احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 73
73- از امام صادق علیه السلام روايت است كه فرمود: نشانه سالم بودن يقين شخص مسلمان اين است كه مردم را با به خشم آوردن خداوند خوشنود نسازد و آنان را بر آنچه كه خداوند به آنان عطا نكرده است سرزنش نكند زيرا رزق و روزى را نه حرص حريص به سوى او مىكشاند و نه ناخوش داشتن شخص از او باز مىدارد و [بدانيد كه] اگر كسى از شما از روزى خود بگريزد چنان كه از مرگ مىگريزد روزىاش او را در مىيابد- چنان كه مرگ او را در مىيابد- سپس فرمود:- همانا خداوند به عدل و انصاف خود آرامش و راحتى را در يقين و رضا [به داده الهى] قرار داد و اندوه و حزن را در شكّ و ناخشنودى [از قضاى الهى] قرار داد.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 63
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
,https://eitaa.com/ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 6
امام صبح روز بعد با مروان روبرو شد و او به امام حسین(ع) گفت: إنّى آمرک ببیعة أمیرالمؤمنین یزید، فانّه خَوّلک فى دینک و دنیاک. در این وقت امام فرمود: إنّا لله و إنّا الیه راجعون، و على الإسلام السّلام. (إذْ بُلِیت الإسلام براع مثل یزید) بحث میان آنان بالا گرفت و امام فرمود: از پیامبر(ص) شنیده است که حکومت بر آل ابوسفیان و طلقا حرام است. مروان گفت: تو میبایست با یزید بیعت کنى، آن هم در حالى که در حالت تحقیر قراردارى (صاغرًا). پس از آن اشاره به نزاع تاریخى میان بنى هاشم و بنى امیه کرد. امام فرمود: یا مروان! إلیک عنّى، فإنّک رجسٌ و إنّا أهل بیت الطهارة.(28)
امام حسین(ع) عزیمت مکه کرد و برای رفتن شب را انتخاب نمود تا مزاحمتی از سوی حکومت برای او پیش نیاید.
28. الفتوح، ج 5، ص 25 و بنگرید: لهوف، ص 24
29. ابن اعثم، ج 5، ص 26؛ امالى صدوق، ص 152
30. الفتوح، ج 5، ص 33؛ و بنگرید: بحارالانوار، ج 44، ص 329؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 89
.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
May 11
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت ۷
به گزارش ابناعثم، امام حسین(ع) در حین خداحافظى با قبر مادر و پیامبر (ص) آن حضرت را در عالم رؤیا دید که به امام حسین(ع) فرمود: یا حسین! کأنّک عن قریب أراک مقتولا مذبوحا بأرض کرب و بلا من عصابة من اُمّتى (ای حسین گوییا تو را در زمانی نزدیک ، کشته و سر بریده توسط گروهی از امتم در سرزمینی پر از سختی و بلا می بینم)
باز هم به نوشته ابن اعثم، وصیتى براى برادرش نوشت و در آنجا بود که هدف اصلى از قیام خود را یاد کرد: إنّى لَم اَخْرج أشِرًا و لا بَطِرًا و لا مُفْسدًا و لا ظالمًا وَ إنّما خرجْتُ لِطلب الإصلاح فى اُمّة جدّى اُریدُ أنْ آمُرَ بالمعروف و أنْهى عن المنکر و اسیرُ بِسیرة جدّى و سیرةِ أبى علىّ بن أبى طالب.(خروج و قيـام من از روى سركشى و خوشگذرانى و فساد و ظلم نيست، تنها براى اصلاح در امت جدم(ص) قيام کردم و مي خواهم به معروف امر کنم و از منكر بازدارم و به سيره جدم(ص) و پدرم على بن ابيطالب عمـل کنم.) این متن تنها در فتوح ابناعثم آمده است.
امام حسین(ع) در حال خروج از مدینه در شب شنبه 27 رجب سال 60(31) این آیت قرآنى را که حکایت حضرت موسى و خروج او از میان فرعونیان بود میخواند: فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنْ الْقَوْمِ الظَّالِمِین (پس از آن شهر خوفناک و آماده مقابله خارج شد و با خود زمزمه کرد خدایا مرا از قوم ظالمان برهان)
امام حسین(ع) در 28 ماه رجب از مدینه به سوى مکه حرکت کرد و سوم شعبان (شب جمعه) ـ سالروز ولادتش ـ وارد مکه شد. ایشان بیش از چهار ماه ـ از سوم شعبان تا هشتم ذى حجه ـ در مکه ماند و وقت ورود، به خانه عباس بن عبدالمطلب وارد شد. با ورود امام حسین(ع) به مکه اهالی مکه خوشحال شدند و صبح و شب در اطرافش حاضر میشدند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 74
74- هشام بن سالم گويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم كه مىفرمود: عمل اندك و بادوام كه بر پايه يقين باشد در نزد خداوند از عمل زياد كه بدون يقين باشد برتر است.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 63
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
#هنر_و_معارف
یا ثارالله و ابن ثاره. از اقاب امام حسین (ع) تابلویی به خط ثلث جلی که سال 1396 نگاشتم.
لغت ثار در عربی به معنی صاحب خون یا خونخواه فرد مقتول است. در روایات شیعه امام حسین (ع) به این لقب نامیده شده است. به این معنی که خداوند خونخواه او و پدر گرامی ایشان است. با اینکه تمام امامان (ع) به شهادت رسیدند، بکار بردن این صفت در مورد این دو امام (ع) به این سبب است که ایشان تنها امامانی هستند که آشکارا به شهادت رسیدند و خون ایشان جاری شده و بر زمین ریخته شده است. در سویی دیگر می بینیم که در روایات وارد شده که امام مهدی (ع) نیز با شعار یا لثارات الحسین(ع) و با هدف خونخواهی از جد مظلوم خویش قیام می نمایند. اگر خود را به جای شیعیان و پس از واقعه عاشورا تصور کنیم، متوجه می شویم چه حجمی از تاامیدی بر جامعه شیعه سایه افکنده بود. با در کنار هم قرار دادن این دو نکته (خونخواهی خدا و خونخواهی امام مهدی (ع) نشان می دهد، امامان (ع) با توجه به دادن این القاب می خواستند، جامعه شیعه را به سیطره قدرت الهی بر این وقایع آشنا کنند تا بدانند همه این اتفاقات گوشه ای از حرکتی تاریخی شیعه برای جامعه سازی و رسیدن به عصر ظهور است. و در آن زمان است که ماموریت آغاز شده امام حسین (ع) به سرانجام می رسد.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 8
شیعیان کوفه و دعوت از امام حسین (ع)
شهر مکه هیچگاه به عنوان یک شهر شیعی سابقه ای نداشته است.
آنچه در این وقت نسبت به امام حسین (ع) وجود داشت، تنها یک احساس عاطفی بود.
بنابراین امام نمیتوانست چشم امیدی به این شهر داشته باشد.
آنچه اهمیت داشت شهرهای عراق، به ویژه کوفه و بصره بود.
یک سوم مردم کوفه شیعه بودند. شماری شیعه نیز در بصره زندگی میکردند.
بنابراین مهم کوفه بود، شهری که این زمان نعمان بن بشیر بن سعد، یک انصاری زاده عثمانی بر آن حکمرانی میکرد.
از سوی دیگر، شیعیان کوفه، سالها در انتظار مرگ معاویه بودند و اکنون تنها یک راه در پیش داشتند و آن دعوت از امام حسین(ع) بود.
شیعیان کوفه که خبر عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید را شنیده و آماده براى مبارزه شده بودند، تصمیم گرفتند تا امام را به کوفه بیاورند، اجتمعت الشیعة فى منزل سلیمان بن صُرَد و تذاکرو أمر الحسین و مسیره الى مکّة، قالوا: نکتب الیه یأتینا الکوفة.(35) آنان در منزل سلیمان اجتماع کردند و از کار حسین و آمدنش به مکه آگاه شدند و گفتند: به او نامه مینویسم تا به کوفه بیاید. پس از آن نامهنگارى آغاز شد. سلیمان که مردى با تجربه بود، نپذیرفت تا به تنهایى نامه بنویسد؛ بلکه از همه خواست تا به طور مستقل نامهنگارى کنند. این امر طبیعتا همه آنها را درگیر ماجرا میکرد.
35. الفصول المهمة، ص 184
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 9
طبق تصریح همه مورخان، کوفیان نامههاى فراوانى به امام حسین(ع) نوشتند. هر گروهى نامهای را مینوشتند و دستهجمعى آن را امضا کرده، براى امام میفرستادند. در میان این افراد، افزون بر بزرگان شیعه، برخى از اشراف فرصت طلب هم مشارکت داشتند که از آن جمله میتوان به شَبَث بن ربعى، حجّار بن اَبْجر عِجلى و عمرو بن حَجّاج و عدهای دیگر(36) اشاره کرد که پس از آشکار شدن نشانههای فروشدن جنبش شیعی، در کربلا حاضر شده و در رأس سپاه کوفه بر ضد امام حسین(ع) جنگیدند.
این چند نفر با هم یک نامه نوشتند (37) که این نشان از هماهنگى آنان در یک توطئه دارد.
محتواى این نامه ها تقریبا یکنواخت بود و مطالب مهم آنها، همانى است که در نامه سلیمان بن صرد آمده است: سپاس خداى را که دشمن جبّار تو را شکست؛ کسى که بر این امّت شورید؛ اموال آن را غصب کرد و بدون رضایت بر آن حاکم شد؛ پس از آن بهترین ها را کشت و بدترین ها را برجاى گذاشت و مال خدا را میان ثروتمندان بگرداند؛ دور باد همانگونه که ثمود؛ اما اکنون: لیس علینا إمام، فأقدِم علینا، لعلّ الله یَجمعنا بک على الحقّ.(38) (اکنون امامى نداریم، بیا، شاید خداوند همه ما را زیر سایه رهبرى تو بر راه حق وحدت بخشد.)
پس از آن که شمار نامه ها به حدّی رسید که نشان میداد حدود دوازده هزار نفر آماده حضور امام در کوفه هستند.
پی نوشته ها
36. انساب الاشراف، ج 3، ص 158؛ متن نامه آنان در تجارب الامم (ج 2، ص 41) آمده است.
37. اخبار الطوال، ص 231
38. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 351؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 157. متن این نامه درالفتوح کاملتر آمده و اشاره به این که فرزند معاویه هم بدون مشورت و اجماع خلافت را به دست گرفته،
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت ۱۰
امام حسین(ع) که تا این زمان سکوت کرده بود، اقدام به دادن پاسخ کرد. این پاسخ، همراه با یک اقدام عملى براى سنجش وضعیت کوفه و گرفتن درصد اطمینان به کوفیان صورت گرفت. در این نامه امام محتوای نامههاى متعدد کوفیان را با این عبارت بیان فرمودند که: و مقالة جلّکم: انّه لیس علینا إمام، قأقبل لعلّ الله أنْ یجمعنا بک على الهُدى و الحقّ.(حرف اکثریت شما این بود که ما امامی نداریم. پس تو به سوی ما بیا بلکه خدا بوسیله تو ما بر حق و هدایت جمع کند)
گبر این اساس، من، برادرم، عموزاده ام و فرد مورد اعتماد از اهل بیتم را میفرستم.
به او گفتهام تا از حال و کار و عقیده شما مرا آگاه سازد. اگر او به من نوشت که آراى شما همان است که در نامههایتان آمده،
نزد شما خواهم آمد. سپس امام افزودند: فلعمرى ما الإمام إلاّ الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه على ذات اللّه و السّلام.(39) امام، امام نیست مگر آن که به کتاب خدا عمل کند، عدالت را اجرا کند، باور به دین حق داشته باشد و خود را وقف خداوند کند.
پی نوشته
39. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 353
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 75
75- سعيد بن قيس همدانى گويد: روزى در هنگام جنگ چشمم به مردى افتاد كه دو جامه در بر داشت [و در هيئت جنگجويان زره بر تن نداشت] اسبم را به سوى او راندم ناگاه ديدم كه او امير المؤمنين علیه السلام است عرض كردم: اى امير مؤمنان! آيا در مثل چنين مكانى؟! [اين گونه حاضر مىشويد] حضرت فرمود:
آرى اى سعيد بن قيس! هيچ بندهاى نيست جز اينكه براى او از جانب خداى عزّ و جلّ نگاهبان و نگاهدارى هست، همراه با او دو فرشته است كه او را از فرو افتادن از كوه يا افتادن در چاه نگهدارى مىكنند پس زمانى كه قضاى الهى فرود مىآيد آن دو فرشته از بين او و هر چيز به كنار مىروند.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 63
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
#هنر_و_معارف
در بسیاری از روایات بر نگهداری زبان از گفتار ناصواب و خطا تاکید شده است و برخلاف آن سکوت و خویشتنداری از زیاده گویی و گفتن هرگونه کلامی ستایش شده است.
در کلام امامان شیعه (ع) بسیاری از گناهان از ناحیه گفتار منشأ می گیرد و انسان با نگهداری زبان از بسیاری از گناهان در امان است.
در این روایت از زبان با عنوان بلاء یاد شده است. بلاء در فرهنگ دینی ظرفیتی است که از سوی خداوند به انسان اعطاء شده و امکان استفاده خوب یا بد از آن وجود دارد و با وجود اختیار آدمی، زمینه ای برای امتحان آدمی را فراهم می کند
امروزه در مباحث توسعه فردی نیز تاکید بسیاری بر کنترل گفتار صورت می گیرد و از کلام به عنوان عصای معجزه گر انسان یاد می شود. گویی تمام موفقیت ها و شکست های آدمی در اثر گفته های اوست.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت یازدهم
رفتن مسلم به کوفه
مسلم که شجاعترین فرزندان عقیل بود، این زمان، در حدود چهل و پنج سال سن داشت. وى ، بنا به نقلى همراه قیس بن مسهّر صیداوى از مکه عازم مدینه شد و از آنجا همراه دو راهنما، راه عراق را در پیش گرفت. امام حسین(ع) از او خواسته بود تا بر هانى بن عروه وارد شود. بر اساس برخى اخبار ابتدا نزد هانى آمد. اما اخبار دیگرى اشاره دارد که بر مختار وارد شد. خبر دیگرى حکایت از آن دارد که بر مسلم بن عوسجه وارد گردید. قاعدتا براى آن که محل وى چندان مشخص نباشد، ممکن است چندین خانه را به عنوان محل استقرار خود معین کرده باشد.
مسلم در 15 رمضان سال 60 به راه افتاد و در پنجم شوال همان سال ـ یعنى بیست روز بعد، وارد کوفه شد و تا هشتم ذى حجه که شهید شد، در این شهر بود. به محض ورود وى، رفت و آمد شیعیان با او آغاز شد و آنان با مسلم به عنوان نماینده امام حسین(ع) بیعت کردند. مبناى بیعت، عمل به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص)، مبارزه با ستمگران، دفاع از مستضعفان و تقسیم غنائم به طور عادلانه بود. بر طبق نقل مورخان، دوازده تا هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat