#هنر_و_معارف
امام رضا عليه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ يَشْتَرِى الْعَبيدَ بِمالِهِ فَيُعْتِقُهُم كَيْفَ لا يَشْتَرِى الاَحْرارَبِحُسْنِ خُلقِهِ؛
در شگفتم از كسى كه بندگان را با ثروت خويش مى خرد تا آزادشان كند، چگونه باخوش اخلاقىِ خويش آزادگان را نمى خرد. [فقه الرضا، ص 354]
تبیین: اعمال خیر همیشه نیازمند مال و داریی نیست و نیکیها بیشتر نیازمند اخلاق نیکوست. با خوشخویی میتوان دیگران در بند محبت خود داشت. احادیث دیگری نیز مشابه این مورد وجود دارد همانند اینکه فرمودهاند:
امام على عليه السلام: الإنْسانُ عَبدُ الإحْسانِ.انسان، بنده احسان است[غرر الحكم : 263 .]
و یا اینکه فرمودهاند:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِكُم ، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ وحُسْنِ البِشرِ. شما هرگز نمى توانيد همه مردم را از اموال خود بهره مند سازيد، پس با آنان با گشاده رويى و خوشرويى تمام برخورد كنيد.[الكافي : 2 / 103 / 1]
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
واقعه طف
کربلا از ٱغاز تا پایان
قسمت ۳۲
گفتگوهای امام حسین (ع) با عمر بن سعد
گفتگوهاى چندى میان امام حسین(ع) و عمر بن سعد در این روزها صورت گرفت. امام در صحبت ها، روى مسأله بازگشت به حجاز تکیه داشت و بر آن بود تا وضعیت به گونهای درآید که عجالتا بتواند از قلمرو نفوذ و قدرت ابن زیاد خارج شود. تقریبا در همه منابع کهن این خبر یا به این صورت آمده است که امام فرمود: یا اجازه دهید به جایى که از آنجا آمده ام بازگردم، یا به نزد یزید بروم و دست در دست او بگذارم، و یا آن که به یکى از نقاط مرزى دنیای اسلام بروم و همانند یکى از مرزبانان باشم. (126) عقبه بن سمعان میگوید: من از مدینه تا مکه و از مکه تا عراق، تا وقت کشته شدن او همراهش بودم. هیچ کلمهای نگفت جز آن که شنیدم. به خدا سوگند که آنچه میان مردم شهرت دارد، و گمان میبرند که حسین(ع) گفته است، اجازه دهید نزد یزید رفته دست در دست او بگذارم، یا به یکى از نقاط مرزى بروم، اشتباه میکنند؛ او چنین چیزى را نگفت، تنها چیزى که میگفت این بود: فلأذهب فى هذه الأرض العریضة، حتى ننظر ما یصیر أمر الناس. (127) (پس در این زمین پهناور حرکت میکنم تا ببینم عاقبت این کار به کجا می رسد)
شاید وقتى خبر این گفتگوهاى خصوصى به ابن زیاد رسید، او به وى نوشت: من تو را براى منادمه و همنشینی با حسین نفرستادهام. (128) یک گفتگوى شبانه میان این دو نفر در وسط سپاه دو طرف بدون حضور شخص ثالث صورت گرفت که کسى از محتواى آن آگاه نشد؛ گرچه حدسهایى زده میشد که در منابع تاریخى منعکس شده است. (129)
126. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 69؛ الامامة و السیاسة، ج 2، ص 6؛ انساب الاشراف، ج3 ص 225؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 389
127. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 412 ـ 413
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
#تقویم_قرآنی_حدیثی
سه شنبه 9 مرداد 1403
الثلاثاء 24 محرم 1446
روز اهدای خون
امام على عليه السلام: خَيرُ النّاسِ قُضاةُ الحَقِّ . بهترين مردم، قاضيان حق اند.[ بحار الأنوار : 104 / 266 / 20 .]
تبیین: بالاترین مصداق این حدیث قضاتی هستند که وظیفه خویش را به نحو صحیح انجام میدهند و در صورتی که همه قضات این گونه شوند، ظلم از جامعه رخت برمیبندد. اما این حدیث فقط منحصر به به قاضی محکمهها نیست؛ انسانها به صورت دائمی در حال قضاوت کردن در مورد دیگران و جامعه خویش هستند و حتی این قضاوتها را در مورد چگونگی رفتار و یا حتی ایمان دیگران را به زبان میآورند. در این مواقع بهتر است به خود یادآوری کنیم که این عمل قضاوتی است که ممکن است تبعات اخروی بسیار نامطلوبی داشته باشد. اما کسی که در تمام حالات به خصوص در زمانی که حقی به ضرر اوست، آن را میپذیرد (در حقیقت به حق حکم داده و عمل نموده) از بهترین مردم است. همانند حدیث شریف:
امام على عليه السلام: حَسْبُ المَرءِ ··· من عَقلِهِ إنصافُهُ مِن نَفسِهِ ··· و مِن إنصافِهِ قَبولُهُ الحَقَّ إذا بانَ لَهُ.
در خردمندى انسان همين بس كه از خود دادخواهى كند و انصاف به خرج دهد··· و در انصافدارى او همين بس كه هرگاه حقيقت برايش روشن شد، آن را بپذيرد. (کشف الغمه ،ج3 ،ص137)
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 84-4
8- باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى
در ادامه امام موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: ... و هر چيزى مركبى دارد و مركب عقل تواضع و فروتنى است و براى نادانيت همين بس كه بر چيزى سوار شوى كه از سوار شدن بر آن نهى شدهاى...
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 67
تبیین: سوار شدن بر مرکب، کنایهای به معنی انجام کار است؛ یعنی فرد صحیح نیست کاری که در شأن و جایگاه و تخصص او نیست را قبول کند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
واقعه طف
کربلا از آغاز تا پایان
قسمت ۳۳
این حدسها چنین است که امام (ع) از عمر بن سعد خواسته تا هر دو سپاه را رها کنند و نزد یزید بروند! اما عمر بن سعد گفته است که ابن زیاد خانهام را منهدم میکند و املاکم را میگیرد. ابن اعثم گزارش مفصلترى آورده که در نهایت عمر بن سعد درخواست امام ع را در عدم جنگ با او نمى پذیرد و امام هم او را نفرین میکند. (130)
عمر بن سعد، بار دیگر خواسته امام یا خواسته ای به نقل از امام (ع) اما در واقع از خودش را به ابن زیاد منعکس کرد. از جمله آن که حسین حاضر است نزد یزید برود و با او بیعت کند یا به یکى از مرزها برود. متن نامه وى در منابع نقل شده و این که پس از طرح پیشنهادها نوشت: هذا لکم رضاً و للامّة صلاح.(131)(این سبب رضایت شما و اصلاح در امت اسلامی است)
ابن زیاد در حال پذیرفتن آن بود که شمر رأى او را زد و گفت: اگر حسین بن على از اینجا برود، به دست آوردن او دشوار است.(132) ابن زیاد سخن او را پذیرفت و شمر بن ذى الجوشن ضبابى را نزد عمر بن سعد فرستاد تا به حسین بن على(ع) بگوید: تنها راه، پذیرفتن حکم و فرمان ابن زیاد است. امام حسین(ع) از این سخن برآشفت و فرمود: أنزل على حکم ابن الزانیة؟ لا واللّه لاأفعل ، الموت دون ذلک و أحلى. (133)(آیا دستوری از فرزند زنی زانیه برایم آورده؟ بخدا قسم آن را انجام نمی دهم مرگ بهتر و شیرین تر است.)
ابن زیاد، به شمر گفت: اگر عمر بن سعد مصمم بر جنگ نیست، بگو تا کار فرماندهى را به تو بسپارد. (134)
130. الفتوح، ج 5، ص 164
131. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 414
132. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 69
133. الامامة و السیاسة، ج 2، ص 6
134. انساب الاشراف، ج 3، ص 182 ـ
183؛ تاریخ الطبرى، ج 5، صص 414 ـ 415؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، صص 97 ـ 98
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
#هنر_و_معارف
عنه عليه السلام: إنّما جُعِلَ الجَماعَةُ و الاجتِماعُ إلى الصَّلاةِ لكَي يُعرَفَ مَن يُصَلِّي ممَّن لا يُصَلِّي، و مَن يَحفَظُ مَواقيتَ الصَّلاةِ مِمّن يُضَيِّعُ، و لَو لا ذلكَ لَم يُمكِنْ أحَدا أن يَشهَدَ على أحَدٍ بِصَلاحٍ؛ لأِنَّ مَن لَم يُصَلِّ في جَماعَةٍ فلا صلاةَ لَهُ بينَ المُسلمينَ؛ لأنَّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ: لا صَلاةَ لِمَن لَم يُصَلِّ في المَسجِدِ مَع المُسلمينَ إلاّ مِن عِلَّةٍ .[علل الشرائع : 325/1.] امام صادق عليه السلام: جماعت و اجتماع كردن براى نماز، بدين سبب قرار داده شده است تا نماز خوان از بى نماز باز شناخته شود، و معلوم گردد چه كسى نماز را به وقتش مى خواند و چه كسى آن را ضايع مى كند ؛ اگر نماز جماعت نبود، هيچ كس نمى توانست به صلاح و پاكى كسى شهادت دهد ؛ زيرا كسى كه با جماعت نماز نخوانَد، از نظر مسلمانان بى نماز است ؛ چه اينكه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : كسى كه بدون علت و عذرى نمازش را در مسجد با مسلمانان نگزارد نماز ندارد.
تبیین: هر کدام از اعمال دینی ممکن است دلایل بسیار زیادی داشته باشد. در برخی روایات دلایلی برای برخی اعمال دینی ذکر میشود؛ اما باید توجه داشت این تعلیلها، تنها علت تشریع این اعمال نیست. همانند این حدیث که حداقل میدانیم نماز در وهله اول برای دوری از شرک واجب شده است؛ اما در کنار فوائد اصلی میتوان مواردی چون تشکیل فرهنگ دینی و مشارکت همگانی و ارتباط مومنان و ... را نیز برشمرد.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
واقعه طف
کربلا از آغاز تا پایان
قسمت ۳۴
تصمیم بر جنگ از عصر تاسوعا
شمر عصر روز پنج شنبه نهم محرم وارد کربلا شد (برخى جمعه را نهم محرم میدانند) و آخرین پیام ابن زیاد را به عمر بن سعد داد. (135) عمر بن سعد، شمر را به خاطر این اقدامش که رأى ابن زیاد را زده، سرزنش کرد و گفت: لایستسلم واللّه الحسین، به خدا سوگند حسین تسلیم نخواهد شد و حتما جنگ صورت خواهد گرفت. نه، من فرماندهى میکنم و تو فرمانده نیروهاى پیاده باش. (136) عمر بن سعد پیغام ابن زیاد را براى تسلیم محض شدن به امام حسین(ع) فرستاد و حضرت فرمود: و اللّه لا أضع یدى فى ید ابن مرجانة ابدا. (137) (به خدا قسم دست بیعت در دست پسر مرجانه نمی گذارم)
در این وقت شمر که از طایفه بنى کلاب بود ـ و ام البنین هم از همین طایفه ـ اماننامهای برای عباس و برادرانش آورد. عباس پاسخ داد: لاحاجة لنا فى أمانکم، أمان الله خیر من أمان ابن سمیة. (138) (احتیاجی به امان نامه شما ندارم. امان نامه الهي خیر من است نه امان پسر سمیه)
در نقلى دیگر آمده است که خود شمر اماننامه را به کربلا آورد و چهار برادر پاسخ دادند: لعنک الله و لعن أمانک، أتؤمننا و ابن بنت رسول الله لا أمان له. (139) (خدا تو را و امان تو را لعنت کند. آیا تو به ما امان میدهى و پسر دختر رسول خدا امان نداشته باشد.)
عصر تاسوعا ابن سعد سپاه کوفه را با فریاد یا خیل الله! ارکبى؛ای سپاه خدا سوار شوید! پس از نماز عصر به نبرد با امام حسین (ع) فرستاد. ملاقات عباس با دشمن همراه بیست نفر از سپاهیان امام (ع) از جمله زُهَیر بن قین و حبیب بن مظاهر صورت گرفت. شخصى به زهیر گفت: تو عثمانى مذهب بودى؟ زهیر گفت: البته من نامه ننوشتم، اما وقتى دیدم شما به او خیانت کرده، نقض عهد نموده و میل به دنیا پیدا کردید، وظیفه خود دانستم از او حمایت کنم و در حزب او قرار گیرم تا حقى را که شما از رسول الله (ص) ضایع کرده اید، حفظ کنم. (140)
135. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 70
136. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 416؛ الارشاد، ج 2، ص 89
137. تذکرة الخواص، صص 141 ـ 142
138. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 415
139. انساب الاشراف، ج 3، ص 184
140. انساب الاشراف، ج 3، ص 184 ـ 185
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اخلاق_در_قرآن
#قرآن_مهر
""وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا"" و کسانی که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند)؛ و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن میگذرند.فرقان 72.
آیه در آئینه روایات:
امام صادق فرمودند: خداوند بر گوش واجب کرده که از گوشدادن به حرام پاک بماند و از هرآنچه که حلال نیست و حرام شمرده شده و موجب خشم اوست دوری گزیند. و اینگونه در کتابش فرمود: وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً، که منظور از نشان ایمان، گوش ندادن به غیر حلال است که خداوند بر گوشها واجب کرده است. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۹۸
تبیین:
در روایات ذیل این آیه به برخی گناهان اشاره شده است؛ اما اینها مصادیقی برای دو حالتی است که برای تقابل انتخاب شده است. از یک سو "الزور" که به معنی نمایاندن باطل در لباس حق است (دروغ و هر كار باطل و بيهوده) و همچنین "اللغو" که باز هم کاری بیهوده است و در مقابل آن رفتار بزرگوارانه عبادالرحمن که بیاعتنایی و گذر نمودن است. (همانند آیه اول که از مشی فروتنانه آنان و گذشتن از جاهلان فرمود)
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
#تقویم_قرآنی_حدیثی
چهارشنبه 10 مرداد 1403
الأربعاء 25 محرم 1446
شهادت امام سجاد و آغاز امامت امام باقر علیهما السلام (94 قمری)
""يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ"" ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است! 8سوره مائده.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat👈 لینک معرفی کانال
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 84-5
8- باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى
در ادامه امام موسى بن جعفر عليه السّلام فرمودند:
اى هشام! خداوند بر مردمان دو حجّت دارد يكى حجّت ظاهرى و ديگرى حجّت باطنى امّا حجّت ظاهرى همان رسولان و پيامبران هستند و اما حجّت باطنى عقلهاى مردمان است ...
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 67
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat👈 لینک معرفی کانال
واقعه طف
کربلا از آغاز تا پایان
قسمت ۳۵
حبیب بن مظاهر هم در این لحظه با کوفیان سخن گفت: بد مردمانى هستند کسانى که ذریه پیامبرشان را بکشند؛ و عُبّاد و شب زنده داران این شهر را به قتل برسانند. تأخیر جنگ از آن شب، از سوى امام حسین(ع) با این هدف بود تا فرصتى براى عبادت داشته باشند:
امام حسین علیه السلام فرمودند :
لعلّنا نُصلّى لربّنا اللّیلة و نَدْعوه و نَسْتغفره، فهو یعْلم أنّى قد کُنْتُ أُحبّ الصلاة له و تلاوة کتابه و کثرة الدُّعاء و الإستغفار. (141) (بلکه بتوانیم برای پروردگار مان شب را به نماز گذاردن بگذرانیم و او را بخوانیم و از او طلب بخشش نماییم. خداوند می داند که من نماز و تلاوت قرآن و زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم)
تاسوعا روز پنج شنبه بوده است. (142) و بدون تردید همان طور که در بسیارى از منابع آمده، روز عاشورا روز جمعه. (143)
درخواست تعویق جنگ به فردای آن روز از سوی امام حسین(ع) و توسط عباس(ع) مطرح شد و دشمن پذیرفت. بنابراین یک شب فرصت برای عبادت باقی ماند.
141. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 416 ـ 417
142. اعلام الورى، ص 237؛ المنتظم ابن جوزى، ج 5، ص 337؛ الکامل ابن اثیر، ج 3، ص 284
143. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 70
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
#هنر_و_معارف
رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمودند:
«...لکل شي ء سراج و سراج قلب المؤمن الصلوة الخمس...» «براي هر چيزي چراغي است و چراغ قلب مومن نمازهاي پنجگانه است.» جامع الاخبار, ص 72
تبیین: چراغ کنایه از خاصیت روشنی و روشنگری است. شاید اشاره به این باشد که بوسیله نمازهای پنجگانه قلب مومن به روشنایی می رسد، در مسائل مختلف میتواند راه صحیح را بیابد.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat👈 لینک معرفی کانال