eitaa logo
مرکز تخصصی احیاء امر
989 دنبال‌کننده
320 عکس
37 ویدیو
7 فایل
تا رسیدن به سبک زندگی حسینی اندیشکده مطالعات حسینی روضه خانگی | طرح سدره @sedreh_com فصلنامه مطالعات آیینی «ع» @ainmag_ir محصولات آیینی لواء @lewaa_ir همایش علمی هیأت @heyat_conf 👤 پشتیبانی @ehyadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
** آن‌ها که در نجف طعم زیارت را چشیده‌اند، دیده‌اند که چگونه *جمال و جلال علی علیه‌السّلام* ، آن‌ها را مست و دیوانه خود می‌کند. جلالی در اوج و جمالی در اوج. یک‌بار امواج جمالش، صخره قلبت را از جا می‌کند و بلافاصله موجی از جلالش به‌سوی قلبت رهسپار می‌شود. جمالش آن‌قدر زیاد است که دوست داری او را همچون پدری مهربان در آغوش گیری و جلالش آن‌قدر زیاد است که نمی‌توانی به خود جرئت دهی تا نزدیک‌تر آیی و رودررو به او نظاره کنی. *جمال تمام فضائل با تمام جلالتش در علی ع نمایان است* *این طوفان توأمان جلال و جمال را شاید بعد از زیارت نجف، باز بیش از همه در صحن عباس علیه‌السّلام تجربه خواهی کرد.* جمال و جلال عباس ع مثل پدرش در اوج است و همه را واله و دیوانه خود کرده است. زیارتش را این‌گونه آغاز می‌کنی: *«اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا اَلْفَضْلِ اَلْعَبَّاسِ اِبْنَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ »* او فرزند علی است در جمع میان جمال و جلال الهی. ♡ از جلالش چه می‌شود گفت؟! همین‌قدر که سپه‌دار لشکر است. با بودنش، خیال تمام اهل حرم آرام است. از نامش، تن دشمن می‌لرزد. با رعد شمشیرش، نظام لشکر دشمن از هم می‌پاشد. دست آخر، در کنار مولایش حسین ع، آن‌جا که تمام شهیدان بر درگاه او آرمیده‌اند، برای خود گنبد و بارگاهی دارد. ♡ از جمالش چه می‌شود گفت؟! عاشقانه‌ترین داستان‌های اسطوره‌ای را با داستان عباس ع روبه‌رو کنی، رنگ می‌بازد. شیرین‌تر از عباس ع چه کسی سراغ دارد. برای شهادت و عشق‌بازی میان مولا و سربازش، چه داستانی زیباتر از داستان عباس ع؛ *السلام علیک یا قمر العشیرة.* *او ماه تمامی در برابر خورشید وجود حسین ع است که از خود هیچ ندارد و فقط آینه جمال حسین ع است.* وقتی به زیارتش می‌روی، می‌بینی که همه مست زیبایی اویند. در پس هر ناله بر مصیبت عباس ع، نوشیدن جامی از شیرینی لقاء عباس ع است و تو نمی‌فهمی که قلبت، بیشتر در تلاطم *مصائب* اوست یا *جمال و زیبایی* او. 📚 ۱۳۷ ✳️ @heyatiha72
** در اوج بی‌تابی بر غم آن‌گاه که احساس می‌کنی دیگر هیچ‌چیز نمی‌تواند تو را آرام کند، در آن *لحظات اضطرار* که میان از نفس افتاده‌ای و از نوشیده‌ای، ناگاه نور رضایتی الهی در حالتی که *خضوع* و *خشوع* همه قلبت را فراگرفته است شروع به تابیدن می‌کند. رنگ گریه‌ات عوض می‌شود. دیگر برای لحظاتی بلندبلند گریه نمی‌کنی. حالا....... آرام آرام گریه می‌کنی، انگار بالاخره باور می‌کنی که امامت در *مسلخ عشق* فدا شده است و تو به این *مصیبت عُظما* رضایت داده‌ای. البتّه این *گوهر رضا* ، گوهری نیست که ساده به دست آورده باشی. باید اول از او نوشیده باشی، آن‌قدر که *مضطر* شده باشی و آن‌گاه در آن اضطرار، وقتی هیچ پناهی جز حسین ع نیافتی و او را صدا زدی، ناگاه *خضوع و خشوعی الهی قلبت* را احاطه می‌کند و در میان آن خشوع قلبی، *نور رضایت الهی* را می‌بینی. *«اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرين عَلی مُصابِهِم»* . این ذکر «سجده» زیارت عاشوراست و سجده نشان از دارد. 📚 ۱۱۱ ✳️ @heyatiha72
** از آدم علیه‌السّلام تا خاتم صلّی‌الله‌علیه‌وآله از این *تقدیر* باخبر و بر آن گریسته بودند امّا....... روز واقعه این تقدیر آن‌قدر *عظیم* و *ناباورانه* بود که هر لحظه ممکن بود *بدائی* حاصل شود و همچون ماجرای اسماعیل ع حق‌تعالی *از ادامه آن صرف نظر نماید.* کافی بود تا فقط یک لحظه در میان آن‌همه مصیبت، رو به خدایش کند و بگوید: خدایا دیگر بس است و من طاقتش را ندارم. من طاقت إرباً إربا شدن علی‌اکبرم ع را ندارم. من طاقت تیر سه‌شعبه بر گلوی اصغرم ع را ندارم و از همه سخت‌تر من طاقت به اسارت رفتن زینب س و اهل حرمم را ندارم..... حتماً *حق‌تعالی* آن‌قدر عاشق *حسینش* بود که ماجرا را همان‌جا متوقّف می‌کرد؛ امّا...... او *نخواست* و *گذاشت* تا نمایش به درگاه حق با تمام اجزائش اجرا شود. *صحنه به صحنه* و *مو به مو* هیچ مصیبتی جانماند. *پیراهن کهنه‌اش* را هم اگر کسی می‌تواند ببرد حتماً برده‌اند و حتّی *انگشتر* بر دستش را... ، *بوریایی* که کفنش شد و هزاران مصیبت دیگر همه در جای خود و به نوبت در این *نمایش عاشقانه* اجرا شد. او محض بود و نگذاشت تا میلی در قلبش و یا حتّی یکی از اهل‌بیتش ع باعث شود تا ماجرا در جایی *متوقّف* شود و یا *تخفیفی* تقدیر شود. 📚 ۷۶ ✳️ @heyatiha72
** هر بلایی به قدر بزرگی‌اش می‌تواند انسان را از حجاب تعلّقات برهاند. با این حساب، *عظیم‌ترین* بلا می‌تواند *عمیق‌ترین* و *غلیظ‌ترین* حجاب *تعلّقات* را از جان آدمی برکند و او را به‌سوی اوج پرواز دهد. پس وقتی *اعظم مصائب هستی* ، ماجرای *عاشورا* ست یعنی *همه* و حتّی *اولیا الهی* همچون ابراهیم ع نیز این سفر و آنند. هنوز هم که هنوز است هر شب جمعه، *جمیع انبیاء* و *اولیاء الهی* به زیارت کربلا می‌روند تا از او اندکی نوش جان کنند و از داغ بلای او به شیرینی جدیدی راه می‌یابند و شاید برای همین است *هر کس که در وجودش عشق لقاء حق جوششی دارد* ، *بی‌تاب زیارت کربلا است* . 📚 ۵۶ ✳️ @heyatiha72
*هیئت فقط مجلس روضه و سینه‌زنی نیست...* البتّه که نباید از *مکر شیطان* و بالاتر از آن از *مکر نفسانیّت* خود غافل ماند که اتّفاقاً ظریف‌ترین مکرها و حیله‌های نفسانی و شیطانی، مخصوص *سالکان راه حق* است و *اهل روضه چه بخواهند و چه نخواهند با وارد سلوکی الهی شده‌اند.* در مجلس روضه هرچند خبر از نفسانیّت‌ها و وسوسه‌های معمول شیطانی نیست، امّا *ابلیس* برای کسانی هم که تا *نزدیک قلّه* آمده‌اند حیله‌ها و نقشه‌هایی ظریف و حساب شده دارد که لزوم *مراقبه* و *دقّت* برای *پرهیز از رگه‌های پنهان امّا هلاک‌کننده عُجب و ریا و سایر مکاید نفس* را دوچندان می‌کند. یکی از *حربه‌های مهم شیطان* در مسیر سلوک، *متوقف نمودن* او در یکی از منازل میان راه است به این توهم که اینجا *مقصد* و *نقطه اوج کمال* است و دیگر راهی برای رفتن باقی نمانده است. با این حساب، اگر *چهار سفر* دارد نباید در سفر دوم متوقف شد و باید سفرهای سوم و چهارم آن را هم با *نور حسین ع* پیمود. اینجاست که ضرورت حضور و هدایت عالمان ربّانی و زمانه‌شناس در دوچندان می‌شود. *هیئت فقط مجلس روضه و سینه‌زنی نیست* ، بلکه باید مجلسی باشد که با حضور و ارشاد ، اهل سلوک حسینی را دائماً از حربه‌های شیاطین جنّی و انسی آگاه کند و ادامه راه را به آن‌ها بنمایاند. 📚 ۱۳۰ ✳️ @heyatiha72
** این راه راهی نیست که تو با *پای نفسانیت‌های معمولت* بتوانی در آن قدمی بگذاری و اگر هم مرتکب چنین خطایی شوی خیلی زود پایت بر روی زمین *لیز* و *سست* هواهای نفسانی *می‌لغزد* و از ادامه راه باز می‌مانی....... در *قافله حسین ع* بویی از *نفسانیت* نمی‌آید؛ آنجا از *کودک* سه‌ساله‌ای چون رقیه تا *پیرمردانی* چون حبیب‌بن‌مظاهر همه *فقط بوی حسین* و *خدای حسین* می‌دهند و هر کس که با پای در این مسیر گامی نهد قطعا است. * مسیرِ معنوی، همیشه بابت نفسانیت‌هایش نگران و مراقب است.* به قول عارف دلسوخته‌ای: *گر می‌روی بی‌حاصلی گر می‌برندت واصلی* در مسیر معنوی *خوف* و *رجا* همیشه با هم آمیخته است از *تیرگی نفسانیت‌هایت* که تو را از پشت به سمت خود می‌کشد و امید به نوری که از پیش رو تو را به سوی خود فرا‌می‌خواند. اما.... برخلاف سایر راه‌های ، در *کفه امید بسیار سنگین‌تر* است. اینجا وقتی پا در مجلسش می‌گذاری شاید به اشتباه خیال کنی که با پای خودت به این مجلس راه یافته‌ای اما همین که در قلبت شعله می‌کشد خودت احساس خواهی کرد که او *دستت* را گرفته است و این اوست که تو را با خود می‌برد. از اینجا به بعد فقط باید حواست باشد که دستت را از دستش بیرون نکشی حتی وقتی که از مجلس عزایش بیرون می‌آیی آنوقت *او تو را آرام آرام در تمام این سفرها همراهی خواهد کرد و تو با پای او، همسفرش می‌شوی!* 📚 ۱۹۵ ✳️ @heyatiha72
** اهل روضه باید بداند که اگر در زندگی به مشکلی برخورد، جمعی از دوستان مثل کوه پشتش خواهند بود. آن‌ها منتظر نخواهند ماند تا او به آن‌ها رو بزند، بلکه خود *پیگیر مشکلاتش* خواهند بود و چنین هدفی تنها زمانی امکان‌پذیر است که *هم‌هیئتی‌ها* ، از طرق مختلف به یکدیگر متّصل شوند و این ، نیاز به تدبیر *هیئت داران* دارد. مثلاً.... ❓چه ایرادی دارد که هر هیئت، برای رفع مشکلات اعضای همان هیئت داشته باشد. ❓چه ایرادی دارد که آن هیئت، سیستمی برای تهیه *ارزاق با کیفیت* و *اسلامی* و با هزینه‌ای مناسب، برای اعضای آن هیئت داشته باشد. ❓چه ایرادی دارد که هیئت، *برنامه‌هایی تفریحی* برای جمع حسینیان داشته باشد. ❓چه ایرادی دارد که آن هیئت، با *تعاون* اعضایش *کار و تولیدی اقتصادی و سرمایه‌آفرین* داشته باشند. ❓چه ایرادی دارد که ** ، از طریق شبکه هیئت به یکدیگر وصل شوند و در *تربیت فرزند* و *مطالعه کتاب* و ده‌ها کار مفید دیگر، با هم *مشارکت* کنند. *و این البتّه تنها بخشی از صدها کاری است که می‌توان کرد.* ۱۴۴۳ 📚 ۱۹۱ ✳️ @heyatiha72
اگر مراح‍ل را پذیرفته باشیم باید تلاش کنیم تا ، نماد هر چهار سفر از *اسفار اربعه سلوک عاشورایی* باشند. ما بیشتر عادت کرده‌ایم که هیئت، بزمی برای نوشیدن از باشد و بعد از این، دو سفر اول از اسفار اربعه حسینی، کارمان با هیئت تمام می‌شود. البتّه سفر *سوم* و *چهارم* سلوک عاشورایی، محدود به مجلس عزای حسین ع نیست و ادامه این سلوک عاشورایی در بیرون از مجالس عزا جریان می‌یابد، امّا چه خوب است و بلکه لازم است تا *هیئات* ، برای ادامه این مسیر نیز *برنامه و تدبیری* داشته باشند. *در سلوک ، هیچ‌چیز به‌اندازه مسیر را برای سالک هموار نمی‌کند.* ❗️سالک وقتی خسته می‌شود، این رفیق سلوکی اوست که او را کمک خواهد کرد. ❗️سالک وقتی در معرض پرتگاه‌ها قرار می‌گیرد، این رفیق سلوکی اوست که دستش را می‌گیرد. ❗️سالک وقتی در برابر مانعی قرار می‌گیرد که زورش به آن نمی‌رسد، این رفیقان سلوکی او هستند که با هم آن مانع را از پیش رو برمی‌دارند. ✅ *پیمودن سفر سوم و چهارم از اسفار اربعه حسینی به‌تنهایی ممکن نیست* و اگر سالک روضه‌ها، رفیق همراهی می‌خواهد چه کسی بهتر از های او؟ * همان‌هایی که با هم و در یک مجلس سفر اول و دوم را پیموده‌اند. * همان‌هایی که با هم، مجلس حسین ع را گرم کرده‌اند. چرا حالا با هم، زندگی خود را با نور حسین ع گرم نکنند؟! ما در روضه‌ها، را حس می‌کنیم امّا حالا که یک پدر داریم، چرا حق برادری میان خود را ادا نمی‌کنیم؟! مجلس که تمام می‌شود این برادران حقیقی هرکدام به‌سویی می‌روند و آن نیروی عجیب تولید شده در مجلس حسین ع، متشتّت و پراکنده می‌شود. *اینجاست که هیئات، باید جلوی تشتّت و از دست رفتن این نیروی عظیم الهی را با تدبیر و تلاش خود بگیرند.* همچون رودخانه‌ای که بر آن سدّی می‌زنند و پشت سدّ، هزاران زمین بایر آباد می‌شود؛ اگر تنها بخشی از ظرفیت تولید شده در مجلس حسین ع به طور جمعی مدیریت شود، *کارهای نشدنی فراوانی شدنی می‌شود.* ✅ اولین این کارها *آباد کردن* و *رفع گرفتاری* از زندگی همین هم‌هیئتی‌هایی است که به مقام برادری با یکدیگر رسیده‌اند. ۱۴۴۳ 📚 ۱۸۹ ✳️ @heyatiha7
** ❗️مگر آن‌ها که به بهانه منافع دنیوی از گذشتند به منفعتی رسیدند؟! ❗️مگر عمر سعد به منفعت گندم ری رسید؟! ❗️مگر بعد از حسین علیه‌السّلام کوفیان روی خوش دنیا را هم دیدند؟! *کربلا* نه تنها *اوج ارزش‌مداری تشیّع* که *اوج عقلانیت تشیّع* نیز هست و اگر عده‌ای در روز واقعه، این را نفمهیدند، بعدها بارها تجربه کردند که با حکومت یزدیان هیچ‌گاه رنگ *عدالت و منفعت مادّی* را هم نخواهند دید. خدای حسین ع عجله‌ای ندارد و کسی از حکومت او راه فراری ندارد. او می‌گذارد *گردونه فلک* آن‌قدر بچرخد تا در هزار هزار تجربه تاریخی بشریت بالاخره به این دست یابد که جز بر محور راهی برای وصول به منافع دنیوی پایدار و عادلانه وجود ندارد. اینک در *آخرالزمان* این حقیقت *مجال ظهور تاریخی* خود را بیش از هر زمان دیگر یافته است و برخلاف دولت‌های دست‌نشانده، این *حقیقت* را با *پوست و گوشت* خود لمس کرده‌اند. ۱۴۴۳ 📚 ۱۸۲ ✳️ @heyatiha72
مسلم‌بن‌عقیل نه معصوم بود و نه با امامش حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام قابل مقایسه! امّا امروز همه می‌دانند که بیعت با او، بیعت با بود و خذلان و تنها گذاشتن او نیز، خذلان و تنها گذاردن حسین ع بود. مسلم‌بن‌عقیل یک استثناء نیست، بلکه در سراسر تاریخ تشیّع هر عالم وارسته و زمانه‌شناسی که مجری اوامر دین بوده، به حکم عقل و نقل، وارث انبیاء و امامان است و همین حکم را دارد. از شیخ مفید و سید مرتضی تا محقق کَرَکی و علامه مجلسی تا میرزای قمی و میرزای شیرازی و تا امام خمینی رحمة‌الله‌علیه و آیت‌الله خامنه‌ای مدظلّه، همگی مسلم‌بن‌عقیل حسینِ زمانه‌اند. هرکس آن‌ها را تنها گذاشته باشد، حسین ع را تنها گذاشته است و هرکس آن‌ها را یاری کرده باشد، حسین ع را یاری کرده است. این‌چنین ، تنها برای عصر ما نیست بلکه از همان زمان که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام ، مالک اشتر را به مصر و حسین ع ، مسلم‌بن‌عقیل را به کوفه فرستاد ماجرا، ماجرای ولایت فقیه بوده است. ۱۴۴۳ 📚 ۱۷۹ ✳️ @heyatiha72
شب‌های جمعه حتماً تابه‌حال طعم متفاوت زیارت برخی از معصومین علیهم‌السّلام را چشیده‌اید و می‌فهمید که طعم زیارت امام رضا علیه‌السّلام در مشهد با طعم زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در نجف و *طعم زیارت اباعبدالله علیه‌السّلام* در کربلا فرق می‌کند. هرکدام از این زیارت‌ها رنگ و بویی دارد و شاید رنگ و بوی زیارت حضرت سیدالشّهدا علیه‌السّلام، رنگ *چشیدن مقام فناء* را داشته باشد. از آداب زیارت این است که ابتدا استراحت نمایی و سپس غسل کنی و بعد با لباسی معطر و پاکیزه، با طمأنینه به بارگاه امام معصوم علیه‌السّلام وارد شوی؛ امّا در زیارت اباعبدالله علیه‌السّلام ادب، چیز دیگری است. آن‌جا، *ادب فنای مقرّبان* است. آن‌جا باید همان‌طور خاک‌آلوده و خسته و سراسیمه، خود را به درگاهش رسانی و به‌جای عرض ادب، عرض جان نمایی! وقتی‌که در دیدار نخست به یاد مصائبش، تمام جانت آتش گرفت، آرزو کنی که ای کاش تو نیز در معرکه بودی تا جانت را فدایش می‌کردی! و آن‌گاه از این‌که آن‌جا نبودی تا جانت را فدایش کنی، بُغضی گلویت را می‌فشرد و نمی‌دانی چگونه رهایش کنی هر قدر هم که می‌گریی این بغض رهایت نمی‌کند. شاید اگر جانت به درآید، این بغض فروخفته هم مجال رهایی یابد. 📚 ۸۱ ✳️@heyatiha72
*یزیدیان زمان* و اقامه عزای نیازی به پیوست سیاسی ندارد، *بلکه سیاست در ظاهر و باطن آن موج می‌زند.* این ندای هر عاشورایی در است که من تا روز قیامت *با هرکس که با شما در سلم و سلامت است، در سلم و سلامت هستم و با هرکس که با شما سر جنگ دارد، در جنگم.* با این حساب آیا می‌شود کسی خودش را اهل بداند، امّا نسبت به حسینیان زمان و یزدیان زمان بی‌تفاوت باشد؟! 📚 ۱۸۱ ✳️@heyatiha72
انقلابی ماندن اگر مضمون توصیه‌های رهبری در یک کلام این است که باید بمانیم، این روحیه انقلابی از پای مجالس حسینی در رگ‌های جامعه جاری می‌شود و نمی‌گذارد تا گذر ایام و هزاران نواقص گذشته و موانع پیش رو، ما را از ادامه مسیر باز دارد. 📚 ۱۷۷ ✳️ @heyatiha72
*آتش فراق* ما مفلسان دنیازده که ادّعایی در میان محبّان نداشتیم و مشغول دنیای خود بودیم..... این بود که ناگاه ما را از دالان بلای عظیمش به محبّان کشاند. ما اهل چنین مجالسی نبودیم و در همان لذائذ پست دنیا غرق بودیم که او یکباره دستمان را گرفت و در طوفان بلای خویش ما را به ساحل *بزم محبّان* رساند. این *حسین ع* بود که ما را بد عادت کرد و درحالی‌که در اوج غرق بودیم، هوای می و مطربِ بزم محبّان را در قلب‌مان روشن کرد. *او* خودش بود که ما را به یک‌باره میان انبوه محبّانش در جاده‌های ** راه ‌داد. امّا حالا... حالا که بعد از چند سال به بزم محبّتش عادت کرده‌ایم این چه تقدیری است که را به جان محبّانش انداخته است؟! ~ دلمان خوش بود سالی یکبار در *گلستانی میان نجف تا کربلا* در میان محبّانش به تفرّج می‌رویم. ~ دلمان خوش بود به جام شرابی که هرسال از می‌نوشیدیم و تا سال بعد به یادش گرم و مست بودیم. ~ دلمان خوش بود که ما را هم میان جمع محبّانش راه داده‌اند. ~ دلمان خوش بود که ما هم همچون محبّان و عاشقانش، آواره دشت و بیابان می‌شویم. تازه در این وانفسای دل‌خوشی شیرینی از جنس حسین ع یافته بودیم. روزها را می‌شمردیم تا اربعینش فرا رسد و خود را در میان *اقیانوس محبّانش* چون *قطره‌ای ناچیز* غرق کنیم.♡ 📚 ۱۶۲ ✳️ @heyatiha72
** تا از حیوانیّت‌هایمان قدری نمیریم، به انسانیّت راه نمی‌یابیم و برای ما که از همان حیات حیوانی آغاز نموده‌ایم، این مردن کار دشوار و خلاف عادتی است. این است که انبیاء علیهم‌السّلام خون دل‌ها خورده‌اند تا ما را از سطح آن حیات مأنوس حیوانی به حیاتی انسانی دست‌گیری کنند. امّا *حسین علیه‌السّلام این راه دشوار را با بلایش آسان کرده است* . ** ، همان استجابت دعوت خدا و رسول صلّی‌الله‌علیه‌وآله است و ما در این لبیک، طعم حیات دیگری را چشیده‌ایم. ما با حسین علیه‌السّلام از سطح حیات حیوانی رهیده‌ایم. ما با حسین علیه‌السّلام طعم انسانیّت را چشیده‌ایم. گریه‌های بر حسین علیه‌السّلام، ما را از رِجس شهوات و امیال حیوانی پاک می‌کند و به ما اجازه می‌دهد تا همچون انسان‌ها زندگی کنیم. *«حسین علیه‌السّلام هست، یعنی هست.»* این را اهل روضه‌های حسین علیه‌السّلام فهمیده‌اند. آن‌ها حیات قلب‌شان را مدیون حسین علیه‌السّلام اند و اگر چند وقتی از روضه‌های او دور بمانند، مردن قلبشان را حس می‌کنند. برای همین زود به زود بی‌تاب روضه‌اش می‌شوند و در بیابان برهوت دنیا، تا چند جرعه از آب حیات او ننوشند، آرام نمی‌گیرند. 📚 ۱۵۴ ✳️ @heyatiha72
مرکز تخصصی احیاء امر
سرباز مکتب حسین علیه‌السلام حاج قاسم تافته‌ای جدابافته نبود، او یکی از همان سربازان عاشورایی خمینی رحمة‌الله‌علیه بود! در جنگ، خمینی ره هزاران هزار از این بسیجیان پروریده بود. همان شهیدانی که در قهقهه مستانه‌شان عند ربهم یرزقونند. آن زمان که بسیجیان خمینی ره مظلومانه در طلائیه‌ها و فکّه‌ها و شلمچه‌ها پَرپَر می‌شدند، چه کسی گمان می‌کرد که روزی این فرهنگ و مکتب جهانی شود و جبهه مقاومت تمام معادلات جهانی را تغییر دهد. هرجا می‌رفت همان فرهنگ عاشورایی بسیجیان خمینی ره را با خودش می‌برد و * حاج قاسم همان مکتب سربازی برای حسین علیه‌السّلام است* . 🔸سربازی که در ، راه‌ورسم سر باختن آموخته. 🔹سربازی که در ع از انانیّت‌هایش گذر نموده و حتّی اگر سپهبد باشد، باز خودش را چیزی جز سرباز حسین ع نمی‌بیند. 🔸سربازی که از بزم لقاء حسین ع سیراب گشته و با نور حسین ع می‌نگرد. 🔹سربازی که با تکیه بر فرهنگ حسینی، نیروی مردم را در تمام منطقه، به پای جبهه مقاومت می‌کشید و این‌چنین با نیروی مردمی که حسینی شده بودند، در برابر تمام هجمه‌ها ایستادگی می‌کرد. 🔸سربازی که جمهوری اسلامی ایران را حرم حسین ع می‌بیند 🔹و سربازی که شعاعی از مقام شفاعت مولایش شده است و نور شفاعتش، مرز ملیّت‌ها را در نوردیده است. هنوز ترنّم آن صدای دلنشین، با دل‌ها بازی می‌کند. وقتی‌که می‌گفت: *«ما ملت امام حسینیم»* . 📚 ۱۸۴ ✳️ @heyatiha72
، نتیجه سفر سوم و چهارم سلوک عاشورایی حضرت رحمة‌الله‌علیه آن‌گاه که در بیش از همگان از جام فناء و لقاء حسین علیه‌السّلام نوش جان کرد، به مقام شفاعتی دست یافت که ملتی و امّتی را کرد. او در بزم فناء حسین ع به مقام امامت امّتش دست یافت. او که در برابر تمام سختی‌ها چون کوه می‌ایستاد، وقتی نام مولایش حسین ع می‌آمد، بی‌هیچ مقدّمه به پهنای صورتش اشک می‌ریخت. او از مولایش حسین ع آموخته بود آن‌گاه که از اسلام و نماز و روزه و حج، جز جسمی مُرده و بی‌اثر باقی نمانده باشد، آن‌گاه که یزیدیان، دین را نردبان هوس قدرت خود می‌کنند باید چون حسین ع به پا خواست و حسینی کرد. میان اسلام اموی و اسلام آمریکایی هیچ فرقی نیست در هر دو، نماز و روزه برقرار است امّا تمام مناسبات حیاتی مسلمین را، منافع امویان و یا صهیونیست‌ها تعیین می‌کنند. امام خمینی ره این را می‌دید و فریاد می‌زد که *علمای اسلام، به داد اسلام برسید* . امّا مردم زمان خمینی ره، مردم کوفه در زمان حسین ع نبودند. آن‌ها قرن‌ها پای منبرهای حسینی از جام بلا و لقاء حسین ع نوش جان کرده بودند و فقط کافی بود تا از حلقومی حسینی ندای *هَل مِن ناصِر* بشنوند؛ آن‌وقت دیگر آن صدای حسینی چون حسین ع در صحنه عاشورا تنها نمی‌ماند. آن‌وقت مردمی‌ترین انقلاب تاریخ در قرنی که بی‌خدایان، گوش عالم را کر کرده بودند از آن حسینیان می‌شد و تمام معادلات جهانی تغییر می‌کرد. انقلاب اسلامی با تمام عظمتش، حاصل سفر سوم و چهارم سلوک عاشورایی امام خمینی ره و سایر حسینیانی است که در سلوک روضه‌ها بزرگ شده‌اند. 📚 ۱۷۴ ✳️ @heyatiha72
ادب شنیدن روضه، سوختن است و وقتی مجال رعایت این ادب نباشد، محبّ حسین علیه‌السّلام در تنگنا و اذیّت قرار می‌گیرد. ✳️ @heyatiha72
دلی که با عشق حسین علیه‌السّلام شکسته است، بی‌جهت دلی را نمی‌شکند. ✳️ @heyatiha72