eitaa logo
درنــگـی بر فرهنگ
602 دنبال‌کننده
457 عکس
88 ویدیو
6 فایل
هوالجمیل ✅شرح آیات و احادیث ✅نکات اخلاقی ✅نقدونظر فرهنگی ✅آثار هنری و خوشنویسی نوشتارهای احسان پورنعمان، دکترای علوم قرآن و حدیث، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب. مدیر هنری، خوشنویس، مدرس انجمن خوشنویسان ایران، طراح نقوش. @Ehsanpurnoman
مشاهده در ایتا
دانلود
یا ثارالله و ابن ثاره. از اقاب امام حسین (ع) تابلویی به خط ثلث جلی که سال 1396 نگاشتم. لغت ثار در عربی به معنی صاحب خون یا خونخواه فرد مقتول است. در روایات شیعه امام حسین (ع) به این لقب نامیده شده است. به این معنی که خداوند خونخواه او و پدر گرامی ایشان است. با اینکه تمام امامان (ع) به شهادت رسیدند، بکار بردن این صفت در مورد این دو امام (ع) به این سبب است که ایشان تنها امامانی هستند که آشکارا به شهادت رسیدند و خون ایشان جاری شده و بر زمین ریخته شده است. در سویی دیگر می بینیم که در روایات وارد شده که امام مهدی (ع) نیز با شعار یا لثارات الحسین(ع) و با هدف خونخواهی از جد مظلوم خویش قیام می نمایند. اگر خود را به جای شیعیان و پس از واقعه عاشورا تصور کنیم، متوجه می شویم چه حجمی از تاامیدی بر جامعه شیعه سایه افکنده بود. با در کنار هم قرار دادن این دو نکته (خونخواهی خدا و خونخواهی امام مهدی (ع) نشان می دهد، امامان (ع) با توجه به دادن این القاب می خواستند، جامعه شیعه را به سیطره قدرت الهی بر این وقایع آشنا کنند تا بدانند همه این اتفاقات گوشه ای از حرکتی تاریخی شیعه برای جامعه سازی و رسیدن به عصر ظهور است. و در آن زمان است که ماموریت آغاز شده امام حسین (ع) به سرانجام می رسد. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت 8 شیعیان کوفه و دعوت از امام حسین (ع) شهر مکه هیچ‌گاه به عنوان یک شهر شیعی سابقه ای نداشته است.  آنچه در این وقت نسبت به امام حسین (ع) وجود داشت، تنها یک احساس عاطفی بود.  بنابراین امام نمی‌توانست چشم امیدی به این شهر داشته باشد.  آنچه اهمیت داشت شهرهای عراق، به ویژه کوفه و بصره بود.  یک سوم مردم کوفه شیعه بودند. شماری شیعه نیز در بصره زندگی می‌کردند.  بنابراین مهم کوفه بود، شهری که این زمان نعمان بن بشیر بن سعد، یک انصاری زاده عثمانی بر آن حکمرانی می‌کرد. از سوی دیگر، شیعیان کوفه، سالها در انتظار مرگ معاویه بودند و اکنون تنها یک راه در پیش داشتند و آن دعوت از امام حسین(ع) بود.  شیعیان کوفه که خبر عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید را شنیده و آماده براى مبارزه شده بودند، تصمیم گرفتند تا امام را به کوفه بیاورند، اجتمعت الشیعة فى منزل سلیمان بن صُرَد و تذاکرو أمر الحسین و مسیره الى مکّة، قالوا: نکتب الیه یأتینا الکوفة.(35) آنان در منزل سلیمان اجتماع کردند و از کار حسین و آمدنش به مکه آگاه شدند و گفتند: به او نامه می‌نویسم تا به کوفه بیاید. پس از آن نامه‌نگارى آغاز شد. سلیمان که مردى با تجربه بود، نپذیرفت تا به تنهایى نامه بنویسد؛ بلکه از همه خواست تا به طور مستقل نامه‌نگارى کنند. این امر طبیعتا همه آنها را درگیر ماجرا می‌کرد.  35. الفصول المهمة، ص 184 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت 9 طبق تصریح همه مورخان، کوفیان نامه‌هاى فراوانى به امام حسین(ع) نوشتند. هر گروهى نامه‌ای را می‌نوشتند و دسته‌جمعى آن را امضا کرده، براى امام می‌فرستادند. در میان این افراد، افزون بر بزرگان شیعه، برخى از اشراف فرصت طلب هم مشارکت داشتند که از آن جمله می‌توان به شَبَث بن ربعى، حجّار بن اَبْجر عِجلى و عمرو بن حَجّاج و عده‌ای دیگر(36) اشاره کرد که پس از آشکار شدن نشانه‌های فروشدن جنبش شیعی، در کربلا حاضر شده و در رأس سپاه کوفه بر ضد امام حسین(ع) جنگیدند. این چند نفر با هم یک نامه نوشتند (37) که این نشان از هماهنگى آنان در یک توطئه دارد. محتواى این نامه ها تقریبا یکنواخت بود و مطالب مهم آنها، همانى است که در نامه سلیمان بن صرد آمده است: سپاس خداى را که دشمن جبّار تو را شکست؛ کسى که بر این امّت شورید؛ اموال آن را غصب کرد و بدون رضایت بر آن حاکم شد؛ پس از آن بهترین ها را کشت و بدترین ها را برجاى گذاشت و مال خدا را میان ثروتمندان بگرداند؛ دور باد همان‌گونه که ثمود؛ اما اکنون: لیس علینا إمام، فأقدِم علینا، لعلّ الله یَجمعنا بک على الحقّ.(38) (اکنون امامى نداریم، بیا، شاید خداوند همه ما را زیر سایه رهبرى تو بر راه حق وحدت بخشد.) پس از آن که شمار نامه ها به حدّی رسید که نشان می‌داد حدود دوازده هزار نفر آماده حضور امام در کوفه هستند. پی نوشته ها 36. انساب الاشراف، ج 3، ص 158؛ متن نامه آنان در تجارب الامم (ج 2، ص 41) آمده است. 37. اخبار الطوال، ص 231 38. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 351؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 157. متن این نامه درالفتوح کامل‌تر آمده و اشاره به این که فرزند معاویه هم بدون مشورت و اجماع خلافت را به دست گرفته، ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف  از آغاز تا پایان  قسمت ۱۰ امام حسین(ع) که تا این زمان سکوت کرده بود، اقدام به دادن پاسخ کرد. این پاسخ، همراه با یک اقدام عملى براى سنجش وضعیت کوفه و گرفتن درصد اطمینان به کوفیان صورت گرفت. در این نامه امام محتوای نامه‌هاى متعدد کوفیان را با این عبارت بیان فرمودند که: و مقالة جلّکم: انّه لیس علینا إمام، قأقبل لعلّ الله أنْ یجمعنا بک على الهُدى و الحقّ.(حرف اکثریت شما این بود که ما امامی نداریم. پس تو به سوی ما بیا بلکه خدا بوسیله تو ما بر حق و هدایت جمع کند) گبر این اساس، من، برادرم، عموزاده ام و فرد مورد اعتماد از اهل بیتم را می‌فرستم.  به او گفته‌ام تا از حال و کار و عقیده شما مرا آگاه سازد. اگر او به من نوشت که آراى شما همان است که در نامه‌هایتان آمده،  نزد شما خواهم آمد. سپس امام افزودند: فلعمرى ما الإمام إلاّ الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه على ذات اللّه و السّلام.(39) امام، امام نیست مگر آن که به کتاب خدا عمل کند، عدالت را اجرا کند، باور به دین حق داشته باشد و خود را وقف خداوند کند. پی نوشته 39. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 353 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
احادیث کتاب شماره 75 75- سعيد بن قيس همدانى گويد: روزى در هنگام جنگ چشمم به مردى افتاد كه دو جامه در بر داشت [و در هيئت جنگجويان زره بر تن نداشت‌] اسبم را به سوى او راندم ناگاه ديدم كه او امير المؤمنين علیه السلام است عرض كردم: اى امير مؤمنان! آيا در مثل چنين مكانى؟! [اين گونه حاضر مى‌شويد] حضرت فرمود: آرى اى سعيد بن قيس! هيچ بنده‌اى نيست جز اينكه براى او از جانب خداى عزّ و جلّ نگاهبان و نگاهدارى هست، همراه با او دو فرشته است كه او را از فرو افتادن از كوه يا افتادن در چاه نگهدارى مى‌كنند پس زمانى كه قضاى الهى فرود مى‌آيد آن دو فرشته از بين او و هر چيز به كنار مى‌روند. جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 63 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
در بسیاری از روایات بر نگهداری زبان از گفتار ناصواب و خطا تاکید شده است و برخلاف آن سکوت و خویشتنداری از زیاده گویی و گفتن هرگونه کلامی ستایش شده است. در کلام امامان شیعه (ع) بسیاری از گناهان از ناحیه گفتار منشأ می گیرد و انسان با نگهداری زبان از بسیاری از گناهان در امان است. در این روایت از زبان با عنوان بلاء یاد شده است. بلاء در فرهنگ دینی ظرفیتی است که از سوی خداوند به انسان اعطاء شده و امکان استفاده خوب یا بد از آن وجود دارد و با وجود اختیار آدمی، زمینه ای برای امتحان آدمی را فراهم می کند امروزه در مباحث توسعه فردی نیز تاکید بسیاری بر کنترل گفتار صورت می گیرد و از کلام به عنوان عصای معجزه گر انسان یاد می شود. گویی تمام موفقیت ها و شکست های آدمی در اثر گفته های اوست. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت یازدهم رفتن مسلم به کوفه مسلم که شجاع‌ترین فرزندان عقیل بود، این زمان، در حدود چهل و پنج سال سن داشت. وى ، بنا به نقلى همراه قیس بن مسهّر صیداوى از مکه عازم مدینه شد و از آنجا همراه دو راهنما، راه عراق را در پیش گرفت. امام حسین(ع) از او خواسته بود تا بر هانى بن عروه وارد شود. بر اساس برخى اخبار ابتدا نزد هانى آمد. اما اخبار دیگرى اشاره دارد که بر مختار وارد شد. خبر دیگرى حکایت از آن دارد که بر مسلم بن عوسجه وارد گردید. قاعدتا براى آن که محل وى چندان مشخص نباشد، ممکن است چندین خانه را به عنوان محل استقرار خود معین کرده باشد. مسلم در 15 رمضان سال 60 به راه افتاد و در پنجم شوال همان سال ـ یعنى بیست روز بعد، وارد کوفه شد و تا هشتم ذى حجه که شهید شد، در این شهر بود. به محض ورود وى، رفت و آمد شیعیان با او آغاز شد و آنان با مسلم به عنوان نماینده امام حسین(ع) بیعت کردند. مبناى بیعت، عمل به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص)، مبارزه با ستمگران، دفاع از مستضعفان و تقسیم غنائم به طور عادلانه بود. بر طبق نقل مورخان، دوازده تا هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف  از آغاز تا پایان قسمت 12 بصره نیز شیعیانی داشت و امام حسین (ع) به همراه غلامش که سلیمان نام داشت، نامه هایی برای شیعیان بصره نوشت. عبیدالله بن زیاد حاکم بصره از آمدن سلیمان آگاه شد؛ او را دستگیر کرده، به دار آویخت.(46)  مسلم در اوج فعالیت خود، زمانى که شرایط را فراهم دید، براى آن که مبادا امویان مشکلى براى کوفه ایجاد کنند، نامه‌ای به امام حسین(ع) نوشت و از آن حضرت خواست تا به سرعت خود را به کوفه برساند و اصلا در آمدن تأخیر نکند.  در این زمان، برخى از طرفداران بنى امیه، مانند عمر بن سعد، محمد بن اشعث بن قیس، مسلم بن سعید حضرمى و عمارة بن عقبه و عبدالله بن مسلم(47) گزارش وضعیت کوفه دائر بر آمدن مسلم و بیعت شیعیان با او را به یزید نوشتند و از وى خواستند که اگر به کوفه نیاز دارد، فردى نیرومند را که مانند خودش با دشمنان عمل کند، (رجلاً قویا ینفّذ أمرک، و یعمل مثل عملک فى عدوّک) به کوفه بفرستند.(48)  یزید، عبیدالله را که حاکم بصره بود، مأمور کوفه کرد.  سختگیرى ابن زیاد، یکباره اوضاع کوفه را دگرگون نمود. ابن زیاد با اعمال روش استبدادى و همراه‌کردن اشراف توانست کوفه را در مشت خود بگیرد.  مردم پراکنده گشتند و مسلم در کوفه تنها ماند. وی در نهایت در خانه زنی به نام طوعه پنهان شد، اما توسط فرزند وی لو رفته و به شهادت رسید. پی نوشته ها 46. الفتوح، ج 5، ص 63 ـ 64 47. بنگرید: انساب الاشراف، ج 3، ص 77 ـ 78؛ اخبار الطوال، ص 233؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 356 48. الارشاد، ج 2، ص 39 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
احادیث کتاب شماره 76 76- على بن اسباط گويد: از امام رضا علیه السلام شنيدم كه مى‌فرمود: در آن گنجى كه خداوند در داستان حضرت خضر و موسى: در قرآن از زبان حضرت خضر بيان نمود كه «در زير آن ديوار گنجى بود متعلق به دو كودك يتيم» چنين آمده است: به نام خداوند مهرورز مهربان، در شگفتم از كسى كه مرگ را باور كرده است چگونه شادمانى مى‌كند و در شگفتم از كسى كه به قضا و قدر الهى يقين دارد چگونه غمگين مى‌شود. جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 63 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت 13 درست روزى که مسلم به شهادت رسید، یعنى روز هشتم ذى حجه یا روز ترویه، امام حسین(ع) با عجله هرچه تمام‌تر، مکه را به قصد عراق ترک کرد. امام که عمره حج انجام داده بود، در یک ماه آخر اقامت امام حسین (ع) در مکه که احتمال عزیمت آن حضرت به کوفه می‌رفت، بسیاری با این سفر مخالفت کردند. برخی که اموی مسلک بودند، او را به اطاعت امام وقت و دوری از شقاق دعوت می‌کردند. برخی با توجه به روحیات پیمان شکنانه مردم کوفه در جریان صلح امام مجتبی (ع)، آنان را غیر قابل اعتماد می‌شمردند. کسانی مردم زمانه را بنده درهم و دینار دانسته و آن حضرت را از رفتن به عراق بر حذر می‌داشتند. البته احتمال تحریکات امویان برای وادار کردن این افراد به این توصیه به امام وجود داشت، چون واقعا احتمال پیروزی امام در کوفه زیاد بود. اما این که کسانی از روی ترس یا بر اساس محاسبات سیاسی خود چنین اظهارنظرهایی کرده باشند، وجود دارد. طبیعی است که محاسبه امام آن هم پس از نامه مسلم، چیزی متفاوت بود، هرچند به دلیل تغییرات سیاسی رخ داده در کوفه، به خصوص تعویض امیر آن، اوضاع درهم شد، و به شهادت امام منجر گردید. در برخی از نقلهای خاص هم امام روی خواب‌هایی که دیده یا دستوری که به او داده شده و مطالبی شبیه به این امر تکیه کرده است که نباید آنها را در یک تصمیم‌گیری سیاسی دخیل دانست. مسأله بسیار ساده و روشن است. محاسبه امام کاملا درست بود، اما اوضاع کوفه بهم ریخت. پی نوشته ها 49. الارشاد، ج 2، ص 67 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
مَنِ اغتابَ مُسلِما أو مُسلمَةً لم يَقبَلِ اللّه ُ صَلاتَهُ و لا صيامَهُ أربَعينَ يَوما و لَيلةً ، إلاّ أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ. [بحار الأنوار : 75/258/53.] پيامبر خدا (ص): هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد. تبیین: غیبت سبب خرد شدن شخصیت و جایگاه غیبت شونده در میان افراد و جامعه می شود، و این یک سوی این خسارت دو سویه است. از سوی دیگر خساراتی بزرگتر بر روح و ایمان غیبت کننده وارد می شود. همانند این روایت که عدم قبولی عبادتها تا چهل روز را مطرح می کند. در دسته ای از روایات مثل این مورد، بخشیدن و رضایت فرد غیبت شونده را شرط پاکی از این گناه دانسته است؛ اما در جمع با روایات دیگر بیشتر به نظر می رسد، نمی توان از آن به عنوان الگویی کلی استفاده کرد. یعنی در صورتی که این غیبت در بین افراد پخش شد و از جمله همان فرد غیبت شونده نیز مطلع شد،لازم است علاوه بر اعلام رسمی به سایر افراد، از خود او هم عذرخواهی کرد و حلالیت طلبید؛ در صورتی که خود او مطلع نشده است، با اعلام به اشتباه و غیبت بودن این حرف به افرادی که شنیده اند و سعی در پاک کردن اثرات آن برای بعد اجتماعی کافی است؛ اما در بعد اخلاقی نیاز است فرد با انجام صدقه و دعا و استغفار و اعمال خیر به نیابت از طرفی که غیبت او را کرده است، اشتباهش را جبران کند و لازم نیست از او حلالیت بطلبد زیرا زمانی که فرد مطلع نباشد ممکن است سبب ناراحتی و اختلاف میان مومنان شود و ناراحتی بیشتری برای او ایجاد کند. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت 14 امام حسین (ع) از کوفه تا کربلا امام حسین(ع) از مکه حرکت کرد در حالى که همراه وى از بنى عبدالمطلب، نوزده نفر و قریب شصت نفر از مشایخ و جوانان کوفه حاضر بودند.(50) آن حضرت روز سه شنبه یا چهارشنبه (نهم ذى حجه ـ یا هشتم) از مکه خارج شد.(51) برخى شمار تمامى افراد همراه آن حضرت را در وقت خروج از مکه به سمت عراق 82 نفر نوشته اند.(52) روز ترویه که عمدتا آن را روز خروج امام از مکه نوشته اند، همان روزى است که مسلم در کوفه خروج کرده و پس از دستگیرى به شهادت رسید. امام حسین(ع) در تنعیم با کاروانى از یمن روبرو شد که هدایایى را از سوى حاکم امویان در یمن براى یزید می‌برد. حضرت آن را تصرف کرد و از افراد آن خواست اگر مایلند می‌توانند همراه او به کوفه بروند و اگر نمى خواهند، آزاد هستند. چند نفر همراه امام شدند که در نهایت سه نفر آنها تا کربلا کنار امام ماندند.(53) امام در آغاز مسیر به فرزدقِ شاعر که آن زمانى جوانى بیش نبود، برخورد. از وى درباره وضعیت کوفه پرسش کرد. فرزدق گفت: أنتَ أحبُّ الناس إلى الناس، و القضاء فى السماء، و السیوف مع بنى امیة.تو از میان مردم محبوب ترین برای همه هستی و قضاء الهي در ملکوت رقم میخورد و کسی نمی داند ولی شمشیر ها همراه بنی امیه است)(54) و در نقلى دیگرگفت : قلوبهم معک و سیوفهم علیک،(دلهای کوفیان با توست و شمشیر هایشان علیه توست)(55) قلوب الناس معک و سیوفهم مع بنى امیة.(56) (دلهاى مردم با توست و شمشیر هایشان با بنی امیه) 50. الارشاد، ج 2، همان، ص 61 51. انساب الاشراف، ج 3، ص 160 52. الفتوح، ج 5، ص 119 53. انساب الاشراف، ج 3، ص 164 54. ترجمة الامام الحسین(ع) صص 62 ـ 63 55. اخبار الطوال، ص 245 56. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 386 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خُذِ العَفوَ وَأمُر بِالعُرفِ وَأَعرِض عَنِ الجاهِلينَ عفو و بخشش را پیشه کن و به کار نیک فرمان ده و از نادانان دوری گزین! (اعراف199) آیه در آئینه روایات: امام صادق (ع) این آیه را جامع ترین آیه اخلاقی قرآن خواندند و فرمودند: {خداوند به پیامبرش دستور داد که مطابق بهترین فضائل اخلاقی عمل کند و در قرآن، آیه‌ای که تمام فضائل اخلاقی را بیشتر از این آیه در خود جمع کرده باشد، وجود ندارد. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۴۵۰ الصافی، ج۲، ص۲۶۱)} همچنین ایشان در مورد این آیه فرمودند: {آگاه باشید خوبی‌های دنیا و آخرت، در سه بخش از کتاب خداوند جمع شده‌اند: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ تفسیر آن این است که با کسانی که با تو قطع رابطه کرده‌اند ارتباط برقرار کن، و از کسانی که به تو ظلم کرده‌اند در گذر، و به کسانی که تو را محروم نموده‌اند برس.(الأمالی للطوسی، ص۶۴۴)} ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ https://eitaa.com/quranmehr_audio @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت 15 پاسخ امام حسین(ع) به فرزدق این بود: ما أشکّ فى أنک صادق، الناس عبیدُ الدنیا، و الدّین لغوٌ-لعق -على ألسنتهم، یحوطونه ما درّت به معایشهم، فاذا استنبطوا ـ محصوا ـ قلّ الدیانون.(57) (تردیدى ندارم که تو راستگو هستى. مردم بنده دنیایند و دین تنها بر زبانشان جارى است؛ اطراف آن می‌گردند تا وقتى که معیشتان بگذرد، اما در وقت سختى، دیندار واقعى اندک است.) این وضعیت کوفه بود، اما محاسبه سیاسى امام، روى اطمینان صددرصد نبود؛ بلکه روى شیعیان کوفه بود که گزارش آنها را از طریق نماینده خود مسلم به دست آورده بود. امام از منازل مختلفى -حدود بیست منزل میان مکه و کربلا ـ گذشت که نام آنها و برخى از رخدادهایى که در هر یک از آنها صورت گرفته، در منابع تاریخى آمده است. دو منزل از منازل نخستین صفاح و ذات عِرق نام دارد. امام در هر منزل تلاش خود را براى جذب افراد و یا روشن کردن اذهان اطرافیان داشت. در ذات عرق، شخصى با نام بِشْر بن غالب اسدى به امام رسید و اوضاع کوفه را آشفته وصف کرد و حضرت هم سخن او را تأیید کردند. بعد از آن، آن شخص از امام حسین(ع) درباره این آیه یوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاس بِإِمَامِهِم(58) پرسید. حضرت فرمود: یا أخا بنى اسد! هم امامان: امام هدى، دعا الى هدى و امام ضلالة دعا الى ضلالة. فهدى من أجابه الى الجنة، و من أجابه الى الضلالة دخل النار.(59) یعنی: (دو دسته امام وجود دارد. دسته‌ای که مردم را به هدایت می‌خوانند وگروهى که به ضلالت دعوت می‌کنند. کسى که امام هدایت را پیروى کند به بهشت و کسى که امام ضلالت را پیروى کند، داخل در جهنم خواهد شد.) بشر بن غالب با امام همراه نشد؛ بعدها او را دیدند که سر قبر امام حسین(ع) گریه می‌کند و از این که او را نصرت نکرده پشیمان است.(60) پی نوشته ها 57. بغیة الطلب، ج 6، ص 2614 و بنگرید: مختصر تاریخ دمشق، ج 27، ص 120 58. اسراء، 71 59. الفتوح، ج 5، ص 120 60. ترجمة الامام الحسین(ع)، ص 88 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
احادیث کتاب شماره 78 78- امير المؤمنين علیه السلام مى‌فرمايد: اجل به عنوان نگاهبان براى آدمى بس است. جهاد النفس وسائل الشيعة / ترجمه افراسيابى، ص: 65 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
امیرالمؤمنین (علیه السلام) وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: سَیِّئَةٌ تسوؤک خَیْرٌ عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ. گناهی که تو را ناراحت کند نزد خداوند از عبادتی که تو را به عجب بکشاند بهتر است. تبیین: بنای مسلمانی و دین بر عبودیت نهاده شده است و عبودیت در حقیقت اظهار خضوع آگاهانه انسان در برابر خداست. هرگاه انسان با اعمال خیر خود حالتی پیدا کند که به غرور و خودبینی و خودپسندی نزدیک شود، اعمال خیر او در نزد خدا بی ارزش می شود؛ زیرا همه این اعمال راهی برای خضوع و فروتنی خداوند در مقابل خداوند متعال است. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت 16 در راه، در منطقه ثعلبیه، فردى با نام ابوهرّه ازدى به امام رسید و علت سفر را جویا شد. حضرت فرمود: امویان مالم را گرفتند، صبر کردم. دشنامم دادند، تحمّل نمودم. خواستند خونم را بریزند، گریختم. ‌ای ابوهره! بدان که من به دست فرقه‌ای باغى کشته خواهم شد و خداوند لباس مذلّت را به طور کامل به تن آنان خواهد پوشاند و شمشیرى برنده بر آنان حاکم خواهد کرد؛ کسى که آنان را ذلیل سازد.(61) این اخبار نگرانى‌هاى امام را از وضع بدى که در انتظار کاروان آن حضرت بوده است، نشان می‌دهد، گرچه هنوز به طور جدى، خبر ناگوارى از کوفه به دست امام نرسیده بود. امام حسین(ع) پیش از رسیدن خبر شهادت مسلم، دو نفر را با فاصله به کوفه فرستاد تا خبرى از مسلم بیاورند. یکى از اینها عبدالله بن بُقْطُر [یا یقطر] برادر رضاعى امام حسین(ع) بود و دیگرى قیس بن مسهّر صیداوى. هر دو نفر به دست مأموران ابن زیاد اسیر شده و به شهادت رسیدند. متن نامه امام به کوفیان آن بود که نامه مسلم که در آن خبر از اجتماع شما و اشتیاق شما براى ورود ما داده بود، به من رسید. من این نامه را از بطن الرّمه می‌نویسم و به سرعت به شما خواهم رسید.(62) امام در این نامه تصریح کرد که در روز هشتم ذى حجه، یعنى روز ترویه از مکه خارج شده است.(63) خبر شهادت مسلم و هانى، مهم‌ترین خبر منفى و ناگوار از وضعیت کوفه بود. این خبر در منطقه زرود(64) یا قطقطانه(65) یا شراف(66) یا زباله(67) به امام رسید و ناقل آن هم فردى از بنى اسد بود که گفت: در کوفه شاهد بودم که جنازه این دو نفر را در بازار به خاک می‌کشیدند. 61. الفتوح، ج 5، ص 123 62. اخبار الطوال، ص 245؛ بنگرید: انساب الاشراف، ص 166 ـ 167 63. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 394 64. اخبار الطوال، ص 246 65. یعقوبى، ج 2، ص 216. منزل قطقطانیه بعد از قصر بنى مقاتل است که امام حسین(ع) روز 29 ذى حجه به آنجا رسیده و بعید مى نماید که شنیدن خبر شهادت مسلم در آنجا بوده باشد. 66. عقدالفرید، ج 4، ص 379 67. لهوف، ص 73 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا) بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند)آیه 63 سوره فرقان. آیه در آئینه روایات: امام صادق (ع) اصل تواضع در برابر جلال و هیبت و عظمت خداست، و عبادتی برای خدای عزّوجلّ نیست، جز آنکه از تواضع برخیزد. آنچه از معنی حقیقتِ تواضع است، جز مقرّبان وابسته به خدای یگانه نمی‌فهمند؛ و خدای عزّوجلّ فرموده است: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۷۰) تبیین: «هون» هم به معناى تواضع و مدارا و نرمخويى است و هم به معناى سكينه و وقار. آنچه در مورد عبادالرحمن شده است، فقط خصلت راه رفتن آنها نیست، بلکه در حالتی کلی نحوه حرکت آنها در جریان زندگی را نشان می‌دهد که آمیخته با تواضع و میانه‌روی و آرامش است؛ به نحوی می‌توان گفت منظور از راه رفتن مشی و شیوه آنها در زندگی به این گونه است. این خصلت نرمخویی گویی به گونه‌ای نیست که خود را به آن واردار کنند بلکه حالت درونی و طینت آنان است که سبب می‌شود در برخوردهای جاهلانه برخورد سخت نداشته باشند و با نرمخویی پاسخ دهند. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت 17 پس از رسیدن خبر شهادت مسلم زمانى که خبر حرکت امام به یزید رسید، نامه‌ای به ابن زیاد نوشت و با آگاه‌کردن وى از این دشوارى که براى شهر او یعنى کوفه به وجود آمده، از او خواست تا به شدت شهر را کنترل کرده و به علاوه، کسانى از مردم که اهل طاعت‌اند و فرمانبردار، صددر صد بر بخشش‌هاى بیت المال به آنان بیفزاید.(68) وى ابن زیاد را تهدید کرد، در صورتى که نتواند از عهده این مسأله برآید، به همان نسب پیشین خود که منسوب به عبید نام برده‌ای در ثقیف بود، باز خواهد گرداند.(69) همچنین تأکید کرد که فَضِع المناظر و المسالح، و احْتَرِس على الظَنّ و خُذْ على التّهمة.(70) (محافظان و مراقبان را در هر جا بگمار، موارد مشکوک را مراقبت کرده، با وجود اتهام افراد را دستگیر کن.) بر اساس نقلهای تاریخی آگاهیم که ابن زیاد توانست مردم را از اطراف مسلم پراکنده کرده، او را دستگیر و به شهادت برساند. خبر شهادت مسلم که طبعا همراه با اخبار دیگرى از سخت‌گیرى ابن زیاد بود، نشان می‌داد که وضعیت کوفه دگرگون شده است. اما هنوز بحث از نامه‌ها و دعوت‌ها و بیعت‌ها مطرح بود. به هر حال شیعیان فراوانى در این شهر بودند و امید آن می‌رفت که اگر با امام حسین(ع) روبرو شوند، به حمایت وى بشتابند. با رسیدن اخبار شهادت مسلم و هانى، برخى از اصحاب به آن حضرت گفتند: إنّک والله ما أنت مثل مسلم بن عقیل و لو قدمت الکوفة لکان الناس إلیک أسرع. تو مانند مسلم نیستى. اگر به کوفه درآیى، مردم به سوى تو خواهند شتافت. (71) 68. انساب الاشراف، ج 3، ص 160، 220 69. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 216؛ نسب قریش مصعب زبیرى، صص 127 ـ 128 (و منها تعتق أو تعود عبدا کما تعتبد العبید! 70. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 380 ـ 381 71. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 397؛ مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ص 2 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
امروز دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳، 16 محرم 1446 سالروز: {تحویل قبله از بیت المقدس به سوى کعبه شده"1"؛ چنان چه شیخ کفعمى و بهایى فرموده اند و در نیمه رجب خواهد آمد. "1-بحار الانوار،ج19،ص196"- بادصبا} (وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا-اسراء72) (اما کسی که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است) تبیین: جهان آخرت جهانی است که بر مبنای ظهور بدون قدرت خداوند آفریده است؛ به همین دلیل انسان‌ها به میزان سنخیتی که با خداوند پیدا کرده‌اند، توان بهره‌وری از امکانات و نعمات آن سرا را خواهند داشت؛ پس فردی که آن قدر با خداوند سنخیت نیافته که بتواند نعمات الهی را ببیند در آن جهان، کوری باطن او به وضعیت دائمی او تبدیل می‌شود. تغییر قبله یکی از امتحانات بزرگ مسلمانان بود. در آیات 141 تا 150 سوره بقره که امر به این تغییر آمده بارها بر آن به اشکال مختلف تاکید و امر مجدد شده است. این تاکیدات نشان از سختی پذیرش این تغییر در بین مسلمانان دارد و مسلمانان نمی توانستند این تغییر را بپذیرند و برایشان سخت بود. گاهی خداوند وضعیت را به گونه‌ای پیش می‌آورد که انسان بین دو امر خوب انتخاب کند تا مشخص شود از خواسته خود تبعیت می کند یا امر الهی. مانند کسی که بین رفتن به زیارت یا نگهداری از خواهر مریضش مردد مانده است. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
احادیث کتاب شماره 79 8- باب وجوب فرمانبردارى از عقل و مخالفت نمودن با جهل و نادانى‏ 79- امام باقر عليه السّلام فرمود: چون خداوند عقل را آفريد از او خواست كه سخن گويد، سپس به او فرمود: پيش آى، پس عقل پيش آمد. سپس فرمود: برگرد، پس او پشت نموده و برگشت، سپس خداوند فرمود: سوگند به عزّت و جلالم كه هيچ آفريده‏‌اى را نيافريده‏‌ام كه در نزد من از تو محبوبتر باشد و تو را به صورت كامل قرار نمی‌دهم مگر در وجود كسى كه دوستش دارم. آگاه باش كه من تو را امر و نهى می‌كنم و تو را كيفر و پاداش می‌دهم. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
واقعه طف از آغاز تا پایان قسمت 18 پس از خبر شهادت مسلم بود که امام حسین(ع) یارانش را گرد آورد و فرمود: می‌بینید که وضعیت چگونه است؛ من بر این عقیده ام که این قوم مرا تنها خواهد گذاشت، و ما أرى القوم الاّ سیخذلوننا، هرکسى اراده رفتن دارد، برود. کسانى که در راه به او ملحق شده بودند، رفتند و کسانى که از مکه او را همراهى می‌کردند و شمار اندکى از آنان که در راه به او پیوسته بودند، نزدش ماندند. در این وقت سى و دو اسب با آنان بود. (72) کوفه بعد از شهادت مسلم و هانى، رنگ خشونت و استبداد کامل و کنترل شدید را به خود گرفت. ابن زیاد که خطر وجود شیعیان کوفه را با تمام وجود حس کرده بود، دستور داد همه راه‌هاى ورودى و خروجى کوفه را بسته و بر سر همه پلها محافظانى گماشته و رفت و آمد افراد را مراقبت کنند. این اقدام به هدف قطع ارتباط میان امام حسین(ع) و شیعیان کوفه و نیز ممانعت از پیوستن شیعیان به امام حسین(ع) صورت گرفت. همچنین با این اقدام، آنان از گریختن اشخاص متهم جلوگیرى می‌کردند. ابن زیاد دستور داد تا فاصله میان دروازه شام تا دروازه بصره را مراقبت کرده، اجازه ورود و خروج به احدى را ندهند: فلایترک أحداً یلج و لایخرج. (73) همچنین یک سپاه چهارهزار نفرى به فرماندهى حُصَین بن نمیر را براى مراقبت از منطقه میان قادسیه تا قطقطانه اعزام کرد تا اجازه خروج احدى را به سمت حجاز ـ که ممکن بود به امام حسین(ع) بپیوندند ـ ندهند، فیمنع من أراد النفوذ من ناحیة الکوفة الى الحجاز. (74) سپاه یک هزار نفرى حرّ که سر راه امام درآمد، بخشى از همین سپاه حصین بن نمیر بود. (75) 72. ترجمة الامام الحسین(ع) ص 67 ـ 68 73. انساب الاشراف، ج 3، ص 377 74. اخبارالطوال، ص 243 75. تجارب الامم، ج 2، ص 59 ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ @ehsankhattat
امام على عليه السلام : الصَّدَقَةُ و الحَبسُ ذَخيرَتانِ فَدَعُوهُما لِيَومِهِما؛ [ دعائم الإسلام ، ج2 ، ص340 .] صدقه و وقف دو ذخيره اند ، آنها را براى روز خودشان (قيامت)نگهداري. تبیین: اینکه حضرت در کلمه روز (یومهما) را به صدقه و وقف نسبت دادند می‌تواند اشاره به این باشد که صدقه و وقف ماهیتی کاملا اخروی دارند و برای پس از زندگی دنیوی در نظر گرفته شده است؛ گرچه ممکن است این امور درزندگی دنیوی نیز اثرات شگرفی داشته باشند اما در حالت کلی از ابزارهای بهره‌وری در عالم آخرت هستند. ‌ احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ https://eitaa.com/ehsankhattat
سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ و ۱۷ محرم ۱۴۴۶ سالروز: برگزاری دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب محمدعلی رجایی 2 مرداد 1360. ( أَعْمَی الْعَمَی الضَّلَالَهًْ بَعْدَ الْهُدَی ... وَ شَرَّ الْعَمَی عَمَی الْقَلْب. پیامبر (صلی الله علیه و آله)- تاریک‌ترین گمراهی‌ها، گمراهی پس از هدایت است و بدترین کوری‌ها کوری قلب است. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۲۷۴ تبیین: نابینایی یکی از بغرنج ترین حالتهای انسانی است اما به فرمود پیامبر اکرم (ص) نابینای واقعی کسی است که بعد از دیدن آیات هدایت خداوند، روی بر می گرداند، گویی اصلا آنها را ندیده است. سپس جهت تاکید بیشتر می فرمایند که بدترین نوع کوری، کوری قلب انسان است که قرار است تمایل به سمت خوبی‌ها داشته باشد. همانند آیه شریفه که می‌فرماید: {أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ‌ 46 حج - آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی‌شود، بلکه دلهایی که در سینه‌هاست کور می‌شود.} در فرهنگ دینی نابینایی واقعی نابینایی چشمی است که در قلب آدمی است چشم روی صورت. احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ https://eitaa.com/ehsankhattat