10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی از تغییر آدم ها در طول زمان
قدم قدم و تدریجی ...
احسان عبدی پور
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
DialogueBoxMemories of a King.mp3
زمان:
حجم:
18.7M
خاطرات یک شاه
احسان عبدی پور
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
شبی که اولین بار قرار بود فرداش یکی بیاد خونه مون کار بکنه مامانم کشتمون، خودش هم مُرد.
بهم گفت زشته اتاقت اينجوري، از اتاق پسرا شرتي پرتي تره. لباساي تو رو که دیگه نباید اون برداره. گفتم: مگه مَرده؟! گفت: پیرمرده. گفتم: زن میاوردی! گفت: زن کجا میره بالا شیشه ها و کابینتا و پشت بوم تمیز کنه؟
بعد به رضا گفت: حداقل پرده ها رو وصلشون کن رضا. لخت که زشته هال، به بابام گفت: صبح برو تخم مرغ بگیر، پنیر خالي زشته. بعد گفت خوابم نمیاد، رفت ظرفا رو خودش شست. برداشت جاي دست و لكاي يخچالو سابید. یواش که بابام بیدار نشه با جارو دستي فرشو تمیز کرد.
اومد بالاي سرم گفت: بيداري؟ گفتم: اوهوم. گفت: بریم پشت بوم چاي ببریم؟ رفتیم چاي هم بردیم. موزاییکا رو جمع کرد به گوشه گفت: خوابم نمیبرد خوب شد اومدیم بالا. رضا هم اومد بالا. گفت: رضا بطریا رو بزن کنار پا نخورن. گفتم: من چیکار کنم؟ گفت: میگم شاید سختش باشه اینا رو.... نگام کرد. نگاه رضا هم کرد. نگاه هم کردیم. بابام اومد... گفت: نمیخوابین امشب؟ مامانم گفت: چرا، ولي بيخواب شدیم. و یه کمی دیکه کار کردیم و پشت بوم پاك شد.
صبح زنگ، هي جزجر میکرد.... سنگریزه میخورد به شیشه.... كسي نميرفت باز کنه. چپیده بودیم تو اتاق آخري. مامانم میلرزید. گرفتم بغلش کردم. گفت: روم نمیشه. رومون نمیشد...
✍ احسان عبدی پور
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
20.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم های معمولی در جنگ
احسان عبدی پور در اجرای جان بی قرار در تئاتر شهر
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
زمان:
حجم:
23.8M
برنامه اکنون - قسمت 11
زیارت
احسان عبدی پور
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرگ انگار برایش خطر ندارد...
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
مغرب هاي پنجشنبه، بين دو تا نمازاش، دو ركعت هم ميخوند سي هايده.
ميگفت: خيلي صداش بام اثر ميكرد.
بعد غم ميومد تو صداش تو چيشاش... ساكت ميشد، نفس ميگرفت، چيش مينداخت يه سمتي كه نه بفهمم كجا و نه بتونم ببينم، ميگفت: خيلي گناه بار خودش كرد و از دنيا رفت. مو به قد خودم از عذابش كم ميكنم. اگه همه سيش نماز بخونن، شايدم خدا رايش بچرخه، از سر تقصيرش گذشت كنه.
از مو ميپرسه: يه همچي چيزي داريم احسانو؟
ميگم: نميدونم...
ميگه: خودمم نميدونم... هيچكي نميدونه.
نيت ميكنه. لاي جويده جويده نيت كردنش، "بانو هايده" اَش را تشخيص ميدهم.
قربةً الي الله. اللهُ اكبرش را هم...
✍ احسان عبدی پور
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
4.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
بخشی از صحبتهای جناب احسان عبدیپور
دربارهی کتاب زیر درخت بابل
اثر داریوش غریبزاده
در کتابشهر اردبیل
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
تو دانشكده يه رفيق اصفهاني داشتيم، تو بازار همه كاري ميكرد، كنارش سينما هم ميخوند. اصلا هم ربطي به هيچ يك از اشكال هنر نداشت. هميييشه هم غيبت. شب امتحان يهو بي وجدان ميومد كنار تختت تو خوابگاهُ ميگفت: آقا اگه من يه اسب باشم، تو ميتوني اكسپرسيون آلمانيا رو ساده حاليم كني؟
يا
اگه من بگم يه كروكوديلم، تو نقش شوروي ها تو تدوين استعاري رو چطوري توضيح ميدي كه متوجه ش شم؟
درست كه او نامرد دنبال آماده خوري ش بود، ولي يه چيز عجيب داشت برام. هموشبا فهميدم، آدماي كه خيلي توضيح ميدن هي دارن لفتش ميدن وُ احتمالا زير گاز خاموشه! چون هر وقت نميتونستم خيلي گاوي و لُخت، لُب مطلبو حاليش كنم، درست وقتاي بود كه خودمم رو ماجرا سوار نبودم.
يي مثالا مال سال هزارَن، ولي هنوز كار ميكنن:👇🏽
سوسیالیسم : دو گاو دارید. یکی را نگه می دارید. دیگری را به همسایه خود می دهید.
کمونیسم : دو گاو دارید. دولت هر دوی آنها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند.
فاشیسم: دو گاو دارید. شیر را به دولت می دهید. دولت آن را به شما می فروشد.
کاپیتالیسم: دو گاو دارید. هردوی آنها را می دوشید. شیرها را بر زمین می ریزید تا قیمتها همچنان بالا بماند.
نازیسم : دو گاو دارید.دولت به سوی شما تیراندازی می کند و هر دو گاو را می گیرد.
آنارشیسم : دو گاو دارید. گاوها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند.
سادیسم : دو گاو دارید به هردوی آنها تیراندازی می کنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می اندازید.
آپارتایدیسم : دو گاو دارید. شیر گاو سیاه را به گاو سفید می دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید.
بوروکراسیسم : دو گاو دارید. برای تهیه شناسنامه آنها هفده فرم را در سه نسخه پر می کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشيد.
ایده الیسم: دو گاو دارید .ازدواج می کنید. همسر شما آنها را می دوشد.
رئالیسم: دو گاو دارید. ازدواج می کنید اما هنوز هم خودتان آنها را می دوشید.
فمینیسم : دو گاو دارید. ميتوانيد شير هر كدامش را بدوشيد، بشرطي كه ماده نباشد.
پلورالیسم : دو گاو نر و ماده دارید. از هر کدام شیر بدوشید فرقی نمی کند.
لیبرالیسم : دو گاو دارید. آنها را نمی دوشید چون آزادیشان محدود می شود.
دموکراسی مطلق : دو گاو دارید. از همسایه ها رای می گیرید که آنها را بدوشید یا نه.
سکولاریسم : دو گاو دارید. شیر هم دارید، پس به خدا نیازی ندارید.
منبع : #شیخنا_گوگل
✍ احسان عبدی پور
https://eitaa.com/EhsanAbdipour
EhsanooMo Divoonom (story Version).mp3
زمان:
حجم:
21.3M
مو دیوونُم...
✍ احسان عبدی پور
https://eitaa.com/EhsanAbdipour