🍃🌷
﷽
#دلنوشته
❤️✍یا اباصالح ( عج )
هیچکس را به اندازه ے شما اذیت نکرده ایم ،😭
بیش از یازده قرن منتظر ماندے تا ما بفهمیم :
🌱بے همگان به سر شود
بے تو به سر نمے شود🌱
تا بفهمیم بے تو هیچیم و کارے نمیتوانیم بکنیم،✔️
تا باور کنیم تا تو نباشے همیشه گرفتار رنج و فساد و ظلم هستیم✔️
✨منتظر ماندے تا براے آمدنت کارے کنیم ،
✨منتظر ماندے تا لیاقت پیداکنیم
💫و دردمندانه و دلسوزانه فرمودے:
💥« اگر شیعیان ما که خداوند بر انجام طاعت، موفقشان بدارد در وفا کردن به عهد ما همدل بودند،ملاقات ما از آن ها به تاخیر نمے افتاد و سعادت دیدار همراه با معرفت ما به سوے آن ها مے شتافت پس ما را از آن ها پوشیده نمے دارد مگر همان چیز هایے که از آن ها به ما مے رسد و ما دوست نداریم و از آن ها انتظار نداریم. »
🤝دستمان را بگیر و ما را امام زمانی کن!!
در خوابے سنگین هستیم، بیدارمان فرما!!❤️
💕 #اللهم_عجل_لولـیکـــ_الفرج💕
لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان
خوبتــ😍ــون معرفی کنید
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
#تلنگر_تفکر
شرافتمان را حفظ کنیم
✍اگر برای بهدست آوردن پول مجبوری #دروغ بگوئی و فریبکاری کنی، تهیدست بمان!
✍ اگر برای بهدست آوردن جاه و مقام باید چاپلوسی کنی و تملّق بگویی، از آن چشم بپوش!
✍ اگر برای آنکه مشهور شوی، مجبوری مانند دیگران خیانت کنی، در گمنامی زندگی کن!
✍ بگذار دیگران پیش چشم تو با دروغ و فریب ثروتمند شوند و با تملّق و چاپلوسی شغلهای بزرگی را به دست آورند و با خیانت و نادرستی شهرت پیدا کنند، تو گمنام و تهیـدست و قانع باش!
✍ زیرا اگر چنین کنی تو سرمایهای را که آنها از دست دادهاند، به دست آوردهای ...
و آن "شرافت" است ...
لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
دوستانِ جان سلامـ
صبحتون بهشتی
☀️ صبح خود را با سلام به ١۴ معصوم (ع) شروع کنیم😊
✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️
💖ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️
💖ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️
💖ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️
💖ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ
💖ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️
💖ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️
💖السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
#اول_صبح_سلامم_به_شما_می_چسبد
روزمون را با نام اختران الهی بخیر کنیمـ😊
👇
🌸https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#دعای_روز_شنبه
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
بِسْمِ اللّهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ، وَ مَقَالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ، وَ أَعُوذُ بِاللّهِ تَعَالَى مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ، وَ كَيْدِ الْحَاسِدِينَ، وَ بَغْيِ الظَّالِمِينَ، وَ أَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ، اَللّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ بِلا شَرِيكٍ، وَ الْمَلِكُ بِلا تَمْلِيكٍ، لا تُضَادُّ فِي حُكْمِكَ، وَ لا تُنَازَعُ فِي مُلْكِكَ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، وَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ، وَ أَنْ تُعِينَنِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ، وَ اسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ، وَ تَرْحَمَنِي بِصَدِّي [وَ صُدَّنِي ] عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِي، وَ تُوَفِّقَنِي لِمَا يَنْفَعُنِي مَا أَبْقَيْتَنِي، وَ أَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِي، وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرِي، وَ تَمْنَحَنِي السَّلامَةَ فِي دِينِي وَ نَفْسِي، وَ لا تُوحِشَ بِي أَهْلَ أُنْسِي، وَ تُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمْرِي، كَمَا أَحْسَنْتَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
📿💠ترجمه💠📿
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهرباني اش هميشگى است.
به نام خدا كه كلمه پناه جويان و گفتار پرهيزكاران است، و پناه مي برم به خداي بلندمرتبه از ستم ستمگران، و نيرنگ حسودان، و سركشي ظالمان، و او را مي ستايم ستايشي برتر از ستايش ستايشگران، خدايا! تويي يگانه بي انباز، و پادشاه علي الاطلاق، در فرمانروايي ات مخالفت نشوي، و در پادشاهي ات هماوردي نداري، از تو مي خواهم كه بر بنده و فرستاده ات محمد درود فرستي، و سپاس نعمت هايت را چنان قسمت من كن كه مرا به كمال خشنودي ات نائل گرداند،
و به بركت عنايت خويش بر طاعت و مداومت عبادت خود و شايستگي پاداشت ياري نمايي، و تا زنده ام به بازداشتن از گناهانت بر من مهر ورزي، و تا پايان عمر بر انجام آنچه بهره ام رساند توفيقم دهي، و به كتاب خود (قرآن) براي پذيرش حق، سينه ام را فراخ گرداني، و بار گناهانم را با تلاوتش از نامه اعمالم فرو ريزي، و #در_دين_و_جانم_به_من_سلامت_بخشي، و كساني كه به آن ها انس گرفته ام از من وحشت زده نكني، و در باقيمانده عمر، احسانت را بر من تمام نمايي چنان كه در گذشته عمرم بر من احسان نمودي، اي مهربان ترين مهربانان.
✅ الهی آمین
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
#حدیث_سرو
#داستان حاجی و زن #روسپی:
انگار باران چشم های زن، تمامی ندارد. چندسال بعد…نمی دانم چندسال… حرم صاحب اصلی محفل! سید، دست به سینه از رواق خارج می شود. چراغ های مسجد دسته دسته روشن می شوند. الحمدلله، ده شب مجلس با آبروداری برگزار شد. آقا سید مهدی که از پله های منبر پایین می آید، حاج شمس الدین ـ بانی مجلس ـ هم کم کم از میان جمعیت راه باز می کند تا برسد بهش. جمعیت هم همینطور که سلام می کنند راه باز می کنند تا دم در مسجد. وقت خداحافظی، حاجی دست می کند جیب کتش…
آقا سید، ناقابل، اجرتون با صاحب اصلی محفل…
دست شما درد نکند، بزرگوار!
سید پاکت را بدون اینکه حساب کتاب کند، می گذار پر قبایش. مدت ها بود که دخل را سپرده بود دست دیگری! آقا سید، حاج مرشد شما رو تا دم در منزل همراهی می کنن… حاج مرشد، پیرمرد ۵۰ ، ۶۰ ساله، لبخندزنان نزدیک می شود. التماس دعای حاج شمس و راهی راه… زن، خیلی جوان نبود. اما هنوز سن میانسالی اش هم نرسیده بود. مضطرب، این طرف آن طرف را نگاه می کرد. زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، رنگ تند لب ها، گیس های پریشان… رنگ دیگری به خود گرفته بود. دوره و زمونه ای نبود که معترضش بشوند…
حاج مرشد!
جانم آقا سید؟
آنجا را می بینی؟ آن خانم…
حاجی که انگار تازه حواسش جمع آن طرف خیابان شده بود، زود سرش را انداخت پایین.
استغفرالله ربی و اتوب الیه…
سید انگار فکرش جای دیگری است…
حاجی، برو صدایش کن بیاید اینجا.
حاج مرشد انگار که درست نشنیده باشد، تند به سیدمهدی نگاه می کند: حاج آقا، یعنی قباحت نداره؟! من پیرمرد و شمای سید اولاد پیغمبر! این وقت شب… یکی ببیند نمی گوید اینها با این فاحشه چه کار دارند؟
سبحان الله…
سید مکثی می کند.
بزرگواری کنید و ایشون رو صدا کنید. به ما نمی خورد مشتری باشیم؟!
حاج مرشد، بالاخره با اکراه راضی می شود. اینبار، او مضطرب این طرف و آن طرف را نگاه می کند و سمت زن می رود.
زن که انگار تازه حواسش جمع آنها شده، کمی خودش را جمع و جور می کند.
به قیافه شان که نمی خورد مشتری باشند! حاج مرشد، کماکان زیرلب استغفرالله می گوید.
- خانم! بروید آنجا! پیش آن آقاسید. باهاتان کاری دارند.
زن، با تردید، راه می افتد. حاج مرشد، همانجا می ایستد. می ترسد از مشایعت آن زن!…زن چیزی نمی گوید. سکوت کرده. مشتری اگر مشتری باشد، خودش…
دخترم! این وقت شب، ایستاده اید کنار خیابان که چه بشود؟
شاید زن، کمی فهمیده باشد! کلماتش قدری هوای درد دل دارد، همچون چشم هایش که قدری هوای باران:
حاج آقا! به خدا مجبورم! احتیاج دارم…
سید؛ ولی مشتری بود!
پاکت را بیرون می آورد و سمت زن می گیرد: این، مال صاحب اصلی محفل است! من هم نشمرده ام. مال امام حسین(ع) است… تا وقتی که تمام نشده، کنار خیابان نایست!…
سید به حاجی ملحق می شود و دور…
انگار باران چشم های زن، تمامی ندارد…
چندسال بعد…نمی دانم چندسال… حرم صاحب اصلی محفل! سید، دست به سینه از رواق خارج می شود. زیر لب همینجور سلام می دهد و دور می شود. به در صحن که می رسد، نگاهش به نگاه مرد گره می خورد و زنی به شدت محجوب که کنارش ایستاده. مرد که انگار مدت مدیدی است سید را می پاییده، نزدیک می آید و عرض ادبی.
زن بنده می خواهد سلامی عرض کند.
مرد که دورتر می ایستد، زن نزدیک می آید و کمی نقاب از صورتش بر می گیرد که سید صدایش را بهتر بشنود. صدا، همان صدای خیابان لاله زار است و همان بغض:
آقا سید! من را نشناختید؟ یادتان می آید که یکبار، برای همیشه دکان مرا تعطیل کردید؟ همان پاکت… آقا سید! من دیگر… خوب شده ام!
این بار، نوبت باران چشمان سید است…سید مهدی قوام ـ از روحانی های اخلاقی دهه ۴۰ تهران ـ یکی تعریف می کرد: روزی که پیکر سید مهدی قوام را آوردند قم که دفن کنند،به اندازه ی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده بودند و صحن را پر کرده بودند. زار زار گریه می کردند و سرشان را می کوبیدند به تابوت…
🆔
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#مناسبتی
🌷پست جالب مریم، متخصص گوارش و کبد از دانمارک در مورد رهبری عزیز
#امپراطور
#واکسن
#کرونا
#مقام_معظم_رهبری
#مقام_معظم_دلبری
لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
#چکامه
خوب است دیدنش به همین قاب عکس ها
اما دلم برای خودش تنگ می شود...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_بلباسی
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#تربیت_فرزند
بسیاری از پدران احساس می کنند همسرشان بچه را لوس بار می آورد.
اختلاف در مورد بزرگ شدن و نحوه تربیت کودک باعث ایجاد حالت الاکلنگی می شود که موضع «سخت» یکی از والدین با موضع «شل» و سهل گیرانه دیگری به حالت تعادل درمی آید.
بسیاری از پدران احساس می کنند همسرشان بچه را لوس بار می آورد و در مقایسه با آنها از بردباری بیشتر و قاطعیت کمتری دارد. تفاوت های زن و مرد را می توان در همان موقع که نوزاد چند ماه بیشتر ندارد، دید.
اکثر اوقات پدر یا مادر سعی می کنند دوران کودکی خود را خنثی یا آن را تکرار کنند و در نتیجه تجارب و احساسات خود را با تجارب و احساسات فرزندشان اشتباه می گیرند. به دلیل اینکه این تعاملات از نظر عاطفی شدید هستند و شناخت چندانی هم از آنها وجود ندارد. همسری که سعی می کند مداخله کند، خود را درگیر یک مشاجره شدید می بیند. ناگفته نماند که اکثرا والدین بر سر تربیت فرزند پسرشان به مشکل برمی خورند و با یکدیگر بحث و جدل می کنند. والدین پسربچه ها، به احتمال قریب به یقین بر سر تمایلات مردانه یا زنانه پسرهای خود بحث دارند. به خصوص مردان که نسبت به رفتارهایی که از نظر آنان دخترانه و زنانه است، دل نگرانی بیشتری دارند. آنها می خواهند پسران شان مردانی خودکفا، قاطع و مصمم بار بیایند و اعتقادشان بر این است که مادر سد راه این فرآیند است.
متاسفانه بیشتر این جروبحث ها بی مقدمه و جلو بچه ها اتفاق می افتد. این نوع رفتار نه تنها اوضاع را درست نمی کند، بلکه به احساسات عمیقی از بی لیاقتی و دلخوری هم در مادر و هم در پسر منتهی می شود و بسیاری از اختلافات پدر و پسر در خانواده، از این موضوع در دوران کودکی بچه نشأت می گیرد.
🆔
👇https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نود_و_پنجم
✍ حالا من هم #شیعه بودم اما مریدی که غریبی میکرد و گنگ، تماشا...
گاهی پای تلوزیون می نشستم و به #پیاده_روی مردم خیره میشدم.
اینها به کجا میرفتند..؟
این همه عشق دقیقا از کدام منبع انرژی ساطع میشد که دل، پا خسته کند برایِ رسیدن به معشوق...؟
امیر مهدی و دانیال گوشه ای از سالن به بحث در مورد مسائل کاری مشغول بودند و من هر از گاه گوش تیز میکردم که حرف از رفتن به ماموریت نباشد، که اگر باشد ریه تنگ میکنم، محض مردن.
تلوزیون مستندی از #پیاده_روی_میلیونی به سویِ #کربلا را پخش میکرد.🖤
به طرز عجیبی دلم پرنده شد، بال گشود و میل پریدن کرد.
چقدر تا مرگ فاصله داشتم؟
یعنی می تونستم برایِ یکبار هم که شده قدم زدن در آن مسیر را امتحان کنم؟
با افکاری پیچیده و درگیر به اتاقم رفتم...
در اینترنت پیاده روی عاشقان حسینی را سرچ کردم.
عکسها هوایی ات میکرد.............
این همه یک رنگی از کدام جعبه ی مداد رنگی به عاریت گرفته شده بود؟
چند ضربه به در خورد و حسام وارد شد
لبخند زد و کنارم نشست:
- خانم اینجوری شوهر داری نمیکننا..
منو با اون برادرِ اژدهات تنها گذاشتی اومدی اینجا؟
لب تاپ را به سمتش چرخاندم:
- اینا رو ببین.. خیلی خوبه...
نمیشه ما هم بریم؟
نگاهش که به عکسها افتاد، مردمک چشمانش سراسر برق شد...
- دعوت نامه ات که امضا بشه رفتی...
ساده لوحانه و عجول گفتم:
- خب بیا بگیریم، دوتایی بریم... حسام من خیلی دلم میخواد برم.. تا به حال همچین چیزی ندیده بودم.
لبخند زد:
- والا ارباب خودش باید بطلبه😊
نطلبه تا خودِ مرزم بری، برت می گردونن...
واسه خودمم پیش اومده.
با تعجب نگاهش کردم:
- واااه… حرفا میزنیاااا.. خب ویزا می گیری، میری دیگه.. بطلبه دیگه چه صیغه ایه؟
با انگشت ضربه ای به بینی ام زد:
- صیغه ی طلبیدن،صیغه ی عجیبیه...
به این راحتیا نمیشه صرفش کرد...
نمونه اش خودم که لب مرز پاسپورتم گم شد و اجازه ندادن که برم کربلا...
تا آقا امام حسین زیرِ نامتو امضا نزنه، همه ی دنیا هم جمع شن، نمیتونن بفرستنت حرمش...😞
چیز زیادی از حرفهایش متوجه نمیشدم.
او از دعوتی ماورایی حرف میزد که برایِ منه تازه مسلمان ملموس و قابل درک نبود.
دستی به محاسنش کشید:
- اما ظاهرا آقا طلبیده...
از چه حرف میزد؟
با چشمانی پر سوال خیره اش شدم.
انگار جملاتش را مزه مزه میکرد تا خوب بیانشان کند.
تعللش نگرانم کرد.
منظورش را پرسیدم و او دستانم را در مشتش گرفت.
کلماتش شمرده شمرده و با آرامش بیان شد:
- راستش سارا خانم...من باید برم ماموریت...
دنیا بر سرم آوار شد.
آخرین بار دو روز در سوریه گم شد و من به جایِ مادرش جان به لب شدم.
اخم هایم را در هم کشیدم...
با انگشت اشاره گره پیشانیم را باز کرد:
- اینجوری اصلا خوشگل نمی شینا😊
و نرم و مهربان ادامه داد:
- من یه نظامی ام.. و شما تاجِ سرِ یه مردِ نظامی..
چند روز دیگه باید برم عراق..
تأمین امنیت کربلا تو این ایام رو دوش بچه های سپاهه…
از سراسرِ دنیا #زائر میاد..
پیاده و سواره.. چشم خیلیا به این جمعیت میلیونیه...
باید امنیتِ حریم #امام_حسین رو حفظ کرد.. نباید خار به پایِ زوار بره.
منم امسال طلبیده شدم.. باید برم.
عصبی و پر تشویش بودم.
عراق؟ امنیت؟ در چند قدمیِ داعشیان؟
ناخودآگاه جواب دادم:
- منم میام.. منم با خودت ببر..
🖤عاشق که دل سپرده باشد با پا میرود
وقتی سر سپرده شد، جان بر کف می گیرد🖤
حسام دل داده بود یا سر؟
✍ زهرا اسعد بلند دوست
⏪ #ادامہ_دارد
📝 @eightparadise
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نود_و_ششم
✍ باید آماده میشدم...
آماده برایِ گذراندنِ روزهایی از جنسِ نبودنِ حسام.
او راست میگفت، من همسر یک نظامی بودم و باید یاد میگرفتم، تحملِ دوری اش را...
کاش فرشته ی مرگ هم در کنارم می نشست و صبوری می آموخت محضِ نگرفتنِ جانم.
آن شب وقتی الله اکبر نمازش را سر داد، رویِ تخت چمپاتمه زدم و تماشایش کردم.
جا نمازش را گوشه ی اتاقم پهن کرد و در حالیکه آستین هایِ لباسش را پایین می آورد رویِ سجاده ایستاد.
در مدت کوتاهی که می شناختمش، هیچ وقت ندیدم نمازش غیر از اول وقت خوانده شود.
صدایش زدم:
- حسام.. چرا واسه خوندن نماز انقدر عجله داری؟
به سمتم برگشت.
صورتش هنوز نم داشت و موهایِ خیسش، رویِ پیشانی اش ریخته بودند.
لبخندی بر لب نشاند:
- چایی تا وقتی که داغه میچسبه.. همچین که سرد شد از دهن میوفته..
نمازم تا وقتی داغه به بند بندِ روحت گره میخوره...😊
بعدشم، الله اکبرِ اذون که بلند میشه؛ #امام_زمان (عج) اقامه می بنده،
اونوقت کسایی که اول وقت #نماز میخونن، انگار به حضرت اقتدا کردن و نمازشون با نماز مولا میره بالا...❤️
آدم که فقط نباید تو جمع کردنِ پول و ثروت، اقتصادی فکر کنه...
اگه واسه داراییِ اون دنیات مقتصد بودی،هنر کردی.
با خنده سری تکان دادم.
او در تمامِ جزئیات زندگیش، عملیاتی و حساب شده حرکت میکرد.
الحق که مرد جنگ بود...
هوسانه از تخت پایین آمدم و به سمت در رفتم:
- دو دقیقه صبر کن.. منم میخوام باهات نماز بخونم..
باید رسم تجارت ازت یاد بگیرم، استاااااد...😁
با لحنی پر خنده، (چشمی) کشدار گفت و من برایِ گرفتنِ وضو از اتاق خارج شدم.
جلویِ آینه مقنعه ی سفید و گلدار، سر میکردم و ادکلن میزد و حسام تسبیح به دست به دیوار تکیه داده بود و با لبخندی دلنشین تماشایم میکرد:
- خانم.. عجله کن دیگه..
این فرشته ها دیونم کردن..
یکی از اینور شماره میده.. یکی از اونور هی چشمک میزنه..😂
بدو تا آقاتونو ندزدین.
از حرفهایش به خنده افتادم و درحالیکه چادر سر میکردم گفتم:
- والا ما خودمونو کشتیم تا روز عقد نفهمیدیم چشمای آقامون چه رنگیه...
خیالم راحته، از آقامون آبی گرم نمیشه...بی بخاره بی بخاااره😁
ریز ریز میخندید:
- عجب.. پس بگو،خانم داشتن خودشونو میکشتن و ما بی خبر بودیم...
خب میگفتی.. دیگه چی؟🤔
به سمتش برگشتم، دست به کمر زدمو اخمی ساختگی بر صورتم نشاندم:
- تا حالا اونِ رویِ خانمتونو دیدین یا یه چشمه اشو نشون تون بدم..؟
صدای خنده اش بلد شد و دست بر گونه اش کشید:
- والا هنوز خانممون نشده بودی؛ دو تا چشمه اشو نشونمون دادی دیگه وای به حالِ الان...😂
ولی سارا خانوم خدایی دستتون خیلی سنگینه هااا..
اون روز تو حیاط وقتی زدی زیر گوشم، برق سه فاز از کله ام پرید..😕
اصلا فکرشم نمیکردم، نیم وجب دختر انقدر زور داشته باشه😂😂
سپس با انگشت،اشاره ای به سینه اش کرد این یادگاری تونم که جاش حسابی مونده...
بعد از اون ماجرا، هر وقت تو آینه جایِ کنده کاریتونو میبینم، کلی میخندم
میگم من هی سالم میرم #سوریه و هی سالم برمیگردم، دریغ از یه خط...
اما ببین نیم مثقال جنسِ لطیف چه بلایی سرم آورده آخه...
چنان زَدَتمَ که تا عمر دارم یادم نره😂
چه روزهایِ سختی بود، اما به لطفِ خدا و دوستیِ این مرد، همه اش گذشت.
معجونی از خجالت و خنده به صورتم هجوم آوردند.
هنوز آن سیلی و برش رویِ سینه اش را به خاطر داشت.
به سمت جا نمازم رفتم و کمی عقب تر از سجاده یِ حسام، پهنش کردم:
- بلندشو جنابِ امیرمهدی... بلند شو که ظاهرا زیادم سر به زیر نیستی..
پاشو نمازمونو بخونیم تا این فرشته ها بدبختم نکردن...
با تبسم مقابلم ایستاد و پیشانی ام را بوسید:
- خیالت تخت..😊
از هیچ کدومشون شماره نگرفتم.
تا حوری مثه سارا خانم دارم، اونا به چه کارم میان آخه..؟
چقدر ساده بود سارایِ آلمان نشین، که #عشق را در روابطِ بدونِ مرز با جنس مخالف میدید.
✍ زهرا اسعد بلند دوست
⏪ #ادامہ_دارد
📝 @eightparadise
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
🍃🌷
﷽
#دردانه_ی_شعر
من خود دلم از مهر تو لرزید، وگرنه
تیرم به خطا می رود اما به هدر نه!
دل خون شده ی وصلم و لب های تو سرخ است
سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر نه
با هر که توانسته کنار آمده دنیا
با اهل هنر آری و با اهل نظر نه
بد خلقم و بد عهد، زبان بازم و مغــرور
پشت سر من حرف زیاد است، مگر نه!؟
یک بار به من قرعه ی عاشق شدن افتاد
یک بار دگر ، بار دگر ، بار دگر … نه !
🔸 فاضل نظری
👇
💖 https://eitaa.com/eightparadise
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷
﷽
✍یکشنبه را دوست دارم...
روز زیارت دوست داشتنی ترین همسران
#حضرت_آقای_عشق
حضرت علی علیه السلام
#حضرت_بانوی_عشق
حضرت زهرا سلام الله علیها
😍
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#زیارت_روز_یکشنبه
💞روز یکشنبه به نام حضرت علی و حضرت زهرا علیهم السلام است.
✨در زیارت حضرت علی علیه السلام بگوئیم
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ، الْمُونِقَةِ [الْمُونِعَةِ] بِالْإِمَامَةِ، وَ عَلَى ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ، وَ الْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ، يَا مَوْلايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، هَذَا يَوْمُ الْأَحَدِ، وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ، وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ، فَأَضِفْنِي يَا مَوْلايَ وَ أَجِرْنِي، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ، وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَ اللَّهِ، وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَيْهِمْ [عَلَيْكُمْ ] أَجْمَعِينَ.
💠📿💠📿💠📿💠📿💠📿💠
سلام بر شجره نبوت، و درخت تنومند هاشمي، درخت تابان و بارور به بركت نبوّت، و خرّم و سرسبز به حرمت امامت، و بر دو آرميده در كنارت آدم و نوح (درود بر آن ها باد) ، سلام بر تو و بر اهل بيت پاك و پاكيزه ات، سلام بر تو و بر فرشتگان حلقه زننده بر دورت و گرد آمده بر قبرت، اي مولاي من اي امير مؤمنان، امروز روز يكشنبه و روز تو و به نام توست، و من در اين روز ميهمان و پناهنده به توأم، اي مولاي من از من پذيرايي كن و مرا پناه ده، چه همانا تو كريمي و مهمان نوازي را دوست مي داري، و از سوي خدا مأمور به پناه دادني، پس برآور خواهشي را كه براي آن در اين روز بسوي تو ميل نمودم و آن را از تو اميد دارم، به حق مقام والاي خود و جايگاه بلند اهل بيتت نزد خدا، و مقام خدا نزد شما، و بحق پسر عمويت رسول خدا كه خدا بر او و خاندانش همه و همه درود و سلام فرستد.
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
✨و در زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها بگوئیم
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً، أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا، وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلا أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا، لِتُسَرَّ نَفْسِي، فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ [طَاهِرٌ] بِوِلايَتِكِ وَ وِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
💠📿💠📿💠📿💠📿💠📿💠
سلام بر تو اي آزموده شده، آن كه تو را آفريد آزمودت، پس تو را به آنچه آزمود شكيبا يافت، من از صميم قلب به تو ايمان دارم، و بر آنچه پدر بزرگوارت و جانشينش (درود خدا بر آن دو باد) آوردند بردبارم، و از تو مي خواهم از آنجا كه مؤمن به تو هستم مرا به گروندگان آن دو ملحق سازي تا دلشاد گردم، پس گواه باش كه همانا من تنها به ولايت تو و ولايت اهل بيتت (كه درود خدا بر همه آنان باد) پاك گشته و دلگرمم.
✅ زیارت قبول
لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
🌷وجودمان گاهی
❤️چه گرم میشود
🌷به یک"دلخوشی کوچک"
❤️به یک"هستم"
🌷به یک"کجایی؟
❤️به یک"خوبی؟
🌷به یک"حضور"
❤️به یک"سلام"
🌷هزاران هزار شادی نصيب
❤️شما دوستان گـل
سلاااااااااااااااااااااامـ
صبحتون بهشتی عزیزان همراه
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#مناسبتی
📿 #نمازروز_هر_یکشنبه
#ماه_ذی_القعده📿
📿نماز بافضیلت را از دست ندهید👌
👈از هم اکنون به اشتراک بگذارید وبه دوستانتان یادآوری کنید....
التماس دعای فرج
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#همسرانه
#خانم های عزیز 😉
هنگامی که با همسرتان به مشکلی برمیخورید بهترین کار چیست؟
تا حد ممکن خانواده هارا در جریان قرار ندهید.
به هیچ عنوان قهر نکنید.
منزل تان را ترک نکنید.
از همه مهمتر تخت خوابتان را ترک نکنید.
این راهها باعث هرچه طولانی تر و حادتر شدن مشکل می شوند.
از زن ومرد، در این عصر انتظار بیشتری وجود دارد که با منطق و برخورد صحیح مشکلات بین فردی را حل نمایند.
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#تلنگر_تفکر
اتومبیل جلویی آهسته میرفت و من مدام بوق میزدم ،
اما راه نمیداد.
داشتم خونسردیام را از دست
میدادم که يهو چشمم به
نوشته روی شیشه عقبش افتاد:
*راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!*
ديدن این نوشته همه چیز
را در من تغییر داد!
بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کردم و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود.
✅ ناگهان با خودم زمزمه کردم:
اگر آن نوشته پشت شیشه نبود،
من صبوری به خرج میدادم؟
راستی چرا برای بردباری در برابر
مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟
✅ اگر مردم ، نوشتههایی به
پیشانی خود بچسبانند، با آنها
صبورتر و مهربان خواهیم بود؟
نوشتههایی همچون : 👇
*کارم را از دست دادهام*
*در حال مبارزه با سرطان هستم*
*در مراحل طلاق، گیر افتادهام*
*عزیزی را از دست دادهام*
*احساس بی ارزشی و حقارت میکنم*
*در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم*
*بعد از سالها درس خواندن، هنوز بیکارم*
*مریضی در خانه دارم*
و صدها نوشته دیگر شبیه اینها.
همه درگیر مشکلاتی هستند که
ما از آن چیزی نمیدانیم.
✅ بیائیم نوشتههای نامرئی
همدیگر را درک کرده و بامهربانی
به یکدیگر احترام بگذاریم چون
همه چیز را نمیشود فریاد زد!
#مهربان_باشیم
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#مشق_عشق
تو در چادر نمازت شکل ماه پشت ابری که
جهان در پای کشف راز پشت پرده ات جان داد
❤️
همین که زل زدم در ازدحام چشم لیلایت
زمین ذهن من لرزید و مجنون اتفاق افتاد
😍
🆔
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#دل_نوشته
❤️✍وقتی
موهای جو گندمی را از پیشانیمان کنار میزنیم
و وقتی
قرص های رنگارنگ را به ضرب آب پایین میدهیم
.
وقتی
انگیزه ای، برای #مسافرت رفتن نداریم
وقتی فرقی نمیکند ماشینی که برایش انقدر تلاش کردیم #پراید باشد یا #لکسوس،
#وقتی
با کسی که عادت کرده ایم به بودنش، کنار شومینه ی رنگ و رو رفته ی خانه مینشینیم و
به جای #دوستت_دارم،
از پادرد شکایت میکنیم ...
وقتی
دیگر برایمان فرقی نمیکند موها *سپید* باشند یا رنگ دیگری!
وقتی
فرزندمان روز تولدمان برایمان صندلی نماز می آورد ،
متوجه خواهیم شد
که زندگی آنقدر ها ارزش قناعت نداشت،
#کاش
زندگی را زندگی کرده بودیم،
#کاش
مسافرت رفته بودیم،
#کاش
لباسهایی را که میخواستیم میخریدیم،
#کاش
کفشهای رنگارنگ می پوشیدیم
#کاش
مهمانی های دوستانه میرفتیم و
از ته دل #میخندیدیم و
کاش های دیگر.....
به زودی متوجه خواهیم شد،
که چه کلاه بزرگی سرمان گذاشت این زندگی!
که هرروز را به بهانۀ روز بهتر زندگی را از ما ربود
و ما چه ساده لوح بودیم که حرفش را باور کردیم!
#زندگی ما
همین امروز است
همین ساعت
کاری که دوست داریم انجام دهیم !
"دوستت دارم" را به هرکس که لازم است بگوئیم
🆔
👇
https://eitaa.com/eightparadise