eitaa logo
عقال
128 دنبال‌کننده
9 عکس
7 ویدیو
0 فایل
پیامبر اکرم(ص): "إِنَّ الْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْلِ" ترجمه: "عقل، زانوبند و بازدارنده از نادانی است." لینک صفحه ویراستی: https://virasty.com/admin_eghaal نظرات و پیشنهادات👇👇 @admin_eghaal
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶کوشش یا نیایش؟! ✅اجزای مختلفی باید دست به دست هم بدهند تا یک ماشین به حرکت درآید؛ با این وجود سوخت ماشین به گونه‌ای است که گویی بر فعالیت همه قطعات سایه افکنده است؛ همان‌گونه که هیچ ماشینی نمی‌تواند با مخزن خالی حرکت کند، انسان بی‌انگیزه و ناامید نیز تاب و توان فعالیت و همچنین مقاومت در برابر مشکلات مسیر را ندارد! 👌دعا -و در حالت کلی- معنویت، به منزله سوخت ماشین است که انگیزه و قدرت حرکت را به انسان تزریق میکند؛ چقدر در اشتباه‌اند کسانی که خیال می‌کنند متدینین، دعا و نیایش را جانشین تقلّا و کوشش قرار داده‌اند! ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰"جهاد تبیین" در معرض تهدید‼️ ✳️انبوه محصولات هنری و رسانه‌ای که اوایل ناآرامی‌های پاییز ۱۴۰۱ بر سر افکارعمومی آوار می‌شد، غافلگیری و دستپاچگی جبهه انقلاب را به همراه داشت؛ حجم سنگین مطالب خلاف واقعی که با ابزار هنر تزیین می‌شدند، راه تبیین و روشنگری را دشوار و حتی گاهی مسدود می‌کرد؛ با این وجود افرادی بودند که از هیچ تلاشی برای مقابله با جریان دروغ، فروگذاری نکرده و میدان‌دار نبرد حق و باطل شده بودند؛ زمان اما به سود جبهه انقلاب سپری می‌شد؛ چرا که تیغ براندازان را کندتر و سپر جبهه انقلاب را آبدیده‌تر می‌کرد. ✳️اعتماد اندک و متزلزلی که برخی افراد به براندازان داشتند، رفته‌رفته و با برملا شدن چهره پنهان آنان، از بین می‌رفت و خریدار چندانی برای ادعاهای براندازان باقی نمی‌ماند؛ اما خطر دیگری متولد می‌شد که آسیب آن اگر بیشتر از براندازان نباشد، قطعا کمتر نبود! رسوایی و بدنامی براندازان، منجر به نوعی کاهلی و سهل‌انگاری در جبهه انقلاب می‌شد و کم‌خردی براندازان را توجیهی برای کم‌کاری خود در نظر می‌گرفتند! برخی از آسیب‌هایی که پس از شکست براندازان، جهاد تبیین را در معرض تهدید قرار داده است، به این شرح است: ✳️قدرت‌طلبان: برخی افراد به جای آن که تمام تلاش خود را برای نابودی کامل دشمن اصلی متمرکز کنند، در کمال ناباوری آتش توپخانه خود را به سمت گروه‌های انقلابی گرفته و به حاشیه راندن آنان را برای خود، نوعی پله ترقی، تلقی می‌کنند! این گروه در حاشیه‌پردازی و تفسیر ناامیدانه از اقدامات امیدبخش نظام، تبحر ویژه‌ای دارند؛ واجد اندیشه خاصی نبوده و پروژه اصلی آنان، بی‌نصیب نماندن از قدرت است! ✳️عافیت‌طلبان: برخی افراد گویی توجه ندارند که آنان نیز گوشه‌ای از این کره خاکی را اشغال کرده و به عنوان یک انسان، ظرفیت و توان تأثیرگذاری بر دیگران را دارند! این گروه تنها به تماشای مبارزه حق و باطل اکتفاء کرده و از ورود در میدان مبارزه اِبا دارند؛ تمایل زیادی به "آسیب‌شناسی" فعالیت‌های گروه‌های انقلابی دارند و در پوشش چنین عناوین فریبنده‌ای، خون در دل کسانی می‌کنند که در خط مقدم جبهه تبیین قرار دارند! ✳️کج‌فهمان: در بزنگاه‌های مختلف برخی با فهم غلط و ناقص خود و پافشاری بر آن، بخشی از نیرو و توان جبهه انقلاب را مصروف کج‌فهمی خود کرده و توانی که باید صرف مقابله با دشمن اصلی شود، به ناچار در مواجهه با نیروهای به ظاهر خودی هدر می‌رود؛ بحث‌های نظیر حذف ارز ترجیحی، الگوی مصرف ايرانیان، واکسن کرونا و... از جمله مواردی بودند که بخشی از توان جبهه انقلاب در چاه کج‌فهمی این افراد ریخته شد! ✅و بالاخره گفتنی است که نگارنده برای رفع چنین آفاتی که جهاد تبیین را تهدید میکند، هیچ راه‌حلی جز تخلق به اخلاق اسلامی سراغ ندارد. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰مملکت مال این‌هاست! 🔶تنها چند ماه با بهمن۵۷ فاصله هست؛ شدت و حساسیت مبارزه در بالاترین وضعیت ممکن قرار دارد؛ حمایت همه‌جانبه قدرت‌های غربی از رژیم وقت، عده‌ای را به این نتیجه رسانده است که برای به زیر کشیدن شاه از تخت سلطنت، ناگزیر از به‌کار‌گیری ظرفیت همه گروه‌های مبارزاتی -اعم از اسلامی و غیر اسلامی- هستند؛ امام اما مخالف این طرز تفکر است؛ او چندین بار به مردم اعلام کرده است که "حتی برای سرنگونی شاه هم با مارکسیست‌ها همکاری نخواهیم کرد!"(۱) 🔶برخی این موضع امام را خلاف اصول سیاسی و مدیریتی می‌دانند و معتقدند ایام پیش از پیروزی، زمان مناسبی برای مرزبندی با گروه‌های مختلف و منحرف نیست؛ لکن امام بر همان موضع خود پافشاری کرده و ذره‌ای از آن عقب‌نشینی نمی‌کند؛ او علاوه بر آن که ظرفیت و توان گروه‌های غیراسلامی را ناچیز می‌داند، تمایلی هم ندارد که حرکت خالصانه امت حزب‌الله را مدیون عده‌ای اندک و فرصت طلب کند؛ نیز معتقد است که فردای پیروزی، همین افراد انگشت‌شمار و در عین حال خودهمه‌پندار، مدعی بخش اعظمی از ارکان و مناصب مدیریتی کشور شده و تسلط ملت بر مقدرات کشور را برنمی‌تابند؛ در حالی که صاحبان اصلی این مملکت، خیل کثیر امت حزب‌اللهی است که در جهت تحقق آرمان‌های اسلامی، از مال و جان خود هزینه کرده و در نهایت به نظام دلخواه خود رأی آری داده‌اند! ➖➖➖➖➖ (۱)صحیفه امام، ج۳، ص۳۶۶ (۱۳۵۷/۰۲/۰۴) بیشتر بخوانید👇 http://emam.com/-/oioYha ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰ترفند نوین یارگیری؛ 🔸نیروهای انقلاب چگونه شکار می‌شوند؟! ✳️حاشیه‌زیستی و اشتغال به مطالب غیرضروری، جذابیت چندانی برای راقم این سطور ندارد؛ لکن آنچنان که از شواهد و قرائن پیداست، برخی از فرصت‌طلبان ماموریت خود را از دل همین حواشی خودساخته و بی‌اهمیت دنبال میکنند و اگر چنانچه ممانعتی از این اقدام به عمل نیاید، آسیب‌های جبران‌ناپذیری بر پیکره جامعه ایرانی وارد خواهد کرد؛ یادداشت حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه‌ مخالفان ایران، حواشی و حوادث بی‌ارزش را دامی برای شکار نیروهای انقلاب قرار داده‌ و به این شیوه، جمعی از بهترین عناصر انقلابی را از دایره انقلاب خارج می‌کنند؟ در ادامه، مراحل یکی از شیوه‌های یارگیری بیان می‌شود، بخوانید؛ 🔷در گام نخست و در مرحله سوژه‌یابی، موضوعاتی انتخاب می‌شود که ظرفیت و توان فعال‌سازی گسل‌های اجتماعی را داشته باشد؛ به عنوان مثال موضع یک شخصیت دینی درباره حجاب، با تیترهای جهت‌داری منتشر می‌شود؛ گفتنی است در این مرحله به ذائقه‌سازی‌های پیشین و همچنین ناآگاهی نیروهای انقلاب نیز حساب ویژه‌ای باز شده‌‌ است! 🔷سپس موج افترا و تهمت، روانه آن موضع و گوینده آن شده و موتور خودزنی برخی نیروهای ناآگاه انقلابی -که شهوت موضع‌گیری دارند- روشن می‌شود؛ البته نباید فراموش کرد که عمده این انقلابیون با انگیزه‌های سالم وارد این معرکه شده و به زعم خود می‌کوشند که نظام اسلامی را از اتهامات وارده بر آن تبرئه کنند لکن به دلیل عدم آشنایی با ظرایف سیاست‌ورزی و همچنین معارف انقلاب اسلامی، ناخواسته به عامل ضدانقلاب تبدیل می‌شوند؛ 🔷آتش‌بیاران معرکه در این مرحله به گوشه‌ای خزیده و به تماشای مبارزه مُهره‌های بی‌جیره و مواجب خود می‌نشینند! بدیهی است که مشاهده سربازان مفت و مجانی، آنان را به این نتیجه می‌رساند که ظرفیت خود را برای روز مبادا ذخیره کنند! 🔷ضربه نهایی اما در این مرحله وارد می‌شود؛ پس از مدتی بیانات رهبری را منتشر کرده و مشخص می‌شود که موضع آن شخصیت دینی، همان موضع رهبری بوده است! نیروی انقلابی، تازه متوجه می‌شود که در این مدت بی‌آن که خود بداند و بخواهد، مواضع رهبری را زیر آتش ناسزاگویی گرفته بوده است؛ در این مرحله است که درگیر نوعی تعارض شخصیتی شده و شک و تردید همانند خوره‌ای می‌شود که به جان اعتقادات او می‌افتد؛ این افراد برای مدتی در حال یک جنگ تمام‌عیار با خود و باورهای خود هستند؛ از یک طرف به دلیل عشق و محبت قلبی به رهبری، تمایلی به مخالفت با مواضع ایشان نداشته و لذا به توجیهات و تأویل‌های مضحک متوسل می‌شوند و از طرف دیگر نیز حاضر به پذیرش اشتباه و عقب‌نشینی از موضع‌گیری عجولانه‌ خود نیستند! ✅اگرچه محصول این ترفند، دیربازده می‌باشد ولی در طولانی‌مدت منجر به فاصله‌گیری تدریجی این اشخاص از تفکر انقلابی می‌شود؛ پس از طی این فرآیند است که فرد، چشم باز کرده و می‌بیند که در جبهه مقابل نظام اسلامی و دوشادوش عناصر آلوده و بدنام ایستاده است؛ حقیقتا هنر یارگیری، تماشایی است! در پایان یادآوری این نکته ضروری است که علاوه بر لزوم آشنایی بیشتر با معارف انقلاب اسلامی، برای کنترل شهوت موضع‌گیری نیز باید چاره‌ای اندیشید. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰براندازی با ابزار "وعده‌سازی"‼️ ✳️بدون تردید برای ارائه ارزیابی صحیح و عادلانه از کامیابی یا ناکامی یک حکومت، باید وعده‌ها و واقعیت‌های پیش از روی کار آمدن آن را با واقعیت‌های پس از استقرار بررسی کرده و سپس به کرسی قضاوت تکیه زد؛ ناگفته پیداست که دست‌درازی و تحریف هریک از وعده‌ها و واقعیت‌ها، جامعه را از یک داوریِ بی عیب و نقص محروم خواهد کرد؛ برخی با هدف مسدود کردن راه قضاوت صحیح درباره حکومت، تصویری از وعده‌ها و حقایق جامعه ارائه می‌دهند که در صحنه واقعیت یا اساسا وجود نداشته و یا در مقیاس بسیار متفاوتی رخ داده‌ است! ✳️از جمله مباحثی که محل نزاع برخی گروه‌های سیاسی واقع شده است مقوله آزادی می‌باشد؛ در این که آزادی يکی از شعارهای محوری انقلاب اسلامی بوده و هست، شکی نیست اما به راستی در میان تفاسیر متعددی که از "آزادی" ارائه شده است، کدام یک مدّ نظر پیش‌قراولان انقلاب و مردم انقلابی بوده و کدام یک از این تفاسیر، جانفشانی و مبارزه آنان با رژیم وقت را موجه و معقول می‌کرد؟ ✳️اگر چه پس از انقلاب، مباحث مفصلی درباره آزادی و تفاسیر مختلف آن ارائه شده است لکن به جهت دفع برخی توهمات، به اظهارات پیش از انقلاب متفکران دینی استناد خواهیم کرد؛سخنرانی‌های شهید مطهری در سال۱۳۴۸شمسی که در حسینیه ارشاد و با موضوع آزادی معنوی ایراد شده است منبع خوبی برای پاسخ به این پرسش است؛ ✳️ در این یادداشت اما از صحبت‌های دیگر نظریه‌پرداز انقلاب درباره آزادی استفاده خواهیم کرد؛ صحبت‌هایی که در ادامه نقل می‌شود مربوط به سال ۱۳۵۳ است که در مسجد کرامت مشهد ایراد شده است؛ بخشی از آن سخنرانی به این شرح است: ✳️«آزادی به معنای مطلق‌العنانی، نه؛[مورد قبول نیست، بلکه] آزادی به معنای تبعیت از يك قانون صحيح انسانی که در روح انسان، در آن نظم و در آن اجتماع، انسان بار هیچ کس را بر دوش نبرد، حتی بار حاکم را؛ اگر حاکم از طرف خدا حرف زد، به الهام خدا حرف زد، حاکم اسلامی‌ست و حرفش مورد قبول قرار می گیرد؛ اگر به الهام الهی سخن نگفت، حرف او هم مردود می شود.»(۱) ✳️آن گونه که پیداست از همان ابتدا، نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی، بر آزادی به معنای بی‌بندوباری و خروج انسان از دایره انسانیت خط بطلان کشیده‌ و مردم نیز تنها برای آزادی حقیقی -که ارمغان شریعت برای بشریت است- حاضر به بذل مال و جان خود شده بودند وگرنه نزد آنان از خودگذشتگی برای روایت‌های پست و حقیری که از آزادی وجود دارد، نهایت بلاهت قلمداد شده است! ✅واقعیت آن است که نباید و نمی‌توان عدم تحقق وعده‌های ساختگی را ابزاری برای براندازی در نظر گرفت! باید قبول داشت که مؤاخذه یک حکومت برای وعده‌هایی که نداده است و همچنین برای اتفاقاتی که تنها در قاب رسانه -و نه در واقعیت- حضور دارند، علاوه بر مضحک بودن، بی‌نتیجه نیز هست؛ البته می‌توان و باید نسبت به عقب‌نشینی از این نگاه متعالی به آزادی، هشدار داده و از آن جلوگیری کرد. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal ➖➖➖➖➖ (۱)کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه نهم، 53/07/05
🔰لذت گِل‌خواری‼️ 🔸حکایتی از ملای رومی نقل شده است که بیان آن خالی از لطف نیست؛ در روزگاران قدیم شخصی زندگی می‌کرد که مرض گِل‌خواری آنچنان در جان او ریشه دوانده بود که توصیه دیگران مبنی بر ترک این عادت زشت و ناپسند را به باد استهزاء می‌گرفت و بر این باور بود که لذت حاصل از گل‌خواری، دلیل متقنی بر درستی و حقانیت آن می‌باشد! این شخص تا جایی پیش رفته بود که به عدم گل‌خواری دیگران اعتراض کرده و همواره اظهار می‌داشت که "با چه بهانه‌ای خود را از لذت این کار محروم کرده‌اید؟ این چه خرافاتی است که تصور می‌کنید با این اقدام، سلامتی شما به خطر می‌افتد؟" 🔸القصه روزی از روزها که این شخص برای خرید مایحتاج خانه روانه بازار شده بود، متوجه می‌شود که "قند" نیز جزو لوازمی بوده است که باید خریداری شود؛ لحظاتی را در جستجوی مغازه‌ای که قند داشته باشد سپری کرده تا این که نگاهش به یک عطاری می‌افتد؛ به سمت آن حرکت کرده و پس از سلام و احوالپرسی متعارف، مقداری قند درخواست می‌کند؛ فروشنده قبل از آن که سراغ کیسه قند برود، خریدار را از نداشتن سنگ ترازو مطلع ساخته و می‌گوید که از وزنه‌های گِلی برای اندازه‌گیری اجناس خود استفاده می‌کند! 🔸آن شخص اندکی فکر کرده و با خود می‌گوید: "من برای خرید قند به اینجا آمده‌ام و سنگ ترازو هرچه که باشد نزد عطار می‌ماند لذا جنس سنگ ترازو اهمیتی ندارد؛" با این حساب قبول می‌کند که از وزنه‌های گلی برای وزن کردن قند استفاده شود؛ عطار به میزان نیاز خریدار، وزنه‌های گلی را در یک طرف ترازو قرار داده تا در طرف دیگر ترازو و به میزان وزنه‌ها، کله‌قند را بشکند؛ از قضا تیشه‌ای که با آن قندها را می‌شکست، در قسمت اندرونی مغازه جا مانده بود و عطار مجبور می‌شود برای برداشتن تیشه به سمت انباری مغازه برود؛ 🔸در همین حین شخص بیمار و دیوانه، فرصت را مناسب یافته و در نبود فروشنده، شروع به خوردن گل‌هایی می‌کند که در کفه ترازو قرار داده‌ شده بود؛ لحظات عجیبی را سپری می‌کرد؛ از یک سو غرق در لذت گل‌خواری بود و به زیرکی و زرنگی خود می‌بالید و از سویی دلهره سر رسیدن عطار را داشت؛ عطار که داخل مغازه در جستجوی تیشه بود، ناگهان نگاهش به او می‌افتد و تعمداً خود را مشغول و معطل می‌کند تا آن شخص گِل بیشتری بخورد؛ چرا که در آن صورت قند کمتری به او خواهد داد! 🔸پوزخند و زمزمه عطار نیز در این لحظات دیدنی و شنیدنی است! عطار اعتراف می‌کند که همان‌گونه که آن شخص از او می‌ترسد، او نیز از آن شخص می‌هراسد ولی ترس آن شخص از سر حماقت و نادانی و ترس عطار از این جهت است که او گِل کمتری بخورد؛ آن شخص غافل از آن بود که اگرچه به ظاهر از گِل عطار دزدی می‌کند، لکن در حقیقت به سهم قند خود، دستبرد می‌زند! 🔸شایسته است هر انسانی با خود بیندیشد که با انجام گناه، چه کسی را فریب می‌دهد و سرگرم شدن به لذت‌های آن، او را از درک چه لذت‌هایی محروم می‌کند؟ ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰دستاویز دین‌زدایی‼️ 🔹مخالفت و مبارزه با دین، سابقه‌ای به درازای خلقت انسان دارد؛ در طول تاریخ افراد و گروه‌های متعددی در تکاپوی یافتن راهی برای به انزوا کشیدن دین بوده‌اند و جملگی در آرزوی برچیده شدن دین از جامعه بشری، عمر خود را به پایان رسانده‌اند؛ هریک از این افراد و دسته‌ها راهکارهایی را برای غرض خود ارائه و در پیش گرفته‌اند که یکی پس از دیگری، ناکام گشته و به فراموشی سپرده شده‌اند؛ در این میان اما به نظر می‌رسد که راهکار کارل مارکس برای دین‌زدایی، همچنان توانسته است جذابیت خود را -حداقل برای پیروان خود- حفظ کند؛ 🔹مارکس معتقد بود که هیچ قدرتی یارای مقابله و مبارزه با قدرت مذهب را ندارد و همه قدرت‌ها در مواجهه با قدرت دین، محکوم به شکست هستند؛ به اعتقاد او برای مبارزه با مذهب، باید از خود مذهب عليه آن استفاده کرد؛ البته تمرکز مارکس در این راهبرد بر ارائه تفسیر مادی و انکار تفسیر معنوی معطوف بود ولی دین‌زدایانِ پس از او، تفاسیر دیگری نیز از این راهبرد ارائه کردند؛ 🔹برخی افراد با غرض مشروعیت‌زدایی از اجرای ضروری‌ترین احکام‌ دینی، مواجهه کاریکاتوری با برخی دیگر از احکام و توسعه بی‌قاعده و ضابطه آن را در پیش گرفته و تلاش کرده‌اند دین را تبدیل به یک مقوله بی‌خاصیتی کنند که هیچ کاری از آن ساخته نبوده و تنها عنوان دین را یدک بکشد؛ بدین ترتیب هم به غرض خود که دین‌زدایی بوده است، دست یافته‌اند و هم به جهت ظواهر شرعی، حساسیت جامعه مذهبی را تحریک نکرده‌اند! 🔹قاعده تنفیر، تازه‌ترين موردی است که دستاویز زیر سوال بردن اجرای احکام الهی قرار گرفته است؛ طبق این قاعده لازم است از اجرای احکامی که منجر به نفرت از دین می‌شود، صرف نظر کرد؛ دین‌زدایانی که مترصد فرصت برای ضربه زدن به دین بوده و هستند، این قاعده را به منزله برگ برنده‌ای تلقی کرده‌اند که می‌توانند با توسعه بی‌رویه آن، برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند؛ به این شکل که به بهانه نفرت عمومی از دین، نسخه تعطیلی احکام و قوانین اساسی آن را بپیچند؛ 🔹به عنوان مثال امر به معروف و نهی از منکر که دیگر واجبات در مقابل آن به مثابه قطره‌ای در مقابل یک دریا معرفی شده است، تنها با این توهم و بهانه که نفرت عمومی را در پی دارد، به تعطیلی کشانده می‌شود؛ کم‌ترین اشکال چنین فهمی از قاعده تنفیر، آن است که طبق این برداشت اساسا هیچ یک از احکام دینی قابلیت اجرا نخواهد داشت؛ چرا که طبیعت هر حکمی، ایجاد تعهد و گذاشتن باری بر دوش انسان است و روشن است که در نگاه سطحی و ابتدایی، نسبت به هر حکمی قاعده تنفیر پياده خواهد شد! ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰این راه به مقصد نمی‌رسد! 🔘 وضعیت کلی کشور در ایام منتهی به خرداد۱۴۰۰، مسئولان وقت دولت را وادار می‌کرد برای مدتی هرچند کوتاه از مواجهه مستقیم با افکار عمومی پرهیز کرده تا بدین شیوه از آتش خشم جامعه‌ای که مدت‌ها منتظر پایان کار دولت بودند ایمن بمانند؛ کناره‌گیری موقت دولتمردان از عرصه سیاسی اگر چه توسط شرایط جامعه بر آنان تحمیل می‌شد ولی در عین حال فرصتی را برای بازسازی چهره منفور دولت دوازدهم نزد افکارعمومی نیز پدید می‌آورد؛ همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد دست‌اندرکاران دولت دوازدهم پس از مدتی که در سکوت خبری به سر می‌بردند، آرام آرام از لاک انزوا خارج شده و سعی در بازگشت به عرصه سیاسی داشته و دارند؛ از قرار معلوم شیوه و راهی که برای این هدف در پیش گرفته‌اند به شرح ذیل است: 🔘در نقشه بازگشت، حساب ویژه‌ای بر فراموشی مردم از وضعیت آن سال‌ها باز شده است؛ آنچنان که از شواهد و قرائن پیداست برنامه بازگشت آنان به عرصه سیاسی، مبتنی بر نفی بحث پیرامون وضعیت گذشته بوده است؛ عمده بحثی که در اظهارات آنان و در مقام جدل با مسئولان کنونی کشور تکرار شده و می‌شود آن است که "مردم به گذشته کاری ندارند(!) و شما هم گذشته را رها کنید و بگویید هم‌اكنون چرا هوا آلوده است؟چرا مشکل کم‌آبی هست؟ چرا ترافیک هست؟ چرا مسکن گران هست؟ و..." القای این که چنین مشکلاتی یک‌شبه به وجود آمده است اساس این گونه اظهارات است. 🔘ضلع دیگر نقشه بازگشت، اعتمادزدایی از دولت مستقر و ناامیدسازی نسبت به آینده کشور است؛ طبق این برنامه باید چنان آینده تاریکی برای کشور ترسیم شود که منجر به سلب اعتماد عمومی و ایجاد حس بدبینی در مردم شده و سپس تفکر حاکم بر دولت سابق به عنوان فرشته نجات معرفی شود! با وجود طراحی برنامه هوشمندانه‌ای که ذکر آن رفت، آنچه که در صحنه عمل به چشم می‌خورد آن است که -حداقل تاکنون- برنامه موفقی از آب درنیامده است؛ شاید بتوان دلیل این ناکامی را در حجم عظیم خسارات وارده به کشور در طول آن سال‌ها و روند -و نه وضعیت- مطلوب و قابل‌قبول کشور در طول این دوسال دانست. 🔘هم‌اكنون پرسش بی‌پاسخ مردم از دولتمردان دولت دوازدهم این است که مگر چه کرده‌ايد که از بازخوانیِ آن چه که در طول نزدیک به یک دهه، بر سر ایران و ایرانی آورده‌اید وحشت دارید؟ بر فرض که بتوانید با ابزار تحریف، روند کنونی و آینده روشن کشور را زیر سوال ببرید؛ آیا خیال می‌کنید با آن سابقه‌ای که رقم زده‌اید همچنان کسانی هستند که مجددا به شما اعتماد کنند؟ تصور نمی‌کنید این راهی که برای بازگشت انتخاب کرده‌اید، بن‌بست می‌باشد؟ ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰پرنده انتخابات چگونه به پرواز درمی‌آید؟ 🔻راهکارها و شبه‌راهکارهای افزایش مشارکت در انتخابات ✳️در حال حاضر بیشترین و چالشی‌ترین مسأله‌ای که پیرامون انتخابات شکل گرفته است، بحث مشارکت در انتخابات است؛ اظهارات احزاب و جریانات سیاسی مختلف حاکی از آن است که همه آنان -ولو در ظاهر- دنبال مشارکت حداکثری در انتخابات بوده و طرح‌هایی برای گرم کردن تنور انتخابات ارائه کرده‌اند؛ به طور کلی راهکارهایی که تاکنون برای تحقق مشارکت حداکثری ارائه شده است به این شرح است: 1⃣احراز گسترده صلاحیت‌ها: گروهی معتقدند که برای افزایش مشارکت در انتخابات، باید دایره احراز صلاحیت‌ها را به قدری گسترده کرد که همه افراد و گروه‌های سیاسی را - حتی آنانی که در گذشته مرتکب خیانت و وطن‌فروشی شده‌اند- در بر بگیرد؛ این افراد معتقدند که در هر انتخاباتی که صلاحیت آنان احراز نشده است، علاوه بر سقوط(!) مشارکت، جمهوریت نظام نیز زیر سوال رفته است! شواهد و قرائن حاکی از آن است برخلاف دو دیدگاهی که در ادامه می‌آید، این دسته دغدغه چندانی درباره میزان مشارکت ندارند و تنها به این جهت که می‌توانند به بهانه افزایش مشارکت، امکان بالا رفتن از نردبان قدرت را برای خود فراهم کنند، تظاهر به لزوم افزایش مشارکت دارند؛ توجه به این نکته نیز ضروری است که اگرچه احراز صلاحیت بی‌ضابطه، اعضای قبیله احراز شده را تشویق به شرکت در انتخابات خواهد کرد ولی در صورتی که قبیله مد نظر سابقه خسارت‌بار و فاجعه‌آفرینی در اداره کشور داشته باشد، احراز صلاحیت‌ آنان توده مردم را نسبت به شرکت در انتخابات دلسرد خواهد کرد؛ لذا به جرئت می‌توان گفت که گاهی اوقات احراز گسترده صلاحیت‌ها، نه‌تنها منجر به افزایش مشارکت نمی‌شود بلکه در مواردی حتی کاهش مشارکت را نیز به دنبال خواهد داشت. 2⃣بهبود وضعیت اقتصادی: گروهی دیگر معتقدند که مردم فرصت و حوصله توجه به بازی‌های سیاسی و احراز صلاحیت‌ها را ندارند و آن چه در درجه اول برای مردم اهمیت دارد، رفاه و آسایش آنان است؛ به اعتقاد این دسته شرایط اقتصادی تاثیر مستقیمی بر میزان مشارکت داشته و افزایش یا کاهش مشارکت در گرو مساعد یا نامساعد بودن شرایط اقتصادی است؛ در ارزیابی این شاخص باید گفت اگرچه عنصر موثری در میزان مشارکت است ولی نمی‌تواند به تنهایی بار افزایش مشارکت را بر دوش بکشد؛ حداقل تاریخچه انتخابات‌‌هایی که پس از انقلاب اسلامی برگزار شده است، این ادعا را تایید نمی‌کند؛ در این مدت شاهد مواردی بوده‌ایم که علی‌رغم وضعیت نامطلوب اقتصادی، مشارکت بالایی نیز رقم خورده است؛ به عنوان مثال در سال۹۲ و بدتر از آن در سال ۹۶ و با وجود آن که در همه شاخص‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... وضعیت نامطلوبی حاکم بود ولی همچنان مشارکت نسبتا بالایی محقق شد؛ لذا وضعیت اقتصادی نمی‌تواند به عنوان عامل منحصر به فرد افزایش مشارکت مطرح شود؛ 3⃣تشویق به شرکت در انتخابات: دیگر عاملی که می‌تواند به عنوان عامل افزاینده مشارکت مطرح شود، تبیین و تشویق به مشارکت است؛ مجددا به سال ۹۶ بازگردیم؛ در آن سال حتی افراد و رسانه‌هایی که مخالف اصل نظام بوده و پروژه براندازی را دنبال می‌کردند، در حمایت از یک کاندیدای خاص به میدان آمده بودند؛ اگرچه بعدها اعتراف کردند که حمایت آنان از کاندیدای خاص با این تحلیل صورت می‌گرفت که "آن کاندیدا توانمندی لازم را جهت اداره کشور نداشته و می‌تواند با انباشت نارضایتی عمومی، کشور را به سمت فروپاشی و نقطه‌جوش برساند" ولی به هرحال منجر به افزایش مشارکت در آن انتخابات شد! واقعیت آن است که از تاثیر این عامل در افزایش مشارکت نمی‌توان چشم‌پوشی کرد؛ حال گاهی تشویق به رأی، به غرض بدتر کردن اوضاع هست - همان گونه که در سال ۹۶ رخ داد- و گاهی با هدف تحول و بهبود وضعیت کشور صورت می‌گیرد ولی در هر دو حالت نتیجه حتمی آن، افزایش مشارکت است. ✅و در پایان به نظر می‌رسد با تلفیق دیدگاه دوم و سوم، می‌توان به مدلی جامع برای افزایش مشارکت در انتخابات رسید؛ مدلی که یک بال آن توسط دولت -اقتصاد- و بال دیگر آن توسط حلقه‌های میانی -تبلیغ- به حرکت در آمده و اوج‌گیری پرنده انتخابات را منجر شود. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰انفعال، انتحار یا انتقام؟؟ ✳️پس از شهادت سردار سلیمانی، اساسی‌ترین موضوعی که مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، انتقام از آمران و عاملان این حوادث بوده و می‌باشد؛ بحث انتقام با حوادث دیگری همچون ترور شهید فخری‌زاده، ۲ بار حمله به حرم‌‌ شاهچراغ و همچنین حمله وحشیانه به زائران حاج قاسم سلیمانی در کرمان، اهمیت مضاعفی یافته و نیاز به اتخاذ رویکرد عاقلانه در قبال آن به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است؛ به طور خلاصه، ۳ دیدگاهی که تاکنون نسبت به انتقام مطرح شده است، به این شرح می‌باشد: 1⃣انفعال‌طلبان: این گروه اساسا با هرگونه عملیات پیش‌دستانه علیه رژیم‌صهیونیستی و مواضع آمریکا در منطقه مخالف بوده و معتقدند کوچک‌ترین تعرّض، امکان مظلوم‌نمایی در مجامع بین‌المللی را برای آنان فراهم کرده و بدین ترتیب مجوز جنایات بیشتر را دریافت خواهند کرد! از سویی دیگر هرگونه پاسخی به ترور و خرابکاری آنان را نیز بازی در زمین رژیم‌صهیونیستی دانسته و مسئولان کشور را در قبال چنین حوادثی دعوت به خویشتن‌داری می‌کنند! این دسته که به گفته رئیس سابق رژیم صهیونیستی، سرمایه‌های اسرائیل در ایران هستند تلاش می‌کنند که عامل اصلی ترور و کشتار مردم بی‌گناه را متوجه ایران کرده و این‌گونه وانمود کنند که جنایات رژیم صهیونیستی به دلیل اقدامات تحر‌یک‌آمیز ایران می‌باشد! 2⃣انتحارطلبان: این گروه تلاش می‌کنند که با هر حادثه‌ دلخراشی که مردم کشور را به سوگ می‌نشاند، با سوءاستفاده از احساسات مردم و انحراف خشم مقدس آنان از دشمنان اصلی کشور، انفعال فرماندهان نظامی و مسئولان کشور را عامل این حوادث معرفی کنند؛ این گروه نعره انتقام را پوششی بر تسویه‌حساب‌های سیاسی و جناحی خود قرار داده و با مطالبه انتحار، دنبال انتقام از رقبای سیاسی خود -و نه استکبار جهانی- هستند! تفاوت عمده این دسته با انفعال‌طلبان، مربوط به حوزه مخاطب و راهبرد می‌باشد؛ مخاطبان دسته اول افراد بی‌اعتقاد و بی‌تفاوت نسبت به انقلاب اسلامی بوده و مخاطبین این دسته، جزو طرفداران و علاقمندان انقلاب اسلامی هستند! در حوزه راهبرد نیز گروه اول مسئولان کشور را متهم به انتحار و ماجراجویی و این گروه، متهم به انفعال و وادادگی می‌کنند! باید پذیرفت که اگرچه گروه اول و دوم همانند دو لبه قیچی به ظاهر در خلاف جهت یکدیگر حرکت می‌کنند لکن هدف واحدی داشته و قطع ارتباط مردم با مسئولان، مشروعیت‌زدایی و سلب اعتماد عمومی از کارگزاران نظام، پروژه اصلی آنان می‌باشد. 3⃣انتقام‌طلبان: این گروه ضمن اعتقاد به این که انتقام، امری حتمی و تخلف‌ناپذیر بوده و دیر یا زود محقق خواهد شد، با التفات به دو ساحت دفعی و تدریجی انتقام، بر این باورند که انتقام تدریجی -اخراج آمریکا از منطقه و شکست هژمونی استکبار- در حال وقوع است و انتقام دفعی -قصاص و مجازات قاتلان- نیز در آینده‌ای نه‌چندان دور به وقوع خواهد پیوست؛ انتقام‌جویان واقعی، رسالت اصلی خود را فراهم کردن مقدمات انتقام سخت در بُعد رسانه‌ای تعریف‌کرده‌اند؛ با این توضیح که برخی جریانات فاسد، اصل انتقام را زیر سوال برده و تلاش می‌کنند همراهی عمومی با انتقام سخت را به حداقل برسانند ولی این دسته ضمن حفظ اعتماد عمومی نسبت به مسئولان و فرماندهان نظامی، تلاش می‌کنند انتقام را به یک مطالبه عمومی تبدیل کرده و قدرت چانه‌زنی مسئولان در برابر مخالفان انتقام را افزایش دهند؛ چرا که به خوبی می‌دانند بدون پشتیبانی مردمی و حداکثری از انتقام سخت، سوخت موشک‌هایی که باید بر سر دشمن آوار شود، تأمین نخواهد شد. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰کفش تنگ در زمین وسیع‼️ ✳️تابه‌حال از خود پرسیده‌اید که چرا در سرتاسر دنیا -و به تبع در داخل کشور نیز- عموم مردم از زندگی خود لذت نمی‌برند و اگر از وضعیتی که در آن قرار دارند سوال شود، عمده آنان ناله نارضایتی سر می‌دهند؟ به علاوه چرا شاخص امیدواری آنان به آینده در وضعیت نامطلوبی بوده و هیچ افق روشنی برای خود و جامعه نمی‌بینند؟ انباشت نارضایتی و ناامیدی در انسان قرن۲۱، نتیجه چه عواملی است؟ به زعم نگارنده این سوالات، سوالاتی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد بلکه پاسخ صحیح به آن می‌تواند راهگشای بسیاری از مسائل جاری کشور قرار بگیرد؛ به طور کلی تاکنون دو دیدگاه مختلف در پاسخ به این سنخ از سوالات شکل گرفته است؛ در ادامه به اختصار این دو دیدگاه را بررسی می‌کنیم؛ بخوانید! 1⃣به باور دیدگاه اول، محیط پیرامونیِ یک شخص است که لذت از زندگی و امیدواری نسبت به آینده را رقم می‌زند؛ این دسته تنگناهای اقتصادی و محدودیت‌های اجتماعی را -البته با تفسیری که خود از محدودیت دارند- قاتل انحصاری امید در یک جامعه پنداشته و مباحثی نظیر تزریق امید را به تمسخر می‌گیرند! صاحبان این دیدگاه -که اغلب سابقه مسئولیت‌های کلان را در کشور داشته و هم‌اکنون دست عمده آنان از قدرت کوتاه است- تنها علت ناامیدی عمومی را عملکرد رقبای سیاسی خود معرفی کرده و هرگونه تأثیر سوء رسانه‌ها بر آرامش مردم را انکار می‌کنند؛ این رسانه‌ها در برابر اعتراض عمومی به سیاه‌نمایی‌های گسترده‌ای که انجام می‌دهند مدعی هستند "ما نمی‌توانیم برای لذت بردن از زندگی، همانند شما سر خود را در برف فرو کرده و بی‌خبر از حوادث پیرامون خود باشیم!" 2⃣در نقطه مقابل دیدگاهی وجود دارد که معتقد است منحصر نمودن عوامل لذت و امیدواری در شاخص‌های اقتصادی، همخوانی چندانی با واقعیت‌های صحنه ندارد؛ چه بسیار افرادی که در عین برخورداری از بهترین و بیش‌ترین امکانات رفاهی از پوچی و ناامیدی مفرط، در رنج و عذاب‌ هستند؛ این دسته در تبیین دیدگاه خود، فردی را مثال می‌زنند که در یک زمین وسیع و پهناور، کفش تنگی به پای خود کرده و علیرغم برخورداری از شرایط مطلوب محیطی، زحمت و عذاب بیهوده‌ای را به جان خریده است؛ در نظر این گروه، رسانه‌هایی که نان آنان در تلخکامی و ناامیدسازی ملت نهفته است، به منزله کفش تنگی هستند که به پای افکار عمومی شده و با گرفتار نمودن جامعه در زندان تنگ شایعات و سیاه‌نمایی‌ها، آنان را از یک زندگی معمولی محروم کرده‌اند؛ این دیدگاه معتقد است که هرچند این رسانه‌ها تزریق امید را به استهزا گرفته و غیرممکن تلقی می‌کنند ولی زالوصفتانی هستند که با رسانه‌های زنجیره‌ای خود، خون امید را از رگ‌های جامعه می‌مکند! به اعتقاد این دسته برای برخورداری از یک زندگی مطلوب و باطراوت، هیچ لزومی ندارد که سر خود را در برف فرو کرد؛ بلکه باید در کنار بهبود وضعیت اقتصادی، خود را از زندان تنگ مجازی که توسط رسانه‌های معلوم‌الحال ساخته شده است رهایی بخشید. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🌱🌱 📌آیا کسانی که تنها دولت را مسئول مقابله با جنگ فرهنگی می‌دانند، تا به حال به وظیفه خود در عرصه فرهنگی اندیشیده‌اند؟ 🆔@eghaal 👈لینک صفحه عقال در پیام‌رسان ویراستی 👇👇 https://virasty.com/admin_eghaal
🔰صف‌آرایی جریان "نفاق" در برابر "انفاق"‼️ ✳️مدت‌هاست که با مشاهده مواضع برخی فعالان رسانه‌ای و شیوه‌های کنشگری آنان، در فکر آماده‌سازی سلسله یادداشت‌هایی درباره نفاق و ویژگی‌های منافقان بوده و به شرط حیات و توفیق، نوشته‌هایی را درباره این موضوع منتشر خواهیم کرد ولی به مناسبت نزدیکی به ایام انتخابات، بررسی یکی از ویژگی‌های منافقان را -که این روزها در مقیاس فراوان قابل مشاهده است- مقدم می‌کنیم؛ برای این منظور از تاریخ صدر اسلام کمک خواهیم گرفت؛ ✳️حکومت اسلامی در زمان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، برای پیشبرد امور و اداره مملکت نیاز به انواع پشتیبانی‌های مردمی اعم از مالی، جانی و... داشت؛ منافقان مدینه این احتیاج را به منزله روزنه‌ امیدی تلقی کرده بودند که می‌توانند از آن برای ضربه زدن به پیامبر و حکومت اسلامی استفاده کنند؛ به این صورت که تلاش داشتند در تبلیغات انبوه و زهرآگین خود، دیگران را از یاری رساندن به پیامبر پرهیز داده و همراهی مردم با حکومت اسلامی را -که نقطه قوت آن به شمار می‌رفت- به حداقل برسانند؛ در چنین وضعیتی، شناخت و تشخیص منافقان از مؤمنان واقعی اهمیت مضاعفی یافته و به همین مناسبت آیه ۶۷ سوره برائت نازل شد؛ خداوند در این آیه می‌فرماید: "مردان و زنان منافق همانند و مشابه يكديگرند؛ به كار زشت فرمان مى‌دهند و از كار نيك باز مى‌دارند و از انفاق در راه خدا خودداری می‌کنند؛ خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را [از لطف و رحمت خود] محروم کرد؛ یقیناً منافقان هستند که فاسق‌اند." ✳️توضیح این نکته ضروری است که اگرچه "انفاق" در اغلب موارد، درباره انفاق مالی به کار رفته است ولی موارد کاربرد آن در قرآن منحصر در انفاق مالی نیست؛ گاهی انسان با انفاق علمی، فقر معرفتی و دانشی در جامعه را از بین می‌برد؛ گاهی با انفاق هستیِ خود در دفاع از کشور، فقر استقلال مملکت را از بین می‌برد وگاهی نیز با انفاق مالی، فقر اقتصادی را ریشه‌کن می‌کند؛ لذا در ادبیات قرآن کریم هر اقدامی که منجر به پر شدن خلائی در جامعه اسلامی شود، انفاق محسوب می‌شود؛ ✳️به اصل یادداشت بازگردیم؛ برخلاف حکومت‌های غیردینی که عمدتا متکی به کلان‌سرمایه‌داران و لابی‌های خانوادگی هستند، تکیه‌گاه اصلی حکومت اسلامی پشتیبانی و حمایت‌های مردمی می‌باشد؛ مردم در حکومت‌های غیردینی، دغدغه چندانی برای دخالت در عمده تصمیمات کشور نداشته و موافقت یا مخالفت آنان نیز خلل چندانی در روند امور وارد نخواهد کرد؛ اما مردم در حکومت دینی و به واسطه مسئولیتی که دین بر عهده آنان نهاده است، دخالت و حساسیت بالایی نسبت به تصمیمات کشور داشته و البته همین ویژگی، منجر به اقتدارآفرینی برای نظام اسلامی در عرصه بین‌المللی شده است؛ اگر چنانچه دخالت و حساسیت مردم در نظام اسلامی کاهش یابد، اقتدار کشور در برابر ابرقدرت‌های دنیا نیز رو به کاستی خواهد گذاشت؛ ✳️تمرکز منافقین در چنین نظام مردم‌پایه‌ای، جلوگیری از به حرکت درآمدن چرخ انفاق همگانی در ساحت‌های مختلف می‌باشد؛ با زیر سوال بردن مواردی نظیر مالیات و رزمایش مواسات، از انفاق مالی ممانعت می‌کنند؛ انفاق علمی را با سنگ‌اندازی در برابر جهاد تبیین به حاشیه می‌برند؛ با حاکم نمودن فضای بی‌اعتمادی به کارگزاران نظام، مردم را از حضور در پای صندوق‌های رأی منصرف کرده و از انفاق اقتدار جلوگیری می‌کنند و همین طور نمونه‌های فراوان دیگری که خارج از حوصله خواننده محترم است؛ پرسش اساسی در این میان آن است که آیا بین کسانی که "تشویق به عدم شرکت در انتخابات" می‌کنند و کسانی که "عدم تشویق به شرکت در انتخابات" را در پیش گرفته‌اند، تفاوتی هست؟ ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱 📌در ایام نزدیک به انتخابات و در شرایطی که باید همه توان جبهه انقلاب، معطوف به مشارکت حداکثری باشد شکل گرفته است که به هدررفت انرژی نیروهای انقلاب می‌انجامد؛ حضرت امام ره علت این زد و خوردها را بیان می‌کنند.. 🆔@eghaal
🔰پروژه "باتلاق فکری"‼️ 🔸حجم هجمه تبلیغاتی که علیه کشور در جریان است سنگین، باورنکردنی و فراتر از حد تصور می‌باشد؛ از بررسی اخباری که در خروجی بنگاه‌های خبرپراکنی قرار می‌گیرد، چنین به دست می‌آید که کارویژه رسانه‌های بیگانه و دنباله‌های داخلی آنان، طراحی یک باتلاق فکری برای عموم مردم است تا بتواند تمام نقاط قوت و مثبت کشور را در خود ببلعد؛ به این صورت که ذهن و تفکر مخاطبان خود را تبدیل به باتلاقی می‌کند که جمیع دستاوردها و پیشرفت‌های کشور را به حساب روند طبیعی دنیا و پیشرفت جامعه جهانی گذاشته و در نقطه مقابل، همه ضعف‌ها و نواقص را به پای جمهوری اسلامی می‌نویسد! 🔸ناگفته پیداست که طبق این دستورکار، هرگونه تلاش و خدمتی که از طرف حکومت صورت بگیرد، محکوم به انکار و نادیده‌انگاری توسط افکار عمومی می‌باشد؛ دست‌نیافتنی‌ترین کامیابی‌ها و پیروزی‌های ملی با گزاره "اگر حکومت و دولت دیگری هم بود، این پیشرفت‌ها حاصل می‌شد!" زیر سوال می‌رود و کوچکترین ضعف و نقصی با واکنش "این هم وضعیت بدبختی ماست!" مواجه‌ می‌شود! 🔸پیشبرد این پروژه به این صورت است که شاخص خاصی آنچنان ضریب پیدا می‌کند که معیار ارزیابی تمام شئونات کشور قرار گرفته‌ و به گونه‌ای عمل می‌شود که دیگر شاخص‌های سنجش پیشرفت در مقابل آن، رنگ می‌بازد و به کلی کنار گذاشته می‌شود؛ بدیهی است که برای ارزیابی وضعیت کلی حاکم بر یک کشور، شاخص‌های مختلفی وجود دارد که نمیتوان سهم هرکدام را در ترازوی انصاف نادیده گرفت ولی متاسفانه آنچه در این پروژه دنبال می‌شود، خلاف این است. 🔸توجه به نمونه‌ای که در ادامه می‌آید خالی از لطف نیست؛ قیمت ارز در سال‌های اخیر از جمله مواردی بوده است که بر دیگر دستاوردهای کشور سایه انداخته و آنان را به حاشیه رانده است؛ بارها و بارها دیده شده است که حتی ارزش پول کشوری مثل افغانستان برای تحقیر وضعیت اقتصادی کشور مطرح می‌شود؛ گویی قیمت پایین دلار در یک کشور، یگانه عامل تضمین رفاه و پیشرفت مردم آن کشور می‌باشد؛ اما هرگز پاسخی به این سوال ساده داده نشده است که اگر ارزش پول افغانستان بالاست و مردم آن از زندگی مطلوبی برخوردارند، چرا آرزوی اقامت و پناهندگی در جمهوری اسلامی ایران را در سر دارند؟ آیا دیدگاه خودتحقیری و چشم‌پوشی از نقاط امیدبخش کشور، شاهدی بر این معنا نیست که رسانه‌های بیگانه در پروژه باتلاق فکری، تا حدودی موفق بوده‌اند؟! 🔹پ.ن: به شرط حیات درباره دیگر همسایگان کشور نیز خواهیم نوشت. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🌱🌱 📌صفحه عقال در پیام‌رسان ویراستی👇👇 https://virasty.com/admin_eghaal/ 📌یادداشت مرتبط👇👇 https://eitaa.com/eghaal/32
🔰ایران فقیر خواسته چه کسانی است؟! 1⃣پیشرفت و تعالی کشور در روزگار کنونی، خواسته‌ای عمومی و همگانی است و احدی را نمی‌توان یافت که به نقش مخرب خود در آبادانی کشور اعتراف کند؛ حتی آنانی که امیال و آرزوهای خود را در فقر و فلاکت ملت جستجو می‌کنند، پشت ادعاهای فریبنده‌ای همچون توسعه‌خواهی پنهان می‌شوند؛ به تعبیر حضرت امام ره امروزه "شاید اگر از شیطان هم بپرسید بگوید من انقلابی هستم!" اما آنچه که در صحنه عمل رخ می‌دهد متفاوت با آن چیزی است که در مقام ادعا بیان می‌شود؛ لذا شناخت ایران‌دوستان واقعی از مدعیان دروغین ملی‌گرایی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است؛ بدین منظور مقدمه‌ای را بیان می‌کنیم! بخوانید؛ 2⃣در مکتب مارکسیسم اگرچه وجود روح و روان برای انسان انکارناپذیر است ولی آنچه در فعالیت‌های انسان نقش اصلی را ایفا می‌کند جسم و بدن مادی وی است؛ طبق این دیدگاه روح و روان به منزله چراغ اتومبیلی است که شاید گاهی اوقات در حرکت خودرو نیز موثر باشد ولی آنچه که خودرو را به حرکت درمی‌آورد نه چراغ اتومبیل که موتور و سوختی است که در مخزن اتومبیل قرار دارد؛ فعالیت‌ها و تحرکات انسان نیز نتیجه وضعیت مادی و اقتصادی انسان بوده و مسائلی نظیر روشنگری و رشد فکری هیچ تاثیری بر کنشگری انسان ندارد؛ به عبارتی وضعیت مادی و اقتصادی به عنوان شاخصی مطرح می‌شود که زیربنای همه فعالیت‌های انسان قرار گرفته و آنان را جهت‌دهی می‌کند؛ مارکسیست‌ها همین دیدگاه را نسبت به وقوع انقلاب در یک جامعه نیز سرایت می‌دادند و معتقد بودند مقدمه وقوع انقلاب در یک جامعه، فقر شدید و گسترده‌ است تا بدین ترتیب طبقه فرودست و کارگر، دست به شورش عليه طبقه فرادست و حاکمان بزند؛ براساس همین اعتقاد بود که قبل از انقلاب اسلامی عده‌ای از مبارزان که عقاید مارکسیستی داشتند، راهبرد تبیینی حضرت امام را به سخره گرفته و آن را ناکارآمد می‌دانستند و تنها به گسترش هرچه بیشتر فقر می‌اندیشیدند! جمله معروف مارکس که "سلاح انتقاد هرگز نمی‌تواند جایگزین انتقاد با سلاح شود!" حاکی از چنین راهبردی می‌باشد! شاید یکی از دلایلی که حضرت امام فرمودند "ما حتی برای سرنگون کردن شاه، با مارکسیست‌ها همکاری نخواهیم کرد!" همین رویکرد آنان بوده باشد. 3⃣بطلان این نظریه در مکتب اسلام ناب محمدی، واضح و مبرهن است و خوانندگان محترم می‌توانند به آثار شهید مطهری در این زمینه از جمله "جامعه و تاریخ، نقدی بر مارکسیسم و..." مراجعه کنند اما واقعیت آن است که مخالفت با جمهوری اسلامی، عده‌ای را آنچنان کر و کور کرده است که به هر دستاویزی برای تضعیف و ضربه به جمهوری اسلامی چنگ می‌زنند؛ طنز ماجرا جایی است که لیبرال‌ترین عناصر داخلی برای تخریب، تضعیف و از بین بردن جمهوری اسلامی به افکار مارکسیستی متوسل می‌شوند تا فقر را به واسطه احتکار ابر سرمایه‌داران و همچنین احساس فقر را به واسطه تحریف رسانه‌های زنجیره‌ای در جامعه گسترش دهند! 4⃣جمع‌بندی کنیم؛ به زعم نگارنده در برهه کنونی که ردپای تفکرات مارکسیستی در میان اغلب مخالفان جمهوری اسلامی مشاهده می‌شود، پروژه اصلی‌ و اولویت حیاتی کشور است! اما این مهم توسط چه کسی محقق می‌شود؟ در بدبینانه‌ترین حالت، جمهوری اسلامی برای تحکیم پایه‌های خود هم که شده باشد ناگزیر از رفع فقر و بهبود وضعیت اقتصادی است لکن برای تحقق این مهم نیازمند پشتوانه اجتماعی بالا و قدرتمندی است که به کمک آن بتواند در برابر قلدران خارجی و مفسدان داخلی قد علم کرده و حقوق ملت را از حلقوم آنان بیرون بکشد؛ کسانی که وضعیت اقتصادی را بهانه‌ای برای عدم شرکت در انتخابات مطرح می‌کنند، همان قلدران و مفسدانی هستند که از گسترش هرچه بیشتر فقر استقبال کرده و از فردای انتخابات پرشور واهمه دارند! ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰سرچشمه ارزیابی‌های آلوده 🔷از جمله مواردی که می‌تواند خوشبختی و سعادت یک انسان را تضمین کند، سلامت فکری او می‌باشد؛ انسانی که از لحاظ فکری دچار بیماری شده باشد، مفاهیمی نظیر انصاف و جوانمردی را به مسلخ برده و در عوض اموری همانند حقد،کینه و تعصب را جایگزین خواهد کرد؛ چنین افرادی که از بیماری فکری رنج می‌برند، از درک هرگونه لذتی در زندگی محروم بوده و روزگار خود را در یک جهنم خودساخته‌ که با آتش قضاوت‌های غیرمنصفانه تغذیه می‌شود سپری می‌کنند! آن چه که در این میان اهمیت می‌یابد این نکته است که چه عامل یا عواملی منجر به این می‌شود که انسان در مواجهه با پدیده‌های پیرامونی خود از جاده انصاف خارج شده و سلامت فکری خود را از دست بدهد؟ در ادامه مواردی را که برخی رسانه‌ها تلاش می‌کنند توده مردم را به آن سوق دهند ذکر می‌کنیم: 1⃣گذشته‌پرستی یکی از عواملی که منجر به بیماری فکری می‌شود، گذشته‌پرستی است؛ انسانی که به واسطه این عامل، مبتلا به بیماری فکری شده است همواره در حسرت ایام گذشته به سر می‌بَرد و چنین می‌پندارد که وضعیت او در سابق، بهتر و مطلوب‌تر از وضعیت کنونی می‌باشد؛ ریشه این عامل نیز به این نکته برمی‌گردد که عمدتا تلخی‌های ایام گذشته در همان زمان مدفون گشته و تنها خاطرات خوش -آن هم اگر واقعی باشند- برای ایام کنونی به ارث می‌رسد؛ برای صحت‌سنجی این ادعا، می‌توان به نحوه یادآوری حوادث و گرفتاری‌های گذشته اشاره کرد که علی‌رغم تلخی در روز حادثه، اغلب با شور و هیجان و به نیکی مطرح می‌شوند. 2⃣غیرپرستی در اثر تربیت‌های منفی و طولانی‌مدتی که در قرون اخیر بوده است، عامل غیرپرستی در بخشی از مردم منجر به بیماری فکری شده است؛ اغلب مردم به لطیفه‌هایی که درباره شهر و قوم خود ساخته می‌شود، اقبال بیشتری نشان می‌دهند و پیوسته چنین می‌اندیشند که دیگران توانمندتر و بالاتر از آنان می‌باشند؛ همین رویه در مسائل کلان‌تر نیز وجود دارد و یک نوع حس خودباختگی در برابر دیگر تمدنها مشاهده می‌شود؛ خصوصا این که رسانه نیز این پندار و انگاره را تقویت کرده و اجازه نمی‌دهد که حس خودتحقیری از افکار این افراد رخت بربندد. 3⃣ظاهرپرستی در عصر حاکمیت رسانه، عامل دیگری که منجر به بروز بیماری فکری شده است، ظاهر‌پرستی می‌باشد؛ ظواهر پر زرق و برقی همچون ساختمان‌ها و برجهای آسمان خراش، معیار فضیلت و برتری یک تمدن قرار گرفته و هیچ توجه نمی‌شود که همه امکانات و پیشرفت‌های ظاهری، زمانی ارزش پیدا می‌کنند که در خدمت انسان باشند؛ اگر قرار بر این باشد که "گاو شیرده" در داخل این ساختمان‌ها سکونت گزیند، باید به این پرسش ساده نیز پاسخ داده شود که آیا ارزش چنین ساختمان‌هایی از آغل بیشتر است؟ 4⃣هوی‌پرستی از دیگر عواملی که به بیماری فکری می‌انجامد، تمایلات شخصی و نفسانی و در یک کلام هوی‌پرستی می‌باشد؛ در توضیح این عامل باید گفت که گاهی عقل انسان، مزایای چیزی را درک کرده و سپس علاقمند آن می‌شود اما گاهی این فرآیند برعکس است؛ به این صورت که ابتدا انسان علاقه‌مند به چیزی می‌شود و به دنبال آن، در پی دلیل‌تراشی برای علاقه خود می‌گردد؛ بر اثر این عامل است که گاهی مشاهده می‌شود برخی از احکام ضروری دین زیر سوال رفته و در کمال ناباوری، دلایل به ظاهر شرعی برای آن آورده می‌شود. 🔷و بالأخره گفتنی است که اگر کسی قصد شناسایی دقیق و صحیح موقعیت کنونی خود را دارد، ابتدا باید عوامل گفته شده را کنار زده و سپس بنگرد که بر چه جایگاهی تکیه زده است؟ ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰سونامی سطحی‌نگری‼️ ✳️سطحی‌نگری و ساده‌اندیشیِ روزافزونی که توسط رسانه‌ها به جامعه تزریق می‌شود، به منزله سونامی هولناکی گشته که هر آن می‌تواند کشور را درگیر یک بحران بی‌بازگشت کرده و به سمت ویرانی ببرد؛ آشوب‌های موسوم به زن زندگی آزادی که چند ماهی وقت و امکانات کشور را درگیر خود کرد، نمایشگاه کوچکی از عوارض سطحی‌نگری بود که به نمایش گذاشته شد و همگان به چشم خود دیدند که چه هزینه سنگینی را به دست کشور گذاشت! فوت شخصی که اتفاقا سابقه بیماری هم داشته است به نیروی انتظامی نسبت داده شد و عده‌ای نیز به راحتی و بدون هیچ دردسری این ادعا را پذیرفتند و به دنبال آن، آشوب‌های کذایی را رقم زدند! ✳️شعبه‌های سطحی‌نگری محدود به یک حادثه یا رخداد نیست؛ آیا کسی که نشانه مردمی بودن یک مسئول یا عالم دین را پرخاشگری و کینه‌توزی عليه دیگر مسئولان کشور می‌داند، قربانی سطحی‌نگری نشده است؟ مگر دادوبیداد و عربده‌کشی یک شخصیت سیاسی، چه دردی از مردم را دوا خواهد کرد؟ آیا جز نشاندن آن شخص در صدر اخبار، دستاورد دیگری خواهد داشت؟! آیا این تصور که باید علمای دین فریاد برآورده و برای ارزانی فلان کالا فتوای حُرمت آن کالا را صادر کنند، برخاسته از سطحی‌نگری ‌نیست؟ آیا رسانه‌ای که تعداد بالای استیضاح و عزل وزرا را نشانه کارآمدی یک مجلس معرفی می‌کند در حال پمپاژ سطحی‌نگری به جامعه نیست؟ آیا سطحی‌نگریِ فرد و رسانه‌‌ای که تحقق همزمان "کاهش تورم" و "تداوم گرانی" را نشانه دروغگویی مسئولان قلمداد می‌کند روشن نیست؟ آیا منشا قضاوت حوادث بر اساس گزاره معروف "کار خودشونه!" سطحی‌نگری نیست؟و... همه این موارد تنها گوشه‌ای از نتایج و پیامدهای سطحی‌نگری است اما چاره چیست؟ چگونه می‌توان این روند فزاینده سطحی‌نگری را متوقف کرد؟ ✳️باید اعتراف کرد که مقابله با این آفت به جهت آن که با نقاب آگاهی و رشد فکری(!) صورت می‌گیرد، کاری بس دشوار و طاقت‌فرسا است! بسیار شنیده می‌شود که برخی‌ها فضای مجازی را عامل آگاه شدن مردم معرفی کرده و این‌گونه وانمود می‌کنند که گسترش فضای مجازی امکان فریب افکار عمومی را از بین برده است! غافل از آن که همین تصور از فضای مجازی، نقطه آغازین حیله و فریب رسانه‌ای است؛ گردانندگان فضای مجازی با تکیه بر همین تلقی است که اخبار و حوادث دروغ را به گونه‌ای هنرمندانه و بی هیچ استرسی منتشر کرده و در کنار آن توهم آگاهی را نیز به مخاطب تزریق می‌کنند تا راه هرگونه تعقل واقعی را مسدود نمایند؛ بدین ترتیب هم عطش حقیقت‌جویی انسان را سرکوب کرده و هم با انتشار جهت‌دار اخبار، عنان اختیار و فکر مخاطب را در دست می‌گیرند؛ ✅به نظر می‌رسد تقویت مبانی معرفتی با آثار و کتب بزرگان دین و همچنین یادگیری روش تفکر صحیح، تنها راه فرار از سطحی‌نگری است و همین راهکار است که اجازه نمی‌دهد انسان با هر نسیم مجازی این سوی و آن سوی شود؛ و بالأخره گفتنی است بهترین راه برای مخالفان جمهوری اسلامی آن است که به هر نحو ممکن جامعه را از اندیشیدن عاقلانه محروم کرده و سرگرم سراب آگاهی کنند؛ چرا که محصول تفکر و تعقل صحیح، هر چه که باشد در سبد جمهوری اسلامی خواهد ریخت. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰کار دست کاردان نیست‼️ ✳️به جرئت می‌توان گفت باور به این که‌ "مشکل مملکت ما این است که هیچ کسی سر جای خود نیست!" از فراگیرترین و پرتکرارترین موضوعاتی است که در فضای مجازی و همچنین محاورات مردمی مطرح می‌شود؛ در یادداشت پیش روی، در جستجوی پاسخ به این پرسش می‌باشیم که چرا به زعم برخی افراد در مملکت ما هیچ کسی سر جای خود نبوده و کار به دست کاردان‌ها سپرده نشده است؟ اساسا پایه‌های پیدایش اين دیدگاه چه مواردی می‌تواند باشد؟ بخوانید؛ 1⃣در کمال تأسف بخشی از ریشه‌های شکل‌گیری این دیدگاه از یک واقعیت عینی حکایت می‌کند؛ چه بسا افرادی که فاقد کمترین صلاحیت‌های لازم برای تصدی مسئولیت بوده و تنها به واسطه تصویرسازی‌های نادرست رسانه‌ای بر مسند وزارت و صدارت و... تکیه زدند؛ طبیعی است که اگر بدون هیچ عملکرد و کارنامه قابل دفاع، صِرف سکونت طولانی مدت در فرنگ یا انتساب به خاندان عصمت و طهارت ملاک واگذاری مسئولیت قرار بگیرد، نتیجه آن تقریبا هیچ و حتی خسارت محض شده و افکارعمومی را به این نتیجه خواهد رساند که کار دست کاردان نیست! عملکرد چنین اشخاصی است که مسئولان پس از خود را طوری گرفتار می‌کنند که نه قادر به ادامه و نه قادر به خروج از سیاست‌های پیشین باشند چرا که خروجی هر دو تصمیم، هزینه گزافی را به دست کشور خواهد گذاشت! 2⃣پایه دیگر پیدایش این دیدگاه، عدم آشنایی با جنس کار و مدیریت است؛ برای این منظور از یک مثال تاریخی کمک می‌گیریم؛ به گواه دوست و دشمن، مدیریت و پیروزی در جنگ تحمیلی با اسم امام خمینی ره گره خورده است اما چطور ممکن است یک روحانی در سن حدود هشتادسالگی بتواند نیروهای مسلّح را در جنگ اداره کند؟ این سوال ناشی از آن است که برخی‌ها خیال می‌کنند مدیریّت و فرماندهی جنگیِ امام به این بود که مثلاً در قرارگاه‌های تاکتیکی مقدّم بنشیند، یگانها را جابه‌جا کند و...؛ ولی مسأله امام این گونه نبوده و مدیریت ایشان چند چیز دیگر بود؛ امام با بینش معصومانه و بیان قاطعانه خود، جنگ را مسأله اول کشور معرفی کرده و بسیج عمومی را برای مقابله با دشمن به راه انداختند؛ همچنین در مقاطع مختلف و به حسب شرایط کشور، مواضعی را اتخاذ می‌کردند که به منزله آبی بر روی آتش بود؛ به عنوان مثال در آغاز جنگ و در شرایطی که ترس و وحشت، کشور را فرا گرفته بود در یک پیام تلویزیونی و به جهت روحیه‌دهی به مردم فرمودند: "یک دزدی آمده، یک سنگی انداخته و فرار کرده!" چنین بیانی در آن مقطع زمانی به این معنا بود که ما در حال تعقیب دشمن ضعیفی هستیم که پا به فرار گذاشته است! یا زمانی که آتش جنگ بالا می‌گرفت و رزمندگان نیاز به تفقد داشتند حضرت امام می‌فرمودند: "بازوی رزمندگان را می‌بوسم"؛ نمونه دیگر را می‌توان پس از فتح خرمشهر دانست که با تلاش طاقت‌فرسایی به دست آمده بود اما امام بلافاصله و برای جلوگیری از آفت غرور می‌فرمودند "خرمشهر را خدا آزاد کرد!"؛ با این حساب اگر کسی شناختی از جنس کار و مدیریت نداشته باشد، مدعی خواهد شد که در مدیریت جنگ نیز کار دست کاردان نبود! حال آن که واقعیت تاریخی چیز دیگری می‌گوید! 3⃣عدم شناخت کاردان را نیز می‌توان یکی دیگر از دلایل شکل‌گیری این دیدگاه قلمداد کرد؛ برخی افراد به دلیل بی‌صلاحیتی و عدم به‌کار‌گیری در مناصب دولتی، مدعی می‌شوند که شایسته‌سالاری در کشور به فراموشی سپرده شده و جای خود را به رابطه‌بازی داده است! این افراد خود را در زمره عناصر کاردان(!) به شمار آورده و به جهت این که در مناصب دولتی حضور ندارند، ادعا می‌کنند که کار دست کاردان نیست! اما پاسخ به این ادعا در دل پاسخ به یک پرسش دیگر نهفته است؛ آيا کسی را سراغ دارید پس از ناکامی در گزینش ادارات دولتی و همچنین شورای نگهبان، به شرایط نامطلوب و ناکافی خود در استخدام اعتراف کند؟ یا جملگیِ این افراد، تبعیض و رابطه‌بازی را دلیل ناکامی خود عنوان می‌کنند؟! روشن است که چنین افرادی نعره انکار شایسته‌سالاری سر خواهند داد ولو آن که کنار گذاشتن آنان مصداق واضحی از شایسته‌سالاری بوده باشد! ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🌱🌱 📌نتایج از میزان مشارکت در انتخابات، آنچنان باب میل مخالفان جمهوری اسلامی نبوده و حاکی از پروژه تحریم انتخابات است؛ 👌ظاهرا قرار است در پروژه جدید و برای جبران این ناکامی، افزایش حضور مردم به پای "دستکاری نظام در میزان مشارکت" نوشته شود! 🆔@eghaal
🔰دوران نقاهت اجتماعی‼️ ✳️علیرغم انبوه تبلیغاتی که برای کاستن از میزان مشارکت صورت می‌گرفت، آمار رسمی حکایت از حضور معنادار مردم در پای صندوق‌های رأی دارد؛ اگرچه همین میزان از مشارکت در دیگر کشورها آماری بالا و قابل‌قبول محسوب شده و سقف آرزوی برخی از نظام‌های سیاسی دنیا می‌باشد ولی در جمهوری اسلامی که عمدتا مشارکت بالایی را تجربه کرده است، کف کار به شمار می‌آید؛ اما چه عامل یا عواملی منجر به فاصله‌گیری وضعیت موجود از نقطه آرمانیِ جمهوری اسلامی شده است؟ برای پاسخ به این سوال قدری به عقب‌تر بازمی‌گردیم و روایت مختصری از دو انتخابات پیشین را بازگو می‌کنیم؛ ✳️سرمایه اجتماعی دولت در دهه ۹۰ در سراشیبی وحشتناکی قرار داشت و اگرچه تنفس مصنوعی سلبریتی‌ها و رسانه‌های خارجی در انتخابات ۹۶، مجال بروز آن را نداد ولی زنگ خطر آن به صورت علنی در انتخابات ۹۸ به صدا درآمد؛ دولت و مجلس وقت، بی‌تدبیری و ناکارآمدی را به حدی رسانده بودند که همان سلبریتی‌ها نیز تبديل به مهره سوخته نزد افکارعمومی گشته و مطرود و منفور ملت واقع شدند؛ حس ناامیدی و سرخوردگی در میان بخشی از مردم بیداد می‌کرد؛ موارد نادری نظیر تشییع باشکوه حاج قاسم سلیمانی نیز نه به دلیل سرمایه اجتماعی دولت که به دلیل واضحتر شدن مرز بین دولت و نظام اتفاق می‌افتاد؛ با این وجود از آنجایی که نزد توده مردم کارنامه و عملکرد همه دولت‌های پس از انقلاب -حتی آنانی که مخالف قطعی سیاست‌های کلی نظام بوده‌اند- به پای انقلاب نوشته شده است، در انتخابات۹۸ نیز شاهد کاهش مشارکت بودیم. ✳️دو سال گذشت تا به انتخابات ۱۴۰۰ رسیدیم؛ در این انتخابات نیز فضای کشور دست‌کمی از سال۹۸ نداشت ولی در عین حال رئیس جمهور منتخب توانسته بود یک‌تنه بار افزایش مشارکت را به دوش بکشد و حضور وی در عرصه انتخابات منجر به افزایش مشارکت نسبت به انتخابات ۹۸ شده بود؛ روشن‌ترین پیامی که از درون صندوق‌های رأی شنیده می‌شد، فریاد تغییر بود؛ دولت نیز آنچنان که از شواهد و قرائن پیدا بود، این پیام را به خوبی دریافت کرد و با تشکیل یک دولت جوان، کاردان و پرکار آستین همت را برای بهبود وضعیت کشور بالا زد؛ دولت به نیکی می‌دانست که در "برهه دشواری" مسئولیت اداره کشور را بر عهده گرفته و با یک بنای کلنگی در اغلب حوزه‌ها از جمله در زمینه سرمایه اجتماعی مواجه است لذا از همان ابتدا ابرپروژه خود را بازگرداندن امید و اعتماد به جامعه تعریف کرد؛ ✳️سفرهای استانی و ارتباط بی‌واسطه با مردم، تلاش گسترده برای مهار تورم و رشد تولید، کاهش بی‌سابقه اندازه بیکاری، ارتباطات گسترده بین‌المللی، راه‌اندازی کریدور شمال-جنوب، آزادسازی پول‌های بلوکه شده، مقابله هدفمند با تنش‌های آبی در سراسر کشور، مبارزه واقعی -و نه شعاری- با فساد، تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام و... همگی در راستای ترمیم اعتماد و امیدی بود که در طول حدود یک دهه آسیب جدی دیده و به تاراج رفته بود؛ پر واضح بود که اگر روند دهه۹۰ متوقف نمی‌شد، چه بسا پیش‌بینی‌ رسانه‌های خارجی مبنی بر مشارکت ۱۵تا۲۰ درصدی به وقوع می‌پیوست لکن تلاش‌های بی‌منت و شبانه‌روزی دولت، آرزوی بیگانگان و بدخواهان کشور را نقش بر آب کرد. ✅با همه این اوصاف، باید اعتراف کرد مین‌هایی که در دهه۹۰ و در حوزه‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... کاشته شده بود، به طور کلی خنثی نشده و ترکِش‌های آن همچنان تلفات می‌گیرد؛ ولی آنچه که مایه امیدواری است، توقف روند نزولی سرمایه اجتماعی است به گونه‌ای که دوران کنونی را می‌توان دوران نقاهت ‌سرمایه اجتماعی قلمداد کرد؛ با احتساب جمیع نکات ذکر شده، مشارکت ۴۱درصدی در این شرایط نه تنها مایه ننگ نیست بلکه حکایت از بازسازی تدریجی سرمایه‌ای دارد که توسط افراد بی‌اعتقاد به مبانی انقلاب، لطمه دیده است؛ کاری که البته بسیار دشوار و زمان‌بر است. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🌱🌱 📌پرهیز از تکمیل پازل دشمن، توصیه‌ دائمی رهبری بوده است اما چرا به فاصله کوتاهی پس از انتخابات مجلس نسبت به سخنان اختلاف‌انگیز، دعوا راه انداختن‌ها و ستیزه‌گری‌های دشمن‌پسند هشدار می‌دهند؟ آیا موضع ثابتی که رهبری این بار به طور صریح‌تر و با بیان رسایی مطرح ‌کردند، به گوش و دل مخاطبان اصلی خواهد رسید؟! 🆔@eghaal
🔰تجربه‌نگاری از تبلیغات انتخاباتی ✳️ایام انتخابات مجلس با همه بیم و امیدهایی که داشت سپری شد و اینک فرصت مناسبی است تا درباره آنچه در فعالیت‌های تبلیغی انتخابات گذشت، کمی واضحتر صحبت کرد؛ به زعم نگارنده هر انسان منصف و دغدغه‌مندی با مشاهده دشمنی‌های روزافزونی که علیه کشور در جریان است، به این نتیجه خواهد رسید که حتی اگر از هم‌اکنون فعالیت برای انتخابات آتی را کلید بزند، شروع دیرهنگامی داشته است؛ لذا به جهت افزایش بازدهی فعالیت‌های پیش‌رو، نیم‌نگاهی به ضعف‌ها و نواقص گذشته گریزناپذیر است؛ در این یادداشت-که احتمالا با یادداشت‌های دیگری در آینده تکمیل خواهد شد- به ۳مورد از این ضعف‌ها اشاره کوتاهی می‌شود؛ 1⃣مَجاز نشینی: در دنیای کنونی حضور و فعالیت در فضای مجازی ضرورتی انکارناپذیر است ولی غرق شدن و منحصر کردن فعالیت‌های تبلیغی در فضای مجازی، آسیبی است که تبلیغات انتخاباتی و به تعبیر جامع‌تر جهاد تبیین را تهدید می‌کند؛ اگرچه معاشرت مردمی و تخاطب واقعی کارآیی چندانی برای مخالفان جمهوری اسلامی ندارد ولی برای دوستداران انقلاب اسلامی، امتیاز ویژه‌ای است که هرگز نباید از آن چشم‌پوشی کرد؛ واقعیت آن است که ذهنیت عمومی از تصویر اتوکشیده مخالفان جمهوری اسلامی، با اولین ارتباط مستقیم آنان با مردم فرو ریخته و ذات بدون روتوش آنان برملا خواهد شد ولی برای حامیان و دلسوزان واقعی کشور، قضیه کاملا برعکس است؛ به همین جهت ضدانقلاب تلاش می‌کند که این برگ برنده را از دست دوستداران جمهوری اسلامی نیز گرفته و آنان را با انواع ترفندها و اهانت‌ها وادار به انفعال و کناره‌گیری از عرصه اجتماعی بکند؛ مخاطبان فرمان "جهاد تبیین" و در رأس آنان روحانیت انقلابی، اگر تسلیم فضاسازی رسانه‌های خارجی شده و حضور و ارتباط مستقیم خود با مردم را کاهش دهد، به این معنا خواهد بود که از بهره‌برداری از برگ برنده خود صرف نظر کرده است. 2⃣ایتا نشینی: منظور از ایتا نشینی صرفا به معنای حضور در پیام‌رسان ایتا نیست؛ چه بسا افرادی که در همه شبکه‌های اجتماعی -اعم از فیلتر شده و فیلتر نشده- فعالیت کنند اما همچنان فرهنگ ایتانشینی را دارا باشند؛ فرهنگی که همواره به دلیل قرار گرفتن در یک محیط ایزوله و عدم اطلاع از جبهه‌بندی عظیم استکبار یا به دلیل عدم فهم برنامه‌های پیچیده دشمن، وقت خود را صرف مجادله و نزاع با نیروهای جبهه خودی کرده و دشمن اصلی را به دست فراموشی می‌سپارد؛ این فرهنگ به راحتی دوگانه های کاذب می‌آفریند و سرگرم کشمکش‌های پوچ و بی‌حاصل می‌شود؛ دوگانه‌هایی نظیر "انقلابی حداکثری- انقلابی حداقلی"، "چنار-پاجوش"، "صورتی-قهوه‌ای"، "پدرخوانده-مستقل" و... مولود چنین فرهنگی هستند؛ اولین گروهی که از فرهنگ ایتانشینی لطمه می‌خورند، هسته سخت دوستداران انقلاب اسلامی هستند که با مشاهده مجادلات بیهوده و خرده‌گیری‌های نکوهیده دچار حیرت و تردید نسبت به ارکان و ستون‌های کشور شده و آنچنان که باید و شاید پای کار انقلاب اسلامی نمی‌آیند؛ گفتنی است که ایتانشینان، ید طولایی در دشمن‌تراشی از نیروهای انقلاب داشته و این نحوه برخورد را برخاسته از حریّت و عدم قبیله‌گرایی خود می‌دانند؛ البته منتقدان فرهنگ ایتانشینی نظر دیگری دارند! 3⃣"شب انتخاباتی" همانگونه که پندار دانش‌آموز تنبل چنین است که می‌تواند کم‌کاری خود در طول سال را در شب امتحان جبران کند، برخی از فعالیت‌های انتخاباتی نیز نظیر مطالعه "شب امتحانی"، شب انتخاباتی می‌باشد؛ اگرچه‌ دانش‌آموزانی که شب امتحانی باشند، در موارد نادری به موفقیت رسیده و نمره قبولی کسب می‌کنند ولی حتی خود آنان نیز اعتراف می‌کنند که نمی‌توان برای همیشه به این شیوه دلگرم بود؛ در بحث انتخابات نیز چه بسا بتوان با تقاضاهای دوستانه -که البته لازم هم هست- عده‌ای را تشویق به مشارکت کرد لکن چنین روشی نمی‌تواند در همه انتخابات‌ها پاسخگو باشد؛ ضعف دیگر چنین فعالیتی، عدم آشنایی با دنیای فکریِ مخاطب و ناکامی در ارتباط‌گیریِ موثر است؛ وقتی دشمن همه عوامل خود از جمله شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی را در خدمت تغییر ذائقه مردم به کار گرفته و تلاش می‌کند آنان را به سمت عیاشی و هرزگی سوق دهد، انتظار بی‌جایی است که دعوت به زندگی پاک و مومنانه با پاسخ مثبت مواجه شود؛ اینجانب پیش از این در یادداشت "ابلاغ یا تبلیغ؟" به تفاوت این دو مقوله پرداخته است که می‌توانید از اینجا بخوانید؛ با تأسف و افسوس فراوان باید اذعان کرد که برخی از فعالیت‌های جبهه انقلاب، نهایتا ابلاغ انتخاباتی بوده است و نه بیشتر؛ البته به همین میزان نیز شایسته قدردانی است. ✍مدیر عقال 🆔@eghaal
🔰نعره‌های جذاب و زهرآلود‼️ ✳️باید پذیرفت که پیکار و ستیز مستقیم با دین و آموزه‌های دینی، تقلای بیهوده‌ای بوده و هر گروه و جریانی که بی‌پرده و شفاف به مقابله با دین بپردازد، محکوم به شکست خواهد بود؛ دلیل آن نیز واضح و روشن است؛ اغلب مردم در هر سطحی از دانش و ایمان که باشند، ثمرات و فواید دین را در زندگی خود دیده و از عمق جان چشیده‌اند و حاضر نیستند به آسانی خود را از برکات زندگی دینی محروم کنند؛ ✳️چه بسا افرادی که از پوچی و بی‌هدفی در رنج بودند و به واسطه تحکیم رابطه خود با دین و متولیان دینی، به زندگی خود معنایی تازه بخشیده‌اند؛ چه بسا کسانی که زندگی پرتنش و پراضطراب خود را با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی به یک زندگی سرشار از نشاط و آرامش تبدیل کرده‌اند؛ چه بسا افرادی که به دلیل انس با دین از چنگال خودکشی رهایی یافته‌اند و بالأخره از این دست موارد فراوان است؛ ✳️در چنین شرایطی که نبرد مستقیم با دین لاف در غربت است و ره به جایی نمی‌برد، تحریف دین و تهی کردن آن از معنای واقعی خود به عنوان راهکار جایگزین مطرح می‌شود؛ در این فضا است که منافقان پا به میدان می‌گذارند و صحنه‌گردان اصلی دین‌زدایی می‌شوند؛ در ادامه یکی از ویژگی‌های منافقان را بر اساس آیه‌ای از قرآن کریم بررسی می‌کنیم؛ ✳️خداوند در آیه ۲۰۴ سوره مبارکه بقره و خطاب به پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید:《و ﺍﺯ میان ﻣﺮﺩم کسانی هستند ﻛﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭشان، تو را ﺩﺭ این زندگی ﺩﻧﻴﺎیی خرسند می‌کند و به اعجاب وامی‌دارد ﻭ [ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ کنند ﻛﻪ زبان آنان ﺑﺎ دلشان یکسان ﺍﺳﺖ] ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ دارند ﺷﺎﻫﺪ می‌گیرند ﺩﺭ حالی ﻛﻪ ﺳﺮﺳﺨﺖﺗﺮﻳﻦ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ هستند.》(۱) مطابق این آیه شریفه منافقان از ظاهری فریبنده و گفتاری شگفت‌انگیز و دلپذیر برخوردار بودند تا جایی که سخنانشان، پیامبر را به وجد می‌آورد و به اعجاب و شگفتی وامی‌داشت؛ ✳️اظهارات آنان چهره‌ای عوام‌پسند و دلسوزانه داشت و چنان تظاهر می‌کردند که صدای مردم و مدافع حقوق آنان هستند؛ مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه چنین می‌فرمایند که وقتی منافقان با پیامبر سخن می‌گفتند طوری وانمود می‌کردند که طرفدار حق و حقیقت‌اند و مصلحت مردم را در نظر گرفته و پیشرفت دین و امت را می‌خواهند در حالی که دشمن‌ترین افراد نسبت به جریان حق بودند! ✳️در روزگار کنونی نیز ردپای چنین رفتاری قابل مشاهده است؛ کسانی هستند که مشکلات مردم را نردبانی برای بالا رفتن خود قرار داده‌ و با طرح دوگانه کاذب و خودساخته "مردم یا حکومت"، چنین وانمود می‌کنند که در صف ملت قرار گرفته‌اند! مردم‌داری را در نعره‌های ‌آتشین و عوام‌فریبی که بر سر حکومت اسلامی می‌کِشند منحصر کرده و هیچ ابایی ندارند که حق و حقیقت را پامال اغراض و اهداف شوم خود قرار دهند! ✳️چنان از کمبود احترام به متولیان دین ابراز نگرانی می‌کنند که حتی گاهی صادق‌ترین عناصر دینی را به اشتباه انداخته و آنان را در حقانیت راهی که در پیش گرفته‌اند دچار تردید می‌کنند! افراد فرومایه‌ای هستند که در چاه جاه‌طلبی فرو افتاده‌ و تنها از دهانه چاه به آسمان می‌نگرند؛ به این ترتیب راه مشاهده هرگونه دستاوردی را بر خود بسته‌ و همچون مگسانی هستند که دنبال زخم و نقطه ضعفی از نظام اسلامی می‌باشند تا نعره‌های خود را برای دفاع(!) از حقوق مردم بلند کنند؛ ✳️اما دنبال چه چیزی هستند؟ تمام این سخنان زیبا و دلسوزی‌های نمایشی، مقدمه‌ای است که حکومت دینی در عصر غیبت را زیر سوال برده و نسخه یک نظام سکولار را برای کشور بپیچند؛ حال شما پاسخ دهید؛ آیا برای ذبح اسلام ناب محمدی و تبدیل آن به یک دین بی‌خاصیتی که احکام بی‌دردسر برای استکبار را به خوبی انجام داده ولی دیدگان خود را در برابر هر ظلمی ببندد و توسَری‌خورِ استکبار جهانی باشد، راه دیگری غیر از این نعره‌های جذاب و زهرآلود وجود دارد؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ (۱) "وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ" بقره/۲۰۴ ✍مدیر عقال 🆔@eghaal