💥واین زورآزمایی👆در تو و وجودت هرلحظه وهرروز ادامه دارد...
👈آیاپیروز میشوی یا....❌🔥
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
❣ گفتگوی یکی ازپیامبران باخدا ❣
🌹يكى از پيغمبران گفت:
🍃بار خدايا!
🍃نعمت بر كافران مى ريزى و بلا بر مؤمنان مى گمارى؛ اين را سبب چيست؟
🍃خداوند فرمود:
🍃بندگان را خوب يا بد بلا و نعمت، همه از من آيد .
🍃مؤمنان را بلا فرستم تا به وقت مرگ، پاك و بى گناه مرا بينندن و نزد من آيند .
🍃چون بلايى بر كسى مى گمارم، گناهان وى را به بلاهاى اين جهان، كفاره دهم و بپوشانم .
🍃و كافر را نعمتها دهم تا نيكى هاى او را در اين دنيا، پاداش داده باشم كه تا چون نزد من آيد و مرا بيند، بر من هيچ حقى نداشته باشد و من در گرو نيكوهاى او نباشم.
🍃پيغمبر گفت:
🍃اگر چنين است، بهتر آن كه همان سان باشد كه تاكنون بوده است.
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
❣ امام رضا (عليه السلام) :
👌 بهترین ثروت و ذخیره انسان صدقه ای است که در راه خدا می دهد
📗 مسندالامام رضا علیه السلام، ج2، ص208
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
💥حکايتي شگرف از مقدس اردبيلي💥
☘مير فيض الله تفرشي ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلي بود، براي انجام کاري شبانه از خانه بيرون مي رود. هنوز به در خانه مقدس اردبيلي نرسيده بود که مقدس از خانه بيرون آمد و متوجه روضه ي مقدسه علويه (ع)شد. حس کنجکاوي مير فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نيمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف ديگري داشت. کوچه هاي نجف خلوت و خالي بودند، سکوت سنگيني بر گرده شهر سايه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صداي گريه ي کودکي يا ناله ي مرغي مي شکست.
🌸مقدس آهسته قدم بر مي داشت. سايه قامت رشيدش به روي ديوارهاي گلي مي افتاد و همراه او حرکت مي کرد. مير فيض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقيب او سر از پا نمي شناخت. در پشت نخل ها و ديوارها پنهان مي شد تا اگر مقدس نگاهي به عقب انداخت او را نبيند. هميشه آرزو کرده بود که شبي شاهد خلوت او با خدايش باشد و آن شب که به پندار خود، چنين فرصتي دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ي وصال عارفانه استادش لحظه اي از تپش نمي ايستاد.
🌸مقدس تا به صحن حرم رسيد، درها گشوده شد. درکنار ضريح ايستاد و سلام کرد، صداي جواب زمزمه وار به گوش مير فيض الله رسيد و او گوش تيز کرد که ديگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابي خواهد شنيد. اما مقدس تنها دست به ضريح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چيزهايي زمزمه کرد و لحظاتي بيرون آمد وبه سوي مسجد کوفه رهسپار شد.
☘مير فيض الله باز از پي او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت . مير فيض الله از لاي در مسجد، چشم به طرف محراب دوخت. توي محراب کسي رو به قبله نشسته بود. مقدس نزديک شد و در کنار آن شخص زانوي ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. مير فيض الله از ديدن اين صحنه به تعجب و حيرت افتاد و با خود مي گفت:
⁉️اين کيست خدايا؟مگر داناتر از مولاي ما مقدس نيز کسي در اين شهر وجود دارد که مولاي ما خاضعانه در مقابل او زانو مي زند و از او سوال مي کند؟
💔قلبش تپيد و بدنش لرزيد . هنوز از تماشاي صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بيرون آمد . مير فيض الله به کناري رفت و پنهان شد و مخفيانه باز به تعقيب مقدس پرداخت . مقدس خوشحال و قبراق راه مي رفت . نزديک حرم مطهر رسيده بودند که مير فيض الله تنحنحي (سرفه اي )کرد و مقدس فورا سر به عقب گرداند:
🌱مير فيض اللهً ! اينجا چه کار مي کني؟
عرق شرم بر پيشاني مير فيض الله نشست و از خجالت سر به زير انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد ودوباره سوال فرمود:
- تو با من بودي اولاد پيغمبر؟!
- بلي !براي پرسيدن سوالي به طرف خانه شما راه افتاده بودم . وقتي به نزديکي هاي در رسيدم شما از خانه بيرون آمده بوديد نخواستم مزاحم بشوم . اما حس کنجکاوي مجبورم کرد که دنبال تو بيايم و ببينم کجا مي روي ؟
☘ملايمت و ملاطفت آخوند شرم و خجلت را از وجود فيض الله برگرفت و ميرفيض الله جرات کرد او را سوگند دهد که وي را خبر دهد از آنچه مشاهده کرده بود . مقدس قبول کرد و فرمود:
🌱مسئله اي از مسائل دين بر من مشکل شده بود، آمدم به خدمت حضرت اميرالمومنين(ع) و از آن حضرت پرسيدم. آن حضرت فرمود :« امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر (عج)در اين شهر است ، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن.» پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنيدم.
🌹السلام علیک یا علی بن ابی طالب(ع)
🌹السلام علیک یاحجت ابن الحسن العسکری(عج)
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 توصیہ به زنان و مردان متاهل
🌱کوتاه و بسیار مفید
🍃 استاد قرائتی
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
🌹حدیث منتخب روز🌹
❣ امام على (عليه السلام) :
🌷 هركه اخلاقش بد باشد، روزى اش تنگ شود ، و هركه خوش خوی باشد، روزى اش گشاده گردد.
📗 غرر الحكم، حدیث 8023 و 8024
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
☘داستان☘
👌روضه خوانی آیت الله مرعشی برای جوان مست
🌸 سید محمود مرعشی نجفی پسر ارشد آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) که نزدیک به پنجاه سال از عمر با برکت پدر را درک کرده است،در بیان خاطره ای زیبا از زندگی زاهدانه این عالم ربانی نقل کردند که یک شب آیت الله مرعشی نجفی به مراسم عقد یکی از آشنایان دعوت میشود و مهمانی طول میکشد، موقع برگشتن در تاریکی با یک جوان مست عربده کش مواجه میشوند.
جوان با تحکم میگوید: شیخ از کجا میآیی؟
👈ایشان هم جریان را توضیح میدهند؛ جوان مست میگوید: شیخ برایم روضه بخوان! آقا بهانه میآورند که اینجا منبر و چراغ و روشنایی نیست که روضه بخوانم. جوان روی زمین افتاده و میگوید: خوب این هم صندلی بنشین روی گرده من. پدرم میگفت؛ نشستم روی گرده این جوان مست، تا گفتم یا اباعبدالله، شروع کرد به گریه کردن به حدی که شانههایش تکان میخورد و مرا هم تکان میداد، چنان که من از گریه او متاثر شدم، فکر کردم اگر این طور پیش برود او غش میکند، روضه را خلاصه کردم.
💥گفت« شیخ چرا کم روضه خواندی؟ گفتم که خوب سردم شده … وقتی خواستم خداحافظی کنم گفت که من باید تا در خانه شما را همراهی کنم تا یکی مثل من مزاحم شما نشود.
🌱ابوی میفرمود: دو سه هفته از این قضیه گذشته بود در مسجد بالاسر در محراب نشسته بودم دیدم جوانی آمد و افتاد دست و پای من، به حضرت معصومه(س) قسمم داد که او را ببخشم، بعد که خودش را معرفی کرد متوجه شدم که همان جوان مست بوده است. از آن شب به بعد به کلی دگرگون شده و توبه کرده بود و به نماز جماعت میآمد.
💥این جوان تا آخر عمر با ظاهری خاشع و متواضع در صف اول نماز جماعت ایشان شرکت میکردند و پس از سالها زندگی به دیار باقی شتافت و در حضور انبوه و پرشور مردم به خاک سپرده شد.
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا کِه پُرسیدِم زِ قَلبَم عِشق چیست دَر جَوابَم این چِنین گُفتُ و گِریست ،لیلی و مَجنون فَقَط اَفسانِه اَند عِشق دَر دَستِ حُسینِ بنِ علیست..🥀🖤
لبیک یا #امام_حسین 🖤🥀
#محرم
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽کلیپ تصویری
✍موضوع: فرزندم #نماز نمیخواند چه کنم⁉️🤔
🎤حجت الاسلام #ماندگاری
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
💠در قیامت كسی نمیتواند بخوابد💠
🍃حضرت آیة الله جوادی آملی در توضیح آیه شریفه فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ (نازعات 14) نکته زیبایی فرمودند:
📖به تعبير قرآن كريم، يكی از القاب صحنه قيامت «ساهرة» است.
"ارض ساهرة" به آن بيابانها و زمینهایی میگويند كه در اثر شدت ترس، كسی خوابش نميبرد،
✔️چون «سَهَر» يعنی بيداری.
آنهايي كه پنجاه هزار سال معطلاند خوابشان نميبرد؛
⁉️مگر غم ميگذارد انسان بخوابد؟!..
⁉️مگر انسان متوحش خوابش میبرد؟!
‼️پنجاه هزار سال ناچار است بيداری بكشد!
اما برای مؤمن واقعی اين پنجاه هزار سال به اندازه يك نماز واجب است.
⚜حضرت فرمود: «و الذي نفس محمّد بيده» اين روز طولانی برای مؤمن كوتاهتر از نماز واجب است.
يك نماز چهار ركعتی مگر چقدر وقت ميخواهد؟!
❇️آنكه حسابش پاك است خدا با او به عنوان سَرِيعُ الحِساب رفتار ميكند.
📿برگرفته از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در خطبههای نمازجمعه (8 فروردین 76 از سایت اسراء)
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout
👌اندکی تفکر
🌱از هركس بپرسى از چى #متنفرى؟
سريع ميگه #دروغ!
❌همگى از دروغ متنفريم
منتها از دروغ طرف مقابل❗️ دروغ خودمون كه هیچ😒#مصلحتیه❗️😑
#بسوی_ملکوت
💚 @sooye_malakout