🍃❀✿❀🍃🍃❀✿❀🍃
❃اوصاف مهدی موعود (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)
🍃از مجموع روایاتی که در منابع معتبر شیعه وجود دارد به دست میآید که مهدی موعود (عج) دارای مشخصات زیر است:
از خاندان پیامبر اسلام (ص) و فرزندان او است؛ از فرزندان امام حسین (علیه السلام) است؛ دوازدهمین امام معصوم و حجت و خلیفه خدا پس از پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله) است؛ فرزند ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@razmandegan_eslam_kerman
🍃❀✿❀🍃🍃❀✿❀🍃
قسمت نهم:
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
...من باید چادری بشم😍😊
حالا مونده راضی کردن پدر و مادر😕
هرکاری می شد کردم تا قبول کنن..ازگریه و زاری تا نخوردن غذا ولی فایده نداشت😐 .
اوایلش چادرمو میذاشتم توی یه پلاستیک و وقتی از خونه بیرون میرفتم میذاشتم
تا اینکه بابا و مامان اصرار من رو دیدن یه مقدار دست کشیدن.
خلاصه امروز اولین روزیه که با چادر وارد دانشگاه میشم☺👌
از حراست جلوی در گرفته تا بچه ها همه با تعجب نگاه میکنن😳😐
نمیدونم ولی یه حس خوبی توش داشتم😊 و به خاطر همین هم سریع رفتم سمت دفتر بسیج خواهران.
وقتی وارد شدم سمانه سمتم اومد:
-وای چه قدر ماه شدی گلم
_ممنون☺️
_بابا و مامانو چطوری راضی کردی؟!😯
_خلاصه ما هم ترفندهایی داریم دیگه 😂
در همین حین بودیم که زهرا خانم وارد دفتر شد و:
-به به ریحانه جان...چه قدر چادر بهت میاد عزیزم☺
-ممنونم زهرا جان😊
-امیدوارم همیشه قدرشو بدونی
-منم امیدوارم..ای کاش همه قدرشو بدونن و حرمتشو نگه دارن 😒
زهرا رو کرد به سمانه و گفت :
سمانه جان، آقا سید امروز یه سر میاد پرونده ی اعضای جدید رو بگیره..من امتحان دارم وقتی اومد پرونده ها رو بهش تحویل بده
-چشم زهرایی..برو خیالت راحت☺
زهرا رفت و ما تنها شدیم و سمانه گفت
_خوب جناب خانم مسئول انسانی😆... این کار شماست که پرونده ها رو تحویل بدین به اقا سید😉
یهو چشمام یه برقی زد و انگار قند تو دلم اب شد😊🙈
اقا سید اومد و در رو زد و صدا زد:
_زهرا خانم؟
سریع پرونده هارو برداشتم و رفتم بیرون:
-سلام 😊
سرش پایین بود و تا صدامو شنید و فهمید که صدای زهرا نیست چند قدم عقب رفت و گفت:
-علیکم السلام...زهرا خانم تشریف ندارن؟!😯
-نه...زهرا امتحان داشت پرونده ها رو داد به من که تحویل بدم بهتون😏
یه مقدار سرشو بالا آورد و زیر چشمی یه نگاهی بهم کرد و گفت:
_اااا...خواهرم شمایید 😊نشناختمتون اصلا... خوشحالم که تصمیمتون رو گرفتین و چادر رو انتخاب کردین☺
ان شاء اللّه واقعا ارزششو بدونید چون هم با چادر خیلی فرق کردید و اینکه هم با چادر.......هیچی..🙊
حرفشو خورد و نفهمیدم چی می خواست بگه و منم گفتم:
-ان شا الله..ولی من یه تشکر به شما بدهکارم بابت راهنماییتون😊
-خواهش میکنم... نفرمایید این حرفو
دستشو آورد بالا و پرونده ها رو گرفت و همون انگشتری که زهرا خریده بود تو دستش بود 😐😔 .
پرونده ها رو تحویل دادم
و رفت....
ولی من همچنان تو فکرش بودم😕با دیدن انگشترش سرم درد گرفته بود و بدنم سرد شده بود😞 و همچنان خیره با چشمهام که الان کم کم داشت بارونی میشد😢 بهش زل میردم و رفتنشو نگاه می کردم
با صدا زدن سمانه به خودم اومدم که گفت
_ریحانه؟ چی شدی یهو؟!😟
-ها؟! هیچی هیچی😕
-آقا سید چیزی گفت بهت؟!😯
-نه.بنده خدا حرفی نزد 😕
.
-خب پس چی؟!
-هیچی..گیر نده سمی😒
-تو هم که خلی به خدا 😐
خلاصه یکم تو بسیج موندم
و بهتر که شدم سمت کلاسم رفتم و وقتی پامو گذاشتم تو می شنیدم که همه دارن زمزمه هایی میکنن😐 ولی به روی خودم نیاوردم😏پسرا که اصلا همه دهن باز مونده بودن😯😳
اما امروز واقعا همه پسرها هم #بااحترام کنارم حرف میزدن😌 و هر چیزی رو نمی گفتن و شوخی هاشون #کمتر شده بود☺ .
.ولی برای من #حس_خوبی بود😊
زمزمه هاشونم می شنیدم.
-یکی میگفت حتما می خواد جایی استخدام بشه😐
-یکی می گفت حتما باباش زورش کرده چادری بشه😑
-و خلاصه هرکی یه چی می گفت
-ولی من اصلا به روی خودم نمی اوردم😏
یه مدت به همین روال گذشت و من بیشتر به چادر و نماز خوندن و مدل جدیدم داشتم عادت می کردم😊
تو این مدت خیلی از دوستانو از دست داده بودم.🙁
و فقط مینا کنارم مونده بود.ولی اونم همیشه نیش و کنایه هاشو میزد😑
توی خونه هم که بابا ومامان 😐
همچنین توی همین مدت احسان چند بار خواست باهام مستقیم حرف بزنه و نزدیک شد ولی من همش می زدم تو ذوقش و بهش اجازه نمی دادم زیاد دور و برم بیاد..
راستیتش اصلا ازش خوشم نمیومد😤.و فقط اقا سید تو ذهنم بود😊شاید چون اونو دیده بودم نمی تونستم احسان رو درک کنم😕
تا اینکه یه روز صبح مامانم گفت:
-دخترم...
عروس خانم.
پاشو که بختت وا شد😄
با خواب الودگی یه چشممو باز کردم و گفتم باز چیه اول صبحی؟😯
-پاشو..پاشو که برات خواستگار میخواد بیاد😊
.
-خواستگار؟!😲امشب؟؟؟😨
-چه قدرم هوله دخترم😄😄نه اخر هفته میان☺
-من که گفتم قصد ازدواج ندارم😒
-اگه به حرف باشه که هیچ دختری قصد ازدواج نداره😃
-نه مامان اگه میشه بگین نیان😕
-نمیشه😡باباش از رفیقای باباته😐
-عههههه...شما هم که هیچوقت نظر من براتون مهم نیست😧😞
-دختر خواستگاره دیگه.هیولا نیست که 😐
خوشت نیومد فوقش رد می کنیش...
نويسنده:
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
ادامه دارد... .
----------------
@razmandegan_eslam_kerman
◻زیارت #امام_حسن(علیه السلام) در روز دوشنبه:
ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺭَﺏِّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺃَﻣِﻴﺮِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔَ ﺍﻟﺰَّﻫْﺮَﺍﺀِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣَﺒِﻴﺐَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻِﻔْﻮَﺓَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﻣِﻴﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣُﺠَّﺔَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧُﻮﺭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻِﺮَﺍﻁَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺑَﻴَﺎﻥَ ﺣُﻜْﻢِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧَﺎﺻِﺮَ ﺩِﻳﻦِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺴَّﻴِّﺪُ ﺍﻟﺰَّﻛِﻲُّ ، ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﺒَﺮُّ ﺍﻟْﻮَﻓِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻘَﺎﺋِﻢُ ﺍﻟْﺄَﻣِﻴﻦُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻌَﺎﻟِﻢُ ﺑِﺎﻟﺘَّﺄْﻭِﻳﻞِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻬَﺎﺩِﻱ ﺍﻟْﻤَﻬْﺪِﻱُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﻄَّﺎﻫِﺮُ ﺍﻟﺰَّﻛِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲُّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ﺍﻟْﺤَﻘِﻴﻖ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪُ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﺑَﺎ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦَ ﺑْﻦَ ﻋَﻠِﻲٍّ ﻭَ ﺭَﺣْﻤَﺔُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺑَﺮَﻛَﺎﺗُﻪُ.
◻زیارت #امام_حسین (علیه السلام) در روز دوشنبه:
ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺃَﻣِﻴﺮِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺳَﻴِّﺪَﺓِ ﻧِﺴَﺎﺀِ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴﻦَ ﺃَﺷْﻬَﺪُ ﺃَﻧَّﻚَ ﺃَﻗَﻤْﺖَ ﺍﻟﺼَّﻼﺓَ ﻭَ ﺁﺗَﻴْﺖَ ﺍﻟﺰَّﻛَﺎﺓَ ﻭَ ﺃَﻣَﺮْﺕَ ﺑِﺎﻟْﻤَﻌْﺮُﻭﻑِ ﻭَ ﻧَﻬَﻴْﺖَ ﻋَﻦِ ﺍﻟْﻤُﻨْﻜَﺮِ ﻭَ ﻋَﺒَﺪْﺕَ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻣُﺨْﻠِﺼﺎ ﻭَ ﺟَﺎﻫَﺪْﺕَ ﻓِﻲ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺣَﻖَّ ﺟِﻬَﺎﺩِﻩِ ﺣَﺘَّﻰ ﺃَﺗَﺎﻙَ ﺍﻟْﻴَﻘِﻴﻦُ ﻓَﻌَﻠَﻴْﻚَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻣِﻨِّﻲ ﻣَﺎ ﺑَﻘِﻴﺖُ ﻭَ ﺑَﻘِﻲَ ﺍﻟﻠَّﻴْﻞُ ﻭَ ﺍﻟﻨَّﻬَﺎﺭُ ﻭَ ﻋَﻠَﻰ ﺁﻝِ ﺑَﻴْﺘِﻚَ ﺍﻟﻄَّﻴِّﺒِﻴﻦَ ﺍﻟﻄَّﺎﻫِﺮِﻳﻦَ. ﺃَﻧَﺎ ﻳَﺎ ﻣَﻮْﻻﻱَ ﻣَﻮْﻟًﻰ ﻟَﻚَ ﻭَ ﻟِﺂﻝِ ﺑَﻴْﺘِﻚَ ﺳِﻠْﻢٌ ﻟِﻤَﻦْ ﺳَﺎﻟَﻤَﻜُﻢْ ﻭَ ﺣَﺮْﺏٌ ﻟِﻤَﻦْ ﺣَﺎﺭَﺑَﻜُﻢْ ﻣُﺆْﻣِﻦٌ ﺑِﺴِﺮِّﻛُﻢْ ﻭَ ﺟَﻬْﺮِﻛُﻢْ ﻭَ ﻇَﺎﻫِﺮِﻛُﻢْ ﻭَ ﺑَﺎﻃِﻨِﻜُﻢْو ﻟَﻌَﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺃَﻋْﺪَﺍﺀَﻛُﻢْ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄَﻭَّﻟِﻴﻦَ ﻭَ ﺍﻟْﺂﺧِﺮِﻳﻦَ ﻭَ ﺃَﻧَﺎ ﺃَﺑْﺮَﺃُ ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺗَﻌَﺎﻟَﻰ ﻣِﻨْﻬُﻢْ. ﻳَﺎ ﻣَﻮْﻻﻱَ ﻳَﺎ ﺃَﺑَﺎ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻳَﺎ ﻣَﻮْﻻﻱَ ﻳَﺎ ﺃَﺑَﺎ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻫَﺬَﺍ ﻳَﻮْﻡُ ﺍﻟْﺈِﺛْﻨَﻴْﻦِ ﻭَ ﻫُﻮَ ﻳَﻮْﻣُﻜُﻤَﺎ ﻭَ ﺑِﺎﺳْﻤِﻜُﻤَﺎ ﻭَ ﺃَﻧَﺎ ﻓِﻴﻪِ ﺿَﻴْﻔُﻜُﻤَﺎ ﻓَﺄَﺿِﻴﻔَﺎﻧِﻲ ﻭَ ﺃَﺣْﺴِﻨَﺎ ﺿِﻴَﺎﻓَﺘِﻲ ﻓَﻨِﻌْﻢَ ﻣَﻦِ ﺍﺳْﺘُﻀِﻴﻒَ ﺑِﻪِ ﺃَﻧْﺘُﻤَﺎ ﻭَ
ﺃَﻧَﺎ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦْ ﺟِﻮَﺍﺭِﻛُﻤَﺎ ﻓَﺄَﺟِﻴﺮَﺍﻧِﻲ ﻓَﺈِﻧَّﻜُﻤَﺎ ﻣَﺄْﻣُﻮﺭَﺍﻥِ ﺑِﺎﻟﻀِّﻴَﺎﻓَﺔِ ﻭَ ﺍﻟْﺈِﺟَﺎﺭَﺓِ ﻓَﺼَﻠَّﻰ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻤَﺎ ﻭَ ﺁﻟِﻜُﻤَﺎ ﺍﻟﻄَّﻴِّﺒِﻴﻦ.
—------—
به کانال هیات رزمندگان اسلام استان کرمان بپیوندید
@razmandegan_eslam_kerman
´
··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
🔷 زندگی قرآنی 🔷
🔻آيه 🔻
💠لَا إِكْرَاهَ فِى الْدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الْرُشْدُ مِنَ الْغَىِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالْطَّغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَاانْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيْعٌ عَلِيمٌ{256} بقره
🔻ترجمه🔻
💠در (پذیرش) دین، اكراهى نیست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، پس هر كه به طاغوت كافر شود و به خداوند ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محكمى دست یافته، كه گسستنى براى آن نیست. وخداوند شنواى دانا است.
··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
🔷 تفسیر کوتاه آیه
🍃ایمان قلبى با اجبار حاصل نمىشود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مىتوان در دلها نفوذ كرد، ولى این به آن معنا نیست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگوید من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كرده ام بازدارد.
🍃قوانین جزایى اسلام همچون تعزیرات، حدود، دیات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه یك فرد موذى باشد.
🍃اسلامى كه به كفّار مىگوید: «هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین» اگر در ادّعاى خود صادقید، برهان و دلیل ارائه كنید. چگونه ممكن است مردم را در پذیرش اسلام، اجبار نماید؟
🍃جهاد در اسلام یا براى مبارزه با طاغوتها و شكستن نظامهاى جبّارى است كه اجازه تفكّر را به ملّتها نمى دهند و یا براى محو شرك و خرافه پرستى است كه در حقیقت یك بیمارى است و سكوت در برابر آن، ظلم به انسانیّت است.
🍃مطابق روایات، یكى از مصادیق تمسك به «عروة الوثقى» و ریسمان محكم الهى، اتصال با اولیاى خدا و اهلبیت علیهم السلام است.
🍃رسول اكرم صلى اللّه علیه وآله به حضرت على علیه السلام فرمودند: «انت العروة الوثقى».
بقره، 111.
⏪تفسیر برهان، ج1، ص141
··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
🔷 نکات ناب آیه
1- دینى كه برهان و منطق دارد، نیازى به اكراه و اجبار ندارد. «لااكراه فى الدین»
2- تأثیر زور در اعمال و حركات است، نه در افكار و عقاید.
3- راه حقّ از باطل جدا شده، تا حجّت بر مردم تمام باشد. روشن شدن راه حقّ، با عقل، وحى ومعجزات است. «قد تبیّن الرشد من الغى» اسلام دین رشد است.
4- دین، مایه ى رشد انسانیّت است.
5 - اسلام با استكبار سازش ندارد.
6- تا طاغوت ها محو نشوند، توحید جلوه نمى كند. اوّل كفر به طاغوت، بعد ایمان به خدا.
7- كفر به طاغوت و ایمان به خدا باید دائمى باشد. «یكفر، یؤمن» فعل مضارع نشانه ى تداوم است.
8-محكم بودن ریسمان الهى كافى نیست، محكم گرفتن هم شرط است.
9- تكیه به طاغوتها و هر آنچه غیر خدایى است، گسستنى و از بین رفتنى است. تنها رشتهاى كه گسسته نمى گردد، ایمان به خداست.
10- ایمان به خدا و رابطه با اولیاى خدا ابدى است. «لاانفصام لها» ولى طاغوتها در قیامت از پیروان خود تبّرى خواهند جست.
11- ایمان به خدا و كفر به طاغوت باید واقعى باشد، نه منافقانه. زیرا خداوند مىداند ومى شنود.
🍃أللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم🍃
@razmandegan_eslam_kerman
··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
قسمت دهم:
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
...اخر هفته شد
و خواستگارها اومدن و من از اطاقم میشنیدم که با بابا دارن سلام و احوال می پرسی میکنن😒
مامانم بعد چند دیقه صدام کرد 😐
چادرم رو مرتب کردم و با بی میلی سینی چای رو گرفتم و رفتم به سمت پذیرایی😞
تا پامو گذاشتم بیرون مامانش شروع کرد به تعریف و تمجید از قد و بالای من😐
_به به عروس گلم😊
_فدای قدو بالاش بشم😊
_این چایی خوردن داره ازدست عروس آدم😊
_فک نمی کردم پسرم همچین سلیقه ای داشته باشه 😀
داشت حرصم می گرفت و تو دلم گفتم به همین خیال باش😒
وقتی جلو خواستگاره رسیدم اصلا بهش نگاه نکردم😑
دیدم چایی رو برداشت و گفت
_ممنونم ریحانه خانم😊
نمیدونم چرا ولی صدای سید تو گوشم اومد😲😳
تنم یه لحظه بی حس شد و دستام لرزید😟قلبم💓 داشت از جاش کنده میشد😯.تو یه لحظه کلی فکر از تو ذهنم رد شد😊
اروم سرم رو بالا اوردم که ببینمش
دیدم عهههه
احسانه...😡😐
یه خواهش میکنم سردی بهش گفتم و رفتم نشستم 😑
بعد چند دقیقه بابا گفت خوب دخترم اقا احسان رو راهنمایی کن برین تو اطاق حرفاتونو بزنین
با بی میلی بلند شدم و راه رو بهش نشون دادم😑
هر دوتا روی تخت نشستیم و سکوت😐
-اهم اهم...شما نمیخواید چیزی بگید ریحانه خانم؟!☺
-نه...شما حرفاتونو بزنین.😑اگه حرفای من براتون مهم بود که الان اینجا نبودید😐
-حرفات برام مهم بود ولی خودت برام مهم تر بودی که الان اینجام ☺ ولی معمولا دختر خانم ها میپرسن و اقا پسر باید جواب بده
-خوب این چیزها رو بلدینا...معلومه تجربه هم دارین😐
-نه.اختیار داری ولی خوب چیز واضحیه☺
به هر حال من سوالی به ذهنم نمیاد😑
و چند دقیقه دیگه سکوت😐😐
-راستی میخواستم بگم از وقتی چادر میذاری چه قدر با کمال شدی😊 البته نمی خوام نظری درباره پوششت بدما چون بدون چادر هم زیبا بودی و اصلا به نظر من پوششت رو چه الان و چه بعد ازدواج فقط به خودت مربوطه و باید خودت انتخاب
کنی
از ژست روشنفکری و حرف زدناش حالم بهم میخورد و به زور سر تکون میدادم😐
تو ذهنم می گفتم الان اگه سید جای این نشسته بود چی میشد😊
یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد
آخر سر گفتم
_اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😑
_بفرمایین ...اختیار ما هم دست شماست خانم 😊
حیف مهمون بود وگرنه با اباژورم می زدم تو سرش😐
وارد پذیرایی شدیم و مادر احسان سریع گفت وایییی چه قدر به هم میان..ماشا الله 😊
بابام پرسید
_خب دخترم؟!
منم گفتم :
_نظری ندارم😐
مامانم سریع پرید وسط حرفمو گفت _بالاخره دخترها یکم ناز دارن دیگه..باید فک کنن😊
مادر احسانم گفت :
_اره خانم😊...ما هم دختر بودیم می دونیم این چیزارو😉 عیبی نداره پس خبرش با شما .
خواستگارا رفتن و من سریع گفتم
_لطفا دیگه بدون هماهنگی من قراری نزارید 😐
مامان:
_حالا چی شده مگه؟؟😕خب نظرت چیه؟!
-از اول که گفتم من مخالفم و از این پسره خوشم نمیاد 😞
و حالا شروع شد سر کوفت بابا که
_تو اصلا میدونی چه قدر پول دارن اینا؟! میدونی ماشینشون چیه؟! 😠میدونی پدره چیکارست؟! میدونی خونشون کجاست؟!😡
-بابای گلم من می خوام ازدواج کنم نمی خوام تجارت کنم که😐
-آفرین به تو...معلوم نیست به شما جوونا چی یاد میدن که عقل تو کله هاتون نیست😠
-شب بخیر..من رفتم بخوابم
اونشب رو تا صبح نخوابیدم😕
تا صبح هزار جور فکر تو ذهنم میومد 😐
یه بار خودم با لباس عروس کنار سید تصور می کردم 😊
اما اگه نشه چی؟!😔
یه بار خودمو با لباس عروس کنار احسان تصور می کردم 😐
داشتم دیوونه می شدم😕
از خدا یه راه نجات میخواستم😞
خدایا حالا که من اومدم خب سمتت تو هم کمکم کن دیگه😔
فرداش یه جلسه هماهنگی تو دفتر اقا سید بود...اخر جلسه بود و من رفته بودم توی حال خودم و نفهمیده بودم که زهرا پرسید:
-ریحانه جان چیزی شده؟!😯
-نه چیزی نیست😕
-سمانه که از خواستگاری دیشب خبر داشت سریع جواب داد چرا ...دیشب برا خانم خواستگار اومده و الان هوله یکم😄
-زهرا :ااااا...مبارکه گلم...به سلامتی😊
تا سمانه اینو گفت دیدم اقا سید سرشو اول با تعجب بالا آورد ولی سریع خودشو با گوشیش مشغول کرد بعد چند بار هم گوشی رو گرفت پیش گوشش و گفت:
_لا اله الا الله...آنتن نمیده 😡
و سریع به این بهونه بیرون رفت😕
دلیل این حرکتشو نمیفهمیدم.
نویسنده:
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
ادامه دارد... .
-------------------
@razmandegan_eslam_kerman
◻زیارت#امام_سجاد و #امام_باقر و #امام_صادق صلوات اللّه علیهم در روز سه شنبه:
ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺧُﺰَّﺍﻥَ ﻋِﻠْﻢِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺗَﺮَﺍﺟِﻤَﺔَ ﻭَﺣْﻲِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺃَﺋِﻤَّﺔَ ﺍﻟْﻬُﺪَﻯ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺃَﻋْﻼﻡَ ﺍﻟﺘُّﻘَﻰ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺃَﻭْﻻﺩَ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺃَﻧَﺎ ﻋَﺎﺭِﻑٌ ﺑِﺤَﻘِّﻜُﻢْ ﻣُﺴْﺘَﺒْﺼِﺮٌ ﺑِﺸَﺄْﻧِﻜُﻢْ ﻣُﻌَﺎﺩٍ ﻟِﺄَﻋْﺪَﺍﺋِﻜُﻢْ ﻣُﻮَﺍﻝٍ ﻟِﺄَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻜُﻢْ ﺑِﺄَﺑِﻲ ﺃَﻧْﺘُﻢْ ﻭَ ﺃُﻣِّﻲ ﺻَﻠَﻮَﺍﺕُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ، ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺇِﻧِّﻲ ﺃَﺗَﻮَﺍﻟَﻰ ﺁﺧِﺮَﻫُﻢْ ﻛَﻤَﺎ ﺗَﻮَﺍﻟَﻴْﺖُ ﺃَﻭَّﻟَﻬُﻢْ ﻭَ ﺃَﺑْﺮَﺃُ ﻣِﻦْ ﻛُﻞِّ ﻭَﻟِﻴﺠَﺔٍ ﺩُﻭﻧَﻬُﻢْ ﻭَ ﺃَﻛْﻔُﺮُ ﺑِﺎﻟْﺠِﺒْﺖِ ﻭَ ﺍﻟﻄَّﺎﻏُﻮﺕِ ﻭَ ﺍﻟﻼﺕِ ﻭَ ﺍﻟْﻌُﺰَّﻯ
ﺻَﻠَﻮَﺍﺕُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﻣَﻮَﺍﻟِﻲَّ ﻭَ ﺭَﺣْﻤَﺔُ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭَ ﺑَﺮَﻛَﺎﺗُﻪُ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺳَﻴِّﺪَ ﺍﻟْﻌَﺎﺑِﺪِﻳﻦَ ﻭَ ﺳُﻼﻟَﺔَ ﺍﻟْﻮَﺻِﻴِّﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺑَﺎﻗِﺮَ ﻋِﻠْﻢِ ﺍﻟﻨَّﺒِﻴِّﻴﻦَ ﺍﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻَﺎﺩِﻗﺎ ﻣُﺼَﺪَّﻗﺎ ﻓِﻲ ﺍﻟْﻘَﻮْﻝِ ﻭَ ﺍﻟْﻔِﻌْﻞِ ﻳَﺎ ﻣَﻮَﺍﻟِﻲَّ ﻫَﺬَﺍ ﻳَﻮْﻣُﻜُﻢْ ﻭَ ﻫُﻮَ ﻳَﻮْﻡُ ﺍﻟﺜُّﻼﺛَﺎﺀِ ﻭَ ﺃَﻧَﺎ ﻓِﻴﻪِ ﺿَﻴْﻒٌ ﻟَﻜُﻢْ ﻭَ ﻣُﺴْﺘَﺠِﻴﺮٌ ﺑِﻜُﻢْ ﻓَﺄَﺿِﻴﻔُﻮﻧِﻲ ﻭَ ﺃَﺟِﻴﺮُﻭﻧِﻲ ﺑِﻤَﻨْﺰِﻟَﺔِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋِﻨْﺪَﻛُﻢْ ﻭَ ﺁﻝِ ﺑَﻴْﺘِﻜُﻢْ ﺍﻟﻄَّﻴِّﺒِﻴﻦَ ﺍﻟﻄَّﺎﻫِﺮِﻳﻦَ.
▫▫▫▫▫▫▫▫▫
به کانال هیات رزمندگان اسلام کرمان بپیوندید
@razmandegan_eslam_kerman
´
··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
🔷 زندگی قرآنی 🔷
🔻آيه 🔻
💠اللَّهُ وَلِىُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الْظُّلُمَتِ إِلَى الْنُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الْطَّغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ الْنُّورِ إِلَى الْظُّلُمَتِ أُولَئِكَ أَصْحَبُ الْنَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ {257} بقره
🔻ترجمه🔻
💠خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاریكى ها(ى گوناگون) بیرون و به سوى نور مى برد. لكن سرپرستان كفّار، طاغوتها هستند كه آنان را از نور به تاریكى ها سوق مىدهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود.
··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
🔷 تفسیر کوتاه آیه
🍃در آیه قبل خواندیم كه او مالك همه چیز است؛ «له مافى السموات و...» ودر این آیه مى خوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایى است. «ولىّ الذین آمنوا» گوشهاى از سیماى كسانى كه ولایت خدا را پذیرفته اند
🍃* آنكه ولایت خدا را پذیرفت، كارهایش رنگ خدایى پیدا مىكند.
🍃* براى خود رهبرى الهى برمىگزیند. «اناللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً»
🍃* راهش روشن، آینده اش معلوم و به كارهایش دلگرم است. «یهدیم ربّهم بایمانهم» «انّا الیه راجعون» «لانضیع اجرالمحسنین»
🍃* در جنگها و سختى ها به یارى خدا چشم دوخته و از قدرتهاى غیر خدایى نمى هراسد. «فزادهم ایماناً»
🍃* از مرگ نمى ترسد و كشته شدن در تحت ولایت الهى راسعادت مىداند. امام حسین علیه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة».
🍃* تنهایى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نیست، چون مىداند او زیر نظر خداوند است. «ان اللّه معنا»
🍃* از انفاق و خرج كردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولى خود مىسپارد. «یقرض اللّه قرضاً حسناً»
🍃* تبلیغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعدههاى حتمى الهى داده است: «والعاقبة للمتّقین»
🍃* غیر از خدا همه چیز در نظر او كوچك است. امام على علیه السلام فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر مادونه فى أعینهم...».
🍃* از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمىشود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن مى اندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهى آن راهى را انتخاب مىكند كه خداوند معیّن كرده است. «ومن لم یحكم بماانزل اللّه»
··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··
🔷 نکات ناب آیه
1- مؤمنان، یك سرپرست دارند كه خداست و كافران سرپرستان متعدّد دارند كه طاغوتها باشند و پذیرش یك سرپرست آسانتر است.
درباره مؤمنان مىفرماید: «اللّه ولىّ» امّا دربارهى كفّار مىفرماید: «اولیائهم الطاغوت»
2- آیه قبل فرمود: «قد تبیّن الرّشد من الغى» این آیه نمونه اى از رشد و غىّ را بیان مىكند كه ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است.
3- راه حقّ یكى است، ولى راههاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ كلمه ى نور را به كار مىبرد، ولى از راههاى انحرافى و كج، به ظلمات وتاریكى ها تعبیر مىكند.
4- راه حقّ، نور است و در نور امكان حركت، رشد، امید و آرامش وجود دارد.
5 - مؤمن در بن بست قرار نمىگیرد.
6- طاغوتها در فضاى كفر وشرك قدرت مانور دارند.
7- هر كس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوتها بر او ولایت مى یابند.
8 - هر ولایتى غیر از ولایت الهى، ولایت طاغوتى است.
9-توجّه به عاقبت طاغوت پذیرى، انسان را به حقّ پذیرى سوق مىدهد.
یوسف علیه السلام نیز در دعوت كفّار به همین معنا استدلال كرد: »ءأربابٌ متفرّقون خیرٌ أم اللّه الواحد القهّار« آیا صاحبان متعدّد وپراكنده بهترند یا خداى یگانه وقدرتمند؟!
📚 یوسف، 39.
🍃أللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم🍃
@razmandegan_eslam_kerman
··─═इई 🍃🍃🌺🍃🍃ईइ═─··