◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۵۵
حاج آقا یه کم فکر کرد و گفت:
_بله،من با آقای معتمد صحبت میکنم.
-فقط حاج آقا،من نمیخوام آقای معتمد یا خانواده م یا حتی آقای مشرقی بدونن که من این پیشنهاد رو دادم..شما طوری رفتار کنید که مثلا اتفاقی متوجه شدید آقای معتمد دنبال همکار میگردن.
-چشم،خیالتون راحت.
-یه لطف دیگه ای هم بکنید.نمیخوام آقای مشرقی متوجه بشن که من درمورد ایشون با شما صحبت کردم.
-باشه،با افشین هم طوری رفتار میکنم که مثلا اتفاقی دیدمش و خودش بهم بگه چه دسته گلی به آب داده.
آدرس مسافرخانه رو داد و خداحافظی کرد.
شب حاج آقا اطراف مسافرخانه رانندگی میکرد.افشین رو تو پیاده رو دید.بوق زد.افشین نگاهی به حاج آقا کرد و رفت سمتش.حاج آقا گفت:
_سلام ستاره سهیل،کجایی داداش؟
-سلام حاج آقا.
-ماشین آوردی؟
-نه.
-پس سوار شو،میرسونمت.
-ممنون خودم میرم.
-سوار شو دیگه..
با اینکه خسته بود و میخواست زود بخوابه ولی سوار شد.حاج آقا گفت:
_خونه میری؟
افشین نمیدونست چی بگه.بعد مکث کوتاهی گفت:
_راه شما دور میشه،سر راه هرجایی تونستین پیاده میشم،خودم میرم.
-چقدر تعارف میکنی،خونه تو بلدم دیگه، میرسونمت.
افشین با خودش گفت جلوی در خونه پیاده میشم،با تاکسی برمیگردم.گفت:
_زحمت تون میشه.ممنون.
-چه خبر افشین جان؟ چند روزه هرچی زنگ میزنم،جواب نمیدی؟ شاید من مزاحمت هستم.
-نه حاج آقا.آشنایی با شما برای من افتخاره.
-آشنایی؟!! افشین بهت میگم داداش، ناراحت میشی؟
-نه حاج آقا.خوشحالم میشم.
-پس چرا منو به برادری قبول نداری؟ همش تعارف میکنی،میگی آشنایی،به من سر نمیزنی،زنگ میزنم جواب نمیدی؟
افشین دید چاره ای نیست،جریان رو تعریف کرد و ساکت شد.همه چیزو گفت جز فاطمه. حاج آقا کنار خیابان نگه داشت.به افشین نگاه کرد و گفت:
_پس الان کجایی؟
-مسافرخونه.
-تو که گفتی پول نداری؟
مجبور شد قضیه فاطمه هم بگه.حاج آقا مرموز نگاهش کرد..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
【@EHYYA313••】
بزرگواران کانال دوست داشتین درمور مباحث سیاسی گروه تحلیل کانال هست میتونیدعضوبشین
https://eitaa.com/joinchat/3676439293C5a870911db
ترتیل صفحه ۲۰۲.mp3
1.17M
#تلاوت_قرآن_کریم
🔸ترتیل صفحه ۲۰۲قرآن کریم
🔸 سوره مبارکه توبه
🎙استادپرهیزگار
◍⃟⚘@EHYYA313🍃࿐ྀུ༅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعــاۍهــرروزمـاهصـــفر
در مفاتــیح الجـــنان آمده است ڪه
اگر ڪسی خواهد ڪه محفوظ ماند
از بــلاهای نازله در این مــــاه در هر
روز دهمـــرتبه این دعــا را بخواند
با شروع ماه صفر،خودتون رو بیمه کنید
دعای هر روز ماه صفر برای دفع بلاها
هر کسی میخواهد محفوظ بماند از بلاهای نازله در این ماه، در هر روز ده مرتبه بخواند این دعا را
#ماه_صفر
【@EHYYA313••】
سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران:
هر موشک خرمشهر ۴ قادر به اصابت ۸۰ هدف است. اگر ۱۰۰ موشک شلیک شود، ۸۰۰۰ هدف در خاک دشمن قابل نابودی است.
-این یعنی؟
▪مناسب پسزمینه
#اسماعیل_هنیه
【@EHYYA313••】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صوت الشهدا ۲۰۸
در محضر شهدا🕊
نصرتهایی که خدا نصیب انقلاب اسلامی کرد
🎙شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
【@EHYYA313••】
روزِ اولِ صفر
سرِ حسین را به دمشق آوردند..
و بنیامیه آن روز را عید گرفتند..
#همین..
#زبانملآل💔
#ولعنتاللهعلیقومالظالمین
【@EHYYA313••】
「 #داستان 🍂」
توشلوغےعاشورادرکربلا،ديدمزنےباعباے
عربےروبروےحرمسيدالشهدا🧕🏼⃟🕌
بالهجہوكلامعربےباارباب
سخنميگويد🙂⃟✋🏽
عربےراميفهميدم☺️⃟🔍
زنِعربمیگفت😢⃟💔
آبرويمرانبر،بہسختےاذنزيارتاز
شوهرمگرفتہام🤒⃟🥀
بچہهايمراگمكردهام😰⃟💔
اگربابچہهابہخانہبرنگردم😱⃟🥀
شوهرممراميكشد😭⃟✋🏽
گريہميكردوباسوزِنجوايشاطرافيان
همگريہميكردند😭⃟🎈
كمكملحنصحبتشتندشد😓⃟🍃
توخودتدخترداشتے🙂⃟🖤
جانسہسالہاتكارےبكن🙁⃟💔
چندساعتاستگمكردهام
بچہهايمرا😔⃟💔
كمےبہمنبرخورد😕⃟👎🏽
كہچرااينطورداردباامامحسين‹ع›
حرفمیزند🤧⃟🌪
ناگهاندوكودکازپشتسرعبايش
راگرفتند😇⃟✋🏻
يُمّايُمّاميكردند🙂⃟
زنمتعجبشد😳⃟🔍
باخودگفتملابدبايدالانازارباب
تشكرکند☺️⃟🌱
بچہهايشرابہاودادند🧒🏻⃟👦🏻
امابیخيالِازبچہهاےتازهپيداشده
دوبارهروبروےحرمايستاد😢⃟🥀
شدتگريہاشبيشترشد🤒⃟🔍
همہتعجبكردهبوديم😳⃟🔭
رفتمجلووگفتم🚶🏿♂⃟✨
خانمچراهنوزگريہميكنے🤔⃟🗝
خداراشاكرباش☺️⃟🤲🏽
زنباگريہعجيبےگفت😭⃟💔
منازصاحباينحرمبچہهاےلالمراكہ
لالمادرزادبودندخواستہام😭⃟🥀
امانہتنهابچہهايمرادادند🙂⃟❤️
بلكہشفاےبچہهايمراهمامضاكردند☺️⃟
اللهمالرزقنازیارتالحسین‹ع›ᬼ😔🥀
ألـلَّـھُـمَ؏َجِّـلْلِوَلـیِـڪْألْـفَـرَج 🤲🏼
#اربعین
【@EHYYA313••】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز ۲۴۵(تلنگر آمیز)
داستان تاثیر گذار محبت و عنایت امام زمان به منتظرانش
【@EHYYA313••】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظهرتون پر از "شادے های بی دلیل"
دلتاڹ ڪَرم از" آفتاب امیـــــد"
ذهنتاڹ پر از "افڪار پاڪ"
قلبتاڹ مملو از "مهرباني"
ظهربخیر
【@EHYYA313••】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبز باش 🌿
جوانه بزن و به غم های زندگی بخند😊
【@EHYYA313••】
هیچ گاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد. می ترسید کسی که ندارد و مشکل مالی دارد، ببیند و ناراحت شود. احمد آقا هر چه پول تو جیبی از پدرش میگرفت یا هر چه که کار کرده بود را خرج دیگران می کرد. به خصوص کسانی که میدانست مشکل مالی دارند.
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
【@EHYYA313••】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پهپاد های حزب الله در آسمان اسرائیل
【@EHYYA313••】
[گاهے تلنگر میتوانـد همین باشد
ڪهحرفے از شھیدی گفته شـود
و آن این باشـد که
مـا از حلالش گذشتیم
شما از حرامش نمیتوانید بگـذرید]
#آرهرفیقاینجوریاس✨
#مثلشهداباشیم✨
【@EHYYA313••】
#معرفی_کتاب
#سبک_زندگی_شهدایی
تو شهید نمی شوی
کتاب تو شهید نمیشوی روایتهایی از زندگی شهید مدافع حرم، شهید محمودرضا بیضایی به قلم احمدرضا بیضایی؛ برادر شهید است.
این کتاب پر است از فراز و فرودهای زندگی با برکت محمودرضا بیضایی. کودکی و نوجوانی، مسجد و مدرسه تا دانشگاه و پادگان، تبریز تا تهران و از تهران تا شام.
محمودرضا که به آرمان جهانی امام خمینی(ره) یعنی تشکیل حکومت جهانی اسلام میاندیشید، مطالعات دینی و سیاسیاش تعطیل نمیشد و با زبان عربی و لهجههای عراقی و سوری آشنایی داشت. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از حریم آلالله(ع) عازم سوریه شد. او در آخرین اعزامش که دی ۱۳۹۲ بود، به یکی از یاران نزدیکش گفته بود این سفرش بیبازگشت است.
سرانجام در ۲۹ دی ۱۳۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام جعفرصادق(ع) در منطقه «قاسمیه» دمشق در مقابله تروریستهای تکفیری به شهادت میرسد....
شهید مدافع حرم
#محمودرضا_بیضائی
کتاب توشهیدنمی شوی
【@EHYYA313••】