فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اخلاق_در_قرآن
#قرآن_مهر
(وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا)
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند)آیه 63 سوره فرقان.
آیه در آئینه روایات:
امام صادق (ع) اصل تواضع در برابر جلال و هیبت و عظمت خداست، و عبادتی برای خدای عزّوجلّ نیست، جز آنکه از تواضع برخیزد. آنچه از معنی حقیقتِ تواضع است، جز مقرّبان وابسته به خدای یگانه نمیفهمند؛ و خدای عزّوجلّ فرموده است: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۷۰)
تبیین:
«هون» هم به معناى تواضع و مدارا و نرمخويى است و هم به معناى سكينه و وقار. آنچه در مورد عبادالرحمن شده است، فقط خصلت راه رفتن آنها نیست، بلکه در حالتی کلی نحوه حرکت آنها در جریان زندگی را نشان میدهد که آمیخته با تواضع و میانهروی و آرامش است؛ به نحوی میتوان گفت منظور از راه رفتن مشی و شیوه آنها در زندگی به این گونه است. این خصلت نرمخویی گویی به گونهای نیست که خود را به آن واردار کنند بلکه حالت درونی و طینت آنان است که سبب میشود در برخوردهای جاهلانه برخورد سخت نداشته باشند و با نرمخویی پاسخ دهند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
۳۱ تیر ۱۴۰۳
۳۱ تیر ۱۴۰۳
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 17
پس از رسیدن خبر شهادت مسلم
زمانى که خبر حرکت امام به یزید رسید، نامهای به ابن زیاد نوشت و با آگاهکردن وى از این دشوارى که براى شهر او یعنى کوفه به وجود آمده، از او خواست تا به شدت شهر را کنترل کرده و به علاوه، کسانى از مردم که اهل طاعتاند و فرمانبردار، صددر صد بر بخششهاى بیت المال به آنان بیفزاید.(68) وى ابن زیاد را تهدید کرد، در صورتى که نتواند از عهده این مسأله برآید، به همان نسب پیشین خود که منسوب به عبید نام بردهای در ثقیف بود، باز خواهد گرداند.(69) همچنین تأکید کرد که فَضِع المناظر و المسالح، و احْتَرِس على الظَنّ و خُذْ على التّهمة.(70) (محافظان و مراقبان را در هر جا بگمار، موارد مشکوک را مراقبت کرده، با وجود اتهام افراد را دستگیر کن.)
بر اساس نقلهای تاریخی آگاهیم که ابن زیاد توانست مردم را از اطراف مسلم پراکنده کرده، او را دستگیر و به شهادت برساند.
خبر شهادت مسلم که طبعا همراه با اخبار دیگرى از سختگیرى ابن زیاد بود، نشان میداد که وضعیت کوفه دگرگون شده است. اما هنوز بحث از نامهها و دعوتها و بیعتها مطرح بود. به هر حال شیعیان فراوانى در این شهر بودند و امید آن میرفت که اگر با امام حسین(ع) روبرو شوند، به حمایت وى بشتابند. با رسیدن اخبار شهادت مسلم و هانى، برخى از اصحاب به آن حضرت گفتند: إنّک والله ما أنت مثل مسلم بن عقیل و لو قدمت الکوفة لکان الناس إلیک أسرع. تو مانند مسلم نیستى. اگر به کوفه درآیى، مردم به سوى تو خواهند شتافت. (71)
68. انساب الاشراف، ج 3، ص 160، 220
69. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 216؛ نسب قریش مصعب زبیرى، صص 127 ـ 128 (و منها تعتق أو تعود عبدا کما تعتبد العبید!
70. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 380 ـ 381
71. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 397؛ مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ص 2
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
۱ مرداد ۱۴۰۳
#تقویم_قرآنی_حدیثی
امروز دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳، 16 محرم 1446
سالروز: {تحویل قبله از بیت المقدس به سوى کعبه شده"1"؛ چنان چه شیخ کفعمى و بهایى فرموده اند و در نیمه رجب خواهد آمد. "1-بحار الانوار،ج19،ص196"- بادصبا}
(وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا-اسراء72) (اما کسی که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است)
تبیین: جهان آخرت جهانی است که بر مبنای ظهور بدون قدرت خداوند آفریده است؛ به همین دلیل انسانها به میزان سنخیتی که با خداوند پیدا کردهاند، توان بهرهوری از امکانات و نعمات آن سرا را خواهند داشت؛ پس فردی که آن قدر با خداوند سنخیت نیافته که بتواند نعمات الهی را ببیند در آن جهان، کوری باطن او به وضعیت دائمی او تبدیل میشود.
تغییر قبله یکی از امتحانات بزرگ مسلمانان بود. در آیات 141 تا 150 سوره بقره که امر به این تغییر آمده بارها بر آن به اشکال مختلف تاکید و امر مجدد شده است. این تاکیدات نشان از سختی پذیرش این تغییر در بین مسلمانان دارد و مسلمانان نمی توانستند این تغییر را بپذیرند و برایشان سخت بود. گاهی خداوند وضعیت را به گونهای پیش میآورد که انسان بین دو امر خوب انتخاب کند تا مشخص شود از خواسته خود تبعیت می کند یا امر الهی. مانند کسی که بین رفتن به زیارت یا نگهداری از خواهر مریضش مردد مانده است.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
۱ مرداد ۱۴۰۳
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 79
8- باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى
79- امام باقر عليه السّلام فرمود: چون خداوند عقل را آفريد از او خواست كه سخن گويد، سپس به او فرمود: پيش آى، پس عقل پيش آمد. سپس فرمود: برگرد، پس او پشت نموده و برگشت، سپس خداوند فرمود: سوگند به عزّت و جلالم كه هيچ آفريدهاى را نيافريدهام كه در نزد من از تو محبوبتر باشد و تو را به صورت كامل قرار نمیدهم مگر در وجود كسى كه دوستش دارم. آگاه باش كه من تو را امر و نهى میكنم و تو را كيفر و پاداش میدهم.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
۱ مرداد ۱۴۰۳
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 18
پس از خبر شهادت مسلم بود که امام حسین(ع) یارانش را گرد آورد و فرمود: میبینید که وضعیت چگونه است؛ من بر این عقیده ام که این قوم مرا تنها خواهد گذاشت، و ما أرى القوم الاّ سیخذلوننا، هرکسى اراده رفتن دارد، برود. کسانى که در راه به او ملحق شده بودند، رفتند و کسانى که از مکه او را همراهى میکردند و شمار اندکى از آنان که در راه به او پیوسته بودند، نزدش ماندند. در این وقت سى و دو اسب با آنان بود. (72)
کوفه بعد از شهادت مسلم و هانى، رنگ خشونت و استبداد کامل و کنترل شدید را به خود گرفت. ابن زیاد که خطر وجود شیعیان کوفه را با تمام وجود حس کرده بود، دستور داد همه راههاى ورودى و خروجى کوفه را بسته و بر سر همه پلها محافظانى گماشته و رفت و آمد افراد را مراقبت کنند. این اقدام به هدف قطع ارتباط میان امام حسین(ع) و شیعیان کوفه و نیز ممانعت از پیوستن شیعیان به امام حسین(ع) صورت گرفت. همچنین با این اقدام، آنان از گریختن اشخاص متهم جلوگیرى میکردند. ابن زیاد دستور داد تا فاصله میان دروازه شام تا دروازه بصره را مراقبت کرده، اجازه ورود و خروج به احدى را ندهند: فلایترک أحداً یلج و لایخرج. (73)
همچنین یک سپاه چهارهزار نفرى به فرماندهى حُصَین بن نمیر را براى مراقبت از منطقه میان قادسیه تا قطقطانه اعزام کرد تا اجازه خروج احدى را به سمت حجاز ـ که ممکن بود به امام حسین(ع) بپیوندند ـ ندهند، فیمنع من أراد النفوذ من ناحیة الکوفة الى الحجاز. (74) سپاه یک هزار نفرى حرّ که سر راه امام درآمد، بخشى از همین سپاه حصین بن نمیر بود. (75)
72. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 67 ـ 68
73. انساب الاشراف، ج 3، ص 377
74. اخبارالطوال، ص 243
75. تجارب الامم، ج 2، ص 59
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
۱ مرداد ۱۴۰۳
#هنر_و_معارف
امام على عليه السلام : الصَّدَقَةُ و الحَبسُ ذَخيرَتانِ فَدَعُوهُما لِيَومِهِما؛ [ دعائم الإسلام ، ج2 ، ص340 .]
صدقه و وقف دو ذخيره اند ، آنها را براى روز خودشان (قيامت)نگهداري.
تبیین: اینکه حضرت در کلمه روز (یومهما) را به صدقه و وقف نسبت دادند میتواند اشاره به این باشد که صدقه و وقف ماهیتی کاملا اخروی دارند و برای پس از زندگی دنیوی در نظر گرفته شده است؛ گرچه ممکن است این امور درزندگی دنیوی نیز اثرات شگرفی داشته باشند اما در حالت کلی از ابزارهای بهرهوری در عالم آخرت هستند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
۱ مرداد ۱۴۰۳
#تقویم_قرآنی_حدیثی
سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ و ۱۷ محرم ۱۴۴۶
سالروز: برگزاری دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب محمدعلی رجایی 2 مرداد 1360.
( أَعْمَی الْعَمَی الضَّلَالَهًْ بَعْدَ الْهُدَی ... وَ شَرَّ الْعَمَی عَمَی الْقَلْب.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- تاریکترین گمراهیها، گمراهی پس از هدایت است و بدترین کوریها کوری قلب است. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۲۷۴
تبیین: نابینایی یکی از بغرنج ترین حالتهای انسانی است اما به فرمود پیامبر اکرم (ص) نابینای واقعی کسی است که بعد از دیدن آیات هدایت خداوند، روی بر می گرداند، گویی اصلا آنها را ندیده است. سپس جهت تاکید بیشتر می فرمایند که بدترین نوع کوری، کوری قلب انسان است که قرار است تمایل به سمت خوبیها داشته باشد. همانند آیه شریفه که میفرماید:
{أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ 46 حج - آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود.}
در فرهنگ دینی نابینایی واقعی نابینایی چشمی است که در قلب آدمی است چشم روی صورت.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
۲ مرداد ۱۴۰۳
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 80
8- باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى
80- از على عليه السّلام روايت است كه فرمود: جبرئيل عليه السّلام بر حضرت آدم عليه السّلام فرود آمد و عرض كرد: اى آدم! از جانب خداى به من دستور داده شده كه تو را بين يكى از سه چيز مخيّر گردانم آن را اختيار كن و آن دو ديگر را واگذار. پس آدم عليه السّلام به او گفت: اى جبرئيل! آن سه چيست؟ جبرئيل عليه السّلام گفت: عقل، حيا، دين. آدم عليه السّلام فرمود: من عقل را انتخاب میكنم. پس جبرئيل عليه السّلام به حيا و دين گفت: بر گرديد و او را واگذاريد، آن دو گفتند: اى جبرئيل! به ما دستور داده شده كه همواره هر جا كه عقل هست همراه او باشيم. جبرئيل عليه السّلام گفت: خودتان میدانيد و عروج كرد و به آسمان رفت.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 67
تبیین: شاید آنچه به عنوان گفتگوی بین فرشتگان و قوا در روایات وجود دارد، گفتاری استعاری از جانب امام (ع) باشد به هدف آنکه ملازمت دستهای از فضایل اخلاقی از جمله حیا و دین را با عنصر عقل برای شنونده ملموس بگرداند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
۲ مرداد ۱۴۰۳
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 19
در این سوى، افراد مشکوکى که در کوفه دیده شدند، دستگیر و براى نمونه چند نفر اعدام شدند تا عبرت دیگران شوند. امام حسین(ع) در مسیر آمدن، از اعراب آن نواحى شنید که حق هیچگونه جابجایى را ندارند. (76) و در خبر دیگر آمده است که کنترل به حدى شدید بود که فلیس أحد یقدر أن یجوز إلاّ فتش. (77) (هیچ کس اجازه جابجایی نداشت مگر اینکه مورد بازرسی واقع شود)
امام حسین(ع) که اوضاع را سخت دید، خطاب به اصحابش فرمود: أیها الناس! قد خذلتنا شیعتنا ... فمن أراد منکم الإنصراف، فلینصرف. عدهای رفتند؛
(ای مردم بدانید که شیعیان ما، خوارمان کردند _حال که وضع این گونه است _ هر کدام از شما که قصد بازگشت دارد برگردد)
اما شمارى که از حجاز او را همراهى میکردند، کنارش ماندند. (78) افرادى که رفتند، از اعراب بودند که به تصور موفقیت امام حسین(ع) در راه به او پیوستند. (79) کان الحسین لایمرّ بماء من میاه العرب ولا بِحَىّ من أحیاءها الاّ تبعه أهله و صحبوه. (حسین علیه السلام در راهش به هر آب و آبادانی بر خورد اهل آن مناطق همراهش راه افتادند)
اما وقتى خبر شهادت اینان را شنیدند، همه این اعراب متفرق شدند. (80) گویا پیوستن زهیر بن قین به امام در منطقه زود و پیش از وقتی بود که خبر شهادت مسلم برسد. با این حال زهیر نزد امام ماند تا به شهادت رسید. گفتهاند که او خبری از سلمان فارسی شنیده بود که: إذا أدرکتم سید شباب آل محمّد، فکونوا أشدّ فرحًا بقتالکم مما أصبتکم الیوم من الغنائم. (81)
76. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 392
77. الفتوح، ج 5، ص 145
78. انساب الاشراف، ج 3، ص 168
79. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 399
80. الفصول المهمة، ص 189
81. الارشاد، ج 2، ص 73
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
۲ مرداد ۱۴۰۳
#هنر_و_معارف
الإمامُ الرِّضا عليه السلام: ... و مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجْتَهِدْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ... ، كسى كه خواهان موفقيت باشد امّا نكوشد خودش را به باد تمسخر گرفته است. [بحار الأنوار : 78/356/11 .]
#تبیین: در این حدیث حضرت هفت کار را مسخره کردن خود معرفی نمودهاند. یکی از آنها هم دعا و درخواست نمودن از خدا و نکوشیدن برای خواسته است. این مساله نشان می دهد در کنار ارزش بسیار زیادی که اسلام برای دعا قائل است، دعا را نیمی از موفقیت میداند که بدون تلاش به نتیجه نمیرسد.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
۲ مرداد ۱۴۰۳
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت ۲۰
امام حسین (ع) و رویارویی با حر بن یزید ریاحی
نخستین برخورد امام حسین(ع) با سپاه هزار نفرى حرّبن یزید ریاحى بود که بخشى از نیروى چهارهزار نفرى حصین بن نمیر بود. این سپاه به سمت قطقطانه اعزام شده بود تا منطقه را کنترل کند. امام این زمان در منطقه ذوجُشَم ]ذى حُسُم[(82) یا وادى السباع بوده و در حال حرکت به سوى کوفه بود. وقتى سپاه حرّ رسید، امام که امید به حمایت کوفیان داشت، از حرّ پرسید که به کمک آنان آمده یا بر ضد آنهاست؟ حرّ گفت: بر ضد شما. (83)
حرّ گفت که وظیفه او بردن امام به کوفه است. امام حاضر به حرکت به کوفه نشد و به جدّ، قصد بازگشت کرده، به طرف حجاز به راه افتاد. (84) حرّ با بازگشت امام مخالفت کرده و گفت: چون دستور جنگ ندارم، راه میانه را انتخاب میکنیم تا دستور برسد و چنین تصمیم گرفته شد. (85)
صحبت از بازگشت به حجاز گفتمان غالب امام در تمامی سخنرانی هایی است که از این پس تا صبح روز عاشورا دارد. البته امام روی دلیل آمدنش، نامه ها، محکوم کردن روش امویان و مسائل دیگر تأکید دارد. در مواردی از اصحابش میخواهد که در صورت تمایل، از او جدا شده راه خود را بروند. یک بار فرمود: ونحن أهل البیت أولى بولایة هذا الأمر علیکم من هؤلاء المدّعین ما لیس لهم، و السائرین فیکم بالجَوْر و العُدْوان،
(ما اهلبيت بر ولایت و زعامت بر امت برتر هستیم براین دسته مدعین که شایستگی آن را ندارند و افراد دیگری که در میان شمایند و با ظلم و ستم رفتار میکنند)
پس از آن امام فرمود که اگر ما را نمى خواهید و حق ما را نمى شناسید، و رأى شما برخلاف نامه هایى است که فرستاده اید، از همین جا باز میگردم. (86)
82. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 403
83. الفتوح، ج 5، ص 136 ـ 138
84. اخبار الطوال، ص 247
85. انساب الاشراف، ج 3، ص 169 ـ 171، 225
86. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 401 ـ 402
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
۲ مرداد ۱۴۰۳