#درسهایی_از_حضرت_زهرا
#سلام_الله_علیـــــها
#قسمت_هفتادوهشتم8⃣7⃣
پرسیدند: با کی صحبت میکردی؟ گفت: با این ابتر. این ماجرا بعد از فوت عبدالله، فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و خدیجه علیه السلام بود، و بر طبق رسم و عادت عرب جاهلی، کسی را که پسر نداشت ابتر مینامیدند. قریش هم در موقع مرگ عبدالله، آن بزرگوار را ابتر و صنبور نامیدند. و (صنبور به شخصی می گویند که برادر و فرزندی نداشته باشد).
آنگاه «طبرسی» در مورد واژه «کوثر» مینویسد:«برخی برآنند که کوثر به مفهوم خیر و نیکی بسیار است و برخی دیگر بر این باورند که به معنای زیادی و فراوانی نسل و فرزند است. این معنا در نسل پاک پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزندان فاطمه سلام الله علیها آشکار گشته، به گونه ای که امروزه شمارش آنان امکان پذیر نیست و این برکت تا روز رستاخیز ادامه خواهد داشت.»
شیخ ابوالفتوح رازی مفسر بزرگ شیعی و متکلمان امامیه در سده ششم هجری_ که کهنترین و مشروحترین تفسیر شیعی به فارسی را در سالهای ۵۱۰ تا ۵۳۳ به جامعه ی قرآنی عرضه کرده است_ بر این باور است که: از مهمترین معانی کوثر، فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله ای از نسل حضرت فاطمه سلام الله علیها هستند. او در معنای سوره ی کوثر می گوید: یعنی دل تنگ مکن از آنچه تو را أبتر می خوانند که ما تو را کثرتی دهیم و در عقب و نسل و فرزندان، که بر زمین هیچ بقعه ای و خطه ای نماند و الا آن جا جماعتی از فرزندان تو باشند. نبینی که روزه طفّ کربلا که آن جماعت اهل البیت علیه السلام را بکشتند از. فرزندان حسین علیه السلام، جز علی اکبر: زین العابدین علیه السلام_ نماند.
ادامه دارد...
❥︎➪@azghadirtazohor_313
💢 کم گویی، نشانه عقل
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃هنگامى كه عقل كامل گردد سخن كم مى شود.
🔹 إذَا تَمَّ الْعَقْلُ، نَقَصَ الْكَلَامُ؛
📚 نهج البلاغه حکمت 71
#نهجالبلاغه
❥︎➪@azghadirtazohor_313
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت بیست و هفتم
آفتاب کمرنگ بندرعباس که دیگر تن نخلها را نمیسوزاند، باد خنکی که از سمت خلیج فارس لای شاخهها میدوید و خوشههای خالی خرما را نوازش میداد و بارشهای گاه و بیگاهی که گرد و غبار را از صورت شهر میشست، همه خبر از بالغ شدن کودک زمستان در این خاک گرم میداد. روزهای آخرِ دی ماه سال 91 به سرعت سپری میشد و چهره بندرعباس را زمستانیتر میکرد، گرچه زمستانش به اندازه شهرهای دیگر بیرحم نبود و با خنکای مطبوعش، مهربانترین زمستان کشور که نه، برای خودش بهاری دلپذیر بود.
مادر تصمیم گرفته بود برای نوروز امسال دستی به سرِ خانه قدیمی و البته زیبایمان بکشد تا چهرهای تازه به خود بگیرد و اولین قرعه به نام پردهها در آمده و قرار بر این شده بود تا پردههای حریر ساده جایشان را به پردههای رنگی جدیدتری که تازه مُد شده بود، بدهد. پردهای زیبا که چند روز پیش در بازار پسندیده و سفارش دوختش را داده بودیم، آماده شده و امروز عبدالله رفته بود تا از مغازه تحویل بگیرد. چهار پایه را از زیرزمین بالا آوردم تا وقتی عبدالله باز میگردد، همه چیز برای نصب پردههای جدید، آماده باشد. مادر از تغییری که قرار بود تا لحظاتی دیگر در خانهمان رخ دهد، حسابی سرِ ذوق آمده بود و با نگاهی به قاب شیشهای و قدیمی اتاق نشیمن که تصویری از یک قایق محلی در دریا بود، پیشنهاد داد: «این قاب هم دیگه خیلی کهنه شده، باید عوضش کنیم.»
در تأیید حرف مادر، اشارهای به ظرف بلورین تزئینی روی میز کردم و گفتم: «مثل این! از وقتی من بچه بودم این ظرف روی این میز بوده! به جای این یه گلدون تزئینی بذاریم، خونه مون خیلی قشنگتر میشه!» که صدای در حیاط بلند شد و خبر آمدن پردههای نو را با خود آورد. عبدالله با چند کیسه بزرگ وارد اتاق شد و با گفتن «چقدر سنگینه!» کیسهها را روی زمین گذاشت. مادر با عجله به سمت کیسهها رفت و همچنانکه دست در کیسهها میکرد، گفت: «بجُنبید پردهها رو دربیارید تا بییشتر از این چروک نشده!» با احتیاط پردهها را از کیسه خارج کردیم و مشغول آویختنشان شدیم. ساعتی همراه با یک دنیا شادی و حس تازگی به نصب پردهها گذشت. کار که تمام شد، عبدالله چهارپایه را با خود به زیر زمین بُرد و مادر برای ریختن چای به آشپزخانه رفت.
همچنانکه نگاهم به پردهها بود، چند قدمی عقبتر رفتم تا دید بهتری از این میهمان تازه وارد داشته باشم. پنجرههای قدی و بزرگ خانه که در دو سمت اتاق قرار میگرفت، فرصت خوبی برای طنازی پردهها فراهم کرده بود؛ پردههایی استخوانی رنگ با والانهایی مخملی که در زمینه زرشکی رنگشان، طرحهایی نقرهای رنگ خودنمایی میکرد. حالا با نصب این پردههای جدید که بخش زیادی از دیوارهای خانه را پوشانده و دامنشان تا روی فرشهای سرخ اتاق کشیده میشد، فضای خانه به کلی تغییر کرده بود، به گونهای که خیال میکردم خانه، خانه دیگری شده است. مادر با سینی چای به اتاق بازگشت و با گفتن «خیلی قشنگ شده!» رضایت خودش را اعلام کرد. سپس نگاهی به در اتاق که هنوز از رفتن عبدالله باز مانده بود، انداخت و با تعجب پرسید: «عبدالله هنوز برنگشته؟» که عبدالله با چهرهای خندان از در وارد شد. در را که پشت سرش بست، با شیطنت پرسیدم: «تو زیر زمین کی رو دیدی انقدر خوشحالی؟!!!» خندید و گفت: «تو زیر زمین که کسی رو ندیدم، ولی تو حیاط مجید رو دیدم!»
از شنیدن نام او خندهی روی صورتم، به سرخی گونههایم بدل شد که ساکت سر به زیر انداختم و عبدالله همچنانکه دستش را به سمت سینی چای دراز میکرد، ادامه داد: «کلی میوه و شیرینی و گوشت خریده بود.» مادر با دو انگشت قند کوچکی از قندان برداشت و پرسید: «چه خبره؟ مهمون داره؟» عبدالله به نشانه تأیید سر فرو آورد و پاسخ داد: «آره، گفت عموش امروز از تهران میاد دیدنش.» و مادر با گفتن «خُب به سلامتی!» نشان داد دلِ مهربانش از شادی او، به شادی نشسته است.
❥︎➪@azghadirtazohor_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز ۷۰(تلنگر آمیز)
داستانی جالب از عنایت #امام_زمان به محبش
🎙مرحوم آیت الله ناصری رحمت الله علیه
❥︎➪@azghadirtazohor_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 #پادکست_اعتقادی
⁉️ خدا با صابران است یعنی چه؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
❥︎➪@azghadirtazohor_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جهاد_تبیین
پیش بینی #فتنه آینده!
فتنه آينده بر سر چه موضوعی خواهد بود🤔
+نظر حضرت آقا (حفظه الله)
✅این ۳ دقیقه رو ببینید و از الان در جریان باشید
🌸⃟🕊@azghadirtazohor_313
❄ #امام_زمان علیه السلام هنگام ظهور به اصحاب خاص خود چه میفرماید؟
علامه طباطبایی (ره) میفرمود
مرحوم استاد ما آقای قاضی میفرمودند که:
❄ (حضرت در موقع ظهور) به اصحابش مطلبی میگویند که همه آنها در اقطار عالم متفرق و منتشر میگردند، و چون همه آنها دارای طی الارض هستند، تمام عالم را تفحص میکنند، و میفهمند که غیر از آن حضرت، کسی دارای مقام ولایت مطلقه الهی و مأمور به ظهور و قیام و حاوی همه گنجینههای اسرار الهی و صاحب الامر نیست. در این حال، همه به مکه مراجعت میکنند و به آن حضرت تسلیم میشوند و بیعت مینمایند. مرحوم قاضی میفرمود: من میدانم آن کلمهای را که حضرت به آن ها میفرماید و همه از دور آن حضرت متفرق میشوند، چیست.
📚 مهر تابان ص ۳۳۲
علما
❄ ۹ بهمن ۱۳۲۵ شمسی سالروز وفات آیت اللّه قاضی ( به نقلی ۸ بهمن)
❥︎➪@azghadirtazohor_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صوت الشهدا ۵۹
در محضر شهدا🕊
مصعبالخیر تنگه چزابه که بود؟
صوتمنتشرنشده شهید محمد مهدی خادم الشریعه
#شهدا
❥︎➪@azghadirtazohor_313
وَ لَا تُزِغْ قُلُوْبَنَا بَعْدَ إذّ هَدَيْتَنْا..
الهی؛ در این راه پربلا نگذار بلغزیم...