گه اوباشند
از پی وسعت روزی، نخود هرآشند
جمله بینا به عیوب هم و کور از هنرند
همه در شام سیه رویی خود، خفاشند
عیب هم را همه چشمند و زبان، چون مقراض[قیچی]
روز و شب همدم یکدیگر و در پرخاشند
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰فلسفهتراشی زیرکانه
✳️اقدامات کور و برخاسته از هیجانات زودگذر، اگر مستند به منطق مقبول یا حداقل دلیل ظاهرالصلاحی نشوند، زودتر از آن چه که تصور میرود به پایان میرسند؛ بیت «طوفان اگر فرو بنشیند عجیب نیست//پایان بی دلیل دویدن،نشستن است» نیز ناظر به همین معنا بوده و از ناپایداریِ رفتارهایی که دلیل مقبول و پسندیدهای ندارند حکایت میکند؛
✳️در این میان کسانی که منافع آنان در استمرار و تداوم چنین اقداماتی است، برای جلوگیری از توقف زودهنگام، دلایلی را برای تمدید «دویدن»، القاء و تلقین میکنند که به نوعی در حکم «نفس مصنوعی» برای این گونه از اقدامات میباشد! در این یادداشت میکوشیم نحوه این فلسفهتراشی را بیان کنیم، بخوانید!
✳️برای فردی که عنوان متفکر،اندیشمند و... را یدک میکشد، تشویق و یا همراهی با اقدامات آنارشیستی، لطمه جبرانناپذیری بر حیثیت و اعتبار شخص وارد میکند و لذا این افراد تمایلی ندارند که اعتبار خود را پای حمایت مستقیم از چنین اقداماتی قربانی کنند؛ از طرفی به دلیل آن که تحقق اغلب اهداف این متفکرنماها، منوط به آشفتگی وضعیت کشور و هرجومرج دائمی میباشد، ناچارند به گونهای متفاوت نقش خود را ایفا کنند!
✳️در نقش جدیدی که این افراد برای خود در نظر گرفتهاند، ابتدا خود را به عنوان سخنگوی مردم معرفی کرده و در مرحله بعد آرزوها و علائق خود را در قالب تحلیلهای روانشاختی و جامعه شناختی(!) و به عنوان مطالبات و خواستههای مردم، روانه بازار مجازی میکنند!
✳️اغلب این تحلیلها حاوی عباراتی نظیر «مردم میگویند...» است اما با اندکی توجه میتوان دریافت که عبارت فوقالذکر در حقیقت، جایگزین «مردم باید بگویند...» شده است!! در توضیح بیشتر باید گفت که فیلسوفان مجازی تمایل دارند که اولا حلقه اطرافیان خود را به عنوان مردم معرفی کرده و ثانیا امیال و آرزوهای خود را در قالب گزارههای خبری ارائه کنند!! البته باید اعتراف کرد که پس از مدتی بر اثر تکرار فراوان و خارج از حد معمول، بخشی از این آرزوها تبدیل به خبر میشود!! در ادامه به بیان نمونههایی از این فلسفهتراشیها میپردازیم:
1️⃣مردم میگویند: «چون اختلاس و دزدی هست پس ما هم تا میتوانیم دزدی میکنیم و کسی نباید کاری با ما داشته باشد!»
2️⃣مردم میگویند: «ابتدا مشکلات اقتصادی را حل کنید، سپس به بحث پوشش بپردازید!»
3️⃣مردم میگویند: «چون برخی ناملایمات اقتصادی در کشور هست، پس لجبازی کرده و کشف حجاب میکنیم!»
4️⃣مردم میگویند: «چون به نوع پوشش ما گیر میدهند، پس ما هم عمامهپرانی میکنیم!»
5️⃣مردم میگویند: «چون به ما بی توجهی شده است لذا دست به آشوب و اغتشاش میزنیم و تقصیری متوجه ما نیست!»
6️⃣مردم میگویند: «اگر حکومت از قوانین سابق عقب نشینی نکند، دوباره به خیابانها میریزیم و عواقب آن بر عهده ما نیست!»
7️⃣مردم میگویند: «بگذارید بدون هیچ گونه قانون محدودکنندهای و آن طور که میخواهم زندگی کنم!»
8️⃣مردم میگویند: «چون گرانی هست لذا نباید برای امور معنوی هزینه شود و اصلا مراسمات مذهبی باید تعطیل شود!»
✅همان طور که پیداست بیان چنین جملاتی از سوی یک شخصیت علمی -اعم از حوزوی یا دانشگاهی- به منزله پایان عمر روشنفکریِ وی خواهد بود لکن این افراد در نهایت رندی، مردم مظلوم را سپر خود کرده و تمایلات قلبی خود را با زبان مردم به افکار عمومی ارائه میکنند! مراقب این جماعت زیرک و زبل باشید.
#مردم_میگویند
#مردم_باید_بگویند
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰نمودار دینداری؛ نزولی یا صعودی؟!
✳️از جمله مباحثی که ضرورت بحث و بررسی پیرامون آن بر کسی پوشیده نیست، ارزیابی و سنجش میزان پایبندی یک جامعه به دین و شریعت است؛ این موضوع زمانی اهمیت مضاعف مییابد که بخواهیم از مقایسه دو بازه زمانی مختلف، مشخص کنیم شاخص دینداریِ جامعه چه روندی را پشت سر گذاشته است؟؟
پیچیدگی این موضوع به قدری است که مانع از ابراز یک پاسخ سطحی و بسیط میشود؛ لذا برای پاسخ به پرسش مذکور ناگزیر از بیان مقدماتی هستیم!
✳️ابتدا به معرفی دو نوع مختلف از دینداری میپردازیم و برای توضیح آن دو، اصطلاح «دینداری حقیقی» و «دینداری ارثی» را برمیگزینیم؛ این دو دسته در مقابل یکدیگر قرار دارند و لذا با توضیح یکی از آنان، مقصود از قسم دیگر نیز به خودی خود مشخص خواهد شد؛
🔻دینداری ارثی بیش از آن که از منابع دینی تغذیه شود، از طرف آداب و رسوم و سنتهای محلی یک جامعه پشتیبانی میشود!
🔻در این قسم، نقش دین منحصر در ظواهر رفتار و اعمال جامعه میباشد و از روح و حقیقت دین آنچنان خبری نیست!
🔻این قسم از دینداری، دیرپا نیست و با توجه به آن که بر بینش مستحکمی استوار نبوده و پشتوانهای جز آداب و رسوم جامعه ندارد، به تدریج و در گذر زمان زائل میشود!
🔻در انتقال از نسلی به نسل دیگر به شدت آسیبپذیر است و نسلهای بعدی، هیچ الزامی نمیبینند که به آن چه نسلهای قبلی باور داشتند، معتقد باشند!
🔻دینداری ارزانقیمتی است که هزینهای را -اعم از مالی،جانی و آبرویی- متوجه انسان نمیکند و لذا در دستاندازهای روزمره زندگی که مستلزم مقاومت و ایستادگی است، صحنه از دینداران سنتی خالی میشود!
🔻دینداری ارثی سکوت و سکون را بر حرکت و فعالیت ترجیح میدهد؛ در حقیقت، دینداری سرد و ساکنی است که حرارت و حرکت نمیآفریند و به وضعیت موجود رضایت میدهد!
🔻مبارزه با ظلم و ظالم در دینداری ارثی جایی ندارد و لذا آنچنان مخالفتی را از طرف زورگویان و گردنکشان جهانی برنمیانگیزد!
✳️دینداری حقیقی در نقطه مقابل دینداری ارثی قرار دارد و لذا تلاش برای مقابله با آن، از اولویتهای اصلی کسانی است که از این دینداری متضرر میشوند؛ ناگفته نماند که میتوان از تعبیر «اسلام آمریکایی» برای دینداری ارثی و از تعبیر «اسلام ناب محمدی» برای دینداری حقیقی نیز استفاده کرد.
✳️از آنجایی که در گذشته، از گسترش دین حقیقی توسط حکومتها ممانعت به عمل میآمد، لذا آن چه از دینداری در جامعه وجود داشت، غالبا -و نه همه- از سنخ دینداری ارثی بود؛ لکن در سالهای اخیر و با استقرار اسلام ناب بر کرسی حاکمیت، عرصه برای گسترش دینداری حقیقی بیش از پیش فراهم شده است.
✅در مقام جمعبندی باید بگوییم به نظر میرسد با توجه به تحولات جاری کشور، شاهد یک پوستاندازی در جامعه دینی هستیم؛ طبق شواهد و قرائن اگرچه دینداری ارثی رو به افول میباشد لکن در دینداری حقیقی شاهد یک روند تصاعدی هستیم؛ جوانان و نوجوانانی که علیرغم فضای سنگین تبلیغاتی، همچنان زیست مومنانه را ترجیح داده و هزینه ناسزاهای مدعیان اخلاق و فرهنگ را به جان میخرند، یکی از شواهد این ادعا هستند؛ به زعم نگارنده اگر این پدیده به خوبی مدیریت شده و تعادل نسبی در میزان ریزش «دینداری ارثی» و رویش «دینداری حقیقی» برقرار شود، میتوان امیدوار بود که برطرف شدن برخی از مشکلات فرهنگی، دور از انتظار و خارج از دسترس نباشد!
✍️مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰هیزم فقر برای آتش کفر
✳️گزاره "فقر، کفر میآورد" از جمله گزارههای خوشاقبالی است که از تیغ مهجوریت در امان مانده و مورد استناد قاطبه افراد قرار میگیرد؛ این گزاره یکی از مهمترین دستاویزهای کسانی است که تمایل دارند با ادبیات دینی به مصاف اسلام ناب محمدی بروند لکن به نظر میرسد تفسیر ناقص و نارسای از این گزاره، راه را بر سوءاستفاده بدخواهان از مفاهیم دینی هموار کرده است! بخوانید؛
✳️پایه اصلی استدلال مطرح شده بر معنای نیمهتمامی که از فقر بیان میشود، بنا شده است؛ ابتداییترین معنای فقر که در صفحه ذهن انسان نقش میبندد، همان معنایی است که در کمبود امکانات مادی و رفاهی خلاصه شده است؛ طبق این معنا، فقر در مقابل شکمسیری قرار داشته و انسان فقیر کسی است که توانایی تأمین مخارج مالی خود و خانوادهاش را ندارد؛ اما آیا فقر منحصر در این معناست؟
✳️انحصار فقر به معنایی در مقابل شکمسیری، نمیتواند معنای صحیح و کاملی از فقر تلقی شود؛ معنای صحیح فقر را نه تنها در مقابل شکمسیری بلکه در مقابل مجموع "شکمسیری و چشمسیری" باید جستجو کرد؛ این که حضرت امیر در پاسخ به فرزند بزرگوارشان، امام حسن مجتبی عليهالسلام، فقر را به "حرص و طمع" معنا میکنند(۱) حاکی از همین معنا است که اغلب مورد غفلت قرار میگیرد؛
باید پذیرفت که اگر اهمیت و ارزش چشمسیری بالاتر از شکمسیری نباشد، کمتر از آن هم نیست! واقعیت آن است که میتوان با لقمه نانی -هرچند ساده و اندک- از چاله شکم رهایی یافت ولی چاه حرص انسان را چگونه میتوان پر کرد؟
✳️ در پایان گفتنی است تفسیر درست جمله "فقر، کفر میآورد" را باید با در نظر گرفتن معنای جامع فقر به دست آورد؛ قدر مسلم آن است که برای مبارزه با فقر، ناگزیر از به کارگیری توأمان "خرمن ثروت" و "کاسه قناعت" هستیم؛ وگرنه هیچ گاه غربال ذهن انسان از ثروت بی انتهایی که در او ریخته میشود، سیر نخواهد شد!
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
➖➖➖➖➖➖➖
(۱)بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۶۲ [http://noo.rs/JQde8]
🔰مغالطه ترکیب مُفصّل
✳️صحرای پُرخار مجازی، مالامال از دامهای متعددی است که برای به اسارت درآوردن فکر و اندیشه جوامع گسترانیده شده است؛ بدون تردید برای مصونیت از دامهای خدعه و فریب، لازم است که با دیده خِرد و عبرت به حوادث و تحرکات بیگانگان نگریسته شود؛ لذا شناسایی راه و رسم شکارچیان برای درامان ماندن از شکار، ضرورتی انکارناپذیر است؛ در این یادداشت میکوشیم مغالطه پرکاربردی را که از آن با عنوان "مغالطه ترکیب مفصل" یاد میشود، مورد بررسی قرار دهیم.
✳️در این مغالطه، حکمی را که برای تکتک اجزاء به صورت مجزا صحیح است، به مجموع گزارهها نسبت میدهند؛ حال آن که صحت چنین حکمی برای مجموع آنها محل اشکال است؛ برای توضیح بیشتر ناگزیر از بیان مثالی هستیم؛ نسخهای را که یک پزشک برای بیماری تجویز کرده است، در نظر بگیرید؛ فرض کنید "نسخه پزشک" در قله اعتبار علمی و "مواجهه بیمار با نسخه" در قعر پایبندیِ عملی قرار دارد؛ حال با این اوصاف میتوان عدم بهبودی بیمار را به ضعف علمی پزشک و نسخه او نسبت داد؟ پر واضح است که هر کدام از "نسخه پزشک" و "مواجهه بیمار با نسخه" احکام مجزایی دارند که نمیتوان به دیگری سرایت داد.
✳️بروز چنین مغالطهای را در عرصههای مختلفی میتوان مشاهده کرد؛ به عنوان مثال زمانی که "کارآمدی منطق حکمرانی یک نظام" با "کارکرد عوامل اجرایی آن" و یا زمانی که "ارزش و منزلت یک دین" با "اعمال و کردار متدینین" یکی پنداشته شده و حکم واحدی برای آنان صادر میشود، جملگی حکایت از این مغالطه دارد.
✳️در پایان گفتنی است در صورتی که نقد علمی یک اندیشه و گفتمان از توان یک شخص خارج باشد، لاجرم چنگ هوچیگری را به چهره مواردی خواهد انداخت که ناخواسته بر چنته خالی از دانشِ خود صحّه بگذارد.
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰تازیانه جهالت بر پیکره شریعت
✳️شاید بتوان اوج مظلومیت دین را در اظهارات پوچ و بیمایه افرادی دانست که از حداقلِ اطلاعات دینی بیبهره بوده و در عین حال خود را موظف به سخنپاشی درباره دین میدانند! افرادی که هنر و رسانه را برای تزیین اندیشههای نه چندان متین و مستدل خود به استخدام گرفته و با ادعاهای ظاهرالصلاحی همچون جهانیسازی دین، مفاهیم عمیق دینی را از معنای خود تهی میکنند!
✳️میتوان مدعی شد که تقريبا هیچ موضوعی از مباحث دینی، از تیررس توپخانه تحریفِ این جماعت در امان نمانده و هر کدام، به گونهای مجروح تفسیرهای ناصوابِ عدهای جاهل -و البته گاهی مغرض- گشتهاند؛ مباحثی نظیر آزادی در اسلام، عدالت علوی، جهاد، وحی، معجزه، شفاعت، جبر و اختیار، بهشت و جهنم، زن در اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، حکومت اسلامی، ولایت فقیه، تقیّه، انتظار فرج و... از مهمترین مواردی هستند که آماج حملات بهاصطلاح نواندیشان دینی قرار دارند.
✳️پرسشی که نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد این است که آیا این افراد قادر هستند در برابر استنباط و خوانش علامه طباطباییها و شهید مطهریها از دین نیز اینچنین قلمفرسایی و ریشجنبانی کنند یا صرفا پهلوانپنبهای هستند که در مصاف با عروسک خودساخته، خودنمایی میکنند؟!
✳️گفتنی است اساس اظهارات این افراد بر پایه تلقّی ناقص و معیوبی است که خود از دین ارائه میدهند و سپس به انتقاد از آن، دست به کار میشوند!
قدّاره انکار و یا تحریف برخی از ضروریات دین توسط این اشخاص، با سوهان سطحینگری تیز میشود؛ لذا افزایش آگاهی عمومی و عقلانیت دینی، در حکم قاتل این تفکر بوده و به منزله سپری است که در برابر تازیانه جهالت این افراد، قرار خواهدگرفت.
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
🔰تحقیر با روکش تکریم‼️
✳️فردی که پیش از این، عهدهدار بالاترین مقام اجراییِ کشور بوده است، طی اظهاراتی مدعی شده است: "در یک دورهای حتی در مترقیترین نگاه به زن گفته میشد که «مرد از دامن زن به معراج میرود»، اما الان این نگاه وجود دارد که چرا زنان خودشان نباید به معراج بروند و چرا باید فقط به عنوان وسیلهای برای رشد مردان در نظر گرفته شوند و چرا این رشد، در وجوه معنوی، در قالب تصویری مردانه صورتبندی میشود و زنان در این نگاه کجا هستند؟"
✳️قریب به یقین، سخنران که این مطالب را در قالب پرسش مطرح کرده است، بیاطلاع از پاسخهای آن نیست؛ اما به هر دلیلی به تزریق پرسش بسنده کرده است؛ به جهت تکمیل کار ناقص گوینده، چند سطری سیاهه میکنیم؛ بخوانید!
✳️پرسش مذکور بیتوجه به تفاوتهای ذاتی زن و مرد و بر پایه شبیهانگاریِ مسیر معراج آن دو، پدید آمده است!
این مطلب بیشباهت به آن نیست که کسی مدعی شود "قبلا گفته میشد که یک ورزشکار به واسطه تربیت مربی، قهرمان میشود ولی هم اکنون گفته میشود چرا خود مربی به مسابقات قهرمانی نرود؟!"
✳️پرسشی که بیدرنگ به ذهن هر انسان خردمندی خطور خواهد کرد این است که آیا مسیر قهرمانیِ مربی، همان مسیری است که ورزشکار طی میکند؟ اساسا آیا قهرمانی مربی چیزی غیر از قهرمانی ورزشکار است؟ آیا ارزش کار مربی تا این حد تنزل داده میشود که اگر خود در مسابقات شرکت نکند، گویی هیچ اقدام مثبتی انجام نداده است؟ و بالاخره آیا این نگاه تکریم مقام مربی است یا تحقیر آن؟!
✳️به نظر میرسد چارهای جز اذعان به این نکته نیست که همچنان مترقیترین نگاه به زن آن است که "مرد از دامن زن به معراج میرود".
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
پ.ن: مطالعه یادداشت "تازیانه جهالت بر پیکره شریعت" پیشنهاد میشود؛👇👇https://eitaa.com/eghaal/83
🔰قانون "پایستگی خصومت و دشمنی"‼️
✳️بررسی اظهارات و مواضع برخی از فعالان و کنشگران سیاسی، حکایت از آن دارد که عدهای با صرف نظر از آنچه که در تحولات کشور در جریان است، همواره در شمایل یک مخالف ظاهر گشته و هرگونه تغییر و تحولی در روند اداره کشور، در تغییر خصومت و دشمنی آنان بی تاثیر بوده است؛
✳️به نظر میرسد موضعگیری این رسانهها در برابر حوادث و رخدادهای جاری کشور را باید ذیل قانون پایستگی خصومت، به تحلیل نشست؛ مطابق این قانون دشمنی و عداوت با جمهوری اسلامی از بین نمیرود بلکه از صورتی به صورت دیگر و از بهانهای به بهانه دیگر تبدیل میشود!
✳️به بیان نمونهای بپردازیم؛ در سالهای اخیر شاهد تغییر و تحولی در عرصههای داخلی و خارجی بودیم که بسیاری از کشورهای خارجی را به فکر تجدیدنظر در روابط خود با جمهوری اسلامی انداخته و واسطههایی را برای احیای روابط، راهیِ ایران کردهاند؛ برخی بیتوجه به این چرخش سیاسی، خواستار تداوم سیاست پیشین در قبال آن کشورها بوده و سیاست جدید کشور را مورد مذمت قرار میدهند؛ برخی دیگر نیز که زیرکتر هستند، زبان طعن و کنایه را در پیش گرفته و چنین القاء میکنند که "بالأخره فشارهای خارجی منجر به این شد که جمهوری اسلامی از سیاستهای خود عقبنشینی کند!" تکیهگاه اصلی سخنان این دسته آن است که چرخش سیاسی را نه متوجه طرفهای خارجی که متوجه جمهوری اسلامی قلمداد میکنند!
✳️چنین رویکردی در مواجهه با سیاستهای کلان کشور، پدیده تازهای نبوده و سابقه آن به اندازه عمر انقلاب است؛ در طول جنگ تحمیلی که نیاز به وحدت و همدلی برای دفاع از کشور بیش از هر زمان دیگری احساس میشد برخی تردیدافکنی درباره ادامه جنگ را بر عهده گرفته بودند و همینها پس از پذیرش قطعنامه با تغییر نقش خود، مدافع ادامه جنگ شدند!
✳️امام خمینی ره در قسمتی از پیام خود که مناسبت پذیرش قطعنامه صادر کردند این چنین میفرمایند:
"چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبههگیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلح طلبی به ظاهر دم میزدند امروز نیز با همان هدف، سخنان فریبنده دیگری را مطرح نمایند؛ و جیرهخواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملیگراهای بیفرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند(۱)." 1367/04/29
✳️لازم به ذکر است که قدر مشترک فعالیت برخی از رسانهها، دشمنی با جمهوری اسلامی است؛ لذا برقراری یا قطع ارتباط با کشورهای خارجی، اهمیت چندانی ندارد! مهم آن است که جمهوری اسلامی بازیگر اصلی این حوادث بوده و باید اقداماتش زیر سوال برود!
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
➖➖➖➖➖
(۱)بيشتر بخوانيد: http://emam.com/-/OmCYBsb
🔰ابلاغ یا تبلیغ؟!
✳️شاید در نگاه اول، تفکیک دو مقوله "ابلاغ" و "تبلیغ" بیاهمیت تلقی شود؛ خصوصا آن که در موارد بسیاری این دو واژه به جای هم به کار رفتهاند؛ لکن تفکیک این دو، زمانی اهمیت مییابد که مشخص شود برنامهریزی و اقدام برای هر یک از این موارد، ابزار و روشهای متفاوتی میطلبد و اگر این تفاوتها لحاظ نشود، بازدهی مطلوبی حاصل نخواهد شد؛ برای توضیح تفاوتهای ابلاغ و تبلیغ، بیان مثالی را مقدمه میکنیم؛
✳️تصور کنید ترمینال مسافربری را برای سفر خود انتخاب کردهاید؛ پس از ورود به ترمینال با صدای رانندههایی مواجه میشوید که هرکدام برای مسافرگیری، مقصد سفر خود را فریاد میزنند؛ قطعا تصدیق میکنید هیچ انسان عاقلی پیدا نمیشود که به خاطر صدای خوب راننده، شیک بودن اتوبوس و... مقصد سفر خود را تغییر دهد بلکه تقريبا همه افراد قبل از ورود به ترمینال مقصد خود را انتخاب کرده و تنها دنبال اتوبوسی هستند که آنها را به مقصد از پیش تعیین شده برساند؛ به نظرتان فریاد راننده، از جنس ابلاغ است یا تبلیغ؟!
با این مقدمه، به بیان تفاوتهای ابلاغ و تبلیغ میپردازیم:
🔻تبلیغ رساندن به دل است و ابلاغ رساندن به گوش
🔻تبلیغ، تدریجی بوده و در طول زمان حاصل میشود و ابلاغ دفعی بوده و در یک لحظه رخ میدهد
🔻تبلیغ ذائقهسازی است و ابلاغ، ارضای ذائقه
🔻تبلیغ ایجاد تقاضا است و ابلاغ پاسخ به تقاضا
🔻تبلیغ، تشنه کردن است و ابلاغ سیراب کردن
🔻تبلیغ بینش میآفریند و ابلاغ روش میدهد
🔻تبلیغ، استخراج دردهای پنهان است و ابلاغ استخدام روشهای درمان
✳️به مثال ابتدای یادداشت بازگردیم؛ چه مواردی منجر به این میشود که یک شخص، مکان خاصی را برای مسافرت انتخاب کند؟ آیا فریاد یک راننده برای انتخاب مقصد کفایت میکند؟ یا باید زیباییها و جذابیتهای مقصد نیز برای انسانها تبیین شده تا آنان را تحریک به مسافرت کند؟ آژانسهای مسافرتی چگونه عموم مردم را تشویق به مسافرت میکنند؟ و سوال پایانی این که برای سوار کردن انسانها در اتوبوس دینداری چه باید کرد؟!
✍مدیر عقال
🆔@eghaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱
📌این برنامه مربوط به تیر۱۴۰۰ و قبل از روی کار آمدن دولت سیزدهم است.
🆔@eghaal
🔰ریشه دشمنی با حکومت دینی؛ عقلایی یا عقدهگشایی؟؟
1⃣ابتداییترین کار یک طبیب در درمان بیمار، شناخت صحیح بیماری به جهت تجویز نسخه متناسب با آن میباشد؛ اگر دارویی که برای یک بیمار تجویز میشود، سنخیتی با مرض وی نداشته باشد نه تنها منجر به درمان نمیشود چه بسا ممکن است به وخامت وضعیت بیمار نیز بینجامد؛ با این مقدمه در پی یافتن پاسخ برای این پرسش هستیم که چرا عدهای با حکومت دینی و ارزشهای آن، سَر سِتیز دارند؟ آیا سرکشی آنان از هنجارهای حکومت دینی بر پایه استدلالهای منطقی استوار است یا عوامل دیگری منجر به شکلگیری چنین رفتاری شده است؟ بیان حکایتی از ملای رومی ، ما را در یافتن پاسخ این پرسش یاری خواهد کرد؛
2⃣دختری به سن ازدواج رسیده و به دلیل نبود همسری در شأن و منزلت خود، ناگزیر به وصلت با شخص نه چندان موجهی شده بود؛ پدر دختر نیز با این که ناچاری و استیصال فرزندش را درک میکرد، در عین حال به دخترش توصیه کرده بود که به دلیل غیر قابل اعتماد بودن همسرش، از حاملگی پرهیز کند؛ چرا که هر لحظه امکان داشت آن شخص، همسر و فرزندش را رها کرده و آنان را تنها بگذارد؛ دختر نیز این سفارش پدر را از عمق جان پذیرفته و با خود متعهد میشود که از درخواست پدر تخطی نکند؛ ولی علیرغم پیمانی که با خود و پدرش بسته بود پس از مدتی حامله شده و خشم پدر را برمیانگیزد؛ دختر داستان در پاسخ به توبیخ پدر میگوید: "من چگونه میتوانستم خودم را از او برحذر بدارم درحالی که مرد و زن شبیه آتش و پنبه هستند و نمیتوان آن دو را کنار یکدیگر گذاشته و انتظار داشت که پنبه، آتش نگیرد!" پدر که عصبانیتش از این پاسخ، فزونی یافته بود، میگوید: " گفته بودم زمانی که همسرت در اوج شهوت به سر میبَرد، نزدیک او نشده و از او دوری کنی؛ نشانهاش را هم گوشزد کرده و گفته بودم که چشمانش در حالت اوج شهوت، خمار میشود" اما پاسخ دختر این بود که " اگر چشمهای او خمار میشود، چشمهای من هم از شدت شهوت، کور میشود!!"
3⃣واقعیت آن است که تاثیر احساسات بر عقل انسان، انکارناپذیر بوده و تنها "عقل پیامبرانه" هست که تحت تأثیر احساسات مختلف همچون خشم، شهوت، حرص و... قرار نمیگیرد و همچنان مسیر صحیح را میپیماید؛ به ناچار باید پذیرفت که نمیتوان از عموم مردم چنین انتظاری داشت؛ هنگامی که مشاهده میشود برخی بدیهیات عقلی زیر تیغ انکار میرود، راه چاره را باید در جای دیگری جستجو کرد؛ باید از خود پرسید که مگر عقل سالم میتواند حیا و عفاف را کنار گذاشته و هرزگی و بیبندوباری را به عنوان یک ارزش تلقّی کند؟ مگر عقل سالم میتواند چشم خود را بر جنایات یک رژیم ظالم ببندد و به محض پاسخ از طرف مظلوم، نسبت به گسترش جنگ هشدار دهد؟ مگر عقل سالم میتواند در مناقشات بینالمللی همواره جانب دشمن را گرفته و کشور خود را در جایگاه متهم بنشاند؟ مگر عقل سالم میتواند پیشرفتهای کشور خود را انکار کرده و در عین حال برای کشورهای رقیب، پیشرفتتراشی کند؟
پاسخ همه این سؤالات، منفی است.
4⃣جمعبندی کنیم؛ به نظر میرسد مخالفتها با حکومت دینی در اغلب موارد مبتنی بر یک استدلال عقلایی نبوده و ناشی از نوعی عقدهگشایی است که عوارض آن در اشکال مختلف، پدیدار میشود؛ به عنوان مثال کسی که در خانواده از محبت نزدیکان خود محروم است، جبران این خلأ عاطفی را در خیابان و به وسیله خودنمایی جستجو میکند و در صورت ممانعت از این اقدام، به مخالفت با متولیان قانون برمیخیزد؛ کسی که انتظار تصدی پست و مقامی را در کشور داشته و به دلیل عدم صلاحیت، نتوانسته به مقصود خود برسد، تلاش میکند حقد و کینه شخصی خود را پشت انتقادات به ظاهر منطقی پنهان کند؛ کسی که به هرزگی و عیاشی عادت کرده و حکومت دینی را مانع لاابالیگریهای خود میبیند، وضعیت اقتصادی را به نقد میکشد! حال آن که مشکل او در جای دیگری است و...
5⃣و بالأخره کسانی که دغدغه بیان حقایق و واقعیتهای کشور و به عبارتی دغدغه جهاد تبیین دارند، شایسته است به این نکته توجه کنند که ضرورت تغذیه عاطفی اگر بیشتر از تغذیه عقلی نباشد، قطعا کمتر نیست.
✍مدیر عقال
🆔@eghaal