احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 76
76- على بن اسباط گويد: از امام رضا علیه السلام شنيدم كه مىفرمود: در آن گنجى كه خداوند در داستان حضرت خضر و موسى: در قرآن از زبان حضرت خضر بيان نمود كه «در زير آن ديوار گنجى بود متعلق به دو كودك يتيم» چنين آمده است: به نام خداوند مهرورز مهربان، در شگفتم از كسى كه مرگ را باور كرده است چگونه شادمانى مىكند و در شگفتم از كسى كه به قضا و قدر الهى يقين دارد چگونه غمگين مىشود.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 63
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 13
درست روزى که مسلم به شهادت رسید، یعنى روز هشتم ذى حجه یا روز ترویه، امام حسین(ع) با عجله هرچه تمامتر، مکه را به قصد عراق ترک کرد. امام که عمره حج انجام داده بود،
در یک ماه آخر اقامت امام حسین (ع) در مکه که احتمال عزیمت آن حضرت به کوفه میرفت، بسیاری با این سفر مخالفت کردند. برخی که اموی مسلک بودند، او را به اطاعت امام وقت و دوری از شقاق دعوت میکردند. برخی با توجه به روحیات پیمان شکنانه مردم کوفه در جریان صلح امام مجتبی (ع)، آنان را غیر قابل اعتماد میشمردند. کسانی مردم زمانه را بنده درهم و دینار دانسته و آن حضرت را از رفتن به عراق بر حذر میداشتند. البته احتمال تحریکات امویان برای وادار کردن این افراد به این توصیه به امام وجود داشت، چون واقعا احتمال پیروزی امام در کوفه زیاد بود. اما این که کسانی از روی ترس یا بر اساس محاسبات سیاسی خود چنین اظهارنظرهایی کرده باشند، وجود دارد. طبیعی است که محاسبه امام آن هم پس از نامه مسلم، چیزی متفاوت بود، هرچند به دلیل تغییرات سیاسی رخ داده در کوفه، به خصوص تعویض امیر آن، اوضاع درهم شد، و به شهادت امام منجر گردید. در برخی از نقلهای خاص هم امام روی خوابهایی که دیده یا دستوری که به او داده شده و مطالبی شبیه به این امر تکیه کرده است که نباید آنها را در یک تصمیمگیری سیاسی دخیل دانست. مسأله بسیار ساده و روشن است. محاسبه امام کاملا درست بود، اما اوضاع کوفه بهم ریخت.
پی نوشته ها
49. الارشاد، ج 2، ص 67
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
مَنِ اغتابَ مُسلِما أو مُسلمَةً لم يَقبَلِ اللّه ُ صَلاتَهُ و لا صيامَهُ أربَعينَ يَوما و لَيلةً ، إلاّ أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ. [بحار الأنوار : 75/258/53.]
پيامبر خدا (ص): هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.
تبیین: غیبت سبب خرد شدن شخصیت و جایگاه غیبت شونده در میان افراد و جامعه می شود، و این یک سوی این خسارت دو سویه است. از سوی دیگر خساراتی بزرگتر بر روح و ایمان غیبت کننده وارد می شود. همانند این روایت که عدم قبولی عبادتها تا چهل روز را مطرح می کند. در دسته ای از روایات مثل این مورد، بخشیدن و رضایت فرد غیبت شونده را شرط پاکی از این گناه دانسته است؛ اما در جمع با روایات دیگر بیشتر به نظر می رسد، نمی توان از آن به عنوان الگویی کلی استفاده کرد. یعنی در صورتی که این غیبت در بین افراد پخش شد و از جمله همان فرد غیبت شونده نیز مطلع شد،لازم است علاوه بر اعلام رسمی به سایر افراد، از خود او هم عذرخواهی کرد و حلالیت طلبید؛ در صورتی که خود او مطلع نشده است، با اعلام به اشتباه و غیبت بودن این حرف به افرادی که شنیده اند و سعی در پاک کردن اثرات آن برای بعد اجتماعی کافی است؛ اما در بعد اخلاقی نیاز است فرد با انجام صدقه و دعا و استغفار و اعمال خیر به نیابت از طرفی که غیبت او را کرده است، اشتباهش را جبران کند و لازم نیست از او حلالیت بطلبد زیرا زمانی که فرد مطلع نباشد ممکن است سبب ناراحتی و اختلاف میان مومنان شود و ناراحتی بیشتری برای او ایجاد کند.
#هنر_و_معارف
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 14
امام حسین (ع) از کوفه تا کربلا
امام حسین(ع) از مکه حرکت کرد در حالى که همراه وى از بنى عبدالمطلب، نوزده نفر و قریب شصت نفر از مشایخ و جوانان کوفه حاضر بودند.(50) آن حضرت روز سه شنبه یا چهارشنبه (نهم ذى حجه ـ یا هشتم) از مکه خارج شد.(51) برخى شمار تمامى افراد همراه آن حضرت را در وقت خروج از مکه به سمت عراق 82 نفر نوشته اند.(52) روز ترویه که عمدتا آن را روز خروج امام از مکه نوشته اند، همان روزى است که مسلم در کوفه خروج کرده و پس از دستگیرى به شهادت رسید.
امام حسین(ع) در تنعیم با کاروانى از یمن روبرو شد که هدایایى را از سوى حاکم امویان در یمن براى یزید میبرد. حضرت آن را تصرف کرد و از افراد آن خواست اگر مایلند میتوانند همراه او به کوفه بروند و اگر نمى خواهند، آزاد هستند. چند نفر همراه امام شدند که در نهایت سه نفر آنها تا کربلا کنار امام ماندند.(53)
امام در آغاز مسیر به فرزدقِ شاعر که آن زمانى جوانى بیش نبود، برخورد. از وى درباره وضعیت کوفه پرسش کرد. فرزدق گفت: أنتَ أحبُّ الناس إلى الناس، و القضاء فى السماء، و السیوف مع بنى امیة.تو از میان مردم محبوب ترین برای همه هستی و قضاء الهي در ملکوت رقم میخورد و کسی نمی داند ولی شمشیر ها همراه بنی امیه است)(54) و
در نقلى دیگرگفت : قلوبهم معک و سیوفهم علیک،(دلهای کوفیان با توست و شمشیر هایشان علیه توست)(55) قلوب الناس معک و سیوفهم مع بنى امیة.(56)
(دلهاى مردم با توست و شمشیر هایشان با بنی امیه)
50. الارشاد، ج 2، همان، ص 61
51. انساب الاشراف، ج 3، ص 160
52. الفتوح، ج 5، ص 119
53. انساب الاشراف، ج 3، ص 164
54. ترجمة الامام الحسین(ع) صص 62 ـ 63
55. اخبار الطوال، ص 245
56. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 386
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اخلاق_در_قرآن
خُذِ العَفوَ وَأمُر بِالعُرفِ وَأَعرِض عَنِ الجاهِلينَ
عفو و بخشش را پیشه کن و به کار نیک فرمان ده و از نادانان دوری گزین! (اعراف199)
آیه در آئینه روایات:
امام صادق (ع) این آیه را جامع ترین آیه اخلاقی قرآن خواندند و فرمودند:
{خداوند به پیامبرش دستور داد که مطابق بهترین فضائل اخلاقی عمل کند و در قرآن، آیهای که تمام فضائل اخلاقی را بیشتر از این آیه در خود جمع کرده باشد، وجود ندارد. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۴۵۰ الصافی، ج۲، ص۲۶۱)}
همچنین ایشان در مورد این آیه فرمودند:
{آگاه باشید خوبیهای دنیا و آخرت، در سه بخش از کتاب خداوند جمع شدهاند: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ تفسیر آن این است که با کسانی که با تو قطع رابطه کردهاند ارتباط برقرار کن، و از کسانی که به تو ظلم کردهاند در گذر، و به کسانی که تو را محروم نمودهاند برس.(الأمالی للطوسی، ص۶۴۴)}
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/quranmehr_audio
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 15
پاسخ امام حسین(ع) به فرزدق این بود: ما أشکّ فى أنک صادق، الناس عبیدُ الدنیا، و الدّین لغوٌ-لعق -على ألسنتهم، یحوطونه ما درّت به معایشهم، فاذا استنبطوا ـ محصوا ـ قلّ الدیانون.(57) (تردیدى ندارم که تو راستگو هستى. مردم بنده دنیایند و دین تنها بر زبانشان جارى است؛ اطراف آن میگردند تا وقتى که معیشتان بگذرد، اما در وقت سختى، دیندار واقعى اندک است.)
این وضعیت کوفه بود، اما محاسبه سیاسى امام، روى اطمینان صددرصد نبود؛ بلکه روى شیعیان کوفه بود که گزارش آنها را از طریق نماینده خود مسلم به دست آورده بود.
امام از منازل مختلفى -حدود بیست منزل میان مکه و کربلا ـ گذشت که نام آنها و برخى از رخدادهایى که در هر یک از آنها صورت گرفته، در منابع تاریخى آمده است. دو منزل از منازل نخستین صفاح و ذات عِرق نام دارد. امام در هر منزل تلاش خود را براى جذب افراد و یا روشن کردن اذهان اطرافیان داشت. در ذات عرق، شخصى با نام بِشْر بن غالب اسدى به امام رسید و اوضاع کوفه را آشفته وصف کرد و حضرت هم سخن او را تأیید کردند. بعد از آن، آن شخص از امام حسین(ع) درباره این آیه یوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاس بِإِمَامِهِم(58) پرسید. حضرت فرمود: یا أخا بنى اسد! هم امامان: امام هدى، دعا الى هدى و امام ضلالة دعا الى ضلالة. فهدى من أجابه الى الجنة، و من أجابه الى الضلالة دخل النار.(59) یعنی: (دو دسته امام وجود دارد. دستهای که مردم را به هدایت میخوانند وگروهى که به ضلالت دعوت میکنند. کسى که امام هدایت را پیروى کند به بهشت و کسى که امام ضلالت را پیروى کند، داخل در جهنم خواهد شد.) بشر بن غالب با امام همراه نشد؛ بعدها او را دیدند که سر قبر امام حسین(ع) گریه میکند و از این که او را نصرت نکرده پشیمان است.(60)
پی نوشته ها
57. بغیة الطلب، ج 6، ص 2614 و بنگرید: مختصر تاریخ دمشق، ج 27، ص 120
58. اسراء، 71
59. الفتوح، ج 5، ص 120
60. ترجمة الامام الحسین(ع)، ص 88
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 78
78- امير المؤمنين علیه السلام مىفرمايد: اجل به عنوان نگاهبان براى آدمى بس است.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 65
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
#هنر_و_معارف
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: سَیِّئَةٌ تسوؤک خَیْرٌ عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ.
گناهی که تو را ناراحت کند نزد خداوند از عبادتی که تو را به عجب بکشاند بهتر است.
تبیین: بنای مسلمانی و دین بر عبودیت نهاده شده است و عبودیت در حقیقت اظهار خضوع آگاهانه انسان در برابر خداست. هرگاه انسان با اعمال خیر خود حالتی پیدا کند که به غرور و خودبینی و خودپسندی نزدیک شود، اعمال خیر او در نزد خدا بی ارزش می شود؛ زیرا همه این اعمال راهی برای خضوع و فروتنی خداوند در مقابل خداوند متعال است.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 16
در راه، در منطقه ثعلبیه، فردى با نام ابوهرّه ازدى به امام رسید و علت سفر را جویا شد. حضرت فرمود: امویان مالم را گرفتند، صبر کردم. دشنامم دادند، تحمّل نمودم. خواستند خونم را بریزند، گریختم. ای ابوهره! بدان که من به دست فرقهای باغى کشته خواهم شد و خداوند لباس مذلّت را به طور کامل به تن آنان خواهد پوشاند و شمشیرى برنده بر آنان حاکم خواهد کرد؛ کسى که آنان را ذلیل سازد.(61) این اخبار نگرانىهاى امام را از وضع بدى که در انتظار کاروان آن حضرت بوده است، نشان میدهد، گرچه هنوز به طور جدى، خبر ناگوارى از کوفه به دست امام نرسیده بود.
امام حسین(ع) پیش از رسیدن خبر شهادت مسلم، دو نفر را با فاصله به کوفه فرستاد تا خبرى از مسلم بیاورند. یکى از اینها عبدالله بن بُقْطُر [یا یقطر] برادر رضاعى امام حسین(ع) بود و دیگرى قیس بن مسهّر صیداوى. هر دو نفر به دست مأموران ابن زیاد اسیر شده و به شهادت رسیدند. متن نامه امام به کوفیان آن بود که نامه مسلم که در آن خبر از اجتماع شما و اشتیاق شما براى ورود ما داده بود، به من رسید. من این نامه را از بطن الرّمه مینویسم و به سرعت به شما خواهم رسید.(62) امام در این نامه تصریح کرد که در روز هشتم ذى حجه، یعنى روز ترویه از مکه خارج شده است.(63)
خبر شهادت مسلم و هانى، مهمترین خبر منفى و ناگوار از وضعیت کوفه بود. این خبر در منطقه زرود(64) یا قطقطانه(65) یا شراف(66) یا زباله(67) به امام رسید و ناقل آن هم فردى از بنى اسد بود که گفت: در کوفه شاهد بودم که جنازه این دو نفر را در بازار به خاک میکشیدند.
61. الفتوح، ج 5، ص 123
62. اخبار الطوال، ص 245؛ بنگرید: انساب الاشراف، ص 166 ـ 167
63. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 394
64. اخبار الطوال، ص 246
65. یعقوبى، ج 2، ص 216. منزل قطقطانیه بعد از قصر بنى مقاتل است که امام حسین(ع) روز 29 ذى حجه به آنجا رسیده و بعید مى نماید که شنیدن خبر شهادت مسلم در آنجا بوده باشد.
66. عقدالفرید، ج 4، ص 379
67. لهوف، ص 73
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اخلاق_در_قرآن
#قرآن_مهر
(وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا)
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند)آیه 63 سوره فرقان.
آیه در آئینه روایات:
امام صادق (ع) اصل تواضع در برابر جلال و هیبت و عظمت خداست، و عبادتی برای خدای عزّوجلّ نیست، جز آنکه از تواضع برخیزد. آنچه از معنی حقیقتِ تواضع است، جز مقرّبان وابسته به خدای یگانه نمیفهمند؛ و خدای عزّوجلّ فرموده است: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۷۰)
تبیین:
«هون» هم به معناى تواضع و مدارا و نرمخويى است و هم به معناى سكينه و وقار. آنچه در مورد عبادالرحمن شده است، فقط خصلت راه رفتن آنها نیست، بلکه در حالتی کلی نحوه حرکت آنها در جریان زندگی را نشان میدهد که آمیخته با تواضع و میانهروی و آرامش است؛ به نحوی میتوان گفت منظور از راه رفتن مشی و شیوه آنها در زندگی به این گونه است. این خصلت نرمخویی گویی به گونهای نیست که خود را به آن واردار کنند بلکه حالت درونی و طینت آنان است که سبب میشود در برخوردهای جاهلانه برخورد سخت نداشته باشند و با نرمخویی پاسخ دهند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 17
پس از رسیدن خبر شهادت مسلم
زمانى که خبر حرکت امام به یزید رسید، نامهای به ابن زیاد نوشت و با آگاهکردن وى از این دشوارى که براى شهر او یعنى کوفه به وجود آمده، از او خواست تا به شدت شهر را کنترل کرده و به علاوه، کسانى از مردم که اهل طاعتاند و فرمانبردار، صددر صد بر بخششهاى بیت المال به آنان بیفزاید.(68) وى ابن زیاد را تهدید کرد، در صورتى که نتواند از عهده این مسأله برآید، به همان نسب پیشین خود که منسوب به عبید نام بردهای در ثقیف بود، باز خواهد گرداند.(69) همچنین تأکید کرد که فَضِع المناظر و المسالح، و احْتَرِس على الظَنّ و خُذْ على التّهمة.(70) (محافظان و مراقبان را در هر جا بگمار، موارد مشکوک را مراقبت کرده، با وجود اتهام افراد را دستگیر کن.)
بر اساس نقلهای تاریخی آگاهیم که ابن زیاد توانست مردم را از اطراف مسلم پراکنده کرده، او را دستگیر و به شهادت برساند.
خبر شهادت مسلم که طبعا همراه با اخبار دیگرى از سختگیرى ابن زیاد بود، نشان میداد که وضعیت کوفه دگرگون شده است. اما هنوز بحث از نامهها و دعوتها و بیعتها مطرح بود. به هر حال شیعیان فراوانى در این شهر بودند و امید آن میرفت که اگر با امام حسین(ع) روبرو شوند، به حمایت وى بشتابند. با رسیدن اخبار شهادت مسلم و هانى، برخى از اصحاب به آن حضرت گفتند: إنّک والله ما أنت مثل مسلم بن عقیل و لو قدمت الکوفة لکان الناس إلیک أسرع. تو مانند مسلم نیستى. اگر به کوفه درآیى، مردم به سوى تو خواهند شتافت. (71)
68. انساب الاشراف، ج 3، ص 160، 220
69. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 216؛ نسب قریش مصعب زبیرى، صص 127 ـ 128 (و منها تعتق أو تعود عبدا کما تعتبد العبید!
70. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 380 ـ 381
71. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 397؛ مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ص 2
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
#تقویم_قرآنی_حدیثی
امروز دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳، 16 محرم 1446
سالروز: {تحویل قبله از بیت المقدس به سوى کعبه شده"1"؛ چنان چه شیخ کفعمى و بهایى فرموده اند و در نیمه رجب خواهد آمد. "1-بحار الانوار،ج19،ص196"- بادصبا}
(وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا-اسراء72) (اما کسی که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است)
تبیین: جهان آخرت جهانی است که بر مبنای ظهور بدون قدرت خداوند آفریده است؛ به همین دلیل انسانها به میزان سنخیتی که با خداوند پیدا کردهاند، توان بهرهوری از امکانات و نعمات آن سرا را خواهند داشت؛ پس فردی که آن قدر با خداوند سنخیت نیافته که بتواند نعمات الهی را ببیند در آن جهان، کوری باطن او به وضعیت دائمی او تبدیل میشود.
تغییر قبله یکی از امتحانات بزرگ مسلمانان بود. در آیات 141 تا 150 سوره بقره که امر به این تغییر آمده بارها بر آن به اشکال مختلف تاکید و امر مجدد شده است. این تاکیدات نشان از سختی پذیرش این تغییر در بین مسلمانان دارد و مسلمانان نمی توانستند این تغییر را بپذیرند و برایشان سخت بود. گاهی خداوند وضعیت را به گونهای پیش میآورد که انسان بین دو امر خوب انتخاب کند تا مشخص شود از خواسته خود تبعیت می کند یا امر الهی. مانند کسی که بین رفتن به زیارت یا نگهداری از خواهر مریضش مردد مانده است.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 79
8- باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى
79- امام باقر عليه السّلام فرمود: چون خداوند عقل را آفريد از او خواست كه سخن گويد، سپس به او فرمود: پيش آى، پس عقل پيش آمد. سپس فرمود: برگرد، پس او پشت نموده و برگشت، سپس خداوند فرمود: سوگند به عزّت و جلالم كه هيچ آفريدهاى را نيافريدهام كه در نزد من از تو محبوبتر باشد و تو را به صورت كامل قرار نمیدهم مگر در وجود كسى كه دوستش دارم. آگاه باش كه من تو را امر و نهى میكنم و تو را كيفر و پاداش میدهم.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 18
پس از خبر شهادت مسلم بود که امام حسین(ع) یارانش را گرد آورد و فرمود: میبینید که وضعیت چگونه است؛ من بر این عقیده ام که این قوم مرا تنها خواهد گذاشت، و ما أرى القوم الاّ سیخذلوننا، هرکسى اراده رفتن دارد، برود. کسانى که در راه به او ملحق شده بودند، رفتند و کسانى که از مکه او را همراهى میکردند و شمار اندکى از آنان که در راه به او پیوسته بودند، نزدش ماندند. در این وقت سى و دو اسب با آنان بود. (72)
کوفه بعد از شهادت مسلم و هانى، رنگ خشونت و استبداد کامل و کنترل شدید را به خود گرفت. ابن زیاد که خطر وجود شیعیان کوفه را با تمام وجود حس کرده بود، دستور داد همه راههاى ورودى و خروجى کوفه را بسته و بر سر همه پلها محافظانى گماشته و رفت و آمد افراد را مراقبت کنند. این اقدام به هدف قطع ارتباط میان امام حسین(ع) و شیعیان کوفه و نیز ممانعت از پیوستن شیعیان به امام حسین(ع) صورت گرفت. همچنین با این اقدام، آنان از گریختن اشخاص متهم جلوگیرى میکردند. ابن زیاد دستور داد تا فاصله میان دروازه شام تا دروازه بصره را مراقبت کرده، اجازه ورود و خروج به احدى را ندهند: فلایترک أحداً یلج و لایخرج. (73)
همچنین یک سپاه چهارهزار نفرى به فرماندهى حُصَین بن نمیر را براى مراقبت از منطقه میان قادسیه تا قطقطانه اعزام کرد تا اجازه خروج احدى را به سمت حجاز ـ که ممکن بود به امام حسین(ع) بپیوندند ـ ندهند، فیمنع من أراد النفوذ من ناحیة الکوفة الى الحجاز. (74) سپاه یک هزار نفرى حرّ که سر راه امام درآمد، بخشى از همین سپاه حصین بن نمیر بود. (75)
72. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 67 ـ 68
73. انساب الاشراف، ج 3، ص 377
74. اخبارالطوال، ص 243
75. تجارب الامم، ج 2، ص 59
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
#هنر_و_معارف
امام على عليه السلام : الصَّدَقَةُ و الحَبسُ ذَخيرَتانِ فَدَعُوهُما لِيَومِهِما؛ [ دعائم الإسلام ، ج2 ، ص340 .]
صدقه و وقف دو ذخيره اند ، آنها را براى روز خودشان (قيامت)نگهداري.
تبیین: اینکه حضرت در کلمه روز (یومهما) را به صدقه و وقف نسبت دادند میتواند اشاره به این باشد که صدقه و وقف ماهیتی کاملا اخروی دارند و برای پس از زندگی دنیوی در نظر گرفته شده است؛ گرچه ممکن است این امور درزندگی دنیوی نیز اثرات شگرفی داشته باشند اما در حالت کلی از ابزارهای بهرهوری در عالم آخرت هستند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
#تقویم_قرآنی_حدیثی
سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ و ۱۷ محرم ۱۴۴۶
سالروز: برگزاری دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب محمدعلی رجایی 2 مرداد 1360.
( أَعْمَی الْعَمَی الضَّلَالَهًْ بَعْدَ الْهُدَی ... وَ شَرَّ الْعَمَی عَمَی الْقَلْب.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- تاریکترین گمراهیها، گمراهی پس از هدایت است و بدترین کوریها کوری قلب است. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۲۷۴
تبیین: نابینایی یکی از بغرنج ترین حالتهای انسانی است اما به فرمود پیامبر اکرم (ص) نابینای واقعی کسی است که بعد از دیدن آیات هدایت خداوند، روی بر می گرداند، گویی اصلا آنها را ندیده است. سپس جهت تاکید بیشتر می فرمایند که بدترین نوع کوری، کوری قلب انسان است که قرار است تمایل به سمت خوبیها داشته باشد. همانند آیه شریفه که میفرماید:
{أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ 46 حج - آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود.}
در فرهنگ دینی نابینایی واقعی نابینایی چشمی است که در قلب آدمی است چشم روی صورت.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 80
8- باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى
80- از على عليه السّلام روايت است كه فرمود: جبرئيل عليه السّلام بر حضرت آدم عليه السّلام فرود آمد و عرض كرد: اى آدم! از جانب خداى به من دستور داده شده كه تو را بين يكى از سه چيز مخيّر گردانم آن را اختيار كن و آن دو ديگر را واگذار. پس آدم عليه السّلام به او گفت: اى جبرئيل! آن سه چيست؟ جبرئيل عليه السّلام گفت: عقل، حيا، دين. آدم عليه السّلام فرمود: من عقل را انتخاب میكنم. پس جبرئيل عليه السّلام به حيا و دين گفت: بر گرديد و او را واگذاريد، آن دو گفتند: اى جبرئيل! به ما دستور داده شده كه همواره هر جا كه عقل هست همراه او باشيم. جبرئيل عليه السّلام گفت: خودتان میدانيد و عروج كرد و به آسمان رفت.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 67
تبیین: شاید آنچه به عنوان گفتگوی بین فرشتگان و قوا در روایات وجود دارد، گفتاری استعاری از جانب امام (ع) باشد به هدف آنکه ملازمت دستهای از فضایل اخلاقی از جمله حیا و دین را با عنصر عقل برای شنونده ملموس بگرداند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 19
در این سوى، افراد مشکوکى که در کوفه دیده شدند، دستگیر و براى نمونه چند نفر اعدام شدند تا عبرت دیگران شوند. امام حسین(ع) در مسیر آمدن، از اعراب آن نواحى شنید که حق هیچگونه جابجایى را ندارند. (76) و در خبر دیگر آمده است که کنترل به حدى شدید بود که فلیس أحد یقدر أن یجوز إلاّ فتش. (77) (هیچ کس اجازه جابجایی نداشت مگر اینکه مورد بازرسی واقع شود)
امام حسین(ع) که اوضاع را سخت دید، خطاب به اصحابش فرمود: أیها الناس! قد خذلتنا شیعتنا ... فمن أراد منکم الإنصراف، فلینصرف. عدهای رفتند؛
(ای مردم بدانید که شیعیان ما، خوارمان کردند _حال که وضع این گونه است _ هر کدام از شما که قصد بازگشت دارد برگردد)
اما شمارى که از حجاز او را همراهى میکردند، کنارش ماندند. (78) افرادى که رفتند، از اعراب بودند که به تصور موفقیت امام حسین(ع) در راه به او پیوستند. (79) کان الحسین لایمرّ بماء من میاه العرب ولا بِحَىّ من أحیاءها الاّ تبعه أهله و صحبوه. (حسین علیه السلام در راهش به هر آب و آبادانی بر خورد اهل آن مناطق همراهش راه افتادند)
اما وقتى خبر شهادت اینان را شنیدند، همه این اعراب متفرق شدند. (80) گویا پیوستن زهیر بن قین به امام در منطقه زود و پیش از وقتی بود که خبر شهادت مسلم برسد. با این حال زهیر نزد امام ماند تا به شهادت رسید. گفتهاند که او خبری از سلمان فارسی شنیده بود که: إذا أدرکتم سید شباب آل محمّد، فکونوا أشدّ فرحًا بقتالکم مما أصبتکم الیوم من الغنائم. (81)
76. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 392
77. الفتوح، ج 5، ص 145
78. انساب الاشراف، ج 3، ص 168
79. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 399
80. الفصول المهمة، ص 189
81. الارشاد، ج 2، ص 73
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
#هنر_و_معارف
الإمامُ الرِّضا عليه السلام: ... و مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجْتَهِدْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ... ، كسى كه خواهان موفقيت باشد امّا نكوشد خودش را به باد تمسخر گرفته است. [بحار الأنوار : 78/356/11 .]
#تبیین: در این حدیث حضرت هفت کار را مسخره کردن خود معرفی نمودهاند. یکی از آنها هم دعا و درخواست نمودن از خدا و نکوشیدن برای خواسته است. این مساله نشان می دهد در کنار ارزش بسیار زیادی که اسلام برای دعا قائل است، دعا را نیمی از موفقیت میداند که بدون تلاش به نتیجه نمیرسد.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت ۲۰
امام حسین (ع) و رویارویی با حر بن یزید ریاحی
نخستین برخورد امام حسین(ع) با سپاه هزار نفرى حرّبن یزید ریاحى بود که بخشى از نیروى چهارهزار نفرى حصین بن نمیر بود. این سپاه به سمت قطقطانه اعزام شده بود تا منطقه را کنترل کند. امام این زمان در منطقه ذوجُشَم ]ذى حُسُم[(82) یا وادى السباع بوده و در حال حرکت به سوى کوفه بود. وقتى سپاه حرّ رسید، امام که امید به حمایت کوفیان داشت، از حرّ پرسید که به کمک آنان آمده یا بر ضد آنهاست؟ حرّ گفت: بر ضد شما. (83)
حرّ گفت که وظیفه او بردن امام به کوفه است. امام حاضر به حرکت به کوفه نشد و به جدّ، قصد بازگشت کرده، به طرف حجاز به راه افتاد. (84) حرّ با بازگشت امام مخالفت کرده و گفت: چون دستور جنگ ندارم، راه میانه را انتخاب میکنیم تا دستور برسد و چنین تصمیم گرفته شد. (85)
صحبت از بازگشت به حجاز گفتمان غالب امام در تمامی سخنرانی هایی است که از این پس تا صبح روز عاشورا دارد. البته امام روی دلیل آمدنش، نامه ها، محکوم کردن روش امویان و مسائل دیگر تأکید دارد. در مواردی از اصحابش میخواهد که در صورت تمایل، از او جدا شده راه خود را بروند. یک بار فرمود: ونحن أهل البیت أولى بولایة هذا الأمر علیکم من هؤلاء المدّعین ما لیس لهم، و السائرین فیکم بالجَوْر و العُدْوان،
(ما اهلبيت بر ولایت و زعامت بر امت برتر هستیم براین دسته مدعین که شایستگی آن را ندارند و افراد دیگری که در میان شمایند و با ظلم و ستم رفتار میکنند)
پس از آن امام فرمود که اگر ما را نمى خواهید و حق ما را نمى شناسید، و رأى شما برخلاف نامه هایى است که فرستاده اید، از همین جا باز میگردم. (86)
82. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 403
83. الفتوح، ج 5، ص 136 ـ 138
84. اخبار الطوال، ص 247
85. انساب الاشراف، ج 3، ص 169 ـ 171، 225
86. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 401 ـ 402
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اخلاق_در_قرآن
#قرآن_مهر
{وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا ﴿٦٤﴾ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ ۖ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا ﴿٦٥﴾ إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿٦٦﴾
و آنان که شب را برای پروردگارشان با سجده و قیام به صبح می رسانند، (۶۴) و آنان که می گویند: پروردگارا! عذاب [دوزخ] را از ما بگردان که مسلماً عذاب آن پایدار و همیشگی است. (۶۵) قطعاً دوزخ بد قرارگاه و بد اقامت گاهی است. (۶۶) (فرقان 64-66)}
آیه در آئینه روایات:
امیرالمؤمنین(ع) ... فرمودند: به خدا مردمانی یافتم یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً که شب را با سجده و رکوع و در رفتوآمد میان پیشانی و زانوهایشان به صبح میرسانند. گویا که نالهی آتش در گوشهایشان است. وقتی خداوند نزد آنها یاد شود، مانند درخت به خود میلرزند، گویا که قوم در غفلت فرو خفتهاند. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۷۲
تبیین:
پس از آیه 63 که تواضع را مهمترین صفت عبادالرحمن مینامد، آیه بعدی ظاهرا به معنی دلیل انتخاب آنهاست که از خضوع و عبادت پنهانی آنها در محضر خدا خبر میدهد. گویی این خضوع و تواضع در همه حال آنها وجود دارد؛ هم در جامعه و هم در خلوت. دلیل واقعی بودن این خضوع هم این است که در آیات بعدی میآید که در محضر خدا هیچگونه احساس رستگاری و بهشتی بودن ندارند.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/quranmehr_audio
@ehsankhattat
احادیث کتاب #جهادالنفس شماره 81
8- باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى
81- راوى گويد به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: عقل چيست؟ فرمود: آنچه كه به سبب آن پروردگار مهربان عبادت میشود و به وسيله آن بهشت به دست میآيد. عرض كردم: پس آنچه كه در معاويه وجود داشت چه بود؟ فرمود: آن زيركى و شيطنت بود كه به عقل شبيه است و عقل نيست.
جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 67
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat
#تقویم_قرآنی_حدیثی
امروز چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ و
۱۸ محرم ۱۴۴۶
«پيامبر صلي الله عليه و آله: طوبى لِمَنْ يُبْعَثُ يَوْمَ الْقيامَةِ و جَوفُهُ مَحْشُوٌّ بِالْقُرآنِ وَ الْفَرائِضِ وَ الْعِلْمِ؛ [الفردوس، ج 2، ص 448، ح3932.] خوشا به سعادت كسى كه روز قيامت در حالى برانگيخته مى شود كه دل و جانش لبريز از قرآن و احكام الهى و دانش است.»
تبیین: محشو که صفتی برای درون آدمی از این حقایق ذکر شده است، آکندگی، لبریزی این معارف را در وجود شخص نشان می دهد. منظور این است که در صورتی که روح فردی آنچنان از این معارف سیراب شده باشد که گویی تمام وجود او این معارف است، آنچنان این معارف در وجودش رسوخ کرده که با دیدن او، چیزی جز قرآن و دانش نمی بینیم، می توان امید داشت که این فرد از جمله نیکنامانی باشد در قیامت با این وضعیت مبعوث می شود.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
https://eitaa.com/ehsankhattat
واقعه طف
#کربلا از آغاز تا پایان
قسمت 21
امام همچنان مسیر را به سمت قادسیه کج میکرد تا هرچه بیشتر از کوفه دور شود. این مسیر ادامه یافت تا به منطقه بیضه رسیدند. در آنجا امام باز سخنرانى کرد و ضمن آن مطالبى درباره لزوم مخالفت با حکام ستمگر که حرام خدا را حلال کرده، فساد را ظاهر ساخته، حدود را تعطیل کرده، و مال بیت المال را غارت میکنند، مطرح کرد.
از امام حسین(ع) در منطقه ذى حُسُم نیز سخنانى نقل شده است که به صورت خطابه ایراد گردید. امام در این سخنرانى از این که چهره دنیا عوض شده و از خوبى به بدى گراییده است، سخن گفتند: إنّه قد نزل من الأمر ما ترون؛ و إنّ الدنیا قد تغیرت و تنکّرت، و أدبر معروفها ...سپس با اشاره به کوتاه بودن عمر دنیا فرمودند: ألا ترون أنّ الحقّ لایعْمل به و أنّ الباطل لایتناهى عنه ... إنّى لا أرى الموت الاّ شهادة و لا الحیاة مع الظالمین إلاّ برما. آیا نمى نگرید که به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟ ... در مبارزه با این وضعیت، مردن چیزى جز شهادت نیست و زندگى با ستمگران جز مایه رنج نخواهد بود. زهیر به تأیید سخن آن حضرت، از جاى برخاست و گفت: حتى اگر دنیا براى همیشه باقى باشد، و حمایت از تو، این ابدیت را از ما بگیرد، باز ما ترجیح میدهیم که با تو باشیم.
در این فاصله تک تک یا به صورت دستههای کوچک دو سه نفری، شیعیانی از کوفه به امام میپیوستند. در روز 28 ذى حجه سال 60 که امام در منطقه عُذَیب الهجانات بود، یک گروه چهارنفرى از مردم کوفه که نافع بن هلال در میان آنان بود، قصد پیوستن به امام حسین(ع) را داشتند. حرّ خواست تا آنان را حبس کرده مانع از پیوستن آنان به امام بشود. امام حسین(ع) فرمود: در این صورت من مجبور به دفاع از آنها هستم؛ چون اینان از اعوان و انصار من هستند. قرار بود تا قبل از آمدن نامه ابن زیاد، متعرّض من نشوى.
احسان پورنعمان
درنگی بر فرهنگ
@ehsankhattat