#داستان 🔴 داستان شهدا(طنز) 🔰نماز جماعت 😂😂 📌نه اینکه اهل نماز جماعت و مسجد نباشد، بلکه گاهی همینطوری به قول خودش برای خنده، بعضی از بچه‌های ناآشنا را دست به سر می‌کرد، ظاهراً یک بار همین کار را با یکی از دوستان طلبه کرد، وقتی صدای اذان بلند شد آن طلبه به او گفت: «نمی‌آیی برویم نماز؟» پاسخ می‌دهد: «نه، همینجا می‌خوانم» آن بنده خدا هم کمی از فضایل نماز جماعت و مسجد برایش گفت. اما او هم جواب داد: «خود خدا هم در قرآن گفته:«ان‌الصلوه تنهاء...» تنها، حتی نگفته دوتایی، سه‌تایی.و او که فکر نمی‌کرد قضیه شوخی باشد یک مکثی کرد به جای اینکه ترجمه صحیح را به او بگوید، گفت:«گفته، تن‌ها» یعنی چند نفری، نه تنها و یک نفری ... و بعد هردو با خنده برای اقامه نماز به حسینیه رفتند.😊😊 🆔 @eheyat_anza

#آیین_محمد خرده روایت‌های از زندگی پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله 🔰 بخش‌هایی از کتاب حکایت‌نامه پیامبر اعظم؛ به قلم غلامرضا حیدری ابهری 🔰 با خوانش مصطفی صائبی کاری از گروه #رواتک🌺🌺 هر شب یک حکایت در کانال هیئت قرار داده می شود. 🆔 @eheyat_azna 🆔 @revatak

#آیین_محمد 🔰حکایت اول: آشتی در آستان بهشت بخش‌هایی از کتاب حکایت‌نامه موضوعی پیامبر اعظم؛ به قلم غلامرضا حیدری ابهری 🎙 با خوانش مصطفی صائبی 🆔 @eheyat_azna 🆔 @revatak

#پادکست لطفا گوش دهید..🌺🌺 🎧طرح کلی را با صدای «استاد» بشنویم! قرآن را که نگاه می‌کنید، مطالعه می‌کنید، به‌جای اینکه سعی‌تان این باشد که جزء را تمام کنید یا سوره را تمام کنید، سعی‌تان این باشد که قرآن را بفهمید. همچنانی‌که در روایت از امام علیه‌السلام است یا از پیغمبر خداصلی‌الله‌علیه‌و‌آله که همت شما در حین تلاوتِ قرآن این نباشد که سوره را تمام کنید یا جزء را تمام کنید. می‌خواهد تمام بشود، می‌خواهد نشود، یک آیه بخوانید؛ با تدبر، با دقت. 🆔 @eheyat_azna 🆔 @sahba_nashr

#داستان 🔴 داستان بهلول 🔰پاسخ دندان شکن !!! 📌روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟بهلول گفت: نه!پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟…. بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه!بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟گفت: نه!سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی! 🆔 @eheyat_azna

🌹🌹با عرض سلام و ادب خدمت همه شما اعضای محترم کانال و تبریک میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام🌹🌹 📍نظرات و پیشنهادات خود رو نسبت به مطالب کانال هیئت از جمله بخش معرفی کتاب و احکام شرعی و داستان و سایر بخش های کانال ما در میان بگذارید تا با استفاده از نظرات و پیشنهادات شما سروران گرامی مطالب کانال روز به روز پر محتواتر و با کیفیت تر بشوند 🙏🙏 با تشکر از همراهی شما عزیزان 💐💐 پل ارتباطی 🆔@m_dehghan_ir 🆔@eheyat_azna

#آیین_محمد 🔰حکایت دوم: ضرر زدن ممنوع بخش‌هایی از کتاب حکایت‌نامه موضوعی پیامبر اعظم؛ به قلم غلامرضا حیدری ابهری 🎙 با خوانش مصطفی صائبی 🆔@eheyat_azna 🆔@revatak

#بسیج 🌺🌼🌷سالروز تشکیل بسیج مستضعفان به فرمان امام خمینی(ره) گرامی باد🌷🌼🌺 🆔 @eheyat_Anza

غُربَت‌ْبه‌دوش و دوست‌ْنَواز و کَریم‌ْدَست یک ذره با برادر خود مو نمی‌زند ▪️سالروز وفات خانم فاطمهٔ معصومه سلام الله علیها تسلیت باد. 🆔 @eheyat_azna

# نکات_ناب ▪️بدهکاریم! علامه مصباح یزدی 🔹️یادمان باشد که ما به حضرت معصومه بدهکار هستیم؛ این ایمان و معرفت و علم و صفا و آرامش روحی که داریم از این خورشید است که دارد به ما می‌تابد. 🆔@eheyat_azna

#آیین_محمد 🔰حکایت سوم: ازدواج جُوَیبِر بخش‌هایی از کتاب حکایت‌نامه موضوعی پیامبر اعظم؛ به قلم غلامرضا حیدری ابهری 🎙 با خوانش مصطفی صائبی 🆔@eheyat_azna 🆔@revatak